eitaa logo
روانشناسی اسلامی
216 دنبال‌کننده
23 عکس
8 ویدیو
9 فایل
پایگاه معرفی و نشر اندیشه ها، اخبار، رویدادها، کارگاه ها و دوره ها، اساتید، کتاب ها، موضوعات جهت تحقیق پایان نامه و .... در حوزه روانشناسی اسلامی ارتباط با مدیر کانال @mahmood_yazdani
مشاهده در ایتا
دانلود
🔔🔔🔔 ذهنیت ایرانی حتی در طیف متخصصان، غالبا سباسی است تا علمی ⬅️ اخیرا انتخابات سازمان نظام روانشناسی و مشاوره کشور برگزار شد و من شاهد جنب و جوش برخی  همکاران در این زمینه بودم و یک هویی کلی گروه و کانال تشکیل شد و اطلاع رسانی و گفتگو در این زمینه صورت گرفت. 🔷 شاید بگویید خب اینکه خیلی طبیعی است. اما به نظرم خیلی هم طبیعی نیست. چرا خیلی طبیعی نیست ؟ 🔴 از اینرو خیلی طبیعی نیست که اگر شما یک گروه علمی در زمینه  مباحث علمی روانشناسی تشکیل دهید که صرفا مباحث علمی صورت بگیرد، بر اساس تجارب من ، گفتگویی شکل نمی گیرد. و این خیلی خیلی بد است. چون غالبا حوصله گفتگوهای علمی را ندارند و از طرف دیگر گفتگوکردن را هم خیلی بلد نیستیم. 🙈🙈 یعنی اینکه حتی متخصصان ما حوصله بحث های انتخاباتی را دارند، اما حوصله بحث های علمی مختص رشته خودشان را ندارند. و از آن مهمتر حوصله کارهای علمی به صورت تیمی را هم ندارند. مثلا در همین اثنای انتخابات، افراد مختلفی با هم ائتلاف تشکیل داده بودند، اما خیلی کم پیش می آید که همین افراد با هم تیم علمی تشکیل دهند و کار علمی انجام دهند. ❗️❗️خلاصه ذهن ها بیشتر درگیر قدرت است. و جالب اینکه همین سازمان نظام روانشناسی و مشاوره سالها درگیر قدرت بود و چندان درگیر مباحث علمی نبود. 👌 البته نفس اینکه در این زمینه ها جنب و جوشی صورت می گیرد اشکالی ندارد، بلکه اشکال اینجاست که این جنب و جوش در حیطه های اصلی کم رمق و بی رمق است‌. بگذریم. ✅ میخواستم بگویم اسلام با تاکید خیلی زیادی که بر طلب علم از گهواره تا گور داشته، و آن را یک فریضه برای مسلمانان دانسته است، خواسته ذهنیت مسلمانان بیشتر ذهنیت علمی بشود نه ذهنیت های دیگر، خواسته که ائتلاف ها حول و حوش علم صورت بگیرد . اما گویا اینچنین نشده است. 😳😳 ممکن است بگویید من خیلی بدبین هستم.  و قضاوت درستی نمی کنم. ممکن است اینطور باشد ولی یک راهکاری معرفی می کنم که می توان از طریق آن راهکار فهمید آیا ذهنیت ها علمی است یا شبه علمی است یا سیاسی. ⏪ راهکار این است که حالا که انتخابات تمام شده، در همان گروه هایی که برای انتخابات شکل گرفته و عملا کارکرد چندانی از این به بعد ندارند، چه اتفاقی برای این گروه ها می افتد. ؟ آیا تبدیل به گروه های تبلیغاتی می شود که هر کس یک پیام تبلیغاتی از فلان کارگاه و فلان مرکز می گذارد یا تبدیل به یک گروه شبه علمی می شود که افراد مختلفی در آن پست های متعدد را از کانال ها و گروه های دیگر فوروارد  می کنند یا اینکه بر اساس یک نظم و قاعده ای یکسری مباحث علمی مرتبط به حوزه روانشناسی و مشاوره مطرح می شود. 👈 قضاوت را می سپاریم به روزهای آینده پ.ن ۱ : ممکن است کسی بگوید با توجه به میزان مشارکت در انتخابات ، ذهنیت ها همان سیاسی هم که ادعا می شود، نیست.، بلکه ذهنیت ها بیشتر از نوع ناامیدی است تا چیز دیگر. این نکته هم نکته قابل تاملی است که تحلیل آن با خود شما ✍ محمود یزدانی@islamic_psycho
🟢 از «ناخود»شناسی تا «خود»شناسی : آیا دوره های رایج «خودآگاهی» یا آزمون های «شخصیت» باعث «خود»شناسی ما می شوند. ؟محمود یزدانی 🟥 روان ما حداقل از چهار بخش تشکیل شده : ۱- «من»  ۲- «خود» و ۳- «ضدخود» ۴- «ناخود» سه بخش «من»، «خود» و «ضدخود» روان زاد هستند و ما با این سه بخش به دنیا می آییم، اما به مرور بخش «ناخود»  هم در ما شکل می گیرد. ناخود شامل اموری همچون «شخصیت»، «هویت» و ... هست. «من»، «خود» و «ضدخود» اموری حقیقی هستند، اما «ناخود» امری محیط زاد و برساختی است. «خود» و «ضدخود» دارای محتوا ولی «من» فاقد محتواست. «من» محتوای خود را بعدا می سازد. بنابراین «من» به لحاظ اصل وجودی، امری روان زاد، ولی به لحاظ محتوایی، امری محیط زاد است. 