eitaa logo
هیأت جوانان حضرت علی اکبر (ع)
260 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
145 ویدیو
10 فایل
حضرت علی اکبر (ع)، "جوان مومن انقلابی" زمان خویش بود!
مشاهده در ایتا
دانلود
🖇 ... (ادامه سخن) 🤝 آدم می‌فرماید به شیث که از من گرفته بود که تو را قرار بدهم. یک نکته این است حتما خدا باید وصی را نصب بکند. یعنی من مامور هستم و الا با کیست؟ از طرف خداست. یک نکته دیگر این است که هر عالم است لذا اگر حجت نباشد زمین اهلش را می‌بلعد. قوانین الهیه به وجود انبیا پیدا می‌کند، پیدا می‌کند. وقتی که یک کسی بگوید قرآن کفایت می‌کند، کتاب‌های انبیا کفایت می‌کند، حجت دیگر نمی خواهیم، میگوییم کتاب‌های انبیا قابل تأویل هستند به جهات متعدد. که دیگر جای تأویل نداشته باشد تا دیگر کس دیگری به چیر دیگری تاویل نکند. نگویید حَسْبُنَا كِتَابُ اللَّهِ فقط کتاب الهی ما را کفایت می‌کند. 😥 جبرائیل به شیث فرمود خدا به تو بدهد و برای تو اجر قرار بدهد. ما نمی دانیم وقتی یک نبی الهی از دنیا می‌رود آن هم برای فرزندی مثل شیث که می‌داند باب نبوت و ارتباط با عالم جبروت عالم ملکوت و عالم معنا از طریق پدر بوده است چقدر این سنگین و ترسناک است. اگر شما جریان فاطمه سلام الله علیها را شنیده باشید حضرت در فراق پدر چقدر گریه کردند؟ همه‌ی این گریه‌ها نه به خاطر این بود که پدر را از دست داده بلکه پدری که بین آسمان و زمین بوده است را از دست داده است. لذا شیث خیلی نگران شد، هراسناک شد. جبرئیل گفت: نه! باب نبوت پیدا می‌کند. من بر تو نازل می‌شوم و تو با خدای تبارک و تعالی ارتباط داری و این هراس و وحشت تو پیدا می‌کند و انس پیدا می‌کنی. 🛐 بعد با هم آمدند، تکفین کردند و غسل دادند، بعد دفن کردند. همه اینها را جبرئیل تعلیم داد به شیث. وقتی که موقع نماز شد، شیث منتظر شد تا جبرئیل ملک اعظم الهی جلو بایستد. جبرئیل به شیث خطاب می‌کند که شیث می‌دانی چه مقامی پیدا کردی از این به بعد؟ شیث می‌گوید شما ملک اعظم الهی با این شأنیت من چطور جلو بایستم. جبرئیل می‌گوید: ما از آن وقتی که سجده کردیم بر آدم، ما این بود که در برابر ابناء آدم همیشه باشیم و در باشیم و امام ما ابرار و نیکان انسان‌ها هستند. ما چگونه بر اماممان مقدم شویم؟ تو امام ما هستی! جبرئیل این را به شیث نبی می‌گوید. لذا می‌گوید تو باید جلو بایستی و همه‌ی ما پشت سر تو. آمدند پشت سر او و اقتدا کردند به او. 🙇‍♂ امام صادق می‌فرماید اِنَّ المَلَائِکَة لِخُدَّامِنَا وَ خُدَّامِ مُحِبِّینَا (نورالثقلین، ج 4، ص 511) ملائک هم خدام ما هستند هم خدام دوستان ما. ببینید جایگاه ما کجاست. من خودم را عرض می‌کنم مشغول هستیم. چطور انسان مشغول خاک بازی است و این طور خودش را، استعداد و عمرش را می‌کند؟ 📚 منبع: جلسه 95/02/04 سمت خدا. ................................................ ✅ @javananaliakbar1386
