eitaa logo
کانال تبلیغی امامعلی پور
99 دنبال‌کننده
125 عکس
49 ویدیو
0 فایل
کانال پاسخ به سوالات شرعی ودینی @jabimamalipour
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 🌷 ! 🌷آذرماه ۱۳۶۶ آموزش ما به اتمام رسید و از بین سربازان، داوطلب اعزام به کردستان خواستند که من هم به اتفاق تعدادی به شهر سردشت، مقر اصلی یگان هوابرد اعزام شدم. فردای آن روز به پایگاه «الله اکبر» نزدیک روستای واوان برای ادامه خدمت رفتیم. مسؤولیت این پایگاه که در نزدیکی مرز ایران و عراق قرار داشت، جلوگیری از نفوذ نیروهای ضدانقلاب بود. پنج ماهی را با ۶۰ نفر از همرزمان در این پایگاه بودیم. ضدانقلاب در این منطقه به‌شدت فعال بود و ضربات زیادی را به نیروهای خودی وارد کرده بود و ضرورت داشت که با آن‌ها مقابله جدی شود. 🌷فرمانده پایگاه در بدو ورود همه ما را جمع کرد و گفت هر کس موظف است از جان خود محافظت کند و در رفت‌وآمد به روستا، نهایت دقت را داشته باشد. ضدانقلاب بین مردم نفوذ کرده بود و با لباس محلی به‌صورت ناشناس دنبال ضربه زدن به نیروهای ما بود. حتی افراد موافق با نظام جمهوری اسلامی هم می‌ترسیدند و جرأت گزارش کردن مسائل را نداشتند یا دنبال گرفتاری و آزار و اذیت از طرف ضدانقلاب نبودند؛ از این‌رو، فرمانده ما یک روز به روستا رفت و در جمع مردم، بعد از توضیحات لازم گفت کسانی که با ضدانقلاب همکاری می‌کنند، حسابشان از مردم روستا جداست و در صورت تکرار دستگیر می‌شوند. این تهدید جواب داد و توطئه دشمن خنثی شد. : رزمنده دلاور و مهندس بسیجی علی آل‌بویه منبع: پایگاه خبری _ تحلیلی مشرق نیوز
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❄️🌼❄️🌼❄️🌼❄️🌼❄️ 🔆از رنگرزی تا ولیّ شدن 🦋مرحوم عارف بالله، حسنعلی نخودکی اصفهانی، استادی در اصفهان داشتند، به نام محمّد صادق تخته فولادی (م 1292) که در اوایل جوانی به رنگرزی مشغول بود و چند شاگرد هم داشت. یک روز عصر با شاگردان، برای تفریح به خارج از شهر اصفهان می‌روند؛ به هنگام بازگشت، عبورشان به قبرستان تخته فولاد می‌افتد و می‌بیند پیرمردی در حال تفکّر است. 🦋حاجی می‌گوید: «کمی با این پیرمرد شوخی کنیم.» او سؤالاتی می‌کند و پیرمرد جواب نمی‌دهد. 🦋حاجی با ته عصا به شانه‌ی او می‌زند و می‌گوید: «انسانی یا دیوار؟» باز جوابی نمی‌شنود! پس به شاگردان می‌گوید: «برگردیم شهر.» چند قدمی نمی‌رود که پیرمرد (بابا رستم بختیاری) می‌فرماید: «عجب جوانی هستی حیف از جوانی تو!» و دیگر حرف نمی‌زند. 🦋حاجی با این حرف منقلب می‌شود و کلید دکّان را به شاگردان داده و خود، سه شبانه‌روز نزدش می‌ماند. سپس به دستور بابا رستم روزها سر کار خود می‌رود و شب‌ها به تخت فولاد می‌آید. استاد بعد از یک سال می‌فرماید: «دیگر کار بس است! و همین‌جا بمانید.» و … این‌گونه حاجی از اولیای الهی می‌شود. 📚(نشان از بی‌نشان،1/35)
🌸🔅🌸🔅🌸🔅🌸🔅🌸 🔆خسرو پرویز 🌱از پادشاهانی که پیامبر صلی‌الله علیه و آله به او نامه نوشت و او را دعوت به اسلام نمود یکی «خسرو پرویز پادشاه ایران» بود. نامه‌ای به‌وسیله‌ی «عبدالله بن حذاقه» به دربار او فرستاد. 🌱خسرو دستور داد آن را ترجمه کردند دید حضرت محمّد صلی‌الله علیه و آله نام خود را بر نام او مقدم داشته است. این موضوع بر او گران آمد، نامه را پاره کرد و به عبدالله هیچ توجهی ننمود و از جواب نامه خودداری کرد. وقتی خبر پاره کردن نامه به پیامبر صلی‌الله علیه و آله رسید فرمود: «خدایا تو نیز پادشاهی او را قطع فرما.» خسرو نامه‌ای به باذان پادشاه یمن فرستاد که شنیده‌ام در حجاز شخصی دعوی نبوّت کرده، دو نفر از مردان دلیر خود را بفرست تا او را دست‌بسته به خدمت ما بیاورند. 🌱باذان دو نفر به نام «بابویه» و «خرخسره» را به حجاز فرستاد و آنان نامه‌ی باذان را به پیامبر صلی‌الله علیه و آله دادند… فرمود اینک استراحت کنید تا فردا جواب شما را بدهم. روز دیگر که شرفیاب شدند فرمود: 🌱«به باذان بگویید که دیشب هفت ساعت از شب گذشته (دهم جمادی‌الاولی سال هفتم هجری) پروردگار من، خسرو پرویز را به‌وسیله‌ی فرزندش شیرویه به قتل رسانید و ما بر مملکت او مسلط خواهیم گشت. اگر تو هم ایمان بیاوری بر محل حکومت خویش مستقر باش.» 📚(داستان‌ها و پندها، ج 2، ص 126 -روضة الصفا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲۴ ذیحجه روز مباهله گرامی باد.💐 ➊ روز عید بزرگ مباهله ➋ سالروز بخشش انگشتر در رکوع و نزول آیه ولایت انما ولیکم... (آیه ۵۵، سوره مائده) ➌ سالروز نزول آیه تطهیر و صدور حدیث شریف کساء در جریان مباهله ➍ سالروز نزول سوره مبارکه انسان (هل اتی) در شان پنج تن آل عبا علیهم السلام می‌باشد. اعمال روز مباهله : ➊ غسل ➋ صدقه دادن ➌ هفتاد بار استغفار ➍ زیارت امیرالمومنین ➎ خواندن دعای مباهله ➏ دورکعت نماز مثل نماز عید غدیر ➐ زیارت جامعه کبیره که از همه مناسبتر است. مباهله‌راازیادنبریم ••••۰۰۰۰✾•🌿🌺🌿•✾۰۰۰۰••••
آیت الله عابدی «فَمَنْ حَاجَّکَ فيهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْکاذِبین» بسم الله الرحمن الرحیم مأمون از امام هشتم سوال کرد: بزرگترین و مهم ترین فضیلت امیرالمومنین علیه السلام در قرآن چیست؟ امام رضا علیه السلام فرمودند: مهم ترین ویژگی حضرت علی علیه السلام در قرآن مسأله مباهله است.(آیات 59 به بعد سوره آل عمران) یعنی بحث مباهله که بین پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) و مسیحیان نجران رخ داد، مهم ترین فضیلت برای امیرالمومنین علیه السلام بود. یعنی از مسئله غدیر، مسئله انگشتر صدقه دادن و نزول آیه ی ولایت نیز مهم تر است.. ماجرای مباهله مسیحیان نجران به خدمت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) آمدند، پیامبر به آنها فرمود مسلمان شوید ولی آنها نپذیرفتند.(که علت آن را نیز توضیح می دهیم). و بعد از پیامبر سوال کردند که چطور می شود عیسی بن مریم انسان باشد و بدون پدر متولد می شود؟ علت سوال نیز این بود که مسیحیان نجران، عیسی را خدا می دانستند(نعوذ بالله) و به همین جهت معتقد بودند که عیسی بدون پدر متولد شده است. در جوابشان این آیه نازل شد: «إِنَّ مَثَلَ عيسى‏ عِنْدَ اللَّهِ کَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ»مَثَل عیسی نزد خداوند همانند مثل آدم است، یعنی آنگونه که خداوند آدم را از خاک آفرید، عیسی نیز اینگونه متولد شده است. مسیحیان این آیه را نپذیرفتند. بعد این آیه نازل شد: «فَمَنْ حَاجَّکَ فيهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْکاذِبین»(آیه مباهله) و بنا شد پیامبر اکرم با مسیحی ها مباهله کنند، یعنی همدیگر را نفرین کنند و بگویند خدایا هر کس دروغ می گوید بر او عذاب نازل کن. مسیحی ها رفتند و با اسقف خودشان که نامش عبدالمسیح بود مشورت کردند، او گفت فردا من نیز برای مباهله می آیم. فردا صبح، وقتی مسیحیان برای مباهله آمدند. دیدند