دلم میخواست خانهات باشم ,
که از خستگی هایت به آغوش من برگردی.
جنون اَدواري
جناب اریانفر عزیزم ، منم هیچ وقت هنر به اندازه بودن رو بلد نبودم ، یا انقدر کمم که فراموش میشم یا ا
حق باتوعه آریانفر عزیزم ، کسی بی اعتمادی رو جزوی از وجودت میکنه که همهی وجودت میدونستیش.
اَرغوان شاخهیِ همخون جدا ماندهی من . .
آسمان تو چه رنگ است امروز ؟ آفتابیست هوا ؟
یا گرفته است هنوز ؟ من در این گوشه که از دنیا بیرون است , آسمانی به سرم نیست
از بهاران خبرم نیست , آنچه میبینم دیوار است
آه این سخت سیاه آنچنان نزدیک است که چو بر میکِشم از سینه نفس , نفسم را بر میگرداند , ره
چنان بسته که پرواز نگه , در همین یک قدمی میماند.
هدایت شده از دُژَم .
فور کنید و آیدی قرار بدید :
- مهمونی بالماسکه ترتیب بدم .
- به مردم عادی و یک گروه مافیا تقسیمتون کنم .
- لحاظ کنم هر شخص چه نقش و ماموریتی داره .
- رندوم کاپل تعیین میکنم .
- به هرشخص نیک نیم فرانسوی تعلق میگیره .
Limit : 25 | Tags .
هدایت شده از 𝘯𝘦𝘱𝘦𝘯𝘵𝘩𝘦
درودی از «اندوهپرست» و «nepenthe» در آستانۀ فصلی سرد ، در ابتدای دركِ هستیِ جهان .
جهتِ شرکت درتقدیمی ، این پیغام رو بازنشر بدید تا آیهان ، با توجه به انتخاب شما بین اعداد ۳۰ تا ۳۰۰ ، بهتون چند بیت شعر و نلی ، یك پادکست جهتِ نقش بستنِ لبخند روی لبهاتون تقدیم کنن .
limit : ۱۰۰ - ۲۴۰
برای قرارگیریِ لینك | 📻