eitaa logo
جامعه‌شناسی انتقادی اسلامی
1.6هزار دنبال‌کننده
98 عکس
24 ویدیو
61 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚪️ مرور مطالب ویژه‌نامه نقد لایحه برنامه هفتم توسعه؛ شماره سوم فصلنامه «نامه‌جمهور» ▫️ تهیه نامه جمهور سوم با ارسال رایگان @iisociology
🔴 اکنون بر دولت‌های اسلامی فرض است که به یاری مظلومان فلسطینی بشتابند و دولت جعلی و غاصب صهیونستی را نیست و نابود سازند. آیت‌الله سید محمدصادق حسینی طهرانی @iisociology
اگر ایدئولوژی مدرن در تضاد با باورها، خرافه‌ها و نهادهای سنتی است و با خردباوری و آرمان‌هایِ مدرنیته و اومانیسم و انسان‌باوری همراه است، آن‌گاه چگونه است که در روزگار مدرن، خردباوریِ مدرنیته در شکلی از ایمان به خرد ابزاری، همچنان دیدگاه‌های اسطوره‌ای و سنتی را برای و در راستایِ آرمان‌های سودطلبانۀ سرمایه‌داری بازتولید می‌کند؟ آدورنو @iisociology
رادیکالیسم نمایشی ژیژک ایرانی. ژیژک بر این باور است که در تحلیل نهایی فرم تعین‌گر محتوا است. با این حال، ژیژک ایرانی آن را به کاریکاتوری ناخوشایند تقلیل می‌دهد. توهم دلخراشی که در ژیژک ایرانی از این ایده مایه می‌گیرد این است که باید «با فرم به جنگ با محتوا رفت»! لذا در رفتارهای اجتماعی_سیاسی خود، اعتقاد راسخی بر حفظ فرم در وجه رادیکال آن دارد. او مثل یک رادیکال لباس می‌پوشد، مثل یک رادیکال حرف می‌زند و غذا می‌خورد و علاقه‌مند است مثل یک رادیکال عمل کند، در حالی که زندگی او در نسبتی ارگانیک با رادیکالیسم مورد ادعایش قرار نگرفته است. این مسئله خود از تبعات زیستن در عصر بی‌باوری پسامدرنیستی است. آن‌چه که ژیژک با عنوان کلبی‌مسلکی بورژوایی یاد می‌کند. مشکل آن‌جاست که بستر اجتماعی‌ای که ژیژک ایرانی در آن زیست می‌کند و بخشی از آن است، نشانی از وجود یک روند و جریان فعال جمع‌باورانه‌ی اجتماعی/سیاسی به‌دست نمی‌دهد. لذا فعالیت صوری به‌اصطلاح «رادیکال» سوژه‌های سیاسی این بستر اجتماعی، در بهترین حالت عملی مجزا و فردی، و در بدترین حالت تنها یک نمایش فخرفروشانه است. ژیژک معتقد است که «آپاراتوس فرهنگی_اقتصادی، برای بازتولید خودش تحت بازار رقابتی، نه تنها مجبور است جلوه‌ها و محصولات قوی‌تر و تکان‌دهنده‌تر را تحمل کند، بلکه باید موجبات پیدایش آن‌ها را نیز فراهم آورد.» برخلاف تصور رایج، این شکل غالب رادیکالیسم نمایشی، از سوی تمامیت سیستم فرهنگی_اقتصادی سرمایه‌داری پسین، کاملاً پذیرفتنی است و هیچ وجه رهایی‌بخشی را نمایندگی نمی‌کند. لذا، سبک زندگی رادیکال، اگر در دهه‌ی انقلابی 60 نشان از مترقی‌بودن و عناد با وجوه سرکوب‌گر و پدرسالارانه‌ی سیستم را داشت، این‌ روزها، بخش پذیرفتنی و مشروع ایدئولوژی سیستم است. سبک زندگی ویژه‌ی جنسی، سبک زندگی ویژه‌ی معاشرت با اطرافیان، پرخاش‌گری‌های فردی، تعلق خاطر به یک حرفه و کار مشخص یا عدم تعلق به کار ثابت و… به‌تمامی اموری رایج و مرسوم‌‌اند. پس اگر ژیژک ایرانی در تلاش است با رادیکالیسم نمایشی، جلوه‌ای مترقی را از خود عرضه کند، متأسفانه ژست نمایش رادیکال، امری غیرقابل پیش‌بینی برای سیستم نیست! ژست رادیکالیسم نمایشی، در نهایت امر، منتهی به عملی فردی و با انگیزه‌های فردی، به دور از هرنوع آرمان جمع‌گرایانه خواهد شد که گشایشی انتقادی از ایدئولوژی سیستم را به بار نمی‌آورد. نمایش رادیکال‌بودن بخشی از هویت ژیژک ایرانی است. هویتی که با خشمی برتری‌جویانه همراه است. ژیژک ایرانی بر این باور است که بابت دانش نسبی‌ای که دارد، و همچنین موقعیتی که در آن قرار گرفته (موقعیت سوبژکتیو یک روشنفکر) باید نقش‌های متعددی را ایفا کند. در عین این‌که به بدیل وضعیت درهم‌پیچیده‌ی اجتماعی می‌اندیشد، هم‌زمان رسالتی برای خود تعریف کرده که به‌مثابه یک منتقد اجتماعی عمل کند. نقش‌های متعدد، اشغال موقعیت جذاب روشنفکر (که به تبختر می‌انجامد)، ناتوانی از درک جوانب پیچیده‌ی موضوعات اجتماعی، بی‌حوصلگی و شتاب‌زدگی در ارائه‌ی تحلیل، همگی در کنار یکدیگر به ژیژک ایرانی مشروعیت نمایش‌گری را می‌دهد. نباید فراموش کرد که، دیده شدن و تلاش برای دیده شدن، یک موضع هستی‌شناختی است. انسان بودن، گریزی از این موضع را به جای نمی‌گذارد. ایراد کار ژیژک ایرانی این است که نمایش‌گری را به یک وجه بازاری تقلیل می‌دهد. او از طریق این نمایش‌های رادیکال قصد تجارت فردیت متورم خود را دارد، نه بسط و نشر آرمانی که مدعای آن‌را دارد. فارغ از این‌که آرمان یک فرد، ارزش مثبت یا منفی دارد، عمل تجارت و فروش فردیت صاحب آن آرمان، به شی‌واره ساختن آرمان مذکور منتهی می‌شود. این ویژگی ناب ژیژک ایرانی را اسنوبیسم انقلابی می‌نامیم. اسنوبیسم انقلابی، تلاش سوژه‌ها است برای متمایز شدن در بستری که تنها وجه اشتراک تمایزیابی است. لذا، در نهایت این خصلت تمایزجویی به امری مشترک بدل می‌شود. تلاش‌های سترگ ژیژک ایرانی برای متمایز شدن، به امری نامتمایز و همگون بدل می‌شود. هرقدر که تلاش کند متمایز بیندیشد، هرقدر که تلاش کند متمایز زندگی کند، جایگاه متمایزی را اشغال کند، سرآخر او نیز کسی است درست مثل بقیه که جایگاه تمایزش ذاتاً امری ساختاری و نهایتاً مشابه با دیگران. ژیژک ایرانی به‌اجبار در این مسیر راه اغراق را می‌پیماید و رقابتی شرورانه را برای متمایز شدن می‌آغازد که نتیجه‌ای جز همدستی و هم‌گونی در پی نخواهد داشت. اگر روزگاری متمایز شدن واجد خصلتی مترقی و نفی وضعیت هم‌گون‌ساز موجود بود، در این زمانه، متمایز شدن امری تجویزی است و خصلتی آوانگارد در آن نمی‌توان سراغ کرد. نتیجه‌ی عملی اسنوبیسم انقلابی از این قرار است: من متفاوت رفتار می‌کنم، پس هستم! این رفتار کردن، مشتمل بر گستره‌ای از اعمال مختلف است، از سبک زندگی تا نگاه تحلیلی اندیشه‌ورزانه. هرچه متفاوت‌تر، بهتر! ✍ آرش اسدی @iisociology
