هدایت شده از - إسـراء -
بسمِربِالحسین؏🌱!
السلامُعلیالحسین؛
وعلیٰعلیبنالحسین؛
وعلیٰاولادِالحسین؛
وعلیٰاصحابالحسین؛
اے گلِ پر پرِ من؛ شبهـِ پیغمبرِ من
پاشو پاشو اے علی اکبر من . . !
این جماعت با علی؏ ها دشمن اند !!
اشبهـ الناس پیامبر خُلقتم بیغمبرے
گفتی علی؛ فرقی ندیدن اصغرے یا اکبرے
دم ز حیدر میزدی وکینهـ داشتن حیدرے
با نعرھ یا فاطمه کردے فلا را خیبرے
خوندے اذان را با صداے اشهد ان علی
نورِ خدا بود و خودت بودے علی را مظهرے
نویسندھ : بنتالزهراء
#محرم | #استورے
➜•🌿
「 Eitaa.Com/Isra_F 」
Mahmood Karimi - Ey Aliakbare Hossein (128).mp3
4.23M
ای علی اکبرِ حسین !
اندڪے طَراوَٺ روح:))
- إسـراء -
#محرم | #شب_هشتم | #علی_اکبر نوبت بهـ خاندانِ بنی هاشم رسید . . ! علے اکبر بهـ میدان میرود همان ک
#محرم | #شب_نهم | #حضرت_عباس
دورِ خیمهـ ها قدم میزد
آرامشی کهـ در دلش طوفانی از غم بود
کنارِ خیمهـ ها میزد قدم
یادش میآمد روزگارِ کودکی را
مادرش امالبنین
شانهـ بهـ مویش میکشید
زیر لب میگفت :
اولادم فدایِ مادرِ سادات
آنچنان با عذت و با عظمت کنار خیمهـ ها
قدم میزد کهـ مبادا نسیمی بیاجازھ
رد شود از لا بهـ لاے خیمھ ناموس آل اللهـ
ناگھان از لا بهـ لای لشکر کوفهـ
کسی آمد در کنار خیمه ها
نعره کشان فریاد زد :
شمرم ولی نامه ای دارم براے
زادهی امالبنین . .
نامهـ رو گزاشتن تو دسته علمدار
تا آمد بخواند دردانه ای ناز از سوے
خیمہ بهـ سویش دوید .
گفت : عمو جونم
- جونِ عمو
نفسِ عمو بیا بغلم ببینم
سکینهـ خاتون گفت :
عمو آجی ها یهـ چیزی میگفتن
من نمی فهمیدم . . 😭
گفتن کهـ قراره بری
عمو تو کهـ نمیخوای ما رو تنها بزاری
فرمودند : نه عمو من همیشه پیشتم
سکینه وقتی خیالش راحت شد گفت پس عمو میشہ یدونه بوست کنم💔
تا کودک لب هایش به گونه عمو برخورد کرد عمو عباس شروع کرد بهـ گریهـ کردن😭
آخر خجالت میکشید برادر زادهاش چگونهـ لب هایش خشک است و تشنهـ ی اندکی اب 💦
حضرت سکینه تا خواست بره
برگشت باز اومد گفت :
راستی عمو یادتهـ دیشب بهم گفتی
نمیزاری اب تو دلمون تکون بخوره..🥀
- اره عمو جون
پس میشه فقط یهـ کم فقط یکم برامون اب بیاری اخهـ خیلی تشنمونهـ 😭
فرمودند :
باشهـ عمو فدات شهـ برو بهـ ابجی هاتم بگو من میرم براتون اب میارم 💔😭
بهـ میدان میرود با چند مشڪ خالی
تا بهـ اب میرسد فورا دو دست را پر از میکند . .
تا میخواهد بخورد یاد کودکان تشنهـ لب میوفتد آب کف دست را خالی میکند 😞
بچه هاے حرم تشنہ...
برادرم تشنہ..
علی اصغرم تشنہ . .😭
بہ دوشـش مشک آب و
رو بهـ رویش لشڪر بی تاب و . .
در انبوھ نخلستان کمان داران کمین کردند . . 🏹
با چهـ سرعتی آقـا دویدند ...😔
و بـا یک ضربهـ ے شمشـیر دست افتاد و . .😭😭😭💔
دست دیگرش در راه اربابـش افتاد 😔
مشکش را بہ دندان میگیرد ..💔
زیر چشمے بھ خیمـہ هـا نگـاه میکند ..
امـــا واے ...
وای😭
امام حسین اومد به سمت علـقمہ
زهـراے اطھر مادرش در حال گریه کردن
دیدن داره آقامون امام حسین میاد ..
چجوری داره میاد ....💔
رسـید کنار سقا ...
گفت :عباسم...😭💔
صـدام میلرزھ ....
اینجورے دیدم تو رو دست و پام
میلرزه ...
میون خیمہ تن بچہ هـا میلرزه ...
داداش
کـے ریخته جسم پاکتو بھم..؟
کـے نـظم چشمتو بهم زده ...؟
انگار از این تنی که مونده بود
لشکری روی تو قدم زده😭
کـجا میرے تنهـا سپـاه من ...
کجا میرے تنها پناه منــ ..💔
داداشم نخواب 😭
منو تنها نزار ...
عـــــباسم به خواهرت رحـم کن ..😭😭
بلند شو ببینم به حرف برادرت گوش بده 💔💔
وای آقام ابوالفضل...
کـجا داری داداش ...
سکینه و رقیہ منتظرتن ..😞💔
آقـا عباشون رو انداختن رو
آقـــا ابوالفضل عباس (س) ...😭
نویسندھ : م.جعفرے
[ https://eitaa.com/joinchat/2775515320Ce97d0e60f8 ]
هر شب با روضھ هامون همراھ باشید ↻!
هدایت شده از - إسـراء -
بسمِربِالحسین؏🌱!
السلامُعلیالحسین؛
وعلیٰعلیبنالحسین؛
وعلیٰاولادِالحسین؛
وعلیٰاصحابالحسین؛
Majid Banifatemeh - Ey Ahle Haram Miro Alamdar Nayamad (128)-۱.mp3
3.21M
اے اهلِ حرم میر و علمدار نیامد؛
سقاے حسین سید و سالار نیامد؛
علمدار نیامد؛ علمدار نیامد؛ حسین !
اندکے طَراوَٺ روح:))
ـ ــــــ صد بار ،اگر
علقَمھ را فَتح کنم ،
هر بار دوبارھ تشنھ
برمیگردم . .
#محرم | #استورے
➜•🌿
「 Eitaa.Com/Isra_F 」
- إسـراء -
اے اهلِ حرم میر و علمدار نیامد؛ سقاے حسین سید و سالار نیامد؛ علمدار نیامد؛ علمدار نیامد؛ حسین ! اند
این همه آدم رفتند و نیامدھ اند؛
ولی #فقط یک نفر است کهـ رفت
و هنوز هم در تاریخ دارند میگویند :
او نیامد؛ نیامد . . 😔😔
#ای_اهل_حرم_میر_و_علمدار_نیامد