eitaa logo
باستان نامه
4.7هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
705 ویدیو
156 فایل
بررسی مسائل روز ایران، با نگاه به تاریخ باستان 🔴 پیج ما در اینستاگرام: https://www.instagram.com/ir_bastan/ 🔴 ارتباط با ادمین: @mmehdi_rostami
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻 گُردآفرید، دختر جنگجوی ایران باستان: 👈🏻 پوشیده، محجوب و باهوش! نه برهنه و بی‌حیا... @ir_bastan
🔻 گُردآفرید، دختر جنگجوی ایران باستان: محجبه و باهوش! نه برهنه و بی‌حیا... ☑️ متن کامل مقاله: حکیم ابوالقاسم فردوسی در شاهنامه، بیش از 30 مرتبه از دختران و زنان ایرانی با صفت یاد می‌کند. پوشیدگی رخ و مخفی نگاه داشتن زیبایی‌های تن از چشم ، یکی از مهمترین جلوه های وجودی دختران و زنان ایرانی در طول تاریخ بوده است. در این میان، برخی از سر نا آگاهی و برخی نیز به جهت شرارت و از سر لجبازی میگویند که طبق شاهنامه، گردآفرید اهل نبود! این افراد، داستان نبرد این دختر با سهراب (همان سهراب که در لشکر توران بود) را مثل می‌زنند. اما واقعیت این است که فردوسی، پوشیدگی زن ایرانی را یک معرفی می‌کند. در ماجرای نبرد گردآفرید و سهراب نیز فردوسی می‌گوید که وقتی گُردافرید به نبرد سهراب رفت مانند دیگر دختران و زنان ایرانی، چهره و موی خود را کاملاً پوشانده بود. اما وقتی در جنگ شمشیرها، از سهراب شکست می‌خورد، سهراب به زور نقاب و کلاهخود را از سر و صورت گردآفرید کنار می‌زند و تازه می‌فهمد که او یک دختر است: چو آمد خروشان به تنگ اندرش بجنبید و برداشت خود از سرش رها شد ز بند زره موی اوی درفشان چو خورشید شد روی اوی سهراب از قدرت این دختر متعجب می‌شود. گردافرید می‌توانست از ابتدا دختر بودن خود را عیان کند تا در این نبرد تن به تن، سهراب در چشم یارانش تحقیر کند. چه اینکه نبرد با زن، سرشکستگی شمرده می‌شد. گردافرید به راحتی می‌توانست از این حربه به عنوان جنگ روانی استفاده کند. اما حیای این دختر ایرانی سبب شد که به رسم همیشگی، چهره و موی خود را بپوشاند. پس از اینکه گردافرید از سهراب شکست می‌خورد، به او می‌گوید جان من را نگیر تا دژ ایرانیان را بدون مقاومت سربازان، تسلیم تو کنم. سهراب می‌پذیرد. گردآفرید به درون دژ می‌رود. اما درها را می‌بندد و به سهراب اجازه ورود به قلعه نمی‌دهد. این گونه سهراب فریب می‌خورد و دژ نجات پیدا می‌کند. @ir_bastan
🔻 💕 روز مادر زادروز بانوی آب و آینه، حضرت فاطمه زهرا (س) و روز مادر، بر همه آزادگان جهان از هر دین و ملت و قومیت، مبارک. @ir_bastan
