حیف است او غریب باشد
✍ سعیدتوتونکار
🔸بارها در این باره اندیشیدهام. آیا در حوالی این زمین و این زمان کسی مانند او را میشناسید؟! یا کسانی مانند ما؟!
بیتردید نه....
حیف نیست او در میان ما غریب بماند؟! ناشناس باشد؟! غبطه نمیخورید دیگری، آن سوی دنیا به صلابت و سلامتش افتخار کند و دشمن گرداگرد ما از شکوه و عزتش به خود بلرزد و قدمهایش سست شود و آنگاه ما، مردمان او، فریادش نزنیم و به سویش نشتابیم و سایهاش را نگستریم و خنکایش را عالمگیر نکنیم و لطفش را فاش نسازیم و قهرش را بر سر شیطان نکوبیم و هنرش را در تمام چشمهای منتظر نقاشی نکنیم و بر گوشهای تشنه نسراییم؟!
واقعا حیف نیست با او معاصر باشیم اما...
🔸هر روز ما که فدای روزگارانش باد، نباید نشانی از او داشته باشد؟! یادی از او نزد ما نباشد؟! او که آشکارترین نشانه است از آن حاضر غایب.
گمان من این است، نزد او وعده ما با صاحب زمان است. نزدیکترین نقطه به آن خورشید پنهان در غبار زمین و بغض آسمان.
سید علی خامنهای در زمان ما یک شخص نیست. او نشانه است. نشانهها صاحب خود را نشان میدهند. نشانی را غلط نرویم.
دیگران بگذار از حقد و حسد و غرور و کبر یا جهل و غفلت و سستی و ضعف از او به نیکی یاد نکنند. مگر ما کم از اینها دیدهایم.
🔸بگذار دشمن شبهات را آوار کند روی سر ما. از آن سکویی خواهیم ساخت برای بالا رفتن. بگذار ما را تهدید کنند از آن فرصت خواهیم ساخت. بگذار ما را با خاطرات انبیاء و اولیاء و اوصیاء همخاطره سازند چه باک که شباهت به محبوب زیباترین لذت دوستان است.
حالا که دشمن همه توانش را روی یک نفر و یک نقطه و یک کشور و یک نظام و یک اندیشه متمرکز کرده، ما نیز تمام توانمان را برای شکستن بازوی دشمن در آن نقطه جمع میکنیم.
🔸این یک فرصت تاریخی است. یک باریکه و گذرگاه بیتکرار، یک خاطره ماندگار. بگذار نام ما را در کنار او بنویسند و خاک ما را با او بیامیزند.
بیایید جاهلیت را عقب برانیم...
بیایید مسلمان زندگی کنیم و مسلمان بمیریم.
بیایید از ولیّ خدا آنجا که شیطان بر او شوریده دفاع کنیم. بگذار نام ما را از مجاهدان بنویسند.
https://eitaa.com/daftaretamrin
۱۹۶۸ تمام میشود، ما میمانیم و حتی میخندیم
✍ جعفرعلیاننژادی
🔸وقتی جنبش دانشجویی ۱۹۶۸، یعنی همان سالی که به قول کورلانسکی جهان را تکان داد، شروع شد، همه میدانستند، آن سال هم تمام میشود. هیچ کس بگیروببندهای پلیس آمریکا و حملات گازانبریشان به دانشجویان را باور نمیکرد، حتی شاید خود دانشجویان آنقدر که باید و شاید، خودشان را جدی نگرفته بود.
🔸دست بر قضا، اعتراض به جنگ ویتنام، بهانه شروع اعتراضات دانشجویان دانشگاه کلمبیا در آن سال شد. آن سالها این فقط اعتراض به جنگ نبود که دانشجویان را به خیابان کشانده بود، در اروپای شرقی تحت تأثیر جنبش بهار پراگ، اعتراض علیه اقتدارگرایی کمونیسم شوروی بهانه اشغال خیابان بود. در فرانسه هم دلایل دیگری که در رأس آن بازیگری جریان چپ بود، دانشجویان را از سالن تئاتر به اشغال خیابان و مراکز حکومتی کشاند.
🔸بروز بارقههای اتمام جنگ، کاهش دوز اقتدارگرایی شوروی، همدستی کارگران با سرمایهداران، کل آن فضای ملتهب را آرام کرد و آن سال پرتلاطم که با آتشبس یک روزه آمریکا در ویتنام شروع شد، به شروع خروج و شکست مفتضحانه آمریکاییها و پیروزی نیکسون در انتخابات ریاستجمهوری تمام شد.
