eitaa logo
امام شناسی
373 دنبال‌کننده
532 عکس
187 ویدیو
2 فایل
ارتباط با ادمین @BehnazEmam نشانی صفحه اینستاگرام https://www.instagram.com/imamology.info/
مشاهده در ایتا
دانلود
امام شناسی
🌍 #شناسنامه_شیعه 3️⃣ اعلان رسمی #ولایت و امامت دوازده امام علیهم السلام 🌿 ای مردم! این آخرین باری
☀️ «وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِّنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ ۖ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَىٰ أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنبِطُونَهُ مِنْهُمْ ۗ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلَّا قَلِيلًا» (النساء/83) ☀️ 🌻🍃🌱🌿🌳🌿🌱🍃🌻 💎 امام صادق (ع) فرمود: ✅ (ع) و ما ائمه علیهم السلام بعد از او در میان این امت، همچون موسی و عالمی هستیم كه موسی (ع) او را دیدار كرد و با او سخن گفت و از او اجازه همراهی خواست و بدین شكل، خداوند داستان آن دو را در كتابش برای پیامبر (ص) بیان كرده است؛ آنجا كه خداوند به موسی (ع) فرمود: 🔆 «إِنِّی اصْطَفَیْتُكَ علَی النَّاسِ بِرِسَالاَتِی وَبِكَلاَمِی فَخُذْ مَا آتَیْتُكَ وَكُن مِّنَ الشَّاكِرِینَ» (الاعراف/144) «خدا فرمود: ای موسی من تو را به مقام پیام ‌رسانی خود و همصحبتی خویش بر سایر مردم برگزیدم، پس آنچه را که به تو دادم کاملا فراگیر و از شکرگزاران باش». 🔆 ❕سپس فرمود: 🔆 «وَكَتَبْنَا لَهُ فِی الأَلْوَاحِ مِن كُلِّ شَیْءٍ مَّوْعظَةً وَتَفْصِیلاً لِّكُلِّ شَیْءٍ» (الاعراف/145) «و در الواح از هر موضوع برای نصایح و پند و هم تحقیق هر چیز به موسی نوشتیم» و آن ، علمی داشت كه در الواح برای موسی نگاشته نشده بود. 🔆 ⚠️ موسی گمان می ‌كرد تمامی مسائلی كه در نبوتش به آن نیاز دارد و تمامی علم مورد نیاز، در الواح برای او نگاشته شده است. همان گونه كه مدّعی ‌های علم و فقه چنین گمان می ‌كنند؛ آنان تصور می ‌كنند تمامی و علم مورد نیاز این امت در دین را دارا هستند و این علم را از (ص) آموخته ‌اند و حفظ كرده‌ اند. حال آن كه به تمام آنچه رسول الله عالم بود، علم ندارند و از علم او اطلاعی ندارند و او را نمی ‌شناسند. ⛔️ هر گاه از حلال و حرام و احكام از آنان سوال می ‌شود، اگر از رسول الله (ص) چیزی در آن باره، روایت نشده باشد، از این كه مردم آنان را به نسبت دهند، شرم دارند و اكراه دارند از اینكه نتوانند سوالی را جواب دهند. این چنین است كه مردم، علم را از غیر معدنش طلب می ‌كنند. آنان نیز نظر و قیاس خود را در خدا وارد می ‌كنند و كلام رسول الله (ص) را رها می ‌كنند و می ‌خواهند با بدعت، كار خدا را انجام دهند؛ حال آن كه رسول الله (ص) فرمود: هر گونه بدعتی گمراهی است. ✅ اگر از آنان در مورد مسئله ‌ای در دین خدا سوال شود و از رسول الله (ص) در مورد آن روایتی وجود نداشته باشد، آن را به خدا و رسولش و اولی‌ الامر ارجاع ‌دهند، كسانی كه علم را از علیهم السلام آموخته ‌اند، پاسخ آن را می ‌دانستند. 🔥 آن چیزی كه آنان را از جستجوی علم در نزد ما باز می ‌دارد، دشمنی و ورزیدن نسبت به ماست. 