🟣 «من» برای زندگی در این دنیا نیاز به «شخصیت» دارد و این «شخصیت» را می تواند از منابع درونی یا بیرونی بسازد. «شخصیت» یک امری ضروری برای روان ما و وجود ماست و تسهیل شدن زندگی به واسطه «شخصیت» و همچنین «هویت» امکان پذیر می باشد. 🟩 «خود»، بخش فطری وجود ماست که شامل تمام گرایش های نیک محور است. «خود»، خداگرا، خداسو و نیک گراست. «خود» فرشته درون ماست. «خود» در لسان آیات و روایات با تعابیری همچون عقل، فطرت، رسول درونی، فرشته درونی و ...آمده است. ⬛️ «ضدخود» نقطه مقابل «خود» است. هویت آن ضدیت و مانعیت و مخالفت با هر آنچه که «خود» می خواهد هست، یعنی مخالفت با خوبی ها، نیکی ها و گرایش های متعالی . «ضدخود»، نیک گریز ، خداگریز و شهوت گراست. «ضدخود» حیوان درنده درون ماست. «ضدخود» بخش تاریک و مخوف وجود ماست‌. تمام شر و پلیدی که از ما صادر می شود از بخش «ضدخود» ماست‌. در لسان آیات و روایات این بخش «ضدخود»، به تعابیری همچون جهل، نفس اماره، هوای نفس و ... معرفی شده است. 🟤 «خود» و «ضدخود» هر دو از جنس گرایش هستند. «من»، بخش مختار و آزاد وجود ماست که می تواند اراده کند و اختیار کند که به کدام سو برود‌‌ . علاوه بر آن، «من» بخش سازنده وجود ما نیز هست. و یکی از سازه هایی که «من» می سازد، «شخصیت» است. 🔶 «شخصیت» نه «خود» است و نه «ضدخود»، ولی می تواند تحت تاثیر هر دو قرار بگیرد و عناصری از هر دو داشته باشد. بنابراین «شخصیت»، «ناخود» است‌. «من»، «شخصیت» را برای مدیریت می سازد. مانند مالک یک شرکت یا رییس هیئت مدیره یک شرکت که برای شرکت مدیرعامل انتخاب می کند. «شخصیت» برای روان ما مانند رییس برای یک سازمان یا دولت برای یک کشور و یا سیستم عامل برای کامپیوتر است. «شخصیت» یک رییس است که وقتی توسط «من» انتخاب شد، ریاست کل وجود را بر عهده می گیرد. ماهیت «شخصیت»، ریاست گری است. 🟨 این تبیین از نسبت بین «من» و «شخصیت» چند آورده دارد‌. اولین آورده این است که این رییس، منصوب «من» ماست، یعنی توسط «من»، منصوب شده است. با این دیدگاه،«من» برتر از «شخصیت» و رییس «شخصیت» است. و هیچگاه «شخصیت،  حاکم بر «من» نیست، بلکه «من» از توان «شخصیت» بهره‌برداری می کند اما اشکال جایی بوجود می آید که «من» یادش می رود که این «شخصیت»، همان مدیرعاملی بوده که خودش آن را پرورش داده و مالک ما نیست‌ . «شخصیت» به واسطه هویت ریاست مآبی آن دوست دارد بر همه چیز سیطره داشته باشد‌ ، اول از همه بر «من» و سپس بر «خود» و «ضدخود». ولی اگر باور داشته باشیم که «شخصیت» یک امر اعتباری است، می توانیم آن را متحول کنیم. «شخصیت» یک وجود تاریخمند اما بی ریشه است. یعنی با ما به دنیا نیامده، بلکه بعدا شکل گرفته است‌. «شخصیت» رییس هست، ولی مالک نیست. مالک اصلی «من» است. ⏺ حال با این توضیحات، آزمونهای «شخصیت» چه چیزی را می سنجند ؟ آزمون های «شخصیت»، نه از «خود» خبر می دهند، نه از «ضدخود» و نه از «من»، بلکه از «ناخود» می گویند. از یک سازه برساختی حکایت می کنند که توسط «من» و در اثر نیاز «من»،  در اثر تعامل با محیط ساخته شده و ما خودمان آن را حاکم کرده و مدیرعاملی اش را «من» امضاء کرده است و امری کاملا غیراصیل و برساختی است. و اعتبار شخصیت به اعتباردهی «من» است. بنابراین «شخصیت»شناسی نه «خود»شناسی است، نه «ضدخود»شناسی است و نه «من»شناسی است. و اینکه کسی فکر کند با آزمون های «شخصیت» کل وجودش را شناخته یک توهمی بیش نیست. 🔄 پشت هر «شخصیت» یک «خود» فرشته خو که پر از گرایش های متعالی و یک «ضدخود» درنده خو و شیطان صفت که پر از گرایش های پست، و یک «من» مختار که پر از قدرت و اراده است، حضور دارند. ✅ @islamic_psycho ادامه متن در پیام بعدی 👇👇👇
هدایت شده از بهترآفرینی
