✍ پيامبر در یکی از #غزوه ها کمی از لشكرگاه فاصله گرفت؛ سپس زير سايه اى آرميد. دشمن از بالاى كوه حركات پيامبر را مى ديد، پهلوانى از دشمن فرصت را مغتنم شمرده با شمشير برهنه از كوه پايين آمد. با شمشير كشيده بالاى سر پيامبر ايستاد و با صداى خشنى گفت: امروز نگه دارنده تو از شمشير برنده من كيست؟
🔹پيامبر با صداى بلند فرمود: #اللّه! اين كلمه آنچنان در او تأثير كرد كه رعب و لرزه در اندامش افكند و بى اختيار شمشير از دستش افتاد. پيامبر بلافاصله از جاى برخاسته شمشير را برداشت و به او حمله كرد و فرمود:
🔹حافظ جان تو از من كيست (من یمنعک منّی)؟ از آنجا كه او #مشرك بود و خدايان چوبى خود را پست تر از آن ديد كه در اين لحظه حساس از وى دفاع كند، در پاسخ پيامبر گفت:
🔸هيچ كس!
🔹مورّخان مى نويسند كه او در اين لحظه #اسلام آورد، ولى اسلام او از روى ترس نبود، زيرا بعدها در اسلام خود باقى بود. علت اسلام وى بيدارى #فطرت پاك او بود، زيرا شكست غير منتظره و اعجازآميز، او را متوجه عالم ديگر كرد و فهميد كه پيامبر ارتباطى با عالم ديگر دارد. پيامبر ايمان او را پذيرفت و شمشير او را پس داد. وى پس از آن كه چند قدم برداشت، شمشير خود را تسليم پيامبر كرد و پوزش طلبيد و گفت:
🔸شما كه رهبر اين فوج اصلاحى هستيد به اين سلاح سزاوارتريد.(۱)(۲)
📚منابع
۱. مناقب، ج ۱، ص ۱۶۴.
۲. واقدى، المغازى، ج ۱، ص ۱۹۴- ۱۹۶.
🆔 @islam_history
📌 پاداش هرکس اندازه #عقل اوست
✍ #سليمان_ديلمي گويد: به #امام_صادق علیه السلام عرض كردم فلاني در عبادت و ديانت و فضيلت چنين و چنان است.
🔸فرمود: عقلش چگونه است؟
🔹گفتم نمي دانم.
🔸فرمود: پاداش به اندازه عقل است. همانا مردي از #بني_اسرائيل در يكي از جزاير دريا كه سبز و خرم و پر آب و درخت بود #عبادت خدا مي كرد؛ يكي از #فرشتگان از آنجا گذشت و عرض كرد پروردگارا مقدار پاداش اين بنده ات را به من بنما #خداوند به او نشان داد و او آن مقدار را كوچك شمرد، خدا به او #وحي كرد همراه او باش پس آن #فرشته به صورت انساني نزد او آمد.
🔹عابد گفت: تو كيستي؟
🔸گفت: مردي عابدم چون از مقام و عبادت تو در اين مكان آگاه شدم نزد تو آمدم تا با تو عبادت خدا كنم. پس آن روز را با او بود. چون صبح شد فرشته به او گفت: جاي پاكيزه اي داري و فقط براي عبادت خوب است.
🔹عابد گفت: اينجا يك عيب دارد.
🔸فرشته گفت: چه عيبي؟
🔹عابد گفت: خداي ما چهارپايي ندارد، اگر او خري مي داشت در اينجا مي چرانديمش به راستي اين علف از بين مي رود!
🔸فرشته گفت: پروردگار كه خر ندارد.
🔹#عابد گفت: اگر خري مي داشت چنين علفي تباه نمي شد. پس خدا به فرشته وحي كرد: همانا او را به اندازه عقلش پاداش مي دهم (يعني حال اين عابد مانند مستضعفين و كودكان است كه چون سخنش از روي ساده دلي و ضعف خرد است، #مشرك و #كافر نيست، ليكن عبادتش هم پاداش عبادت #عالم خداشناس را ندارد).
📚 منبع
۱. #کافی،ج۱، ص۱۱.
🆔 @islam_history
📌 پاداش هرکس اندازه #عقل اوست
✍ #سليمان_ديلمي گويد: به #امام_صادق علیه السلام عرض كردم فلاني در عبادت و ديانت و فضيلت چنين و چنان است.
🔸فرمود: عقلش چگونه است؟
🔹گفتم نمي دانم.
🔸فرمود: پاداش به اندازه عقل است. همانا مردي از #بني_اسرائيل در يكي از جزاير دريا كه سبز و خرم و پر آب و درخت بود #عبادت خدا مي كرد؛ يكي از #فرشتگان از آنجا گذشت و عرض كرد پروردگارا مقدار پاداش اين بنده ات را به من بنما #خداوند به او نشان داد و او آن مقدار را كوچك شمرد، خدا به او #وحي كرد همراه او باش پس آن #فرشته به صورت انساني نزد او آمد.
🔹عابد گفت: تو كيستي؟
🔸گفت: مردي عابدم چون از مقام و عبادت تو در اين مكان آگاه شدم نزد تو آمدم تا با تو عبادت خدا كنم. پس آن روز را با او بود. چون صبح شد فرشته به او گفت: جاي پاكيزه اي داري و فقط براي عبادت خوب است.
🔹عابد گفت: اينجا يك عيب دارد.
🔸فرشته گفت: چه عيبي؟
🔹عابد گفت: خداي ما چهارپايي ندارد، اگر او خري مي داشت در اينجا مي چرانديمش به راستي اين علف از بين مي رود!
🔸فرشته گفت: پروردگار كه خر ندارد.
🔹#عابد گفت: اگر خري مي داشت چنين علفي تباه نمي شد. پس خدا به فرشته وحي كرد: همانا او را به اندازه عقلش پاداش مي دهم (يعني حال اين عابد مانند مستضعفين و كودكان است كه چون سخنش از روي ساده دلي و ضعف خرد است، #مشرك و #كافر نيست، ليكن عبادتش هم پاداش عبادت #عالم خداشناس را ندارد).
📚 #کافی،ج۱، ص۱۱.
🆔 @islam_history
📌 نتیجه بد دهانی، دوری از #امام علیه السلام
✍ عمرو بن نعمان جعفي گويد:
🔰#امام_صادق علیه السلام دوستي داشت كه آن حضرت را به هر جا كه مي رفت رها نمي كرد و از او جدا نمي شد.
🔰روزي در بازار كفشفروشها همراه حضرت مي رفت، و #غلام آن مرد كه از اهل سند بود دنبالشان مي آمد.
🔰ناگاه آن مرد به پشت سر خود متوجه شده و غلام را خواست و او را نديد و تا سه مرتبه به دنبال او، برگشت و او را نديد، بار چهارم كه او را ديد گفت:
🔹اي #زنازاده كجا بودي؟
🔰امام صادق علیه السلام دست خود را بلند كرده و به پيشاني خود زد و فرمود:
🔸سبحان الله! مادرش را به #زنا متهم كني؟! من خيال مي كردم تو خوددار و پارسايي، اكنون مي بينم كه #ورع و پارسايي نداري!
🔹عرض كرد: قربانت گردم مادرش زني است از اهل سند و #مشرك است!
🔸فرمود: مگر ندانسته اي كه هر ملتي براي خود ازدواجي دارند؟ از من دور شو.
🔰عمرو بن نعمان (راوي #حديث) گويد: ديگر او را نديدم كه با آن حضرت راه برود تا آنگاه كه #مرگ ميان آنها جدايي انداخت.
📚 #کافی، ج۲، ص۳۲۴.
🆔 @islam_history