🔸از سال ۱۹۶۸، تا همین سال ۲۰۲۴ جریان چپ، تمام تلاشش را کرد تا جنبشی فراگیر را رهبری کند و نظام سرمایه داری را واژگون سازد. اما هر سال این خصلت ستیزهجویی، مبارزهطلبی و مقاومت، مبتذلتر شد. دیگر کسی باور نمیکرد، چپ بودن یعنی چریک بودن. همه نمایش چپ در نقد نظام سرمایهداری خلاصه میشد. آرمان عدالت، قربانی همدستی پنهان چپها با راستهای نظام سرمایهداری شد.
🔸هیچ کس باور نمیکرد و انتظارش را نمیکشید که در چهار گوشه جهان سرمایهداری، دوباره جنبشی سربرآورد که هم دانشجویان میاندارش باشند و هم چپها در آن نقشی نداشته باشند. هر چند دیگر چپ، چپ نبود، بلکه سرمایهداری چپش کرده بود. این بار هم دانشجویان در اعتراض به جنگ برخاسته بودند، اما آگاهی مبارزاتیشان را چپها نمیدادند. آنها نسخهای از مبارزه عینی را در کتاب غزه دیده بودند، نه لایه کتابها و مانیفستهای بیخاصیت مارکسیستها.
🔸دیدند مقاومتی مقاومت است که شدیدترین سفاکیهای ستمگران را متحمل شود، اما نبازد. مقاومتی که ظالم را ذله کند، مقاومتی که نمیشکند، نمیبُرد و شرط میگذارد. مقاومتی که مصادره نمیشود، همدست ظالم نمیشود و در ذاتش پیروز است. مقاومتی که ناممکن را ممکن میکند، ۵۶ سال تجربه خشونت و سرکوب پلیس آمریکا که چیزی نیست.
🔸حالا دانشجویان آمریکا و اروپا بیرون آمدهاند نه به چند بهانه مختلف مثل آوریل و می ۱۹۶۸ که با یک هدف مشترک در آوریل و می ۲۰۲۴. فهمیدند ظلم بیپایان نیست، بلکه این مقاومت است که پایدار است. دولتهای غربی میدانند ۲۰۲۴ سالی برای تمام شدن نیست، خیالشان راحت نیست.
🔸با چیزی مواجهند که نمیتوانند درکش کنند، راه کنترلش را بلد نیستند. جنس این مقاومت را نمیشناسند. خارج از نظام سرمایهداری است، بیگانه است، سازشناپذیر است، شاید سرکوب شود اما روحش زنده میماند و سال به سال قویتر میشود. نیاز ندارد ۵۶ سال صبر کند. ۲۰۲۴ وقتی تمام میشود که مقاومت بخواهد، نه آنهایی که عادت به ماندن و خندیدن دارند. مقاومت میماند و میخندد چون خیالش راحت است و خشونت و عصبانیت حاکمان را به امید تبدیل میکند...
@jafaraliyan
آموزش و پرورش آنگونه که باید باشد
✍ جعفرعلیاننژادی
🔸بین «آموزش و پرورش آنگونه که باید باشد» با «آموزش و پرورش آنگونه که ما میخواهیم»، تفاوت کُشندهای وجود دارد. آنچه موجب میشود این تفاوت کشنده و سخت، پنهان شود یا پشت اغراض به ظاهر ملی و ژستهای علمی پنهان بماند، آن است که جریان حامی نگاه دوم، خود را شریک مسأله مردم جا میزند.
🔸اما مساله مردم در خصوص آموزش و پرورش چیست؟ آن است که انتظارشان از «آموزش و پرورش آنگونه که هست» بالاتر است. رهبر معظم انقلاب نیز همصدا و همنظر با مردم و به نحو پیشرویی، سطح این انتظار را بالا برده است. ایشان در تمام این سالها خواهان «آموزش و پرورش آنگونه که باید باشد»، بوده است.
🔸سند ملی تحول آموزش و پرورش نیز در پاسخ به چنین مطالبهای از سوی مردم و رهبری، نگارش شد و به مسئولین امر برای تهیه نقشه راه، سپرده شد. در مقابل این فضا، اما نگاه دوم و مدعی دیگری نیز وجود داشت و دارد که از سالهای گذشته تا کنون با رنگ و لعابهای متفاوتی اعلام وجود کرده است.
🔸در دوره حسن روحانی، با سر دست گرفتن سند تحقیرآمیز 2030، میخواست بدلی برای مطالبه این تحول باشد. ابتدا به روشنی حرف از اجرای این سند میزدند، اما پس از مواجه شدن با ممانعت مردم و هوشیاری رهبر انقلاب، دست به اجرای مخفی آن زدند که راه اجرای آن موضوع هم، در دولت سیزدهم سد شد.
