هدایت شده از معارف و مقاتل آلُ الله
#حضرت_رقیه_علیهاالسلام
◼️ وقتی که سر مطهر سیدالشهدا علیهالسلام از میان طشت طلا بلند شده و رو به خرابه میکند...
طاهر بن حارث(عبدالله) دمشقی گوید:
شبی در کنار یزید نشسته بودم و سر مطهر امام حسین علیه السلام در میان طشت طلا پیش را روی یزید بود.
یزید خوابش برد؛ پاسی از شب گذشت که به یک باره صدای شیون و ناله زنان از خرابه بلند شد.
در همین هنگام دیدم که سر حسین علیه السلام به اندازه یک نیره از زمین بلند شد و مانند ابر بهاری گریان بود و میفرمود:
اللَّهُمَّ هَؤُلَاءِ اَولادُنا و اَکبادنا و هَؤُلَاءِ اصحابنا
▪️خدایا! اینان فرزندان و پاره های جگر و یاران ما هستند.
راوی گوید:
لرزه بر اندام من افتاد و شروع به گریه کردم و از شدت فریاد و شیون زنان و بچه ها، یزید بیدار شد.
سر مطهر همچنان در میان هوا ایستاده بود و رو به یزید کرد و فرمود:
ای یزید! من با تو چه بدی کرده بودم که به من این همه ظلم کردی!؟
خدایا! انتقام مرا از یزید بگیر.
لرزه بر اندام یزید افتاد و پرسید:
صدای ناله و گریه برای چیست؟
گفتند:
دختر حسین علیه السلام از خواب بیدار شده و بهانه پدرش را گرفته است.
یزید بسیار به خشم آمد و گفت:
حال که مرا چنین ناراحت کرده و از خواب و استراحت انداخته اند، کاری میکنم که داغ دلشان تازه شود و دوباره آتش بگیرند.
یزید میخواست دل اهلبیت علیهم السلام را بیشتر بسوزاند و إلّا خوب میدانست که دل دختر بچه با دیدن سر پدرش، بیشتر آتش میگیرد.
پس رو به غلامان خودش کرد و گفت:
سر حسین علیه السلام را ببرید و جلوی آن دختر بیندازید...
📚تذکرة الشهداء ص٣٣١
📚ریاض القدس خطی ج٢ص٣٢٣
@maghaatel
هدایت شده از معارف و مقاتل آلُ الله
#حضرت_رقیه_علیهاالسلام
◼️ داغ رقيه سلام الله علیها کمرم را شکست و مویم را سفید کرد...
زنان مدینه در برگشت اهل بیت از شام، در خانه زینب کبری علیها السلام برای تسلیت جمع شدند و حضرت قضایای کربلاو کوفه و شام را بیان میکرد و زن های مدینه اشک میریختند.
حضرت فرمودند:
بدانید که داغ رقيه سلام الله علیها در خرابه شام، کمرم را شکست و قدّم را خمید و مویم را سفید کرد...
📚 ناسخ التواریخ حضرت زینب علیهاالسلام، ج۲ ص۵۲۶
@maghaatel
هدایت شده از فهرست مقاتل
#حضرت_رقیه_علیهاالسلام
🩸فهرستِ لینکدار مصائب و مطالب مرتبط با حضرت رقیه علیهاالسلام
➖ جملاتی که دل سنگ را آتش میزند... | درد و دلهای حضرت رقیه سلاماللهعلیها با سر بریده پدر در خرابه شام ...
➖ مصیبتِ جانسوزِ جاماندن سهساله آل الله از قافله و اذیتهای زجر ملعون...
➖ زِ خانه ها همه بوی طعام می آمد / ولی به جان تو بابا،گرسنه خوابیدم…
➖ نازدانهای که هر روز سجاده پدرش را پهن میکرد و ظهر عاشورا هم پهن نمود اما ...
➖ بی تابی شدید حضرت ام کلثوم علیهاالسلام بعد از شهادت حضرت رقیه علیهاالسلام و علت آن...
➖ وقتی که سر مطهر حضرت سیدالشهداء علیهالسلام از طشت طلا بلند شده و رو به خرابه میکند...
➖ حضرت رقیه سلاماللهعلیها هر چه خونها را از لب و دندان سر مطهر، برمیگرفت، بازهم خون تازه میجوشید...
➖ حکایت زنی از اهل شام که میخواست آب و نان برای حضرت رقیه سلاماللهعلیها ببرد...
➖ داغِ حضرت رقیه علیهاالسلام بود که کمرم زینب کبری سلاماللّهعلیها را شکست و موی آن حضرت را سفید کرد...
➖ مصیبت جانسوز زن غسّاله و بدن کبود حضرت رقیه سلاماللهعلیها...
➖ آنچه که حضرت رقیه سلاماللهعلیها در خرابه شام در خواب میبیند ...
➖ نازدانهای که شام غریبان، با یک کاسه آب،به سمت قتلگاه میدوید ...
➖ ای بابا! ببین که عمّهام را کتک میزنند و گوشواره و چادرم را به غارت بردهاند...
➖ بگو بدانم پدرم را سیراب کرده اند یا نه ؟! | گوشهای از احوالات حضرت رقیه سلاماللهعلیها در غروب عاشورا ...
➖ سخنگفتن رأس بریده سیدالشهداء صلواتاللهعلیه با نازدانه رقیه سلاماللهعلیها ...
➖ زینب کبری سلاماللّهعلیها با دیدن کبودیهای بدن حضرت رقیه سلاماللهعلیها یاد بدن کبود مادرش فاطمه زهرا سلاماللهعلیها افتاد ...
➖ آنقدر بر لبهای خودش ضربه زد تا لبهای خودش هم مثل لبهای پدرش خونین شد ...
➖ کرامت حضرت رقیه سلاماللهعلیها به دختر یک یهودی ...
➖ به خدا سخت است بر من که ببینم از عطش بال بال میزنی ...
➖ دخترم رقیه «سلاماللهعلیها»، مرا به یاد مادرم فاطمه زهرا «سلاماللهعلیها» میاندازد ...
➖ ورقی از دفتر دلدادگی حضرت مولانا سیدالشهداء علیهالسلام به نازدانهٔ سهسالهاش رقیه خاتون سلاماللهعلیها ...
@Maghaatel