#دهه_فجر
انقلاب اسلامی ایران سبب افتخار و آرزوی دیرینه شیعیان بوده است، برای اثبات این ادعا لازم است از هدف آفرینش انسان شروع کنیم. خداوند متعال تمام موجودات هستی را برای رسیدن به کمال آفرید ولی کمال هر موجودی، متفاوت از دیگری است. برای نمونه، کمال درخت سیب، در سیب دادن و کمال گاو در شیر دادن است. در این میان، انسان نیز به عنوان یکی از آفریدهها برای رسیدن به سعادت و کمال حقیقی آفریده شده که همان قرب الهی است.
انسانها برای رسیدن به این هدف، نیازمند برنامه و نقشه راه هستند. سوگمندانه باید اعتراف کرد که ابزار معرفتی انسانها یعنی حس و عقل برای شناخت برنامه سعادت، هر چند لازم است ولی کافی نیست. شاهد این ادعا آن است که انسان هنوز حتی نتوانسته برای سعادت دنیای خود، برنامهای جامع و بدون نقص ارائه کند و هر روز قوانین خود ساخته را مورد بازبینی قرار میدهد. در اینجاست که خداوند متعال باید برنامۀ سعادت را از طریق وحی به انسان برساند. آن برنامه همان دین است.
دینی که خدا میفرستد، چون برای سعادت انسان است پس نمیتواند محدود به برنامههای فردی باشد. بلکه چون اغلب فعالیتهای انسان در حوزۀ جامعه است باید برای آن فعالیتها و به طور کلی ادارۀ جامعۀ انسانی نیز برنامه ارائه کند؛ چرا که قرار است انسان در این جامعه، به سعادت برسد.
حکومت دینی، جامعه دینی
خداوند متعال، نعمت را بر بندگان تمام کرد و دین را به وسیله پیامبران فرستاد تا هم الگوی عملی آنها باشند و هم مبیّن دین و هم مجری دین در جامعه. اگر دین برای ادارۀ جامعۀ انسانی، برنامه دارد پس خواست خدا آن است که این برنامه در جامعه اجرا شود. بالاترین و مهمترین کار یک پیامبر آن است که بتواند دین خدا را در جامعه اجرا کند و به جای هدایتهای فردی، جامعه را به سوی کمال و سعادت پیش برد. اجرای دین در جامعه، آنگاه ممکن است که قدرت و حکومت در دست او باشد. برای این منظور، باید حکومت دینی تشکیل دهد یعنی حکومتی که متعهد به اجرای دین باشد.
زیستن در حکومت دینی، باید آرزوی هر دینداری باشد چرا که دینداری در سایۀ حکومت دینی راحتتر از حکومت غیردینی است. حکومت غیردینی، قوانینش دینی نیست. تعهدی نسبت به اجرای دین و بسترسازی برای رسیدن انسانها به کمال حقیقی ندارد، حتی ممکن است قوانینی را وضع و اجرا کند که آدمی را از رسیدن به کمال حقیقی دور سازد. حال آنکه حکومت دینی، قوانینش دینی است. افزون بر تأمین رفاه مادی، بسترسازی جهت رشد معنوی انسانها نیز در رأس وظایف اوست. از این رو است که برای نمونه، امروزه مسجدسازی و حسینیه سازی رونق گرفته یا در هر جایگاه سوختی، نمازخانه وجود دارد یا در اداره جات، معمولاً نماز جماعت برگزار میشود. برنامههای اعتکاف و زیارت اربعین و... به آسانی انجام میشود، مراکز فساد و فحشا برچیده میشود و... روشن است که این امور در رشد معنوی انسان جهت رسیدن به کمال و سعادت حقیقی تأثیرگذار است.
حکومت اسلامی بر مبنای ولایت فقیه
هر کسی نمیتواند عهدهدار حکومت دینی باشد و هر کسی حق تشکیل حکومت دینی را ندارد. آنکه از سوی خدا اجازۀ حکومت داشته باشد، میتواند حکومت دینی تشکیل دهد چرا که نظام هستی ملک خداوند است و او فقط خود حق دارد در ملکش حکومت کند یا آنکه به کسانی اجازۀ این کار را دهد. برای این منظور خداوند متعال، پیامبران را جانشین خود برای ادارۀ ملکش قرار داده است. پس از آخرین پیامبر، خداوند متعال امامانی را برای این منظور معرفی کرد، اولین آنها علی(ع) و آخرین آنها مهدی(عج). آخرین امام نیز همچنان که در جلد 2 کتاب کمال الدین و تمام النعمة آمده با بیان ویژگیهایی مانند عدالت، فقاهت و توانایی در ادارۀ جامعه جانشینان خود را به شیعیان شناساند. این ویژگیها، همان ویژگیهای ولی فقیه هستند. بنابراین، تنها حکومتی دینی ای حق است که در رأس آن ولی فقیه حضور داشته باشد.
امامان علیهمالسلام غیر از امام علی و امام حسن(ع) نتوانستند عهدهدار حکومت و اجرای دین در جامعه باشند و این حسرت بر دل شیعیان برای داشتن حکومتی که حاکمش از سوی خدا اذن حکومت داشته باشد، ماند. در طول تاریخ پس از غیبت کبرای امام زمان(عج) در مقاطعی کوتاه از تاریخ، حکومتهای شیعی وجود داشتهاند که شاید بهترین آنها حکومت آل بویه و صفویه بوده باشد. این حکومتها هر چند خدماتی به اسلام و تشیع کردهاند، ولی هیچ یک از آنها را نمیتوان حکومتهای حق به شمار آورد؛ چراکه در رأس آنها ولی فقیه نبوده است.
انقلاب اسلامی ایران سرآغاز حکومتی دینی با حضور ولی فقیه بود. حکومتی که هم مشروعیت داشت و هم مقبولیت. حکومتی که برای اجرای عدالت و زمینهسازی برای حکومت جهانی امام زمان(عج) بود. اینها آرزوی هر شیعهای است. از این رو است که میگوییم انقلاب اسلامی آرزوی تاریخی شیعیان بوده است که به وسیلۀ خمینی کبیر و همراهی مردمانی بزرگ از سرزمین ایران تحقق یافت.👇👇👇
بیگمان، این انقلاب، معجزهای فاخر به شمار میرود؛ چرا که سرنگونی حکومتی که سر تا پا مسلح بود و حمایت استعمارگران را با خود داشت، از سوی خمینی کبیر(ره) در حالی که هیچ سلاح نظامی نداشت و هیچ توصیهای هم به استفاده از سلاح نکرد، در هیچ منطق دنیایی نمیگنجد.
#لباس_نمازگزار
#خون_و_لباس_نمازگزار
🔹کمتر از بند انگشت:
اگر به اندازه کمتر از یک بند انگشت اشاره (قبل یا هنگام نماز) لباس یا بدن خونی شد، نماز صحیح است.
🔸بیشتر:
🌱قبل نماز: اگر آب کشیدن مشقت ندارد یا میتواند آنرا تعویض کند، این کار را انجام دهد و اگر نمیتواند و مشقت دارد، تطهير لازم نيست.
☘️ بین نماز بفهمد لباس یا بدن قبل نماز نجس شده: اگر وقت وسیع است نماز را رها کند و با بدن و لباس پاک نماز بخواند و اگر وقت تنگ است (اگر در حال نماز تطهیر و تعویض ممکن است انجام بدهد و اگر ممکن نیست) با همان حالت نماز بخواند.
🍀 بعد نماز
◀️ قبل نماز نمیدانست یا شک داشت لباس یا بدنش نجسه و بعد نماز فهمید: نماز صحیح است.
◀️ قبل نماز میدانست که لباس یا بدنش نجسه و فراموش کرد و بعد نماز یادش آمد: باید نماز را دوباره بخواند.
📚توضیح المسائل مراجع مسأله 802 تا 811؛ آقا رساله نماز و روزه مسأله 62 با 74
▪️مردم ژاپن یک ضرب المثل بسیار جالب دارند که اساس توسعه کشورشون قرار گرفته:
بخاطر میخی نعلی افتاد
بخاطر نعلی، اسبی افتاد
بخاطر اسبی، سواری افتاد
بخاطر سواری، جنگی شکست خورد
بخاطر شکستی، مملکتی نابود شد
و همه اینها بخاطر کسی بود که میخ را خوب نکوبیده بود…
یادمان باشد هر کار ما، حتی کوچک،
اثری بزرگ دارد که شاید در همان لحظه ما نبینیم.
#سلام_امام_زمانم
ای یوسف گمگشتۀ غایب ز نظرها
جان برلب عشاق رسیدست کجایی؟!
باز آی و نظر کن به منِ خستۀ بیمار
جانم به فدایت که طبیب دل مایی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج_
#سنتهای_جمعه (۵)
🔰 از سنتهای مهم روز جمعه: صلوات فرستادن
🔹زید شحام گوید امام صادق علیه السلام فرمودند:
مَا مِنْ عَمَلٍ یَوْمَ الْجُمُعَةِ أَفْضَلَ مِنَ الصَّلَوَاتِ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ لَوْ مِائَةَ مَرَّةٍ وَ مَرَّةً
🔹هیچ عملی روز جمعه برتر از صلوات بر محمد و آل محمد نیست و اگرچه حداقل صد و یک مرتبه باشد.
❓عرض کردم: چگونه صلوات بفرستم؟
🔹 فرمودند: میگویی:
اللَّهُمَّ اجْعَلْ صَلَوَاتِکَ وَ صَلَوَاتِ مَلَائِکَتِکَ وَ أَنْبِیَائِکَ وَ رُسُلِکَ وَ جَمِیعِ خَلْقِکَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمُ السَّلَامُ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ.[۱]
🔸امام صادق علیه السلام فرمودند:
إِذَا کَانَتْ عَشِیَّةُ الْخَمِیسِ وَ لَیْلَةُ الْجُمُعَةِ نَزَلَتْ مَلَائِکَةٌ مِنَ السَّمَاءِ مَعَهَا أَقْلَامُ الذَّهَبِ وَ صُحُفُ الْفِضَّةِ- لَا یَکْتُبُونَ عَشِیَّةَ الْخَمِیسِ وَ لَیْلَةَ الْجُمُعَةِ وَ یَوْمَ الْجُمُعَةِ إِلَی أَنْ تَغِیبَ الشَّمْسُ إِلَّا الصَّلَاةَ عَلَی النَّبِیِّ وَ آلِهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِمْ
🔸شامگاه پنج شنبه و شب جمعه، ملائکه ای از آسمان فرود میآیند درحالی که قلمهایی از طلا و برگههایی از نقره همراه آنان است که در شامگاه پنج شنبه، شب جمعه و روز جمعه تا غروب آفتاب، فقط صلوات بر پیامبر و آل او - که درود خدا بر آنان باد - را مینویسند. [۲]
💠 امام صادق علیه السلام فرمودند:
إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ بَعَثَ اللَّهُ الْأَیَّامَ فِی صُوَرٍ یَعْرِفُهَا الْخَلْقُ أَنَّهَا الْأَیَّامُ ثُمَّ یَبْعَثُ اللَّهُ الْجُمُعَةَ أَمَامَهَا یَقْدُمُهَا کَالْعَرُوسِ ذَاتَ جَمَالٍ وَ کَمَالٍ تُهْدَی إِلَی ذِی دِینٍ وَ مَالٍ قَالَ فَتَقِفُ عَلَی بَابِ الْجَنَّةِ وَ الْأَیَّامُ خَلْفَهَا یَشْهَدُ وَ یَشْفَعُ لِکُلِّ مَنْ أَکْثَرَ الصَّلَاةَ فِیهِ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ علیهم السلام
💠چون روز قیامت شود، خداوند روزها را به صورتی که مردم بدانند که آنها روزها هستند، محشور میسازد، سپس خداوند جمعه را پیش روی آن روزها مبعوث میسازد که مانند عروس صاحب جمال و کمال، به سوی دامادی صاحب دین و مال برده میشود. ادامه داد: بر در بهشت میایستد، درحالی که روزها پشت سر اوست، شهادت میدهد و برای هر کسی در آن [روز] بر محمد و آل محمد زیاد صلوات فرستاده باشد، شفاعت میکند.