🔸در عین حال جریانی که بدنبال آموزش و پرورش باب میل خود بود، دست از فعالیت نَشُست. دوره همهگیری کرونا، فرصت بسیار خوبی پیدا کرد که حیثیت آموزش حضوری در محیط مدرسه را زیر سوال برد. حتی پس از آن همراه با موج اغتشاشات 1401، به روایتسازی و التهابآفرینی حول مدارس دخترانه و ماجراهای مسمومیتهای سریالی دامن زد.
🔸اما داستان به اینجا ختم نشد، پس از کنترل اوضاع و آرام شدن محیط مدارس، تیم های فکری این نگاه دوم مجددا دست به کار شدند و حول محمد خاتمی اقدام به نگارش سند جدیدی با هدف بیاعتمادسازی مردم به سیستم آموزش رسمی و زیرسوال بردن مشروعیت آن کردند. آنچه در این سند مشهود است، تحریک خانوادهها به انواع تکنیکهای رنجاندن محیط مدرسه، معلمان و دیگر دانشآموزان از طریق فرزندانشان بود.
🔸القصه آنکه جریان نگاه دوم، با فهم انتظار مردم از بالارفتن سطح آموزش و پرورش، تلاش خود را برای دادن پاسخ غلط، و انحراف در تأمین چنین مطالبهای، سامان دادند. یکی از مهمترین انحرافات، حمله به کارویژه مهم و خطیر «پرورش» بود. اینکه معلم باید عنصری خنثی و سرد و بینسبت با فرهنگ دینی جامعه باشد. اینکه پرورش جزء وظایف سیستم و نظام آموزشی نیست.
🔸دو پیامد دمدستیِ چنین القائاتی، معتبرشدن خصلتِ «معلمکارمندی» و ظهور پدیده «معلمبلاگر» بود. اما رهبر انقلاب با درک چنین حساسیتی، مفهوم «معلم مسئول» را در پاسخ درست به آن مطالبه به حق عمومی ارائه کردند. معلمی که همزمان مسئولیت دانش، تفکر و اخلاق دانش آموزان را بر عهده بگیرد و مثل فرزندان خود دلسوز آنان باشد.
🔸12 اردیبهشت ماه امسال نیز، جمعی از معلمان به دیدار با رهبر انقلاب رفتند. امسال نیز رهبر انقلاب فِقرات جدیدی را برای تأمین آن انتظار بالا، بیان کرد و خطوط آسیب و انحراف احتمالی از مسیر تحقق آن انتظار را مورد توجه قرار داد...
@jafaraliyan
تمرینی در فهم سیاستیِ کلام رهبری
✍ جعفرعلیاننژادی
🔸اول. هر بیان رهبری در دیدارهای متعدد سالانه با اقشار و اصناف مختلف مردم، در حکم پُر کردن خانههای جدولِ «کشورداری به شیوه اسلامی» است. با اینکه در طول دوره رهبری، سیاستهای کلی کشورداری را به مسئولین ابلاغ کردهاند، اما با بیان شیوای خود در دیدارهای مردمی، آن «سیاست» را به «فکر عمومی» نزدیک کردهاند.
🔸دوم. اگر مسئولین نظام، همچون رهبرانقلاب بر اهمیت تبدیل شدن «سیاستهایِ» دستگاههای تحت امر خود، به «فکر عمومی» واقف باشند، باید بدانند، بیانات عمومی رهبری، راهنمای کامل و نمونه عمیقی برای پیادهسازی این مهم است. این مهم البته به مدد و میانجی خِرَدورزی، ممکن میشود، نه تکرار شعارگونه بیانات.
🔸سوم. نگاه خردورزانه مسئولین به بیانات رهبری، وقتی حاصل میشود که با رویکرد یادگیری با متن کلام معظمله مواجه شوند. یادگیریِ روش تبدیل سیاست به فکر عمومی و روشِ پیادهسازی راهنماییهای رهبر انقلاب. با این رویکرد، میتوان امیدوار بود تا حد زیادی از تکرار بیحاصل، کم اثر و شعارگونه بیانات خلاص شد.
🔸چهارم. مردم هم در تسهیل سیاستهای کلی کشورداری به شیوه اسلامی، نقش حیاتی دارند. بعد از اینکه رهبر انقلاب و مسئولان یادگرفته از ایشان، سیاستها را به فکر عمومی نزدیک کردند، مردم و کسانی که در معرض این فکر عمومی قرار گرفتهاند، میتوانند آن را به «افکارعمومی» تبدیل کنند. نقش افکار عمومی، حیاتی است.
