🌿🌿
#قصههای_قرآنی
قصه های مربوط به: #حضرت_یوسف علیه السلام #قسمت_چهارم
🔹مشورت برادران یوسف علیه السّلام «۱» 🔹
بالاخره آتش حسد برادران زبانه کشید و کینه یوسف و بنیامین را به دل گرفتند، حسادتشان جوشید، کینه هایشان خروشید و در محلی جمع شدند تا با یکدیگر به مشورت و تبادل نظر بپردازند و نقشه مشترکی علیه آن دو طرح نمایند.
یکی از برادران گفت: مگر نمی بینید که یوسف و برادر او پیش پدر از ما محبوب ترند؟! مگر نمی بینید که به یعقوب از ما نزدیک ترند؟! من نمی دانم چه چیزی بین ما و قلب او فاصله انداخته؟! و چه چیزی ارزش ما را در نظر یعقوب کاسته است؟
مگر ما از یوسف و برادرش بزرگتر نیستیم؟! مگر ما از جهت نیروی بدنی و تجربه برتر از این دو برادر نیستیم؟ مگر ما در راه مصالح پدر و خدمت وی کوشش و از منافع وی حفاظت نمی کنیم؟!
به چه علت یعقوب، این دو برادر را بر ما ترجیح و برتری داده و ما را کنار گذاشته است؟ آیا آنان به شرافتی اختصاص دارند و ما بر این شرافت و مزیت آگاه نیستیم؟
#مشورت_برادران_یوسف علیه السّلام
منبع: کتاب قصه های قرآن؛ زمانی، مصطفی، پایگاه اطلاع رسانی حوزه ؛ جادالمولى، محمد احمد، قصه هاى قرآنى
◉●◉✿ا✿◉●•◦
@ImamHadi_alashtar
لینک ورود به کانال↑
🌿🌿
#قصههای_قرآنی
قصه های مربوط به: #حضرت_یوسف علیه السلام #قسمت_پنجم
🔹مشورت برادران یوسف علیه السّلام «۲» 🔹
شاید از جهت آن است که مادرشان راحیل را بیش از مادران ما دوست می داشت، ولی گناه فرزندان چیست؟ اگر چنین باشد در این صورت او به طور آشکار، حق را زیر پا می گذارد و در گمراهی و جوری آشکار بسر می برد.
برادر دیگر گفت: دوستی یوسف و بنیامین در قلب یعقوب همانند انگشتانی که در دست می روید، رشد کرده است و حتی اگر ما علت این دوستی و مهر و محبت را سؤال و به یعقوب اعتراض کنیم، نتیجه ای نمی گیریم و سودی نخواهیم برد. زیرا دوستی بر قلبها حاکم است و نمی توان مانع آن شد و در جایی که عشق و علاقه قلبی حاکم باشد، حدیث عقل مانند فرمان حاکم معزول است. زیرا دوستی عاطفه ای است که می تواند بر عقل نیز حکومت کند.
بنابراین تا یوسف زنده است و در جمع ما وجود دارد، او و برادرش در قلب پدر جای دارند و هر روز آنها بین قلب پدر و ما حجاب های تیره بیشتری ایجاد می کنند.
(ادامه دارد...)
#مشورت_برادران_یوسف علیه السّلام
منبع: کتاب قصه های قرآن؛ زمانی، مصطفی، پایگاه اطلاع رسانی حوزه ؛ جادالمولى، محمد احمد، قصه هاى قرآنى
◉●◉✿ا✿◉●•◦
@ImamHadi_alashtar
🌿لینک ورود به کانال↑
🌿🌿
#قصههای_قرآنی
قصه های مربوط به: #حضرت_یوسف علیه السلام #قسمت_ششم
🔹مشورت برادران یوسف علیه السّلام «۳» 🔹
شفای این درد که قلب ما را می آزارد و اضطراب و تشویش خاطر ما را فراهم ساخته است، این است که در کمین او بنشینیم و خونش را بریزیم، او را بکشیم و آثارش را محو کنیم و یا اینکه او را در بیابانی دور از آب و آبادی رها کنیم تا حیوانات بیابان او را بدرند و یا رمل های صحرا او را در زیر خود دفن نمایند.