🔻 برای بهترین جوانان تاریخ ایران، مادری کرد ☑️ یک کسی می‌گفت: مگر ما آریایی نیستیم؟ پس چرا باید زادروز فاطمه زهرا که عرب بود را به عنوان روز مادر جشن بگیریم؟ ☑️ گفتم: فاطمه زهرا (س) مادر حسنین (ع) است. مادر زینب (س)، مادر همه آزادگان جهان. آزادگی و انسانیت، خیلی خیلی فراتر از مرزهای قومی و نژادی است. اصلاً آزادگان جهان، مرزهای سیاسی و جغرافیایی را به رسمیت نمی‌شناسند. این مرزبندی‌ها بی‌ارزش‌تر از آن است که بخواهیم بر اساس آن قضاوت کنیم. فاطمه (س) مادر ما است و برای همه آزادگان جهان، مادری می‌کند. همانطور که در هشت سال دفاع مقدس، در شب‌های عملیات، برای رزمندگان ما، برای فرزندان این ملت، مادری کرد. نشنیدی؟ ندیدی؟ شب حمله، همهمه بود، روی لبا زمزمه بود، دعوا سر سربند یا فاطمه بود... ذکر لبا وقتی که یا زهرا می‌شد همه گره‌هامون وا می‌شد... محبت مادرانه زهرای مرضیه (س) را به دو عالم نمیدهیم. @ir_bastan
🔻 ☑️ ماندانا مادر کورش، بدون سانسور: آیا ماندانا مادر کورش، به گردن ایرانیان حق مادری دارد؟! پاسخ خلاصه: در هیچ منبع ایرانی، هیچ گاه ماندانا مورد تمجید و ستایش قرار نگرفت. پدرش خواب دید که او چنان ادرار کرد که همه آسیا را نجس کرد، در اثر این خواب، عصبانی شد و او را از خانه بیرون کرد. همچنین ماندانا هیچ نقشی در تربیت کورش هم نداشت. متن کامل مقاله در پُست بعدی... @ir_bastan
🔻 🔶 آیا ماندانا مادر کورش هخامنشی، مادر آریایی‌هاست؟ ❌ گفت: ما باید زادروز ماندانا (مادر کوروش کبیر) را به عنوان روز مادر گرامی بداریم. نه زادروزِ فاطمه زهرا... ☑️ گفتم: حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) برای بهترین جوانان ما یعنی شهدای دفاع مقدس و شهدای مدافع حرم، مادری کرد. در سخت‌ترین لحظات، آنان دست به دامان فاطمه زهرا (س) می‌بردند... نشنیدی که در شب‌های عملیات، در آن لحظات غریبی و بی‌کسی، دعوا سر سربند "یا فاطمه" بود؟ ما عقیده داریم که لا يُقاسُ بِآلِ مُحَمَّدٍ مِن هذِهِ الاُمَّةِ أحَدُ یعنی هیچ کس قابل مقایسه با آل محمد نیست. پس درباره ماندانا بدان و آگاه باش: 1️⃣ ماندانا چگونه الگویی برای زنان ایرانی است؟ حال آنکه در میان آثار ادیبان و اندیشمندان و مورخین و حُکَمای ایرانی در طول تاریخ، حتی یک کلمه در تمجید و ستایش ماندانا نمی‌بینیم. 2️⃣ در منابع تاریخی می‌بینیم که آستیاگ (پدر ماندانا) شبی در خواب دید که از ماندانا آن چنانی ادراری جاری شد که همه آسیا را نجس کرد. پس آستیاگ از خوابگزاران، تعبیر خوابش را پرسید. آنان هم پاسخ دادند که از این دختر، پسری (یعنی کورش) زاده خواهد شد که سراسر آسیا را ... پس آستیاگ با ناراحتی، ماندانا را از خود راند. 📚 تاریخ هرودوت، کتاب 1، بند 107 ماندانا چگونه الگویی است که (به تعبیر خوابگُزاران آریایی) با فرزند زاییدنش، همه آسیا را ...؟ 3️⃣ ماندانا هیچ کار خاص و هیچ خدمت روشنی به ایران و ایرانی نکرد. او حتی کمترین نقشی در بزرگ کردن کورش هخامنشی هم نداشت. چون پس از تولد کورش، آستیاگ دستور داد تا کورش (که نوزاد بود) را بکشند. اما کسی که مسئول انجام این کار شد، از سر دلسوزی، کورش را به یک گاوچران به نام (میتراداتس) سپرد و کورش توسط این گاوچران و همسرش (که سپاکو نام داشت) بزرگ شد. 📚 تاریخ هردودت، کتاب 1، بند 109-111. در پایان باز هم باید پرسید، چرا ماندانا باید الگوی زنان ایرانی باشد؟ در طول تاریخ، کدام دسته از زنان ایرانی را سراغ داریم که به ماندانا اقتدا کرده باشند و به رشد و کمال رسیده باشند؟ @ir_bastan