🔸پنجم. نقش نیروها و عناصر تبیینی نیز «تثبیت» آن فکرعمومی شده توسط رهبر انقلاب و مسئولان یادگرفته از ایشان، است. بعد از راه یافتن فکر عمومی به افکار عمومی با واسطه مردم، معرکهای از آرای موافق، مخالف و معارض حول آن فکر شکل میگیرد. جبهه تبیین در این فضا، هم نقش بیانگری دارد و هم مقابله با تحریفگری.
🔸ششم. رهبرانقلاب: «اگر افکار عمومی نسبت به یک قضیّهای توجیه بشوند، توجّه پیدا کنند،انجام آن کار آسانتر خواهد شد». «اگر افکار عمومی... معلّم را بشناسد، قدر معلّم را بداند، این در همهی این مشکلات اثر خواهد گذاشت». ایشان «ارتقای تعلیم و تربیت» به عنوان یک سیاست را تبدیل به فکر عمومی تشکر از معلم کردند.
🔸هفتم. مسئولین، مردم و تبیینگران، هر کدام میتوانند، نقش و مسئولیت خود را در قبال «فکرعمومیِ تشکر از معلم» بیابند. مسئولین با یادگیری تبدیل بندهای سیاستی سند تحول آموزش و پرورش به فکر عمومی. مردم با التفات، حساسیت و توجه به این فکر عمومی. تبیینگران با تثبیت این فکر عمومی در برابر تخریب و تحریف آن.
@jafaraliyan
حج ابراهیمی؛ علمِ حرکت علیه ظلم
✍ جعفرعلیاننژادی
🔸یکی از بهرههایی که میتوان از بیان روز گذشته مقام معظم رهبری در دیدار با کارگزاران حج برد، فهم چنین مضمونی است: حج ابراهیمی، علمِ حرکت علیه ظلم است. این جمله البته در بیان رهبر انقلاب نبود، اما برداشت نگارنده آن است که میتوان از فحوای کلام ایشان به این نظر یا ایده رسید. اگر از این منظر به موسم حج نظر بیفکنیم، «سرتاپای حج را ذکر» بدانیم، آن وقت، اعمال و مناسک عبادی در این میثاق عظیم و جهانی، جملگی راهنمای ما در فهم علمِ حرکت خواهند بود. اکنون به دلالتهای کلی اعمال حج در فهم علم حرکت میپردازیم.
🔸دلالت اول: اعمال عبادی حج، با استمرار ذکر و یاد خدا انجام میشود. ذکر مستمر، به ما معرفت همیشه به یاد خدا بودن، خدا را منشأ اثر دانستن، خدا را شاهد و ناظر دانستن، خدا را حامی واقعی خود قلمدادکردن و ... عطا میکند. استمرار ذکر منجر به علم حضور دائمی خدا در همه صحنهها، دقیقهها و فضاها میشود. این علم یک فعالیت ساده و روزانه ما را تبدیل به عمل صالح میکند، به همین دلیل هم انگیزه و اراده حرکت را مضاعف میکند و هم به حرکت ما جهت درست میدهد.
🔸دلالت دوم: فراخوان دعوت حج جهانی و مخاطب آن همه مردم دنیا هستند، با این حال فقط این مسلمانان هستند که به ندای دعوت حق لبیک گفته و در زمان و مکان مشخص جمع میشوند تا اعمال مشترکی را انجام دهند. بنیان اقامه این عمل عبادی، بر دعوت همه انسانها فارغ از رنگها و نژادها است. عمومیت دعوت نشان میدهد اقامه ذکر الهی، مستلزم نادیده گرفتن تفاوتها، اختلافات و عمل هماهنگ است. بنابراین درس دوم اقامه ذکر الهی، حرکت هماهنگ و همجوش است.
🔸دلالت سوم: اگر اقامه چنین ذکری (حج) به ما علم حرکت بدهد، (حرکت فردی جهتمند و جمعی هماهنگ) طبیعی است معطوف به موضوعات و چیزهایی است. مسلما با موضوعات و چیزهایی که جهت حرکت را عوض میکند و ناهماهنگی و تفرق در حرکت ایجاد میکند، باید مقابله کند. احیای ذکر با این حرکت مانعزدا به شرط همجهتی و هماهنگی، ممکن میشود. بنابراین، درس بعدی اقامه ذکر الهی، تقابل با حرکات انحرافی و افتراقی است.