❓پرسیدند: زیاد یعنی چه مقدار و در چه اوقاتی بهتر است؟
💠 فرمودند: صد مرتبه، و بعد از نماز عصر باشد.
❓پرسیدند: چگونه بگویم؟
💠 فرمودند: میگویی:
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ. [۳]
✨ رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:
أَکْثِرُوا مِنَ الصَّلَاةِ عَلَیَّ فِی کُلِّ جُمُعَةٍ فَمَنْ کَانَ أَکْثَرَکُمْ صَلَاةً عَلَیَّ کَانَ أَقْرَبَکُمْ مِنِّی مَنْزِلَةً وَ مَنْ صَلَّی عَلَیَّ یَوْمَ الْجُمُعَةِ مِائَةَ مَرَّةٍ جَاءَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ عَلَی وَجْهِهِ نُورٌ وَ مَنْ صَلَّی عَلَیَّ فِی یَوْمِ الْجُمُعَةِ أَلْفَ مَرَّةٍ لَمْ یَمُتْ حَتَّی یَرَی مَقْعَدَهُ مِنَ الْجَنَّةِ.
✨در روز جمعه بسیار بر من صلوات بفرستید، زیرا هر کس صلوات بیشتری بر من بفرستد، منزلت او به من نزدیکتر است و کسی که در روز جمعه صد بار بر من صلوات بفرستد، در روز قیامت در حالی نزد من میآید که بر چهره اش نوری است، و کسی که در روز جمعه هزار بار بر من صلوات بفرستد نمی میرد مگر آن که جایگاهش را در بهشت میبیند. [۴]
✳️ امام صادق علیه السلام فرمودند:
مَنْ قَالَ بَعْدَ صَلَاةِ الظُّهْرِ وَ صَلَاةِ الْفَجْرِ فِی الْجُمُعَةِ وَ غَیْرِهَا- اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ- لَمْ یَمُتْ حَتَّی
یُدْرِکَ الْقَائِمَ الْمَهْدِیَّ علیه السلام
✳️از امام صادق علیه السلام روایت است هر که بعد از نماز ظهر و نماز صبح در جمعه و غیر آن بگوید: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ» نمی میرد، مگر اینکه حضرت قائم، مهدی علیه السلام را درک کند.[۵]
▫️امام صادق علیه السلام فرمودند:
مَنْ قَالَ بَعْدَ صَلَاةِ الْفَجْرِ وَ بَعْدَ صَلَاةِ الْجُمُعَةِ- اللَّهُمَّ اجْعَلْ صَلَوَاتِکَ وَ صَلَوَاتِ مَلَائِکَتِکَ وَ رُسُلِکَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ لَمْ یُکْتَبْ عَلَیْهِ ذَنْبٌ سَنَةً
▫️هر که بعد از نماز فجر و بعد از نماز جمعه بگوید: اللَّهُمَّ اجْعَلْ صَلَوَاتِکَ وَ صَلَوَاتِ مَلَائِکَتِکَ وَ رُسُلِکَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، گناه یک سال برای او نوشته نمی شود. [۶]
📚 بحارالانوار ج۸۶ 👇
[۱] ص ۳۳۳
[۲] ص ۳۴۷
[۳] ص ۳۵۳
[۴] ص ۳۵۸
[۵] ص ۳۶۳
[۶] ص ۳۶۴
💢 وصیت پدر نسبت به نماز و روزه
⁉️ سؤال:
اگر نماز و روزه قضا پدر بیش از مقداری است که وصیّت کرده است، پسر بزرگتر چه وظیفه ای دارد؟
✍️ پاسخ:
🔹 اگر وصیت کرده تا برای او اجیر بگیرند، به همان مقداری که وصیت نموده است را از ثلث او بر می دارند و بقیه نمازها، بر عهده پسر بزرگ می باشد و اگر صرفا اطلاع رسانی نموده است، بر پسر بزرگ او واجب است به مقداری که یقین دارد نماز از پدر فوت شده است را قضا کند.