🔻 باور زرتشتی: زن حیوانی از تبار اهریمن در دین زرتشتی، زن موجودی خبیث و اهریمنی شمرده می‌شود. به زبانی گویاتر، در نگاه دین زرتشتی، زن از نژاد یک دیو خبیث اهریمنی آفریده شده است! و اهورامزدا هیچ‌گاه به آفریدن زن راضی نبود و تنها از سر ناچاری، او را به عنوان بستر پیدایش مردان پذیرفت. در بندهشن (از معتبرترین متون عقیدتی زرتشتی) چنین می‌خوانیم: «هرمزد، هنگامی که زن را آفرید، گفت که تو را نیز آفریدم (در حالی) که تو را سردۀ پتیاره از جَهی است.» سرده‌ی پتیاره یعنی نژادِ زشت و خبیث، و جَهی نیز نام دختر اهریمن است. در ادامه آمده است: «از من تو را یاری است، زیرا مرد از تو زاده شود ، (با این وجود) مرا نیز که هرمزدم [اهورامزدا هستم]، بیازاری، اما اگر مخلوقکی را می یافتم که مرد را از او کنم، آنگاه هرگز تو را نمی آفریدم، که تو را آن سردۀ پتیاره از جهی است.» سند: فرنبغ دادگی، بُندَهِشن، ترجمه مهرداد بهار، انتشارات توس، تهران ۱۳۸۰، بخش نهم درباره چگونگی زنان، ص 83. @ir_bastan
🔻 آرتمیس سالار مرداب‌ها یک فاحشه یونانی، که باستانگرایان افراطی، او را مادر خود می‌نامند! از لج اسلام، حاضرند یک فاحشه را مادر خود بنامند! متن کامل مقاله در پُست بعدی... @ir_bastan
🔻 آرتمیس سالار مرداب‌ها 🔘 مدتی است که جریان باستانگرا، یک زن به نام آرتمیس را به عنوان دریاسالار ارتش هخامنشی می‌ستایند و از او به عنوان الگویی برای بانوان ایرانی یاد می‌کنند. اما به راستی آرتمیس که بود؟ آیا ایرانی بود؟ آیا الگو و مایه افتخار بانوان ایرانی است؟ آ پاسخ: ☑️ هیچ یک از متون تاریخی ایران (و حتی منابع اسطوره‌ای)، ابداً نامی از این زن نبرده اند. مطمئناً اگر فرهیختگان ایرانی در گذر تاریخ، ارزشی برای این زن قائل بودند، حداقل یادی از او می‌کردند. این چه افتخار و الگویی است که هیچ اسم و رسم و نشانی از او در هیچ یک از منابع کهن ایرانی وجود ندارد ؟ از سویی دیگر، منابع یونانی از او نام برده اند. آن هم چه نام بردنی... نگاهی به آرتمیس در منابع یونانی: 1️⃣ آرتمیس یونانی، یک جنگجوی اجاره ای! آرتمیس یکم، ملکه هالیکارناس در کاریا بود. کاریا یک منطقه یونانی ولی در اشغال هخامنشیان بود. هنگامی که خشایارشا به یونان حمله کرد، آرتمیس با پنج ناو جنگی به خشایارشا پیوست.[1] حتی وفتی خشایارشا، آتن را به آتش می‌کشد، آرتمیس ابراز شادمانی می‌کند.