eitaa logo
تنها‌مسیری‌های‌استان‌فارس💕
1.8هزار دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
4.1هزار ویدیو
36 فایل
#کپی_مطالب_آزاد 🙂 ارتباط بامشاورین تنهامسیری @MoshaverTM پیشنهادات وانتقادات ونظرات 💫لینک کانال اصلی تنهامسیرآرامش http://eitaa.com/joinchat/63963136Ca672116ed5
مشاهده در ایتا
دانلود
『🖤‌』『🖤‌』『🖤‌』『🖤‌』 •| |• 🌿 ▪️ را برگزار کنید! ✔️ بنده حوائج یک سالھ خود را در میگیرم... برخی گله میکنند که چرا با این کسالت اینقدر برای مراسم وقت میگذارید و از اول تا اخر مجلس فاطمیه و روضه را می نشینید.... اینها نمیدانند؟! سال کشور را در فاطمیه میگیرم. 「 @Islamlifestyles_fars
Ostad_Raefipour_Hadaf_Az_Bayan_Khotbey_5922574543280408049.mp3
28.62M
🔊 سخنرانی استاد رائفی‌پور 📝 «هدف از بیان خطبه فدکیه چه بود؟» (جلسه اول) ☑️ لینک فایل تصویری https://t.me/masaf/59136 🏴 @IslamLifeStyles_fars
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تنها‌مسیری‌های‌استان‌فارس💕
⇦سلسله مباحث #تنها_مسیر :(راهبرد اصلی در نظام تربیت دینی) #جلسه_بیستم_و_دوم @IslamLifeStyles_fars
⇦سلسله مباحث :(راهبرد اصلی در نظام تربیت دینی) ❇️بحث ما در مبارزه با هوای نفس به قلّه‌های خودش رسیده و ان شاءالله ما بتونیم تا پایان ماه مبارک رمضان به یک سلسله راه حل‌های عملی هم برسیم. ♻️یه مختصر ی به روند بحث اشاره کنم و بعد بحثی که دیشب نا تمام موند رو تکمیل کنیم؛ ببینیم خداوند متعال چی میخواد؟ 🍃یه مقدار متناسب با فضای روز قدس هم باید صحبت بکنیم که از این مناسبت بسیار مهم جا نمونیم. ✳️دوستان دقت دارن!!!ما به این نتیجه رسیدیم که اساسا اصل فعالیتی که انسان میتونه انجام بده برای رشد خودش مبارزه با بخشی از تمایلاتشه. این ماهیت حرکت انسان به سوی خداست. ✴️تعریف دقیق فعالیت،( یعنی فعلی که شما میخوای انجام بدی،حرکتی که میخوای بکنی) برای رشد خودت و برای رسیدن به خدا، اینِکه با بخشی از دوست داشتنیهات مخالفت کنی. 🔷چه این مخالفت از طریق پیشامدهای روزگار باشه، که باید تحمل کنی. چه این مخالفت با برنامه باشه. ♨️خب،این مخالفت قهریه و همه مجبورن به این مخالفت.منتهی؛ اگر ما منفعلانه مخالفت نکنیم بلکه، فعالانه مخالفت بکنیم با هوای نفس خودمان رشد می‌کنیم. ❌اگر منفعلانه مخالفت بکنیم نه تنها رشد نمی‌کنیم، بلکه سقوط خواهیم کرد. « وَ خَسِرَ الدُنیا وَالاخِرَه » هم دنیامون خرابتر میشه، هم آخرتمون خراب هست. ✳️لذا خیلی به نفع ماست؛ ما چاره ای نداریم جز اینکه مخالفت فعالانه بکنیم با بخشی از تمایلات خودمون.هنوز هم نرسیدیم به اینکه به کدام بخش؟! ♨️سخت هم هست. بله!هیچ هم خدا پنهان نمی‌کنه، از اینکه تو این سختی رو باید بِچشی و بِکِشی. 🔸 خب! حالا ما میخوایم مخالفت کنیم با هوای نفس مون چجوری؟!!باید بهت کَسِ دیگه دستور بده. ❌اگر خودت برنامه بریزی برای مخالفت کردن با هوای نفس خودت، اون اثر رو نداره چون بازم هوای نفست گفته! هوای نفست رو گوش نده، آنوقت اگه این حرفا رو گوش کنی، هوای نفست رو گوش کردی!منم زدی!!!! @IslamLifeStyles_fars