🔸نتیجه: اقامه ذکر الهی و برپاداشتن آن در موسم حج، منجر به معرفت و شناخت ما از نوعی حرکت میشود. سه شاخص اصلی این حرکت عبارتند از: جهتداری به یک سمت، هماهنگی برای یک عمل مشترک و همجبهگی علیه یک مانع سخت. با این توصیف میتوان گفت اقامه ذکر الهی با تنها با هماهنگی، همجهتی و همجبهگی مسلمانان ممکن میشود. مهمترین مانع اقامه ذکر الهی در قرن اخیر، حرکت هماهنگ، همجهت و همجبهه صهیونیسم و جریان سلطه، علیه مسلمانان و مظلومین عالم بوده است.
🔸تعبیر حج برائت توسط مقام معظم رهبری، نوعی فراخوان به همه مردم جهان، مسلمانان و مظلومین عالم برای جمع شدن در یک نقطه مشترک و یک زمان مشخص است که منجر به حرکتی هماهنگ، همجهت و همجبهه علیه این غده سرطانی و شرکای او شود. اقامه حج و احیای ذکر الهی با علم به چنین حرکتی امکانپذیر است و حاجیان وقتی حاجی میشوند که برائت از مشرکین ستیزهجو را با علم به چنین حرکتی فریاد کنند.
@jafaraliyan
دکتر مهدویزادگان مجاهد متفکر، باسواد، ایدهپرداز، متواضع و پرکار عرصه تبیین
✍ جعفرعلیاننژادی
🔸شاید برای اولین بار ۱۴ سال پیش بود که با دکتر داود مهدویزادگان آشنا شدم. با او برای گرفتن مصاحبهای همکلام شدم و تقریباً و به جرأت میتوانم بگویم هیچ پرسشی سختی در خصوص جریان روشنفکری و پروژههای آنها نبود که پاسخی بسیار دقیق، کامل و سادهای برایش نداشته باشد.
🔸نکته بارزی که در آن مصاحبه از ایشان یافتم، نوعی باریکبینی و هوشیاری فعالانه در افشای مقاصد و نیات واقعی جریان روشنفکری پشت نظریات قلمبه سلمبه فخرفروشانهشان بود. دکتر مهدویزادگان در عوض با رویکردی تهاجمی، دعاوی آنها را به خودشان برمیگرداند و آنها را در بوته آزمایش ادعاهایشان میآزمود.
🔸از آن تاریخ ۱۲ سال گذشت تا اینکه دوباره در سال ۱۴۰۰ توفیق زیارت و بهرهگیری از دانش، تجربه و مهارت ایشان به صورت هفتگی برای حقیر فراهم شد. با اینکه در همین سال به ریاست سازمان سمت منصوب شد و بخش زیادی از مشغلههای علمیاش با مشغلههای بیامان مدیریتیاش تلاقی کرد، اما کمتر تغییری در بهروزبودگی، مطالعه آثار جدید و اشتغال به نوشتن در ایشان بوجود آمد.
🔸تواضع استاد مهدویزادگان با آن درجه علمی و این پست مهم مدیریتی، نه تنها کمتر، بلکه فزونی یافت. برای کسانی که در عرصه تبیین قلم میزنند، درک آنکه چنین شخصیتی با چنین اشتغالاتی روزانه دست به نوشتن آن هم از نوع یادداشتهای مخاطب پسند و همه شمول بزند، قدری سخت است. معمولاً اساتید دانشگاه چنین میانهمیدان بودنی را خلاف اعتبار علمی خود میپندارند و به سختی تن به یادداشتنویسی میدهند.
🔸دکتر مهدویزادگان دقیقاً با شروع اغتشاشات ۱۴۰۱ دست به راهاندازی کانالی برای نوشتارهای روزانه خود کرد. یعنی در اواسط سال اول ریاست خود بر سازمان سمت. الگوی واقعی بنده در راهاندازی کانالم به واقع خود ایشان بود. او مینوشت و مینویسد، برایش مهم نیست مطالبش دیده شود یا نشود. اما به واقع این ما هستیم که با کمتوجهی و قدرنشناسی، از بسیاری مطالب و یادداشتهای ایشان محروم میشویم.
🔸دکتر مهدویزادگان همچنان در خط مقدم جبهه تبیین است و در حال دفاع و بهتر است بگوییم حمله و کنش فعالانه تبیینی است. من به نوبه خودم واقعاً در برابر این انگیزه پایدار و حرکت پررمق، احساس حقارت میکنم. ایشان در یکی از یادداشتهای اخیر خود که قدرش دانسته نشد، انتقادات بجا و شایستهای علیه یکی از عناصر فقه خوارجی، به سبک ممتاز خویش کرد. یادداشتی که دیده نشد و رسانهها از انتشارش محروم شدند. حالا بنده آن یادداشت را که در کانال ایشان هم هست، مجدداً منتشر میکنم.