که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)، امام حسین علیه السلام را بغل نموده، دست امام مجتبی علیه السلام را گرفته، فاطمه زهرا سلام الله علیها پشت سر پیامبر و امیرالمومنین نیز پشت سر فاطمه زهرا سلام الله علیها می آیند.. وقتی مسیحیان پیامبر و اهل بیت علیهم السلام را دیدند، گفتند ما حاضر به مباهله نیستیم، و حاضر شدند جزیه بدهند اما مباهله نکردند. وقتی عاقد که یکی از کشیشان مسیحی بود به اسقف شان گفت چرا مباهله نکردید، گفت من چهره هایی را دیدم که اگر مباهله می کردیم تا سال آینده (این موقع) یک نفر مسیحی زنده نمی ماند و همه مسیحی ها با نفرین این خاندان از بین می رفتند. چرا آیِۀ مباهله فضیلت برای امیرالمومنین علیه السلام است؟ فَمَنْ حَاجَّکَ فيهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْکاذِبین هرکس با تو ای پیامبر محاجه و مناظره کند درباره عیسی(یعنی هرکه ادعای خدائی عیسی را بکند) بگو بیائید و فرزندان خودمان را نیز بگوئیم بیایند و زنانمان را نیز بگوئید بیایند (فاطمه زهرا سلام الله علیه و زنان مسیحی) و خودمان را نیز بگوئیم بیایند. که مقصود امیرالمومنین علیه السلام است. (أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکُمْ) و معنای آن این است که حضرت علی خود پیامبر است و پیامبر خود علی است و هیچ تفاوتی باهم ندارند، همانگونه که در دعای ندبه می گوئیم «انا و علی من شجره واحده و سائر الناس من شجر شتی» پیامبر و علی یک ریشه و درختند، یعنی یک روحند در دو بدن و بقیه مردم متفاوتند. و علت اینکه مهمترین فضیلت امیرالمومنین است این است که این آیه می گوید علی علیه السلام با پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) یکی است و هیچ تفاوتی نمی کند و نفس علی، نفس پیامبر است و نفس پیامبر، نفس علی است. چرا مسیحیان نجران وقتی پیامبر و اهل بیت علیهم السلام را دیدند مسلمان نشدند؟ پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به اسقف مسیحیان فرمود مسلمان شوید. اسقف گفت: من قبل از شما مسلمان بودم. پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمود: کسی که تثلیث را قبول دارد مسلمان نیست و مشرک است. بعد پیامبر فرمود من می دانم چرا مسلمان نمی شوید: یمنع من اسلامکم حب شرب الخمر و حب التثلیث و اکل الخنزیر شما سه گناه دارید که آن باعث می شود که مسلمان نشوید، 1- به صلیب علاقه دارید و محبت آن به دل شما رفته و صلیب حرام است. 2- گوشت خوک می خورید. 3- شراب خوار هستید. یع
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 روش عمل به وصیت میت ⁉️ سؤال: اگر شخصی وصیت به ثُلث (یک سوم) کرده، آیا اول باید سهم خانم از اصل مال جدا شود یا اول سهم ثُلث میت جدا شود؟ ✍️ پاسخ: 🔹 در ابتدا ثُلث وصیت شده جدا می‌شود، و زن و دیگر ورثه از باقی اموال یعنی دو سوم دیگر اموال؛ سهم می برند. 📚 پی‌نوشت: بخش استفتائات پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر آیت‌الله خامنه‌ای. 📎
سوال: اگر در حال خواندن «حمد و سوره» به نمازگزار تنه بزنند و او بی‌اختیار قدری حرکت کند، نمازش چه حکمی دارد؟ پاسخ: اگر از حال نمازگزار خارج نشود، نمازش باطل نیست؛ ولی ذکری را که در حال حرکت خوانده است، باید دوباره در حال آرامش بدن تکرار کند. برای مثال: اگر به گونه‌ای حرکت کند که پشت به قبله شود یا به پشت به زمین بیفتد، نمازش باطل می‌شود.
