آنقدر دردناک و پرمعنا بود که دلم نیامد عکس نگیرم.
یادمان نمیرود...
#روایت_زیبایی
#معصومه_سادات_رضوی
#اربعین
http://eitaa.com/istadegi
حضور عکسهای حاج قاسم و ابومهدی آنقدر در مسیر پررنگ بود که نمیشد بدون یاد آنان قدمی برداشت...
چقدر جایشان در این پیادهروی خالی بود...
#روایت_زیبایی
#معصومه_سادات_رضوی
#شب_جمعه
http://eitaa.com/istadegi
توی مسیر به این فکر میکنم که جمله "تکتک قدمهایم را نذر ظهورت میکنم" حامل چه اعتقاد عمیق و دقیقی است. حرفم سر نذر ظهور کردن قدمها نیست. این جمله یعنی من باور دارم امام زمانم در این مسیر است و من او را میبینم و نمیشناسم. جمله خطاب به امام است. شاید مهدی فاطمه آن را دید و لبخند زد...
#روایت_زیبایی
#معصومه_سادات_رضوی
#اربعین
بدون شرح...
- به سوی حسین میروم و نگاهم به مسجدالاقصی ست...
#روایت_زیبایی
#معصومه_سادات_رضوی
#اربعین
http://eitaa.com/istadegi