🔸باشد که بیشتر قدر بدانیم و از وجود چنین انسانهای نادری به قدر ظرفیت کم خود، بهرهمند شویم.
یادداشت مربوطه👇👇
⁉️ تنها فقیه خوارجی است که دشنام و ناسزاگویی بر شخص اول حکومت علوی را جایز می شمارد
برنامه سحری یکی از شبهای ماه مبارک رمضان امسال بود که خطیب مشهور پایتخت در تحلیل حسادت ورزی حسودان امام علی علیه السلام جمله اهانت آمیزی را از آنان علیه آن حضرت نقل کرد.
فردای همان شب به یکباره خوارجی مسلکان و مقدس نمایان حوزوی و تابعین شان بلوایی به راه انداختند که ای مسلمان چه نشسته ای که منبری نزدیک به حاکمیت مولای مان علی را به باد فحش و اهانت گرفته است. آنان در تلاش بودند که به این وسیله جامعه دینی را به آشوب کشانند و به اصطلاح قیصریه را به آتش کشند.
اگرچه منبری مشهور در برنامه سحری بعدی ضمن عذر خواهی توضیح داد که قصد نقل گفتار حسودان امام علی علیه السلام را داشته است و نه اهانت به آن حضرت، اما از آنجا که خناسان در پی فتنه انگیزی و التهاب آفرینی هستند به توضیحات وی گوش ندادند و او را تا سر حد مجرم خطرناک محکوم کردند و خواهان اشد مجازات برای او شدند.
اما حضرت حق چه زود نفاق گفتار این جماعت نیرنگ باز را بر مردم آشکار کرد. چنانکه به تازگی یکی از آنان در کانون توحید نما از سیره رواداری امام علی علیه السلام در مواجهه با تعرض و اهانت اهل خوارج چنین نتیجه هتاکانه ای را گرفته است که " گویی فحش و اهانت به شخص اول حکومت از اساس جرم انگاری نشده است"!!
این چه سواد فقهی و لسان دینداری است که با کژ فهمی از سیره حکمرانی علوی اینگونه فحش و ناسزا بر شخص اول حکومت را - علی باشد یا هر حاکم شرع دیگر - جایز می شمارد و جرمی بر آن مترتب نمی داند؟! با این کژفهمی جواز ناسزاگویی به بزرگان دین را تئوریزه کرده است.
چگونه ممکن است که محب علی دشنام بر آن حضرت را نه فقط بشنود و قلبش به درد نیاید بلکه آن را جایز هم بداند.
چقدر باید این مساله برای مدعی فقاهت مهم باشد که بر بالای منبر جواز فحش و اهانت بر معصوم علیه السلام را روا می دارد و می پرسد " چرا ما نمیتوانیم در عمل از این سیره امیرالمؤمنین(ع) استفاده کنیم؟ ". اسفبار تر اینکه به زعم وی فحش و اهانت چونان حقی برای مخالف و معترض مفروض است!
اگر اینچنین است، پس من نیز که معترض و مخالف با این مدعی هستم، حق ناسزاگویی با او را دارم. در این صورت، آیا در جامعه ایمانی چیزی از ادب و احترام متقابل باقی می ماند.
بگذریم که جواز ناسزاگویی راه را بر اخلاق مداری می بندد و باب خشونت گفتاری را مفتوح می گرداند.
این معمم مدعی، هنوز نفهمیده است که امام علی علیه السلام فحش و اهانت به شخص اول حکومت را جایز نشمرده است بلکه از حق خود که جواز مجازات شخص هتاک است، گذشت کرده است. فرق است میان عفو در مجازات با جواز عمل مجرمانه.
هیچیک از فقهای امامیه از این سیره علوی برداشت جواز فحش و هتاکی را نکرده اند. بخصوص که روایات سابّ النبی اشد مجازات را تعیین کرده است.
در کجا حضرات معصومین علیهم السلام که مخالف و معترض خلفای اموی و عباسی بودند آنان را به باد فحش و اهانت گرفته اند. آیا آنها از این سیره جدّ شان خبر نداشتند.
این آقای معمم در خلوت نفسانی خود گمان کرده به مکاشفه فقهی مهمی نائل شده و باید بر بالای منبر همگان را خبر دهد که فحش و اهانت به شخص اول حکومت جایز است! آیا اینان با اینگونه توصیه های مشعشع فقه نما می خواهند جامعه را به سمت اخلاق مداری و مدارا با دیگران سوق دهند؟!