❌برای اینکه مَنِ ما تقویت نشه.. بلکه تضعیف بشه در جریان مبارزه با هوای نفس یه کَسِ دیگه باید تعیین تکلیف کنه. بلا رو هم باید یه کسی دیگه به ما نازل کنه. ❗️آقا چون من بناست سختی بکشم، پس میرم رو میخ میخوابم.نه!!!! تو از خودت برنامه نباید در بیاری!! ⁉️باید چکار کنی؟؟باید منتظر دستور باشی، از بالا... اصلا میخوام خودم رو مریض کنم! ❌ شما حق نداری خودت رو مریض کنی.گرفتاری و مریضی رو هم خدا میده . 👌حتی شما باید تلاش بکنی برای اینکه بهبود پیدا بکنی، وظیفه اتِ.خب! آقا مگه مریضی منو رشد نمیده؟؟؟ 💠بله مریضی رشد میده، ولی تو نباید برای خودت مریضی طراحی کنی!تو نه برنامه باید برای خودت طراحی کنی نه مریضی باید طراحی کنی..... ❗️به همین دلیل خودکشی کردن جرمه.... یک جرم بسیار سنگینیِ. ⁉️خب! من پس باید منتظر باشم از کجا دستور بیاد؟؟؟خلاصش کنیم از خدا ... ✳️ما باید از جایی دستور بگیریم که باید برای اونجا کوچک بشیم. نفسمون به نفع او ذلیل کنیم. ❇️چون ما در نهایت خدا رو ملاقات خواهیم کرد و ملاقات خدا اصلیترین خواسته ی ماست،( که پنهانه، البته ان شاءالله کشف بشه، ببینیمش) و بالاترین لذت ها رو داره و ما رو تأمین می‌کنه. ✨ما برای ملاقات خدا؛ چون خدا احد..واحد...قهار...صمد...کبریایی داره همه‌ی ویژگی مال اوست. ما در مقابل او باید خیلی صفر بشیم.تا اینجا خلاصه بحث شبهای قدر. ⚡️ادامه دارد... @IslamLifeStyles_fars
1400-09-27(gharaati).mp3
12.53M
🔊 فایل صوتی برنامه سمت خدا 👤 📚 موضوع: سیره و زندگانی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها 🗓 شنبه بیست و هفتم آذر ماه ۱۴۰۰ 🗂 حجم : ۱۲ مگابایت 🏴 @IslamLifeStyles_fars
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تنها‌مسیری‌های‌استان‌فارس💕
#علمدار_عشق #قسمت_شانزدهم سه هفته‌ای از آغاز دانشگاه می‌گذره امروز قراره آقاجون به همراه سیدهادی ب
نرگــــــس ســــــــادات واقعا باید از آقای کرمی تشکرکنم که تااینجا همراهیم کرد دکتر گفت، آقاجون باید شب بمونه بیمارستان خودآقاجون گفت که نرگس سادات بمونه اون شب من تاصبح پلک روی هم نذاشتم ولی الحمدالله آقاجون فرداصبح مرخص شد بعداز اون دیدار رابطه من و زهرا صمیمی تر شد، همیشه پیش هم بودیم بخاطر حجم درسا هیچ جا نمی‌رفتم اما با زهرا همیشه برنامه دعا دونفری داشتیم یه ترم مثل برق باد گذشت من و زهرا و آقای صبوری هرسه با نمره A راهی ترم دوم شدم کلاسای ترم دوم ۲۷ بهمن شروع شد این ترمم باز با استاد مرعشی کلاس داشتیم بااونکه جوان بود اما درحین مهربانی جدی هم بود روز اول ترم دوم خیلی صریح و جدی گفت: باید تا ۲۷ اسفند هرزمانی کلاس داریم، سرکلاس حاضر بشید، هرکس یه جلسه غیبت داشت بدونه این درس افتاده خیلی هم مذهبی بود سیدهادی می‌گفت ۲۶ سالشه مرجان هم کلاسیمون از ۱۵ اسفند نیومدم کلاس وقتی استاد اومد و دید یکی غایبه گفت به ایشان بگید این ترم دیگه سرکلاس من حاضر نشه تعطیلات عیدهم باز کنار زهرا گذشت ۱۷ فرودین، مرجان سرکلاس اومد شدیدا برنزه شده بود و حجابش افتضاح تر شده