eitaa logo
باستان نامه
4.7هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
706 ویدیو
156 فایل
بررسی مسائل روز ایران، با نگاه به تاریخ باستان 🔴 پیج ما در اینستاگرام: https://www.instagram.com/ir_bastan/ 🔴 ارتباط با ادمین: @mmehdi_rostami
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻 آرتمیس سالار مرداب‌ها 🔘 مدتی است که جریان باستانگرا، یک زن به نام آرتمیس را به عنوان دریاسالار ارتش هخامنشی می‌ستایند و از او به عنوان الگویی برای بانوان ایرانی یاد می‌کنند. اما به راستی آرتمیس که بود؟ آیا ایرانی بود؟ آیا الگو و مایه افتخار بانوان ایرانی است؟ آ پاسخ: ☑️ هیچ یک از متون تاریخی ایران (و حتی منابع اسطوره‌ای)، ابداً نامی از این زن نبرده اند. مطمئناً اگر فرهیختگان ایرانی در گذر تاریخ، ارزشی برای این زن قائل بودند، حداقل یادی از او می‌کردند. این چه افتخار و الگویی است که هیچ اسم و رسم و نشانی از او در هیچ یک از منابع کهن ایرانی وجود ندارد ؟ از سویی دیگر، منابع یونانی از او نام برده اند. آن هم چه نام بردنی... نگاهی به آرتمیس در منابع یونانی: 1️⃣ آرتمیس یونانی، یک جنگجوی اجاره ای! آرتمیس یکم، ملکه هالیکارناس در کاریا بود. کاریا یک منطقه یونانی ولی در اشغال هخامنشیان بود. هنگامی که خشایارشا به یونان حمله کرد، آرتمیس با پنج ناو جنگی به خشایارشا پیوست.[1] حتی وفتی خشایارشا، آتن را به آتش می‌کشد، آرتمیس ابراز شادمانی می‌کند.[2] 2️⃣ آرتمیس، جنایتکار، خودخواه و فراری از معرکه: در مرحله‌ای از جنگ،‌ وقتی که لحظات به ضرر خشایارشا می‌گذشت، چند کشتی از نیروهای یونانی، در حال تعقیب کشتی آرتمیس بودند. در این هنگام آرتمیس، یک کشتی از هم‌پیمانان هخامنشی (کشتی کالیندیان) را غرق کرد! در حالی که هم‌پیمانان هخامنشی درون کشتی بودند. یونانیان وقتی این صحنه را دیدند گمان کردند که او از متحدين يونانى است يا از پارسی‌‌هاى فرارى، كه به يونانی‌ها كمك مى‏ كنند، لذا از تعقيب او دست برداشتند. این چنین بود که آرتمیس برای حفظ جان خود، دیگر همپیمانان و دوستانش را به کام مرگ فرستاد و سپس به طرف فالرون فرار کرد.[3] 3️⃣ سرنوشت آرتمیس: آرتمیس كه در تازش خشيارشا به يونان شركت داشت، بعدها عاشق مردی به نام داردانوس‏ شد. لیکن داردانوس به او توجهی نمی‌کرد، آرتمیس نیز خشمگین شد و دستور داد چشمان او (داردانوس) را درآوردند و بعد نیز خود را از بالاى صخره‌ای به پایین پرت كرد و اینگونه خودکشی کرد.[4] ☑️ سند: [1]. تاریخ هرودوت، ترجمهٔ وحید مازندرانی. تهران: انتشارات فرهنگستان ادب و هنر ایران، 1356. ص 382، 447، 453. حسن پيرنيا، تاريخ ايران باستان‏، تهران: نشر دنياى كتاب‏، 1375. ج‏ 1، ص 807-808 و 743. [2]. تاریخ هرودوت، ترجمهٔ وحید مازندرانی. ص 459. حسن پيرنيا، همان، ج ‏1، ص 819. [3]. حسن پيرنيا، همان، ج‏ 1، ص 814-815. [4]. حسن پيرنيا، همان، ج ‏1، ص 743. @ir_bastan