🔥 ✅ نه، به خدا كه موسی نسبت به آن عالم، حسد نورزید. موسی (ع) پیامبری است كه به او وحی می ‌شد و بدین سبب او را دید و خواستار كلام با او شد و از علم او آگاه شد، بلكه نزد او به علمش اقرار كرد و نسبت به او حسد نورزید، آنگونه كه این پس از رسول الله نسبت به علم ما و میراث ما از رسول الله (ص) حسادت ورزیدند و به دانش ما رغبت نداشتند؛ آن ‌چنان كه موسی به آن عالم علاقمند شد و از او اجازه همراهی خواست تا از او بیاموزد و او را ارشاد كند. هنگامی كه از او اجازه همراهی خواست، آن عالم دانست كه موسی نمی ‌تواند با او همراه شود و نمی ‌داند كه او چنان علمی دارد و با او صبر پیشه نمی ‌كند. 🔆 در آن هنگام؛ عالم به او گفت: «إِنَّكَ لَن تَسْتَطِیع مَعیَ صَبْرًا» (الکهف/67) «تو هرگز نمی‌توانی که (تحمل اسرار کرده و) با من صبر پیشه کنی». 🔆 ❔موسی به او گفت: چرا نداشته باشم؟ 🔆 عالم به او گفت: «وَكَیْفَ تَصْبِرُ علَی مَا لَمْ تُحِطْ بِهِ خُبْرًا» (الکهف/68) «و چگونه صبر توانی کرد بر چیزی که از علم آن آگهی کامل نیافته‌ای؟» 🔆 ❕موسی با فروتنی و مهربانی از او طلب كرد تا او را بپذیرد: 🔆 «سَتَجِدُنِی إِن شَاء اللَّهُ صَابِرًا وَلَا أَعصِی لَكَ أَمْرًا» (الکهف/69) «به خواست خدا مرا با صبر و تحمل خواهی یافت و هرگز در هیچ امر با تو مخالفت نخواهم کرد» 🔆 اما عالم می‌دانست كه موسی صبر نمی‌كند. ⚠️ ای اسحاق! به خدا سوگند، امروز، حالت قاضیان و فقها و یاران اینان نیز چنین است، به خدا سوگند، از علم ما آگاهی ندارند و آن را نمی ‌پذیرند و تحمل نمی ‌كنند و از آن بهره نمی ‌جویند و همانطور كه (ع) بر علم آن عالم در حین همراهی او صبر نكرد، اینان نیز صبر نمی ‌كنند. ✅ موسی دانست كه او چگونه علمی دارد. اعمال عالم برای موسی ناخوشایند بود؛ اما خداوند از آن راضی بود و تنها، همان حق بود. علم ما نیز در میان جاهلان، ناپسند است و از آن بهره نمی ‌جویند، در حالی كه در نظر خداوند، است. 📚 الاختصاص / شیخ مفید / ص258
⚫️ حضرت قاسم عليه السّلام‏ ⚫️ ▫️ مردان امام حسين عليه السّلام يكى بعد از ديگرى به ميدان جنگ مى‏ رفتند، و جماعتى از آنها به دست دشمنان به شهادت رسيدند، عليه السّلام صدا زد: 💭 «صبرا يا بنى عمومتى، صبرا يا اهل بيتى فو اللَّه لا رأيتم هوانا بعد هذا اليوم ابدا» 💭 «اى پسر عموهايم و تحمّل كنيد، اى خاندان من شكيبا باشيد، سوگند به خدا هرگز بعد از امروز، خوارى نخواهيد ديد». ▫️ در اين هنگام جوانى (يعنى حضرت قاسم) كه صورتش گويى همانند پاره ماه مى ‏درخشيد، به سوى ميدان خارج شد، و به نبرد با دشمنان پرداخت، سرانجام ابن فضيل ازدى چنان ضربه ‏اى با شمشير بر سرش زد، كه سرش را شكافت، قاسم عليه السّلام از ناحيه صورت بر روى زمين افتاد، صدا زد: ▪️«يا عمّاه! اى عموجان به دادم برس.»▪️ امام حسين عليه السّلام همچون باز شكارى، به ميدان تاخت، و همچون شير خشمگين به دشمن حمله كرد، و شمشيرى بر ابن فضيل زد، او دستش را سپر قرار داد، دستش از آرنج جدا گرديد، نعره او بلند شد، لشكر دشمن آمدند تا ابن فضيل را از دست حسين عليه السّلام نجات دهند، در اين بين بدن نازنين قاسم زير دست و پاى اسبها قرار گرفت، و همان دم به شهادت رسيد. 