بود هرروز حراست دانشگاه بهش گیر میداد تا استاد وارد شد رفت سمتش با صدای لوسی گفت استاد ما ایتالیا بودیم، این سوغاتی هم برای شما آوردم - ممنون، درضمن خانم رفیعی دیگه بااین حجاب سرکلاس من حاضرنشید مرجان بالبخندی کاملا مصنوعی گفت: بله استاد با تذکر استاد مرعشی به مرجان تمام سعیش می‌کرد مقداری پوشش رعایت کنند وارد سالن دانشگاه شدم، بنر اعتکاف نظرم جذب کرد، زهرا دیدم که تو سالنه -سلام آجی خوبی؟ زهرا:ممنون تو خوبی؟ -زهرا تو اعتکاف میری؟ زهرا :آره آجی جان من و داداشام هرسال میریم نرگسی میگم توهم بیا بریم -زهرا باید از مامانم اجازه بگیرم زهرا:‌من مطمئنم حاج خانم اجازه میده -آره ولی باز باید بهشون بگم شماره خونه گرفتم -سلام عزیزجون، مامان میگم من اسممو اعتکاف بنویسم عزیز:آره مادر، بنویس دخترم -ممنون که اجازه دادی -زهرا، مامانم اجازه داد زهرا: پس بدو بریم پیش داداشم اسمت ثبت نام کنیم تق تق آقای کرمی: بفرمایید زهرا: داداش نرگس سادات اومده اعتکاف ثبت نام کنه آقای کرمی: خوش اومدن این فرم لطفا پر کنید خانم موسوی همراه با کپی کارت ملی و کپی کارت دانشجویی آغاز اعتکاف هم که شب ۱۳رجب ان شاالله با زهراجان میاید ثبت نام کردم از دفتر خارج شدیم چندروز دیگه اعتکاف شروع می‌شد دارد...
یه جوری ایام اعتکاف خونه ما خالی می‌شد امسال رقیه سادات بخاطر جوجهها نرفت اعتکاف برادرام که کارمندن دوروز مرخص میگرن میرن وقتی بهشون گفتم منم معتکفم همه تشویقم کردن مامان گفت خداشکر که با زهرا دوست شدی زهرا مسئول خواهران اعتکاف بود برادرش مسئول آقایون سه روز تا اعتکاف مونده بود، من باچادر یکسره تو مسجد دانشگاه بودم به زهرا کمک می‌کردم اونور آقای کرمی و آقای صبوری مشغول بودند زهرا اصرارداشت مسئول فرهنگی اعتکاف خواهران باشم، اما من قبول نکردم، دوست داشتم حالا که اولین اعتکافم هستش، بهره یک عمر ازش بگیرم سیدهادی و خانمش، نرجس سادات و سید محسن هم قراربود برن اعتکاف دوروز مونده به اعتکاف برادر سیدمحسن بعنوان مدافع حرم راهی سوریه شد سیدحسین ۲۲ سالش بود شور و شوق غیرقابل توصیف داشت هنگام خداحافظی دوست صمیمی سیدهادی بود موقع رفتن فقط یه جمله به سید هادی و برادرش گفت راضی نیست شهید شدم تا سالم صبرکنید، بعداز چهلم رخت عروسی بپوشید بالأخره روز اعتکاف رسید معتکفین باید شب ۱۳ رجب از ۱۲ شب تا یک ساعت مانده به اذان صبح خودشان را به مساجدی که اعتکاف برگزار می‌شد می‌رسانند چون بچه‌ها خودشون معتکف بودند قرارشد من بازهرا اینا برم ساعت ۱۱ بود سر خیابان منتظر زهرا بودم، که یه شاسی بلند جلوم بوق زد تو دلم گفتم حالا خوبه چادرسرمه یه دفعه شیشه سمتم اومد پایین نرگس بیا سوارشو - زهراتویی + ن پس بابابزرگمه یه دفعه صدای برادرش اومد خانم موسوی جِلوی خوبی نداره لطفا سوارشوید ساکم گذاشتم اول، بعد خودم سوارشدم سرراهمون آقای صبوری به ما اضافه شد زهرااومد عقب پیش من صبوری جلو نشست داشتم از فوضولی میمُردم که ماشین مال کیه؟؟؟ که یه دفعه صبوری گفت مرتضی شیرینی لازمه ها، برای ماشین * چشم بدیده منت •• پرشیا رو چیکار کردی مرتضی * هیچی فروختم •• مبارکت باشه ان شاالله بالباس دامادی پشتش بشنی مرتضی از خجالت آب شد فکرکنم بعداز حدود نیم ساعت رسیدیم دانشگاه وارد مسجد شدم بابرزنت وگونی مسجد به دوقسمت تقسیم شده بود بازرسی هاشروع شده، وسایلم بررسی که شد کارت معتکف رجب المرجب ۱۴۳۵ گرفتم وارد مسجد شدم، پتو مسافرتیم یه گوشه انداختم، ساکم گذاشتم ساعت ۳ بود و ما درحال خوردن اولین سحری اعتکاف بودیم بعداز خوندن نمازصبح خوابیدم سین برنامه اعتکاف از ۸ صبح شروع میشود البته شرکت درتمامی برنامه‌ها اختیاری بود، امامن به زهرا گفته بودم بیدارم کنه تا توی همه برنامه‌ها حاضر بشم سین برنامه ها ۸-۱۰ مناجات أمیرالمومنین ۱۰-۱۱ حلقه معرفت و پاسخگویی به سوالات شرعی ۱۱-۱۳ اقامه نماز قضا ۱۳ اقامه نماز ظهر و عصر ۱۳-۱۵ استراحت ۱۵-۱۷ احکام بانوان ۱۷-۱۹ حلقه حجاب ساعت ۷:۳۰ بود زهرا بیدارم کرد نرگس سادات، خواهرجان، پاشو عزیزم - سلام خوبی؟ + ممنون پاشو دست و صورتت تو حیاط بشور، الان تایم مناجات أمیرالمومنین هست - باشه زهرا خواهری میگم چشمات قرمز شده + اشکال نداره آجی رفتم دست و صورتم شستم اومدم زهرا توبخواب ۲۷-۲۸ ساعت بیداری + آخه کی حواسش هست من بخابم - عزیزمممممم تو بخواب من بیدارم + آخه تو میخوای بری مناجات - باشه همین جا می‌خونم، تو بخواب زهراخیلی خسته بود، حتی من برای نمازقضا بیدارش نکردم نیم ساعت مونده بود به نماز ظهر بیدارش ڪردم دارد...
176 🔖 شما اگه با حالِ بد عبادت کنید👇🏻 ➖نماز بخونید ➖ قرآن بخونید ➖ روزه بگیرید، و هر کار خوب دیگه‌ای انجام بدین با حالِ بد باشه، اثری نداره. ✔️ اعمال باید بعد از این باشه که حالِ آدم خوب بشه. 👤 استاد پناهیان 🎬 سلسله مباحث حالِ خوب 🌱 @IslamLifeStyles_fars
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔅 صفحه 217 🌷هدیه به 14 معصوم علیهم‌السلام و ثواب آن برسد به جمیع مؤمنین و مؤمنات ان‌شاءالله. 〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰 امیرالمؤمنین علیه السلام: 💠 كُن كَالطَّبيبِ الرَّفيقِ الَّذي يَضَعُ الدَّواءَ بِحَيثُ يَنفَعُ ❇️ چونان طبيب مهربانى باش كه دارو را آن جا مى‌نهد كه سود مى‌بخشد. 📚 مصباح الشريعة، صفحه ۳۷ 🏴 @IslamLifeStyles_fars
اولین سلام صبحگاهی تقدیم به ساحت قدسی حجّت الهی ، إمام زمان عجّل اللّٰه تعالی فرجه الشریف : ✅ السَّلامُ علیکَ یا بقیَّةَ اللّٰهِ یا أباصالحَ المهدیّ یا خلیفةَالرَّحمٰن و یا شریکَ القرآن أیُّها الإِمامُ الإِنسِ و الجانّ سیِّدی و مَولایْ الأَمان الأَمان @IslamLifeStyles_fars
Ostad_Raefipour_Hadaf_Az_Bayan_Khotbey_5924940838332269824.mp3
24.62M
🔊 سخنرانی استاد رائفی‌پور 📝 «هدف از بیان خطبه فدکیه چه بود؟» (جلسه دوم) ☑️ لینک فایل تصویری https://t.me/masaf/59138 🏴 @IslamLifeStyles_fars
•| |• 🌿 (ره) ✍ این مساله خطرناک است برای که انسان گمان کند که از او دست بر میدارد در آخر عمر وقتی که پیرمرد شدید مثل من دیگر نمی توانید کاری بکنید از حالا که هستید و قوای جوانی محفوظ است جدیت کنید به اینکه 👇🏻 هوای را از نفس خودتان خارج کنید. ˹ @Islamlifestyles_fars ˼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تنها‌مسیری‌های‌استان‌فارس💕
⇦سلسله مباحث #تنها_مسیر :(راهبرد اصلی در نظام تربیت دینی) #جلسه_بیست_ودوم #بخش__1 ❇️بحث ما در مبار
⇦سلسله مباحث :(راهبرد اصلی در نظام تربیت دینی) و دوم ✳️خداوند متعال میفرماید: خب تو قبول کردی که مبارزه با هوای نفس کنی. مبارزه با هوای نفس رو با برنامه ی من انجام میدی و مقدارت من. 👈خب! من دارم بهت میگم.. برای اینکه تو بتونی مقابل من خوب تواضع کنی، اینکه به من تواضع کنی کافی نیست تو رو پاک نمی‌کنه.. ⁉️چکار میکنه خداوند متعال؟! میفرماید: من ولی خودم رو میزارم به تو دستور بده.حالا حرف ولی من رو گوش بده... ✴️یه پله از خدا اومد پایین.شد امیرالمؤمنین، شد رسول خدا، شد امام زمان! یه پله اومد پایین. ⁉️خدا میفرماید: الآن معلوم میشه تو راست میگی، در مقابل من هوای نفست رو حاضر ی بزنی زمین یا دروغ میگی؟! ها!!! ⚠️سنجش صحت ایمان تو، سنجش صحت صدق ادعای تو در اصلاح هوای نفست به واسطه ی سلسله مراتبه... ✅تا اینجا بحث ما رسید. یه حرف شیرینی با هم مرور کردیم!نمی‌دونم کی بود شب بیست و دوم ماه مبارک رمضان بود ؟!! ♨️و اون اینکه واقعا وقتی به اطاعت از ولی خدا برسی، همه ی اون سختی‌هایی که ازش بحث کرده بودیم، تبدیل میشه به شیرینی. ✳️چون ولی خدا جاذبه داره، چون ولی خدا تو دل بروعِه، ولی خدا مظلومه... تازه مظلوم نباشه تو دل بروعِه. 💝الآن ببین! امام زمان چه دلهایی رو شیفته خودش کرده! @IslamLifeStyles_fars
🔰یه دونه روضه ی مظلومیت امام زمان کسی نخوانده تا حالا، مثل این روضه هایی که برای امام حسین علیه السلام میخونیم! ✨امام حسین علیه السلام فداش بشم، تیر باران🏹 کردن، یه تیر تا حالا به سمت حضرت نرفته، ولی شیفته داره، بدون بحث مظلومیت. 💠حالا درسته که اصل غربت و غیبت حضرت یه مظلومیته....ولی داستانهایی شبیه داستان امام حسین علیه السلام نداره.! ✅ در عین حال اینقدر شیفته داره و این شیفتگی موجب تسهیل میشه. 👈رسیدیم به یک روایتی که دیشب براتون خوندم تا معلوم بشه که آقا این یک قاعده است، ❗️یکدفعه ما بحث امامت رو نچسبوندیم به بحث مسیر رشد خودمون.! ✳️این روایت در اصول کافی حکایت می‌کنه از یه قاعده، بعد این قاعده رو بیاری پیاده کنی: 💫ببین چه جهانی برای تو درست میکنه این قاعده!!!! ⚡️ادامه دارد... @IslamLifeStyles_fars
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 این روزها با سینه پر از غم با عزیزه خود وداع میکند 🔹 دل او پر از است اما اراده‌اش ‌کم نشده 🔹 غم هایی که کوهها را میشکند، انسان را نمیتواند بشکند... 🏴 @Islamlifestyles_fars
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تنها‌مسیری‌های‌استان‌فارس💕
#علمدار_عشق #قسمت_هجدهم یه جوری ایام اعتکاف خونه ما خالی می‌شد امسال رقیه سادات بخاطر جوجهها نرفت
بعدازظهر روز اول، جلسه حجاب-عفت برگزار شد، واقعا از خودم و جدم شرمنده بودم مثلا سادات بودم اما یادگار مادرم حضرت زهرا«سلام الله علیها»سرم نبود من واقعا شرمنده مادر بودم زهرا همش سرپا بود بعداز افطار روز اول، یه جشن ولادت گرفتن شب موقع خواب به زهرا گفتم آجی تو بخواب، من بیدارم حواسم هست *باشه پس برای سحر بیدارم کن نمازشبم که خوندم با چادر رفتم تو حیاط برای مناجات، ساعت ۳ بود که صدای آقای کرمی منو از فکر خارج کرد •• زهرا خواهرجان پاشدم رفتم سمتش - سلام آقای کریمی زهرا خوابه اگه امری هست در خدمت +خانم موسوی لطفا بیدارش کنید تایم توزیع سحره - من خودم توزیع می‌کنم + آخه - برادرمن آخه نداره که، همش ۳۰ نفریم + پس بگید یکی از خواهران بیان کمکتون - چشم بعداز توزیع سحری، زهرا بیدار کردم هردفعه حلقه های معرفت و حجاب برگزار می‌شود، عطشم برای دین بیشتر می‌شود روزسوم باانجام اعمال ام داوود اعتکاف تموم شد بچه‌ها خسته بودن قرارشد فردا بیایم برای جمع آوری بنرها بااذان مغرب روز سوم، اعتکاف تموم شد مابعداز خروج تمام بچه‌ها از مسجد خارج شدیم پیش ماشین مرتضی منتظر اومدنشون بودم تا بریم، که استاد مرعشی دیدم وقتی منو با چادر دید، انگار خیلی خوشحال بود اما من کاملا متعجب استاد اومدن جلوتر °° سلام خانم موسوی، اعتکافتون قبول - سلام استاد ممنونم °° چادر خیلی بهتون میاد - خیلی ممنونم استاد بامن کاری ندارید خانم کرمی دارن صدام می‌کنن °° خانم کرمی که در دید من نیستن ولی بفرمایید وای داشتم آب می‌شدم از خجالت بازم آقای کرمی منو رسوند سرکوچمون قرارشد فردا ساعت ۸ دانشگاه برای جمع آوری وسایل بازم من با چادر راهی دانشگاه شدم سه روز کلاس نداشتیم این سه روز ما همش دانشگاه بودیم استاد مرعشی هم اومده بودن کمکمون اما هربار که مرتضی نگاه استاد می‌دید شدیدا عصبانی می‌شد درسامون شدیدا سنگین بود خونه هم بچه ها شدیدا مشغول بودن، قرار بود عروسی سیدهادی ولادت آقاحضرت عباس بعدش عروسی نرجس سادات نیمه شعبان امروز یکشنبه بود ما بااستاد مرعشی کلاس داشتیم استاد شدیدا به این حساس بودن که تو کلاس کسی گوشی دستش باشه برای همین همیشه گوشی همه رو سکوت بود، از کلاس که دراومدم دست کردم تو کیفم و گوشیم درآوردم ۱۷ تماس بی پاسخ از سیدهادی خیلی نگران شدم یعنی چی شده سریع شماره سیدهادی گرفتم با صدای بغض آلود جواب داد الو سلام عمه کجابودی - سلام هادی جان چی شده عزیزم؟ صدات چرا گرفته است عمه، رفیقم، سیدحسین - هادی عمه فدات بشه سیدحسین چی شده؟ عمه، سیدحسین، شهید شده.... تا دوساعت دیگه میارنش معراج الشهدا - یاامام حسین سیدمحسن میدونه نه عمه به هیچکس نگفتم، میام دنبالت بریم خونه، سیدمحسن اونجاست بهش بگیم، به عمه نرجس هم گفتم - باشه بیا نشستم روی پله پاهام بی حس شده بود قراربود عروسی برادرش بیاد وای خدایا این چه اومدنی هست آخه دست زهرا نشست سرشونه چی شده آجی، چرا گریه می‌کنی؟ - آجی زهرا، سیدحسین حسینی برادرشوهر خواهرم نرجس یادته؟ از بچه های رشته فقه و حقوق با برادرت دوسته ۱ ماه پیش رفت سوریه آره آجی چی شده مگه - زهرا شهیدشده وای یاحسین مرتضی از اونور مادید سلام چی شده زهرا، خانم موسوی چرا گریه می‌کنه؟ داداش، سیدحسین حسینی شهید شده •• وای دارد...
سیدهادی رسید دانشگاه رو گوشیم میس انداخت، سوار ماشین شدم سید هادی: عمه میشه شما رانندگی کنی - باشه عزیزم سیدهادی به عمه نرجس ات گفتی هادی: آره عمه به گوشی نرجس تک انداختم تابیاد پایین منو نرجس و هادی تو حیاط رو تخت نشسته بودیم - نرجس به آقامحسن چیزی گفتی + نه آجی نتونستم آخه دیشب می‌گفت داداش حسین بیاید باهم کت وشلوارمون ست کنیم - هادی جان کار خودته تو برو بالا شروع کن از سوریه گفتن منو نرجس هم میایم کمکت بهش می‌گیم مجروح شده، بریم بیمارستان اما میریم معراج الشهدا، دیگه اونجاهم پدر و مادرشون هست راحتر میشه نرجس کی به مادرشوهرت و پدرشوهرت گفته + دایی آقامحسن، حاج سجاد - وای چقدرسخته هادی: پس من میرم، زود بیاید، منو تنها نذارید نرجس: نه برو ماهم میایم وارد اتاق شدیم، صدای هادی میومد آره داداش اوضاع سوریه خیلی بده خدا لعنت کنه این داعش محسن: هادی نمی‌دونم چرا دلم از صبح بی قراره نگران حسین برادرمم هادی: نگران نباش ان شاالله خیره محسن: ان شاالله ما داخل شدیم - سلام إه هادی تو کی اومدی هادی: یه ربعی میشه - داشتید از سوریه می‌گفتید هادی: آره چطورمگه - برادر دوستم که همرزم آقاسیدحسین مجروح شده تو بیمارستان آقامحسن میاید بریم حالش بپرسیم صدام لرزید از حال آقاحسین هم باخبر میشیم یهو محسن ازجاش بلندشد نرجس منو نگاه کن، حسین شهید شده تو‌ چشمای من نگاه کن بگو + محسن آره محسن: برادر جوانم شهادت سیدحسین برای همه فامیل خیلی سخت بود اما برای سیدمحسن و سیدهادی بیشتر ازهمه سخت بود سیدمحسن که تنها برادرش ازدست داده بود سیدهادی هم رفیق همیشگیش را اونشب همه محارم و رفقای سیدحسین راهی معراج الشهدا شدن واقعا خیلی سخت بود عروسی بچه‌ها کلا کنسل شد اما سیدحسین تو وصیت نامه اش از هردوشون خواسته بود بعداز مراسم چهلم عروسیشون برگزار کنند اما بچه‌ها گفتن مهر ماه بااعیاد ولایت جشن عروسیشون میگرن مراسم ختمش خیلی شلوغ بود بچه‌های دانشگاه و اساتید همه اومده بود استاد مرعشی و موسوی و صبوری وخیلی های دیگه اومده بودن سید حسین هم مثل خیلی دیگه از مدافعین حرم تاییدش رو حجاب و ولایت فقه بود مراسم چهلم حسین برابرشد با طرح ولایت دانشجویی خیلی دلم می‌خواست بدونم طرح ولایت چیه زهرا می‌گفت طرح ولایت، یه دوره بصیرت افزایی - مذهبی هست اساتید کشوری میان برامون از ظهور حضرت حجت(علیه السلام)، ولایت فقیه، شیعه لندنی و.....صحبت می‌کنند استاد رائفی پور، استاد قرائتی، حجت الاسلام محمدهاشمی، استادپارسا و دکترمتین از اساتید این دوره بودن استاد رائفی پور برامون از ظهور حضرت مهدی صحبت می‌کردن وای خدایا چرا من انقدر در غفلت غرق بودم درمورد امام زمانم حجت الاسلام هاشمی از شیعه لندنی گفتن شیعه لندنی ساخته و پرداخته غرب بود و نمومه‌ بارزش هم داعش بود که می‌خواست شیعه جعفری را در نظرجهانیان بد جلوه بده استاد پارسا برامون از ولایت فقیه گفتن ایشان گفتن غرب شیعه مثل کبوتر توصیف کرده بالهای این کبوتر شهادت(عاشورا)و انتظار(ظهور)است سپر این کبوتر ولایت فقیه است الان تازه درک می‌کنم چرا نرجس سادات همیشه می‌گفت آقا( رهبر)خیلی مظلومه واقعا خیلی بهره دینی از طرح ولایت بردم دارد...