🍁⚡️🍁⚡️🍁⚡️🍁⚡️🍁 🔆فروتنی سلمان 🔅حضرت سلمان، مدّتی در یکی از شهرهای شام، امیر (فرماندار) بود. سیره‌ی او در ایّام فرمانداری با قبل از آن، هیچ تفاوت نکرده بود، بلکه همیشه گلیم می‌پوشید و پیاده راه می‌رفت و اسباب خانه‌ی خود را تکفّل می‌کرد. یک روز در میان بازار می‌رفت، مردی را دید که یونجه خریده بود و منتظر کسی بود که آن را به خانه‌اش ببرد. سیلمان رسید و آن مرد او را نشناخت و بی‌مزد قبول کرد بارش را به خانه‌اش برساند. 🔅مرد یونجه را بر پشت سلمان نهاد و سلمان آن را می‌برد؛ در راه مردی آمد و گفت: «ای امیر! این را به کجا می‌بری؟» آن مرد فهمید که او سلمان است؛ در پای او افتاد و دست او را بوسه می‌داد و می‌گفت: مرا ببخش که شما را نشناختم. 🔅سلمان فرمود: این بار را به خانه‌ات باید برسانم و رسانید، بعد فرمود: «اکنون من به عهد خود وفا کردم، تو هم عهد کن تا هیچ‌کس را به بیگاری (عمل بدون مزد) نگیری و چیزی را خودت می‌توانی ببری، به مردانگی تو آسیب نمی‌رساند.» 📚(جوامع الحکایات، ص 178) ✨✨رسول خدا صلی‌الله علیه و آله و سلّم فرمود: «هیچ‌کس برای خدا تواضع نکرد مگر خدا رفعت و بزرگی به او داد.» 📚(جامع السعادات، ج 1، ص 359)
🥀🌸🥀🌸🥀🌸🥀🌸🥀 🔆ولید بن مُغیره 🌴بعد از آن‌که پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلّم مبعوث به رسالت شد تا سه سال عدّه قلیلی ایمان آوردند؛ بعد وحی رسید که رسالت خود را ظاهر و عمومی کن و از استهزاء و اذیّت مشرکان پروا مکن که ما شرّ آن‌ها را از تو دفع کنیم. 🌼یکی از آن‌ها «ولید بن مُغیره» بود. جبرئیل ملک مقرّب الهی، نزد پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلّم آمد و در آن هنگام ولید ازآنجا گذشت. جبرئیل گفت: «این ولید پسر مغیره از استهزاء کنندگان است؟» 🌴فرمود: بلی، پس جبرئیل اشاره به پای ولید کرد و ولید کمی که رفت، به مردی از خزاعه گذشت که تیر می‌تراشید، پا بر روی تراشه‌ها و ریزه‌های تیر گذاشت و ریزه‌ی آن در پای او رفت و پایش خونین شد. 🌴تکبّرش نگذاشت که خم شود و آن را بیرون آورد. چون به خانه رفت، روی کرسی خوابید و دخترش در پای کرسی خوابید. آن‌قدر خون از پاشنه‌اش روان شد که به تشک دختر رسید و دخترش بیدار شد و به کنیز خود گفت: «چرا دهان مشک را نبسته‌ای؟» ولید گفت: این خون پدر توست، آب مشک نیست، بعد وصیّت کرده و به جهنّم پیوست. 📚(منتهی الامال، ج 1، ص 36) گ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دو برادر بود كه يكي از آنها بد اخلاق، عصبانی، بی پول بود و ديگري مردي متشخص و موفق بود ! همه تعجب میکردند که چرا این دو تفاوت دارند، در حالیکه هر دو از یک خانواده بودند. از اولی علت را پرسيدند. پاسخ داد: علت اصلي شكست من، پدرم بوده است! او بد اخلاق،عصبانی،فقیر و... بود. خانواده اش را كتك مي زد و زندگي بدي داشت. چه توقعي از من داريد؟ من هم مانند او شده ام. از برادر موفق دليل موفقيتش را پرسيدند. پاسخ داد: علت موفقيت من پدرم است ! من رفتار زشت و ناپسند پدرم با خانواده و زندگي اش را ديدم و سعي كردم كه از آن رفتارها درس بگيرم و كارهاي شايسته اي جايگزين آن ها كنم. 🔻 همه ی انسان ها خطا و اشتباه در زندگی خود مرتکب میشوند. عده ای از این خطاها و عدم موفقیت ها برای خود الگو و پله ی موفقیت درست میکنند. و عده ای این خطاها و عدم موفقیت ها را، توجیه برای عدم موفقیت خود قرار میدهند. 🔻لذا حضرت فرمود: براى تربيت كردن خود همين کافی هست، آن رفتار هایی را که از دیگران نمى پسندى ترک كنى. ♦اگر خواهان پیشرفت در زندگی و شغل خود هستیم، هر رفتار و روش در زندگی و شغل هر کسی ببینم و نپسندیم،باید ترک کنیم.