📣📣📣 رسالت پیامبر(ص) این بود که خواندنی های ما را تغییر دهد. ✅ تغییر بنیادین در انسان ها - هم در سطح خرد و هم در سطح کلان - از تغییر در خواندن های انسان ها صورت میگیرد. تا ما چیزی را اول نخوانیم، نخواهیم توانست از آن چیزی بگوییم. بنابراین خواندن قبل از گفتن است. اول خواندن، بعد گفتن. و گفتنی های ما همه ناشی از خواندنی های ماست. ⬅️ در اینجا منظور از خواندن، کتاب خواندن نیست، بلکه همه چیزهایی را که توجه می کنیم و برایشان وقت می گذاریم، جزو خواندنی ها ما هستند. بنابراین دیدنی ها و شنیدنی های همراه با توجه و تمرکز ما نیز جزو خواندنی های ما هستند. مثلا وقتی شما از کنار خیابان رد می شوید و می بینید دو تا ماشین با هم تصادف کردند، وقتی بایستید و با دقت توجه کنید و برای آن وقت صرف کنید، یعنی دارید صحنه تصادف را میخوانید. و چون آن صحنه تصادف را خوانده اید، می آیید خانه و آن را برای دیگران میگویید‌. ❗️بنابراین خواندن صرفا به معنی خواندن صفحه کتاب نیست، بلکه هر صحنه ای، یک صفحه از کتاب است‌. صفحه تلویزیون هم یک صفحه خواندن است، و شما وقتی همراه با توجه، بازی دو تیم را تماشا می کنید، یعنی دارید صفحه صحنه بازی دو تیم را میخوانید. و چون اول خوانده اید، حالا می توانید و بیایید برای دیگران تعریف کنید. و یا وقتی شما از صبح تا بعدازظهر در محل کار بوده اید، یعنی در صفحه صحنه کار بوده اید و کلی صفحه خوانده اید. بنابراین وقتی از شما می پرسند خب چه خبر؟ شما می توانید تمام آنچه را که از صبح دیده اید و انجام داده اید - که همه اش می شود خواندنی های شما در طول آن روز - برای دیگران تعریف کنید 🔔 تمام کار رسانه ها، تغییر در خواندنی های مخاطبان شان است. اگر صحنه یا صفحه خواندنی های مخاطبان را عوض کنیم، یعنی مخاطبان را عوض کرده ایم. بنابراین رفتار آدم ها بر اساس خواندنی های آنها قابل پیش بینی است. ✅ با این تبیین، هر رفتاری، نوعی گفتن است. بنابراین کل کنش ها و واکنش های انسان ها در دو مقوله خواندن و گفتن قابل طبقه‌بندی است. گفتن ها (یعنی همه بروندادها) که ناشی از خواندن ها (یعنی درون دادها) است 🔷کار ما از صبح تا شب، تماما خواندن و گفتن است. تماما قرائت و قول است. انسان ها همه اول قاری هستند، بعد قائل هستند. ❇️ بنابراین هویت انسان، از خواندن هایش شکل می گیرد. ما همانی می شویم که می خوانیم. ما همانی هستیم که خوانده ایم‌. ما همانی می شویم که خواهیم خواند. انسان ذاتا خواننده است. و هویتش به متنی که می خواند برمی گردد‌. و تفاوت ما انسان ها به تفاوت در خواندن های مان برمیگردد. به تفاوت در متن هایمان برمیگردد. 😣😣 مثلا فرض کنید ما از دست یکنفر عصبانی شده ایم‌. عصبانیت ما قول ماست‌ نه قرائت ما. عصبانیت ما گفتن ماست نه خواندن ماست‌. و حالا چرا اینکه عصبانی شده ایم، برمی گردد که چه چیزی را در کتاب وجود طرف خوانده ایم که باعث عصبانیت ما شده است. بنابراین عصبانیت ما ناشی از نوع خواندن ما از صحنه پیش روی ماست. ما بر چیزی تمرکز کرده ایم و داریم می خوانیم که لحظه به لحظه ما را دارد عصبانی می کند. 🙂 حال اگر بخواهیم عصبانی نشویم و یا عصبانیت مان تغییر کند، بایستی خواندن مان را عوض کنیم. و تا خواندن ما عوض نشود ، امکان ندارد گفتن ما - که همان عصبانیت ماست - تغییر کند ❗️بنابراین هر وقت خواستیم رفتاری را در خودمان تغییر دهیم، ابتدا از خودمان بپرسیم که من چی را دارم میخونم که اینجوری دارم رفتار می کنم. 🌙 حال با این تبیین که هویت انسان ها شکل گرفته از خواندنی هایشان است، خداوند پیامبرش(ص) را مبعوث کرد که برود و خواندنی های انسان ها را عوض کند. فلذا کتابی برای انسان فرستاد که اسمش را گذاشت قرآن : یعنی «خواندنی» منظور خداوند از این نامگذاری این بود که خواندنی ترین چیز دنیا، همین قرآن است. و از هر خواندنی، خواندنی تر است. 📖 خداوند می دانست که تا خواندنی های بشر عوض نشود، بشر عوض نمی شود.  فلذا اولین اقدام پیامبر(ص) تغییر در خواندنی ها بود. 🟢بگذریم کلام طولانی شد. همه این ها را گفتیم که بگوییم بعثت بیرونی پیامبر(ص) با تغییر در خواندنی ها شروع شد. اما بعثت درونی ما نیز زمانی است که خواندنی های ما عوض شود. ❗️تا زمانی که متن های ما عوض نشود، و تا زمانی که همان متن ها و خواندنی های دیروزمان را بخوانیم، همانی هستیم که بودیم. والسلام 😔😔وَ قَال‌َ الرَّسُول‌ُ يَا رَب‌ِّ إِن‌َّ قَوْمِي‌ اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآن‌َ مَهْجُورَاً (فرقان:30) پیامبر(ص) خواهد گفت که خدایا این قوم من، این خواندنی ترین خواندنی ها را کنار گذاشتند و باز رفتند سراغ همان خواندنی های قبلی شان. و گفتند خواندنی های خودمان ، از آنچه که خداوند و  پیامبرش برای ما آورده است، خواندنی تر است. ✍ محمود یزدانی @behtarafariny
📣📣📣 منتشر شد خواسته سوم خداوند نویسنده : محمود یزدانی اگر خداوند پنج خواسته مهم از ما انسان ها داشته باشد، فکر می کنید چه خواسته هایی از ما داشته باشد ؟ کتاب «خواسته سوم خداوند»، درباره سومین خواسته خداوند بحث می کند که تا به حال ممکن است به گوش تان هم نخورده باشد. خواسته ای عجیب، جالب و باورنکردنی که اگر از میان تمام خواسته های خداوند، فقط به همین خواسته عمل می شد، وضع فردی و اجتماعی ما خیلی متفاوت بود و ما با جامعه‌ای بسیار متفاوت و متعالی تر روبرو بودیم 📞 شماره تماس جهت تهیه کتاب از انتشارات کتاب شفاء  👇👇 051-32220143-4 ✅ @behtarafariny@islamic_psycho
📣📣📣 منتشر شد از قانون بد به قانون خوب نویسنده : محمود یزدانی در این کتاب دو ایده بدیع، جالب، و جنجال برانگیز درباره قوانین و رویه های قضایی پیرامون مهریه و طلاق مطرح شده است که برگرفته از آیات، روایات، و سنت پیامبر(ص)  می باشد. در این کتاب از قوانین بسیار نامناسبی که در حوزه مهریه و طلاق بیان شده، سخن به میان آمده و نتیجه گیری شده است که وجود این قوانین باعث سخت شدن ازدواج در کشور شده است که بر خلاف آن چیزی است که مدنظر اسلام بوده است‌. شاید بگویید چه ایده هایی ؟ یکی از ایده های جنجال برانگیز این است که اگر بخواهیم ازدواج را تسهیل کنیم، هیچ گریزی نداریم که طلاق را تا می توانیم تسهیل کنیم، یعنی دقیقا همان کاری که مدنظر اسلام بوده، و اسلام تا می توانسته طلاق را تسهیل کرده، ولی قانونگذاران کوته نگر ما تا توانسته اند، طلاق را سخت کرده اند... درباره مهریه هم یک ایده ی جالبی برگرفته از سنت نبوی مطرح شده است که اگر به آن عمل شود، تا ۹۹٪ معضل مهریه برای همیشه در جامعه حل و فصل می شود. 📞 شماره تماس جهت تهیه کتاب از انتشارات کتاب شفاء  👇👇 051-32220143-4 ✅ @behtarafariny@islamic_psycho
📣📣📣 منتشر شد از تبلیغ کم اثر تا تبلیغ پرثمر نویسنده : محمود یزدانی اگر میخواهید بدانید پیامبر(ص) دین را چگونه تبلیغ می کرد، خواندن این کتاب را به شما توصیه می کنیم. این کتاب متفاوت ترین و کاربردی ترین کتاب در زمینه تبلیغ دین است که تا به حال منتشر شده است. در این کتاب خواهید فهمید که پیامبر(ص) برای تبلیغ دین حداقل ۱۰ کار انجام می داد که امروزه متاسفانه از آن ۱۰ کار، ۹ تای آن انجام نمی شود، و فقط یک کار انجام می شود، آنهم متفاوت با سبک پیامبر(ص) خلاصه اینکه چیزی به اسم سبک تبلیغی پیامبر(ص) در جامعه ما وجود ندارد، و به همین خاطر جامعه ما پر از مشکلات متعدد فرهنگی، اجتماعی و ... شده است. با این اتفاقات دوساله اخیر در کشور، جای خالی تبلیغ دین به سبک پیامبر(ص) بیش از پیش احساس می شود که می تواند مشکل گشای سریع معضلات اجتماعی و فرهنگی جامعه ما باشد 📞 شماره تماس جهت تهیه کتاب از انتشارات کتاب شفاء  👇👇 051-32220143-4 ✅ @behtarafariny@islamic_psycho
🤲 آلفرد آدلر و دعاهای روزانه ماه رمضان ✅ آلفرد آدلر (۱۸۷۰-۱۹۳۷) یکی از بزرگترین روانشناسان قرن بیستم است که صاحب مکتب خاص روان درمانی تحت عنوان روان درمانی «فردنگر» است. وی یکی از انسانی ترین نگاه ها را به بشریت دارد و همچنین یکی از زمینه سازان جنبش انسان گرایی در روانشناسی است. ⏪ نظریه شخصیت و نظریه روان درمانی آدلر بر اساس چند مفهوم بنیادین بنا شده است که یکی از آنها «علاقه اجتماعی» است. منظور آدلر از «علاقه اجتماعی» نوعی «احساس وحدت» با کل بشریت است. فردی که علاقه اجتماعی دارد، برای برتری خودش تلاش نمی کند، بلکه برای کمال تمام انسانها تلاش می کند که این امر به صورت همکاری با دیگران برای پیشرفت جامعه به جای نفع شخصی آشکار می شود. 🔔 اما نکته بسیار مهمی که آدلر درباره علاقه اجتماعی بیان می کند این است که از نظر آدلر، علاقه اجتماعی شاخص سلامت روان است. یعنی فرد سالم به لحاظ روانشناختی کسی است که علاقه اجتماعی دارد و فردی که علاقه اجتماعی اش تضعیف شود و یا از دست برود، از نظر آدلر بیمار است. 