کانال آموزشی انجمن ادبی ایماژ
#شعر فرم چیست؟ بخش سوم نثر فاقد بُعدِعمودی است در نثر مفاهیم روی هم اثر میگذارند. آرایش رزم
#شعر
فرم چیست؟
بخش چهارم
هیچ عصری از نظر فرهنگی نمیتواند بطور کامل از اعصار سابق جدایی گیرد.
فرهنگ گذشته در داخل فرمهای مختلف به ما میرسد. از آنجا که ما نمیتوانیم از فرهنگ گذشته جدا بمانیم، نمیتوانیم از فرمهایی که آن جلوههای فرهنگی به خود گرفتهاند جدا باشیم، ما، جبرا، خواه و ناخواه، تحت تأثیر فرمهای گذشته هستیم. فرهنگ، به معنای واقعی دچار انقلاب نمیشود: فرهنگ ادامه مییابد در طول ادامه خود، تغییر پیدا میکند و دچار تحول میشود. ما در هر شرایطی که زندگی بکنیم، سنن گذشته به ما میرسند و ما را تحت تأثیر قرار میدهند و ما شکل امروزین خود را به آن سنن میدهیم، ما آن سنتها را به سود خود تغییر میدهیم ولی در عین حال، هنگام تغییر دادن آنها به سود خود و در جهت زنده ماندن آنها نیز قدم بر میداریم. اگر سنتی به ما نرسد گناه به گردن خود آن سنت است که نتوانسته است در طول ادامه خود در تاریخ خود را با اعصار مختلف تاریخی معاصر گرداند و یا گناه به گردن کسانی است که در عصری از اعصار تاریخ نتوانستهاندآن سنت را طوری به نفع خود و به نفع آن سنت، دچار کنند که آن را زنده و پایدار نگاه دارند. یعنی اگر در عصری که انسان زندگی میکند سنن گذشته را مجدداً نسازد و یا در مورد آنها دست بسنت سازی نزند، خود به خود آن سنت از بین خواهد رفت.
طلا در مس
#رضا_براهنی
جلد نخست
کانال آموزشی انجمن ایماژ :
https://eitaa.com/image_khorasan
گروه ایماژ:
https://eitaa.com/joinchat/2212299269C92b8eed7a6
کانال آموزشی انجمن ادبی ایماژ
#نظریه_ادبی #سطح_پیشرفته #فرانقد قسمت اول فرانقد یا نقد پژوهی مطالعه ی نظریه ها یا رویکرد های انتق
#نظریه_ادبی
#سطح_پیشرفته
#فرانقد
قسمت دوم
مسائل مربوط به خواننده/شنونده/ مفسر
در یک معنا مفسر فعالکنندهی معنای متن است. اما در این کار تاثیر او تا چه اندازه است؟ آیا او میتواند معنایی را که در بطن متن نهفته است کشف و بیان کند؟ از این دیدگاه، معنا چیزی است که متن در تسخیر خود دارد و وظیفه ی خواننده کشف و پرده برداشتن از آن و یا بازیافتن آن است. شاید باید مفسر را شخصی دانست که هر چیزی را که متن به او می نمایاند، به متن نسبت می دهد؟
این دیدگاه در افراطی ترین شکل خود به وسیع ترین گستره ی معنایی ممکن متن باور دارد.( در این صورت، مثلا ادیپ شهریار سوفکل درباره ی مصایب اسکیمو های کانادا خواهد بود). دیدگاه معتدل تری وجود دارد که برای گستره ی معناهایی که می توان به متن نسبت داد، محدودیت هایی قائل می شود( از این دید، ادیپ شهریار سوفکل درباره ی غرور، یا فرادستی تقدیر، یا درباره ی بهایی است که برای جستجو باید پرداخت و نه اسکیمو ها).
شاید هم باید از دریچه ی کاملا متفاوت به معنا نگریست؟ شاید معنا را بتوان نتیجه ی داد و ستد و تعامل خلاقانه ی میان متن و مفسر دانست. علائق مفسر چه نقشی در این میان دارد؟ اگر مفسر به هنر، مذهب یا روان شناسی توجه داشته باشد، این امر در نحوه ی فهم او از متن چه تاثیری دارد؟ نحوه ی نگرش مفسر چه نقشی در این میان دارد؟ آیا تفسیر های خصمانه و مخالف متن نامعتبر تر از تفسیر های همدلانه و هم سویانه با آن هستند؟ آیا می توان از تفاسیر خنثا سخن گفت؟ و اگر چنین است آیا این تفاسیر معتبر تر از سایر تفاسیر هستند؟
موضع ایدئولوژی مفسر چه نقشی ایفا می کند؟ آیا مثلا این موضع می تواند مانعی بر سر راه آنچه متن می خواهد بگوید باشد؟ یا این که ایدئولوژی ابزاری رهایی بخش است و این توان را به مفسر می دهد که پی به معنای درون متن ببرد، معنایی که خواننده ی سطحی قادر به درک آن نیست؟
کانال آموزشی انجمن ایماژ :
https://eitaa.com/image_khorasan
گروه ایماژ:
https://eitaa.com/joinchat/2212299269C92b8eed7a6
#داستان_نویسی
افزایش سرعت در گفت وگو
لازمه افزایش سرعت گفت وگو تشدید تنش در صحنه است. به عنوان مثال اگر شخصیت شما مضطرب باشد و یک دفعه آهسته حرف ،بزند معلوم میشود که عصبی شده است. عکس آن نیز باز صحیح است. اگر شخصیتی که در گفت وگو از این شاخه به آن شاخه میپرد یک دفعه مضطرب شود و شروع کند به تندتند حرف زدن دارد کمکم عصبی میشود و تنش تشدید می شود. البته همیشه باید دلیلی برای تغییر ناگهانی سرعت گفت وگو وجود داشته باشد بی دلیل نمیتوان سرعت را بالا برد یا پایین آورد.
ایجاد تعلیق در گفت وگو
ایجاد تعلیق در صحنهٔ گفت وگو به طور خودکار، تنش را افزایش میدهد. برای ایجاد تعلیق لازم است افکار و اندیشه هایی به ذهن خواننده القا کنید که به رخ دادن اتفاقی یا به وجود آمدن وضعیتی در آینده اشاره دارد
در اینجا صحنه ای از رمان باغ ،دروغها اثر ایلین ،گوج را آورده ام. ببینید زمانی که ریچل به دیوید میگوید اگر کاری را که او از دیوید میخواهد انجام ندهد چه خواهد کرد، چگونه تنش تشدید می.شود دیوید نامزدش و در ضمن پزشک است. او از نامزدش میخواهد که بچه شان را سقط کند. نامزدش هم میگوید که این کار دیوانگی است و او به یک دکتر اعصاب احتیاج دارد.
_این همان چیزی است که بهش احتیاج داری.
عزیزم بله چون واقعاً اعصابت به هم ریخته
شاید اما آن چیزی را تغییر نمیدهد ما در هر صورت هر دو با این مسئله درگیریم.
چشمهای دیوید تنگ شد و با تردید :پرسید: «منظورت چیه؟»
_ منظورم این است که اگر بچه را سقط ،نکنی دیگر سقط جنینی وجود نخواهد داشت و من بچه را نگه میدارم.
داری مرا تهدید میکنی؟
_نه (ری) چل) در حرفش جدی بود فقط دارم بهت میگویم که چه امکانی .دارم و با چه گزینههایی میتوانم زندگی کنم اما مسلماً از دوستت ،کلر نمیخواهم یک عمل کورتاژ تمیز رویم انجام بدهد.
البته در نظر ،دیوید داشتن بچه بهتر از سقط کردن آن نیست شاید هم حتی بدتر باشد. اما ری چل چه کار خواهد کرد؟ واکنش دیوید چیست؟ نویسنده ماهرانه با چند سطر گفت وگوی تعلیقدار به اتفاق آینده اشاره و خواننده را جذب میکند. اگر شما هم بتوانید از گفت و گویی به این منظور در تمام طول داستان استفاده کنید هرگز خواننده حتی لحظه ای دست از خواندن داستان نخواهد کشید.
استفاده از گفت وگوی تنش زا در پایان صحنه ها
شما میتوانید در پایان هر صحنه از گفت وگوی شخصیت برای ایجاد تنش آن هم به گونهای استفاده کنید که خواننده با اینکه قصد داشته در پایان آن فصل چراغ را خاموش کند بگیرد بخوابد، مجبور شود برای خواندن ادامه داستان کتاب را ورق بزند و به صفحات بعد برود. راهش این است که در آخر هر صحنه مشکل را حل نکنیم و داستان را باز بگذاریم. اکثر ما فکر میکنیم پایان صحنه یا فصل جایی است که همه چیز رفع و رجوع میشود اما شاید شما بخواهید عکس این کار را انجام دهید؛ بخواهید همه چیز را تا آنجا که میشود معلق نگه دارید.
