🔻
آرتمیس سالار مردابها
🔘 مدتی است که جریان باستانگرا، یک زن به نام آرتمیس را به عنوان دریاسالار ارتش هخامنشی میستایند و از او به عنوان الگویی برای بانوان ایرانی یاد میکنند. اما به راستی آرتمیس که بود؟ آیا ایرانی بود؟ آیا الگو و مایه افتخار بانوان ایرانی است؟ آ
پاسخ:
☑️ هیچ یک از متون تاریخی ایران (و حتی منابع اسطورهای)، ابداً نامی از این زن نبرده اند. مطمئناً اگر فرهیختگان ایرانی در گذر تاریخ، ارزشی برای این زن قائل بودند، حداقل یادی از او میکردند. این چه افتخار و الگویی است که هیچ اسم و رسم و نشانی از او در هیچ یک از منابع کهن ایرانی وجود ندارد ؟
از سویی دیگر، منابع یونانی از او نام برده اند. آن هم چه نام بردنی... نگاهی به آرتمیس در منابع یونانی:
1️⃣ آرتمیس یونانی، یک جنگجوی اجاره ای!
آرتمیس یکم، ملکه هالیکارناس در کاریا بود. کاریا یک منطقه یونانی ولی در اشغال هخامنشیان بود. هنگامی که خشایارشا به یونان حمله کرد، آرتمیس با پنج ناو جنگی به خشایارشا پیوست.[1]
حتی وفتی خشایارشا، آتن را به آتش میکشد، آرتمیس ابراز شادمانی میکند.[2]
2️⃣ آرتمیس، جنایتکار، خودخواه و فراری از معرکه:
در مرحلهای از جنگ، وقتی که لحظات به ضرر خشایارشا میگذشت، چند کشتی از نیروهای یونانی، در حال تعقیب کشتی آرتمیس بودند. در این هنگام آرتمیس، یک کشتی از همپیمانان هخامنشی (کشتی کالیندیان) را غرق کرد! در حالی که همپیمانان هخامنشی درون کشتی بودند. یونانیان وقتی این صحنه را دیدند گمان کردند که او از متحدين يونانى است يا از پارسیهاى فرارى، كه به يونانیها كمك مى كنند، لذا از تعقيب او دست برداشتند. این چنین بود که آرتمیس برای حفظ جان خود، دیگر همپیمانان و دوستانش را به کام مرگ فرستاد و سپس به طرف فالرون فرار کرد.[3]
3️⃣ سرنوشت آرتمیس:
آرتمیس كه در تازش خشيارشا به يونان شركت داشت، بعدها عاشق مردی به نام داردانوس شد. لیکن داردانوس به او توجهی نمیکرد، آرتمیس نیز خشمگین شد و دستور داد چشمان او (داردانوس) را درآوردند و بعد نیز خود را از بالاى صخرهای به پایین پرت كرد و اینگونه خودکشی کرد.[4]
☑️ سند:
[1]. تاریخ هرودوت، ترجمهٔ وحید مازندرانی. تهران: انتشارات فرهنگستان ادب و هنر ایران، 1356. ص 382، 447، 453.
حسن پيرنيا، تاريخ ايران باستان، تهران: نشر دنياى كتاب، 1375. ج 1، ص 807-808 و 743.
[2]. تاریخ هرودوت، ترجمهٔ وحید مازندرانی. ص 459. حسن پيرنيا، همان، ج 1، ص 819.
[3]. حسن پيرنيا، همان، ج 1، ص 814-815.
[4]. حسن پيرنيا، همان، ج 1، ص 743.
#آرتمیس #آرتمیز #یونان #سالامیس #خشایارشا #هخامنشی #ناو_جنگی #ناو #بانوی_ایرانی #دختر_آریایی #روز_مادر #روز_زن #مادر #اسطوره #دریا #اقیانوس #ایران_کهن #ایران_باستان #تاریخ_ایران #فاحشه #قاتل #فراری #مرگ #عاشق #معشوق #مریم_رجوی #پادشاهی
@ir_bastan
🔻
آزرمیدخت، دختر خسرو پرویز، در اثر معظل بیمردی، توسط درباریان به حکومت میرسد، اما بعد از مدتی به طرزی فجیع کشته میشود
☑️ متن کامل مقاله در پست بعدی...
@ir_bastan
🔻
آزرمیدخت دختر خسرو پرویز
خسرو پرویز نسبت به شاهزادگان و اعضای خاندان سلطنتی بدگمان شده بود. به همین خاطر برخی از شاهزادگان مذکر را کشت و بقیه هم از ترس جان، فرار کردند. پس از خسروپرویز، پسرش شیرویه به حکومت رسید و او هم مدتی بعد از دنیا رفت. دربار ساسانی، بیمرد شده بود و درباریان مجبور شدند دو تن از دختران خسروپرویز به نامهای بوراندخت و آزرمیدخت را به حکومت برسانند.