🟢 مفهوم علاقه اجتماعی دارای سه مولفه است : ۱- مولفه شناختی : که شامل مشغولیت ذهنی فرد برای بهزیستی و رفاه دیگران است. ۲- مولفه احساسی : که شامل همدلی می شود. ۳- مولفه رفتاری : که شامل تعامل گسترده با دیگران و تلاش برای بهزیستی و رفاه دیگران و اجتماع است. 🔶 از نظر آدلر، فرد سالم به لحاظ روانشناختی فردی است که رفاه اجتماعی را خیلی ارج می نهد و در صدد کاهش رنج دیگران است. 🤔🤔 با توجه به این مفهوم بنیادین در نظریه آدلر، بسیار محتمل بود که اگر آدلر با اسلام آشنا می بود، عاشق بخش اجتماعی اسلام می شد. مثلا عاشق مباحثی همچون الفت و اخوت، احسان و انفاق، انصاف، مواسات، مسرور کردن دیگران، خوش اخلاقی و ... می شد. شاید اگر آدلر با ادعیه ماه رمضان آشنا بود و کسی از او می پرسید که چکار کنم که علاقه اجتماعی من رشد و پرورش یاید، دعای زیر را حتما و حتما برای رشد علاقه اجتماعی توصیه می کرد: 🤲 اَللّهُمَّ اَدْخِلْ عَلی اَهْلِ الْقُبُورِ السُّرُورَ، اَللَّهُمَّ اَغْنِ کُلَّ فَقیرٍ، اَللّهُمَّ اَشْبِعْ کُلَّ جائعٍ، اَللّهُمَّ اکْسُ کُلَّ عُرْیانٍ، اَللّهُمَّ اقْضِ دَینَ کُلِّ مَدینٍ، اَللّهُمَّ فَرِّجْ عَنْ کُلِّ مَکْرُوبٍ، اَللّهُمَّ رُدَّ کُلَّ غَریبٍ، اَللّهُمَّ فُکَّ کُلَّ اَسیرٍ، اَللّهُمَّ اَصْلِحْ کُلَّ فاسِدٍ مِنْ اُمُورِ الْمُسْلِمینَ، اَللّهُمَّ اشْفِ کُلَّ مَریضٍ، اَللّهُمَّ سُدَّ فَقْرَنا بِغِناکَ، اَللّهُمَّ غَیرْ سُوءَ حالِنا بِحُسْنِ حالِکَ، اَللّهُمَّ اقْضِ عَنَّا الدَّینَ، وَاَغْنِنا مِنَ الْفَقْرِ، اِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ ✍ محمود یزدانی@islamic_psycho
هدایت شده از بهترآفرینی
📣📣📣 روح و روان خود را با دعای جوشن کبیر ، ضد ضربه کنید . !  دعای جوشن کبیر ، زرهی پولادین برای روان انسان است‌ . ! [ توضیح: جوشن  کلمه ای عربی و به معنای " زره "  است. و به اصطلاح زره ای است که سینه رزمنده را می پوشاند.] ✅ در روایات آمده است که  در یکی‌ از جنگ ها  که‌ پیامبر (ص) زرهی‌ سنگین‌ پوشیده‌ بودند و آن‌ زره‌، بدن ایشان‌ را اذیت‌ می‌کرد، جبرئیل‌ (ع)  نازل‌ شد و ضمن‌ اعلام‌ سلام‌ خدا بر ایشان ، دعای جوشن کبیر را برای پیامبر هدیه آورد و خواندن‌ این‌ دعا را به‌ جای‌ پوشیدن‌ آن‌ زره‌ به‌ پیامبر توصیه‌ کرد و گفت‌ که‌ این‌ دعا امان‌ پیامبر و امت‌ اوست‌. ⏪ زره را وقتی جنگی در پیش باشد ، انسان برای حفاظت خود در برابر دشمن می پوشد. بنابراین کارکرد زره ، حفاظت گری است. ⬅️ ساخت زره ، تدبیر انسان بود برای محافظت از خود در جنگ ها . و به تبع پیشرفت انسان ، زره ها و محافظ های جدیدتری ساخته شد. زره ، کارکرد حفاظت از جسم را بر عهده دارد . 🤔🤔 اما برای حفاظت روح و روان چه فکری بایستی کرد ؟ زره روح و روان چیست ؟ چه کنیم که در بحبوحه مشکلات زندگی ، زره پوش شویم تا  آسیب ناپذیر گردیم ؟ 👈 دعای جوشن کبیر ، پاسخی است برای این آسیب پذیری همیشگی بشر . دعای جوشن کبیر ، زره روح و روان است . ⏮ یکبار هم که شده ، دعای جوشن را نه برای ثواب و نه برای اعمال وارد شده در شب قدر، بلکه برای رمزگشایی و فهم دقیق این دعا بخوانید . برای فهم نقطه و یا نقاط تمرکزی این دعا بخوانید ، برای فهم قدر مشترک یا تمرکز مشترک فرازهای دعا بخوانید . 👀 من به تازگی و برای اولین بار ،  این دعا را با نگاه کنجکاوی و کارآگاهی خواندم ‌. مبهوت شدم و  به حیرت افتادم. مفتون و مسحور این دعا شدم. ❤️ خلاصه این دعا این می شود که می خواهد  انسان را از دل سختی ها ، مشکلات ، محرومیت ها ، اشتباهات ، ناامیدی ها و ... به یکباره بیندازد در آغوش امن و پرمهر و محبت الهی .‌ ◀️ اصلا مشکل یا وضعیتی  نیست که انسان با آن دست به گریبان شده باشد و در این دعا به آن اشاره نشده باشد ، و در همان حال امید و قوت قلب  را با هزار وجه به انسان تزریق نکند. دعای جوشن را بخوانید تا سبکبال شوید ، بخوانید تا پرانرژی شوید ، و بخوانید تا .... 