🌹 🌙 🌹 آزاده جانباز علی ناصرفرد 🌹 شهدا در کدامین شب تقدیر شهادتشان مقدر شد! در زمان اسارت رزمندگان برای برگزاری مراسم شب‌های قدر به شدت محدود بوده و حتی برای قرآن خواندن نیز سخت در فشار بودند که با توجه به فشارهای سخت و محدودیت‌هایی که برای اسرا ایجاد شده بود هیچ کدام از این مسائل موجب نشد تا رزمندگان دست از و بردارند. در جبهه حال و هوای زمینیان همچون ملکوتیان بود و با توجه به اختیاراتی که اسرای ایرانی در برگزاری مراسم ویژه شب قدر داشتند این حال و هوای ملکوتی را معنوی‌تر می‌کرد. برای برگزاری و احیای شب‌های قدر اسرا با و مصمم بودند تا این مراسم‌ها به نحو احسن برگزار شود. در ایام شهادت مولای متقیان علی(ع) بعثی‌ها اجازه پابوسی حرم مطهر حضرت علی(ع) را از اسرای ایرانی منع کرده بودند و در این میان نیز وعده‌هایی به اسرا می‌دادند که این امر بیشتر موجب تأثر و تأسف رزمندگان در اردوگاه می‌شد. در شب‌های ماه مبارک به ویژه دل‌ها بی‌قرارتر از همیشه و حضور خدا در تمام لحظات اسارت بیشتر حس می‌شد و این رب شهدا بود که اسیران را یاری می‌کرد. با تمام محدودیت‌هایی که برای مراسم احیای شب‌های قدر داشتیم و در اردوگاه نیز کتاب مفاتیح‌الجنان نبود و فقط یک جلد کلام‌الله مجید وجود داشت،‌ روحانیان و اسرایی که دعاها و زیارت‌نامه‌ها را حفظ بوده و با آن مأنوس می‌شدند برای تمام اسرا زمزمه کرده و اسرای دیگر نیز در خفا زمزمه می‌کردند. شب‌های نجف شب‌هایی بود که مرقد مطهر امیرالمؤمنین علی(ع) در جوار اردوگاه ا
موضوع: را دوست بداریم 😇 حاج‌آقاعابدینی: 🤴 حاکم ظالمی در دوره ادریس نبی وجود داشت. یک روز از یک زمینی داشت عبور می‌کرد. دید این زمین خیلی سرسبز و خوب است گفت این باید مال من باشد. گفتند صاحب دارد. صاحبش موحد هم بوده؛ یعنی یکی از یاران ادریس نبی بوده است. می‌گوید این زمین را بده به من. می‌گوید همه‌ی خرج زن و بچه ام از همین است. می‌گوید پس بفروش. می‌گوید اگر بفروشم راه معاشی غیر از این ندارم. شاه میاید به خانه درحالیکه غمگین بوده است. همسرش که خیلی بود. گفت چرا ناراحتی؟ می‌گوید این طور شده است. می‌گوید کاری ندارد. من یک برایش می‌کنم که این از دین مَلِک خارج است و عده‌ای شهادت می‌دهند و می‌توانی او را بکشی و زمینش را مالک شوی. همین طور هم شد. 😥 فکر نکنیم ما پادشاه نیستیم. گاهی همین ‌های ما هم بوی همین را می‌دهد. به قول ایت الله بهجت ما و پیدا نکردیم. ولی در همین حیطه‌ای که هستیم، در همین مقداری که دستمان باز است به اندازه‌ی خودمان همین کارها را می‌کنیم؛ در همسایگی مان، گاهی در دوستانمان، در خانه‌ی خودمان، بین همسر و فرزندان، گاهی در اداره یک کاری می‌کنیم که طرف ساقط شود تا من به جایش بروم. 😡 در این مرحله خداوند آنقدر غضبش بالا میگیرد که ادریس را می‌فرستد سراغ آن پادشاه. خطاب می‌کند تو شدی از این که من می‌کنم. بگو به او که به زودی از تو می‌گیرم. در روایت دارد که قدرت ندارد و علیه اش پرونده سازی کردی به سرعت الهی محقق می‌شود. این مطلب انحصار به دوران خاصی ندارد. 🙌 حضرت ادریس یک نفری رفته سراغ این ظالمی که از هیچ ظلمی ابا ندارد. چقدر باید در وجود انسان حاکم باشد. می‌گوید ! نمی‌گوید من تنهایی بروم؟ خداوند خطاب میکند اینکه من به خرج می‌دهم برای این است که تو بلکه یک جا سیر شوی، بگویی کردم، کردم. اصحاب نشسته بودند همه دور تا دور ادریس به تنهایی آمد همین را گفت. بعد وقتی که برگشت شاه به او گفت زود برو از جلوی چشمم دور شو وگرنه تو را هم می‌کشم. یعنی معلوم بود از این پیام ترسی هم بر دلش ایجاد شده که همان جا او را نکشت. ادریس رفت. شاه همسرش را صدا زد. همسر شاه وارد شد گفت چه شده؟ گفت چنین مسئله‌ای بوده است. گفت تو مالک هستی، تو پادشاه هستی، چطور جرئت کرده در مقابل تو این حرف‌ها را بزند؟ خودم می‌فرستم او را با لشکر نابود کنند چهل نفر را فرستاد که دنبال ادریس گشتند وقتی به ادریس رسیدند حضرت ادریس به اذن الهی خطاب کرد که مُت یعنی بمیرید. مردند. 🖇 ادامه دارد ... 📚 منبع: جلسه 95/02/18 سمت خدا. ................................................ ✅ @javananaliakbar1386
موضوع: سلام بر نوح 😇 حاج‌آقاعابدینی: 👘 ادریس اولین کسی بود که و را ابداع کرد. قبل از او مردم از پوست حیوانات و برگ درختان بدون این که دوختنی در کار باشد استفاده می‌کردند اما از زمان ادریس او اولین کسی بود که لباس دوخت و دوختن لباس را ابداع کرد. ادریس هر سوزنی که می‌زد حال و در وجودش بود یعنی تمام وجودش حتی حین اشتغالش می‌گفت لا اله الا الله یعنی سوزن زدنش را در یک راه تهلیل و تمجید حق می‌دید. 🙌 تمام زندگی انسان با این نگاه باشد. می‌گویم خدایا به قصد این که امر توست که باید آدم برود دنبال کار راه می‌افتم می‌روم دنبال کار. در انجام کارش میگوید خدایا من قصدم این است که اطاعت تو کرده باشم. این از جلوگیری می‌کند. من در میان جمع و دلم جای دیگر است. یعنی بدن اینجا با بقیه است مشغول گفتگوست اما حقیقت این شخص جای دیگری در مراتب معراجیه سیر میکند. 🏘 ادریس نبی از انبیاء یونانی بوده است. یکی از معجزاتش علم حکمت و نجوم و حساب و علم هیئت بوده است. نسبت به علم نجوم یک تسلط ویژه‌ای داشت که افلاک وقتی کنار هم قرار می‌گیرند چه آثاری ایجاد می‌شود. را ابداع کرده است لذا دارد به دستور ایشان شهر‌ها با شهرسازی بنا شد یعنی داشت چه در شهر و چه در شهر. این لذا شهر از دوره‌ی ایشان آغاز شد معماری شهر‌ها شکل گرفت. اولین کسی بوده که با قلم نوشته است. سی صحیفه داشت. هر کدام از این صحیفه‌ها اسمی دارد که در کتاب شریف بحار آمده است. 🙋‍♂ با سلام بر نوح نبی وارد زندگی ایشان می‌شویم. که «سَلَامٌ عَلَى نُوحٍ فِي الْعَالَمِينَ». دوران عمر نوح را مختلف ذکر کرده اند. دوره‌ی اول عمر نوح دورانی بوده است که در زمان انبیا قبل بوده است و هنوز به نبوت مبعوث نشده بوده است. این دوره را از حدود چهارصد تا هشت صد و پنجاه سال ذکر می‌کنند. نوح نبی با دو واسطه به ادریس نبی از فرزندان ادریس نبی می‌شود. نوح شغلش هم نجاری بوده است یعنی از ابتدا نوح نجار بود و بعد در جریان ساختن کشتی خداوند نجاتش را از طریق همان شغلی که از ابتدا داشت قرار داد. زبان نوح زبان سریانی بوده است. دوران دعوت نوح حدودا 950 سال در قرآن قبل از وقوع طوفان است و بعد از طوفان دوباره نبی بوده است. 