................................................. 💠 اعترافات اخلاقی یک راننده اسنپ 😊 ✍️ تجربه‌نگاشتِ حجت الاسلام علی صالحی، دکتری دانشگاه علوم اسلامی رضوی گفت توی زندگی مشکل مالی ندارم، تا حالا از کسی هم قرضی نگرفتم. گفتم چرا؟ گفت: چون دخل و خرجم را متعادل م‌ کنم، به اندازه خرج می‌کنم، اهل اسراف نیستم. گفتم: چون مدیریت داری، برکت هم داری. گفت: روزهای شهادت و میلاد ائمه اطهار(ع) رایگان سوار می‌کنم. از شوق گفتم: اححسنتتتت😊 گفت: در این دنیا نه پول زور می‌گیرم و نه پول زور می‌دهم. گفتم: آفرین چه جالب.... گفت: به نامحرم نگاه نمی‌کنم و او را چون خواهر خودم می‌بینم. گفتم: آفرین به این غیرت. گفت: ماشینم را می بینی تر و تمیز است ۱۰ سال دارم خش هم بر نداشته نه کسی را زدم و نه کسی مرا زد. گفتم: چطور؟ گفت: چون ماشینم راننده‌ای غیر از مرا نمی‌شناسد، محتاطانه رانندگی می‌کنم و از قوانین تخلف نمی‌کنم. گفتم: خدا به شما و ماشینت برکت دهد. گفتم: با این اوصاف، خوش به حال خانواده‌تون. گفت: با خانمم مثل رفقیم، با هم می‌رویم و با هم بر می‌گردیم. نه در زندگی کسی دخالت می‌کنیم، نه اجازه می‌دهم کسی در زندگی‌ام دخالت کند. باز هم گفت: نگاه کن هیچ شغلی برای زن با شرافت تر از خانه‌داری نیست. وقتی برایم چای می‌آورد و از من استقبال می‌کند، دیگر از خدا چه می‌خواهم این جوری مرا شارژ می‌کند تا با نشاط بیشتر کار کنم. به شوخی گفتم: یعنی حبس خونگی؟!😂 گفت: خدا نکنه حاج آقا! من آخر هفته دست زن و بچه‌ام رو می گیرم و اون‌ها را به پارک می‌برم، اهل تفریحیم. گفت: زن و بچه رفیق من هستند. آسایش و آرامش من هستند. من به خانواده متعهدم. وقتم را به خوشگذرانی و عیاشی با دوستان نمی‌گذرانم. گفتم: آفرین به مسئولیت‌پذیری. ادامه دادم: این طوری با دیگران هم رابطه خوبی می تونید داشته باشید. گفت: من گوش شنوا دارم اگر خوب است انجام می‌دهم، اگر بد است انجام نمی‌دهم. هر کس از آشنایان نظری دارد می‌گویم باشد بعد فکر می‌کنم و تصمیم نهایی را خودم می‌گیرم. گفتم: آفرین به این منطق....! گفتم: چگونه زندگی می‌کنی؟ گفت: فقط با خدا معامله می‌کنم. گفتم: چطور؟ گفت: من ادعا ندارم که خوبم؛ اما فقط از خدا یک چیز می‌خواهم. ادامه داد: با من در آن دنیا به گونه‌ای معامله کند که بتوانم سرم را بالا ببرم. نمی‌خواهم شرمنده او باشم. گفتم: خدا بر اساس گمان و نیتت با تو رفتار می کند. نیتت خوب است. گفت: حاج آقا من سواد ندارم. گفتم: به معرفت است که داری الحمدالله. به مقصد رسیدم با حس خوب زندگی و سادگی....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔆ابولُبابه 🌱یکی از یاران بزرگ پیامبر صلی‌الله علیه و آله که در جنگ‌های اُحد و فتح مکه و دیگر جنگ‌ها شرکت داشت «ابولبابه» بود. یکی از موضوعات حساس زندگی او توبه‌ی اوست. هنگامی‌که پیامبر صلی‌الله علیه و آله در اثر پیمان‌شکنی مردم «بنی قریظه» به طرف قلعه‌ی آن‌ها که نزدیک مدینه بود لشگر کشید و قلعه را محاصره نمود، عده‌ای از طایفه «اوس» حضور پیامبر صلی‌الله علیه و آله آمدند و عرض کردند همان‌گونه که طایفه‌ی «بنی قینقاع» را به «خزرج» بخشیدند، «بنی قریظه» را به ما ببخش. 🌱فرمود: «آیا راضی می‌شوید یک نفر از طایفه شما (اوس) را برای حَکَم بفرستم؟» گفتند: آری، فرمود: سعد معاذ. بنی قریظه رضایت ندادند و گفتند: «ابولبابه را نزد ما بفرست تا با او مشورت کنیم.» 🌱ابولبابه در قلعه‌ی بنی قریظه دارای منزل و اموال و عیال و فرزندان بود. پیامبر صلی‌الله علیه و آله او را مأمور مشورت با آن‌ها کرد. او وارد قلعه شد همه از زن و مرد و کوچک و بزرگ اطرافش جمع و اظهار جزع کردند تا دلش نرم گردد. بعد گفتند: «آیا به حکومت پیامبر صلی‌الله علیه و آله تن دهیم یا خیر؟» 🌱گفت: مانعی ندارد اما با دست به گردن اشاره کرد یعنی تسلیم شدن همین و گردن زدن همان. بعد متوجه شد با این اشاره به پیامبر صلی‌الله علیه و آله خیانت کرده و این آیه نازل گردید: «ای مؤمنین با خدا و پیامبر صلی‌الله علیه و آله خیانت نکنید و در امانت هم خیانت ننمایید همانا اموال و اولاد شما اسباب امتحان شمایند و پاداش بزرگ نزد خداست.» (سوره‌ی انفال، آیات 28-27) 🌱از شرمندگی از قلعه بیرون آمد و یکسر به مسجد مدینه رفت و به یکی از ستون‌های مسجد خود را بست و گفت: «کسی مرا نگشاید تا خدا توبه مرا بپذیرد.» 🌱قریب ده یا پانزده روز به همین شکل بود فقط برای دستشویی و نماز او را می‌گشودند. پیامبر صلی‌الله علیه و آله فرمود: «اگر ابولبابه نزد ما می‌آمد برای او طلب آمرزش می‌نمودیم اما چون خودش منتظر آمرزش حق است باشد خداوند توبه‌اش را بپذیرد.» 🌱ام سلمه گوید: سحرگاهی پیامبر صلی‌الله علیه و آله را خندان دیدم، عرض کردم: خدا همیشه دهان شما را خندان کند، علتش چیست؟ 🌱فرمود: «جبرئیل خبر قبولی توبه ابولبابه را آورده است.» گفتم: اجازه می‌دهید او را بشارت دهم؟ فرمود: خود دانی؛ از درون حجره صدا زدم ابولبابه مژده که خدا توبه‌ات را پذیرفته است. مردم هجوم آورده تا او را بگشایند گفت: 🌱«شما را به خدا جز پیامبر صلی‌الله علیه و آله کسی مرا نگشاید.» موقع نماز صبح که پیامبر صلی‌الله علیه و آله به مسجد آمدند ابولبابه را از ستون مسجد باز کردند و الآن در مسجد پیامبر صلی‌الله علیه و آله این ستون به ستون توبه و یا ابولبابه معروف است. 📚(پیغمبر و یاران، ج 1، ص 129-مجمع‌البیان ذیل سوره‌ی توبه، آیه‌ی 102 و اخرون اعتَرفُوا بِذُنوبهِم.)
🔆برق و آتش 🍁خواجه عبدالله انصاری می‌گوید: «برق اوّلین جلوه الهی است که برای سالک پیش می‌آید و موجب می‌گردد که او در وادی محبّت قرار گیرد. برق برای سالک به‌منزله‌ی اذن دخول به مقام محبّت و وجد به‌منزله‌ی زاد برای اوست. سالک ابتدا به برق، بعد به وجد می‌رسد.» 🍁حضرت موسی علیه‌السلام در برگشت از شهر مدین در طریق مصر در یک شب ظلمانی، راه را گم می‌کند و با سرمای سخت روبه‌رو می‌شود و گوسفندانش متفرّق می‌شوند و مدّت حمل عیال او نیز به پایان می‌رسد. در این لحظه بیشتر از هر چیز به آتش احتیاج پیدا می‌کند. از دور آتشی می‌بیند و رو به آتش می‌رود. نزدیک که می‌شود، آتش را در درخت سبز می‌بیند و تعجّب می‌کند و از درخت رو برمی‌گرداند. پس آتش را در مقابل می‌بیند، وحشت او را می‌گیرد! صدا از درخت بلند می‌شود: «ای موسی! من پروردگار تو هستم، نعلین از پای بیرون کن (علاقه‌ی غیر من را رها کن)؛ تو در جایگاهی بس عالی قدم گذارده‌ای.» (مفاتیح‌الجنان، سجده‌ی شکر، ص 1135) 🍁از دیدن نور حق و شنیدن صدای حق‌تعالی، سرور زائدالوصف به موسی دست می‌دهد. شاید این اوّلین جلوه (برق و جذبه‌ای) بود که حضرت موسی بدان روبرو گردید. شیخ محمود شبستری می‌گوید: روا باشد أنا الحق از درختی **** چرا نبوَد روا از نیک بختی؟ 🍁در سلوک، گاهی از این جلوات برای سالکین نیز پیش می‌آید الّا این‌که نوع آن نسبت به افراد، فرق می‌کند. از همین جلوات (تجلّیات و برق) است که سالک از غیر، بیگانه شده و با حق‌تعالی اُنس حاصل می‌کند. 📚(مقامات معنوی، ج 3،111)
