eitaa logo
متن‌ْآگاهی‌|جعفرعلیان‌نژادی
347 دنبال‌کننده
300 عکس
9 ویدیو
6 فایل
تلاش‌گری در ابتدای راه آگاهی و ایستادگی ارتباط با نویسنده: @Matnagahi
مشاهده در ایتا
دانلود
علیان‌خوانی(۳): تجربه طبیعی هم‌افقی ✍ جعفرعلیان‌نژادی 🔸در مورد اهالی روستا عموما گفته می‌شود، مردمانی پاک، صادق، خوش‌نیت، بی شیله‌پیله، خودمانی، همسایه‌‌آشنا، درد‌آشنا، همدل، همیار، همراه ، هم‌غم و بساز هستند. اما من در این یادداشت کوتاه می‌خواهم بگویم، مردم روستا از یک آگاهی محیطی ارگانیک برخوردارند که اهالی روستای علیان هم تجربه کرده‌اند. برگ دوم کتاب علیان را اختصاص به تجربه‌ای می‌دهم که این آگاهی محیطی در اختیارم قرار داده است و می‌توان نام آن را «هم‌افقی» گذاشت.‌ 🔸در بسیاری از بیان‌ها و گفتارهای جدید اصطلاحی خودنمایی می‌کند که قبل از این کمتر مورد توجه بود، هرچند مفهوم آن موجود بود، اما وضع یک کلمه برای آن نسبتاً جدید است. منظورم کلمه «هم‌افقی» است. برای ما شاید درک مفهوم این تعبیر اندکی دور بوده و دیریاب باشد. ایده‌ای که به ذهنم برای نزدیک‌سازی مفهوم «هم‌افقی» می‌رسد، آمیخته با یک مثال عینی است. اگر فرض کنیم همه ما انسان‌ها از یک میدان دید مجزا برخورداریم، در صورتی می‌توانیم هم‌افق شویم که به یک اشتراک در میدان دید برسیم. فرض کنید بتوانیم هر نگاه ما به انتهای این میدان دید مانند شیار نوری، قابل رؤیت باشد. این‌گونه شاید تعقیب نگاه‌ها راحت‌تر باشد، هر نگاهی مانند شیار نوری به یک افق دوردست متصل می‌شود. گمان می‌کنم «هم‌افقی» همین تعقیب نگاه‌های مجزا باشد، تا جایی که به یک خط افقی در انتهای میدان دید می‌رسند. اگر این شیارهای نور در انتهای میدان دید سازنده یک خط ممتد باشند، می‌توانیم بگوییم، هم‌افق شده‌ایم. 🔸 برای ماها شاید خیلی سخت باشد که مانند یکدیگر فکر کنیم یا ببینیم، اما حتماً می‌توانیم به یک افق‌مشترک برسیم. مسأله از جایی شروع می‌شود که میدان دیدمان یا کور می‌شود یا محدود. اصطلاح «افق‌گشایی» بر همین مبنا یعنی زدودن موانع محدودیت میدان دید. افق‌گشایی میدان دیدمان را وسیع‌تر و شفاف‌تر می‌سازد. افق‌گشا باید نگاه‌مان را کلی‌تر، عمومی‌تر و جامع‌تر سازد. باید از درگیری با واقعیت‌های خرد رهایمان سازد، یا به ما مهارت تبدیل واقعیت‌ خُرد به واقعیات عام، کلی و جامع را بیاموزد. 🔸این مهارت به طور ارگانیک در محیط روستایی بوجود می‌آید. در روستا هر امر جزئی یا واقعیت‌کوچک‌، یک‌ امر کلی، عام و عمومی تلقی می‌شود.‌ هر مسأله کوچک و جزئی برای افراد، مسأله کل اهالی‌ تلقی می‌شود. البته‌‌ منظورم سرک کشیدن در زندگی خصوصی افراد نیست، منظورم مسائل و اختلافات جزئی روستاییان است که به سرعت با یک‌ عزم جمعی حل می‌شود. کوچکی محیط روستا، آگاهی محیطی را نیز کوچک نمی‌کند، بلکه توفیقی اجباری برای هم‌افقی، اشتراک در مسائل و حل و فصل جمعی اختلافات حاصل می‌کند. 🔸در روستا حرف‌های ریش‌سفیدان بهتر خوانده می‌شود. چون آنها مبتنی بر همین تجربه آگاهانه محیطی، توانایی افق‌گشایی و تبدیل زاویه نگاه‌های متفاوت به یک خط افقی ممتد در میدان دید مشترک را دارا هستند. یکی از ریشه‌های چنین سازوارگی وسیع بودن میدان دید روستاییان است. تا چشم کار می‌کند، نگاه روستایی بی‌مانع به خط افقی اتصال زمین و آسمان می‌رسد. به برکت درک همین اتصال زمین و آسمان هم هست که نوعی آگاهی محیطی ارگانیک در آنان بوجود می‌آید. آنان بی‌وقفه در هر عمل زمینی، از کشاورزی و دامداری، یک نگاه به پایین و یک نگاه به بالا دارند. حضور خدا را در همه‌جا راحت‌تر حس می‌کنند و همین امر افق نگاه روستایی را به طور طبیعی، الهی‌تر می‌کند. 🔸 من یک روستاییم و فکر می‌کنم برای هم‌افقی در شهر نیاز داریم، هر امر جزئی و منحصر به یک فرد را یک امر کلی و متعلق به همه افراد بدانیم. هر چند موانع فیزیکی شهری، اجازه شکل‌گیری ارگانیک آن آگاهی محیطی را نمی‌دهد، اما امکان مهاجرت به آن نگاه هم‌چنان وجود دارد. می‌توانیم در شهر هم روستایی باشیم، به شرط آنکه هم‌افق شویم. آدرس کانال: @jafaraliyan
یادداشت (۱): نفاق دولتی! ✍ جعفرعلیان‌نژادی 🔺استاد بزرگوار آقای دکتر مهدوی‌زادگان، اخیراً در یک صحبت دوستانه، از پدیده‌ای تحت عنوان «نفاق‌دولتی» یاد کردند.‌ من از ایشان خواستم، اجازه دهد در یادداشتی اندکی به این موضوع بپردازم.‌ 🔺یکی از آسیب‌های کم‌وبیش قابل توجه در خصوص بیانات ولی‌فقیه خطاب به کارگزارن حکومتی، قلب ماهیت و کم‌اثرسازی این بیانات در برخی دستگاه‌های اجرایی است. البته این آسیب نه متوجه ظاهر کلام یا اصل بیان که مربوط به قلب معنا، منظور و مراد آن است. 🔺واقعیت آن است که در انتخابات ۱۴۰۰ تصمیم مردم مبتنی بر زدودن چهره نفاق از ظاهر دستگاه اجرایی بود و همین اتفاق هم افتاد، در عین حال برخی دستگاه‌های اجرایی همچنان در باطن خود دچار کردارهای نفاق آلود بودند. منظور از عمل نفاق آلود، اقداماتی است که چابکی و کارآمدی را از برخی کارکنان آن دستگاه اجرایی گرفته و آنان را وادار به انواع و اقسام کردارهای کاذب با بهره‌وری پایین کرده است.‌ 🔺در این یادداشت می‌خواهم به برخی از این کردارهای نفاق‌آمیز اشاره کنم. طبیعی است که مدیران بالادستی در راستای ماموریت آن سازمان، در پی پیاده‌سازی اهداف نظام و دولت بوده و از نیروهای پایین‌رده خود انتظار کارآیی، عمل موفقیت آمیز و پیشرونده دارند. 🔺 معمولا هم اینگونه است در جابجایی دولت‌ها، اکثر مدیران بالارده تغییر می‌کنند، اما کادر اجرایی بی تغییر می‌ماند. بنابراین فرض ما آن است که مدیر بالادستی در پی پیاده‌سازی اهداف والای نظام و دولتی است که مردم آن را انتخاب کرده‌اند و می‌خواهد دستگاه زیرمجموعه آنان هم کارآمد باشد، اما لزوماً این اتفاق نمی‌افتد. به نظر می‌آید می‌توان برخی از این گیروگرفت‌ها، کژکارکردی‌ها و ناکارآمدی‌ها را با تعبیر «نفاق‌دولتی» تعریف کرد. به چند دسته از این‌گونه رفتارها اشاره می‌کنیم. 🔸الف. امتیازخواهان، کسانی که در ازای حمایت بی‌وقفه و غیرعادی از مدیر بالادستی، از او انتظار امتیازات ویژه دارند. این‌ دسته عموما اکثر وقت اداری خود را به پرسه‌زدن دور و ور اتاق رئیس، یا خبرگیری از مدیر دفتر می‌گذارند. آنها در ازای خدمات علی‌حده خود به مدیر، مدیر را در یک رودربایستی قرار داده و از او انتظار دارند برخی‌ ناکارآمدی‌هایشان را نادیده بگیرد. 🔸ب. منفعت‌جویان کسانی که بیزار از مواجه شدن با مدیر هستند، آهسته می‌آیند و آهسته می‌روند مبادا کارسنگین‌تری‌ از آنچه برایشان تعریف شده، روی دوششان بار شود. این افراد عموماً ابایی از ترجیح منافع شخصی به اهداف سازمانی ندارند و طوری رفتار می‌کنند که گویی ماشین یا رباتی بی‌اختیار، بی‌هوش و بی‌ابتکار هستند. 🔸ج. مخالفان پنهان گروهی دیگر هستند که اساساً با تغییر جهت‌گیری آن سازمان در دوره مدیریت جدید مخالف بوده اما مخالفت خود را پنهان کرده و دست به کارشکنی می‌زنند. در ظاهر رفتاری بله‌قربان‌گویانه به مدیر دارند اما در اجرای دستورات به هر لطایف‌الحیلی کارشکنی می‌کنند. 🔸د. زیرآب‌زنان گروهی دیگر هستند که از حسادت کارآمدی دیگران، انواع متدهای صفحه‌گذاشتن، اتهام‌زنی و برچسب‌زنی‌ را بدون جاگذاشتن ردپایی از خود، علیه نیروهای کاری بکار می‌گیرند. 🔸جمع‌بندی: به این دسته از افراد، گروه‌های دیگری را هم شاید بتوان اضافه کرد، اما به عنوان نتیجه‌گیری باید بگویم ماحصل اقدامات این‌ چهاردسته، قفل‌شدگی کارها، باقی ماندن تصمیمات بزرگ در سطح شعارها و ادعاهای کلان، حفظ شرایط موجود به هر قیمت و امتناع تحول و تغییر مثبت خواهد بود. این چهار دسته با وجود تعداد کم، تاثیرات مخربی روی عملکرد سالم دستگاه‌ها می‌گذارند و در برابر هر نوع فشار مدیر بالادستی برای تغییر و تحول، مقاومت کرده و شیوه‌های جدید کارشکنی را پیدا می‌کنند. مبارزه با پدیده نفاق دولتی بسیار سخت است، اما شدنی است‌. در یادداشت دیگری به دلایل شکل‌گیری مدل‌های مختلف آن را پرداخته و راه‌های مبارزه با آن را مورد بررسی قرار خواهیم داد.‌ آدرس کانال: @jafaraliyan
جهان‌آگاهی،‌ پیام حج ابراهیمی ✍ جعفرعلیان‌نژادی 🔺بیانات چند روز پیش مقام معظم رهبری در جمع کارگزاران حج‌ از یک زاویه بسیار مهم قابل توجه و تحلیل است. شاید تعداد کسانی که به مانند ولی‌فقیه، چنین التفاتی به موضوع حج ابراهیمی داشته‌اند به عدد انگشتان یک دست هم نرسد. التفات به نقش انقلاب اسلامی در احیای ظرفیت‌های حج ابراهیمی. 🔺به بیان رهبری در فضای پس از انقلاب اسلامی، زمینه «شناسایی» ظرفیت‌های عظیم این میثاق سالیانه ایجاد شده است. هر چند هنوز در احیای ظرفیت‌های بالقوه حج‌‌، توفیق چندانی نداشته‌ایم، اما این امکان با وجود انقلاب اسلامی ایجاد شد که حج، از یک عمل عبادی صرف، تبدیل به یک واقعیت ملموس سیاسی در خدمت هم‌گرایی جهان اسلام شود. 🔺اگر بتوان با توجه به همین موضوع، موهبتی که انقلاب اسلامی به دنیا و جهان اسلام اعطا کرد در شکل یک عبارت کوتاه صورت‌بندی کرد، آن پیش‌کش، «جهان‌آگاهی» بود. موسم حج به چند دلیل عمده از چنین امکانی برخوردار بود. 🔸الف. فراخوان سالانه حج نه فقط خطاب به مؤمنین و مسلمانان که خطاب به تمام بشریت بود.‌ 🔸ب. این فراخوان معطوف به حضور میدانی تمام ابنای بشر در یک مکان خاص (نه چند مکان) و یک موعد مشخص (نه چند زمان) بود. 🔸ج. در این دعوت هیچ پیش‌شرط امتیازبخشی نظیر رنگ، نژاد و ملیت لحاظ نشده بود. 🔸د. این فراخوان امکانی برای ملت‌های مسلمان به موجب لبیک به ندای دعوت فراهم می‌آورد، اما ملت‌های نامسلمان محروم می‌شدند. 🔺حج امکانی برای نوعی حضور مشترک میدانی در یک نقطه مشترک و یک زمان مشترک، برای همه ابنای بشر فارغ از هر نوع جنسیت، نژاد، رنگ و ملیت فراهم می‌آورد. چنین دعوتی عام، جامع و کلی، در هیچ نوع از مناسک دینی بشری‌ قابل شناسایی نبود. 🔺به نظر می‌آید، با پیروزی انقلاب اسلامی، توجه ملت‌های مسلمان به این ظرفیت عظیم بی‌نظیر، چندبرابر شد و دلیل آن تنبه و تذکری بود که رهبران انقلاب اسلامی روی مهم‌ترین مسأله مشترک دنیای اسلام گذاشته بودند، «مسأله فلسطین». 🔺میثاق سالیانه حج، فرصتی برای یادآوری این مسأله و امکانی برای شناخت قدرت عظیم کنار هم قرار‌ گرفتن امت اسلامی بود. مسأله فلسطین نمی‌گذاشت، اعمال حج‌ تنها به نوعی مناسک دینی صرف فروکاسته شود. از طرف دیگر این مسأله، نمونه بسیار خوبی برای احساس هم‌سرنوشتی ملت‌های مسلمان بود و نمی‌گذاشت آنان تماماً به خود مشغول شوند. 🔺موضوع تمایل برخی کشورهای اسلامی به عادی‌سازی روابط با رژیم صهیونیستی، دقیقاً ناشی از خودمشغولی به امورات داخلی، بود.‌ اینکه فلسطین از یک مسأله فراسرزمینی ملت‌های مسلمان به یک موضوع داخلی قابل حل و فصل در سرزمین‌های اشغالی تبدیل شود. 🔺ایجاد محورمقاومت و تقویت گروه‌های مبارز فلسطینی دقیقا با چنین حس‌مسئولیتی، یعنی ارتباط مسائل مسلمانان به یکدیگر،‌ توسط جمهوری اسلامی دنبال شد و همین تمرکز بر مسأله اشتراکی، نگذاشت میثاقی با ظرفیت عظیم حج‌، عادی شود. 🔺با وجود اینکه هم‌چنان موضوع فلسطین، حیاتی‌ترین مسأله فعلی جهان اسلامی است، اما مسائل روز امت‌های اسلامی به همین یک موضوع ختم نمی‌شود. به زعم نگارنده این یادداشت، بیان امسال رهبری در خصوص موضوع حج، نوعی خروج از‌ فاز انفعالی اتحاد مسلمین، به فاز ایجابی وحدت امت‌های اسلامی بود. 🔺اکنون جای آن‌است که ملت‌های مسلمان، ضمن در نظر داشتن موضوع فلسطین، همت بیشتری روی تجمیع قدرت امت اسلامی در حل مسائل دیگر خود داشته باشند. بر همین مبنا اگر بخواهیم، پیام امسال حج ابراهیمی را مفهوم‌بندی کنیم، می‌توان از عبارت «جهان‌آگاهی» امت مسلمان استفاده کرد. جهان‌آگاهی مردم مسلمان در موسم حج می‌تواند مولد چند کارکرد ویژه به شرح زیر باشد: 🔸ارتقای سطح مدنیت دنیای اسلام: جهان‌آگاهی می‌تواند به تجمع مسلمانان در این زمان و مکان مشترک و با اعمال مشابه، معنایی جدید عرضه کند، آنان این اشتراکات را مایه همدلی، گفتگوی بر سر مسائل جهانی و اتحاد در برابر ظلم، کفر، استکبار و بت‌های دنیوی و اخروی فرض کنند. 🔸نگاه جهانی و فراسرزمینی آحاد مسلمین: جهان‌آگاهی از طریق تجویز نگاه جهانی و فراسرزمینی به آحاد مسلمین آنان را برای شناخت شیوه‌های جدید سلطه دشمن به یاری هم فرا می‌خواند. شناخت دشمن مشترک و شیوه‌های دشمنی او حاصل چنین نگاهی است. 🔸آشنایی نزدیک و بی‌واسطه مسلمین با مسائل جهانی: حضور میدانی و ارتباط بی‌واسطه مسلمین با یکدیگر، زمینه شکست هژمونی اخبار کاذب و رسانه‌های دروغگو را فراهم می‌آورد. آنان بدون چنین واسطه‌هایی از وضع و حال واقعی یکدیگر باخبر می‌شوند. ادامه مطلب👇
🔸سیاست رفع تمایز: هنوز هیچ مکتب و مرامی در عرصه میدانی نتوانسته چنین امکان همسانی بین نژادی، جغرافیایی و طبقاتی را فراهم آورد. جهان‌آگاهی، می‌تواند این درک را برای ملت‌ها بوجود آورد که تنها اسلام از چنین امکان فضایی و مکانی برای حل مسائل جهانی برخوردار است. جهان‌آگاهی در نهایت به نگاه تمدنی می‌انجامد. 🔹آدرس کانال: @jafaraliyan 🔹لینک یادداشت در خبرگزاری فارس: http://fna.ir/3cg03e
یادداشت‌صد(۲۳): دختر؛ هدیه حضرت معصومه(س) ✍ جعفرعلیان‌نژادی 🔺اغراق نیست اگر بگویم همه سرنوشت نگارنده این یادداشت، در یک سالی که برای امورات آموزشی در قم حضور داشت، به لطف و عنایت حضرت معصومه(س)، گره خورده است. تقریباً بدون هیچ کم و کاستی هر چه از حضرت خواستم، نه به شکل راضی کننده که در حد کمال و شرمنده‌‌ساز به من هدیه کرد. در این فکر بودم، که چگونه می‌توانم اندکی دیْن خود را به حضرت ادا کنم، به این نتیجه رسیدم که بگویم، دختران هدایای واقعی حضرت معصومه(س) به مردمان سرزمین ما هستند. بنابراین اگر تنها روز ولادت حضرت فاطمه معصومه(س) روز دختر نامیده شده، با این اعتبار می‌توان روز ولادت همه دختران این کشور را متعلق به حضرت معصومه(س) دانست. دختران هدیه حضرت معصومه(س) هستند، پس روز تولد هر دختری برای هر پدر و مادری، روز صاحب این هدیه زیبا هم هست. دختران نشانه‌های حضرت فاطمه‌‌ معصومه(س) هستند. خدا را شکر می‌کنم که من را هم لایق هدیه حضرت معصومه (س) دانست و دختری هم‌نام‌ خودش به من اعطا کرد. الحمدلله
معنای «نرمش‌قهرمانانه» در نگاه رهبری (قسمت اول) ✍ جعفرعلیان‌نژادی 🔺صورت‌بندی نو و گفتار زیبای روز گذشته ولی فقیه در خصوص تبیین مولفه‌های اصلی سیاست خارجی جمهوری اسلامی، به شدت جبهه غیرانقلابی و ضد انقلاب را به تکاپو و جنبش انداخت و دستگاه تولید شبهات آنان را فعال کرد. 🔺با یک بررسی سریع می توان به این نتیجه رسید که حجم بالایی از این سوال‌سازی‌ها و شبهه‌افکنی‌ها متوجه مؤلفه مصلحت در سیاست خارجی و تعبیر نرمش قهرمانانه بوده است. در این یادداشت قصد داریم، معنای صحیح نرمش قهرمانانه را با رجوع به بیانات سال‌های گذشته ایشان، مورد کاوش و بررسی قرار دهیم. 🔸پیش‌فرض‌ها و فهم‌های غلط از تعبیر نرمش قهرمانانه 🔺در این موضوع ابتدا لازم است، به پالایش برخی از پیش‌فرض‌ها و فهم‌های غلطی که از این تعبیر ایجاد شد، بپردازیم. نزد عده‌ای این تعبیر دلالت بر دست شستن نظام اسلامی از آرمانها و هدف‌های خود بود. 🔺نزد دشمن نیز این تعبیر، به معنای عقب‌نشینی از اصول تفسیر شد. اما معنای درست نرمش قهرمانانه، مانور هنرمندانه برای دست یافتن به مقصود است. یعنی برای حرکت به سمت اهداف و آرمان‌های گوناگون و متنوع اسلامی، بایست از شیوه‌های متنوع استفاده کرد تا به مقصود رسید. نرمش قهرمانانه در برابر دشمن نیز به معنای عقب‌نشینی و قبول شکست نیست، بلکه به معنای پیدا کردن راهی برای غلبه بر دشمن است. 🔺بنابراین در طول مواجهه با دشمن اولا فراموش نمی‌کنیم که طرف مقابل کیست، ثانیا متوجهیم که مشغول چه کاری هستیم؟ ثالثا آماج حمله حریف را نیز می‌شناسیم. با این توضیح روشن می‌شود نرمشی که نشان داده می‌شود، در واقع نوعی تاکتیک دفاعی برای حمله بهتر است.  🔸معنای نرمش قهرمانانه در مورد برجام و مذاکره با آمریکا 🔺اکنون بر اساس توضیحات بخش قبلی می‌توان دلیل نرمش قهرمانانه مقام معظم رهبری در موضوع برجام و مذاکره با آمریکا را فهمید. اولاً مانور هنرمندانه نبایست به معنای عبور از خطوط قرمز، برگشتن از راهبردهای اساسی و یا عدم توجه به آرمانها باشد. 🔺ثانیاً شناخت درست از حریف، به این معنا است که در مذاکره احتمالی نباید به آمریکا خوشبین بود. ثالثاً اگرچه به طور واقعی دیپلماسی، میدان نرمشهای قهرمانانه است، منتها بدلیل توجه به اهداف، این نرمش، نرمشی هوشمندانه است. 🔺رابعاً مذاکره زیر شبح تهدید و فشار مورد قبول نیست. خامساً هر گونه توافق احتمالی به معنای تغییر سیاست کشور در برابر آمریکای مستکبر نیست. آدرس کانال: @jafaraliyan ادامه مطلب 👇
معنای «نرمش‌قهرمانانه» در نگاه رهبری (قسمت‌دوم) ✍ جعفرعلیان‌نژادی 🔸چرایی نرمش قهرمانانه در موضوع برجام و مذاکره با آمریکا ▫️الف. امکان مذاکره در موارد خاص واستثنا نبودن مذاکرات برجام: با توجه به نوع مواجهه دشمن و تغییر شرایط دشمنی آن در زمان‌های مختلف، مذاکره در موارد خاص، می‌تواند نوعی نرمش قهرمانانه تلقی شود. 🔺بنابراین هر چند به دلایل منطقی بسیار که هم ریشه تجربی، هم هویتی و هم دینی دارد، مذاکره و ارتباط با آمریکا ممنوع بوده و متضمن ضرر است، اما ممکن است گاهی در موضوعات خاص مذاکره نه به عنوان یک راهبرد بلکه به معنای نوعی تاکتیک اتفاق بیفتد. 🔺موضوع برجام یکی از این موارد خاص است. در جمهوری اسلامی تجربه دو مورد دیگر موجود است. یک مسئله‌ی خاص در قضیه عراق، یک مورد هم مربوط در خصوص یک مساله امنیتی مهم، که آمریکایی‌ها اصرار به مذاکره داشتند و دولت وقت سه دور مذاکره کرد، منتها بدلیل بی منطقی طرف آمریکایی، آن مذاکرات نیز تعطیل شد. ▫️ب. اصرار دولت اعتدال بر حل موضوع هسته ای از طریق مذاکره با آمریکا:مذاکرات برجامی به عنوان یکی از موارد خاص مذاکراتی در بستر یک مطالبه داخلی و یک میانجیگری بین المللی معنا پیدا کرد. 🔺اولاً آمریکایی های از طریق یکی از کشورهای منطقه، پیامی برای جلب رضایت ایران در آغاز مذاکرات هسته‌ای داده بودند. آمریکایی‌ها به طرف میانجی این اطمینان را داده بودند که هم ایران را به عنوان یک قدرت هسته‌ای خواهند شناخت و هم تحریم‌ها را ظرف مدت شش ماه برخواهند داشت. 🔺ثانیاً از طرف دیگر دولت اعتدال، اصرار به حل مساله هسته‌ای از طریق مذاکره با آمریکایی‌ها داشت، مقام معظم رهبری در هر دو مورد با وجود اعلام بی اعتمادی و عدم خوشبینی به این مذکرات، فرصت را در اختیار دولت یازدهم قرار داد.   ▫️ج. اثبات چرایی منطق بی اعتمادی به غرب و آمریکا به محک تجربه عملی:تاکید چندباره مقام معظم رهبری به عدم خوشبینی و ضرورت عدم اعتماد به طرف غربی و آمریکایی، چه در ابتدای قراردادن این فرصت به دولت اعتدال، چه در اثنای مذاکرات، -که ناشی از شناخت عمیق ایشان از منطق استکباری آمریکا دارد-، نشان می‌دهد، تا حدود زیادی نتیجه مذاکرات از پیش برای ایشان معلوم بوده است، منتها شرایط زمانی آن دوره و اصرار دولت اعتدال به حل ماجرا از این طریق، می‌توانست فرصتی برای تجربه عملی دلیل این بی‌اعتمادی باشد. 🔺راه حل قطعی مقام معظم رهبری در موضوع هسته‌ای این بود که آمریکایی‌ها دست از دشمنی با جمهوری اسلامی و ملت ایران بردارند. مسلما مذاکره راه‌حل پایان این دشمنی نبود، بلکه فرصت و بینه‌ای برای اثبات دشمنی آمریکا با ایران و ایرانی و اسلام و مسلمین بود. موضوعی که قبلا هم در تجربه تعلیق غنی‌سازی در سال 82 و 83، تکرار شده بود. 🔺در مذاکرات با اروپایی ها، کشور دو سال در موضوع غنی سازی عقب افتاد، اما طرف اروپایی به هیچ وجه وارد همکاری نشد. از نظر رهبری اگر چنین تجربه تعلیق اختیاری را قبول نکرده بودیم، ممکن بود کسانی می‌گفتند اگر ذره‌ای عقب‌نشینی می‌کردید، همه مشکلات حل می‌شد اما چنین نشد و بالعکس معلوم شد طرف مقابل دنبال مطلب دیگری است./تمام. 🔸آدرس کانال: @jafaraliyan 🔸لینک یادداشت در تسنیم: https://tn.ai/2899298
الف لام؛ خدمت به امام (بخش اول) «شناسایی دو‌ خط تحریف و انحراف در خوانش امام خمینی(ره)» ✍ جعفرعلیان‌نژادی 🔸معمولا برای کسانی که دل در گرو  انقلاب اسلامی ندارند، شنیدن و پذیرفتن واقعیت های وارونه، بسی راحت تر از کسانی است که جزء هواداران پروپاقرص انقلاب اسلامی محسوب می شوند. در عین حال هیچ تضمینی وجود ندارد که به لطف هواداری جانانه از نظام جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی، امکان پذیرش برخی تحریف های تاریخی وجود نداشته باشد. بنابراین طرح این سوال که آیا امکان بروز تزلزل، تشکیک و تردید حتی در میان اقشار انقلابی مستحکم وجود دارد، منطقی بوده و لازم است در پاسخ به آن کوشید. در این یادداشت قصد دارم به دو جریان اصلی دست اندر کار تحریف که با غرض و بی غرض، ممکن است چنین بستر تزلزل آفرینی را ایجاد کنند اشاره نموده و اندکی به سازوکار  چنین کردارهای تحریف سازی بپردازم. 🔹اول. جریانی که مدعی انحراف انقلاب از آرمان های اولیه خود است. این جریان عموما کسانی را تشکیل می دهند که  در ظاهر، به تکانه نخستین انقلاب اسلامی پایبند بوده اند و معتقدند بعد از حضرت امام(ه)، انقلاب از اهداف، آرمان ها و ارزش های اولیه خود فاصله گرفته است. بخش قابل ملاحظه ای از عناصر و گروه های  موثر جریان اصلاحات، از این دسته اند و به انحای مختلف در سال های پس از فقدان امام (ره) با چنین ادعایی، اقدام به ماجراسازی و غائله افکنی کرده اند. برای این دسته، تولید ادبیات متنوعی  با موضوع تفاوت مشی و مرام مقام معظم رهبری با مشی و مرام امام خمینی(ره) در دستور کار قرار داشته است.  🔺تلاش این دسته آن بوده که با نشان دادن چنین تمایزی، اثبات کنند، انقلاب اسلامی از اهداف و آرمان های اولیه خود فاصه گرفته است. این عناصر همچنان خود را انقلابی سال 57 می دانند و معتقدند دیگران تغییر کرده اند و معمولا هم وقتی روی ادعای انحراف انقلاب دست می گذارند که توسط مردم از رسیدن به صندلی های قدرت در دولت، مجلس و شوارها، محروم می شوند. عموما گفتار این دسته تنها در میان برخی اقلیت های غیرانقلابی و جمعیت های ضد انقلاب خریدار دارد و تلاش شان همیشه بر این مبنا بوده تا توده مردم را مخاطب وارونه سازی ها و قلب حقایق قرار دهند.  🔺در اوج اغتشاشات سال گذشته، این جریان متاثر از انگاره تمام شدگی و پایان یافتگی نظام، پا  را فراتر گذاشته و بدون ذکر نام امام(ره)، اساسا منکر اصل انقلاب اسلامی شدند و گزاره هایی مبنی بر پشیمانیم یا اشتباه کردیم در میان نوشته ها و حرف هایشان دیده و شنیده می شد.اما با فروکش کردن اغتشاشات و عدم توفیق در تحریک خشونت ها و تداوم ناآرامی ها، مجددا سر عقل آمده و  تا حدودی به امام (ره) برگشتند. به یک معنا می توان گفت، نتیجه نگرفتن جبهه غیرانقلابی از  تحریک آشوبگران و  عدم تزلزل دستگاه حاکمیتی در برابر ناآرامی ها، آنان را متوجه ایجاد تزلزل در جبهه هواداران نظام کرد. 🔺 به گمان آنها ایجاد تزلزل در هسته هواداران مستحکم نظام، می تواند راه را برای ریزش فراگیر بدنه اجتماعی هموار سازد. متناسب با چنین تغییر رویکردی، مجددا خط القای انحراف انقلاب از اهداف اولیه خود با تمرکز روی تفاوت رهبری آیت الله خامنه ای با امام خمینی(ره) دنبال شد. روایت های وارونه و استنادات ناقص به گفتارها امام(ره) در موضوعاتی که بیشتر توجه طیف انقلابی را معطوف به خود می کند، تولید شد. گزاره هایی بر همین مبنا نتیجه گیری شد: نقش مردم در اداره مملکت کاهش پیدا کرده است. پایبندی به ساختارهای قانونی نظام در دوره مقام معظم رهبری کمتر شده است. اسلام در دوره جدید، رشد مناسکی، قشری و ظاهری داشته است در حالیکه در زمان امام اعتقادی، عرفانی و معرفت اندوزانه بود و...  🔺خود شخص مقام معظم رهبری پاسخ این شبهات را در محافل گوناگون گفته است و در سخنرانی های سالگرد ارتحال امام(ره)، همسان ترین تفاسیر از خط امام و اصول ایشان را  ارائه  کرده و تمام قد در برابر سنت تحریف راه و شخصیت امام(ره) ایستاده است. در عین حال می توان به دو کتاب خوب" مکتب امام خمینی(ره)" نوشته محمدرضا فلاح شیروانی که برگرفته از 31 سخنرانی رهبر انقلاب در سالگرد رحلت امام (ره) است و کتاب تازه منتشر شده  "مو به مو" نوشته عبدالله گنجی که به موضوع واکاوی سیره حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبری در امامت و رهبری پرداخته است، مراجعه کرد.  🔸آدرس کانال: @jafaraliyan ادامه مطلب👇
الف لام؛ خدمت به امام (بخش‌دوم) «شناسایی دو خط تحریف و انحراف در خوانش امام خمینی (ره)» ✍ جعفرعلیان‌نژادی 🔹دوم. جریانی که با غرض و بی غرض اقدام به تحریف سیره و شخصیت امام  و رهبری می کنند. این جریان که لزوما در جبهه غیرانقلابی تعریف نمی شوند، کسانی هستند که فارغ از خوب یا بد بودن نیات و اهداف شخصیشان، ماحصل و خروجی کار شان  تحریف روش و منش امام (ره) است. خروجی کار این دسته تولید برخی شبهات، تحریف ها و مسائلی است که تصویری مخدوش از امام (ره) ارائه می دهد. و همین تصویر  بعضا توسط طیف های معارض ملاک سنجش و تطبیق مشی و مرام رهبری با امام (ه) می شود، طیبعتا نتیجه ای هم که از این سنجه حاصل می شود، تمایز ، تفاوت و حتی در برخی گزاره ها تقابل گفتمان امام با رهبری است. برخی از گزاره های دم دستی و پر کاربرد جبهه غیرانقلابی در استناد به چنین تفاسیری از امام عبارتند از: "مجلس در رأس امور است. "، "میزان رأی ملت است" و... آنان با استناد به این جملات از امام، وضعیت فعلی مردم و مجلس را حاصل فاصله گرفتن از  راه  بنیانگذار انقلاب اسلامی القاء می کنند.    🔺اگر قدری عمیق تر، موشکافانه تر و با نگاه مسأله محور به این موضوع نظر بیندازیم، متوجه می شویم ریشه چنین تصاویری در همین اغلاط، اشتباهات، ساده گیری ها و  تحریف های بسیار  کوچک در روایت صحیح از امام خمینی(ره) است. مثلا در  کتاب "الف لام؛ خدمت یا خیانت" (مجموعه مقالات تاریخی در نقد کتاب الف لام خمینی) که به کوشش سهراب مقدمی شهیدانی تهیه شده ، به شکل کارگاهی و دقیق به برخی از اشتباهات راه یافته و تحریفات خواسته یا ناخواسته اشاره شده، و جا برای روایت صحیح مبتنی بر روش شناسی مورد نظر امام(ره) باز شده است.   🔺امام (ره) در تذکرات ذیل  وصیت نامه سیاسی الهی خود، صراحتا راه تحریف گفتارها و نوشتارهای خود را بیان کرده است: "اکنون که من حاضرم، بعض نسبت های بی واقعیت به من داده می شود و ممکن است پس از من در حجم آن افزوده شود؛ لهذا عرض می کنم آنچه به من نسبت داده شده یا می شود، مورد تصدیق نیست، مگر آنکه صدای من یا خط و امضای من باشد، با تصدیق کارشناسان؛ یا در سیمای جمهوری اسلامی چیزی گفته باشم." در مقابل برخی آثار شبه تاریخی در استناد برخی مطالب به امام (ره)، از منابع مخدوش مانند اسناد ساواک و خاطرات شفاهی استفاده می کنند و اموری را به امام نسبت می دهند که هیچ مستندی ندارد و بر اساس قاعده مورد نظر شخص امام، به هیچ وجه قابل انتساب به امام نیست. 🔺اهمیت تقابل با تحریفات تاریخی، تنها به آن تذکر امام در وصیت نامه سیاسی-الهی محدود نمی شود، مولف کتاب الف لام؛ خدمت یا خیانت، دو نقل قول مهم دیگر   از تذکرات امام خمینی(ره)  ذیل وصیت نامه  با هدف جلوگیری از  امکان  تفاسیر انحرافی یا تقاطع گیری های غیر منطقی، مورد اشاره قرار می دهد: "اشـخاصى در حـال حیـات مـن ادعـا نموده انـد كـه اعلامیه های این جانب را مى‏نوشته اند. این مطلب را شدیدا تكذیب مى‏كنم. تا كنون هیچ اعلامیه اى را   غیر شـخص خودم تهیه كسـى نكرده اسـت".   "از قـرار مذكـور ، بعضیهـا ادعـا كرده انـد كـه رفتـن مـن بـه پاریـس به وسـیله آنان بـوده، ایـن دروغ اسـت. مـن پـس از برگرداندنـم از كویـت، بـا مشـورت احمـد پاریس را انتخاب نمودم، زیرا در كشورهاى اسلامى احتمـال راه نـدادن بـود؛ آنـان تحـت نفـوذ شـاه بودند، ولـى پاریـس ایـن احتمـال نبـود." 🔸آدرس کانال: @jafaraliyan 🔸لینک یادداشت در فارس: http://fna.ir/3cg858
مجری ناظر می‌خواهیم یا مقتدر؟ ✍ جعفرعلیان‌نژادی 🔸چگونه می‌شود، اگر قدرت اعمال قانون وجود داشته باشد و نتوان از آن استفاده کرد؟ اگر در وضعیتی باشیم که قانون باشد، مجری قانون هم باشد، اما نتوان قانون را پیاده کرد، چه بر سر ما خواهد آمد؟ با جواب به این دو سوال می‌توان دید، در وقایع اخیر چه بر سر ما آمده است. 🔺در پاسخ به این سوالات باید گفت اگر وضعیتی پیش بیاید که یک جریان قانون ستیز موفق به بی‌قانونی در پوشش عرف و عادات اجتماعی شود، امکان اعمال قدرت از نهاد قانونی سلب می‌شود. به یک معنا او تبدیل به ناظری معمولی و بی اثر خواهد شد. ▫️خرابکار هیچکاک 🔺برای درک بهتر این فضا، شما را به خواندن روایت یکی از صحنه‌های فیلم خرابکار هیچکاک توجه می‌دهم: در این صحنه، جاسوسِ زنِ فراری در قامت خانمی موقر، در یک مجلس مهمانی حاضر می‌شود. مأموران تعقیب‌کننده او نیز به آن مجلس می‌روند. مجلس مهمانی عرف و عاداتی دارد که با نقض آن، جمعیت حاضر بیگناه نیز، ممکن است قربانی شوند. 🔺 بنابراین هم مأموران و هم‌ زن جاسوس مجبور به همرنگی با جماعت و طبیعی‌سازی شده و عرف مجلس مهمانی را رعایت می‌کنند. زن جاسوس برای اینکار، حتی دعوت به گفتگوی مهمانانی که او را نمی‌شناسند را پاسخ گفته و با آنها به گفتگو می‌نشیند. مأموران نیز مجبور به چنین کاری می‌شوند. 🔺زن جاسوس با اینکه در دسترس ماموران است، اما آنها نمی‌توانند او را بازداشت کنند، چون عرف مجلس مهمانی‌ بر قدرت اعمال قانون آنها چربیده است. زن جاسوس در پوشش همین همین عرف و عادت و به دنبال خارج شدن یک زن و شوهر جوان از مجلس با آنها همراه شده و موفق به فرار می‌شود‌. ▫️صحنه اول 🔺در حوادث سال گذشته، آنچه اتفاق افتاد، بی‌شباهت با چنین صحنه‌ای نبود. آشوبگران از فرصت اعتراض سوءاستفاده کرده و آن را تبدیل به خشونت و تخریب و کشته‌سازی می‌کردند، اما در مقابل مأموران توانایی برخورد و اقدام قانونی نداشتند، چون آشوبگران از معترضین به‌سان قربانیان استفاده می‌کردند. 🔺تقریبا در چند ماه تقابل پلیس با اغتشاشگران، شاهد این کاهش نفوذ اجرای قانون بودیم. مسلما راه‌حل، تغییر صحنه نبود، نمی‌شد خیابان را از جا کند و جای دیگر برد، راه‌حل تغییر عرف و عادات افراد حاضر در صحنه بود. شبیه همان آگاهی که به‌تدریج از زمان شروع اغتشاشات آغاز شد و در روزهای پایانی به تفکیک بین معترضین و اغتشاش‌گران انجامید. 🔺آن صحنه‌ها به ما نشان داد، اجرای موثر و اقتدارآمیز قانون در وهله اول منوط به ایجاد فضای اعتراضات آگاهانه است. اعتراضی که در آن معترض اولاً هدف از اعتراضش را بداند تا نگذارد توسط اغتشاشگران مصادره شده یا تغییر کند. 🔺ثانیاً اعتراضش را متوجه یک آسیب‌ یا ضعف مدیریتی کرده، و نگذارد آشوبگر دست به تخریب نقاط قوت و اموال عمومی زده و خشونت بورزد. ثالثاً سریعا آشوبگران را شناسایی کرده و با دیدن نخستین نشانه‌های خشونت از اطراف آنها پراکنده شوند. ▫️صحنه دوم 🔺این روزها، مجدداً چنین صحنه‌هایی قابل مشاهده است. بی‌حجابی وجود دارد اما مجری قانون توان اعمال قانون ندارد. به نظر می‌رسد حتی از قانون (لایحه‌ حمایت از فرهنگ حجاب و عفاف) در حال تصویب هم، به مانند مجری قانون تا حدی اقتدارزدایی شده و حس مماشات بین مجری قانون و قانون‌شکن از آن دریافت می‌شود. 🔺به مانند صحنه قبلی، راه‌حل مطلوب اصلاح عرف و عادات اجتماعی است. قانونی خوب است که اولا به تولید اقتدار و جرأت‌یابی مجری قانون بینجامد، ثانیاً اصلاح‌گر عرف و عادات غلط باشد، ثالثاً حضور هوشمندانه عناصر خودجوش میدانی آموزش دیده و توجیه ‌شده آمر به معروف(قانون) را تضمین کند، رابعاً زمینه بروز خشونت احتمالی و التهابات پیش‌بینی ‌ناپذیر را کاهش دهد. 🔺به نظر می‌رسد در لایحه موجود‌، سه ویژگی اول قدری رقیق شده، اما غلظت ویژگی چهارم به شدت بالا است. چنین التفات ناموزونی، شاید در کوتاه مدت اثرات خوبی داشته باشد، اما نمی‌تواند در میان ‌مدت و یا بلند مدت حتی منجر به کاهش التهابات اجتماعی شود. 🔺نکته پایانی آنکه پلیس، قوای انضباطی و نظارتی باید بتوانند با مشارکت مردم، قانون‌گرایی را تبدیل به امری طبیعی و عادی نموده، و بی قانونی و قبح‌شکنی را امری غیرعادی و استثنایی نمایند. به نظر می‌رسد اینگونه، فضا، هم برای برخورد قاطع پلیس فراهم شده و هم منجر به بردباری عمومی و پذیرش اجتماعی می‌شود. از این طریق است که مردم از پلیس و ناظر پیام اقتدار می‌گیرند نه ضعف یا خشونت. 🔸آدرس کانال: @jafaraliyan 🔸منتشر شده در فارس: http://fna.ir/3cv87r
یادداشت صد(۲۴): بازگشت به مسجد ✍ جعفرعلیان‌نژادی 🔸نمی‌دانم این را که می‌گویم، می‌شود یک حرف محکم محسوب کرد یا خیر، اما شاید بتوان نوعی مشاهده شخصی یا درک تجربی نامید. هر چند نمی‌توان این مشاهده شخصی را تعمیم داد، اما طرح آن برای توجه دادن مخاطبان به درستی یا نادرستی‌اش، خالی از فایده نیست. 🔸مشاهدات عینی بنده از سه مسجد کوچک محله‌مان، (امام‌علی‌بن‌ابیطالب خیابان وکیل‌باشی، چهارده معصوم خیابان هشتم نیرو هوایی و امام حسین(ع) مسیل منوچهری) حکایت از آن دارد که جمعیت نمازگزاران به نحو غیرمنتظره‌ای دوبرابر و بلکه سه برابر شده است. 🔸 ملاک مقایسه بنده، جمعیت همین مساجد قبل از اغتشاشات سال گذشته بوده است. مخاطبان عزیز چنین تغییری را چگونه ارزیابی می‌کنند؟ به زعم بنده، مردم بدنبال پاسخ سوأل اجتماعی خویش هستند. «بازگشت به مساجد»، می‌تواند همان پاسخ اساسی باشد. 🔸اگر برای جامعه این سوال ایجاد شده باشد که آیا ما دچار کاهش انسجام و وحدت و همبستگی شده‌ایم، مسلما آرام و ساکت نمی‌نشیند، دنبال پاسخ به سوال خود می‌گردد، هر چند ممکن است در ظاهر به جوابی صریح و آشکار نرسد، اما ناخودآگاه چیزی را طلب می‌کند که فکر می‌کند از دست داده است. 🔸بازگشت به مساجد می‌تواند طلب همین «چیز از دست داده‌» باشد. ترجیح اقامه نماز به «جماعت» بر خواندن فرادای آن، بی جهت نیست. تنها ثواب بیشتر نیست که مردم را به مسجد می‌کشاند. به بیان ولی فقیه «پیوندهای حیاتی در یک جامعه‌ی خوشبخت و خوش‌فرجام، همچون دوستی و گذشت و مهربانی و همدلی و همدردی و یاری‌رسانی و خیرخواهی و امثال آن به برکت رواج و اقامه‌ی نماز، استحکام می‌یابد. صفهای نماز جماعت، صفوف به هم پیوسته‌ی فعالیت‌های اجتماعی را پدید می‌آورد. کانون گرم و پرشور مساجد، کانون‌های همکاری در عرصه‌ی اجتماعی را رونق می‌بخشد.»