پس از مرگ یوسف فاصله کنونی ما و پدرمان کمتر می گردد و این شکاف عمیق پر می شود و ما به قلب پدر نزدیک می گردیم و محرومیت های خود را از مهر و محبت پدر جبران می نماییم. سپس از گناه خویش توبه می کنیم و پس از آن قومی رستگار و شایسته خواهیم بود.
(ادامه دارد...)
#مشورت_برادران_یوسف علیه السّلام
منبع: کتاب قصه های قرآن؛ زمانی، مصطفی، پایگاه اطلاع رسانی حوزه ؛ جادالمولى، محمد احمد، قصه هاى قرآنى
◉●◉✿ا✿◉●•◦
@ImamHadi_alashtar
🌿لینک ورود به کانال↑
🌿🌿
#قصههای_قرآنی
قصه های مربوط به: #حضرت_یوسف علیه السلام #قسمت_هفتم
🔹مشورت برادران یوسف علیه السّلام «۴» 🔹
یهودا که در فکر با تدبیرتر و در حلم برتر از همه آنان بود گفت: ما فرزندان یعقوب پیغمبر و بازماندگان ابراهیم خلیلیم، ما عقل و دین داریم. کشتن مورد تأیید عقل نیست و دین نیز آن را منع می نماید. یوسف جوانی است که دامنش از گناه پاک است و جرمی را مرتکب نگردیده و دست به کار ناشایستی نزده است.
اگر شما تصمیم قطعی دارید که به طور دسته جمعی او را از صحنه زندگی بیرون برانید، چاه بیت المقدس جای مناسبی است. رهگذران شب و روز از این منزلگاه در گذرند، شما یوسف را در این چاه بیندازید تا قافله ای که از این سرزمین عبور می کند او را بگیرد و به هر کجا می خواهد ببرد. بدین طریق ما به مقصود خود رسیده ایم، یوسف را از خود رانده ایم و از ننگ و عار و گناه کشتن او نیز نجات یافته ایم. برادران رأی یهودا را پذیرفتند و شب هنگام بر اجرای آن تصمیم گرفتند تا نقشه خود را عملی سازند.
#مشورت_برادران_یوسف علیه السّلام
منبع: کتاب قصه های قرآن؛ زمانی، مصطفی، پایگاه اطلاع رسانی حوزه ؛ جادالمولى، محمد احمد، قصه هاى قرآنى
◉●◉✿ا✿◉●•◦
@ImamHadi_alashtar
🌿لینک ورود به کانال↑
🌿🌿
#قصههای_قرآنی
قصه های مربوط به: #حضرت_یوسف علیه السلام #قسمت_هشتم
🔹اجرای نقشه علیه یوسف علیه السّلام «۱» 🔹
یعقوب دوازده پسر داشت، که دو نفر از آنها یوسف و بنیامین از یک مادر بودند، که راحیل نام داشت، یعقوب نسبت به این دو پسر مخصوصا یوسف محبت بیشترى نشان مى داد، زیرا اولا کوچک ترین فرزندان او محسوب مى شدند و طبعا نیاز به حمایت و محبت بیشترى داشتند، ثانیا طبق بعضى از روایات مادر آنها راحیل از دنیا رفته بود، و به این جهت نیز به محبت بیشترى محتاج بودند، از آن گذشته مخصوصا در یوسف، آثار نبوغ و فوق العادگى نمایان بود، مجموع این جهات سبب شد که یعقوب آشکارا نسبت به آنها ابراز علاقه بیشترى کند.
(ادامه دارد...)
#مشورت_برادران_یوسف علیه السّلام
منبع: کتاب قصه های قرآن؛ زمانی، مصطفی، پایگاه اطلاع رسانی حوزه ؛ جادالمولى، محمد احمد، قصه هاى قرآنى
◉●◉✿ا✿◉●•◦
@ImamHadi_alashtar
🌿لینک ورود به کانال↑