🔰 انتخاب کردیم با عزت زندگی کنیم. ۱. امروز مردم غزه همان حس فاتحانه ای را دارند که انگلیسی ها بعد از جنگ جهانی دوم و غلبه بر نازی ها روی خرابه های لندن و در کنار کشته های خود داشتند و ماهم مطمئن هستیم که بعد از غلبه بر صهیونیست ها کشور خود را به بهترین شکل خواهیم ساخت. ۲. ایران هم پیمان ماست و اگر امروز می بینید ما توان یافتیم که برعلیه اسرائیل چنین عملیاتی را اجرا کنم به دلیل آموزش های نظامی و تامین تسلیحاتی است که توسط ایران صورت گرفته است. ۳. امروز حزب الله و حشدالشعبی و انصارالله که در ارتباط با ایران هستند همگی مشغول درگیری با اسرائیل و آمریکا هستند و همین موجب شده محاسبات نظامی رژیم به هم بریزد و انتظاری برای حضور مستقیم ایران نیست. ۴. حماس ۴۰ هزار نیروی رزمی در آماده باش و ۶۰ هزار نیروی احتیاط دارد و غیر از حماس دو نیروی جهادی دیگر هم در غزه یگان های خود را دارا هستند. ۵. در صورت حمله زمینی به غزه دنیا از عملکرد حماس متعجب خواهد شد. قدرت عملیات حماس در سه ضلع زمینی، هوایی و دریایی است. ۶. در یک ساعت ابتدایی عملیات طوفان الاقصی ۳۰ فرمانده ارشد رژیم اسیر شدند. ۷. اکثر خانه های غزه با پنل خورشیدی تولید برق دارند و برای نیازهای حداقلی استفاده می شود. ۸. غزه دو منبع آب اصلی دارد که یکی از طریق لوله کشی از قدس می آید و یکی از منابع زیرزمینی است و در حال حاضر مردم از آب های زیرزمینی استفاده می کنند. ۹. ما دغدغه زمین یا کشور خودمان را نداریم مساله ما آزاد کردن اسلام و نجات اسلام است. ۱۰. با همین وضعیت فعلی قادر هستیم تا یکسال به مقاومت و مبارزه ادامه دهیم. ۱۱. در روزهای ابتدایی جمعیتی از مردم غزه که در جنوب آشنایانی داشتند به سمت جنوب رفتند ولی به محض این که موضوع کوچ را مطرح کردند فورا به شمال برگشتند و حاضر شدند زیر بمباران باشند ولی احتمال کوچ دادنشان نباشد. ۱۲. هیچ تفکیکی بین مردم غزه و حماس امکان پذیر نیست چون همه مردم خود را عضو حماس می دانند و لازم شود در کنار حماس با ارتش اسرائیل می جنگند. ۱۳. بخش مهمی از دستاوردهای این عملیات اسناد و پرونده های محرمانه نظامی بود که بعد از تسخیر پادگان ها به دست آمد. ۱۴. حس مردم غزه این است که کاری را انجام دادند که هیچ نیروی نظامی در خاورمیانه موفق نشده بود در مقابل اشغالگران صورت دهد. ۱۵. خیلی وقت هست که از گنبد آهنین عبور کردیم و از ۷ اکتبر تا امروز ۴۰۰۰ نقطه سرزمین اشغالی هدف راکت های حماس قرار گرفته که گنبد آهنین کمتر از ۲۰ درصد آن ها را توانسته رهگیری کند. ۱۶. فقط در اثر اصابت راکت ها در شهرک عسقلان ۳۰۰ شهرک نشین مجروح یا کشته شدند. ۱۷. راهی که مردم غزه انتخاب کردند بدون بازگشت است و انتخاب کردند که با عزت زندگی کنند. ۱۸. در جریان عملیات ۱۰ هزار نیروی اسرائیلی را از نوار غزه دور کردیم. ۱۹. هدف اصلی عملیات در کنار همه تلفاتی که از دشمن گرفته یودیم این بود که صهیونیست ها و شهرک نشین ها دچار ارعاب شوند و بفهمند که این جا جای امنی برای زندگی شان نیست و این روند تا آزادی کامل ادامه دارد. ۲۰. مردم ما تجربه کرده اند و می دانند که در سال ۱۹۴۸ که عملیات پیش‌دستانه ای نبود هم ۵۰۰۰ نفر کشته و ۲ میلیون نفر آواره شدند. پس به عملیات طوفان ایمان کامل دارند. ۲۱. عملیات طوفان الاقصی هم بخشی از مراحل مبارزه با صهیونیست هاست و با تداوم این تحرکات و دست به دست دادن با کل جریان مقاومت در آینده قدس را آزاد خواهیم کرد. ۲۲. حس افتخار و پیروزی نه فقط در غزه که بلکه برای همه فلسطینی ها در کرانه باختری و اردوگاه ها شکل گرفته است. ✍ یکی از مجاهدین فلسطینی @iisociology
🔰 بیست نقد بر برنامه هفتم توسعه. 1. لایحه برنامۀ هفتم، ضدّ هفت مقولۀ «عدالت، زندگی، جامعه، انسانیت، عقلانیت، دولت و کارگران» است و ذیل مکتب سرمایه‌داری رفاقتی و با منطق بازاری و در حمایت از طبقۀ مرفه جدید، به‌ویژه نوکیسگان بخش خصولتی و خصوصی، نوشته شده است. 2. ما با یک نابرنامه یا برنامۀ بسیار ضعیف مواجهیم؛ اما مهم‌تر از انتقادات روشی، اشکال اصلی برنامه، در مکتب کلان مسلط بر آن، یعنی سرمایه‌سالاری رفاقتی متمرکز بر ایدۀ بازار آزاد نئولیبرالیستی است که برنامه را به خصوصی‌سازی، آزادسازی و سامانه‌سازی خلاصه کرده است. 3. مسئله، نه صِرف کمرنگی یا غفلت از عدالت و تأمین اجتماعی، بلکه ضدیت با آن و ریل‌گذاری برای تعمیق نابرابری و تضییع حقوق اساسی زندگی و رفاه عمومی است. 4. مطلوبیت مشارکت مردم در حاکمیت بدیهی است اما طبق تجربه‌های پیشین می‌دانیم که مولدسازی و خصوصی‌سازی، اسم رمز خصولتی‌سازی و اختصاصی‌سازی بوده، هست و خواهد بود. 5. علی‌رغم تضعیف جامعه به‌ویژه از دهۀ 90 شمسی، نه‌تنها نشانه‌ای از اصلاح رویّه و حرکت به‌سمت جبران فشارها و تحمیل‌ها بر جامعه و تقویت جامعه وجود ندارد؛ بلکه در صورت اجرای این لایحه، شاهد تقویت و شتاب در مسیر مجازات اکثریت جامعه به نفع اقلیت خواهیم بود. 6. ذیل سرفصل محیط کسب‌وکار به نقش‌آفرینان اصلی کار، یعنی کارگران و مسائل اصلی آنان هیچ اشاره‌ای نشده است. 7. به تهیدستان «طبقۀ چهار» از جمله بیکاران اجباری، کارگران و شاغلان غیررسمی و ساختمانی و فصلی، کودکان کار، بی‌خانمان‌ها و «هیچی‌ندارها» هیچ توجهی نشده است. 8. مسئلۀ بعدی ضدیت لایحه با حق زندگی به‌ویژه از طریق کالایی‎سازی حقوق اساسی همچون سلامت، آموزش، مسکن، اشتغال و بیمه است. 9. برنامه‌های توسعه، نه بر فرهنگ و گفتمان عدالتخواهی، مطالبه‌گری، ظلم‌ستیزی و «برادری و برابری»؛ بلکه بر فرهنگ فردگرایانه و سودمحورانۀ رقابت، مقاومت، قناعت و سختكوشي تأکید می‌کنند. 10. سرمایه‌داری نگاه منفی و شبه‌نژادپرستانه‌ای به طبقۀ مستضعف و قشر کارگر دارد و این امر در تأکید همیشگی بر همسویی محرومیت و آسیب‌های اجتماعی مشهود است. 11. فارغ از مسائل و جرایم ویژه و انحصاری یقه‌سفیدان، کافی است وضعیت کمّی و کیفی آسیب‌های فرهنگی اجتماعی اصلی کشور، ازجمله مفاسد اخلاقی و دینی، اعتیاد و طلاق دهک‌های بالا و پایین جامعه را با هم مقایسه کرد. 12. «عدالت» به عنوان اولین و مهم‌ترین قید کلان سیاست‌های کلی برنامۀ هفتم توسعه، نه در روح کلی و فصل‌های مختلف و تک تک خطوط برنامه، و نه حتی در یک فصل مستقل و متمرکز، هدف‌گذاری و برنامه‌ریزی نشده است. 13. توجه لایحه به توزیع پیشینی ثروت و امکانات، که از مهم‌ترین ابعاد عدالت است، بسیار ناکافی است. همچنین از مسائل و محورهای بنیادینی نظیر توزیع منابع طبیعی، زمین، منابع مالی و اعتباری غفلت شده است. 14. تمرکز اغلب برنامه‌های تأمینی، محدود و منحصر به سطح ضرورت‌ها بوده و حداکثر در مواقعی به سطح توانمندی نیز اشاره شده است اما سطح رشد و تأمین حق اساسی هر فرد در بهره‌مندی از امکانات و بسترهای لازم پیشرفت مادی و معنوی، از ابعاد مغفول و فراموش‌شده تأمین و رفاه اجتماعی است. 15. با توجه به ناکارآمدی اجرایی نظام رفاه اجتماعی و نحیف‌بودن سیاست‌های لایحۀ توسعۀ هفتم در حل مسائل این حوزه، نظیر جمعیت 30.4 درصدی و حدود 27 میلیونی زیر خط فقر مطلق و افزایش شکاف فقر تا 27 درصد و پیدایش فقرای جدید تحت‌عنوان شاغلان فقیر، به نظر می‌رسد این برنامه در صورت اصلاح‌نشدن، در تحقق تأمین اجتماعی ناموفق خواهد بود. 16. لایحه با غفلت مطلق از اصل کلیدی کفایت، توجه منفی به اصل مبنایی عدالت و پرداخت ضعیف به اصل ضروری فراگیری، تمرکز تک‌بعدی و ناموجهی بر وجه اقتصادی اصل پایداری، آن‌هم از مسیرهای مسئله‌زایی نظیر واگذاری و بورس‌بازی و به اسم کاهش بنگاه‌داری و اصلاحات سنجه‌ای داشته است. 17. لایحه، عدالت اجتماعی را به تأمین اجتماعی تقلیل داده و تأمین اجتماعی را نیز به سیاست‌های حمایتی حداقلی، همچون توزیع بستۀ معیشتی و تخفیف مالیاتی فرو کاسته و کارویژۀ رایج خود در زمینۀ بیمه را نیز حتی‌المکان محدود و سخت‌دسترس کرده است. 18. با اجرای مادّه ۳۱، شاهد تحقق مجدد سیاست تعدیل و در واقع «شوک‌درمانی» تورم‌زا و تبعات اقتصادی، اجتماعی و امنیتی آن خواهیم بود. 19. در نظام تأمین اجتماعی دولت موظف است نیازمندان را شناسایی و در جهت ارائۀ خدمات به آن‌ها اقدام کند و ادای حقوق آن‌ها را به مراجعه و تقاضای نیازمندان، خاصه به‌صورت الکترونیکی منوط نکند. 20. تأکید ویژه بر خانوادۀ محترم شهدا و ایثارگران علیرغم بی‌توجهی به سایر اقشار نیازمند، توجیه منطقی و عادلانه نداشته و برای آنان نیز پیامد منفی اجتماعی دارد. ✍ کیوان سلیمانی 🔸 از متن سرمایه‌داری علیه عدالت منتشر شده در نامه جمهور سوم @iisociology
9.pdf
611.7K
🔰 ارزیابی‌ لایحه برنامه هفتم توسعه از منظر عدالت اجتماعی 🔸 از مجموعه گزارش‌های سیاست اجتماعی در ایران 🔹 سرپرست گزارش:‌ مجتبی نامخواه 🔹 نویسندگان: سید علی موسوی، کیوان سلیمانی، میثم ظهوریان، رقیه فاضل، علی اسکندری نداف 🔸 گروه مطالعات اجتماعی پژوهشکده تبلیغ و مطالعات باقرالعلوم (ع) 🔰 @iisociology