تنها جامعه سکولار و اهل خوارج است که بر مبنای آزادی بیان هر گونه بی حرمتی به مقدسات را جایز می شمارند. او گمان باطل برده که جامعه سکولار میان مقدس و نا مقدس تمایز می گذارد و فحش و اهانت بر یکی را جایز می شمارد و بر دیگری روا نمی دارد.
قرآن کریم مؤمنین را نهی کرده که به معبود كسانى كه غير الله را مىخوانند دشنام ندهند تا مبادا آنها [نيز] از روى ظلم و جهل، خدا را دشنام دهند: " وَلَا تَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّوا اللَّهَ عَدْوًا بِغَيْرِ عِلْمٍ" ( اﻷنعام : ١٠٨ ).
این آیه شریفه اصل و سنت الهی و طبعاً قاعده فقهی است ولی این فقه خوانده حوزه برای مخالفین و معترضین شخص اول حکومت علوی فتوا به جواز فحش و اهانت علیه او را می دهد!
حقیقتاً معلوم نیست که آیا این آقای معمم فقیه امامیه است یا فقیه اهل خوارج و سکولارها.
به هر روی، راه مخالفت و اعتراض با سیره حکمرانی علوی رفتن به راه قاسطین و ناکثین و مارقین نیست. چون اصلا چنین راهی مشروعیت ندارد. چنانکه معصومین علیهم السلام در مخالفت با بنی امیه و بنی العباس به این سه راه نرفتند بلکه به راه جدّ شان رفتند و هیچگاه فحاشی و هتاکی دشمن را جایز نشمردند. چنانکه داستان خدو انداختن عمرو بن عبدود بر گونه پاک و مطهر امام علی در جنگ خندق را همه شنیده ایم
✍ داود مهدوی زادگان
👉 @mahdavizadegan
هجمه اصلاحطلبان به نصیری را باور کنیم؟
✍ جعفرعلیاننژادی
▪️در حالی که همه فکر و ذکر جبهه انقلابی معطوف به اختلافات درونجبههای و وزنکشی سیاسی است، نشریات زنجیرهای اصلاحطلب، در حال مشق ادبیات جنبشی و مشاوره به اپوزیسیون خارجنشین هستند.
▫️ما گول واکنش منفی این جریان به اظهارات مهدی نصیری را خوردیم، نفهمیدیم آن خطشکنی، فتح بابی در موضوع بود.
▪️درست است که اصلاحطلبان بر ایده اتحاد تاجزاده و شاهزاده نصیری حمله بردند، اما روح حاکم بر این ایده، که اتحاد اصلاحات با اپوزیسیون است، نفی نشد.
▫️در عوض به همان بهانه شروع به تحلیل و یادداشت و تفسیر کردند و علنا راهها و شیوههای همدستی با اپوزیسیون خارجنشین را مورد بررسی قرار دادند.
▪️هفتهنامه صدا، در صفحات لایی خود، دو صفحه کامل را به مقالهای از یک استاد ایرانی دانشگاه آلبرتا اختصاص داده است که علنا در حال مشاورهدادن به اپوزیسیون برای جنبشیکردن جامعه ایران است.
▫️نویسنده با بازخوانی فتنه ۸۸، به اپوزیسیون پیشنهاد میدهد، برای تحریک اجتماعی دنبال فرصتگشوده سیاسی نباشید.
▫️در عوض، توصیه میکند به آنچه از ۸۸ آموختند، بازگردند. اینکه خود کنشگران باید فرصت گشوده را رقم زنند.
▫️آنها هم تا زمانی که مجبور نشوند، وارد میدان نمیشوند، یعنی وقتی که باور کنند عدالت و ارزشهایشان در بالاترین حد ممکن نقض شده است.
▫️درواقع دارد راه تحریک باورها را نشان میدهد.
@jafaraliyan
چرا حسن روحانی دستبردار نیست؟
✍جعفر علیان نژادی
🔸 برای حسن روحانی روشن است چرا رد صلاحیت شده است، اما اینکه چرا حاضر به پذیرش آن موارد نیست و شورای نگهبان را متهم میکند، چند دلیل دارد:
🔸الف. هنوز در حال و هوای ریاستجمهوری بوده و فکر میکند نماینده ملت است.
▫️حسن روحانی در دوران ریاستجمهوری با تصور دارا بودن سرمایه اجتماعی و حمایت مردمی، با خیال راحت دست به دوقطبیسازی زده و مخالفان خویش را منکوب میکرد. از زیر بار مسئولیت خطاها و تصمیمات اشتباه خود در میرفت و دیگر ارکان حاکمیت را متهم بهمانعتراشی و اخلالگری میکرد. تیم رسانهای و عملیات روانی او هم به خوبی افکار عمومی را متاثر از این حاشیهسازی میکرد. این عادت رفتاری گویا پس از دوران ریاست جمهوری در او ترک نشده و هنوز در همان حال و هوا است.
