#شعر
#رضا_براهنی
#سهراب_سپهری
رضا براهنی: هیچِ ملایم به چه درد من و امثال من میخورد؟
ما باید شاعر این دنیای آشفته بههمریخته باشیم. پشت کردن به این دنیا کار درستی نیست و متأسفانه سپهری به این دنیای آشفته پشت کرده است. در یکی از شعرهایش به نام «مسافر»، سپهری از «بادهای همواره» خواسته است که «حضورِ هیچِ ملایم» را به او نشان بدهند. ولی این جهان آنچنان به خباثت آلوده است که هرگز نمیتوان حضور هیچِ ملایم را به سپهری نشان داد... موقعی که جهان بدل به چیزی خفقانآور شده است و دو سوم دنیا گرسنه است و ملتی سادهلوح جهانی را به مسلسل بسته است، هیچِ ملایم به چه درد من و امثال من میخورد؟
کانال آموزشی انجمن ایماژ :
https://eitaa.com/image_khorasan
گروه ایماژ:
https://eitaa.com/joinchat/2212299269C92b8eed7a6
حماسه در شعر مولانا
#رضا_براهنی
طلا در مس
ص۱۷۵و ۱۷۶
این سخن که فقط يك نوع شعر حماسی وجود دارد و آن شعری است که از پهلوانها و قهرمانها و حوادث پهلوانی در آن سخن گویند سخت بیمعنی به نظر میآید؛ چرا که بعضی از شاعران هرگز سخن از پهلوان و قهرمان نمیدانند ولی شعرشان حماسی است.
شعر حماسی گاهی شعری است در جهت انبساطی حتی به تعبیری که عرفا از این کلمه میکنند. برداشت حماسی در شعر برداشت پرشور و جذبه و رقصانگیزی است در میان اشیا. شعر حماسی یعنی حلولی انبساطی و پر نیرو در موجودیت اشیا، طوری که همه چیز چهره بالنده و با نشاط یابد. اگر «فردوسی» در شکل ظاهری شعرش و در انتخاب مضامین، شاعری حماسی است مولوی از نظر معنوی و شکل باطنی و برداشت ذهنی، شاعر حماسی دیگری است.
گرچه فردوسی از نظر برداشت در همان مضامین خودش روح کاملاً حماسی نشان میدهد، ولی مولوی از نظر رفتاری که با اشیا میکند در قطبی دیگر نوعی خصوصیت حماسی را روشن میدارد. مثلا مولوی در برابر حافظ، که اغلب شاعری تغزلی است، روحی حماسی دارد. عشق مولوی در انتها ممکن است همان عشق حافظ باشد ولی راهی که او برای ارائه عشق بر میگزیند، راهی دیگر است. عشق در مولوی وجود دارد ولی عشقی است انبساطی و شورانگیز و خلاق که همه چیز را از برابر خود میروبد و میبرد و در معشوق با معبود مستحیل میکند.
عشقِ مولوی عشقی حماسی است چرا که بعضی شاعران روحاً حماسی هستند و تمام قدرت آفرینش خود را در کلام حماسی خود نشان میدهند. نمونه کاملش در شرق مولوی است و در غرب سن ژون پرس.
مولوی و سن ژون پرس به هر چه دست میزنند، طلای شعر میشود. انتخاب واژه و شیء به آن معنی که برای شاعران دیگر مطرح است برای این دو هیچ اهمیتی ندارد. تمام اشیا ناگهان اسم پیدا میکنند و به صورت شعر در میآیند. این دو شاعر ارواح بزرگی دارند و هر دو آفرینندگان بزرگ هستند. قدرت تخیلشان بد و خوب در طبیعت ماده و طبیعت آدمی نمیشناسد. سن ژون پرس اغلب اوقات و مولوی در همه حال به گرد خویش میچرخند و هر چه بر زبان میآورند شعر است و قدرت واقعی همین است.
