eitaa logo
مه‌شکن🇵🇸
1.3هزار دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
538 ویدیو
76 فایل
✨﷽✨ هرکس‌می‌خواهدمارابشناسد داستان‌کربلارابخواند؛ اگرچه‌خواندن‌داستان‌را سودی‌نیست‌اگردل‌کربلایی‌نباشد. شهیدآوینی نوشته‌هایمان‌تقدیم‌به‌ اباعبدالله‌الحسین(ع)‌وشهیدان‌راهش..‌. 🍃گروه‌نویسندگان‌مه‌شکن🍃 💬نظرات: https://payamenashenas.ir/RevayatEshgh
مشاهده در ایتا
دانلود
داشتم به خواهرم تصاویر گرینلند رو نشون میدادم، پیشنهاد داد برای شما هم بذارم این تصاویر رو. این یک تصویر از شهر گودت‌هاب(نوک) در شبه. جالبه بدونید که: سردترین دمای ثبت شده در نوک ۳۲٫۵− و گرم‌ترین آن نیز ۲۶٫۳ درجه سانتی‌گراد بوده‌است. ۱ دی، کوتاه‌ترین روز سال در نوک است که خورشید در ساعت ۱۰:۳۰ صبح طلوع و در ساعت ۲:۲۰ بعد از ظهر غروب می‌کند. ۱ تیرماه درازترین روز سال در نوک است که خورشید در ۲:۵۴ بامداد طلوع و در ۱۲:۰۴ بامداد فردا غروب می‌کند.
مه‌شکن🇵🇸
🔰 بسم الله قاصم الجبارین 🔰 📚 داستان بلند #خورشید_نیمه_شب جلد دوم شهریور (درام، معمایی، تریلر) ✍️ب
کلیسای مذکور که بازهم باهاش داستان داریم... کلیسای جامع نوک. البته این تصویر مربوط به تابستان گرینلنده.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام اشکالی نداره، ولی لطفاً لینک مه‌شکن هم ذکر بشه.
سلام همون‌قدر که همیشه می‌خوابیدم! بجز وقت‌هایی که امتحانات در ماه رمضان بود، هیچ‌وقت یادم نمیاد شب رو برای درس خوندن بیدار مونده باشم.
امروز رفته بودم توی مدرسه فرزانگان (تیزهوشان) صحبت کنم، بعد سخنرانی چند نفر از بچه‌ها اومدن که صحبت کنیم، فهمیدم یک نفرشون از اعضای کاناله😎 از همین تریبون بهش میگم: یادت نره لینک کانال رو به همه دوستانت بدیا🙄 تازه پذیرایی شون هم نسکافه بود😌💚
💢 بمباران اردوگاه "جبالیا" بیش از ۴۰۰ کشته و زخمی برجای گذاشته... دقت کنید، اسرائیل توی نبرد زمینی موفق نبوده و برای همین جنایاتی مثل حمله به المعمدانی و جبالیا رو مرتکب می‌شه. با این که حمله زمینی به غزه رسما شروع شده، ولی هنوز نتونستن کار زیادی از پیش ببرند. چرا؟ چون نیروهای مقاومت، با این که خیلی مجهز نیستند ولی نیروی انسانیِ مومن و جان برکف دارند. نیرویی که می‌دونه چه بکشه چه کشته بشه پیروزه، به این راحتی شکست نمی‌خوره. این وعده خداست که: إِن يَكُن مِنكُم عِشرونَ صابِرونَ يَغلِبوا مِائَتَينِ ۚ وَإِن يَكُن مِنكُم مِائَةٌ يَغلِبوا أَلفًا مِنَ الَّذينَ كَفَروا بِأَنَّهُم قَومٌ لا يَفقَهونَ(هرگاه بیست نفر با استقامت از شما باشند، بر دویست نفر غلبه می‌کنند؛ و اگر صد نفر باشند، بر هزار نفر از کسانی که کافر شدند، پیروز می‌گردند؛ چرا که آنها گروهی هستند که نمی‌فهمند!). 65 انفال. این آیه دقیقا داره یه رابطه علت و معلولی رو توضیح میده. صبر و فهم درست، دوتا ویژگی مهمی هست که باعث می‌شه نیروی آدم ده برابر بشه. امام علی علیه‌السلام هم فرمودند: "این پرچم را جز اهل صبر و بصیرت به دوش نمی‌کشند." صبر و بصیرت. دوتا چیزی که همه ما توی این جنگ ترکیبی بهش نیاز داریم. صهیونیست‌ها هم خودشون رو خوب می‌شناسند هم رزمندگان مقاومت رو. برای همینه که از طریق هوایی، وحشیانه حمله می‌کنند. چون می‌دونن توی نبرد زمینی، با توجه به آیه 65 انفال شانس زیادی برای پیروزی ندارند. آخه سرباز اسرائیلی برای چی باید بمیره؟ برای وطنی که مال خودش نیست؟ برای دینی که سرتاسرش دروغ و تحریفه؟ برای حکومتی که جعلی و نامشروعه و از درون متلاشیه؟ مگه عقلش کمه که خودشو به کشتن بده؟ فقط به شکل بزدلانه‌ای میان روی سر مردم غیرنظامی بمب و موشک می‌ریزن، همین نشونه شکست خوردنشونه! و جالبه که مردم غیرنظامی غزه هم با همین ویژگی صبر و بصیرت، هنوز با وجود این شرایط سخت باخت ندادند! براشون دعا کنید...