اگر شخصیت راوی حرفی بزند که تنش را تشدید کند و باعث شود شخصیت دیگر یا خواننده نفسش را حبس کند، نیازی نیست که به شخصیتهای دیگر اجازه واکنش دهید و بعد نتیجه اخلاقی بگیرید و همه چیز را به خوبی و خوشی تمام کنید. ممکن است شما همیشه بخواهید که صحنه را جمله ای از شخصیت راوی یا کسی که بر شخصیت راوی تأثیر میگذارد پایان دهید. جمله ای که تعلیق دارد و خواننده را مجبور میکند فصل بعد را بخواند تا ببیند چه اتفاقی می افتد گاهی جمله ای سؤالی کارایی زیادی دارد یا با به تأخیر انداختن واکنش کسی تعلیق ایجاد میکنید.
در زندگی واقعی وقتی کسی جمله ای تکان دهنده میگوید و هیچ کس چیزی نمیگوید، کلمات در هوا معلق و در حالت تعلیق باقی میماند و این تأثیرش به مراتب بیشتر از وقتی است که دیگران واکنش نشان میدهند و چیزی میگویند.
گفت وگونویسی فنون و تمرینهایی برای نوشتن گفت و گو های قوی
گلوریا کمپتون
کانال آموزشی انجمن ایماژ :
https://eitaa.com/image_khorasan
گروه ایماژ:
https://eitaa.com/joinchat/2212299269C92b8eed7a6ن
چقدر پنجره را بی بهار بگذاری ؟
و یا نیایی و چشم انتظار بگذاری
گمان کنم وسط کوچهی دوازدهم
قرار بود که با ما قرار بگذاری
#سعید_بیابانکی
همزمان با عید بزرگ نیمهی شعبان، دعوتید به نشستی دیگر از محفل ادبی #ایماژ!
📆 زمان: پنجشنبه، ۲۵ بهمنماه، ساعت: ۱۶ تا ۱۸
🪑مکان: سه راه کاشانی، پارک کودک، کتابخانهی فردوسی
https://eitaa.com/image_khorasan🕊🌼
کانال آموزشی انجمن ادبی ایماژ
#شعر فرم چیست؟ بخش چهارم هیچ عصری از نظر فرهنگی نمیتواند بطور کامل از اعصار سابق جدایی گیرد
#شعر
فرم چیست؟
بخش پنجم
فرم و یا انواع فرم در طول زمان و پس از تحولاتی که در طول تاریخ حیات خود پیدا کردهاند، به ما میرسند. ولی هیچ عصری فرمی سنتی را همانطور که آن از گذشته وارد عصر حاضر شدهاست، قبول نمیکند یا آن را به علت عدم انطباق آن با اوضاع معاصر، به سوی مسلخ نابودی هدایت میکند و یا در ماهیت وجودی آن دخالت میکند، آن را با اوضاع معاصر سازگار و آشتی پذیر میسازد و بدین ترتیب به ادامه حیات آن کمک میکند و در عین حال خود نیز درون آن به زندگی خود ادامه میدهد.
ما در برخورد با اعصار گذشته چیزهایی را انتخاب میکنیم و در آنها تغییراتی میدهیم و در میان آنها به زندگی خود ادامه میدهیم و در عین حال اشکال موجود عصر خود را جذب میکنیم و اشکال فرهنگی جدید به وجود میآوریم تا زندگی جدید خود را نشان دهیم. مجموع اشکال هنری موجود ما در عصر حاضر عبارتند از آن عده اشکالی که با تحول و تغییر در طول زمان از گذشته به ما رسیدهاند به اضافه اشکالی که زندگی امروز الهام بخش آنان بوده است.
ما همیشه از گذشته میگیریم و از حال نیز چیزهایی را میگیریم، تا حال واقعیت شکلی خود را به بهترین وضع در برابر معاصران قرار دهد.
طلا در مس
#رضا_براهنی
جلد نخست
کانال آموزشی انجمن ایماژ :
https://eitaa.com/image_khorasan
گروه ایماژ:
https://eitaa.com/joinchat/2212299269C92b8eed7a6