🔶 این بار این دعا را بدون اینکه دغدغه کسب ثواب داشته باشید، بخوانید . حتی  دغدغه به پایان رساندن آن را هم نداشته باشید ، و حتی لازم نیست جمله " سبحانک یا لا اله الا انت ، الغوث الغوث ... " انتهای هر فراز دعا را بخوانید  و مهمتر اینکه حتی به دنبال این هم نباشید که حتما شب قدر آن را بخوانید. هر وقت فرصت داشتید آن را بخوانید. فقط با حضور قلب بخوانید.! 🔔 هر وقت در زندگی کم آوردید و انرژی تان کم شد ، حتما و حتما سری به دعای جوشن بزنید. و هر وقت خواستید کار مهمی را شروع کنید و خواستید پرانرژی شوید ، حتما و حتما سری به دعای جوشن بزنید.  و خلاصه هر وقت خواستید حسابی شارژر شوید حتما و حتما سری به دعای جوشن کبیر بزنید.  👈 و یک نکته مهم و کاربردی :  در اوقاتی که کم انرژی شدید ، متناسب با حال و روحیه تان ، هر چه که از این دعا به یادتان مانده است ،  و یا به ذهن و  زبان تان جاری می شود ( بدون اینکه مقید باشید که طبق متن پیش بروید ) با خودتان زمزمه کنید‌ . تاثیرش را حتما خواهید دید.! ⬅️ آن وقت خواهید فهمید که این زره روح و روان ، چقدر کارآیی فوق العاده ای دارد. والسلام محمود یزدانی 🌷 لطفا به اشتراک بگذارید ، شاید به کار خسته دلی آید@behtarafariny
هدایت شده از بهترآفرینی
📣📣📣 در شب قدر، دسته و گروه خود را برترین گروه انتخاب کنیم و به خداوند اعلام کنیم و اصرار کنیم و التماس کنیم که ما را در همان برترین گروه قرار دهد. و هم قول تلاش دهیم و هم از او استعانت کنیم که شایستگی ها و الزامات برترین گروه شدن را به لطف خودش ارزانی ما دارد. ان شاءالله محمود یزدانی ✅ از مرحوم آیت‌الله فاطمی نیا کلیپ سخنرانی کوتاهی درباره اعمال شب های قدر وجود دارد که ایشان توصیه موکد میکنند که در این سه شب، حتما یکبار سوره واقعه، یک بار سوره توحید و سپس هفت مرتبه یا الله گفته شود. ایشان در توضیح این دستورالعمل می فرمایند سری در این عمل است که نمی توانم بگویم ولی انجام دهید. 🤔🤔 خود من هم نمی دانم چه سری در این اعمال است ولی یک برداشت اولیه ای از خواندن سوره واقعه پیدا کردم که حیفم آمد آن را به اشتراک نگذارم. ⏪ اما قبلش لازم است یک مقدمه کوتاهی عرض کنم. شب قدر را شب تقدیرات گفته اند. یعنی اندازه هر چیزی به لحاظ کمی و کیفی مشخص میشود. بنظر میرسد رویکرد خداوند در شب قدر، در خیلی موارد، مشارکتی باشد. چون اگر مشارکتی نبود، اعمال شب قدر و همچنین دعاکردن در شب قدر موضوعیت نداشت. 🤝 مشارکتی یعنی اینکه خداوند بر اساس گذشته ما، خلق و خوی ما، حال و احوال ما، و اتفاقات قطعی و احتمالی که در سال آتی می افتد، یک تقدیراتی می کند که فی المثل در سال آینده شما مجموعا ۴۸ بار مسجد می روید ( مثلا در سال قبل شما ۴۳ بار مسجد رفته اید ). حالا با فرض اینکه این تعداد مسجد رفتن در تقدیر شما هست، سوال این است که با این تقدیر موافقید ؟ به نظرتون خوبه ؟ یا کمه؟ یا زیاده ؟ مشارکتی بدین معناست که اگر فکر می کنید این تعداد مسجد رفتن رو می خواهید بیشتر کنید، اگر پای کار هستید که افزایش دهید، خداوند هم حاضر است افزایش دهد. ⏺ حالا این یک مثال فرضی برای روشن شدن مطلب در زمینه تقدیرات جزئی بود. اما سطح برخی تقدیرات کلی و کلان تر است. مثلا اینکه در سال آینده شما خوش خلق تر خواهید بود یا نه و یا فلان صفت و ویژگی را به چه مقداری خواهید داشت، کلی تر و کلان تر است. 🟢 اما کلان ترین سطح تقدیر این است که شما در چه دسته و گروهی قرار بگیرید. سوره واقعه سوره ای است که تمام انسان ها را در سه دسته کلان قرار می دهد. و اوصاف هر سه دسته را در آخرت بیان می کند. این سه دسته عبارت اند از : ۱ - مقربان (السابقون السابقون) ۲ - اصحاب یمین ( اصحاب المیمنه) ۳ - اصحاب شمال (اصحاب المشئمه) 🔷در این سوره، مردم سه دسته می شوند: یک دسته جهنمی و دو گروه بهشتی هستند. نکته مهمی که وجود دارد تفاوت های بسیار بسیار زیاد هر گروه با گروه دیگر است‌. فارغ از تفاوت های بسیار زیاد اصحاب جهنم با اهل بهشت - که خداوند ما را از آتش جهنم به لطف خودش محفوظ دارد - تفاوت های خیلی خیلی زیادی هم بین این دو گروه بهشتی وجود دارد و وقتی وصف جایگاه و نعمات مقربان را در این سوره انسان می خواند، هوش از سرش می رود. و مثل من که پر از ایراد و خطا هستم، ممکن است به ذهنم هم خطور نکند که شایستگی ورود به این دسته را داشته باشم و با خودم بگویم همینکه اهل جهنم نباشم خودش خیلی لطف بزرگی است. 