کانال آموزشی انجمن ایماژ :
https://eitaa.com/image_khorasan
گروه ایماژ:
https://eitaa.com/joinchat/2212299269C92b8eed7a6
#شعر
غمِ این خفتهی چند
شعر سپهری شعر هایکوهای به هم پیوسته است، شعر تصاویر تقطیع شدهاست. مثل دانههای ریز ارزن است که زنی زیبا بدور خود بپراکند و کفترها را به سوی خویش بخواند. شعری است که باید کفترها بخوانند و باید زنان باردار بخوانند؛ موقعی که دست بر روی شکم میگذارند و حرکت دلنشین بار خود را احساس میکنند؛ و یا هنگامی که از این حرکت ساده میخواهند به شباهتهای بچه پی ببرند و در میان نامهای مختلف برای بچه سرگردانند؛ موقعی که هر نامی مثل ستاره پاك و تمیز و ملموسی است و بیشباهت به آغاز زیبای دعای مرموزی نیست.
طلا در مس
#رضا_براهنی
جلد نخست
ص۵۷۰
کانال آموزشی انجمن ایماژ :
https://eitaa.com/image_khorasan
گروه ایماژ:
https://eitaa.com/joinchat/2212299269C92b8eed7a6
#شعر
دینامیسمِ شعرِ مشروطیت
عشقی شور و هیجان دارد، حتی گاهی بلند پروازیهایی در تخیلش به چشم میخورد و گرچه زبانش در نثر و نظم از تحرکی نسبتاً نیرومند برخوردار است ولی افسوس که عشقی تسلطی اساسی بر زبان فارسی ندارد. نظمش سُست است و نثرش پرشعار و مُطَنظن، ولی جز اینها چیز دیگری در نثر و نظمش به چشم نمیخورد. بدون شك، مردی انقلابی است ولی تصورش از انقلاب بر اساس يك جهانبینی وسیع از اجتماع تاریخ و سیاست نیست. درباره همه چیز سخت احساساتی میشود. سخت جدی است ولی با وجود این جدی بودن هرگز بزرگ به معنای واقعی نیست ساده است، آواره است، حتی بیگانه است، سخت بیفرهنگ است و گرچه کوشیده است از نیما متأثر شود، کلهشقیهای ناشی از بیفرهنگیاش و یا محدودیتهای فکریاش، به او اجازه تأثیر پذیری کامل را نداده است. شهادت، جامهای است که بر قامت این قبیل بندگان خدا دوخته شدهاست. ولی او این شهادت را همچون شتل افتخار بر دوش خود انداخته، عنق و محدود و ناپایدار، در برابر تاریخ ایستاده است.
طلا در مس
#رضا_براهنی
جلد یک
ص ۲۵۳
کانال آموزشی انجمن ایماژ :
https://eitaa.com/image_khorasan
گروه ایماژ:
https://eitaa.com/joinchat/2212299269C92b8eed7a6
#شعر
تحقیقی در شباهتهای بیت مولوی، سوررئالیستها، رمبو و فروید.
در سوررئالیسم نیز اشیا بطور ناخودآگاه حالتی ذهنی مییابند. شاعر با کلیدهایی که از ضمیر ناخودآگاه به عاریه گرفته، ناگهان خود را در میان اشیایی مییابد که به روح او تعلق یافتهاند. این اشیا آنقدر ذهنی و تلطیف شدهاند که شاعر با آنها احساس سازش کامل میکند، ولی میداند که این اوست که در اشیا چیزی ورای عینیت حقیقت آنها آفریدهاست. این حرکت به سوی مطلق در سوررئالیسم نوعی حرکت در جهت اشیا ذهنی شده است. اشیا آنقدر ذهنیت خود را پاك و اثیری و لطیف میکنند و آنقدر رفت و احساس مییابند که تبدیل به جلوهای از جلوههای روح آدمی یا ناخود آگاه او میشوند.