در حقیقت، پادشاهی این دو زن، از سر ناچاری و معضل بیمردی بود. فردوسی هم به این قضیه اشاره میکند:
بجستند فرزند شاهان بسى
نديدند زان نامداران كسى
يكى دخترى بود پوران بنام
چو زن شاه شد، كارها گشت خام
موبد رشید شهمردان میگوید: «چون مردی را از خاندان ساسان نیافتند، سرداران و بزرگان، آن دو (ازرمیدخت و بوراندخت) را به شاهی برگزیدند»[1].
رومَن گیرشمن میگوید: «شاهزادگان فقط ملعبهای در دستِ درباریان بودند. تاج بر سر میگذاشتند تا چند ماه بعد کشته شوند. چون مَرد کم آمد زنان را بر تخت نشاندند. چنانکه دو دختر خسرو، بوران و آزرمیدخت به سلطنت رسیدند»[2]. مرحوم عبدالحسین زرینکوب در این زمینه میافزاید: «در این ایام فرمانروایی واقعی در دست موبدان و نجبا بود که زنان و کودکان را هم چون بازیچهای بر صحنه میآوردند و خود از پشت پرده آنها را به میل خود به حرکت میآوردند... آزرمیدخت هم که در این ایام بر تخت نشست مثل خواهرش بوران –پوراندخت- از خود تقریباً هیچ ارادهای نداشت»[3].
درباریان ساسانی، هرگاه پسری از شاهزادگان ساسانی را یافتند، دختران خسروپرویز را از صفحه روزگار محو نمودند. از همین روی، رستم فرخزاد (فرمانده ارتش ساسانی)، با ارتش تحت امر خود به تیسفون حمله کرده؛ آزرمیدخت را از سلطنت خلع کرد، سپس او را کور کرد و بعد هم او را کشت.[4]
پینوشت:
[1]. رشید شهمردان، تاریخ زرتشتیان پس از ساسانیان، تهران: نشر راستی، 1360. ص 29
[2]. رومین گیرشمن، ایران از آغاز تا اسلام، ترجمه محمد معین، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی، 1372. ص 369-370
[3]. عبدالحسین زرینکوب، تاریخ مردم ایران، ج 1 ( تاریخ ایران قبل از اسلام)، تهران: امیرکبیر، 1377. ص 529.
[4]. آرتور كرستينسن، ايران در زمان ساسانيان، ترجمه: رشيد ياسمى، انتشارات دنياى كتاب، تهران ۱۳۶۸، ص 649-647
سر جان مالكوم، تاريخ كامل ايران، ترجمه: ميرزا اسماعيل حيرت، انتشارات افسون، تهران ۱۳۸۰، ج 1 ، ص 106
@ir_bastan
#پرونده_خشونت
▪️ سرنوشت خشایآرشا شاهنشاه هخامنشی
🔻 گفت: اسلام دین خشونت است. ولی ما آریاییها در دوران هخامنشی، صلح و مهربانی را برای جهانیان به ارمغان بُردیم.
🔸 گفتم: در اسلام، هم دوستی و مهربانی داریم و هم خشونت. اما خشونت در اسلام، از جنس مهربانی است. مانند جرّاح که تیغ به دست میگیرد، از سر ناچاری خون میریزد، اما این برای درمان جامعهی تَن است، محبت است. یا مانند باغبان که از سر ناچاری، شاخ و برگهای آفتزده را از بین میبرد تا جامعهی باغ، سالم بماند.
🔹 در دوران هخامنشی هم گاهی صلح و مهربانی بود، اما بخش زیادی از تاریخِ هخامنشی در جنگ و خونریزی گذشت، از کشورگشاییهای گسترده گرفته تا جنگهای داخلی.
یک نمونه از این درگیریها مربوط به مرگ خشایآرشا (Xerxes) شاهنشاه هخامنشی است.
▪️ او در سال ۴۶۵ پیش از میلاد به دست درباریان و اشراف هخامنشی کشته شد. پس از این حادثه، اردشیر اول (پسر خشایآرشا) برادر خود را به قتل رساند، چون گمان میکرد که او پدرش را کشته است. اما پس از مدتی دریافت که خطا کرد و ترور پدر، کار اشخاصی دیگر بود. پس آنان را بازداشت کرده؛ زجرکُش کرد.
📚 والتر هینتس، داریوش و ایرانیان، ترجمه پرویز رجبی، تهران، نشر ماهی، ۱۳۹۲، ص ۲۴۳.