🔔🔔 اما هر چقدر ما ممکن است به کم راضی شویم و خودمان را دست کم بگیریم، اما گویی با توصیه ای که برای خواندن این سوره در شب قدر وجود دارد، گویی خداوند می خواهد بگوید که دارم دسته و گروه تان را تعیین می کنم. و این سه دسته هم وجود دارد، کدامیک را بنویسم؟ ❗️شب قدر، شب تعیین قدر و منزلت انسان هاست که شایسته چه جایگاهی هستند. قدر و ارزش ما نیز وابسته به قدر و ارزشی است که خودمان برای خودمان قائل هستیم. آیا اینقدر برای خودمان ارزش قائل هستیم که به خداوند بگوییم که ما رو جزو دسته مقربان قرار دهد ؟ ممکن است بگوییم نه اما یکبار دیگر وصف این  دسته را در سوره واقعه بخوانیم ! آیا دلمون راضی میشه از اون همه ناز و نعمت و از اون همه کرامت - که مهمترین کرامت، کرامت تقرب است - چشم بپوشیم و بگیم همون اصحاب یمین هم برامون خوبه ؟ پس عقل مون کجاست ؟ پس برای چی قرآن داریم می خونیم؟ پس برای چی قرآن به سر می گیریم ؟ پس برای چی خود خداوند و تمام ۱۴ معصوم(ع) را قسم می دهیم ؟ خب ما که داریم این کار رو می کنیم، چرا خوب خوبش و بهترینش رو نخواهیم ؟ 😔😔 اگر مثل من باشید احتمالا دست و دل تون می لرزه که هوس جایگاه مقربان را داشته باشید. اما بیاییم از دیوانگی در بیاییم و عاقل شویم تا بزرگ شویم. درسته که گفته اند : تکیه بر جای بزرگان نتوان زد به گزاف / مگر اسباب بزرگی همه آماده کنی. اما اولین اسباب بزرگ شدن، بزرگ خواستن است‌ . آرزوهای بزرگ داشتن است. درست است که به صرف آرزوهای بزرگ انسان به جایی نمی رسد، اما با آرزوهای کوچک که قطعا و قطعا به جایی نخواهد رسید. ادامه متن 👇👇
هدایت شده از بهترآفرینی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ادامه متن 👆 ❇️‌شب قدر شب شناخت قدر و منزلت خیلی چیزهاست که از جمله آنها، یکی شناخت قدر و منزلت خودمان، که به کمتر از مقرب بودن راضی نشویم و دیگری شناخت قدر و منزلت خداوند است که قرآن فریاد می زند: و ما قدروا الله قدره ؛ کسی قدر و منزلت خداوند را نشناخت و یکی از قدر و منزلت هایی که خوب است درباره خداوند بدانیم این است او دنبال مقرب و همنشین می گردد واگر کسی داوطلب شود، و پای کار باشد، بقیه اش را خداوند درست می کند. «وَ إِذَا سَأَلَك‌َ عِبَادِي‌ عَنِّي‌ فَإِنِّي‌ قَرِيب‌ٌ أُجِيب‌ُ دَعْوَة‌َ الدَّاع‌ِ إِذَا دَعَان‌ِ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَلْيُؤْمِنُوا بِي‌ لَعَلَّهُم‌ْ يَرْشُدُون‌َ (بقره:186) و هنگامى كه بندگان من، از تو در باره من سؤال كنند، (بگو:) من نزديكم! دعاى دعا كننده را، به هنگامى كه مرا مى‏خواند، اجابت می کنم! پس اونها هم دعای و خواسته مرا اجابت کنند و باورم کنند، تا رشد و ارتقاء یابند» 😔درست است نه بزرگیم و نه اسباب بزرگی را آماده کرده ایم. اما شب قدر برای همین بزرگ شدن است. و قدم اول برای بزرگ شدن، بزرگ شدن دعاها و خواسته هاست.☺️☺️ برای بزرگ شدن هم دعا کنیم 🤲 ✍ محمود یزدانی @behtarafariny
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«اللَّهُمَّ إِنَّا نَشْکو إِلَیْک فَقْدَ نَبِیِّنَا وَ غَیْبَةَ وَلِیِّنَا وَ کثْرَةَ عَدُوِّنَا وَ قِلَّةَ عَدَدِنَا وَ شِدَّةَ الْفِتَنِ بِنَا وَ تَظَاهُرَ الزَّمَانِ عَلَیْنا»
هدایت شده از بهترآفرینی
❗️❗️❗️قضاوت که کار خداست، ما فقط تهمت می زنیم. محمود یزدانی 🔹 جمله بالا را به طنز از زبان یکنفر با واسطه شنیدم که درباره حال و احوال انتخابات و نظرش درباره کاندیداها می گفت که : «والله چی بگم، قضاوت که کار خداست، ما فقط تهمت می زنیم»   من اول کلی خندیدم، ولی بعدا که فکر کردم دیدم عجب جمله حکیمانه ای است. 