شاعر سوررئالیست به دنبال استحاله در اتمسفری است که در آن اشیا کمترین عینیت خود را داشته، بیشترین سهم ذهنیت را دارا شدهباشند. سوررئالیسم، زبان ذهن آدمی است در میان اشیایی که کمترین سهم را از واقعیت بردهاند. و عرفان زبان و بیان ذهن آدمی است در حرکت و شتاب به سوی معبودی که کمترین سهم را از عینیت برده است تنها در هویت مشابه معبود با شاعر عارف و شاعر سوررئالیست هر دو در جست و جوی گونهای مدینه ذهنی هستند اگر انسان نباشد نه وقوف به طبیعت خواهد بود و نه وقوف به مابعدالطبيعه. عارف در شتافتن به سوی معبود، میخواهد خود را برهنهتر ببیند و سوررئالیست در حذف عینیت از اشیا و ذهنی ساختن آنها میخواهد در برابر روح خود بایستد. هر دو فعالیت ذهنی هستند و در جهت کشف روان آدمی.
طلا در مس
#رضا_براهنی
جلد نخست
ص۱۸۳و۱۸۴
کانال آموزشی انجمن ایماژ :
https://eitaa.com/image_khorasan
گروه ایماژ:
https://eitaa.com/joinchat/2212299269C92b8eed7a6
کانال آموزشی انجمن ادبی ایماژ
#شعر تحقیقی در شباهتهای بیت مولوی، سوررئالیستها، رمبو و فروید. در سوررئالیسم نیز اشیا بط
#شعر
تحقیقی در شباهتهای بین مولوی، سوررئالیستها، رمبو و فروید
تشابه دیگر بین سوررئالیسم غرب و عرفان شرق کوشش برای حذف دو عامل مکان و زمان است. ایجاد بیمکانی و بیزمانی از خصوصیات هر دو پدیده ادبی است. در ضمیر ناخودآگاه آدمی، مکانهای مختلف در هم ریختهاند. و زمان معینی وجود ندارد و پردههای خیالی گذشته و حال و ( حتی به تعبیری آینده) فرو ریختهاند و اشیا در بی.مکانی و بیزمانی وجود دارند یعنی معلوم نيست يك رؤيا، يا يك جلوهی ضمیر ناخودآگاه در چه زمان یا زمانهای دقیق و در چه مکان یا مکانهای معین اتفاق میافتد. مكان يك شيء و زمان مشاهده آن توسط کسی که خواب میبیند بطور صریح و دقیق روشن نیست. فقط نوعی اتمسفر هست و پس از بیداری، خاطره آن اتمسفر با مقداری سمبول که تاحدی نشان دهنده شخصیت درونی و چگونگی ضمیر ناخودآگاه آدمی است. انسان مرکز اصلی آن اتمسفر و سمبولها است و به همین دلیل و آندره برتون میگوید.
انسان محورِ اصلیِ گردباد است.
طلا در مس
#رضا_براهنی
جلد نخست
ص۱۸۴و۱۸۵
کانال آموزشی انجمن ایماژ :
https://eitaa.com/image_khorasan
گروه ایماژ:
https://eitaa.com/joinchat/2212299269C92b8eed7a6
#شعر
فرم چیست؟
بخش نخست
فرم از نظر من آن چیزی است که شعر را در روبهروی خواننده نگاه میدارد و حالت گریز را از محتوای شعر میگیرد و آن را در برابر تماشاگر نگاه میدارد تا او در لذّت و هوشیاری تمام به تماشای جلوه های توام فرم و محتوا بنشيند. فرم به يك معنى یعنی روبرو، یعنی در برابر، یعنی خاصیتی ایستا دادن به چیزی که می خواهد بگریزد. فرم یعنی ایستا دیدن و در برابر بینش انسان جلوههای محتوا را نگاه داشتن و آنها را بصورت چیزهای پایدار و دائمی و ایستا دیدن شعری که فرم دارد از سطح مسطح کاغد تجاوز میکند ، حجم پیدا می کند و صاحب قد و قامت میشود. کلمات را مثل پرچمی بر میافرازد و به اهتزاز در میآورد. طوری که گویی میتوان کلمات را عملا به صورت چیزی عمودی روی کاغذ دید. گویی کلمات بر روی کاغذ پهن نشدهاند بلکه شخصیت پیدا کردهاند و از کاغذ سر در آوردهاند، قد راست کردهاند و ما را به سوی خویش دعوت میکنند.
طلا در مس
#رضا_براهنی
جلد نخست
ص ۳۲۰
کانال آموزشی انجمن ایماژ :
https://eitaa.com/image_khorasan
گروه ایماژ:
https://eitaa.com/joinchat/2212299269C92b8eed7a6
کانال آموزشی انجمن ادبی ایماژ
#شعر فرم چیست؟ بخش نخست فرم از نظر من آن چیزی است که شعر را در روبهروی خواننده نگاه میدارد و ح
#شعر
فرم چیست؟
بخش دوم
به يك معنی میتوان گفت که شعر نه از کلمات به صورت افقی بلکه از کلمات در حالت عمودی تشکیل شدهاست. شعر تشکل کلمات در حالت عمودی است و نثر پراکندگی کلمات است در حالت افقی و مسطح.
در نثر کلمات بیشتر به خمیر شباهت دارند. در شعر شباهت دارند به نان قد کشیده برشته تازه و این کلمات ،برشته رشته در رشته کشیده شدهاند تا ستونهای قائم از حقیقت و زیبایی و شکل پدید آیند.و این البته فقط خود کلمات نیستند که هیأتی عمودی و قائم پیدا میکنند، بلکه محتوای کلمات نیز که در برخورد نخستین تصاویر، در زندگی بر میخورد بعدی در آن سوی تصاویر از مفاهیم به وجود آمده است به شکلی، بطور قائم بر روی کاغذ قرار میگیرد. اگر فرقی بین تصویر شعری و تصویر نثر وجود داشته باشد در همین است ، چرا که تصویر شعری تصویری عمودی است تصویر منثور تصویری است پخش شده بر روی کاغذ. پس در شعر يك بُعد بر سایر ابعاد ادبی افزوده میشود و آن بُعد عمودی کلمات و بُعد تصاویر است. در شعر کلمات قد میکشند، در نثر کلمات در از به دراز میخوابند. تحرك شعر، تحرکی عمودی است بر قاعدهای افقی یا ایستا ، تحرك نثر ، تحرکی است افقی.
طلا در مس
#رضا_براهنی
جلد نخست
کانال آموزشی انجمن ایماژ :
https://eitaa.com/image_khorasan
گروه ایماژ:
https://eitaa.com/joinchat/2212299269C92b8eed7a6
کانال آموزشی انجمن ادبی ایماژ
#شعر فرم چیست؟ بخش دوم به يك معنی میتوان گفت که شعر نه از کلمات به صورت افقی بلکه از کلمات د
#شعر
فرم چیست؟
بخش سوم
نثر فاقد بُعدِعمودی است در نثر مفاهیم روی هم اثر میگذارند. آرایش رزمی نثر یک آرایش پراکنده است، آرایش رزمی شعر، يك آرايش منظوم، يك آرايش كاملا نظم یافته است. ولی البته منظور من از نظم مفهوم قراردادی نظم نیست که اکنون عدهای دستاویز خود کردهاند، بلکه منظورم از نظم نظام شعری است. یعنی هر شعری باید نظام داشته باشد حتی اگر در دوران پراکندگی و آشفتگی سروده شدهباشد. منتها هر فرمی، بخشی از پراکندگیهای معاصر خود را به عاریه میگیرد، خواه به صورت عکسالعمل نشاندادن علیه پراکندگی و خواه به صورت نماینده تامالاختیار پراکندگی. فرم باید با زندگی دوران خود معاصر باشد و گرنه اصالتی نخواهد داشت.
ولی فرم مثل هر پدیده تاریخی دیگر هم به صورت افقی به صورت يك سنت، حرکت میکند و هم به صورت عمودی دچار تجدد و نوسازی میشود. یعنی سنتهای شکلی مختلف در طول زمان از گذشته بسیار دور به صورت يك خط افقی به ما که در عصر حاضر زندگی میکنیم، میرسند.
طلا در مس
#رضا_براهنی
جلد نخست
کانال آموزشی انجمن ایماژ :
https://eitaa.com/image_khorasan
گروه ایماژ:
https://eitaa.com/joinchat/2212299269C92b8eed7a6
کانال آموزشی انجمن ادبی ایماژ
#شعر فرم چیست؟ بخش سوم نثر فاقد بُعدِعمودی است در نثر مفاهیم روی هم اثر میگذارند. آرایش رزم
#شعر
فرم چیست؟
بخش چهارم
هیچ عصری از نظر فرهنگی نمیتواند بطور کامل از اعصار سابق جدایی گیرد.