📚 پی نوشت:
بخش استفتائات پایگاه اطلاع رسانی دفتر آیت الله خامنه ای
💎 سورهٔ کوثر؛ تحقق بشارت تورات
1⃣ پیامبر اسلام (ص) در تمام دوران دعوتشان (بلکه قبل از آن) با خطرات بسیاری روبهرو بودند که هریک بهتنهایی میتوانست تداوم دعوت آن رسول گرامی را قطع کند. اما خداوند در سورهٔ کوثر وعده میدهد که به ایشان #کوثر را عطا کرده و ثمرات وجودی ایشان تداوم خواهد داشت. یعنی کثرت و برکتی همهجانبه و فوقالعاده.
2⃣ عملاً نیز این وعده محقق شد و دین ایشان جهانی شده و نسل ایشان - با وجود انواع مظالم و کشتارهایی که نسبت به اهلبیت و سادات رخ داد - از طریق اولاد حضرت فاطمه (س) توسعه یافت و نام ایشان فراگیر شد. این پیشگویی قرآن، نشانگر اعجاز و امداد غیبی اعطا شده به پیامبر (ص) است.
3⃣ اما به گزارش #تورات، قرنها قبل از ظهور اسلام، خداوند بشارت این واقعه را به ابراهیم خلیل (ع) داده بود! در کتاب پیدایش (باب ۱۷ : بند ۲۰) چنین آمده است:
✍ و اما در خصوص اسماعیل، تو را اجابت فرمودم. اینک او را برکت داده، بارور گردانم، او را بسیار کثیر گردانم (یا: او را خیلی زیاد تکثیر میکنم.) دوازده رئیس از وی پدید آیند، و امتی عظیم از وی بهوجود آورم.
4⃣ بنابراین، برکت و باروری و کثرتی الهی در نسل حضرت اسماعیل (ع) قرار داده شده است که حاصل این هدیهٔ الهی، #دوازده_پیشوا و امتی عظیم است!
5⃣ ناگفته پیداست که اگر چیزی حاصل برکت و تایید الهی باشد، نمیتواند صرفاً دنیوی تفسیر شود. بنابراین باید گفت: در اینجا به آمدن دوازده پیشوای الهی (= امام) و ذرّیهای مبارک، بشارت داده شده است که در مدار دین خدا هستند. و از طرفی هم میدانیم که پیامبر اکرم و اهلبیت ایشان از اعراب اسماعیلی میباشند.
6⃣ نتیجه اینکه: بشارت خداوند دربارهٔ نسل اسماعیل (ع) مدتها بعد در وجود حضرت محمد، #حضرت_فاطمه، دوازده امام صلواتاللهعلیهم و بسیاری از صالحین نسل ایشان تحقق یافت.
✍ نویسنده: حسین مرادیانی
📚 بیشتر بدانیم:
📖 دوازده امام در تورات
بسم الله..
به گُل آب میدن، حتّی آبِ گِل آلود میدن... گُل در اِزا، درعوض چه میده؟! گُل های معطّر، طراوت، لطافت...
گُل باش...
آیه ی 86 سوره ی مبارکه ی نساء:
وَإِذَا حُيِّيتُمْ بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْهَا : اگر یه کسی به شما گفت سلام، شما پاسخش بدید، بهتر از او، زیباتر از او، با محبّت تر از او...
یعنی چی؟! یعنی از گُل کمتر نباش...
حالا تَحیّت {و} سلام یه نمونه است... اگر همسایه برا شما مثلاً یه ظرف زولبیا آورد، بامیه آورد، شما میخوای ظرفش رو بهش برگردونی، خالی برنگردون؛ شما آش بده، شما حَلیم بده، شما شیرینی بده... بیشتر از او و بهتر از او...
چه زیبا تشویق میکنه و ترغیب میکنه رقابت های سالم در جامعه.
بعد هم میگه:
إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ حَسِيبًا ﴿۸۶﴾ : ببین خدا سَرِش تو حسابه ها، سَرِش تو حساب کتابه ها.
میدونه فلانی چی آورد و شما چی دادی.
#داستان_آموزنده
🔆شخصيّتى غريب در دنيا
محدّثين و مورّخين روايت كرده اند:
هرگاه دردها و غم هاى جامعه براى مولاى متّقيان ، اميرالمؤ منين علىّ عليه السلام غير قابل تحمّل مى گشت ؛ و مى خواست درد دل خود را بيان نمايد با خود زمزمه و درد دل مى نمود.
و آن حضرت معمولا به تنهائى از شهر كوفه خارج مى شد و حوالى بيابان غَرىّ نجف اشرف گوشه اى را بر مى گزيد؛ و روى خاك ها مى نشست و دردهاى درونى خود را با آن فضاى ملكوتى بازگو مى نمود.
در يكى از روزهائى كه حضرت به همين منظور رفته بود، ناگهان شخصى را مشاهده كرد كه بر اشترى سوار و جنازه اى را جلوى خود قرار داده است و به سمت آن حضرت در حركت مى باشد.
همين كه آن شخص شتر سوار نزديك حضرت امير عليه السلام رسيد، سلام كرد و حضرت جواب سلام او را داد و سؤال نمود: از كجا آمده اى ؟
پاسخ داد: از يمن آمده ام .
امام عليه السلام فرمود: اين جنازه اى كه همراه دارى كيست ؟ و براى چه آن را به اين ديار آورده اى ؟
در پاسخ گفت : اين جنازه پدرم مى باشد، او را از ديار خود به اين جا آورده ام تا در اين مكان دفن نمايم ، امام علىّ عليه السلام اظهار نمود: چرا او را در سرزمين خودتان دفن نكرده اى ؟
در پاسخ اظهار داشت : چون پدرم قبل از مرگ خود وصيّت كرده است كه او را براى دفن به اين جا بياوريم ؛ همچنين پدرم گفته بود: در اين سرزمين مردى دفن خواهد شد كه در روز قيامت جمعيّتى را به تعداد طايفه ربيعه و مُضر يعنى ؛ تعداد بى شمارى را شفاعت نموده و از عذاب جهنّم نجات مى دهد؛ و ايشان را اهل بهشت مى گرداند و شفاعتش در پيشگاه خداوند پذيرفته است .