[2] 2️⃣ آرتمیس، جنایتکار، خودخواه و فراری از معرکه: در مرحله‌ای از جنگ،‌ وقتی که لحظات به ضرر خشایارشا می‌گذشت، چند کشتی از نیروهای یونانی، در حال تعقیب کشتی آرتمیس بودند. در این هنگام آرتمیس، یک کشتی از هم‌پیمانان هخامنشی (کشتی کالیندیان) را غرق کرد! در حالی که هم‌پیمانان هخامنشی درون کشتی بودند. یونانیان وقتی این صحنه را دیدند گمان کردند که او از متحدين يونانى است يا از پارسی‌‌هاى فرارى، كه به يونانی‌ها كمك مى‏ كنند، لذا از تعقيب او دست برداشتند. این چنین بود که آرتمیس برای حفظ جان خود، دیگر همپیمانان و دوستانش را به کام مرگ فرستاد و سپس به طرف فالرون فرار کرد.[3] 3️⃣ سرنوشت آرتمیس: آرتمیس كه در تازش خشيارشا به يونان شركت داشت، بعدها عاشق مردی به نام داردانوس‏ شد. لیکن داردانوس به او توجهی نمی‌کرد، آرتمیس نیز خشمگین شد و دستور داد چشمان او (داردانوس) را درآوردند و بعد نیز خود را از بالاى صخره‌ای به پایین پرت كرد و اینگونه خودکشی کرد.[4] ☑️ سند: [1]. تاریخ هرودوت، ترجمهٔ وحید مازندرانی. تهران: انتشارات فرهنگستان ادب و هنر ایران، 1356. ص 382، 447، 453. حسن پيرنيا، تاريخ ايران باستان‏، تهران: نشر دنياى كتاب‏، 1375. ج‏ 1، ص 807-808 و 743. [2]. تاریخ هرودوت، ترجمهٔ وحید مازندرانی. ص 459. حسن پيرنيا، همان، ج ‏1، ص 819. [3]. حسن پيرنيا، همان، ج‏ 1، ص 814-815. [4]. حسن پيرنيا، همان، ج ‏1، ص 743. @ir_bastan
🔻 آزرمیدخت، دختر خسرو پرویز، در اثر معظل بی‌مردی، توسط درباریان به حکومت می‌رسد، اما بعد از مدتی به طرزی فجیع کشته می‌شود ☑️ متن کامل مقاله در پست بعدی... @ir_bastan
🔻 آزرمیدخت دختر خسرو پرویز خسرو پرویز نسبت به شاهزادگان و اعضای خاندان سلطنتی بدگمان شده بود. به همین خاطر برخی از شاهزادگان مذکر را کشت و بقیه هم از ترس جان، فرار کردند. پس از خسروپرویز، پسرش شیرویه به حکومت رسید و او هم مدتی بعد از دنیا رفت. دربار ساسانی، بی‌مرد شده بود و درباریان مجبور شدند دو تن از دختران خسروپرویز به نام‌های بوراندخت و آزرمیدخت را به حکومت برسانند. در حقیقت، پادشاهی این دو زن، از سر ناچاری و معضل بی‌مردی بود. فردوسی هم به این قضیه اشاره می‌کند: بجستند فرزند شاهان بسى نديدند زان نامداران كسى يكى دخترى بود پوران بنام چو زن شاه شد، كارها گشت خام موبد رشید شهمردان می‌گوید: «چون مردی را از خاندان ساسان نیافتند، سرداران و بزرگان، آن دو (ازرمیدخت و بوراندخت) را به شاهی برگزیدند»[1]. رومَن گیرشمن می‌گوید: «شاهزادگان فقط ملعبه‌ای در دستِ درباریان بودند. تاج بر سر می‌گذاشتند تا چند ماه بعد کشته شوند. چون مَرد کم آمد زنان را بر تخت نشاندند. چنانکه دو دختر خسرو، بوران و آزرمیدخت به سلطنت رسیدند»[2]. مرحوم عبدالحسین زرینکوب در این زمینه می‌افزاید: «در این ایام فرمانروایی واقعی در دست موبدان و نجبا بود که زنان و کودکان را هم چون بازیچه‌ای بر صحنه می‌آوردند و خود از پشت پرده آنها را به میل خود به حرکت می‌آوردند... آزرمیدخت هم که در این ایام بر تخت نشست مثل خواهرش بوران –پوران‌دخت- از خود تقریباً هیچ اراده‌ای نداشت»[3]. درباریان ساسانی، هرگاه پسری از شاهزادگان ساسانی را یافتند، دختران خسروپرویز را از صفحه روزگار محو ‌نمودند. از همین روی، رستم فرخزاد (فرمانده ارتش ساسانی)، با ارتش تحت امر خود به تیسفون حمله کرده؛ آزرمیدخت را از سلطنت خلع کرد، سپس او را کور کرد و بعد هم او را کشت.[4] پی‌نوشت: [1]. رشید شهمردان، تاریخ زرتشتیان پس از ساسانیان، تهران: نشر راستی، 1360. ص 29 [2]. رومین گیرشمن، ایران از آغاز تا اسلام، ترجمه محمد معین، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی، 1372. ص 369-370 [3]. عبدالحسین زرینکوب، تاریخ مردم ایران، ج 1 ( تاریخ ایران قبل از اسلام)، تهران: امیرکبیر، 1377. ص 529. [4]. آرتور كرستين‌سن، ايران در زمان ساسانيان، ترجمه: رشيد ياسمى،‏ انتشارات دنياى كتاب، تهران ۱۳۶۸، ‏ص 649-647 سر جان مالكوم، تاريخ كامل ايران‏، ترجمه: ميرزا اسماعيل حيرت‏، انتشارات افسون‏، تهران ۱۳۸۰، ج 1 ، ص 106 @ir_bastan
▪️ سرنوشت خشای‌آرشا شاهنشاه هخامنشی 🔻 گفت: اسلام دین خشونت است. ولی ما آریایی‌ها در دوران هخامنشی، صلح و مهربانی را برای جهانیان به ارمغان بُردیم. 🔸 گفتم: در اسلام، هم دوستی و مهربانی داریم و هم خشونت. اما خشونت در اسلام، از جنس مهربانی است. مانند جرّاح که تیغ به دست می‌گیرد، از سر ناچاری خون می‌ریزد، اما این برای درمان جامعه‌ی تَن است، محبت است. یا مانند باغبان که از سر ناچاری، شاخ و برگ‌های آفت‌زده را از بین می‌برد تا جامعه‌ی باغ، سالم بماند. 🔹 در دوران هخامنشی هم گاهی صلح و مهربانی بود، اما بخش زیادی از تاریخِ هخامنشی در جنگ و خونریزی گذشت، از کشورگشایی‌های گسترده گرفته تا جنگ‌های داخلی. یک نمونه از این درگیری‌ها مربوط به مرگ خشای‌آرشا (Xerxes) شاهنشاه هخامنشی است. ▪️ او در سال ۴۶۵ پیش از میلاد به دست درباریان و اشراف هخامنشی کشته شد. پس از این حادثه، اردشیر اول (پسر خشای‌آرشا) برادر خود را به قتل رساند، چون گمان می‌کرد که او پدرش را کشته است. اما پس از مدتی دریافت که خطا کرد و ترور پدر، کار اشخاصی دیگر بود. پس آنان را بازداشت کرده؛ زجرکُش کرد. 📚 والتر هینتس، داریوش و ایرانیان، ترجمه پرویز رجبی، تهران، نشر ماهی، ۱۳۹۲، ص ۲۴۳. @ir_bastan
🔻 اسپندارمذگان، عشق‌بازی در لجنزار این نوشتار، تقلایی است به تمنای بیداری. اسپندارمذگان (اسفندگان) روز گرامیداشتِ اسپَندارمَذ است. او در جهان مادی، مأمور مراقب از زمین و تقویتِ باروَری در جهان است، و روز 5 اسفند (و به عبارتی 29 بهمن) در میان برخی از ایرانیان باستان، روز پاسداشتِ او قلمداد شده است. برخی از این روز، با نام و معادلِ ولنتاین غربی‌ها یاد می‌کنند. اگر ما چنین برداشتی را بپذیریم و برای آن اصالت قائل شویم، پس لازم است بپرسیم که این روز ولنتاین ایرانی (!) اساساً روز عشق چه کسی به اسپندارمذ است؟! برای دریافتن پاسخ، به اوستا (مهم‌ترین متنِ عقیدتی ایران باستان) و متون تفسیری زرتشتی مراجعه می‌کنیم. در اوستا آمده است که اسپندارمذ (آرمیتی) دختر اهورامزدا است.