eitaa logo
جامعه‌شناسی انتقادی اسلامی
1.6هزار دنبال‌کننده
98 عکس
24 ویدیو
61 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 بازتولید سرمایه‌داری اسلامی در ایران امروز| چکیده؛ بخش اول 🔶 تعاطی «منورالفکری محافظه‌کار» و «محافظه‌کاری سنت‌زده» 1⃣ بورژوازی در حجاز 🔸 سیاست‌نامه به سردبیری محمد قوچانی، عضو ارشد حزب کارگزاران سازندگی منتشر می‌شود. شماره 4 و 5 این مجله در چند مطلب مرتبط بر این ادعا پافشاری می‌کند که «در حوزه سیاست گذاری اقتصادی پیامبر اسلام[ص] یک کاپیتالیست رادیکال است»! دست‌مایه‌ی اصلی این تحلیل برگرفته از تفسیری است که یک شرق‌شناس و بانک‌دار مسیحی از سنت نبوی(ص) ارائه می‌دهد. 2⃣ بندیکت کُلر 🔸 بندیکت کُلر یک بانک‌دار مسیحی و مشاور اقتصادی دولت انگلستان است. وی در کتابی با عنوان «صدر اسلام و زایش سرمایه داری» می‌کوشد نشان بدهد چگونه بر خلاف تصور عمومی که تبار سرمایه‌داری را به ونیز و دولت‌شهرهای ایتالیایی باز می‌گرداند؛ نخستین بار در صدر اسلام و متأثر از آموزه‌ها و سیاست‌گذاری اقتصادی پیامبر اکرم(ص) اقتصاد سرمایه‌داری به وجود آمده است. 3⃣ ماتریالیسم در ایران 🔸 شهید مطهری در مقدمه‌ی کتاب علل گرایش به مادیگری به بررسی ماتریالیسم در ایران می‌پردازد و معتقد است از آن‌جا که اندیشه‌ی مادی در ایران تاریخ ندارد، می‌کوشد با تحریف شخصیت‌هایی همچون حافظ و حلاج آن‌ها را مصادره کرده و مارکسیست نشان بدهد. همین کتاب حکم قتل او به دست گروهک فرقان را امضا می‌کند. 4⃣ ترور فکری متفکرین انقلاب اسلامی 🔸 عضو حزب کارگزاران سازندگی و سردبیر مجله های مهرنامه و سیاست‌نامه در نوشته‌ای پیرامون «مبانی نظری مارکسیسم اسلام در متون اقتصاد سیاسی»، مجتهدین انقلابی و متفکرین اصیل انقلاب همچون شهید مطهری، مرحوم طالقانی، شهید بهشتی و شهید صدر را چپ‌گرا و عامل و بانی «سوسیالیزه‌کردن فقه شیعه» می‌خواند. از نظر او دیدگاه‌های این متفکرین درباره‌ی عدالت اجتماعی از مبانی «مارکسیسم اسلامی» است و بدین ترتیب سال‌ها پس از ساواک، بار دیگر یاران امام خمینی با اتهام مارکسیسم اسلامی مواجه می‌شوند.  5⃣ گذر از پوپر و هیک به هایک 🔸 تاریخ التقاط در ایران پس از پروژه‌ی لیبرالیزاسیون که بر شانه‌های کارل پوپر ایستاده بود و با زبان جان هیک سخن می‌گفت اکنون به پروژه‌ی کاپیتالیزاسیون رسیده است و فون هایک را برجسته و ترجمه می‌کند. 6⃣ تروریست‌های اقتصادی 🔸 مرحوم سید احمد خمینی معتقد بود همان‌طور که ما «تروریست‌های مارکسیست» داریم؛ «تروریست‌های کاپیتالیست» هم داریم و ما می‌بایست برخوردهای مشابهی با هر دو جریان از خود نشان می‌دادیم: 🔸 «باید با تروریست‌های اقتصادی و سرمایه‌داران وابسته به خارج به شدت برخورد کنیم.. از اول گفتیم که اینگونه سرمایه‌داران به غیر از منافع شخصی به چیزی معتقد نیستند. چون جو عمومی کشور مذهبی است، با یک ته ریش و تسبیح، خود را مسلمان دوآتشه جا می‌زنند و به کار خودشان مشغول می‌شوند.. 🔸 بعضی خیال می‌کنند به بخش خصوصی بها دادن به معنای آزادی عمل سرمایه‌داران به شکلی است که هر اندازه خواستند خون مظلومین را در شیشه بکنند. این گونه نمی‌شود. امام راحل از اول گفته‌اند که روحانیت به خون سرمایه‌داران زالو صفت تشنه است.. 🔸 مشکل ما تنها این نیست که دولت‌های غربی با ما مخالف هستند، اگر ما با سرمایه‌داران بزرگ به طور سنجیده‌ای برخورد می‌کردیم آنها نمی‌توانستند در برابر دولت و ملت یک مساله‌ای را ایجاد کنند.. 🔸 اگر ما با سرمایه‌داران همانند منافقین برخورد می‌کردیم اوضاع کشور به این صورت در نمی‌آمد، یک عده سرمایه دار زالو صفت به این بهانه که اقتصاد دولتی مضر است، به حال خود رها شده و به جان این ملت افتاده‌اند. کسی منکر این نیست که اقتصاد دولتی مضراتی دارد اما به این بهانه نباید لجام گسیختگی اقتصاد حاکم شود.» ✍ مجتبی نامخواه 🔴 @iisociology
🔴 بازتولید سرمایه‌داری اسلامی در ایران امروز| چکیده؛ بخش دوم 🔶 تعاطی «منورالفکری محافظه‌کار» و«محافظه‌کاری سنت‌زده» 7⃣ حزب توده کاپیتالیسم 🔸 با افول ستاره‌ی چپ‌گرایی در جهان، کسانی که تا دیروز سنگ مارکسیسم و حزب توده را به سینه می‌زدند و جاده‌صاف‌کن شوری بودند امروز جای خود را عوض کرده‌اند. چنان برای بسط هر چه بیشتر سرمایه‌داری می‌کوشند که گویی به عضویت تام و تمام حزب توده‌ی کاپیتالیسم درآمده‌اند. 🔸 موسی غنی‌نژاد در شمار این افراد است. او که روزی از افکار مارکسیستی حزب توده هواداری می‌کرده، امروز هواخواه پر و پا قرص اقتصاد سرمایه‌داری شده است. این گونه افراد در اندیشه‌ی انتقام از گذشته‌ی خود همه چیز را و حتی ایدئولوژی اقتصادی انقلاب اسلامی را چپ‌گرایانه می‌داند. 