🏃‍♂ نوح در دوران سلطه‌ی جبارین زندگی می‌کرد که فرزندان قابیل بودند. او از فرزندان شناخته شده‌ی حضرت ادریس بود و جزء کسانی بود که تحت تعقیب بود به کوه‌ها فرار کرده بود و قبل از نبوتش در آن جا مشغول بود. از همان روییدنی‌هایی که از گیاهان بود استفاده می‌کرد. یک روز جبرئیل سراغش آمد و به او عرض کرد چرا کرده ای؟ گفت این‌ها خداشناسی نیستند. جبرائیل گفت با این‌ها بکن. گفت من تحت تعقیب هستم. اگر من را بشناسند می‌کشند. آن وقت دیگر جایی نمانده من بروم بکنم. گفت اگر به تو خدا بدهد حاضر هستی بکنی؟ قَالَ وَاشَوقًا اِلَی ذَلِک چقدر هستم به این که را بخواهم بدهم. 👀 گفت تو کیستی که با من این گونه صحبت می‌کنی؟ جبرئیل صدایی زد که همه‌ی ملائکه جوابش را دادند. در اثر این جواب آن‌ها زمین لرزید. نوح او را شناخت. جبرئیل گفت خدا به تو سلام می‌رساند و برای تو بشارتی دارم. اولش است. لباس صبر، لباس یقین لباس نصرت خدا. لباس رسالت و نبوت را برای تو از جانب خدا آوردم و خدا امر کرده که تو ازدواج بکنی با اموره بنت زمران بن اخنوخ. اموره نوه‌ی حضرت ادریس بوده او اولین کسی است که به تو ایمان آورده است. 🧕👩‍🎤 این خانم غیر از آن خانمی است که جزء زنان شرّ عالم بود که در قرآن است. این خانم اولین کسی بود که به حضرت نوح ایمان آورد و مادر سام نبی است سامی است که وصی نوح قرار می‌گیرد. وقتی نوح دعوت کرد این خانم به نوح ایمان آورد. یک سال زندانی اش کردند اما بعد یک سال آزادش که کردند همسر نوح نبی شد و سام از او به دنیا آمد که همراه نوح در کشتی بود و بعد هم این همسرش در مقابل اهل کفر و نفاق بود در مقابل با آن همسری است که با کفار و منافقین بود. 📚 منبع: جلسه 95/03/08 سمت خدا. ................................................ ✅ @javananaliakbar1386
موضوع: ادامه از طریق عده ای اندک 😇 حاج‌آقاعابدینی: 🤴در دوران نوح(ع) برای اولین بار خیلی زیاد شده بود، به طوری که جامعه کاملاً به دو طبقه خیلی با فاصله متشکل از سرمایه‌داران و اشراف و سلطه‌گران و در مقابل آنها محرومان تقسیم شده بود. این در اثر تصرف شیطان به جایی رسیده بود که عده‌ای قدرت بر بقیه پیدا کنند و دیگران را به بکشانند. و از خصوصیاتی بود که از یک نوع فکر نشأت می‌گرفت. اینکه که بقیه باید ما باشند. البته زمینه این ویژگی در همه ما هست. ریشه‌هایش خیلی ساده است؛ من تا یک مقام کوچکی پیدا می‌کنم ببینم به زیردستانم شدم یا نه! نکند یک نسبت به دیگران پیدا کنم. 🤨 قوم نوح از اینجا شروع کردند تا جاییکه به نوح گفتند اینها هستند که به تو آوردند. تا اینها به تو ایمان آورده باشند، جای ما نیست.د که ما آن هستیم با علمی که آن طبقات لایق آن هستند کاملاً متفاوت است. ((گاهی می‌بینید که یک عده برای خودشان مختلف تعریف می‌کنند. گاهی می بینید برای خودشان متفاوت تعریف می‌کنند. نگاهی در آنها ایجاد شده که است و ریشه‌اش از یک جای ساده شروع می‌شود. مثلا من سخنران، موقع سخنوری احساس می‌کنم اینها عوامی هستند که من بر آنها غلبه دارم، چیزهایی می‌دانم که آنها نمی‌دانند. این ها خطرناک است. 