[1] و از سویی در اوستا آمده است که اهورامزدا با اسپندارمذ وصلت کرد و از این وصلت، فرزندانی متولد شدند.[2] در کتاب سوم دینکرت (مهمترین دانشنامه زرتشتی) هم به روشنی می‌خوانیم که اسپندارمذ، دختر اهورامزدا (خدای زرتشتیان) است و اهورامزدا عاشق او می‌شود و با او وصلت و از او فرزند دار می‌شود.[3] در حقیقت باید گفت، که اسپندارمذ، معشوق پدرِ خود (اهورامزدا) بود، آن هم عشقی (و از نوعی) که در شریعت الهی، پلید و ناپاک خوانده شده و امروزه هیچ ایرانی مسلمان، بلکه حتی ایرانیانِ نامسلمان نیز حاضر به گرامیداشتِ آن نیستند. عجیب‌تر اینکه در عصر ساسانیان، موبدان زرتشتی، شاهان و اشراف اصرار داشتند که این عشق نامتعارف و غیرعادی (و روابط جنسی میان پدر و دختر) به رسم آنچه بین اهورامزدا و دخترش گذشت، در جامعه نیز پیاده شود.[4] برای نمونه، شاپور اول (پادشاه ساسانی)، با دخترش «آدور آناهید» ازدواج کرد. [5] ☑️ پی‌نوشت: [1]. خرده اوستا، گزارش موبد اردشیر آذرگشسب، تهران، ۱۳۵۴، ص ۳۳. [2]. اوستا، به گزارش ج. دوستخواه، تهران: انتشارات مروارید، ۱۳۹۱. ج ۱، صص ۴۷۱ و ۵۲۹. ابراهیم پورداود، یشت‌ها، تهران: انتشارات فروهر، ۱۳۷۸. ج ۲، ص ۱۹۰. جاماسب جی دستور منوچهر جی جاماسب آسانا، متون پهلوی، ترجمه سعید عریان، تهران: کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران، ۱۳۷۱. ص ۸۶. [3]. کتاب سوم دین‌کرد، دفتر اول، به اهتمام فریدون فضیلت، تهران: انتشارات فرهنگ دهخدا، ۱۳۸۱، ص 143-146. [4]. یان ریپکا، تاریخ ادبیات ایران از دوران باستان تا قاجاریه، ترجمه: عیسی شهابی، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۸۱، ص ۸۱. روایت آذرفرنبغ فرخزادان، پرسش بیستم: The Pahlavi Rivayat of Adur-Farnbag, Tr. by Behramgore Tahmuras Anklesaria, 1938, Question 20 [5]. مری بویس، زرتشتیان باورها و آداب دینی آن‌ها، ترجمه عسکر بهرامی، تهران: نشر ققنوس، 1391، ص 141. @ir_bastan
🔻 اسپندارمذگان، جشن جن پرستی هم طبق اوستا و هم بر اساس اسپندارمذ، یک جن است و اسپندارمذگان جشن جن پرستی... حقیقتی که باید به گوش همه برسد... متن کامل مقاله را در پُست بعدی بخوانید @ir_bastan
🔻 ☑️ اسپندارمذگان، جشن جن پرستی در پست قبلی گفتیم که خدای زرتشتیان (اهورامزدا) عاشق دختر خودش می‌شود، وصلت می‌کنند و دارای فرزندانی هم می‌شوند که جشن اسپندارمذگان متعق به همین اسپندارمذ و همین عشق ناپاک است. حال ادامه ماجرا... کتاب دین زرتشتی، اَوِستا نام دارد. در بخش‌های مختلفی از اوستا، برخی موجودات (از جمله اسپندارمذ، ایزدبهرام، ایزدمهر و...) مورد پرستش قرار می‌گیرند. جالب است که در خرده اوستا و در دعاهای روزانه و نیایش‌های زرتشتی (که حتی امروزه هم توسط زرتشتیان در مراسم‌ها خوانده می‌شود) این نیایش و پرستش‌ها وجود دارد.[1] از زرتشتیان می‌پرسیم که این‌ها چه هستند؟ می‌گویند این‌‌ها امشاسپندان و ایزدان هستند. می‌گوییم امشاسپندان چه هستند؟ می‌گویند: فرشتگان مقرّب! ایزدان هم فرشتگان معمولی! در اوستا، از چهره و شکل و شمایل اسپندارمذ چیزی نداریم. اما چهره و ماهیت دو فرزند اسپندارمذ به دقت بیان شده است! ایزدبهرام به صورت‌های مختلفی ظاهر می‌شود. مثلا به صورت یک گاو زرد گوش! و به صورت یک شتر پرنده! اما جالب‌تر آنکه ایزد بهرام به شکل یک گراز تیزچنگال خال خالی که پرواز هم می‌کند هم ظاهر می‌شود. شاخ هم دارد![2] در مهریَشت اوستا هم ایزدبهرام و ایزدمهر (پسران اسپندارمذ) ستایش شده اند و آمده که آنان، مغز دشمنان خود را متلاشی کرده و کمر آنان را در هم می‌شکند و به گونه‌ای مخالفین خود را می‌کشد که مو و پوست و خون و گوشت آنان در هم آمیخته شود و آنان از دیدن این صحنه لذت می‌برند.[3] از این توصیفات اوستایی روشن می‌شود که این دو، جن هستند. نه فرشته. طبیعتاً مادرشان اسپندارمذ هم باید جن باشد. نه فرشته. چون فرشته که نمی‌تواند جن بزاید. همانطور که کلاغ ماده نمی‌تواند قناری بزاید! ☑️ از نگاه قرآن: قرآن می‌گوید کسانی که به گمان خود فرشتگان را می‌پرستند در حقیقت جنّیان را عبادت می‌کنند. نه فرشتگان را: «وَيَوْمَ يَحْشُرُهُمْ جَمِيعًا ثُمَّ يَقُولُ لِلْمَلَائِكَةِ أَهَـٰؤُلَاءِ إِيَّاكُمْ كَانُوا يَعْبُدُونَ قَالُوا سُبْحَانَكَ أَنتَ وَلِيُّنَا مِن دُونِهِم بَلْ كَانُوا يَعْبُدُونَ الْجِنَّ أَكْثَرُهُم بِهِم مُّؤْمِنُونَ. [سوره سبأ: 40-41] روزی که خداوند همه آنان را بر می‌انگیزد، سپس به فرشتگان می‌گوید: آیا اینها شما را پرستش می‌کردند؟ آنها می‌گویند: خداوندا تو منزّهی (از اینکه همتایی داشته باشی). تنها تو ولیّ ما هستی، (آنها ما را پرستش نمی‌کردند) بلکه جنّ را پرستش می‌نمودند؛ و اکثرشان به آنها ایمان داشتند». 🔘 پی‌نوشت: [1]. خرده اوستا، ترجمه موبد اردشیر آذرگشسب، تهران: 1354، صص 16، 51، 115-134 و... [2]. خرده اوستا، ترجمه موبد اردشیر آذرگشسب، همان، ص 117-119. اوستا، به گزارش دکتر ج. دوستخواه،همان، ج 1، ص 370. مهر یشت، بند 70-73. [3]. اوستا، به گزارش دکتر ج. دوستخواه، تهران: نشر مروارید، 1391، ج 1، ص 370. (مهر یشت، بند 70-73). ج 1، ص 436. بهرام یشت، بند 25. @ir_bastan
🔻 ضدّعفونی به وسیله ادرار انسان حالا که بحث کرونا و ضدّعفونی‌ کردن، داغ هست: در قوانین زرتشتی، یکی از راه‌های پاک شدن، شستشوی بدن با ادرار انسان هست! @ir_bastan
🔻 تناقضات روشنفکران آریایی... این قسمت: روغن بنفشه در مقعد! لطفاً بخوانید و به دیگران هم بخوانانید! @ir_bastan
🔻 مقایسه جالب کرونا در ایران و اسراییل! واکنش فعال زرتشتی ضدّ انقلاب خارج نشین به قضیه کرونا @ir_bastan
🔻 روغن بنقشه و اصالت آریایی! ریختن روغن‌های گیاهی (روغن بنفشه) در مقعد، یکی از روش‌های رایج درمان در طب ایران باستان است. این را بفرستید برای آن‌هایی که مسخره می‌کردند @ir_bastan
🔻 تناقضات روشنفکران آریایی: این قسمت: لیس زدن ضریح اگر یک نادان یا نفوذی، به ضریح لیس بزند، به همه مسلمان‌‌ها فحش می‌دهند، اما اگر خودشان بگویند خدا بود، این عقیده شخصی است و عقیده شخصی هر کس هم محترم! @ir_bastan
🔻 تهمت و فحاشی به جامعه پزشکان و پرستاران کشور شروع شد! توسط سربازان کورش... وقتی می‌گوییم سران کورش‌پرستی از دم مزدور اسراییل هستند یعنی این... @ir_bastan
🔻 اسطوره کورش‌پرستان و پهلوی‌بازها ضریح لیس می‌زد، وقتی لیس زدن مُد نبود! @ir_bastan
🔻 ابی، ساسی مانکن، شادمهر، لیلا فروهر، شهرام شب‌پره، آرش، اندی و... از عربستان پول گرفتند که در جشن پادشاهی عربستان، بخونند و برقصند! پهلوی‌بازها و کورش‌پرست‌ها به عرب‌ها فحش میدن و میگن «ما آریایی هستیم عرب نمی‌پرستیم»! اما در حقیقت، این‌ها با عربستان سعودی و امارات و... مشکل ندارند. با رقص عربی مشکل ندارن. با دبی و ابوظبی مشکل ندارند. فقط با اهل بیت مشکل دارند. با رزمندگان عرب جبهه مقاومت مشکل دارند. نشون به این نشونی: چرا جماعت آریایی به این خواننده ها نمیگن «عرب پرست»؟؟؟ چرا بهشون فحش نمیدن؟ حتی اعتراض ساده هم نمیکنن! @ir_bastan
🔻 هخامنشیان، اسطوره‌های پاکیزگی! طبق اسناد تاریخی، پارس‌ها وقتی به هم می‌رسیدند، لب‌های یکدیگر را می‌بوسیدند (تاریخ هردوت، کتاب 1، بند 134) [کرونا نبود، ویروس که بود] لینک مستقیم سند: https://www.perseus.tufts.edu/hopper/text?doc=Perseus%3Atext%3A1999.01.0126%3Abook%3D1%3Achapter%3D134%3Asection%3D1 @ir_bastan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻 حکایت: در کوفه، دو زن (یکی #عربی و دیگری #ایرانی)، نزد امیرالمومنین علی (ع) آمدند و درخواستی کردند. مولا به هر کدام، مقداری #مساوی پول و طعام دادند. پس زن عرب معترض شد که چرا به آن زن ایرانی به اندازه‌ی من کمک کردی و چرا ما را با هم #یکسان دانستی؟ حضرت در پاسخ، دو مشت خاک از زمین برداشتند و فرمودند که من فرقی بین این دو نمی‌بینم. 🔸 شيخ حر عاملى، وسائل الشيعة، قم: مؤسسه آل البيت، 1409 ه ق. ج 15، ص 107. ابن ابى الحديد معتزلى، شرح نهج البلاغة، قم: انتشارات كتابخانه آيت الله مرعشى، 1404 ه ق. ج 2، ص 201-200 در منطق اهل بیت، عرب و فارس و ترک و کرد و بلوچ و سندی و لر و حبشی و رومی و... هیچ فرقی با هم ندارند. همه انسان هستند و معیار برتری، تنها به تقوا است. @ir_bastan