حضرت اميرالمؤ منين علىّ عليه السلام سؤ ال نمود: آيا آن مرد را مى شناسى ؟
آن شخص گفت : نه ، او را نمى شناسم .
فرمود: به خداوندى خدا! من همان شخص هستم .
و امام عليه السلام اين سخن را سه بار تكرار نمود و سپس جنازه را به كمك يكديگر در آن سرزمين دفن كردند.
📚ارشاد القلوب ديلمى : ص 440، بحارالا نوار: ج 82، ص 68، ح 5، مستدرك الوسائل : ج 2، ص 311، ح 2.
🍃🔅🍃🔅🍃🔅🍃🔅🍃🔅🍃
#تلنگر
"متنى از جنس طلا"
ﺍﺯ بزرگی ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ :
راز این امیدواری و آرامشی
که در وجودت داری چیست؟!
گفت :
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺳﺎﻟﻬﺎ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﻭ ﺗﺠﺮﺑﻪ، تصمیم گرفتم ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺮ ﭘﻨﺞ ﺍﺻﻞ ﺑﻨﺎ کنم :
ﺩﺍﻧﺴﺘﻢ ﺭﺯﻕ ﻣﺮﺍ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﻧﻤﯽﺧﻮﺭﺩ، ﭘﺲ ﺁﺭﺍﻡ ﺷﺪﻡ!
ﺩﺍﻧﺴﺘﻢ ﮐﻪ ﺧﺪﺍ ﻣﺮﺍ ﻣﯽﺑﯿﻨﺪ، ﭘﺲ ﺣﯿﺎ ﮐﺮﺩﻡ!
ﺩﺍﻧﺴﺘﻢ ﮐﻪ ﮐﺎﺭ ﻣﺮﺍ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻧﻤﯽﺩﻫﺪ، ﭘﺲ ﺗﻼﺵ ﮐﺮﺩﻡ!
ﺩﺍﻧﺴﺘﻢ ﮐﻪ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﮐﺎﺭﻡ ﻣﺮﮒ ﺍﺳﺖ، ﭘﺲ ﻣﻬﯿﺎ ﺷﺪﻡ!
ﺩﺍﻧﺴﺘﻢ ﮐﻪ ﻧﯿﮑﯽ ﻭ ﺑﺪﯼ ﮔﻢ ﻧﻤﯽﺷﻮﺩ ﻭ ﺳﺮﺍﻧﺠﺎﻡ ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﻣﻦ ﺑﺎﺯﻣﯽﮔﺮﺩﺩ، ﭘﺲ ﺑﺮ ﺧﻮﺑﯽها ﺍﻓﺰﻭﺩﻡ ﻭ ﺍﺯ ﺑﺪﯼها ﮐﻢ ﮐﺮﺩﻡ!
ﻭ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺍﯾﻦ پنج ﺍﺻﻞ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﯾﺎﺩﺁﻭﺭﯼ ﻣﯽﮐﻨﻢ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️امام كاظم (علیه اسلام):
برای هر چیزی، دلیل و راهنمائی است و راهنمای شخص عاقل، تفكّر و اندیشه می باشد.
🏴🏴 سالروز شهادت باب الحوائج حضرت موسی بن جعفر علیه السلام را تسلیت می گوییم.
🔸🔶《اَلسَّلامُ عَلَيْکَ يَا مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ(علیه السلام) وَ رَحمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ》🔶🔸
✅هنگامی که هارون الرشید، امام موسی کاظم(علیه السلام) را در مدینه دستگیر کرد، ایشان را به طرف بصره فرستاد و امام هفتم مدت یک سال در آنجا زندانی بود و «عیسی بن جعفر» که مسئول زندان بود، به هارون گزارش داد که موسی بن جعفر(ع) همیشه مشغول عبادت و راز و نیاز با خداست.
از جمله دعاهای امام موسی کاظم(ع) در زندان عیسی این بود که می فرمود :
📋《اَللّهُمَّ اِنَّکَ تَعلَمُ اِنِّی کُنتُ اَسئَلُکَ اِن تُفرِغَنی لِعِبادَتِکَ اَللّهُمَّ وَ قَد فَعَلتُ فَلَکَ الحَمدُ》
♦️خداوندا! تو می دانی که من از تو تقاضا کرده بودم، مرا در گوشه ای خلوت قرار دهی تا مشغول عبادت باشم، تو تقاضای مرا برآوردی، تو را سپاس می گویم.(۱)
در طی این سالها، همواره زندان و زندانبان امام(ع) در حال تغییر بود.
در تاریخ آمده است که؛
📋《لَا يَزَالُ يَنْتَقِلُ مِنْ سِجْنٍ إِلَي سِجْنٍ》
♦️آن حضرت(ع) همواره از زندانی به زندان دیگر منتقل می شد.(۲)
تا اینکه امام موسی کاظم(ع) مظلوم به زندان مخوف و تاریک «سِندی بن شاهک» ملعون منتقل شد و تحت شکنجه های شدید آن لعین قرار گرفت.