☘⚡️☘⚡️☘⚡️☘⚡️☘ 🔆سؤال توحیدی در میدان 🌴در جنگ جمل وقتی‌که سپاه امام علی علیه‌السلام و سپاه طلحه و زبیر، رو در روی هم می‌جنگیدند، مردی نزدیک آمد و گفت: «می‌خواهم درباره‌ی توحید بپرسم.» 🌴رزمندگان به او اعتراض کردند که الآن وقت پرسش نیست. امام از این موضوع مطلع شد و به اعتراض‌کنندگان فرمود: «کاری نداشته باشید، بگذارید نزدیک بیاید و سؤال کند ما جهاد برای تقویت توحید و خداشناسی می‌کنیم.» 🌴آنگاه سؤال‌کننده به جلو آمد و عرض کرد: «خدا واحد است یعنی چه؟» 🌴امام در پاسخ وی فرمود: واحد چهار معنی دارد: دو معنی آن غلط است و دو معنی آن درست؛ اما آن دو معنی که غلط است، این است که بگوییم، خداوند واحد است یعنی یکمین است (یک عدد در مقابل صفر و دو)؛ یا بگوییم فردی از جنس است، مثل‌اینکه بگوییم زید، فردی از انسان است؛ اما آن دو معنی که درست است، این است که بگوییم خداوند در تمام کمالات یکتا یعنی بی‌همتاست، یا بگوییم او قابل‌تقسیم در ذهن و خارج از ذهن نیست. (ترکیب در وجودش راه ندارد). 🌴با این جواب توحیدیِ حضرت علی علیه‌السلام در میدان نبرد، آن مرد به واحد حقیقی متوجه شد. 📚(داستان‌ها و پندها، ج 5، ص 83 -عین الحیاة مجلسی)
🔆کشتی نوح و لوح سلیمان 🌾دانشمندان روسی در ژوئیه سال 1951 میلادی روسی، در یکی از معادن تخته‌های عجیبی را پیدا کردند که با چوب‌های معمولی تفاوتی بسیار داشت. یکی از آن تخته‌ها به شکل مستطیلی به‌اندازه 35× 25 سانتی‌متر بود و مطالبی به زبان سامانی بر روی آن نوشته شده بود. وقتی آن را ترجمه کردند، دعای حضرت نوح را چنین یافتند: 🌾 «ای خدای من! ای مددکار من! به لطف مرحمت خود و به طفیل ذات مقدّس، محمّد و ایلیا (علی) شَبر (حسن) و شُبیر (حسین) و فاطمه علیهم السّلام دست ما را بگیر. این پنج وجود مقدّس از همه باعظمت‌ترند و احترامشان واجب است چراکه تمام دنیا برای آن‌ها برپا شده است. 🌾پروردگارا! به‌وسیله‌ی نامشان، مرا مدد فرما. تو می‌توانی همه را به راه راست هدایت نمایی.» در جنگ جهانی اوّل سربازان انگلیسی در بیت المقدّس در دهکده‌ی «وانتره» در حین کندن سنگر، لوح نقره‌ای را یافتند که به جواهرات تزیین شده بود. در پایان جنگ، این لوح به دست باستان شناسان انگلیسی افتاد و در سال 1918 کمیته‌ای متشکّل از زبان شناسان آمریکایی، انگلیسی، فرانسوی و آلمانی، برای ترجمه‌ی آن تشکیل شد؛ که ترجمه چنین است: 🌾«ای احمد! به فریادم رس. یا ایلی (علی) مرا مدد فرمای. ای باهتول (فاطمه) نظر مرحمت فرمای. ای حاسن (حسن) کرم فرمای. یا حاسین (حسین) خوشی بخش. این سلیمان است که به این پنج بزرگوار استغاثه می‌کند و علی قدرت الله است.» 🌾موزه‌ی سلطنتی قصد داشت آن را به نمایش بگذارد که روحانیون کلیسای انگلیسی‌ها مانع شد؛ اما دو نفر به نام‌های «ولیم» و «تامس» به‌واسطه‌ی این لوح مسلمان شدند و نام خود را «کرم حسین» و «فضل حسین» نهادند. 📚(مجله‌ی رشد نوجوان مهر 1379-علی و پیامبران نوشته حکیم سیالکوتی)