🤯 اگر در هر قدر برای انسان پیش می‌آید، این را یک ببیند، که را برای خودش تعریف کند که شکرش بیشتر باشد، این نعمت و موهبت می‌ماند. اما اگر انسان وقتی هرکدام از اینها رسید بعد در وجودش شروع شود، و آغاز شود، تا فرعون هم می‌رسد. 🏆 نوح در مقابل سرکش‌ترین اقوام طول تاریخ قرار داشت. که تعبیر قوم لُد، یعنی قومی که لجوج و عنود هستند که زیر بار چیزی نمی‌روند. حرف در وجود اینها فرو نمی‌رود. نه خودشان قابلیت دارند نه کسانی که از اینها به دنیا می‌آیند. چقدر یک نبی باید شرح صدر داشته باشد. «فَاصْبِرْ كَما صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ‏ الرُّسُل‏» (احقاف/35) نوح اولین دعوت جهانی را به پا کرد. چون دعوت نبی اولوالعزم جهانی است. لذا قوم نوح در مقابل دعوت جهانی نوح ایستادند و می‌خواستند این دعوت ادامه پیدا نکند و اگر نوح(ع) در مقابل اینها نمی‌کرد، و آن و خیلی سنگین را به خرج نمی‌داد باب در کل عالم بسته می‌شد. 🏅 ما فکر نکنیم فقط هشتاد نفر هدایت شدند. این هشتاد نفر در مقابل یک چنین قوم لجوج و عنودی، یک معجزه است که نوح توانست آنها را از بین اینها نجات بدهد. با وجود آن هشتاد نفر ادامه پیدا کرد. «سَلامٌ‏ عَلى‏ نُوحٍ‏ فِي الْعالَمِينَ» (صافات/79) در قرآن چنین سلامی نظیر ندارد. این عالمین چه عوالم وجودی انسان باشد چه عوالم آفرینش باشد، که انسان و غیر انسان را شامل شود، مربوط به این است که نوح در طول دوران زندگی و دوران سختی که با قوم عنود و لجوج درگیر بود، استعدادهای وجودی او و او به فعلیت تام رسید. یک طرف مسأله این است که یک عده‌ای اهل فسق و فجور و ظلم هستند که استعدادهای آنها در به فعلیت می‌رسد. یک طرف دیگری هم آن انسان رحمانی و الهی است که استعدادهایش بروز می‌کند. لذا آنها برای نوح کمال بودند. این 950 سال و از نوح انسانی ساخت، را ایجاد کرد که «سَلامٌ‏ عَلى‏ نُوحٍ‏ فِي الْعالَمِينَ» شد. فلذا با هدایت شدن هشتاد نفر از این قوم لجوج و عنود، بقای صورت گرفت. 🤝 فکر نکنید اگر در جایی یک، دو نفر هستید، یک هستید نمی‌شود کاری را پیش ببرید. بلکه همین را حفظ کردن و اقامه دین در بین همین چند نفر، بقای خط هدایتی است که گاهی بعدها امت‌های عظیم از همین نشأت می‌گیرد. 📚 منبع: جلسه 95/04/26 سمت خدا. ................................................ ✅ @javananaliakbar1386
📜 🌙 🔹 يَا بُنَيَّ أَقِمِ الصَّلَاةَ وَأْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَانْهَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَاصْبِرْ عَلَىٰ مَآ أَصَابَكَ ۖ إِنَّ ذَٰلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ 🔸 پسركم! نماز را کن و مردم را به كار پسندیده کن و از كار زشت کن و بر آنچه [از مشكلات و سختی‌ها] به تو می‌رسد پیشه كن، كه اینها از اموری است كه ملازمت بر آن از واجبات است. 📚 لقمان - 17 ................................................ ✅ @javananaliakbar1386
موضوع: جهانی و عظیم میطلبد 😇 حاج‌آقاعابدینی: 🌍 نگاه نوح یک نگاه جهانی بود. صبر مطابق خودش ایجاد می‌کند. لذا اگر امروز ما نگاهمان در رابطه با انقلاب اسلامی به عنوان یک نگاه جهانی باشد، آنوقت باید صبر مطابقش را نیز داشته باشیم. مقصد را دیدن و افق را داشتن باعث می‌شود که نسبت‌هایی را که ما برقرار می‌کنیم، صحیح واقع شود. اما اگر ما کوچک شد نسبت‌هایی که با اطراف خودمان برقرار می‌کنیم، نسبت‌هایی است که وهمی و غلط است. چون فکر می‌کردی این غایت است. نوح(ع) چون را اثرگذاری‌ در طول تاریخ بشریت می‌دید، تحمل و برایش ساده بود. یعنی با اینکه خیلی سخت بود اما ساده بود. چون می‌دانست اثری که از این باقی می‌ماند اثری است که تا تاریخ تاریخ هست، و بشر بشر است ادامه دارد. لذا برایش تحمل سختی‌ها ساده می‌شد. 💪 ما در نگاهمان اگر قائل به این باشیم که انقلاب ما در سرتاسر جهان گسترش پیدا کند و اگر قائل به این باشیم که حرف دینی را می‌زنیم که نیازهای بشر امروز را می‌دهد آنگاه دو اثر دارد. اولاً ما را نسبت به کارمان می‌کند. ثانیاً باورمان را با ابراز می‌کنیم. وقتی با یقین ابراز می‌کنیم تأثیر بیشتری در مخاطب می‌گذارد. وقتی می‌بینیم حرف ما تأثیر کامل را در مخاطب ندارد، چون خودمان نداریم که این دین واقعاً نیاز بشر است. ⚔ قوم نوح وقتی حرف نوح را گوش نکردند و در مقابل نوح ایستادند، نوح با انها تحدی کرد. تحدی نوح هم داشت. یعنی نوح آمد گفت: شما مگر نمی‌گویید: که قدرتمند هستید و من تنها هستم. مگر همه در مقابل من نایستادید؟ «يا قَوْمِ إِنْ كانَ كَبُرَ عَلَيْكُمْ مَقامِي وَ تَذْكِيرِي» اگر جایگاه من و این تذکراتی که من نسبت به شما می‌دهم برای شما سخت است، «فَعَلَى اللَّهِ تَوَكَّلْتُ» پشتوانه من خداست. شما همه با هم قدرت‌هایتان را ضمیمه کنید، «فَأَجْمِعُوا أَمْرَكُمْ وَ شُرَكاءَكُمْ». نمی‌گوید: بیایید با من بجنگید. می‌گوید: همه شما در کنار هم قرار بگیرید. شرکایتان را هم صدا بزنید. همه با هم تشریک مساعی کنید. «ثُمَّ لا يَكُنْ أَمْرُكُمْ عَلَيْكُمْ غُمَّةً» نکند کسی را صدا نکرده باشید و بعداً بگویید: اگر آن هم می‌آوردیم غلبه می‌کردیم. «ثُمَّ اقْضُوا إِلَيَّ وَ لا تُنْظِرُونِ» هرکاری می‌‌توانید در مقابل من انجام دهید. مهلت هم ندهید. وقتی من بر خداست، من خداست، من هستم. 🙅‍♂ امام هم در انقلاب اینگونه محکم بود. والله من تا بحال نترسیدم. این توکل بر خدا، این ارتباط با خدا مهم است. علت ترسیدن ما این است که توکل به خدا نداریم و خدا را آنگونه که باید نمی‌شناسیم. 😏 لذا نوح نمی هراسد. کسی که در راستای امر الهی قدم برمی‌دارد، همه عالم وجود با او است. کسی که در مقابل اراده الهی می‌کند، در همه عالم ایستاده است. این باور در نوح بود. انبیای بعدی هم همین سنت را داشتند. یوسف را در چاه انداختند، عزیز مصر شد. حقیقتاً باید آن نگاه جهانی و این صبر و نگاه در وجود ما نهادینه‌تر شود تا مشکلات کوچکتر شود. هرگاه دیدیم مشکلی خیلی عظیم است بدانیم ما بخدا کم شده است. چون هرچیزی در مقابل اراده الهی کوچک است. 📚 منبع: جلسه 95/05/02 سمت خدا. ................................................ ✅ @javananaliakbar1386