تا جایی که در پی این شکنجه ها، جنس دعای امام(ع) تغییر کرد و ایشان همواره برای خلاصی از زندان، این دعا را می کردند :
📋《یَا سَیِّدِی! نَجِّنِی مِنْ حَبْسِ هَارُونَ وَ خَلِّصْنِی مِنْ یَدِهِ یَا مُخَلِّصَ الشَّجَرِ مِنْ بَیْنِ رَمْلٍ وَ طِینٍ وَ مَاءٍ وَ یَا مُخَلِّصَ اللَّبَنِ مِنْ بَیْنِ فَرْثٍ وَ دَمٍ وَ یَا مُخَلِّصَ الْوَلَدِ مِنْ بَیْنِ مَشِیمَهٍ وَ رَحِمٍ وَ یَا مُخَلِّصَ النَّارِ مِنْ بَیْنِ الْحَدِیدِ وَ الْحَجَرِ وَ یَا مُخَلِّصَ الرُّوحِ مِنْ بَیْنِ الْأَحْشَاءِ وَ الْأَمْعَاءِ خَلِّصْنِی مِنْ یَدَیْ هَارُون》
♦️ای مولای من! مرا از زندان هارون و از دست او نجات عنایت فرما.
ای رویاننده ی درخت از بین شن و خاک و آب!
و ای جاری کننده ی شیر از بین سرگین و خون!
ای به دنیا آورنده فرزند از بین رحم و ای آزاد کننده آتش از بین آهن و سنگ و ای آزاد کننده روح از بین احشاء و اعضای بدن!
مرا از دست هارون نجات عنایت فرما!(۳)
در فرازی از سلام بر ایشان آمده است؛
📋《اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ(ع) وَ أَهْلِ بَيْتِهِ وَ صَلِّ عَلَى مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ(ع).. الْمُعَذَّبِ فِي قَعْرِ السُّجُونِ وَ ظُلَمِ الْمَطَامِيرِ ذِي السَّاقِ «الْمَرْضُوضِ» بِحَلَقِ الْقُيُودِ وَ الْجَنَازَةِ الْمُنَادَى عَلَيْهَا بِذُلِّ الاسْتِخْفَافِ وَ الْوَارِدِ عَلَى جَدِّهِ الْمُصْطَفَى وَ أَبِيهِ الْمُرْتَضَى وَ أُمِّهِ سَيِّدَةِ النِّسَاءِ》
♦️خدايا درود فرست بر محمّد(ص) و اهل بيتش، و درود فرست بر موسى بن جعفر(ع)، سلام بر معذّب در عمق زندان ها و تاريكی هاى زيرزمين ها، با ساق كوبيده و خرد شده، به حلقه هاى زنجيرها، و جنازه اي كه با خوارى و سبك انگاشتن بر آن جار زده شده، وارد شونده بر جدّش مصطفى و پدرش مرتضى و مادرش سرور بانوان!(۴)
«الْمَرْضُوضِ» یعنی خرد شدن و له گردیدن!
🏴لا یوم کیومک یا اباعبدالله(ع)!
در روز عاشورا وقتی که آن ده حرامی بر بدن مطهر امام حسین(علیه السلام) اسب تاختند، وقتی همین افراد در کوفه، وارد مجلس عبیدالله بن زياد شدند، ابن زیاد پرسيد شما كيستيد و چه كرديد؟
«أُسَيد بن مالک» در برابر ابن زياد چنين گفت :
📋《نَحْنُ «رَضَضْنَا» الصَّدْرَ بَعْدَ الظَّهْر
بِكُلِّ يَعْبُوبٍ شَدِيدِ الْأَسْرِ》
♦️ما کسانی هستیم که با اسبان قوى هيكل، سينه ی حسين(علیه السلام) را شكستیم و آن را خُرد كرديم، بعد از آنكه پشت او را لگدمال نموديم.(۵)
💔مرحوم علامه «محمد حسین غروی اصفهانی»(کمپانی) شعر سوزناکی را در وصف ماجراهای شهادت مظلومانه حضرت فاطمه(سلام الله علیها) سروده اند که در کتاب «دیوان الأنوار القدسیه» به چاپ رسیده است.
در یکی از ابیات آن آمده است؛
📋《لَکِنَّ کَسْرَ الضَلْعِ لَيْسَ یَنجَبِرُ
إِِلَّا بِصَمْصَامِِ عَزِيزٍ مُّقْتَدِرٍ
إِذْ «رُضَّ» تِلْکَ الأَضْلَعُ الزَكِيَّةُ
رَزِيَّـــــةٌ لَا مِثلَهَا رَزِيَّـــــةٌ》
♦️اما شکستن استخوان پهلو جبران نخواهد شد، مگر به شمشیر عزیزی قدرتمند[امام عصر(عج)]
زیرا که خرد کردن آن پهلوی پاک، مصیبتی است که همتایش هیچ مصیبتی نیست.(۶)
{وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}
📝شعر :
بود کی زندانِ یوسف، تیره چون زندان من
روز من شب شد از ین بی رحم زندانبان من
چون درین ظلمت سرا، بر خوان غم مهمان شدم
غم خجل شد زین محقر کلبه ی احزان من
👤حبیب چایچیان
در روایت ما هست علامت شیعه همین هست ممکن است گناه کند .