🔸 سیدجواد طباطبایی متفکر دیگری است که از آلتوسر به تفاسیر دست راستی از هگل رسیده است. محمد قوچانی نیز روزنامه‌نویسی است که به اقتضای سن و سال خود، به چپ مارکسیستی نرسیده اما روزگاری از هواخواهان پر و پا قرص چپ‌‌روی‌هایِ روشنفکری دینی بوده و امروز علیه گذشته‌ی خود شمشیر می‌کشد. 8⃣ پیامبران اسلام سرمایه‌داری 🔸 ترکیب و تثلیث پیامبران کاپیتالیسم اسلامی از سه متفکر تشکیل شده است: آدام اسمیت، فون هایک و ادموند برک. در این میان آن‌چه جای تعجب، تأسف و در عین حال تبسم دارد این است که این جماعت سنت نبوی (ص) را مشابه دیدگاه‌های کلیدی این سه تن می دانند! 🔸 این ادعا بیشتر از آن‌که قابل اثبات و اعتنا باشد، نشان‌دهنده‌ی این است که هواخواهان اسلام سرمایه‌داری این متفکران را بیش از آن‌که یک متفکر قابل نقد بداند، «پیامبر» می‌داند: پیامبران اسلام سرمایه‌داری. هم از این روست که در پی «هم‌ارز» قرار دادن گفته‌ها و اندیشه‌های این پیامبران سه‌گانه، با پیامبراکرم(ص) هستند.  9⃣ امام خمینی علیه «اسلام سرمایه‌داری» 🔸 امام خمینی فرایند انقلاب اسلامی را به مثابه یک جایگزینی میان اسلام ناب و اسلام آمریکایی تعریف می‌کرد. از نظر ایشان «اسلام سرمایه‌داری» یکی از مصادیق و چارچوب‌های اسلام آمریکایی است. 🔸 ایشان در وصیت‌نامه‌شان از این می گفتند که اسلام، «سرمایه‌داری بی‌حساب» را به «طور جدی در کتاب و سنت» محکوم می‌کند و به کج‌فهمانی اشاره می‌کردند که به واسطه بی‌اطلاعی، اسلام را طرفدار بی‌حد و مرز سرمایه‌داری معرفی کرده و «باز هم دست برنداشته‌اند». 🔟 تراژدی مارکسیسم، کمدی کاپیتالیسم 🔸 مارکس جمله‌ای دارد که همگی کم و بیش شنیده‌ایم؛ او در«هجدهم برومر لوئی بناپارت» می‌نویسد: «هگل در جایی اظهار می کند که تمام وقایع بزرگ و شخصیت های جهان تاریخی دوبار ظاهر می شوند. او فراموش می کند اضافه کند که: بار اول بصورت تراژدی، بار دوم بصورت نمایش کمدی.». 🔸 پایان تاریخ روشنفکری شرق‌گرا در ایران یک تراژدی بود که در دامن خود تروریست‌هایی امثال مجاهدین خلق، چریک های فدایی خلق و فرقان را پروراند. تاریخ اما گویی دوبار تکرار می‌شود: ما اینک با آخرین پرده‌ی یک تفکر التقاطی دیگر مواجهیم: پایان تاریخ منورالفکری غرب‌گرا. این پایان اما بیشتر از آن که یک تراژدی باشد، یک کمدی است. ما پیش‌تر وجه تراژدیک التقاط را دیده بودیم و اینک با وجه کمدی آن روبرو شده‌ایم. ✍ مجتبی نامخواه 🔸 متن کامل 🔴 @iisociology
.pdf
5.95M
شاخص‌های اقتصادی و اجتماعی. مرداد ۱۴۰۲ @iisociology
🔴 توجیه فساد به اسم جهاد تبیین. 🔸 این روزها و این سال‌ها سوالات و ابهامات زیادی در افکار عمومی طرح شده ولی پاسخی به آن‌ها داده نمی‌شود! اینکه چرا برخی از پابرهنگانی که جزو مبارزین انقلاب بودند، زندان رفتند، شکنجه شدند و سوابق روشنی دارند اما سبک زندگی‌شان متفاوت شده؟ درآمدها و دارایی هاشان افزون شده؟ خودشان حرف از مقاومت در برابر دشمنان می زنند اما فرزندانشان در آمریکا و اروپا در حال تحصیلند؟ 🔸 مردم می‌پرسند چرا با فلانی که فسادش محرز است برخورد قاطع نمی‌شود؟ چرا مفسدان یک به یک تبرئه می‌شوند؟ چرا شاخص فساد اداری و اقتصادی در مملکت شیعه بین این همه حکومت در جهان، اینقدر فاجعه است؟ مگر این نظام، پیرو نظام امیرالمومنین علی علیه‌السلام نیست؟ این بود نظام علوی؟ 🔸 «برخی» از تریبون‌دارها و اساتید که بعضاً انسان‌های سالم و انقلابی هم هستند، بیش از آنکه خود همراه این سؤال کننده‌ها شوند و خود مطالبه‌گر باشند، متأسفانه به اسم جهاد تبیین، این سؤالات و پرسش ها را توجیه می‌کنند و اصل سوال را پاک کنند. 🔸 یکی از توجیهات این بوده که "در حکومت علی(علیه السلام) هم فساد و اختلاس خیلی بوده! نصف نهج‌البلاغه درباره فساد است! ایشان هم مجبور بودند برای مصلحت، افراد مفسد را تحمل کند و به آنان مسئولیت دهد. او به ابوموسی اشعری، اشعث، زیاد بن ابیه و کی و کی مسئولیت داد". 🔸 این پاسخ‌های برگرفته از توجیه‌المسائل برای توجیه مفاسد بزرگ و عدیده در سه دهه اخیر کشور است. برای آنکه عدمِ برخورد قاطع با فساد را توجیه کنند، حضرت امیر (ع) را حاکمی ضد عدالت و مصلحت‌اندیش و خوارج را عدالتخواه معرفی می‌کنند! 🔸 متأسفانه این مدل پاسخ‌ها، هم روحیه مطالبه‌گری و پرسش‌گری نیروهای حزب اللهی را در بسیج، مسجد و هیئت کمرنگ کرده، هم آنان را به عناصر توجیه‌گر در مقابل مردم تبدیل ساخته است و کم کم باعث فاصله جدی بین اقشار حزب اللهی و مسجدی با مردم شده. 🔸 در نتیجه مصلحت خواص و اشخاص، مهم‌تر از مصلحت عموم جامعه شد و طی دوسه دهه، فقر و فساد و تبعیض و فاصله‌های طبقاتی در جامعه افزایش پیدا کرد. 🔻 اما به راستی آیا حضرت امیرالمؤمنین آنگونه بود که این‌ها می‌گویند؟ 🔸 وقتی زندگی و سیره عملی حضرت امیرالمؤمنین(ع) را در کنار فرامین و دستوراتش نگاه می کنیم چیزی جز عدالت نمی‌یابیم! 🔸 ما یک مجموعه محکماتی از حضرت امیر(ع) در تاریخ و نهج‌البلاغه می‌بینیم و یک مجموعه متشابهات! (محکم یعنی روشن و واضح و غیرقابل شبهه. متشابه اما روشن نیست و نیاز به بررسی دارد، واضح نیست، چند منظور از آن قابل برداشت است) 🔸 وظیفه ما این است که باید به محکمات تکیه کنیم. باید محکمات را ترویج کنیم. متشابهات شرایطی دارند و وابسته به زمان و مکان هستند، دلیل اصلی‌شان برای ما معلوم نیست، چرایی و چگونگی‌اش روشن نیست، بعضاً حتی صحت و سقمش زیر سوال است. 🔸 محکمات تاریخ نظام علوی این است که حضرت امیر (ع) حاضر شد جنگ داخلی صورت بگیرد ولی حکم صدارت و ولایت برای طلحه و زبیر و معاویه تمدید نکند! جنگ و ناامنی را به بی‌عدالتی و مصلحت‌بافی ترجیح داد! اینها محکمات تاریخ نظام علوی است. 🔸 حضرت حاضر شد با سوءاستفاده‌کنندگان از بیت‌المال و آنان که بیت المال را کابین زنانشان کردند بجنگد و آنها را از خود ناراضی و ناخشنود کند اما عدالت را برقرار کرده و مصلحت عموم را بجا آورد. حضرت امیر(ع) در مقابل برادرش عقیل همان بود که مقابل دشمنش معاویه ایستاد! از نگاه علی بن ابی طالب مصلحت یعنی مصلحت عموم جامعه! 🔸 حضرت امیر(ع) آبروی یکی از فرماندارانش (عثمان بن حنيف) را فقط به خاطر نشستن بر سر سفره اشراف در طول تاریخ برده و او را رسوای تاریخ کرده است. دستور داد مسئول فاسد بازار اهواز را به اتهام تخلفات اقتصادی در اهواز بچرخانند تا رسوای تاریخ شود! ما چه می‌کنیم؟ ما استاندار متخلف و مدیر فاسد و دادستان متخلف و مسئول ناکارآمد را از این شهر به آن شهر می‌بریم! 🔸 متشابهات اما انتصاب اشعث یا زیاد بن ابیه یا فلانی است. دلیل این انتصاباتِ انگشت‌شمار هم معلوم نیست، بعضاً انتصابی در کار نیست، بعضاً فسادشان بعد از مسئولیت‌شان بوده و ...! 🔸 بله در حکومت آن حضرت کارگزار فاسد هم وجود داشت، اما مسئله مهم‌تر این است که اگر مدیری فساد می‌کرد برخورد حضرت بسیار سخت و سنگین می‌بود. تفاوتش با وضعیت فعلی جمهوری اسلامی این است که هم تعدد و حجم مفاسد قابل قیاس با حکومت علوی نیست و هم برخورد قاطعی با فساد و مفسد نمی‌شود! 🔸 حضرات توجیه‌گر و ماله‌کش بهتر است از محکمات تاریخ نظام علوی بگویند که آن امام همام چگونه با فساد و تبعیض برخورد می‌کرد نه اینکه دنبال توجیه باشند که چرا با فساد مبارزه نمی‌شود! ✍ داود مدرسی‌یان @iisociology
فاطیما و نابرابری آموزشی.. @iisociology
شوک‌درمانی، هویت‌زدایی و اعتراضات. در چارچوب برنامه‌ریزی توسعه مهم‌ترین مساله، ایجاد وفاق جمعی درباره حیاتی‌ترین دور باطل اصلی یعنی بازتولیدکنندگی توسعه‌نیافتگی است. مجموعه مطالعات نزدیک به ۵۰ ساله من درباره ریشه های تداوم توسعه نیافتگی در ایران می‌گوید هیچ عنصری در طول تاریخ ایران به اندازه خصلت شوک‌زدگی جامعه، عامل این مساله نیست. نظام تصمیم‌گیری‌های اساسی کشور متاسفانه به شوک‌درمانی اعتیاد یافته است و ریل‌هایی ایجاد کرده که منتهی به قهقرا و سقوط و انحطاط می‌شود و هر روز که می‌گذرد، هم هزینه اصلاح بالا می‌رود و هم احتمال در مسیرهای بدون بازگشت افزایش می‌یابد. جامعه ما بیش از صد سال است که به نوسانات قیمت نفت و شوک‌های ناشی از آن عادت کرده است و در اسارت آن قرار دارد و نمی‌تواند از آن بیرون بیاید. هر چقدر که به سال‌های جدید نزدیک‌تر می‌شویم شوک‌های دیگری هم می آیند که یکی از دیگری خطرناک‌تر و فاجعه‌ساز‌تر شده‌اند. مثل شوک تحریم، شوک پاندمی و از همه مخرب‌تر شوک‌های مربوط به سیاستگذاری‌های نابخردانه در قیمت‌های کلیدی و اساسی. از دریچه اندیشه توسعه، وقتی شوک به جامعه وارد می کند جامعه احساس گسستگی از هویت خود را پیدا می کند. این که می بینید در کانون‌های تصمیم‌گیری کشور، نفوذی پیدا می‌شود دلیل دارد. در واقع اندیشه توسعه می‌گوید ایجاد شوک، هویت‌زدایی می کند و فرد در جامعه برایش منافع ملی در حاشیه قرار می‌گیرد. او با شوک، موقعیت و جهت را از دست جامعه می‌گیرد و نمی‌داند چه می‌کند و بایسته‌های برخورد با شرایط کنونی چیست و مساله مهم‌تر این است که شوک باعث می‌شود که مخاطبانش به هر چیزی تن بدهند. در شرایط شوک‌زدگی جامعه و مسئولان کلیدی کشور، تصمیم‌ها و انتخاب‌ها آشفته و اکنون‌زده می شود. جامعه اکنون‌زده از گذشته خود گسیخته و نسبت خود را با آینده حذف کرده است. تمام مشخصه‌های این جامعه را در فرآیند