🔰 کوتوله‌های انقلابی و تکنوکرات‌های چفیه‌ای! ➖ دکتر بیژن عبدالکریمی در مصاحبه با روزنامه جوان: 🔸 وقتی در مورد مقوله انقلاب یا بچه‌های انقلابی صحبت می‌کنم، یک طیف گسترده است. وقتی در مورد گفتمان انقلاب صحبت می‌کنم، مراد من دهه‌های ۴۰ و ۵۰ نیست، مراد من طالقاتی، بازرگان و شریعتی نیست. امروز وقتی در مورد گفتمان انقلاب صحبت می‌کنم، مراد من گفتمانی است که حول رهبری شکل گرفته است، نیروهای صدیق این جریان مورد خطاب من هستند. 🔸 چون پشت این جریان تکنوکرات‌هایی هستند که چفیه را می‌اندازند دور گردن، اما هزار کار ناشایست انجام می‌دهند و بزرگ‌ترین رانت‌خواری‌ها را انجام می‌دهند. کوتوله‌های احمقی پشت گفتمان انقلاب پنهان شده‌اند و فرض کنید اخراج‌های بی‌رویه که شما آدمی مثل عبدالکریمی را اخراج می‌کنید به نام انقلاب، اما والله هیچ نسبتی این کارها با انقلاب اسلامی ندارد، چون افرادی که در این شرایط بد از مبانی حکمی و معنوی این انقلاب دفاع می‌کنند، این‌ها را اخراج و افراد کوتوله را جایگزین می‌کنند. 🔸 یک گروه اندکی هستند که قلب گفتمان انقلاب هستند، زندگی‌های ساده‌ای دارند. شکم‌های آن‌ها خیلی گنده نشده است. از گفتمان انقلاب دکان نساخته‌اند. بچه‌هایی را می‌شناسم که هشت سال در جبهه بوده‌اند، اما حتی کارت جانبازی هم نگرفته‌اند که خدای ناکرده خلوص آن‌ها شائبه‌دار نشود، حتی برای رفتن به حج هم از سهمیه استفاده نکرده‌اند، اما در مقابل پفیوزهایی هم هستند که پشت گفتمان انقلاب پنهان شده‌اند. 🔸 من به بچه‌های حقیقی گفتمان انقلاب می‌گویم که این‌ها کمر انقلاب را شکسته‌اند. وقتی مردم می‌گویند حزب‌اللهی، همان چهره‌های کریه و زشت را دیده‌اند؛ کسانی که در پشت ریش و چفیه پنهان شده‌اند. 🔸 من به این‌ها توجه ندارم، این‌ها طفیلی هستند. باید نیروهای اصیل انقلاب حواس‌شان باشد. آن استادی که دردمندانه انتقاد می‌کند، یک موی گندیده‌اش بهتر است از هزاران طرفدار اهل ریا. ریا امروز آفت بزرگ گفتمان انقلاب است. 🔰 @iisociology
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
عرفان علیه ظلم و ترس. حضرت فاطمه علیهاالسلام؛ روح بزرگ و قدرت هیچ‌نخواستن. استاد حسن رحیم‌پور ازغدی @iisociology
🔶 دولت سیزدهم؛ اقتدار علیه مستضعفان و تواضع مقابل مستکبران. 🔸 متن کامل سخنرانی مهدی زارع، نماینده جنبش عدالتخواه دانشجویی در دیدار با رئیس جمهور به مناسبت ۱۶ آذر| قسمت اول «لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط» (سوره مبارکه حدید؛ آیه ۲۵) با سلام و احترام. 🔸 امسال نیز رئیس محترم جمهور به مانند سال‌های گذشته در موسم ۱۶ آذر خود را ملزم به حضور در دانشگاه دانسته و در جمع دانشجویان حاضر شد تا مطالبات دلسوزانه آنان را بشنود و نسبت به آنان پاسخگو باشد؛ هرچند ما همچنان از عدم حضور عموم دانشجویان بطور آزاد و همچنین عدم اجازه ورود رسانه‌هایی غیر از رسانه رسمی دولت در این جلسه از شما گلایه‌مندیم و این نحوه از برگزاری جلسه را بی‌احترامی به عموم دانشجویان می‌پنداریم. 🔹 در سالیان گذشته و حتی در ایام انتخابات، بارها با ادبیات گوناگون، به شما در مورد بی‌گفتمان بودن دولت‌تان انذار داده بودیم. حالا و ۲ سال پس از شروع به کار دولت سیزدهم، اگر بخواهیم پربسامدترین ایده شما و منصوبین و مشاورین‌تان در دفاع از عملکرد دولت و تبیین دستاوردهایش را بررسی کنیم، با ایده «اقتدار در تصمیم‌گیری» مواجهیم. 🔸 لکن وقتی به تصمیم‌گیری‌های سیاسی و سیاستی دولت جنابعالی نگاه می‌کنیم، می‌بینیم چنین ایده‌ای نه به عنوان دال مرکزی دولت، که به نوعی تفسیرگر اقدامات ضدمردمی و ناعادلانه دولت بوده‌است. در مواقعی که برای تثبیت عدالت و مبارزه با رویه‌های تبعیض‌آمیز نیازمند به دولتی مقتدر بوده‌ایم، دولت شما نه تنها عزم و اراده راسخی از خود نشان نداده، بلکه در برابر زیاده‌خواهان و حلقه‌های تداول قدرت و ثروت سر خم می‌کند. 🔹 دولت تنها زمانی مقتدر است که بخواهد سیاستی علیه مستضعفین اتخاذ کند. مثلا زمانی که بخواهد کسری بودجه را با افزایش ناعادلانه دستمز جبران کند، یا زمانی که بخواهد ارز ۴۲۰۰ را حذف کند و از راهکارهای حمایتی پس از آن سر باز زند، و یا زمانی که بخواهد مشکل صندوق‌های بازنشستگی را ابتدا به ساکن با افزایش سن بازنشستگی حل نماید. اما زمانی که سخن از مبارزه در برابر تبعیض و بی‌عدالتی، در صف‌آرایی با قدرتمندانِ ثروتمند می‌شود، از دولت مقتدر خبری نیست. مثل زمانی که نتوانستید از ابلاغیه اصولی معاونت سیاسی وزیر کشور دفاع کنید و او را برکنار کردید، یا زمانی که از اجرای «شفافیت حقوق و مزایای کارکنان کشور» مطابق با برنامه ششم باز ماندید و هیچ چیز از آن را در برنامه هفتم منعکس نکردید. با چنین ذوقی در سیاست‌ورزی و تفسیر از مقتدر بودن، بعید نیست که راهکار کلیدی شما برای اصلاح ناترازی انرژی در کشور، افزایش قیمت بنزین و سایر حامل‌های انرژی باشد؛ نه اصلاحات اساسی و هزینه‌بر برای بهبود ساختار مصرف انرژی! 🔸 ادعای شما چنین بود که اقتدار بدون عدالت در صراط مستقیم قرار نمی‌گیرد؛ حال چگونه است که در سیاست‌های کلان کشور و کنش‌های سیاسی دولت جنابعالی، اقتدار از مدار عدالت خارج گشته، در برابر قدرتمندان خاضع است و در برابر مستضعفان قاطع؟ 🔹 ناتوانی ایده شما تحت عنوان «دولت بااراده و تصمیم‌گیر» در توصیف شرایط حاکم بر سیاست‌ورزی در دولت‌تان، باری دیگر بر بی‌ایده بودن دولت سیزدهم صحه می‌گذارد. همچنین نشان می‌دهد گفتمانی نبودن دولت جنابعالی، بستر مناسبی برای شکل‌گیری و قوت یافتن جریانات ضدعدالت و ضد جمهوریت ایجاد کرده است. جریاناتی که حالا توانسته‌اند با تمسک به ادبیاتی نظیر اقتدار در تصمیم‌گیری، مشروعیتی به خود در نظام حکمرانی کشور ببخشند. 🔸 @iisociology