@ir_bastan
🔻
اسپندارمذگان، عشقبازی در لجنزار
این نوشتار، تقلایی است به تمنای بیداری. اسپندارمذگان (اسفندگان) روز گرامیداشتِ اسپَندارمَذ است. او در جهان مادی، مأمور مراقب از زمین و تقویتِ باروَری در جهان است، و روز 5 اسفند (و به عبارتی 29 بهمن) در میان برخی از ایرانیان باستان، روز پاسداشتِ او قلمداد شده است. برخی از این روز، با نام #روز_عشق و معادلِ ولنتاین غربیها یاد میکنند. اگر ما چنین برداشتی را بپذیریم و برای آن اصالت قائل شویم، پس لازم است بپرسیم که این روز ولنتاین ایرانی (!) اساساً روز عشق چه کسی به اسپندارمذ است؟! برای دریافتن پاسخ، به اوستا (مهمترین متنِ عقیدتی ایران باستان) و متون تفسیری زرتشتی مراجعه میکنیم.
در اوستا آمده است که اسپندارمذ (آرمیتی) دختر اهورامزدا است.[1] و از سویی در اوستا آمده است که اهورامزدا با اسپندارمذ وصلت کرد و از این وصلت، فرزندانی متولد شدند.[2] در کتاب سوم دینکرت (مهمترین دانشنامه زرتشتی) هم به روشنی میخوانیم که اسپندارمذ، دختر اهورامزدا (خدای زرتشتیان) است و اهورامزدا عاشق او میشود و با او وصلت و از او فرزند دار میشود.[3]
در حقیقت باید گفت، که اسپندارمذ، معشوق پدرِ خود (اهورامزدا) بود، آن هم عشقی (و از نوعی) که در شریعت الهی، پلید و ناپاک خوانده شده و امروزه هیچ ایرانی مسلمان، بلکه حتی ایرانیانِ نامسلمان نیز حاضر به گرامیداشتِ آن نیستند. عجیبتر اینکه در عصر ساسانیان، موبدان زرتشتی، شاهان و اشراف اصرار داشتند که این عشق نامتعارف و غیرعادی (و روابط جنسی میان پدر و دختر) به رسم آنچه بین اهورامزدا و دخترش گذشت، در جامعه نیز پیاده شود.[4] برای نمونه، شاپور اول (پادشاه ساسانی)، با دخترش «آدور آناهید» ازدواج کرد. [5]
☑️ پینوشت:
[1]. خرده اوستا، گزارش موبد اردشیر آذرگشسب، تهران، ۱۳۵۴، ص ۳۳.
[2]. اوستا، به گزارش ج. دوستخواه، تهران: انتشارات مروارید، ۱۳۹۱. ج ۱، صص ۴۷۱ و ۵۲۹. ابراهیم پورداود، یشتها، تهران: انتشارات فروهر، ۱۳۷۸. ج ۲، ص ۱۹۰. جاماسب جی دستور منوچهر جی جاماسب آسانا، متون پهلوی، ترجمه سعید عریان، تهران: کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران، ۱۳۷۱. ص ۸۶.
[3]. کتاب سوم دینکرد، دفتر اول، به اهتمام فریدون فضیلت، تهران: انتشارات فرهنگ دهخدا، ۱۳۸۱، ص 143-146.
[4]. یان ریپکا، تاریخ ادبیات ایران از دوران باستان تا قاجاریه، ترجمه: عیسی شهابی، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۸۱، ص ۸۱. روایت آذرفرنبغ فرخزادان، پرسش بیستم:
The Pahlavi Rivayat of Adur-Farnbag, Tr. by Behramgore Tahmuras Anklesaria, 1938, Question 20
[5]. مری بویس، زرتشتیان باورها و آداب دینی آنها، ترجمه عسکر بهرامی، تهران: نشر ققنوس، 1391، ص 141.
#اسپندارمذگان #اسپندارمزگان #سپندارمذگان #اسفندگان #امشاسپندان #ایزدان #بیداری #عشق_بازی #لجنزار #عاشق #معشوق #داستان_عاشقانه #داستان_عشقی #مادر #ایران_باستان #ولنتاین #اوستا #دینکرت #دینکرد #اسپندارمذ #آرمیتی #اهورامزدا #شاپور_ساسانی #ناهید #آناهید #زندگی #عاشقی #شعر_عاشقانه
@ir_bastan
🔻
اسپندارمذگان، جشن جن پرستی
هم طبق اوستا و هم بر اساس #قرآن اسپندارمذ، یک جن است و اسپندارمذگان جشن جن پرستی... حقیقتی که باید به گوش همه برسد... متن کامل مقاله را در پُست بعدی بخوانید
@ir_bastan
🔻
☑️ اسپندارمذگان، جشن جن پرستی
در پست قبلی گفتیم که خدای زرتشتیان (اهورامزدا) عاشق دختر خودش #اسپندارمذ میشود، وصلت میکنند و دارای فرزندانی هم میشوند که جشن اسپندارمذگان متعق به همین اسپندارمذ و همین عشق ناپاک است. حال ادامه ماجرا...