🔸ب. از مشاورههای «غلط» رنج میبرد و یک نفر پیدا نمیشود به او حرف «رک و راست» بزند.
▫️رفتار عالیجنابانه و از بالا به پایین حسن روحانی چیزی نبوده و نیست که از کسی پنهان مانده باشد، این رفتار در گلهگذاری برخی وزرای کناررفته و مدیران کنارزده شده کابینه منعکس میشد. دلالت عینی این رفتار، در استبداد رای او نمایان بود. برخی تصمیمات مهلک، دلبخواهی و کارشناسی نشده اقتصادی در زمان روحانی از جمله تعیین عدد ارز 4200، به طور مشخص حاصل رای او بوده است. حالا نیز برخی از همان افراد در قامت مشاوران فرمانپذیر، دور او را گرفتهاند. آنچه از آن دوران باقی مانده است، رودربایستیهایی است که دست آن مشاوران را برای دادن تحلیل های رک و راست به روحانی میبندد. آنها مجبورند به روحانی امید واهی داده و برای تداوم بازیگری سیاسی او طرح و نقشه بریزند.
🔸ج. میداند قانون به شورای نگهبان اجازه نداده، دلایل ردصلاحیت افراد را انتشار عمومی کند، هر چند در اصلاحیه جدید، به شورای نگهبان حق دفاع در مورد اظهارات خلاف واقع فرد مدعی داده شده است.
▫️اهمیت این موضوع از آنجایی ناشی می شود که نیمی از اعضای شورای نگهبان فقیه و حقوق آشنا و نیمی دیگی حقوقدان با دانش و امتحان پسداده هستند. موضوع رعایت قانون برای چنین جمع برگزیدهای از حقوقدانان، در درجه اول اهمیت قرار دارد. حسن روحانی و تیم مشاورین او، این را به خوبی میدانند، بنابراین دست روی بندهایی از موارد ردصلاحیت میگذارند که اگر شورای نگهبان هم در مقام پاسخ برآمد، گزندی حیثیتی به وی در دادگاه افکار عمومی وارد نیاید. مسلما حق دفاع برای شورای نگهبان در چارچوب همان دعاوی گزینش شده روحانی، ممکن است و شورای نگهبان بنابر اسم و رسمش، خود را ملزم و مکلف به پاسخ در چارچوب تعریف شده قانون میداند.
🔸د. میخواهد موارد رد صلاحیت را حاصل تحلیلهای اشتباه و سلیقهای شورای نگهبان نشان دهد، نه تخلفات محرز خود.
▫️حسن روحانی و مشاورینش که خیالشان از رفتار در چارچوب قانون شورای نگهبان راحت است، با خوانش خلاف واقع از عناوین کلی ردصلاحیت خود، میخواهد تخلفات محرز ذیل آن را نادیده گرفته و حاصل نوعی اعمال سلیقه یا تحلیل غلط اعضای محترم شورای نگهبان جا بزند. موضوعی که در همین بیانیه دفاع از جمهوریت با انواع و اقسام تکنیکهای فرافکنی، فرار به جلو، مظلومنمایی و استمدادطلبی از مردم، راه یافته است.
🔸ه. نگران آینده خود بوده و این موضوع را مقدمهای برای برخوردهای قانونی بعدی میداند.
▫️در دوران ریاست جمهوری حسن روحانی، جادستهای بارز و بسیاری برای جرمانگاری و حقستانی عمومی وجود دارد. ملموسترین دستگیره، انواع و اقسام بیعملیها در لحظات بحرانی و سرنوشتساز است. بیعملیهایی که میتوان گفت حاصل تصمیم اشتباه یا خطای سهوی کارگزار نبود، بلکه بیشتر حاصل نوعی لجبازی، استبداد رأی و فشار به نظام برای انفعال در برابر دشمن و زمینهسازی تاثیر تحریمها روی مردم بود تا میل اجتماعی به تسلیم در برابر سلطهگر شدید شود. بیعملیهای عامدانهای که هنوز تاثیرات مخربش التیام نیافته و ادامه دارد.
🔸برای حسن روحانی روشن است که چرا ردصلاحیت شده است، کاش او و مشاورانش بجای این تحلیلهای غلط و اقدامات نادرست، در مسیر جبران خطاهای عمدی و اشتباهات سهوی قرار میگرفتند تا اندک سرمایه باقی مانده روحانی نیز با چنین بازیگریهای غلطی دود نشده و به هوا نرود.
@jafaraliyan