از امام کاظم پرسیدند شیعه شما گناه هم میکند ؟ امام کاظم فرمود بله گفتند، آقا پس می توانیم از آنها تبرّی بجوییم؟ امام فرمود نه ، عملش بد هست ولی ذاتش خوب هست ولایت ما اهل بیت را دارد . گفت آقا می توانیم به آنها بگوییم فاسق؟ امام کاظم فرمود به آنها بگویید فاسق العمل ولی طیب الروح هستند درست هست یک گناهی کرده این مثل الماسی هست که افتاده توی لجن، الماس وقتی بیفتد توی لجن الماس هست ذات ارزشمند است و آلودگی دورش را گرفته این شستشو کند می شود باز الماس.
علامت شیعه را امام رضا فرمود چون ذاتش پاک هست با آلودگی ها و خباثت های گناه سنخیت ندارد گناهی کرد بدش می آید نور ولایت آنچنان در او قوی هست اگر یک گناهی را مرتکب شد این گناه را دوست ندارد نمی گوید کردم که کردم باز هم انجام می دهم افتخار نمی کند به گناهش، این علامت شیعه بودن هست .
چون طبق نقلها امروز سالروز وفات حضرت ابوطالب علیه السلام هم است بیست و ششم رجب این شخصیت هم میدانید که اصلا نامش در کنار پیغمبر و تاریخ پیغمبر خیلی مطرح است و مدافع سرسخت رسول خدا بود و مظلوم هم واقع شده در جهان اسلام این شخصیت و حضرت خدیجه و حضرت حمزه که همین جا من تاکید میکنم این سه شخصیت را ان شاء الله بیشتر عنایت بکنیم و یاد بکنیم از آن ها. حضرت ابوطالب علیه السلام شخصیتی است که گفتند ایمانش را اگر در یک کفهی ترازو بگذارند و ایمان همهی مردم در یک کفهی دیگر بگذارند ایمان ایشان ترجیح دارد به دلیل این که هم مومن بر پیغمبر اکرم بود و هم ایمانش را مخفی میکرد که بتواند از رسول خدا دفاع بکند و حمایت بکند به روح و روان این شخصیت بزرگوار و فرزند بزرگوارش حضرت علی علیه السلام هم درود میفرستیم
🌷 #مبعث مبارک
🔰تنها تعلیم "بعثت" و انحراف از آن
۱) در دعای شب مبعث آمده ؛ شب بعثت "شب تجلی اعظم" است ، یعنی شبی که خدا خود را به روشنی نشان داده است.
۲) بعثت یک تعلیم دارد و بس ، و آن ؛ "توحید" است : "قولوا لااله الاالله تفلحوا" . و خروجی این یک تعلیم این است که جز خدا نه معبودی بپذیرید ، و نه کسی را مافوق خدا بشمارید ، و نه کسی را بجای خدا اطاعت کنید . به او "اعتماد" کنید و به او "توکل" کنید و او را در جان خود و خانواده خود و جامعه بشری ، طنین اندار کنید.
۳) اگر بعثت خاتم الانبیاء (ص) نبود ، الان ما کجا بودیم ؟! چگونه باید نسبت به آن پیامبر عظیم الشان اسلام ، ادای دِین کنیم؟
۴) گرچه بصورت فردی ، بخش بی شماری از مومنین با تمسک به آموزه های او به سعادت رسیدند ، اما در بخش "حکومت دینی" موفق به پیاده کردنِ تعالیم رهایی بخش آن رسول ختمی (ص) نبوده ایم !
۵) حیف که بعثت را منحرف کرده و بعثت را از ریل خود خارج کردند و میکنند؛
گروهی ؛ "قدرت خواهان" در لباس روحانیت و متصل به نعمت های حکومتی ! گفتند پیامبر برای "بدست گرفتن قدرت" مبعوث شد و نه مکارم اخلاق !
گروهی دیگر ؛ "متحجران بی دین" با نام داعش و القاعده و طالبان و متحجران ، بعثت را با حرکات تروریستی و یا خشونت بار ، خراب کردند !
و گروهی از اهل دانش هم متاسفانه ؛ با تحریف شخصیت پیامبر رحمت (ص) ، او را "ستیزه جو و اقتدارگرا" معرفی کردند!
البته این هم از معجزات "بعثت" است که با همه ی این مشکلات اما بعثت همچنان بر پیشانی عالَم هستی میدرخشد.
۶) وجه سیاسی و اجتماعی رسول خاتم (ص) چیز دیگری است که مبتنی بر توحید است و متاسفانه حکومتها به سادگی حاضر به تبلیغ آن نیستند و آن چیزی است که شهید استاد مطهری میگوید :
"برای هیچ کس مثل رسول خدا زمینه استبداد و دیکتاتوری فراهم نبود ، ولی او هرگز استبداد در امور اجتماعی نمی ورزید و کوشش میکرد مردم را به دموکراسی عادت دهد . رسول خدا در مشورت ها ؛ عقیده مردم را محترم میشمرد و با آنها تبادل نظر میکرد با اینکه با عالَم وحی متصل بود."
۷) در شب بزرگ بعثت ؛ زیارت حضرت امیرالمومنین (ع) مستحب است . شاید راز و رمزش این است که اولین و کاملترین میوه بعثت خاتم الانبیاء (ص) ؛ وجود مبارک حضرت امیر (ع) است. او توانست در موقعیت فردی ؛ انسان کامل باشد و در موقعیت سیاسی و اجتماعی ؛ پر افتخارترین حکومت دینی را رقم بزند.
#حضرت_ابوطالب_علیه_السلام
مثل پسرت علی، فضیلت داری
در روز جزا، حق شفاعت داری
تو یار محمدی و بابای علی
حق پدری گردن امّت داری
در یاری مصطفی ز جان راغب بود
دینداری او بر همگان غالب بود
حیدر که جهانیان به او مینازند
پروردهی دستان ابوطالب بود
حیدر که ازو دین خدا کامل شد
قرآن خدا برای او نازل شد،
هر چیز که داشت از ابوطالب داشت
از فضل پدر فضل پسر حاصل شد!