کتاب دین زرتشتی، اَوِستا نام دارد. در بخشهای مختلفی از اوستا، برخی موجودات (از جمله اسپندارمذ، ایزدبهرام، ایزدمهر و...) مورد پرستش قرار میگیرند. جالب است که در خرده اوستا و در دعاهای روزانه و نیایشهای زرتشتی (که حتی امروزه هم توسط زرتشتیان در مراسمها خوانده میشود) این نیایش و پرستشها وجود دارد.[1]
از زرتشتیان میپرسیم که اینها چه هستند؟ میگویند اینها امشاسپندان و ایزدان هستند. میگوییم امشاسپندان چه هستند؟ میگویند: فرشتگان مقرّب! ایزدان هم فرشتگان معمولی!
در اوستا، از چهره و شکل و شمایل اسپندارمذ چیزی نداریم. اما چهره و ماهیت دو فرزند اسپندارمذ به دقت بیان شده است! ایزدبهرام به صورتهای مختلفی ظاهر میشود. مثلا به صورت یک گاو زرد گوش! و به صورت یک شتر پرنده! اما جالبتر آنکه ایزد بهرام به شکل یک گراز تیزچنگال خال خالی که پرواز هم میکند هم ظاهر میشود. شاخ هم دارد![2] در مهریَشت اوستا هم ایزدبهرام و ایزدمهر (پسران اسپندارمذ) ستایش شده اند و آمده که آنان، مغز دشمنان خود را متلاشی کرده و کمر آنان را در هم میشکند و به گونهای مخالفین خود را میکشد که مو و پوست و خون و گوشت آنان در هم آمیخته شود و آنان از دیدن این صحنه لذت میبرند.[3]
از این توصیفات اوستایی روشن میشود که این دو، جن هستند. نه فرشته. طبیعتاً مادرشان اسپندارمذ هم باید جن باشد. نه فرشته. چون فرشته که نمیتواند جن بزاید. همانطور که کلاغ ماده نمیتواند قناری بزاید!
☑️ از نگاه قرآن:
قرآن میگوید کسانی که به گمان خود فرشتگان را میپرستند در حقیقت جنّیان را عبادت میکنند. نه فرشتگان را: «وَيَوْمَ يَحْشُرُهُمْ جَمِيعًا ثُمَّ يَقُولُ لِلْمَلَائِكَةِ أَهَـٰؤُلَاءِ إِيَّاكُمْ كَانُوا يَعْبُدُونَ قَالُوا سُبْحَانَكَ أَنتَ وَلِيُّنَا مِن دُونِهِم بَلْ كَانُوا يَعْبُدُونَ الْجِنَّ أَكْثَرُهُم بِهِم مُّؤْمِنُونَ. [سوره سبأ: 40-41] روزی که خداوند همه آنان را بر میانگیزد، سپس به فرشتگان میگوید: آیا اینها شما را پرستش میکردند؟ آنها میگویند: خداوندا تو منزّهی (از اینکه همتایی داشته باشی). تنها تو ولیّ ما هستی، (آنها ما را پرستش نمیکردند) بلکه جنّ را پرستش مینمودند؛ و اکثرشان به آنها ایمان داشتند».
🔘 پینوشت:
[1]. خرده اوستا، ترجمه موبد اردشیر آذرگشسب، تهران: 1354، صص 16، 51، 115-134 و...
[2]. خرده اوستا، ترجمه موبد اردشیر آذرگشسب، همان، ص 117-119. اوستا، به گزارش دکتر ج. دوستخواه،همان، ج 1، ص 370. مهر یشت، بند 70-73.
[3]. اوستا، به گزارش دکتر ج. دوستخواه، تهران: نشر مروارید، 1391، ج 1، ص 370. (مهر یشت، بند 70-73). ج 1، ص 436. بهرام یشت، بند 25.
#جن #اجنه #جنیان #جن_زده #اسپندارمذگان #دفع_جن #شبح #شیطان #ابلیس #شیطان_پرستی #جن_پرستی #فراماسونری #حرز #فرشته #ملائکه #ملایکه #فرشتگان #تاریخ_باستان #ولنتاین #روز_عشق_ایرانی #ایران_باستان #نقد_دین_زرتشتی #زرتشت #هخامنشیان #نیایش
@ir_bastan