مه‌شکن🇵🇸
💢 بمباران اردوگاه "جبالیا" بیش از ۴۰۰ کشته و زخمی برجای گذاشته... دقت کنید، اسرائیل توی نبرد زمینی
شش بمب یک تنی روی سر مردم جبالیا انداختند... متوجهید؟ شش تن مواد منفجره... اونی که روی بیمارستان المعمدانی افتاد فقط یک تن بود... اینم اضافه کنم که جبالیا از مناطق پرجمعیت بود... پ.ن: جالبه بدونید مساحت کل نوار غزه تقریبا نصف شهر اصفهانه، یکم بیشتر از نصف. استان اصفهان رو نمی‌گم ها... شهر اصفهان رو می‌گم... اصفهان ۵۵۱ کیلومتر مربع غزه ۳۶۰ کیلومتر مربع...
مه‌شکن🇵🇸
🔰 بسم الله قاصم الجبارین 🔰 📚 داستان بلند #خورشید_نیمه_شب جلد دوم شهریور (درام، معمایی، تریلر) ✍️ب
🔰 بسم الله قاصم الجبارین 🔰 📚 داستان بلند جلد دوم شهریور (درام، معمایی، تریلر) ✍️به قلم: فاطمه شکیبا قسمت 24 به دریا اشاره می‌کند. زیر نور ستاره‌ها و چراغ‌های کریسمس، مجسمه‌ای برنزی می‌درخشد. مجسمه زنی با موهای بلند که با وقار و شکوه، میان یک خرس قطبی، شیر دریایی، نهنگ و چند ماهی دیگر نشسته است و پسری موهایش را شانه می‌کند. طوری دورش را گرفته‌اند که فقط سر و گردنش پیدا باشد. -اون مادر دریاست، مردم بومی بهش می‌گن سدنا. از اسطوره‌های باستانی اینجاست. آب دریا بالا آمده و تکه‌های یخ و موج‌ها دور مادر دریا می‌چرخند. مغرورانه مانند ملکه‌ای که بر دریا فرمان می‌راند، بر تختش تکیه زده و انگار امواج دریا هریک چین‌های دامنش هستند. دانیال می‌گوید: ارزش دیدن داشت مگه نه؟ - خیلی باشکوهه... شبیه مادر عباس است. باشکوه و تماشایی. مادر عباس را تصور می‌کنم که بجای سدنا نشسته، لبخندی مادرانه بر لب دارد و روسری‌ای آبی‌رنگ مثل دریا سرش کرده. روسری و دامنش امتداد دارند تا دریا و در دریا محو می‌شوند. عباس هم شبیه دریاست یا دریا شبیه عباس است. دور مادرش می‌چرخد و با امواجش نوازشش می‌کند. دستم را دور فلاسک قهوه می‌پیچم تا گرم شود و زیر لب می‌گویم: مثل مامان عباسه... دانیال آه پرسوزی می‌کشد و بخار غلیظی از بینی و دهانش بیرون می‌آید؛ مثل یک اژدها. -قرار بود گذشته رو فراموش کنیم، مگه نه؟ -دوست ندارم قسمتای قشنگش یادم بره. دانیال با حالتی عاقل‌اندرسفیه نگاهم می‌کند. می‌گویم: تو هم اگه مامان عباس رو دیده بودی می‌فهمیدی که چقدر فوق‌العاده بود. یه آدم واقعی بود. از خود عباس هم بهتر بود. دانیال نفسی از سر بی‌حوصلگی می‌کشد و دستانش را بالا می‌برد: باشه قبوله، من تسلیمم. تا وقتی اینجوری ازش یاد کنی فکر نکنم مشکلی پیش بیاد. و من منظور مستتر در کلامش را می‌فهمم؛ این که حق ندارم به انتقام فکر کنم. حق ندارم به این فکر کنم که چه کسی عباس را کشت و چرا. البته این که من به چه چیزی فکر می‌کنم، ربطی به دانیال ندارد. من به انتقام فکر می‌کنم. به این که قاتل عباس هنوز تاوان نداده و باید تاوان بدهد. دانیال یک قلپ از قهوه‌اش می‌نوشد و با چشم به بالای سرش اشاره می‌کند: آسمون اینجا خیلی قشنگه، چون آلودگی نوری کمه می‌تونی راحت ستاره‌ها رو ببینی؛ البته اگه هوا ابری نباشه. با انگشت اشاره‌اش، خطی از ستارگان را در آسمان نشانم می‌دهد. ستارگان در یک صف نورانی دور هم جمع شده‌اند و اطرافشان را هاله‌ای شیری‌رنگ گرفته است. انگار آسمان مثل انار شکاف خورده است و ستارگان مثل دانه‌های انار، از شکافش بیرون ریخته‌اند. کهکشان انقدر نزدیک است که حس می‌کنم اگر چند قدم جلوتر بروم، می‌توانم ستاره‌ها را در آغوش بگیرم. -اگه استخدام موساد نمی‌شدم، حتما ستاره‌شناس می‌شدم. دانیال این را می‌گوید و جرعه دیگری قهوه می‌نوشد. در خودم جمع می‌شوم. زندگی ما زیباتر می‌شد اگر موساد و نقشه‌های خودخواهانه‌اش نبود. ادامه دارد... قسمت اول رمان: https://eitaa.com/istadegi/9527 ⛔️کپی بدون هماهنگی و ذکر منبع، مورد رضایت نویسنده نمی‌باشد⛔️ ✨ 🌐https://eitaa.com/istadegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام فرستادن پی‌دی‌اف‌ها هیچ اشکالی نداره.