🔻 اسپندارمذگان، عشق‌بازی در لجنزار این نوشتار، تقلایی است به تمنای بیداری. اسپندارمذگان (اسفندگان) روز گرامیداشتِ اسپَندارمَذ است. او در جهان مادی، مأمور مراقب از زمین و تقویتِ باروَری در جهان است، و روز 5 اسفند (و به عبارتی 29 بهمن) در میان برخی از ایرانیان باستان، روز پاسداشتِ او قلمداد شده است. برخی از این روز، با نام و معادلِ ولنتاین غربی‌ها یاد می‌کنند. اگر ما چنین برداشتی را بپذیریم و برای آن اصالت قائل شویم، پس لازم است بپرسیم که این روز ولنتاین ایرانی (!) اساساً روز عشق چه کسی به اسپندارمذ است؟! برای دریافتن پاسخ، به اوستا (مهم‌ترین متنِ عقیدتی ایران باستان) و متون تفسیری زرتشتی مراجعه می‌کنیم. در اوستا آمده است که اسپندارمذ (آرمیتی) دختر اهورامزدا است.[1] و از سویی در اوستا آمده است که اهورامزدا با اسپندارمذ وصلت کرد و از این وصلت، فرزندانی متولد شدند.[2] در کتاب سوم دینکرت (مهمترین دانشنامه زرتشتی) هم به روشنی می‌خوانیم که اسپندارمذ، دختر اهورامزدا (خدای زرتشتیان) است و اهورامزدا عاشق او می‌شود و با او وصلت و از او فرزند دار می‌شود.[3] در حقیقت باید گفت، که اسپندارمذ، معشوق پدرِ خود (اهورامزدا) بود، آن هم عشقی (و از نوعی) که در شریعت الهی، پلید و ناپاک خوانده شده و امروزه هیچ ایرانی مسلمان، بلکه حتی ایرانیانِ نامسلمان نیز حاضر به گرامیداشتِ آن نیستند. عجیب‌تر اینکه در عصر ساسانیان، موبدان زرتشتی، شاهان و اشراف اصرار داشتند که این عشق نامتعارف و غیرعادی (و روابط جنسی میان پدر و دختر) به رسم آنچه بین اهورامزدا و دخترش گذشت، در جامعه نیز پیاده شود.[4] برای نمونه، شاپور اول (پادشاه ساسانی)، با دخترش «آدور آناهید» ازدواج کرد. [5] ☑️ پی‌نوشت: [1]. خرده اوستا، گزارش موبد اردشیر آذرگشسب، تهران، ۱۳۵۴، ص ۳۳. [2]. اوستا، به گزارش ج. دوستخواه، تهران: انتشارات مروارید، ۱۳۹۱. ج ۱، صص ۴۷۱ و ۵۲۹. ابراهیم پورداود، یشت‌ها، تهران: انتشارات فروهر، ۱۳۷۸. ج ۲، ص ۱۹۰. جاماسب جی دستور منوچهر جی جاماسب آسانا، متون پهلوی، ترجمه سعید عریان، تهران: کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران، ۱۳۷۱. ص ۸۶. [3]. کتاب سوم دین‌کرد، دفتر اول، به اهتمام فریدون فضیلت، تهران: انتشارات فرهنگ دهخدا، ۱۳۸۱، ص 143-146. [4]. یان ریپکا، تاریخ ادبیات ایران از دوران باستان تا قاجاریه، ترجمه: عیسی شهابی، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۸۱، ص ۸۱. روایت آذرفرنبغ فرخزادان، پرسش بیستم: The Pahlavi Rivayat of Adur-Farnbag, Tr. by Behramgore Tahmuras Anklesaria, 1938, Question 20 [5]. مری بویس، زرتشتیان باورها و آداب دینی آن‌ها، ترجمه عسکر بهرامی، تهران: نشر ققنوس، 1391، ص 141. @ir_bastan
هدایت شده از باستان نامه
🔻 اسپندارمذگان، عشق‌بازی در لجنزار این نوشتار، تقلایی است به تمنای بیداری. اسپندارمذگان (اسفندگان) روز گرامیداشتِ اسپَندارمَذ است. او در جهان مادی، مأمور مراقب از زمین و تقویتِ باروَری در جهان است، و روز 5 اسفند (و به عبارتی 29 بهمن) در میان برخی از ایرانیان باستان، روز پاسداشتِ او قلمداد شده است. برخی از این روز، با نام و معادلِ ولنتاین غربی‌ها یاد می‌کنند. اگر ما چنین برداشتی را بپذیریم و برای آن اصالت قائل شویم، پس لازم است بپرسیم که این روز ولنتاین ایرانی (!) اساساً روز عشق چه کسی به اسپندارمذ است؟! برای دریافتن پاسخ، به اوستا (مهم‌ترین متنِ عقیدتی ایران باستان) و متون تفسیری زرتشتی مراجعه می‌کنیم. در اوستا آمده است که اسپندارمذ (آرمیتی) دختر اهورامزدا است.[1] و از سویی در اوستا آمده است که اهورامزدا با اسپندارمذ وصلت کرد و از این وصلت، فرزندانی متولد شدند.[2] در کتاب سوم دینکرت (مهمترین دانشنامه زرتشتی) هم به روشنی می‌خوانیم که اسپندارمذ، دختر اهورامزدا (خدای زرتشتیان) است و اهورامزدا عاشق او می‌شود و با او وصلت و از او فرزند دار می‌شود.[3] در حقیقت باید گفت، که اسپندارمذ، معشوق پدرِ خود (اهورامزدا) بود، آن هم عشقی (و از نوعی) که در شریعت الهی، پلید و ناپاک خوانده شده و امروزه هیچ ایرانی مسلمان، بلکه حتی ایرانیانِ نامسلمان نیز حاضر به گرامیداشتِ آن نیستند. عجیب‌تر اینکه در عصر ساسانیان، موبدان زرتشتی، شاهان و اشراف اصرار داشتند که این عشق نامتعارف و غیرعادی (و روابط جنسی میان پدر و دختر) به رسم آنچه بین اهورامزدا و دخترش گذشت، در جامعه نیز پیاده شود.[4] برای نمونه، شاپور اول (پادشاه ساسانی)، با دخترش «آدور آناهید» ازدواج کرد. [5] ☑️ پی‌نوشت: [1]. خرده اوستا، گزارش موبد اردشیر آذرگشسب، تهران، ۱۳۵۴، ص ۳۳. [2]. اوستا، به گزارش ج. دوستخواه، تهران: انتشارات مروارید، ۱۳۹۱. ج ۱، صص ۴۷۱ و ۵۲۹. ابراهیم پورداود، یشت‌ها، تهران: انتشارات فروهر، ۱۳۷۸. ج ۲، ص ۱۹۰. جاماسب جی دستور منوچهر جی جاماسب آسانا، متون پهلوی، ترجمه سعید عریان، تهران: کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران، ۱۳۷۱. ص ۸۶. [3]. کتاب سوم دین‌کرد، دفتر اول، به اهتمام فریدون فضیلت، تهران: انتشارات فرهنگ دهخدا، ۱۳۸۱، ص 143-146. [4]. یان ریپکا، تاریخ ادبیات ایران از دوران باستان تا قاجاریه، ترجمه: عیسی شهابی، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۸۱، ص ۸۱. روایت آذرفرنبغ فرخزادان، پرسش بیستم: The Pahlavi Rivayat of Adur-Farnbag, Tr. by Behramgore Tahmuras Anklesaria, 1938, Question 20 [5]. مری بویس، زرتشتیان باورها و آداب دینی آن‌ها، ترجمه عسکر بهرامی، تهران: نشر ققنوس، 1391، ص 141. @ir_bastan