💬سؤال: آیا پوشیدن لباس مشکی در ایام عزای اهلبیت (علیهم السلام) امر پسندیده ای است ؟ ✅پاسخ: پوشیدن لباس مشکی در ایام عزاداری خاندان عصمت و طهارت (علیهم السلام) به منظور تعظیم شعائر الهی و اظهار حزن و اندوه ثواب خواهد داشت؛ علاوه بر اینکه اصل کراهت پوشیدن لباس سیاه در غیر نماز، ثابت نیست. 📚
اگر استادی در اولین روز درس بگوید که در درس خواندن اکراهی نیست و می توانید به دانشگاه نیایید با اینکه کنکور قبول شده اید، این حرف درستی است. حالا اگر فرد ثبت نام کرد و به کلاس آمد و بعد تکالیفی به او دادند و او انجام نداد، نمی تواند بگوید لا اکراه فی الدرس زیرا کسی که به کلاس درس می آید باید تکالیف را انجام بدهد. اگر دانش آموزی بیشتر کلاس را غیبت داشته باشد نمی تواند بگوید که در درس اجباری نیست زیرا این جمله برای این دانش آموز نیست. این جمله برای دانش آموزی است که از اول سر کلاس نیامده است. فردی نماز نمی خواند و می گفت که قرآن گفته است که نزدیک نماز نروید. در حالیکه قرآن فرموده بود که درحال مستی به نماز نزدیک نشوید. در ادامه ی آیه می فرماید: چون دین خیلی روشن و واضح است، نیازی به اجبار ندارد. این آیه نمی خواهد بگوید که در نماز خواندن اجباری نیست بلکه می خواهد بگوید که وقتی ظهر است این قدر روشن است که نیازی به اجبار کردن برای نماز نیست. پس دین این قدر شفاف و روشن است که نیازی به اجبار نیست. وقتی فردی می داند که اگر عمل جراحی نکند، یک ماه دیگر می میرد، پزشک می گوید که اجباری برای عمل کردن نیست ولی بیمار قبول می کند که عمل کند زیرا برایش روشن است که اگر عمل نکند می میرد. لااکراه فی الدین برای فروع دین نیست. اگر شما در اسلام انتخاب واحد کرده اید باید این واحدها را بپذیرید. حالا اگر کسی دین اسلام را نپذیرفته است، می تواند این واحدها را نگذراند. اعتقاد و باور تقلید کردنی نیست و پذیرفتنی است. چرخش زمینی اکراهی نیست زیرا روشن است. ما انسان هستیم و با شعور هستیم و یک خالقی ما را ایجاد کرده است که آن خداست و این باور می شود دین. این خدا از ما کارهایی را هم خواسته است که مثلا به نامحرم نگاه نکن و نماز بخوان. ما نمی توانیم بگوییم که ما هیچ دینی را قبول نمی کنیم که راحت باشیم زیرا چنین انسانی یک انسان بی مسئولیت است. این کار یعنی پشت کردن به عقل. من در مدرسه ای که جشن تکلیف بود سخنرانی کردم. از بچه ها پرسیدم که آیا تکلیف سخت است یا خیر، آنها گفتند که تکلیف سخت است. من سوال کردم که آیا صبح زود به مدرسه آمدن سخت است یا خیر؟ آیا درس خواندن سخت است ؟همه گفتند: بله. سوال کردم که آمپول زدن سخت است؟ پس درس خواندنی که سخت است خوب است زیرا با درس خواندن با سواد می شویم و می توانیم کار مناسبی پیدا کنیم. پس هر سختی بد نیست. گاهی تکلیف سخت است. ممکن است که شما به پزشکی اعتماد نداشته باشید و داروهای آنرا هم نمی خورید، اینکار خوب است ولی شما از پای در می آیید. اگر ما کاری را شروع کنیم باید تا آخر برویم و رها کردن کار منطقی نیست. پس دین داری و تقید سخت است ولی در آینده آثار آنرا خواهید دید. پس اعتقادات شما اجباری نیست زیرا خیلی روشن است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا