eitaa logo
متن‌ْآگاهی‌|جعفرعلیان‌نژادی
347 دنبال‌کننده
300 عکس
9 ویدیو
6 فایل
تلاش‌گری در ابتدای راه آگاهی و ایستادگی ارتباط با نویسنده: @Matnagahi
مشاهده در ایتا
دانلود
تحقیر سیستماتیک زن غربی ✍ جعفرعلیان‌نژادی 🔺به جرأت می‌توان گفت، یکی از آرزوهای و رؤیاهای دست‌نایافتنی رژیم‌های غربی، خلاصی زنان این نظام‌های سیاسی، از حس بی‌احترامی است. آنان برای ایجاد حس تکریم و احترام در زنان خود، راه‌های متفاوتی را رفته‌اند اما نتوانسته‌اند بر این مشکل فائق آیند.‌ شکل‌گیری انواع و اقسام جریانات و جنبش‌های «زن‌حامی» در این کشورها ناشی از چنین عدم موفقیتی است. سیاست‌های آن‌ها برای ایجاد چنین حسی کارگر نبوده است.‌ 🔺زنان وقتی راه‌حل موثری در عرصه سیاسی نمی‌یابند، و در عرصه جامعه نیز چنین حسی را دریافت نمی‌کنند، تصمیم به ساخت گروه‌هایی با هدف بازیابی احترام می‌زنند. آن‌ها برای جبران حس بی‌احترامی بیرونی، درصدد نوعی «احترام‌جویی درونی» هستند. و همین نیاز منجر به همدستی و همگرایی چنین زنانی می‌شود. اما چنین اقدامی نیز منجر به ایجاد حس احترام پایدار در آنان نمی‌شود. به بیان دیگر این ایده که «اگر جامعه و سیاست به من احترام نمی‌گذارد اما خودم می‌توانم به خودم احترام بگذارم»، نمی‌تواند تبدیل به یک هنجار پایدار اجتماعی و نهادینه شود. 🔺دو دلیل عمده برای عدم موفقیت چنین ایده‌ای وجود دارد. اول آنکه، زنان گمان می‌کنند برای محترم شدن بایست، دارای توانایی‌های یکسانی با مردان این کشورها شوند، تا جامعه و سیاست روی آن‌ها هم حساب کند، یعنی تفاوت‌های ظاهری خود را نادیده گرفته و با احراز توانایی‌های لازم، در جامعه حضور یابند. به گمان آنها احراز توانمندی و مهارت، مساوی است با احترام اجتماعی. یعنی توانایی او از یک‌طرف، مانع ضعیفه دانستنش از سوی مردان خواهد شد و از طرف دیگر نظر و نگاه مردان را کاملا از روی بدن او به مهارت او برمی‌گرداند.‌ اما چنین تدبیری در تجربه فعلی جوامع غربی منجر به ایجاد حس احترام در زنان نشده است. چون مردان هنوز به چشم خریدار به آنان نگاه می‌کنند و آمار آزار جنسی بی‌وقفه بالاتر رفته است. زنان بدنبال تکریم هویت خود هستند، اما مردان بدنبال تکریم تن و بدن آنان. بنابراین زنان بامهارت مجددا به این نتیجه می‌رسند که کسب احترام نه به توانایی بلکه به آراستگی است. آنان ابتدا بدن خود را نمایان می‌کنند و سپس مهارتشان را. 🔺دوم آنکه زنان برای کسب احترام، تصمیم به مبارزه می‌گیرند.‌ احترام به خود، یعنی باید با چنین تحقیر سیستماتیک و ظلم ساختاری مبارزه کنم. در چنین حالتی تنها امکان پیش‌روی آنان، جریانات چپ نظام‌های سرمایه‌داری هستند. ایده مرکزی مبارزاتی این دسته از زنان، انکار تفاوت‌های زنانه نیست. بلکه می‌خواهد با تحمیل تفاوت‌های زنانه به یک جامعه «مردسامان»، احترام خود را بازیابد. این ایده که «زن‌، مرد نیست»، کلید چنین سنت مبارزاتی است. بنابراین بدنبال اعتراضاتی کاملا بدن‌پایه است. برهنگی را یک نماد مبارزاتی می‌داند. روابط جنسی‌‌ بی‌قاعده، رقص و مشروب را تجویز می‌کند. برای مبارزه بدنبال احیای اسطوره تاریخی «زن وحشی» است. زنی که می‌خواهد از زیر بار چنین ظلم و تحقیر سیستماتیک در‌آید، باید تبدیل به «زنی‌گرگ‌نما» شود تا با بدنش این احترام را بازیابد. او هویتش را در بدنش می‌جوید، اما چنین مبارزه‌ای تنها طرفداران مرد او را بیشتر می‌کند، احترام زنانه‌ای در کار نیست. 🔺 آدرس کانال: @jafaraliyan 🔺لینک مطلب منتشر شده در فارس: http://fna.ir/3brzmu
بی‌حجابی و اضطراب نگاه‌های خیره ✍ جعفرعلیان‌نژادی 🔺یک مورد بسیار قابل تأمل در خصوص برخی از زنان و دخترانی که در فضاهای عمومی، اقدام به کشف حجاب می‌کنند، فرار و گریز ناخودآگاه این عده از نگاه‌های خیر‌ه‌ای است که به سمت خود جلب می‌کنند. یک نقطه عیان این فرار ناخودآگاه، درب‌های ورودی ایستگاه‌های مترو در اوایل صبح است. زمانی که جمعیت اندک است، بانوان بی‌حجاب، با عجله و سرعت همچون کسانی که در حال تعقیب شدن هستند، وارد مترو شده و به سرعت از لابلای جمعیت سوار بر پله برقی‌ حرکت کرده و خود را به درب‌های بلیط‌زنی می‌رسانند. 🔺در واقع این افراد، دچار نوعی اضطراب درونی حاصل از تعقیب نگاه‌های خیره‌ای هستند که آن‌ها را می‌پاید و دنبال می‌کند. آن‌ها برای کنترل اضطراب خود، راهی نمی‌یابند الّا این‌که از این واقعیت فرار کنند. هرچند این تعجیل و عبور سریع، ممکن است موفق به جاگذاشتن برخی نگاه‌های خیره شود، اما هیچگاه از شر آن به طور کامل خلاص نمی‌شود. بنابراین این راه‌حل موقت بجای کنترل اضطراب، چه بسا شدت آن را بیشتر هم سازد. این پدیده ناشی از تفاوت ترس با اضطراب است. معمولاً با ترک موقعیت ترسناک می‌توان از شر ترس خلاص شد، یعنی ترس ناشی از یک عامل بیرونی است، اما ریشه اضطراب یک عامل درونی است که با ترک موقعیت هراس‌آور هم باقی می‌ماند. 🔺به نوعی این فرار، فرار از خود است، راه حل آن نه‌ فرار از نگاه‌های خیره یا عوض کردن موقعیت‌، که بازگشت به درون برای کنترل آن است.‌ این پدیده به ما نشان می‌دهد، یک جنبه مهم موضوع حجاب، تأمین امنیت روانی خود بانوان در کنار خلاصی از نگاه‌های خیره دیگران است. بر این اساس شر این نگاه‌های خیره، حتی در خلوت و حوزه خصوصی، ول‌کن افراد نیست. اضطراب مواجهه با چنین نگاه‌های خیره‌ای، بدون اینکه منجر به بروز نشانه‌ای شود، در فضای خصوصی هم وجود دارد. اضطراب حاصل از نگاه خیره، تا زمانی ادامه می‌یابد که منجر به حادثه‌ای تلخ شود. یعنی آن نگاه خیره بالاخره موفق شود به سوژه خود دست یابد. هیچکاک در فیلم پنجره عقبی به خوبی اضطراب حاصل از نگاه خیره را تصویر کرده است. 🔺شخصیت اصلی داستان، «جف» فردی است که از روی صندلی چرخ‌دار خود مدام از پنجره عقبی خانه‌اش، اتفاقات خانه همسایه را مشاهده می‌کند، دست بر قضا یکی از این اتفاقات، حادثه قتل همسر مرد همسایه است. مرد همسایه در جریان یک مشاجره همسر خود را می‌کشد، و بعد از ارتکاب قتل سریعا متوجه می‌شود که «جف» او را دیده است. ناگهان نگاهش به نگاه جف گره می‌خورد و خیره خیره او را می‌پاید. جف از احتمال برخورد مرد همسایه با خود هراسان و مضطرب می‌شود. جف مدت‌ها با آن نگاه خیره، حتی در خلوت خود دست به گریبان است، تا اینکه روز موعود فرا می‌رسد و مرد همسایه بالای سر او ظاهر می‌شود‌ و او را از همان پنجره عقبی به پایین پرتاب می‌کند. 🔺جف در لحظه برخورد با مرد همسایه، گمان می‌کند با تغییر صحنه، می‌تواند جلوی مرگ خود را بگیرد، بنابراین با دوربین عکاسی خود، در نظر دارد، واقعیت مرد همسایه را تبدیل به یک عکس ثابت کند، اما کار از کار گذشته و واقعیت تلخ سقوط و مرگ، اضطراب او را برای همیشه فرو می‌نشاند. جف نمی‌دانست نباید تبدیل به سوژه آن نگاه خیره شود و وقتی هم فهمید، گمان می‌کرد برای خلاصی از آن نگاه خیره، بایست نگاه مرد همسایه را عوض کند، نه اینکه به خود برگشته و راه چاره‌ای بیابد. آدرس کانال: @jafaraliyan لینک مطلب منتشر شده در فارس: http://fna.ir/3bsfkb
(۱) 🔸چند روزی است تصمیم گرفته‌ام، علاوه بر یادداشت‌های تفصیلی، ویراست‌ها، یادداشت‌های اینستاگرامی و یادداشت‌های ، باب جدیدی را با عنوان «ایده‌_تک‌خطی» باز کنم. برخی ایده‌ها به ذهنم می‌آید، اما فرصتی برای پرداختن به آن پیدا نمی‌کنم، گفتم شاید از طریق ثبت و کتابت، هم امکان بازگشت و یادآوری آن در آینده وجود داشته باشد و هم احتمالاً ایده‌ای به مخاطبین اهل قلمی‌ بدهد که فرصت نوشتن دارند.‌
(۲) 🔸گویا بین جهل و‌ اضطراب، رابطه‌ای برقرار است. در کتاب پیام‌ قرآن آیت‌الله‌العظمی «مکارم‌شیرازی» دیدم بر اساس آیات الهی، بین‌ جهل و ترس رابطه مستقیم برقرار شده است. به گمانم می‌توان به نوعی بین جهل و اضطراب هم چنین ارتباطی را یافت. «ژاک لاکان‌» در سمینار اضطراب چنین‌ کاری کرده است.
یادداشت صد(۱۲): شب قدر مسئولین ✍ جعفرعلیان‌نژادی 🔺به‌نظرم با توجه به فرمولی که رهبر انقلاب در ابتدای دیدار رمضانی خود با کارگزاران‌ نظام ارائه دادند، می‌توان شب قدر مسئولین را نیز تعریف کرد. ایشان در ترجمه کلامی منسوب به امیرالمومنین امام علی(ع) بیان داشتند: «دوام ذکر و به طور مستمر ذاکر بودن، موجب میشود عمل ما، هم عملِ پنهانی ما و کاری که خودمان در دلمان، در داخل خانواده‌مان، در اتاق خلوتمان انجام میدهیم، هم عملی که در محیط اجتماعی انجام می‌دهیم، نیکو بشود، خوب بشود.» گمان می‌کنم بر این اساس، شب‌های قدر بهترین فرصت برای مسئولین است که به کارهای پنهان و آشکارشان برکت دهند. به بیان رهبری کار مسئولین دو چیز است: «خدمت به مردم»، «اداره خوب کشور». با توجه به ارزش هزار برابری این شب‌ها، برای مسئولین بسیار مغتنم خواهد بود، برنامه سالانه خود را، با اطمینان به تأثیر انکارناپذیر این فرصت «ذکرالله» در «خدمت به زندگی»، «خدمت به مردم»، «خدمت به خلق‌الله» و «خدمت به پیشبرد اهداف»، تنظیم نمایند.
یادداشت صد(۱۳): مالک واقعی فضا ✍جعفرعلیان‌نژادی 🔺در یکی از فرازهای دعای جوشن می‌خوانیم «یا من له الهواء و الفضاء»، ای کسی که مالکیت هوا و فضا با اوست. مالکیت خداوند بر فضا، ایده‌ای را به ذهنم متبادر کرد. منطقا کسی که مالکیت بر چیزی دارد، هم اوست که حق «حفظ»، «تولید»، «تغییر»، «تخریب»، «اجاره» و یا «قرض‌دادن» آن را دارد. آنچه به ذهن ناقص بنده می‌رسد آن است که مالکیت خداوند بر فضا، هم شامل فضای مابین «اجرام آسمانی»، مابین «اجسام زمینی»، مابین «موجودات زنده»، مابین «اشیاء و انسان‌ها»، مابین «انسان‌ها با انسان‌ها» و در نهایت مابین «حقیقت و مجاز» است. در برخی نظریات جدید مطرح شده، قدرت با کسی است که توان مالکیت بر فضاها را داشته باشد. و مالکیت بر فضاها برای کسی ممکن است که توان تولید فضا را داشته باشد. حال اگر بنابر فراز مورد اشاره، مالک همه فضاها خداوند باشد، به طریق اولی هر فضای تولید شده جدید نیز متعلق به خداوند است. نتیجه‌ای که می‌توان گرفت آن است که اگر بخواهیم قدرت‌مند شویم، قبل از هر چیز باید حق مالکیت الهی بر تمام فضاها را دریابیم. اگر از توانایی لازم برای تولید فضای مطلوب در مجازی یا تولید فضای مناسب اقتصادی، برخوردار نیستیم، لازم است، در این شب‌ها واقعا و با اطمینان از خدا بخواهیم قدرت تولید فضای جدید را به ما عطا فرمایند.