🟢 ابتدا بحث قضاوت کردن را از منظر روابط بین فردی و سپس از منظر روان درمانی برایتان بگویم. حتما بارها این جمله را زیاد شنیده اید که : «مردم را قضاوت نکنید»  یا یکنفر درباره حرف هایی که بقیه درباره اش می زنند، معترض است که «چرا من را قضاوت می کنید؟». و خلاصه کلی نگرش منفی درباره قضاوت کردن وجود دارد. از طرف دیگر، از منظر روان درمانی یکی از توصیه هایی که در درمان می شود، قضاوت نکردن افکار در ذهن انسان است و یکی از اهداف درمانی، تبدیل «ذهن قضاوتگر» به «ذهن مشاهده گر» است. یعنی ذهن به گونه ای تربیت شود که افکار خودش را، و حتی احساسات خودش را ببیند و «مشاهده» بکند، ولی «قضاوت» نکند. چون متوجه شده اند که ذهن وقتی قضاوت نکند، افکار راحت تر از ذهن ما بیرون می روند و یا احساسات راحت تر از وجود ما جدا می شوند. 🔶 من خودم البته با توصیه‌هایی که درباره قضاوت نکردن است، مخالفم. چرا که آن را امر ناممکنی می دانم. یعنی همچنانکه ذهن ما نمی تواند فکر نکند ، نمی تواند قضاوت نکند. بنابراین کارکرد طبیعی ذهن قضاوت کردن است. یعنی همچنانکه نمی توان به یک نفر گفت که چند دقیقه‌ای یا حتی چندلحظه ای  فکر نکن، نمی توان به افراد توصیه کرد که قضاوت نکن. بنابراین قضاوت کردن، هم فرآیند طبیعی ذهن، و هم فرآیند ضروری ذهن است. 🟪 البته قبول دارم که وقتی افراد می گویند من را قضاوت نکنید یا در تکنیک های درمانی صحبت از «قضاوت نکردن» می شود ، منظورشان قضاوت کردن منفی است که نبایستی صورت گیرد. بگذریم ... 🔍 اما بیاییم کمی دقیق تر و عمقی تر درباره قضاوت کردن صحبت کنیم. ❇️ وقتی یک نفر می گوید: «من را قضاوت نکنید» و یا «چرا من را قضاوت کردید؟» دقیقا دنبال چیست ؟ چرا از بقیه این خواسته را دارد ؟ مگر در قضاوت دیگران چه چیزی نهفته است که باعث آشفتگی فرد شده است ؟ 🔔🔔 وقتی دقیق تر و جدی تر از افراد قضاوت شونده بپرسیم که مشکل شما با بقیه چیست که اینقدر معترض هستید؟، پاسخی که غالبا خواهند گفت چیزی شبیه این خواهد بود که می گویند : «آخه اونها بدون اینکه از همه چیز من خبر داشته باشند و بدون اینکه بدانند اصل قضیه چی بوده و بدون اینکه از شرایط من و اوضاع خبردار باشند، یک قضاوتی می کنند و برچسبی به من می زنند که به من نمی خورد و این خیلی بی انصافی است.» 🔷 اگر یکبار دیگر جملات بالا را بخوانید، متوجه خواهید شد که بحث، بحث «انصاف» است. و بحث نداشتن اطلاعات جامع فرد قضاوت کننده درباره فرد قضاوت شونده است. و خلاصه اش این است که فرد می گوید بحث، بحث «قضاوت» نیست، بلکه بحث «تهمت» است. یعنی چیزی درباره من می گویند که صحت ندارد و با بی انصافی درباره من نظر داده اند. و به من «تهمت» زده اند. ⏺ به همین منوال، در بحث درمان که تمام تلاش درمانی تبدیل «ذهن قضاوتگر» به «ذهن مشاهده گر» است،  اصل قضیه و حقیقت قضیه، تبدیل کردن «ذهن تهمت زننده» به «ذهن مشاهده گر» است. حالا چرا می گوییم «ذهن تهمت زننده» ؟ ⏪ در درمان یکی از تکنیک های مهم برای تربیت «ذهن مشاهده گر» توضیح این نکته مهم است که «افکار فقط افکار هستند و واقعیت ندارند». مثلا وقتی من درباره خودم فکر کنم که «آدم بدردنخور» یا «آدم خیلی مهمی» هستم، در هر دو حالت اینها فقط فکر هستند و واقعیت ندارند. ذهن قضاوتگر هر دوی این افکار را واقعی در نظر می گیرد و بسته به اینکه خود را «بدردنخور» یا «خیلی مهم» در نظر بگیرد، یا دچار «رفتارهای اجتنابی» و یا دچار «رفتارهای متکبرانه» می شود. اما «ذهن مشاهده گر» وقتی این افکار به ذهن برسد، صرفا «مشاهده» می کند و این افکار را «جدی» نمی گیرد، و جدی نگرفتن این افکار به این است که احساس یا رفتاری مبتنی بر این افکار شکل نمی گیرد. اما «ذهن قضاوت گر» در این دو مثال، دقیقا  «ذهن تهمت زننده» است. چون به خودش یا «تهمت بدردنخور» می زند یا «تهمت آدم خیلی مهم» به خودش می زند، که هر دو اشتباه است. 🔄 خلاصه تر و واضح تر بگویم ذهن نمی تواند قضاوت نکند. بنابراین اگر منصف باشد، درست قضاوت می کند، و اگر منصف نباشد، تهمت می زند، حالا یا به خودش یا به دیگری. و اگر دیگران می گویند اینقدر من را قضاوت نکنید، منظورشان این است که : «اینقدر به من تهمت نزنید» و اگر در درمان می گویند که افکارتان را قضاوت نکنید و صرفا مشاهده کنید، منظورشان این است که: «اینقدر به خودتان تهمت نزنید» ( و اگر افکار درباره دیگران باشد، منظور این است که «اینقدر به دیگران تهمت نزنید» ) ✅ @behtarafariny ادامه متن 👇👇