🔶 مردمی‌بازی ریشه ناعدالتخواهی دولت سیزدهم. 🔸 متن کامل سخنرانی مهدی زارع، نماینده جنبش عدالتخواه دانشجویی در دیدار با رئیس جمهور به مناسبت ۱۶ آذر| قسمت دوم و پایانی 🔸 در شرایطی که جریانات فکری-سیاسی ضد عدالت و عدالتخواهی در بستر بی‌گفتمان بودن دولت بازپروری شده‌اند و قدرت گرفته‌اند، برگزاری انتخابات مجلس، چالش‌های ما و شما را بیش از پیش خواهد کرد. وقتی دولت نتواند با استفاده از دال مرکزی حکمرانی‌اش با جریانات سیاسی نسبت برقرار کند، جریانات سهم‌خواه و منفعت‌طلب به راحتی خواهند توانست تحت عبای شما به صحنه انتخابات وارد شوند. این اتفاق نتیجه‌ای جز به محاق رفتن هرچه بیشتر عدالت و جمهوریت در عرصه حکمرانی کشور نخواهد داشت. 🔹 شرایط نامطلوب موجود تا زمانی که شخص شما و بدنه دولت به روح صحیحی در نحوه سیاست‌ورزی خود دست نیابید، به شرایطی عادلانه و منصفانه بدل نخواهد شد. 🔸 عقیده ما مبتنی بر آیات قرآن، احادیث ائمه اطهار و گفتارهای امامین انقلاب، بر این ایده استوار است که تا بسترها برای کنشگری معطوف به عدالت، آن هم برای آحاد جامعه محیا نشده باشد، نیل به آرمان‌شهری پرعدل و داد ناممکن خواهد بود. 🔹 بسترها برای مشارکت‌دهی مردم در امر حکمرانی کشور در جای‌جای قانون اساسی کشور تعبیه شده است و تنها نیازمند اراده‌ایست که بخواهد ساختارهایی دقیق برای فعال کردن این اصول را سامان ببخشد. درست است که ما در اصل ۸ قانون اساسی امر به معروف و نهی از منکر را به عنوان وظیفه‌ای همگانی تلقی کرده‌ایم، اما چون سختارهای قانونی متناسب با آن را محیا نکرده‌ایم، چنین وظیفه‌ای در حد مسائل بی‌الویت و کم‌کارکرد فروکاسته شده. یا اصول مردم‌سالارانه دیگری از قانون اساسی که به علت ساختارسازی‌های غلط، عملا از کارکرد خارج گشته‌اند؛ مانند اصل ۲۷ قانون اساسی با موضوع حق اعتراض و همچنین اصل ۱۰۴ با موضوع تشکیل شوراهای اصناف. همچنین نباید فراموش کرد که امروزه صحبت کردن از برخی اصول مردم‌سالارنه قانون اساسی ناممکن شده است و سخن‌گو را در مظان اتهام به ضدانقلاب بودن قرار می‌دهد.   🔸 این نکته مهم را باید متذکر شد که تحقق عینی مردم‌سالاری دینی دقیقا از مجرای اصلاحات مورد اشاره و برخی مسائل مشابه می‌گذرد؛ نه از طریق تشکیل ساختارهای بی‌مبنا و تمام نمایشی. زمانی که چالش‌های پیش روی مردم‌سالاری در کشور، مشکلاتی ابتدایی و مبرهن است، دستگاه دولت نیازی به تعریف معاونتی تحت عنوان مردمی‌سازی ندارد. اگر دولتی عزم واقعی برای تقویت عدالتخواهی اجتماعی داشته‌باشد می‌تواند در بازه‌ای کوتاه به حل ساختاریِ اهم معضلات در مسیر عدالتخواهی اجتماعی جامه عمل بپوشاند. آقای رئیسی! توقع ما از شما مردمی‌سازی حکمرانی در کشور است نه مردمی‌بازی. 🔹 در آخر این نکته را مورد تاکید قرار می‌دهیم که حتی اگر عدالتخواه‌ترین رئیس جمهور ممکن نیز کشور را به دست گیرد، تا زمانی که نتواند به سازوکارهای جمهوریتی برای عدالتخواهی سر و شکل دهد، اقدامات موثر و معطوف به عدالتی در کشور رقم نخواهد خورد. 🔸 @iisociology
4_5985609227073226721.pdf
417.9K
طبقه مرفه جدید مجتبی نامخواه @iisociology
هزینه ۵ میلیاردی همایش یک‌ونیم روزه. برای حدود ۷۰ مدیر مالیاتی، بدون احتساب هزینه بلیط خرید ۴۰۰ میلیون سوغاتی صنایع دستی خرید آجیل ۳۳ میلیون خرید گل ۱۲ میلیون صندلی‌های محل همایش هتل پنج‌ستاره مناسب مدیران نبوده، ۷۰۰ میلیون تومان صندلی خریدن! اینترنت ۲۳ میلیون اجاره میز پینگ‌پنگ و داور ۲ میلیون! در واقع یک تور شیرازگردیِ یک و نیم روزه، برای هر نفر ۶۰ میلیون خرج کردن. این همایش ۲۶ مهرماه برگزار شده، دقیقا همون روز که بخشی از مردم در حمایت از فلسطین در خیابان‌های شیراز راهپیمایی می‌کردن! @iisociology
اسرائیل و اندلس. ظاهرا این تصویر در محافل عبری به منظور تحریک اروپا برای حمایت از اسرائیل منتشر شده است. در این تصویر، سه گزاره به وضوح تفکیک شده است:  ۱- اسلام (رود، دریا)  ۲- اسرائیل (سدّ که مانع هجوم دریا به پایین است) ۳- اروپا که به لطف وجود سد به حیات خود ادامه می دهد. البته سدی که دست‌کم در این تصویر ترک برداشته است. این تصویر برای من بیش از همه یادآور اتحاد تاریخی اروپا برای مقابله با گسترس نفوذ اندلس اسلامی به سراسر اروپاست. در آن نبرد، از پادشاهی پرتغال و آراگون تا لئون ها و کاستیل ها و فرانسوی ها در اتحادی صلیبی، یکدست شدند تا مانع فروپاشی اروپایی شوند که از شرق در قسطنطنیه زخم خورده بود و در غرب نیز سپاهیان خلافت شرقی قدم به قدم دایره حضور خود را در آن گسترش می دادند. چه بسا این عکس به دنبال بازنمایی همان دغدغه تاریخی است. با این تفاوت که در آن ماجرا اروپایی ها پس از ورود به اندلس، نه تنها روی خوشی به یهودیان نشان ندادند بلکه پیش از همه، این یهودیان بودند که از اندلس اخراج شدند. ✍ محمد فنایی اشکوری @iisociology
🔰 درباره معنای بی‌معنای| بخش اول. ⚠️ درباره معنای انقلابی بودن، یک‌دست بودنِ همه جا و همه چیز، ضدیت با کارگر، متوجه موضوع نشدن، صندوق‌های بازنشستگی، کنترل و موارد دیگر در وضعیتی عجیب گرفتار شده‌ایم: تراژدی تهی بودن امر انقلابی از امر اجتماعی و عدالت‌زدایی از امر انقلابی به کمدی میل کرده است. «افزایش سن بازنشستگی» که در جهان راه‌حلی ضد کارگری برای حل ناترازی صندوق‌های بازنشستگی است را به مثابه گفتار و موضعی انقلابی تبلیغ می‌کردند، کم بود؛ حالا آن را به مثابه مطالبه دانشجویی جا می‌زنند. در پاریس تاکید لیبرال‌های الیزه بر افزودن تنها دو سال بر سن بازنشستگی، یک میلیون نفر از کارگران را به اعتراض‌های خیابانی کشانید. در ایران اما از دولت سابق تا مکتب نیاوران، تا دولت و مجلس متصف به انقلابی، جملگی غرق در نگاه‌هایی ضدکارگری، چنین راهکاری را تجویز می‌کنند. حالا خبر رسید پس از نامه بسیج دانشجویی «دانشگاه امام صادق علیه‌السلام»، از طرف 24 تشکل دانشجویی نیز نامه‌‌ای منتشر شده که مصوبه مجلس در زمینه افزایش سن بازنشستگی را تحسین کرده و «نشان‌دهندۀ انقلابی بودن مجلس» خوانده‌اند! باری نائب‌رئیس مجلس در توجیه رأی موافق خود به مصوبه افزایش سن بازنشستگی گفته بود: «برخی نمایندگان متوجه موضوع نشدند و رأی دادند، از جمله خود بنده». موضع مضحکی که از سوی چند نماینده دیگر نیز تکرار شد. حالا اما همین متوجه نشدن، که گویی نه یک اشتباه، بلکه یک انتخاب در تهی‌کردن معنای انقلابی از امر اجتماعی است، در این نامه‌های موسوم به دانشجویی تکرار می‌شود. نمایندگانی که در وضعیت «متوجه نبودن موضوع» در حال نابودی نظام بازنشستگی، تأمین اجتماعی و بیمه‌ای کشور هستند، اهمیت چندانی ندارند اما این دو نامه را باید جایی ذخیره کنیم. چرا که بهترین روایت‌گر وضعیت اجتماعی و جنبش دانشجویی ماست. از نامه پیشین که ارزش بررسی نداشت بگذریم، نامه اخیر آشکارا نشانه ادامه همان نفهمیدن‌ است: نامه مشتی آمار و استدلال معوج درباره صندوق‌های بازنشستگی کشوری و نیروهای مسلح ردیف کرده و گویی اصلا نفهمیده که همه بحث و نقد درباره مصوبه فوق، در زمینه صندوق بازنشستگی تامین اجتماعی است نه صندوق کشوری و نیروهای مسلح!! باور کنیم این نامه‌های سراسر گاف و ضعیف، مثل روایت نایب‌رئیس مجلس جملگی محصول نفهمیدن موضوع است؟! مگر می‌شود؟ یعنی در 24 تشکل دانشجویی یک نفر نبوده که متوجه شود همه وجوه ضدکارگری و ضد اجتماعیِ این مصوبه در مورد بیمه‌شدگان و بازنشستگی تامین اجتماعی است؟ این درست همان نقطه‌ای است که به وضوح می‌توانیم ببینیم عقب‌ماندگی کنونی ما در عدالت تنها محصول غفلت‌ها نبوده؛ تنها محصول متوجه موضوع نشدن و رای دادن‌ها نبوده؛ بلکه محصول اراده‌هایی است که آشکارا همه چیز را، از پاستور تا بهارستان تا تشکل‌های دانشجویی را یک دست و آلت دست کرده و اگر کسی نظری خارج از این یک دستی داشته باشد، مجبور است با کسانی بحث کند که به کل خود را به نفهمیدن زده‌اند. هیچگاه و هیچگاه این چنین ناامید نبوده‌ام، با چه کسی حرف بزنیم؟ در این 24 تشکلِ «انقلابی» و در آن مجلسِ «انقلابی»، یک و فقط یک نفر نبوده که بهشان بگوید موضوع چیست؟ مسئله آنانی هستند که دانشجو را مؤذن جامعه نمی‌پسندند، بلکه به آنان به چشم پادو می‌گگرند. تشییع کنندگان جسد سیاست‌های ضد اجتماعی! بگذریم این نامه، که ماقبل نقد است، اما این‌جا به یادگار بماند از چیزی که به نام جنبش دانشجویی «انقلابی» خلق کرده‌اند؛ همچنان که آن مصوبه و مواضع نمایندگان مجلس به عنوان نشانه‌ای از وضعیت باقی خواهد ماند. ✍ مجتبی نامخواه @iisociology
🔰 درباره معنای بی‌معنایی| بخش دوم و پایانی. ⚠️ درباره معنای انقلابی بودن، یک‌دست بودنِ همه جا و همه چیز، ضدیت با کارگر، متوجه موضوع نشدن، صندوق‌های بازنشستگی، کنترل و موارد دیگر. یک ماه قبل در مناظره‌ای پیرامون موضوع اصلاح صندوق‌های بازنشستگی، ملتمسانه تمنا کردم، در شرایطی که دولت و مجلس، یک حرف می‌زنند که همان حرف دولت سابق است، اجازه بدهید بسیج دانشجویی و تشکل‌های دانشجویی حرف دیگری بزنند. اینان که کار خود را خواهند کرد، بگذارید لااقل دانشجویان طرف کارگران بمانند. کاری نکنید که از لانه جاسوسی هم همان حرف بهارستان، که همان حرف پاستور است، که همان حرف نیاوران است، که همان حرف الیزه است بیرون بیاید. دو هفته بعد از آن مناظره، نامه‌ای خواندم از بسیج دانشجویی هشت دانشگاه بزرگ تهران که درباره شیوه حضور سران قوا در برنامه‌های ۱۶ آذر دانشگاه‌ها نوشته بودند: «بسیج دانشجویی این حجم از ‎کنترل و ‎ممنوعیت را در برنامه‌های دانشجویی ویژه عموم دانشجویان برنمی‌تابد.» نمی‌دانم شاید همان اراده معطوف به «کنترل» است که مجلس انقلابی را به وضعیت «بعضی نماینده‌ها متوجه موضوع نشدند و رأی دادند، از جمله خودِ بنده» کشانده و متوجه امر اجتماعی نبودن را به دیگر جاها کشانده است؛ حتی به حرکت‌های دانشجویی که سراسر درد عدالت دارند و فریادگر حرف جامعه‌اند. به هر روی این نامه، بماند به یادگار: ضدکارگران بودن اتفاقی نیست، پای یک  ایدئولوژی منسجم در میان است و البته بیش و پیش از آن منافعی انبوه. در آخر، اگر چه آشکار شدن اراده معطوف به کنترل در جنبش دانشجویی محل نگرانی است اما  اینان که موضوع را نفهمیده و بر عدالت شمشیر کشیده‌اند را دوام نیست و امیدی هم اگر هست به همین دانشجویان درویش است. «دولتی را که نباشد غم از آسیبِ زوال بی تکلف بشنو دولتِ درویشان است» نامه 24 تشکل دانشجویی در حمایت از مصوبه مجلس درباره افزایش سن بازنشستگی B2n.ir/f93033 نامه بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق علیه السلام به آیت الله جنتی در حمایت از مصوبه مجلس درباره افزایش سن بازنشستگی B2n.ir/u87594 ✍ مجتبی نامخواه @iisociology
فیلتر و فروش فیلترشکن ضد اخلاق است. اینکه هم فضای مجازی بسته شود و هم فیلترشکن فروخته شود با اخلاق سازگار نیست. در فضایی که اندیشه ردّ و بدل می‌شود، در فضایی که شما می‌توانید خواسته‌های خود را مطرح کنید و خواسته‌های دیگران را پاسخ دهید، این فضا، فضای حقیقی است. علامه جوادی آملی @iisociology
♦️ [جای خالی مستضعفین..] 1⃣ وقتی هنوز دانشجو نشده بودم چندماهی کارگر مغازه اصغر آقا بودم که از چیپس و پفک گرفته تا میوه و خشکبار می‌آورد و مشتری‌های جورواجوری داشت. یکی از مشتری‌ها زنی متفاوت بود. صورت تکیده و لب‌های سیاه که لباس‌های مندرسی بر تن داشت و هر روز می‌آمد یک 50 تومنی دانشگاه تهرانی به من می‌داد و چند نخ سیگار می‌گرفت. بعداز ظهرها هم کیسه‌ای دستش بود و آشغال کاهوها و سیب‌زمینی و میوه گندیده‌های جلوی مغازه را جمع می‌کرد و اگر احیانا کسی حواسش نبود چند تا میوه سالم هم لابلای آنها قایم می‌کرد و می‌رفت. هیچ وقت اسمش را نپرسیدم و اصغرآقا هم نگفت اسمش چیست، فقط می‌گفت اگر چیزی خواست بهش تخفیف بده، معتاد بیچاره‌ای است. . 2⃣ «...» از آشناهایمان تازه ازدواج کرده و با شوهرش به تهران آمده بود و در محله‌ای شدیدا فقیرنشین اتاق 12 متری برای زندگی اجاره کرده بودند. در همان اتاق 12 متری باردار شد و فرزندش به دنیا آمد. مادرم می‌گفت اگر صدقه داشتید بدهید به من که برای «...» کنار بگذارم. شیرش خشک شده و پول شیرخشک هم به سختی تامین می‌کنند. خودش که گرسنه است، خدا را خوش نمی‌آید آن بچه بی‌گناه هم گرسنه بماند. . 3⃣ خانم «م» را چند سالی است می‌شناسم. زن زحمتکش میان‌سالی که پسر معلول و دارای بیماری نادر بیست و اندی ساله دارد و همسرش هم چند سال است زندگی را رها کرده و حالا بار همه چیز از اجاره و مخارج خانه گرفته تا درمان پسر بر دوش خانم «م» افتاده است. چطور خرج زندگی را می‌دهد؟ با نظافت خانه دیگران از صبح تا شب و کمک‌های اطرافیان به او می‌کنند تا به اندازه چند کیلو میوه و خورد و خوراک، از زندگی جلوتر بیفتد. خانم «م» آنقدر نجیب، سخت‌کوش و حلال‌خور است که برخی از آنها که او را می‌شناسند در مواردی که حاجتی دارند برایش نذر می‌کنند و اتفاقا نذر برای خانم «م» خیلی هم مجرب است! 🔹 فرزند دومش تازه به دنیا آمده بود. صاحبخانه تا خبر را شنید به شوهرش زنگ زد و تبریک گفت. آخر تبریک گفت راستی آقای فلانی، می‌دانی از این ماه اجاره خانه باید بیشتر شود. صاحبخانه سال بعد قرارداد را تمدید نکرد و پولی که داشتند کفاف ادامه زندگی در همان منطقه را نداد. به مناطق حاشیه‌ای‌تر رفتند. 🔸 چکیده سخنان نمایندگان بانوان در دیدار رهبری را می‌خواندم: تولید هوش مصنوعی تخصصی زنان، لزوم رساندن جایگاه زن مسلمان به جوانان غربی، تقویت زنان ورزشکار و... 🔸 کاش خانم «م»، همان که گفتم نذر برایش حاجت می‌دهد یا آن زن معتاد که نامش را نپرسیدم یا زنی که از فقر شیرش خشک شده بود یا یکی از میلیون‌ها زن بی‌صدای دیگر هم یکی از سخنرانان بودند یا حداقل یک نفر در میان این صحبت‌های سفید، از سیاهی هم می‌گفت. ✍ علیرضا ملوندی 🔸 @iisociology
🔰 برای مادران روستایی.. 🔹 هر بار می‌روم روستا صبح ها که خوابیم مادرم بلند میشود می‌رود گوسفندها را علف میدهد، شیرشان را میدوشد و‌‌‌‌... عصرها که می آیند با کلی زحمت داخل آغل می‌کند و..‌. با دست خودش در تنور نان میپزد، علاوه بر کار خونه که برعهده اوست در کشاورزی و زرشک پاک کردن هم پای پدر کمک می‌کند و..‌‌. 🔹 مادرم شش کلاس بیشتر سواد ندارد اما بارها گفته‌ام من او را جز عاقل‌ترین زنانی می‌دانم که در اطرافم دیدم که بعضا دکتری دارند و... . نه چون مادر من است بلکه چون بر اصول انسانی حرکت میکند. 🔹 متن قبلی روی نکته درستی دست گذاشته، در فضای سیاست‌گذاری، در مناسبات رسمی در مثل همین سخنرانی ها مقابل رهبر انقلاب جای زنان روستایی مثل مادر من اصلا نیست، اساسا در نگاه بخشی از روشنفکران و حتی سیاست‌گذاران انقلابی که در تهران برای ما تصمیم می‌گیرند اساسا هزاران زن روستایی بزرگ جز زنان موفق ایرانی-اسلامی به حساب نمی‌آیند تا تریبونی به آن‌ها داده شود یا دعوت شوند کسی درد و حرف‌شان را بشنود. به قول آن دیالوگ: ما زیر پونس نقشه هستیم. 🔹 خواستم یک نمونه ملموس مثال بزنم بدانید بین فضای رسمی حکمرانی با میدان چقدر فاصله است 📸 من و مادر در حال جمع کردن انبار آغل گوسفندان ✍ محمدامین رضایی 🔸 @iisociology
معدل امتحانات نهایی خردادماه ۱۴۰۲ اخیراً وزارت آموزش‌وپرورش گزارشی از معدل امتحانات نهایی خردادماه ۱۴۰۲ منتشر کرده که در این باره باید به چند نکته توجه داشت: تقریباً در دهۀ اخیر معدل امتحانات نهایی در محدودۀ ۱۱.۵ تا ۱۲.۵ بوده است؛ در رشته‌های تجربی و ریاضی کمی بالاتر و در رشته‌های علوم انسانی و معارف کمی پایین‌تر. روند افت کیفیت آموزش عمومی در جزییات نتایج کنکور و در آزمون‌های بین‌المللی هم مشاهده می‌شود. در سال‌های اخیر، هم در محتوای امتحانات نهایی و هم در فرم سؤالات و نحوۀ تصحیح برگه‌های آزمون تغییرات زیادی اعمال شده است. برای مثال امسال در برخی درس‌ها ۸۰ سؤال با بارم ۰.۲۵ طراحی شده بود و هر برگه را چند آموزگار از مدارس و شهرهای مختلف در سامانه تصحیح می‌کردند. شواهدی هم از سوی آموزگاران ارائه می‌شود که بعضاً اختلال‌هایی در فرایند تصحیح وجود داشته که چه‌بسا بر نمرۀ دانش‌آموز هم تأثیرگذار بوده است. به نظر می‌رسد خود نهاد آموزشی با این تغییرات منطبق نشده است. نکتۀ مهم دیگر این است که نقشۀ وضعیت معدل استان‌ها تاحدزیادی منطبق با نقشۀ فقر کشور است.   ✍ رضا امیدی @iisociology
ایران تنها به خدا سجده می‌کند. داداجان عطاالله روزنامه‌نگار، سیاستمدار و رهبر جنبش "وطندار" تاجیکستان، در پی حادثه تروریستی کرمان، بیانیه این جنبش را در صفحه فیس‌بوک خود منتشر نمود که به شرح ذیل است: بیش از صد کُشته و زیاده از دوصد زخمی در یک روز زمستانی کارِ دست کیست؟ سال‌هاست، که امریکا و اسرائیل، ایران را تهدید می‌کنند. مخصوصاً، بعد جنگ با فلسطین. دو شیطان، یکی کوچک و دیگری کلان آرزو می‌کنند که در خریطه جهان ایران نباشد. اگر باشد، هم ایرانی باشد که از واشنگتن یا تل‌آویو اداره شود. مثل اکثر کشورهای خاور میانه. اگر ایران نباشد، دنیا انگشتری بی نگین است. اگر دنیا روشن است، این روشنی از نور و فروغ و چراغ ایران است! بسی کسان و ناکسان در دنیا هستند، که با حسادت به آزادگان و فرزانگان این مملکت می‌نگرند. هیچ کشوری در دنیا نیست، که مثل ایران بدخواه داشته باشد. ترور امروزه در کرمان حمله شغالان به قرارگاه شیران است. سخن گفتن در مورد این حمله وحشیانه سخت مشکل است. آن‌هایی که به این جنایت دست زدند، باید بدانند، که ایران را هیچ‌گاه نمی‌توانند، به زانو بنشانند. ایران تنها به خدا سجده می‌کند. ایرانی، که قریب نیم سده است که نصف دنیا تحریمش کردند، ولی ایران یک قدم به عقب برنگشت. ایران، کوهی‌ست که از سنگ‌پرتابی بدخواهان ابرویش خم نخورد. این کوه عظیم همیشه پابرجاست. این کوه بلند ناموس نام دارد. این کوه بلند عزّت نام دارد. این کوه بلند را هیچ ابرقدرتی نمی‌تواند فتح بنماید. در تمام دنیا بلندترین قلّه‌ای که هست و می‌نماید، ایران نام دارد. مکان شهیدان جنّت باد! به عزاداران کرمان تسلیت می‌گوییم. با ملّت عزیز ایران غم‌شریکیم. تاجیکستان با شماست! پاینده باد ایران! دشمنانت خار و ذلیل گردند و سنگ‌هایی، که به تو می‌اندازند، سنگ قبرشان باد! خدا یارت، ایران تنها! داداجان عطاالله‌یف، راهبر جنبش مردمی «وطندار» @iisociology
نترسید! سردار سلیمانی به روایت استاد ازغدی: در آخرین نماز جمعه تهران و فیضیه قم که سخنرانی‌ام با واکنش عده‌ای مواجه شد، بعد که ایشان را دیدم با لبخند من را بغل کرد و صحبت‌هایم را تأیید و تشویق کرد و گفت این صحبتی که در فیضیه و نماز جمعه کردی، انقلاب با این حرف‌ها می‌ماند، ولو آخرین صحبتت باشد. این‌جوری انقلاب و نهضت می‌ماند. تعبیر ایشان این بود که مثل پروانه خودتان را به شمع بزنید تا روشن بشود. خیلی حمایت کرد و گفت من عقیده دارم ادبیات انقلابی و صراحت و صداقت انقلابی توأم با عقلانیت باید حفظ شود و نباید دچار خوف و رجاهای مادی و حیوانی بشویم. نکته دیگری نیز ایشان به من گفت. آمریکا، انگلیس و فرانسه به‌شدت پوشالی‌اند. ایشان در بحث فرهنگی و گفت‌وگوی فرهنگی با نخبگان و روشنفکران و افکار عمومی در منطقه می‌گفت ما باید با ملت‌ها حرف بزنیم. من نکات ایشان را به بعضی مسئولان و غرب‌زده‌ها و روشنفکرنماها یادآوری کردم و گفتم شهید قاسم سلیمانی می‌گفت افسران و سربازان آمریکایی ترسو هستند و مطلقاً ارتش آمریکا، ارتش جنگ نیست و ابداً نمی‌توانند بجنگند. این‌ها فقط یک تصویر هالیوودی از خودشان ساختند. ایشان می‌گفت رسماً افسران و سربازهایشان پوشک می‌بندند. ایشان می‌گفت ما در داخل پایگاه‌های آمریکا نیروهای نفوذی داریم و وقتی مثلاً ۵۰کیلومتر آن طرف‌تر درگیری می‌شود، اینها در پادگان‌هایشان از صدای گلوله‌ای که نزدیکشان می‌آید خیلی می‌ترسند. شهید سلیمانی می‌گفت من فیلم‌های متعددی از داخل پایگاه‌های آمریکایی، اسرائیلی و انگلیسی دارم که اینها چقدر ترسویند و از مرگ و درگیری و مجروح‌شدن می‌ترسند. اینها فقط با ترساندن مسئوولان، تأثیرگذاری روی فکر روشنفکرنماها، تبلیغات هالیوودی، بمب اتم، کار روی ذهن مخاطب و رسانه و خریدن آدم‌های فاسد در حکومت‌ها و ملت‌ها کارشان را جلو می‌برند. شهید سلیمانی می‌گفت فیلم‌هایی از درگیری هست که افسران آمریکایی فرار می‌کنند و در اتاق مثل بچه‌های کوچک دورهم نشسته‌اند و از ترس بعضی‌هایشان گریه می‌کنند یا مافوقشان دستور می‌دهد فلان کار را بکنید و نمی‌روند. ایشان می‌گفت اینها به‌شدت پوشالی و ضعیف‌اند. می‌گفت اگر عده‌ای محکم و مؤمن جلوی اینها بایستند و صبار و شکور باشند، به‌سرعت شکست می‌خورند و عقب‌نشینی می‌کنند. ➖ گفتگو با استاد رحیم پور در مورد مکتبی که سلیمانی را ساخت www.rahimpour.ir @iisociology