#حدیث
✅ امیرالمؤمنین (ع) فرمودند:
وَ اَلَّذِي بَعَثَ مُحَمَّداً (ص) بِالْحَقِّ نَبِيّاً، لَوْ شَفَعَ أَبِي فِي كُلِّ مُذْنِبٍ عَلَى وَجْهِ اَلْأَرْضِ لَشَفَّعَهُ اَللَّهُ فِيهِمْ.
ترجمه: قسم به کسی که محمد (ص) را به حق به پیامبری برگزید، اگر پدرم (حضرت ابوطالب) در حق همه گناهکاران روی زمین شفاعت کند، خداوند میپذیرد.
📚 بحارالانوار، ج ٣۵، ص١١٠
✅ پیامبر(ص) در کنار جنازهی عموی خود ابوطالب(ع) فرمودند:
يَا عَمِّ كَفَّلْتَ يَتِيماً وَ رَبَّيْتَ صَغِيراً وَ نَصَرْتَ كَبِيراً فَجَزَاكَ اَللَّهُ عَنِّي خَيْراً.
ترجمه: اى عمو! وقتى کودک بودم تو مرا بزرگ کردی، وقتى یتیم بودم تو سرپرستیام کردی، و هنگامى که بزرگ شدم تو یارىام نمودی، پس خداوند به تو پاداش خیر دهد.
📚 تاریخ یعقوبی، ج٢، ص٢۶
✨﷽✨
🔴قابل توجه همه صاحب منصبان
✍️جعفر برمکی (پسر یحیی برمکی) از وزرای محبوب و صاحب قدرت هارونالرشید خلیفه عباسی بود که بسیار مورد توجه و لطف و عنایت خلیفه بود. بعد از مدتی میانه خلیفه و وزیر به هم خورد و خلیفه دستور قتل او و خاندانش را داد.تسلط پر دامنه برمکیان بر دستگاه خلافت عباسی و زوال قدرت و سقوط ناگهانی و غمانگیز آنها حکایتی است خواندنی و عبرتآموز برای همه کسانی که مسندنشینی خود را جاودانه میدانند و از حوادث روزگار عبرت نمیگیرند.
مدّت زمانی قبل از سقوط برمکیان، روزی هارون خلیفه، هوس کرد بدون محافظ و تشریفات خلافت، با جعفر برمکی (وزیر خود) روزی را به تفریح بگذرانند. به باغ یکی از دوستان یحیی که پیرمردی بود رفتند و به گشت و گذار و میوه چیدن پرداختند. هارون ضمن اینکه میوههارا انتخاب میکرد، چشمش به گلابی درشتی افتاد که بر شاخهای بلند قرار داشت. به دلیل نامعلوم شاید به این سبب که جثّه خلیفه بزرگتر بود دستانش را قفل کرد و به جعفر گفت بالا رو و میوه را بچین. جعفر برمکی یک پای در دستان قفل شده هارون و پای دیگر بر روی شانهاش گذاشت، بالا رفته گلابی را چید و پایین آمد. در حالی که باغبان پیر آنها را تماشا میکرد.
هنگام عصر و خداحافظی با باغبان، ضمن اینکه انعامی به وی پرداخت شد هارون به او گفت سادگی و مهماننوازی تو باعث خوشنودی ما شد اگر از من و جعفر در خواستی داشته باشی خواستهات برآورده خواهد شد. پیرمرد به داخل اطاق رفته وسائل نوشتن آن زمان را با خود آورده به جعفر گفت میخواهم بنویسی تو و مهمانت امروز اتّفاقی اینجا آمدید و هیچ دوستی و نسبتی با من نداری و خلیفه هم آن را مهر کند. خلیفه و جعفر هر دو شگفت زده شدند. هارون گفت: همه سعی میکنند خود را منسوب و آشنای جعفر وزیر من معرّفی کنند و تو از ما چنین سندی میخواهی؟ باغبان گفت شما خواستید من از شما چیزی بخواهم و خواستم حالا به قول خود عمل کنید. جعفر برمکی ناچار چنین نوشتهای را امضا کرده به دست پیرمرد داد و او از خلیفه خواست با مهر خود که روی نگین انگشترش بود آن را ممهور و تأیید کند و سپس آنها از پیرمرد باغبان خداحافظی کرده رفتند؛ مدتی گذشت.
واژگون شدن بخت جعفر برمکی آغاز شد و آنگونه که در تاریخ آمده، خلیفه حتّی به دوستان دور و نزدیک، منسوبان و معاشرانش هم رحم نکرد. پیرمرد باغبان نیز به جرم دوستی و معاشرت با جعفر دستگیر شد. اما نامه ممهور شده به مهر خلیفه را نشان داد و گفت من با جعفر برمکی هیچ نسبتی ندارم و خلیفه دستور آزادی او را صادر کرد. خلیفه از پیرمرد پرسید من پیوسته به این اندیشیدهام؛ آن روز که به باغت آمدیم چرا چنین نوشتهای را از ما میخواستی؟ آیا حمکتاش این بود؟ باغبان پیر گفت آری خلیفه. آنگاه که جعفر برای چیدن گلابی بر شانههای تو ایستاد من دانستم که او را بالاتر از این مقام و مرتبهای نیست و زوال برمکیان نزدیک است.