فرهنگ گذشته در داخل فرمهای مختلف به ما میرسد. از آنجا که ما نمیتوانیم از فرهنگ گذشته جدا بمانیم، نمیتوانیم از فرمهایی که آن جلوههای فرهنگی به خود گرفتهاند جدا باشیم، ما، جبرا، خواه و ناخواه، تحت تأثیر فرمهای گذشته هستیم. فرهنگ، به معنای واقعی دچار انقلاب نمیشود: فرهنگ ادامه مییابد در طول ادامه خود، تغییر پیدا میکند و دچار تحول میشود. ما در هر شرایطی که زندگی بکنیم، سنن گذشته به ما میرسند و ما را تحت تأثیر قرار میدهند و ما شکل امروزین خود را به آن سنن میدهیم، ما آن سنتها را به سود خود تغییر میدهیم ولی در عین حال، هنگام تغییر دادن آنها به سود خود و در جهت زنده ماندن آنها نیز قدم بر میداریم. اگر سنتی به ما نرسد گناه به گردن خود آن سنت است که نتوانسته است در طول ادامه خود در تاریخ خود را با اعصار مختلف تاریخی معاصر گرداند و یا گناه به گردن کسانی است که در عصری از اعصار تاریخ نتوانستهاندآن سنت را طوری به نفع خود و به نفع آن سنت، دچار کنند که آن را زنده و پایدار نگاه دارند. یعنی اگر در عصری که انسان زندگی میکند سنن گذشته را مجدداً نسازد و یا در مورد آنها دست بسنت سازی نزند، خود به خود آن سنت از بین خواهد رفت.
طلا در مس
#رضا_براهنی
جلد نخست
کانال آموزشی انجمن ایماژ :
https://eitaa.com/image_khorasan
گروه ایماژ:
https://eitaa.com/joinchat/2212299269C92b8eed7a6
کانال آموزشی انجمن ادبی ایماژ
#شعر فرم چیست؟ بخش چهارم هیچ عصری از نظر فرهنگی نمیتواند بطور کامل از اعصار سابق جدایی گیرد
#شعر
فرم چیست؟
بخش پنجم
فرم و یا انواع فرم در طول زمان و پس از تحولاتی که در طول تاریخ حیات خود پیدا کردهاند، به ما میرسند. ولی هیچ عصری فرمی سنتی را همانطور که آن از گذشته وارد عصر حاضر شدهاست، قبول نمیکند یا آن را به علت عدم انطباق آن با اوضاع معاصر، به سوی مسلخ نابودی هدایت میکند و یا در ماهیت وجودی آن دخالت میکند، آن را با اوضاع معاصر سازگار و آشتی پذیر میسازد و بدین ترتیب به ادامه حیات آن کمک میکند و در عین حال خود نیز درون آن به زندگی خود ادامه میدهد.
ما در برخورد با اعصار گذشته چیزهایی را انتخاب میکنیم و در آنها تغییراتی میدهیم و در میان آنها به زندگی خود ادامه میدهیم و در عین حال اشکال موجود عصر خود را جذب میکنیم و اشکال فرهنگی جدید به وجود میآوریم تا زندگی جدید خود را نشان دهیم. مجموع اشکال هنری موجود ما در عصر حاضر عبارتند از آن عده اشکالی که با تحول و تغییر در طول زمان از گذشته به ما رسیدهاند به اضافه اشکالی که زندگی امروز الهام بخش آنان بوده است.
ما همیشه از گذشته میگیریم و از حال نیز چیزهایی را میگیریم، تا حال واقعیت شکلی خود را به بهترین وضع در برابر معاصران قرار دهد.
طلا در مس
#رضا_براهنی
جلد نخست
کانال آموزشی انجمن ایماژ :
https://eitaa.com/image_khorasan
گروه ایماژ:
https://eitaa.com/joinchat/2212299269C92b8eed7a6