🏴 ▫️ وقتى كه گرد و غبار نشست، ديدند حسين عليه السّلام بر بالين قاسم عليه السّلام ايستاده، و قاسم عليه السّلام از شدّت درد، پاهايش را بر زمين مى ‏سايد، و امام حسين عليه السّلام مى ‏فرمايد: 💭 «بعدا لقوم قتلوك، و من خصمهم يوم القيامة فيك جدّك و ابوك» 💭 «از رحمت خدا دور باد، آن قومى كه تو را كشتند، و كسى كه در در مورد تو (در دادگاه عدل الهى) با آنها مخاصمه مى ‏كند جدّ و پدر تو رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله و سلم و پدرت است». ▫️ سپس فرمود: 💭 «عزّ و اللَّه على عمّك ان تدعوه فلا يجيبك، او يجيبك فلا ينفعك صوته، هذا يوم و اللَّه كثر واتره و قلّ ناصره‏» 💭 «سوگند به خدا بر عمويت سخت است كه تو او را به يارى بخوانى، ولى او دعوتت را اجابت نكند، يا اجابت كند ولى جواب او سودى به حال تو نداشته باشد، به خدا امروز روزى است كه دشمنان عمويت بسيار، و ياورش اندك است». 💔 سپس امام حسين عليه السّلام پيكر به خون تپيده عليه السّلام را بر سينه‏اش گرفت و آن را به سوى خيمه‏ ها آورد و در كنار پيكرهاى شهيدان اهل بيتش، بر زمين نهاد. 📚 غم نامه کربلا / اشتهاردی / ترجمه اللهوف علی قتلی الطفوف / ص140-141
⭕️ به سبک امام سجاد علیه السلام ⭕️ ✍🏻 در «مناقب» و «مدینة المعاجز» و جز این دو کتاب آمده است که ابراهیم بن ادهم و فتح موصلی هر یک جداگانه روایت کرده اند: ◽️ در با قافله ای راه می بردیم پس مرا حاجتی افتاد از قافله دور شدم ، به ناگاه کودکی را دیدم در بیابان روان است ، با خود گفتم سبحان الله کودکی در چنین بیابانی پهناور راه می سپارد ، سپس نزدیک او شدم و بر او سلام کردم و جواب شنیدم ، پس به او گفتم: کجا قصد داری؟ 🕋 گفت: به خانه ی پروردگارم. ❔گفتم: حبیب من! تو کودکی و بر تو ادای فرض و سنتی نیست. ❕فرمود: ای شیخ! مگر ندیدی که از من کوچکترها بمردند؟ ❔عرض کردم: زاد و راحله تو چیست؟ ❕فرمود: «زادی تَقْوایَ ، وَ راحِلَتی رِجْلایَ ، وَ قَصْدی مَوْلایَ» ، توشه من پرهیزکاری من است و راحله من دو پای من و مقصود من مولای من است. ❔عرض کردم: طعامی با تو نمی بینم؟ ◽️ فرمود: ای شیخ! آیا پسندیده است که تو را کسی به خود بر خوان (سفره) خود بخواند و تو با خود طعام و خوردنی ببری؟ ◽️ گفتم: نه. ◽️ فرمود: آنکه مرا دعوت فرموده است مرا طعامی می خوراند و سیراب می فرماید. ◽️ گفتم: پس پا بردار و تعجیل کن تا به ، خود را برسانی. 🔆 فرمود: «علَیَّ الْجَهادُ وَ عَلَیْهِ الْاِبْلاغُ» ؛ بر من است کوشش و بر خدا است مرا رسانیدن ، مگر نشنیده ای قول خداوند تعالی «وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ» (العنکبوت/69) ؛ آنانکه کوشش کردند در ما ، هر آینه بنمایانیم ایشان را راه های خود و به درستی که خداوند با نیکوکاران است. 🔹 راوی گفت: در آن حال که بر این منوال بودیم ناگاه جوانی خشرو با جامه های سفید روی آورد و با آن کودک معانقه نمود و بر او سلام کرد ، من رو به آن جوان کردم و گفتم: تو را قسم می دهم به آنکه تو را نیکو خلق فرموده که این کیست؟ 🔹 گفت آیا او را نمی شناسی؟ این فرد علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب علیه السلام است. 🔸 پس آن جوان را بگذاشتم و به آن کودک روی آوردم و گفتم: تو را می دهم به حق پدرانت که این جوان کیست؟ 🔸 فرمود: آیا او را نمی شناسی؟ این برادر من خضر (ع) است که هر روز بر ما وارد می شود و بر ما می کند. ❔عرض کردم: از تو مسئلت می نمایم به حق پدرانت که مرا خبر دهی که این جاهای خشک و بیابان های بی آب را بدون زاد و توشه چگونه می پیمایی؟ ❕فرمود: من این بیابان ها را می پیمایم به زاد ، و زاد من در آنها چهار چیز است. ❔عرض کردم: چیست آنها؟ 1️⃣ فرمود: دنیا را به تمامی آن بدون استثناء می دانم، 2️⃣ و تمامی مخلوق را غلامان و کنیزان و می بینم، 3️⃣ و اسباب و ارزاق را به دست می دانم ، 4️⃣ و قضا و را در تمام زمین خدای نافذ می بینم. ✅ گفتم: خوب توشه ای است توشه تو ای علیه السلام و تو با این زاد و مفاوز آخرت را می پیمایی تا به دنیا چه رسد. علیهم السلام علیه السلام 📚 منتهی الآمال / ج2 / ص60-61
علیه السلام ✍🏻 ابن‏ ابى ‏الحدید مى ‏نویسد: «چون خواست‏ براى پسرش بیعت‏ بگیرد، اقدام به مسموم نمودن امام مجتبى(ع) کرد، زیرا معاویه براى گرفتن بیعت به نفع پسرش و موروثى کردن حکومتش مانعى بزرگ‏ تر و قوى ‏تر از حسن ‏بن ‏على (ع) نمى ‏دید، پس معاویه توطئه کرد، آن حضرت را مسموم نمود و سبب مرگش شد.» 🌴 امام صادق (ع) فرمود: جُعده را گرفت و به منزل آورد. آن روزها امام مجتبى (ع) داشت و روزهاى بسیار گرمى بود، به هنگام افطار خواست مقدارى شیر بنوشد، آن ملعون زهر را در میان آن شیر ریخته بود، به مجرد این که شیر را آشامید، پس از چند دقیقه امام (ع) فریاد برآورد: «دشمن خدا! تو مرا کشتى، خداوند تو را نابود کند. به خدا! بعد از من بهره و سودى براى تو نخواهد بود. تو را گول زدند و مفت و رایگان در راستاى اهدافشان به کار گرفتند. سوگند به خدا (معاویه) بیچاره و بدبخت نمود تو را و خود را خوار و ذلیل کرد». ▪️ امام صادق (ع) در ادامه سخنان خود فرمودند: «امام مجتبى (ع) بعد از این که جعده او را مسموم کرد، دو روز بیشتر باقى نماند و از دنیا رفت و معاویه هم بدانچه وعده کرده بود وفا ننمود». 🏴 (ع) در روز سال پنجاهم هجرت در سن 48 سالگى به رسید. 🖤🕯🖤🕯🖤🕯🖤🕯🖤 ⚫️ شیخ طوسى (ره) از ابن ‏عباس نقل مى ‏کند: در واپسین ساعتهاى عمر امام مجتبى (ع) برادرش (ع) وارد خانه آن حضرت شد، در حالى که افراد دیگرى از یاران امام مجتبى (ع) در کنار بسترش بودند. امام حسین پرسید: برادر! حالت چگونه است؟ حضرت جواب داد: در آخرین روز از عمر دنیایى‏ ام و اولین روز از جهان آخرت به سر مى ‏برم و از جهت اینکه بین من و شما و دیگر برادرانم جدایى مى ‏افتد، ناراحتم. سپس فرمود: از خدا طلب مغفرت و رحمت مى ‏کنم، چون امرى دوست داشتنى، همچون ملاقات رسول خدا (ص) و امیرمؤمنان و فاطمه و جعفر و حمزه علیهم السلام را در پیش دارم. ⚫️ من تو را سفارش می کنم ای حسین به بازماندگانم از خاندان و فرزندان و خانواده خودت که از بدکارشان درگذری، و از نیکوکارشان بپذیری، و برای آنها جانشینی و پدری مهربان باشی، و دیگر آنکه مرا با رسول خدا دفن کنی که من به او و خانه او شایسته تر از دیگران هستم... 🏴 و اگر از این کار مانع شدند و جلوگیری کردند، من تو را به حق قرابت و نزدیکی که خدا برای تو قرار داده و قرابتی که با رسول خدا (ص) داری سوگندت می دهم که اجازه ندهی در این راه به خاطر من به اندازه خونی که از حجامت گرفته می شود خون ریخته شود تا آنگاه که رسول خدا (ص) را دیدار کنیم و شکایت خود به نزد او بریم، و آنچه از این مردم پس از وی بر سر ما رفته به او گزارش کنیم...) این را فرمود و از دنیا رفت.