برنامه‌ریزی توسعه می‌بینید. آنچه که ما در نهایت اخلاص و ارادت و خضوع به نظام تصمیم‌گیری کشور گوشزد می‌کنیم این است که مرحله پس از شوک، آنومی است یعنی ناهنجاری و بی‌هنجاری است. این که برخی در این حکومت روی زلف خانم‌ها این همه انرژی می‌گذارند و بعضا از مسائل حیاتی مملکت غفلت می‌شود؛ این یک نشانه است که ما به سمت مناسبات آنومیکِ خطرناک حرکت می‌کنیم و من بی‌پرده و مشفقانه می‌گویم که سطح آنومی در نظام تصمیم‌گیری‌های اساسی کشور به مراتب خطرناک‌تر از سطح آنومی در سایر اقشار جامعه است. مسیر این طور است "شوک – آنومی – فروپاشی"! به صراحت می‌گویم که آنومی را در رفتارهای نظام تصمیم‌گیری و تخصیص منابع کشور می‌بینیم و مشخصه‌های فراوانی درباره این آنومی وجود دارد! مثلا با تصمیم‌گیرندگانی روبرو هستیم که خود سیاست تورم‌زا انتخاب می‌کنند و بعد که عوارض این سیاست برملا شد، خودشان اپوزیسیون می‌شوند و اعتراض می‌کنند که این چه بساطی است! و متوجه نیستند که کارهای خودشان این بساط را سر کشور آورده است. دکتر فرشاد مومنی @iisociology
مالکیت در اسلام به گونه‌ای است که همه تقریبا در یک سطح قرار می‌گیرند. امام خمینی؛ ۷ دی ۱۳۵۷ @iisociology
🔴 هفت موتور تولید تبعیض و نابرابری. 1⃣ مالکیت منابع طبیعی و معدنی: ▪️ چگونه افرادی در کشور با مالکیت بر منابع طبیعی همچون زمین، نفت، گاز و معادن در ساختاری کاملا قانونی و بدون فساد، هر روز ثروتمندتر و دست‌نیافتنی‌تر می‌شوند اما عامه مردم، فقیر و فقیرتر؟! 2⃣ منابع پولی و اعتباری: ▪️ چگونه نظام بانکی می‌تواند از هیچ، پول بیافریند؟! چگونه ساختار پولی و بانکی به صورت قانونی باعث فقر عمده افراد جامعه شده؟! 3⃣ سرمایه‌های صنعتی، تکنولوژیکی و دانش: ▪️ آیا عموم صاحبان کارخانه و سرمایه‌ها به کارگران به چشم مزدور نگاه نمی‌کنند؟! چند درصد از حقوق کارگران در جیب کارخانه‌دارها و سرمایه‌دارها می‌رود؟ 4⃣ امتیازات و انحصارات تجاری: ▪️ چه می‌شود که گروهی اندک می‌توانند به شکلی کاملا قانونی، انحصار تجارت یک کالا را بر عهده بگیرند؟ چگونه است که فقط اتاق بازرگانی اجازه صدور کارت بازرگانی آن هم به صورت انحصاری را دارد؟! 5⃣ قدرت سیاسی و سازمان‌های صنفی: ▪️ چگونه می‌شود که برخی کمیسیون‌های مجلس در مقابل لایحه‌ی عادلانه‌سازی نظام پرداخت حقوق دستمزد کارمندان می‌ایستند؟ چه می‌شود که سازمان نظام پزشکی در سازوکاری قانونی و در تعارض منافعی آشکار، اثر به‌سزایی در تعیین مقدار سهمیه رشته پزشکی در کنکور دارد؟! 6⃣ بازتولید نابرابری توسط آموزش‌وپرورش: ▪️ چگونه آموزش و پرورش با ساختاری کاملا قانونی می‌تواند تبعیض را از نسلی به نسل دیگر انتقال دهد؟! چه چیزی باعث می‌شود که مناطق لوکس‌نشین تهران و قم، خیلی بیشتر از مناطق دیگر کشور سهم در رتبه‌های خوب کنکور داشته باشند؟ 7⃣ عادی‌سازی نابرابری توسط رسانه: ▪️ در شرایطی که تبعیض به صورت قانونی توسط ساختارهای مالی، منابع طبیعی و معدنی، صنعت و تکنولوژی و... تولید، و توسط ساختار آموزشی بازتولید می‌شود، آنچه می‌تواند به این ساختارها مشروعیت ببخشد و ذهن‌ها را نسبت به تبعیض بی‌تفاوت کند، رسانه است. با کتاب‌ها و سمینارهای موفقیت و ثروت و برنامه‌هایی مانند عصر جدید و مطبوعاتی مثل مجله تجارت فردا و دنیای اقتصاد، این‌طور وانمود می‌کنند که موفقیت شخص تنها در گرو تلاش و استعداد فردی است و کلاً بر ساختار چشم می‌بندند! 👤 استاد محسن خاکی ☑️ @iisociology
چرا رادیکالیسم؟ یک فرد متعلق به طبقه متوسط فرودست مدام در مراکز شهر در رفت و آمد است، اما در پیرامون شهر زندگی می‌کند. مشتاق پوشیدن کفش نایک است، اما به ناچار با نمونه‌ تقلبی ارزان‌قیمت آن کنار می‌آید. آرزوی کار یا گذران تعطیلات در خارج را در سر می‌پروراند، اما حس می‌کند که در دام بی‌پولی و سخت‌گیری‌های کنترل مرزی گرفتار آمده است. این طبقه‌ای‌ست که دنیای فقر و محرومیت، دنیای زاغه‌نشین‌ها و کار موقتی، دنیای بدهی و زندگی عاریه‌ای، را به دنیای دانشگاه، مصرف و اینترنت- یعنی به حیاتی جهانی- پیوند می‌زند. اعضای این طبقه به‌شدت از آنچه در جهان در دسترس و دردمندانه از آن محرومند، آگاهند. تصور بر این است که زندگی عاریتی و برزخی آنها شرایطی موقتی‌ است، اما در واقعیت همیشگی می‌شود. نه کاملا احساس جوانی می‌کنند و نه احساس بلوغ، و سرشار از خشم عمیق اخلاقی، این طبقه تبدیل به بازیگری کلیدی در سیاست رادیکال می‌شود. آصف بیات @iisociology
احمد نادری، ناقد نئولیبرالیسم و صدای مطرودان! با افتخار از خیانتی مرکب از تبعیض و نابرابری و تضاد منافع سخن می‌گوید. زمانه مشمئزکننده‌ای است. همین.
پذیرش با سهمیه ایثارگری برای دبیری آموزش و پرورش با امتیاز ۱۸ از ۶۰۰ و نمرات منفی و صفر. @iisociology
💠 اسطوره‌ای در افق هستی. 🔻 این عبارات زیبا، بخش کوچکی از ویژگی‌های رفتاری پیامبر اکرم (ص) است که از زبان حضرت سیدالشهداء علیه‌السلام توصیف شده است: 🔹 «دائمُ الفکر» بود؛ همیشه در تفکر بود، هرگز از فکر کردن خسته نمی‌شد؛ 🔹 «مُتِواصِلُ الأحزانِ» بود؛ یعنی همواره در غمِ شیرینِ باوقاری فرو رفته بود و معلوم میشد که غم متصلی است و بخش اعظم این غم، در دل پیامبر(ص) بود؛ در حالیکه معمولاً بر لبش، لبخند جاری بود؛ اما غمِ سنگین و ریشه‌داری در دل همراه او بود. آیا غمِ ناشی از درکِ یک حقیقتِ بزرگ بود؟ غمِ مردم بود؟ 🔹 «لِیسَت لَهِ راحةٌ» هرگز پیامبر را بی‌دغدغه نمیدیدیم، همیشه دغدغۀ چیزی داشت. 🔹«طَویلُ السَّکت» یعنی اهل سکوت‌های طولانی بود. 🔹 «لایَتَکَلَّمُ فی غَیرِ حاجَةٍ» جز زمانی‌که لازم و مفید بود، سخن نگفت. بنای پیامبر بر سکوت بود، الا وقتی‌که حرف زدن، ضرورت و فایده‌ای میداشت. 🔹 لَیِّن و اهل مدارا بود. اما تو خالی و بی‌اراده نبود. باوقار بود، در عین حال ترسناک هم نبود. پیامبر همیشه در بین ما حُرمت و ابهّت داشت، اما هیچ‌وقت از او نمیترسیدیم. 🔹 نعمت هرچند اندک، نزد او بزرگ بود. بدِ هیچ‌کس و هیچ‌چیز را نمیگفت. هرگز برای امر دنیوی و برای منافع خود عصبانی نشد. هرگز قاه‌قاه نخندید اما همواره تبسّم بر لب داشت، ظاهر و باطنش با مردم یکی بود. در خلوت و جلوَت یک شخصیت داشت. 🔹 رفتارش در جامعه با مردم چگونه بود؟ سیدالشهداء میفرماید: بنای پیامبر بر دوستی و جذب و وحدت و محبت و اُلفت با مردم بود، نه ایجاد نفرت. «کانَ یُؤَلِّفُهُم و لایُنَفِّرُهُم». 🔹 «مَن سَألَهُ حاجَةً لَم یَرجِع إلا بِها أو بِمَیسورٍ مِنَ القَولِ» هرکس به پیامبر رجوع میکرد و از او چیزی و کمکی میخواست، محال بود که بی‌جواب و با دست خالی برگردد؛ پیغمبر اگر داشت، میداد و اگر نداشت، او را با کلماتِ زیبا بدرقه میکرد، از او عذر میخواست، به او آرامش میداد و به‌گونه‌ای سخن میگفت که از دادنِ آن چیز هم نزد آن فرد عزیزتر بود. 🔹 هیچ‌کس از محضر پیامبر ناراحت بیرون نمیرفت، حتی دشمنانش وقتی نزد ایشان میرفتند و در ساحت قدس او قرار میگرفتند، از جلسه که بیرون می‌آمدند، نمیتوانستند از او متنفّر باشند. 🔹 «و صارَ لَهُم أباً» برای مردم پدر بود «و صارَ عِندَه سِواء» و همۀ مردم بدون استثناء در چشم او مساوی بودند. برای هیچ‌کس بی‌دلیل، احترامی بیش از بقیه یا بی‌احترامی قائل نمیشد. اهل «تَسوِیَةُ النَّظَرِ و الإستِماعِ بَینَ الناس» بود. یعنی حتی نگاهش بین مردم به تساوی میچرخید و حتی به سخنان افراد که گوش میداد، به‌طرز مساوی گوش میداد. تا این حدّ بر حقوقِ بشر تأکید و دقت داشت. 🔹 مجلس پیامبر (ص) مجلس صدق حلم، حیاء و امانت بود. در حضور او هیچ‌وقت صدا بلند نمیشد. در مجلسی که او حضور داشت، همه متعادل بودند؛ همه بر اساس تقوا سخن میگفتند و همه متواضع بودند. به بزرگ‌ترها و مُسنّ‌ترها احترام میگذاشتند و با کوچکترها با مهربانی برخورد میکردند. «وَ یُوثِرونَ ذا الحاجةَ» و نیازمندان را بر خود مقدم میداشتند. 🔹 چهرۀ پیامبر(ص) شاد بود، ابرو گره نمی‌کرد، مگر آنگاه که بی‌عدالتی یا منکری را میدید. 🔹 «سَهِلُ الخُلق» بود؛ یعنی خیلی راحت میشد با او رابطه برقرار کرد. 🔹 «لَیسَ بِفَظٍّ و لاغَلیظٍ» خَشِن و تندخو نبود. 🔹 «و لافَحّاشٍ و لاعَیّاب» هرگز فحش بر لب او جاری نشد، عیب‌گیر نبود، عیب مردم را تعقیب نمیکرد. 🔹 «و لامَدّاحٍ» در عین حال اهل مبالغه در تمجید از افراد هم نبود. ✍ حسن رحیم‌پور ازغدی؛ محمد پیامبری برای همیشه، ص ۲۹-۳۴ @iisociology
حس عدالت و امکان تلخ‌کامی خشمگینانه. کسی که از حس عدالت بی‌بهره است و هرگز به اقتضای عدالت رفتار نمی‌کند مگر آن‌که پای مصلحت و منفعت شخصی در میان باشد، نه تنها فاقد پیوندهای دوستی، محبت و اعتماد متقابل است، بلکه قابلیت تجربه اخلاقی تلخ‌کامی خشمگینانه و انزجار را نیز ندارد. جان رالز، نظریه‌ای در باب عدالت @iisociology
دروغ بزرگ دولت بزرگ. @iisociology
فقر، نتیجه استثمار حاکمیتی. حضرت علی علیه السلام: همانا ویرانی زمین به دلیل تنگدستی مردم است و تنگدستی مردم به دلیل غارت اموال از طرف حاکمانی است که به آینده حکومتشان اعتماد ندارند و از آنچه مایه عبرت است، عبرت نمی‌گیرند. @iisociology
سوژه نئولیبرال چگونه هگل زمانه شد؟ بحثی در مضرات جامعه‌شناسی زیگزاگی 🔸️ حوادث پاییز ۱۴۰۱ حجم زیادی از ادبیات آکادمیک علوم اجتماعی را به خود معطوف کرد و با تقریب مناسبی می‌توان اذعان کرد که همه رویکردهای مختلف فعال در علوم اجتماعی ایران تحلیل‌های خرد و کلانی را نسبت به آن تولید کردند و از این جهت آن را می‌توان آن را «آزمایشگاه علوم اجتماعی» ایرانی در نظر گرفت. به واقع این فربهی تولیدات راه را برای فراتحلیل خود این تحلیل‌ها هموار می‌کند. 🔸️ در یک فراتحلیل اجمالی از ادبیات تولید شده در این بازه هم می‌توان دریافت که علوم انسانی و اجتماعی در ایران از فقدان «سنت‌مندی» رنج می‌برد. 🔹 سنت‌مندی علمی به زبان ساده به چارچوب واضح، مشخص و مستمری ارجاع دارد که قلمرو حرکت نظری پژوهشگر را در انتخاب موضوعات پژوهشی و نحوه پردازش آن‌ها سامان می‌دهد و تاملات و تجربیات علمی و پژوهشی او را انباشت کرده و زمینه نیل به یک "پژوهشگر مولف" را فراهم می‌کند. از این جهت مثلا کسی که در یک سنت علمی انتقادی هویت می‌یابد به راحتی نمی‌تواند عناوینی همچون «آسیب شناسی فرهنگی و اجتماعی» را برگزیند چرا که این دو، رویکردهای متفاوتی اند و تشریح مساله‌هاشان و خروجی‌های مورد انتظارشان با یکدیگر تفاوت اساسی دارد. همچنین سنت‌مندی علمی و پژوهشی در شکل جمعی‌اش آن‌چیزی است که به آن «مکتب علمی» می‌گوییم. 🔸️ این فقدان سنت‌مندی به دلایل مختلف همچون دلایل نظری (‌فقدان برنامه پژوهشی و عمق نظری) و یا چرخش‌های مکرر بر اثر درگیری در پروژه‌های کارفرمایی اداری، اقتصادی و سیاسی دولتی و غیر دولتی روی می‌دهد. بد نیست عطف به رویدادهای ۱۴۰۱ نمونه‌هایی از این چرخش‌ها را مرور کنیم: ۱- بخشی از جریان چپ انتقادی در سال‌های اخیر با بررسی تاثیرات اشکال سرمایه‌داری متاخر در حوزه فرهنگ و سبک زندگی از مفهوم « سوژه نئولیبرال» برای توضیح رفتارهای توده‌وار نوجوانان و جوانان استفاده کرده‌است. به عنوان مثال مثال‌واره اصلی این جریان، دکتر اباذری، در یک سخنرانی معروف سوژه نئولیبرال را سوژه‌ای «سیاست زدوده، خوش‌گذران، لذت‌طلب، منفعت‌طلب، نفع‌جوی فردگرا، بی تاریخ و ... دانسته بود. همچنین رشد سلبریتیزم در اثر سیطره رسانه‌های اجتماعی جدید و تاثیر سلبریتی‌ها بر ناهنجاری‌های فردی و جمعی از موضوعات اصلی نقد این جریان بوده است اما در ماجراهای ۱۴۰۱ این جریان با تغییر چارچوب نظری قبلی خود با چرخشی آشکار به مشروعیت بخشی به همان سوژه‌های نئولیبرالی ‌می‌پرداختند گویی آن سوژه‌ها بدون تغییری در ساختار کلان اقتصادی به چنان خودآگاهی نابی دست یافته‌اند که نه با جمعیت‌های به قول ارتگایی گاست «میان مایه توده‌وار و خشونت طلب» بل با هگل‌های زمانه مواجهیم. ۲- دسته دیگر از این چرخش‌گران جامعه شناسانی بودند که در یک دهه اخیر با علم کردن بحث آسیب‌های اجتماعی توانسته بودند پروژه‌های کلانی را از نهادهای حاکمیتی دریافت کرده و البته بدون تولید ادبیات نظری قابل توجهی کارهای پراکنده‌ای را به خروجی برسانند. این دسته نیز در پاییز و زمستان ۱۴۰۱ با چرخش از چارچوب‌های کارکردی آسیب‌شناسانه‌ قبلی‌شان به مشروعیت بخشی تمنیات، الگوها و رفتارهای سیاسی و فرهنگی همان سوژه‌های به زعم خودشان معلولِ «آسیب دیده» مشغول شدند. ۳- دسته دیگر نیز مثلا نهادگرایانی (همچون محسن رنانی و...)‌ بودند که سال‌ها درباره کژکارکردهای نهادهای آموزشی و تربیتی رسمی و غیر رسمی در ایران داد سخن می‌دادند ولی ناگهان چنان تصویر آرمانی و امید بخش و خوش بینانه از همان خروجی‌های نا‌امید کننده قبلی ارائه می‌کردند گویی از مهرماه ۱۴۰۱یکباره درب‌های آسمان باز شده و سوژه‌های مورد نظر این دسته از نهادگرایان از آسمان نازل شده‌اند. 🔸 مثال‌وراه‌های این چرخش‌های زیگزاگی البته به این موارد محدود نمی‌شوند منتهی این پرسش را پیش می‌کشد که این چرخش‌ها را چگونه می‌توان تبیین کرد؟ آیا این چرخش‌ها صرفا بازتاب سیاست‌زدگی یا پروژه‌زدگی این دسته از جامعه‌شناسان است و یا فراتر از آن ماجرا به ساختار نهادی آموزش و پژوهش علوم اجتماعی در ایران باز می‌گردد؟‌ از آن مهم‌تر اینکه چنین وضعیتی را چگونه می‌توان اصلاح کرد؟ چگونه می‌توان گروه‌های آموزشی و پژوهشی هویت‌مند و چارچوب‌مند داشت؟‌ چگونه می‌توان بین پروژه‌های کارفرمایی و برنامه‌ پژوهشی جمع کرد؟‌ ✍ میثم مهدیار @iisociology
🖋ویژه‌نامه شماره ۳ فصلنامه «نامه جمهور»، تابستان ۱۴۰۲ منتشر شد: 📌تعداد صفحات: ۱۵۲ ♨️ : روح‌الله رشیدی ♨️ : مجتبی نامخواه 🔰 با آثار و نوشتارهایی از: ✔️ محسن قنبریان ✔️ حسن سبحانی ✔️روح الله ایزدخواه ✔️ سیدعلی موسوی ✔️ رقیه فاضل ✔️ میثم ظهوریان ✔️ کیوان سلیمانی ✔️محسن جبارنژاد و... 🔶 فصل‌ها: 🔹کلیات 🔹 نطق‌ها 🔹 مذاکرات 🔹 تاریخ و تصویر ◀️ در این جلداز ویژه‌نامه می‌خوانیم: ✅ عدالت نمایشی ✅ افول تدریجی عدالت ✅ آشوب نامه پادجامعه ✅ توسعه نخواهی و توسعه نیافتگی ✅ علیه عدالت به سود سرمایه‌داری ✅ مردمی سازی اقتصاد یا نهادینه سازی «تداول ثروت بین أغنیاء» ➖➖➖➖ ‼️ برای تهیه نامه جمهور با ۱۰٪ تخفیف و مبلغ ۹۰ هزارتومان به شماره کارت: ۶۰۳۷ ۹۹۷۵ ۹۹۶۹ ۴۹۳۳ به‌ نام پژوهشکده تبلیغ و مطالعات اسلامی باقرالعلوم واریز کرده و رسید واریز را به همراه ادرس پستی  و شماره همراه به شماره ۰۹۰۱۶۸۵۵۲۹۰ ارسال نمایید. ➖➖➖➖ 🆔 @nameh_jomhour 🆔 @iisociology
اسرائیل در شوک! حمله گسترده راکتی و زمینی امروز نیروهای جنبش فلسطینی حماس به اسرائیل از جهات متعددی بی‌سابقه و غافلگیر کننده بوده و تل آویو را در شوک بزرگی فرو برده است. محمد الضیف فرمانده گردان‌های قسام وابسته به حماس که به ندرت اظهارنظر می‌کند، نام این حمله را "طوفان الاقصی" اعلام کرده و گفته است که در واکنش به حملات مستمر یهودیان تندرو به مسجد الاقصی صورت می‌گیرد. اسرائیل نیز در مقابل فعلا وضعیت جنگی اعلام کرده اما تا این لحظه دست به حملات متقابلی نزده است و به نظر می‌رسد که با توجه به نوع و ماهیت حملات فلسطینی‌ها و تبعات احتمالی مهم آن برای دولت نتانیاهو، حملات ویرانگر و گسترده‌ای به نوار غزه طی ساعات آتی اتفاق بیفتد. حملات غافلگیر کننده امروز یک نقطه عطف بوده و دولت نتانیاهو را در برابر یک شکست اطلاعاتی و امنیتی سخت قرار می‌دهد؛ به گونه‌ای که در روزها و ساعات گذشته هیج نشانه‌ای از طرف اسرائیلی دال بر پیش بینی چنین حمله‌ای و به تبع آن آمادگی لازم برای مقابله با آن وجود ندارد. در گذشته معمولا ارتش اسرائیلی قبل از حملات فلسطینی، هشدارهای لازم را به شهرک های پیرامونی نوار غزه می‌داد، اما این بار چنین اتفاقی نیفتاد و حتی گنبد آهنین هم مثل دفعات قبل عمل نکرد. البته بعد مهم حملات امروز از غزه، حملات راکتی نیست، بلکه ورود زمینی و هوایی (با گلايدر) نیروهای حماس به مناطق اسرائیلی نشین در اطراف نوار غزه و سیطره بر برخی پایگاه‌ها و به اسارت گرفتن (به گفته رادیو اسرائیل حدود 35 اسرائیلی) و کشتن تعدادی از نظامیان اسرائیلی و به غنمیت گرفتن برخی خودروهای زرهی و ادوات نظامی دیگر و بازگرداندن آن‌ها به غزه و نمایش آن‌ها در خیابان‌های این منطقه است. به نظر می‌رسد که این نیروها ابتدا از طریق تونل به شهرک ها نفوذ کرده‌اند و با سیطره بر بخشی از نوار مرزی، راه را برای ورود تعدادی دیگر از نیروهای حماس باز کرده‌اند. این دست حملات فلسطینی تقریبا در طول تاریخ اسرائیل بی‌سابقه است و همین خود، بنیامین نتانیاهو را در مخمصه بزرگی قرار خواهد داد. اسرائیل در جنگ‌های خود با کشورهای عربی غالبا پیش دستی می‌کرد و با حملات غافلگیر کننده مانند جنگ شش روزه پیشروی می‌کرد؛ اما این اتفاق با حمله امروز در مقیاس دیگری معکوس شد و این تحولی غیر معمولی برای اسرائیل است که به آن عادت ندارد. هر چند ادامه حضور نیروهای حماس در مناطق پیرامونی غزه در شرایط فعلی امکان‌پذیر نیست، اما ورود این تعداد نیرو به این شهرک‌ها و حضور و یا به عبارتی دیگر تصرف موقت برخی مناطق و پایگاه‌های نظامی برای مدت کوتاهی هم اتفاقی بسیار ناگوار برای اسرائیل و دردسرساز برای نتانیاهو است. از حیث زمانی هم بازه زمانی حمله گسترده امروز نیروهای حماس قابل تامل است. این حملات در سالگرد جنگ اکتبر 1973 مصر علیه اسرائیل اتفاق افتاد که تنها جنگی بود که عرب‌ها در آن پیروزی نسبی کسب کردند. از این رو، حملات امروز دلالت‌های تاریخی خاص خود را هم به همراه دارد. کما این که این حمله هر چند نام "طوفان الاقصی" به خود گرفته است، اما به نظر می‌رسد اهداف آن فراتر از تحولات مسجد الاقصی و واکنش به آن باشد. اهدافی که گویا حماس در این حمله دنبال می‌کند، ایجاد وضعیت تنش‌آلود گسترده‌ای است که طرح عادی سازی روابط میان اسرائیل و عربستان را با توجه به پیامدهای گسترده آن برای فلسطینی‌ها با چالش جدی مواجه کند. در همین حال هم دست زدن غزه به چنین حملاتی خود گویای این واقعیت نیز هست که 5 جنگ قبلی اسرائیل از سال 2008 تا کنون نتیجه خاصی در جهت تضعیف نوار غزه تحت کنترل حماس نداشته است و توانمندی‌های نظامی آن‌ها نسبت به قبل در این منطقه محاصره شده افزایش چشمگیری یافته است. همچنین تحولات امروز برآیندی مهم در سپهر سیاست در خود فلسطین در جهت بالا بردن وزنه حماس و گفتمان آن در مقابل حکومت خودگردان و فتح خواهد داشت. درباره دورنمای تنش جدید و ابعاد منطقه‌ای آن باید منتظر واکنش اسرائیل ماند که به نظر می‌رسد دست به حملات شدید و ویرانگری بزند، اما احتمال حمله زمینی گسترده به غزه فعلا دور از ذهن است. دراین میان هم با مداخله طرف‌های میانجیگر دوباره آرامشی نسبی و شکننده برقرار خواهد شد؛ اما شکل تحقق این آرامش برای نتانیاهو اهمیت زیادی دارد. این که بتواند دستاوردی نظامی را به دست بیاورد؛ چه از طریق ترورهای هدفمند برخی رهبران عالی رتبه حماس چه تخریب گسترده و آن هم با هدف کاستن از تبعات حملات زمینی بی سابقه به مناطق اسرائیلی نشین و اسارت و کشته شدن تعداد قابل توجهی از اسرائیلی‌ها. اما صرف نظر از نوع واکنش دولت نیانیاهو که موانع زیادی فراروی خود برای توسعه کمی و کیفی دامنه آن می‌بیند، حملات فلسطینی وضعیت داخلی او را وخیم‌تر می‌کند و او را در تنگنای بیشتر در مقابل جریان اپوزیسیون اسرائیلی قرار خواهد داد. ✍ صابر گل‌عنبری @iisociology
اگر اسرائیل و شیطان با هم بجنگند، ما در کنار شیطان می‌ایستیم. اسرائیل شرّ مطلق است. اسرائیل ضد اسلام، ضد مسیحیت، ضد ایمان، ضد قومیت عربی، ضد انسانیت و ضد میهن است. بدتر از اسرائیل در جهان وجود ندارد. ما اسرائیل را شرّ مطلق می‌دانیم. بدتر از اسرائیل در جهان وجود ندارد. اگر اسرائیل و شیطان با یکدیگر بجنگند، ما در کنار شیطان می‌ایستیم. اگر اسرائیل با چپ بجنگد، ما در کنار چپ خواهیم ایستاد. اگر اسرائیل با راست بجنگد، در کنار راست خواهیم ایستاد. این است معنای «اسرائیل شرّ مطلق است». من شخصا در حد مطالعاتم هیچ نهادی را خطرناک‌تر از اسرائیل نمی‌شناسم. امام موسی صدر @iisociology
کودکان سنگ‌ها دنيا را خيره کردند، با اين‌که در دستشان جز سنگ چيزی نيست. چونان شب‌چراغ افروختند و مژده آوردند. مقاومت کردند، چون بمب منفجر شدند و شهيد گشتند. و ما بسان خرس‌های قطبی ــ که کالبدشان در برابر حرارت مصونيت يافته باشد ــ همچنان يخ‌زده باقی مانديم. آنان به جای ما پيکار کردند تا آنگاه که به خاک افتادند، و ما در قهوه‌خانه‌ها لم داديم و مزمزه‌کنان پيف پيف کرديم. از ما يکی در پیِ سوداگریِ خويش است، يکی در جست‌و‌جوی يک ميليارد دلار ديگر و ازدواج چهارم و بدن مرمرين، يکی در لندن کاخی سر به فلک کشيده را می‌جويد، يکی دلال اسلحه است، يکی در کاباره‌ها از حريفش انتقام می‌گيرد، و ديگری به دنبال تاج و تخت، ارتش و حکومت است. آه .. ای نسل خيانت‌ها ای نسل پول‌پرستی‌ها ای نسل تفاله و ای نسل هرجايی سرانجام، کودکان سنگ‌انداز ــ هر چند تاريخ به کندی حرکت کند ــ تو را در زير پا لگدمال خواهند کرد.. نزار قبانی @iisociology
🔸 از لایحه حجاب تا برنامه توسعه! 🔻 در دفتر نخست نامه جمهور، که دو شماره همزمان و یک ویژه‌نامه ضمیمه بود، کوشیدیم پروژه عدالت‌خواهیِ انسان انقلاب اسلامی را شرح بدهیم. در این شماره که یک ویژه‌نامه است، تلاش کرده‌ایم در حاشیه نقد لایحه برنامه هفتم توسعه، تأملاتی انضمامی داشته‌ باشیم درباره نگاه ما به توسعه و پیشرفت. از عدالت و پیشرفت شروع کردیم که اصلی‌ترین مسئله‌های ما هستند. 🔻 ما تلاش کرده‌ایم نشان بدهیم چگونه نواشعری‌گری و تحجر جدید، دین را منفور می‌کند؛ چگونه نابرابری جامعه را قطبی می‌کند؛ چگونه سیاست‌های تعدیلی و کالایی شدن حقوق اساسی اعتماد سیاسی و عمومی را از میان می‌برد و مانند این. اگر این‌ها پرداختن به ریشه‌های مسئله‌های کنونی ما نیست، پس چیست؟ 🔻 عجیب نیست که برای یک لایحه عجیب درباره حجاب، با مسیری عجیب‌تر برای تصویب، این همه اندیشکده و ذهن و زبان خلق‌الله حزب‌الله را مشغول کردند؛ در نهایت چه شد؟ چه حاصل؟ چطور کسر و فقط کسر کوچکی از این همه حساسیت، درباره عقب‌ماندگی در عدالت، پیوست عدالت و نقد برنامه هفتم توسعه مبذول نمی‌شود؟ 🔻 نه این که ربطی به این روزها داشته باشد؛ از قدیم این تفاوت‌ها بوده؛ ما از دو نظام ارزشی حرف می‌زنیم. در یک نظام ارزشی، عدالت ارزش مطلق است و در نظامی دیگر، که برای [برخی از] نیروهای ارزشی ساخته‌اند اما تنها ارزش مطلق، مطلقاً ارزشی ندارد؛ دارد؟ کو؟ بگذریم. 🔸 بعدالتحریر نامه جمهور سوم @iisociology
yanis-varoufakis-on-gaza-catastrophe.pdf
486.6K
این نسل‌کشی، اشغال و آپارتاید محض است. می‌توانستم یکی از اهداف حماس باشم، اما حماس را محکوم نمی‌کنم، ولو آن‌که من در خیلی چیزها با آنها مخالف باشم، ولو آن‌که در دفاع از جان خود، سرزمین‌ها، روستاها و محله‌هایشان، به کارهای وحشتناکی دست بزنند. دقیقاً چه کسانی‌اند که از ما می‌خواهند حماس را محکوم کنیم؟ بیایید صریح باشیم. این‌ها همان کسانی‌اند که وقتی اسرائیل، ارتش و سربازان اسرائیل، روزنامه‌نگاران غیرمسلح را می‌کشند، پرستاران، پزشکان و کودکان را می‌کشند، آن را نادیده می‌گیرند. آن‌ها فقط وقتی قربانیان اسرائیلی باشند، به یاد قوانین بین‌المللی می‌افتند، سازمان ملل و منشور آن را به یاد می‌آورند. می‌گویند، با اسلحه و بمب، هیچ راه‌حلی وجود نخواهد داشت. یاسر عرفات را به یاد آورید که اسلحه‌هایش را زمین گذاشت. دولت آپارتاید اسرائیل مصمم است کسانی را که اسلحه‌ی خود را زمین می‌گذارند سرکوب کند و مصمم است کسانی را که اسلحه‌ی خود را زمین نمی‌گذارند سرکوب کند. دولت آپارتاید اسرائیل به‌تمامی به دنبال حصارکشی و به قفس انداختن فلسطینی‌ها تا زمانی است که یا با مرگی آرام بمیرند یا مهاجرت کنند. ✍ یانیس واروفاکیس @iisociology