سلام بر شما عزیزان
ممنونم که نسبت به بنده محبت دارید و شکر خدا که قلمم موثر واقع شده.
دعا کنید روز به روز بهتر بشم انشاءالله
باز هم ممنونم از لطف شما
#معرفی_کتاب 📚
قدیس 📘
✍️به قلم: ابراهیم حسنبیگی
#نشر_نیستان
رمان قدیس داستان کشیش مسیحی روس است که به خواندن و جمع کردن کتابهای قدیمی و نسخ خطی علاقه زیادی دارد. روزی مردی تاجیک که متوجه علاقهی کشیش به این نوع کتابها شده است نسخهای از یک کتاب قدیمی را برای فروش به کلیسا میآورد و ادعا میکند که این کتاب متعلق به 1400 سال پیش است. کشیش باور نمیکند و تصمیم میگیرد برای صحت قدمت و موضوع کتاب، آن را امانت بگیرد بخواند تا مطمئن شود. او در روند خواندن از قدیمی بودن کتاب اطمینان پیدا میکند و تصمیم میگیرد کتاب را از مرد تاجیک بخرد. اما مرد تاجیک به خاطر این کتاب به قتل میرسد و داستان از این نقطه وارد مسیر جدیدی میشود. بعد از آن کشیش هم در معرض خطر قرار میگیرد چرا که قاتلان مرد تاجیک به دنبال ربودن کتاب هستند.
افرادی که به دنبال این کتاب هستند به کلیسا و منزل کشیش حمله میکنند اما موفق به دزدیدن کتاب نمیشوند، کشیش برای حفظ امنیت خود و کتاب با همسرش به منزل پسرشان به بیروت سفر میکنند...
🍃کتاب «قدیس» این بار به شیوهای متفاوت زندگی امیرالمومنین علی علیهالسلام را برای شما روایت میکند.
پ.ن: کتاب "ناقوسها به صدا درمیآیند" نسخه خلاصه شدهی رمان قدیس است.
#مبلغ_غدیر_باشیم
https://eitaa.com/istadegi
Ali Akbar Ghelich - Iliya (320).mp3
10.77M
✨🌿
قرآن همهاش یک «یا علی» است...🌱
🎤 علیاکبر قلیچ
عید غدیرتون مبارک!🌷
#عید_غدیر #من_غدیری_ام #غدیر
http://eitaa.com/istadegi
🎉عید غدیر را فرمودهاند: «عید اللَّه الاکبر»؛ از همهی اعیاد موجود در تقویم اسلامی این عید بالاتر است؛ پرمغزتر است؛ تأثیر این عید از همه این اعیاد بیشتر است. چرا؟ چون تکلیف امت اسلامی در زمینه هدایت، در زمینهی حکومت، در این حادثه غدیر معیّن شده است. حرفی نیست که بر طبق توصیه پیامبر اعظم در غدیر عمل نشد - پیغمبر هم طبق بعضی از روایتها خبر داده بود که عمل نخواهد شد - اما مسئله غدیر، مسئله ایجاد یک شاخص است، یک معیار و میزان است. تا آخر دنیا مسلمانان میتوانند این شاخص را، این معیار را جلوی خودشان قرار بدهند و تکلیف مسیر عمومیِ امت را معیّن کنند. اینی که پیغمبر اکرم حساسترین زمان را برای اعلام مسئله ولایت انتخاب کرد، این انتخابِ پیغمبر نبود، انتخابِ خدای متعال بود. از طرف پروردگار وحی رسید که: «بلّغ ما انزل الیک من ربّک».نه اینکه پیغمبر مسئله امامت و ولایت را از سوی پروردگار قبلاً نمیدانست؛ چرا، از اولِ بعثت برای پیغمبر مسئله روشن بود.
بعد هم حوادث گوناگون این بیست و سه سال، آنچنان این حقیقت را عریان کرد و آشکار کرد که جای تردیدی باقی نمیگذاشت؛ اما اعلان رسمی باید در حساسترین زمان اتفاق میافتاد و به دستور پروردگار اتفاق افتاد: «بلّغ ما انزل الیک من ربّک و أن لم تفعل فما بلّغت رسالته»؛ یعنی این یک رسالت الهی است که باید بگویی. بعد هم که در غدیر خم، در نزدیکی جحفه، نبی مکرم مردم را متوقف کردند، کاروانهای حجاج را جمع کردند و این مطلب را اعلان کردند، آیهی شریفه آمد که: «الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی»؛ نعمت کامل شد، دین کامل شد.
امام خامنهای، ۱۵ آذر ۱۳۸۸
#عید_غدیر #من_غدیری_ام #غدیر
http://eitaa.com/istadegi
✨🌱
مقابلش زانو زدم. نگاهش رو به پایین بود و تبسمی همیشگی و کمرنگ روی لبهایش. یک شعاع از آفتاب، از میان درز چادر راه پیدا کرده بود و بر چهرهاش دست میکشید. سحاب -عمامه پیامبر- روی سرش بود و یک سر عمامه بر شانهاش. یک دست را روی زانو و دست دیگر را داخل تشت آب گذاشته بود. آب روی دستش موج میخورد و دور انگشتانش میچرخید. تکههای نور خورشید روی سطح آب میرقصیدند؛ انگار که تکههای نقره.
دست بردم داخل آب. سرد بود... نه. گرم بود... نه. چیزی بود شبیه خنکای بهشت؛ لطیف. خنکاش از نوک انگشتانم راه پیدا کرد تا قلبم. تمام روحم را در آب گذاشته بودم. روح خشکیدهام داشت جان میگرفت. روح آلودهام داشت پاک میشد. قطرههای آب پیوندی نامرئی میساختند میان روح من و ولایت علی.
دست از آب بیرون آوردم؛ اما آن خنکی هنوز به انگشتانم چسبیده بود. آب قطره قطره از دستم میچکید و من هراسان بودم که از دستش بدهم. دستِ تَرَم را به چهره کشیدم. پشت سرم همهمه بود. نفر بعدی و بعدی و بعدی، انتظار میکشیدند برای شستن روحشان در آن تشت آب کوچک.
از جا برخاستم. میخواستم بروم به همه بگویم بیایید اینجا. روحتان را، روحهای خشکیده و آلودهتان را بیاورید پیش علی تا معجزهوار زندهاش کند...🌱
✍🏻 فاطمه شکیبا
#عید_غدیر #من_غدیری_ام #غدیر
http://eitaa.com/istadegi
سربازهای گمنام امیرالمومنین، هرجا هستید عیدتون مبارک!🌱
امروز سالگرد انتشار خط قرمزه...
#عید_غدیر #من_غدیری_ام
مصباح، فاتح، اروند، صدرزاده،
فاطمهزهرا و فاطمه،
خواهرهای دینی من،
سالگرد پیمان خواهریمون مبارک!
واخَیْتُکِ فِی اللّٰهِ، وَصافَیْتُکِ فِی اللّٰهِ، وَصافَحْتُکِ فِی اللّٰهِ...✨
#عید_غدیر
مهشکن🇵🇸🇮🇷
مصباح، فاتح، اروند، صدرزاده، فاطمهزهرا و فاطمه، خواهرهای دینی من، سالگرد پیمان خواهریمون مبارک! و
واقعا نمیدونم قبوله یا نه؛ ما یکی دوبار دیگه هم حضوری عقد اخوت خوندیم. روز غدیر تکرارش کردیم که یادآوری بشه. ولی یادمه توی کتاب «عمار حلب» خوندم که شهید محمدحسین محمدخانی هم اینطوری عقد اخوت میخوند.