فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زاکانی و قاضیزاده حین گوش دادن به صحبتهای پزشکیان:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حالت من وقتی جلیلی حرف میزنه:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آخه کارشناسهات رو هم دیدیم آقای پزشکیان😒
سطح تحلیل و حرفهای آقای پزشکیان از استاد ج هم بدتره😒
استاد ج:
https://eitaa.com/istadegi/12116
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پورمحمدی از همتی هم مهرعلیزادهتره🙄
خب مناظره تموم شد،
امشب یه قسمت رمان میذارم فردا صبح هم یه قسمت دیگه عیدی عید غدیر😁
🔰بسم الله قاصم الجبارین 🔰
📚 داستان بلند #خورشید_نیمه_شب
جلد دوم شهریور
(درام، معمایی، تریلر)
✍️به قلم: فاطمه شکیبا
قسمت 222
کیسه خوراکیها را روی اوپن میگذارد. یک بسته چیپس از داخلش درمیآورد و با همان حال پریشان، شروع میکند به خوردن. به یک نقطه خیره است و چهرهاش داد میزند که نمیداند باید چکار کند. پس پرخوری عصبی هم دارند آقا!
-برای چیپسا انقدر نگران بودی؟
روی نزدیکترین مبل ولو میشود و با دهان پر از چیپس میگوید: نه... چیزه...
چند تکه چیپس از دهانش به بیرون میپاشد و لجم میگیرد. تکههای چیپس باقی مانده دور دهانش را پاک میکند و میگوید: دیشب بابام و گالیا رو باهم دیدم.
میخواهم بگویم خب به جهنم؛ ولی وقتی گیرندههای عصبی کلمه گالیا را به مغزم میرسانند، شاخکهایم تیز میشوند.
-خب؟
ایلیا دوباره دستش را پر از چیپس میکند و نزدیک دهانش میبرد. همه را با هم در دهانش جا میدهد و با چهرهی درهم، شروع میکند به جویدن.
انگار دارد افکار پریشانِ توی مغزش را میجود و له میکند زیر دندانهایش. یا شاید میخواهد از گفتن ادامهاش طفره برود؛ هرچند مشخص است دیگر!
گالیا با پدرش رابطه دارد. چیز بعیدی نیست از یک بیوهمردِ سیاستمدار و قدرتمند. گالیا هم انقدر تشنه قدرت هست که بخاطر ریاست موساد، دست به دامان جاذبههای زنانهاش شود و به چنین خفتی تن بدهد. بالاخره پرستو بودن اولین چیزی ست که به زنها یاد میدهند توی موساد!
ایلیا با دهان پر حرف میزند.
-مثل این که با هم...
سرفه میکند و دستش را جلوی دهانش میگیرد که چیپسها بیرون نپاشند. نزدیک است خفه شود برای گفتن دو کلمه. چند بار میزنم میان دو کتفش و میگویم: باشه، باشه، فهمیدم. رابطه عاشقانهس دیگه. نمیخواد سرش خفه بشی.
سرش را تکان میدهد و تقلا میکند چیپسهایی که به زور در دهانش چپانده را پایین بدهد. مقابلش روی مبل مینشینم و میگویم: تا اینجاش که خیلی چیز خاصی نبود. بعدش چی؟
ادامه دارد...
قسمت اول رمان:
https://eitaa.com/istadegi/9527
⛔️کپی بدون هماهنگی و ذکر منبع، مورد رضایت نویسنده نمیباشد⛔️
#مه_شکن ✨
🌐https://eitaa.com/istadegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱علی بن ابیطالب (علیه آلاف التّحیّة و السّلام) یک قلهی مرتفع است؛ هم برای حاکم اسلامی و حکومت اسلامی، هم برای هر فرد مسلمان.
🌷 #عید_غدیر #غدیر
http://eitaa.com/istadegi
عید غدیر رو دوست دارم، چون سالگرد عقدمه😌💚
چیه؟ عقد اخوت رو میگم 🙄😎
واقعا فکر کردید چی؟😒
سالگرد عقدمون مبارک رفقا🥰
🌺 رهبر انقلاب: مشارکت مردم در انتخابات، مایه سرافرازی جمهوری اسلامی و کوتاه شدن زبان دشمنان است
✏️ رهبر انقلاب صبح امروز در دیدار مردمی عید غدیر در آستانه انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم:
امیدواریم که انشالله خدا ملت ایران را سرافراز از این انتخابات خارج کند. سرافرازی به چیست؟ سرافرازی به دو مطلب است در درجه اول مشارکت حداکثری، در درجه بعد انتخاب اصلح.
✏️ هردو مهم است؛ مشارکت بالا که ما روی آن خیلی اصرار میکنیم بخاطر این است که جمهوری اسلامی دشمن دارد، یکی از چیزهایی که جمهوری اسلامی را بر دشمنانش فائق میکند انتخابات است. اگر در این انتخابات مشارکت خوب مردم مشاهده بشود این مایهی سرافرازی جمهوری اسلامی است. مشارکت مردم در ذات جمهوری اسلامی است.
✏️ وارد میدان شدن مردم این معنایش این است که جمهوری اسلامی به معنای واقعی کلمه جمهوری است، زبان دشمنان کوتاه میشود. در هر انتخاباتی که مشارکت کم بوده زبان ملامت دشمنان جمهوری اسلامی و حساد جمهوری اسلامی دراز شده است، ملامت کردند. وقتی مشارکت بالاست زبان بدگویان کوتاه میشود، نمیتوانند ملامت کنند، نمیتوانند شادی کنند، دشمن شاد نمیشویم! این علت این است که بنده اصرار بر مشارکت بالا دارم. ۱۴۰۳/۴/۵
🖼 #عید_غدیر
💻 Farsi.Khamenei.ir
🔰بسم الله قاصم الجبارین 🔰
📚 داستان بلند #خورشید_نیمه_شب
جلد دوم شهریور
(درام، معمایی، تریلر)
✍️به قلم: فاطمه شکیبا
قسمت 223
چندتا مشت به سینهاش میزند که باقیماندههای در گلویش پایین بروند و با صدای خش خورده میگوید: به بابام گفته بود من دوستدختر دارم.
دست دراز میکنم سمت پاکت چیپس و یکی از داخلش برمیدارم.
-خب؟
-منظورش تو بودی.
نوبت من است که چیپس در گلویم بپرد. به سرفه میافتم و سعی میکنم سریع قورتش بدهم. قبل از این که ایلیا از جا بلند شود تا بزند میان کتفهایم، به خودم مسلط میشوم و میگویم: کدوم احمقی اینو گفته؟
ایلیا دوباره برمیگردد سر جایش. سرش را میاندازد پایین و میگوید: من به لیبرمن اینطوری گفتم...
خیز برمیدارم و صدایم را بالا میبرم.
-تو چه غلطی کردی؟
از ترس خیزی که برداشتهام، خودش را عقب میکشد و میچسبد به پشتیِ مبل. دستانش را میبرد بالا و میگوید: مجبور شدم! لیبرمن به ارتباطمون مشکوک شده بود. منم گفتم... رابطهمون اینطوریه...
احساس میکنم درونم یک کوره بزرگ است و هربار نفس میکشم، در آن کوره دمیده میشود. لیبرمن حالا پیش خودش فکر میکند چقدر من احمق و واماندهام که با ایلیا دوست شدهام! سعی میکنم این گرما را مهار کنم و میگویم: خب؟ من هنوز نمیفهمم مشکل تو چیه؟
نمک سر انگشتانش را لیس میزند و نگاهش را میدزدد. حتما از چهرهام پیداست که دمای کورهی درونم رفته بالا.
مثل پسربچهای که خرابکاری کرده، اینسو و آنسو را نگاه میکند و میگوید: چیزه... بابام... خب میدونی که... براش مهمه من با کیا میرم و میام... مخصوصا که یه سیاستمداره... گفته که... گفته میخواد ببیندت.
در خودش جمع میشود؛ از ترس واکنش من در لاک دفاعی رفته. من اما باز هم تمام نیرویم را صرف میکنم تا در کمال آرامش بپرسم: چی گفتی؟
ادامه دارد...
قسمت اول رمان:
https://eitaa.com/istadegi/9527
⛔️کپی بدون هماهنگی و ذکر منبع، مورد رضایت نویسنده نمیباشد⛔️
#مه_شکن ✨
🌐https://eitaa.com/istadegi
عیدتون مبارک آقا سید!
عیدی مردم ایران یادتون نره،
دعا کنید اصلح رو انتخاب کنیم...🌱
#عید_غدیر #غدیر #انتخابات
http://eitaa.com/istadegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من وقتی قاضیزاده حرف میزنه: