eitaa logo
💕 جهاد زنان💕
440 دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
1.6هزار ویدیو
39 فایل
مادر از هر سازنده‌ای سازنده‌تر و باارزش‌تر است. جهاد زن، خوب شوهرداری کردن، فرزند آوری و تربیت فرزندانی صالح است. آیدی پاسخ به سؤالات @n_khammar123
مشاهده در ایتا
دانلود
♥️🍃 ســــــــــــــــــــلام دلبرخانوما 😍👋 داریم به روزهای قشنگ نزدیک میشیم😎 نمیگم که سوپرایزتون خراب نشه😁 الهی دستاتون پر از خیر و برکت باشه 🌱 امروز چه کاره‌ای ؟ از صبح انقدر تو خونه راه رفتی و قدم برداشتی و کارهای خوب کردی که والا فرشته‌ها خسته شدن از بس خیر برات نوشتن😌🌱 خانـــــوم سایه مهرت بر سر خانواده مستدام ♥️ نبینم غم داشته باشیا خونه بوی غم مےگیره... نبینم غرق فکر مشکلات باشیا باباخدا به خاطر شما خونه رو پراز رحمت می‌کنه 😍 نبینم بداخلاقی کنیا😶 فرشته‌های خدا بداخلاقی ندارن ... بریم که خیلی کارداریم 😎 🔰به کانال «جهاد زنان» در ایتا بپیوندید👇 💞 @jahadalmarah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂دختر، لغزیده بود و در دام یک دوستی نابه‌جا افتاده بود. مادر، آرام و قرار نداشت. هر چیزی را می‏توانست تحمّل کند، جز این. 🍂وقتی به او گفتند که دخترت را به همراه یک پسر دیده ‏اند، آرزوی مرگِ دخترش را کرد. دختر که به خانه آمد، تا می‏توانست او را به باد کتک گرفت. به هر زوری که بود، دختر را وادار کرده بود که نزد مشاوره برود. دختر می‏ گفت: من خودم دردم را می‏دانم، نیاز به مشاوره نیست؛ امّا راهی برای درمانش ندارم. 🍂مادر که می ‏پرسید: «دردت چیست؟»، دختر، سکوت می‏کرد و مادر، عصبانی‏تر می‏شد. 🍂مادر، روی صندلی می‏نشیند و دختر، ایستاده. به دختر هم می‏گویم که بنشیند. کمی با فاصله از مادرش می‏ نشیند. 🍂مادر که حرف می‏زند، از بس عصبانی است، از واژه واژۀ حرف‏هایش، آتش می‏بارد. پای چشم دختر، کبود است. معلوم است که بد کتک خورده. سرش را هم که بالا نمی‏گیرد، برای همین است. نمی‏خواهد کبودی چشمانش را ببینم. 🍂 حرف‏های مادر را می‏شنوم: _ باور کنید به هر چیزی فکر می‏کردم، جز این که یک روز دخترم را با پسری ببیننم. مگر دختر من چند سال دارد؟ یک دانش‌آموز مدرسۀ راه‌نمایی چه‏ قدر باید جسور باشد که بتواند چنین کاری بکند. مگر من و پدرش برای تربیتش کم گذاشتیم؟ برای تربیت این بچّه‏ ها، روز و شب نداشتیم. حالا نمی‏دانم چه کنم؟ اگر پدرش بفهمد، تکّۀ بزرگش گوشش خواهد بود. خدا می‏داند روی پدرش در محلّه چه حساب‏هایی که باز نمی‏ کنند. _ حالا من مانده ‏ام و یک لکّۀ ننگ که در کنار من و در مقابل شما نشسته. شما می‏گویید من با این افتضاحی که این دختر به بار آورده، چه خاکی به سر بریزم؟ 🍂حرف‏هایش که تمام می‏ شود، نگاه خشم‏ آلودی به دخترش می‏کند. بعد هم چادرش را روی صورتش می‌کشد و زار زار گریه می‏ کند. 🍂چیزی نمی‏گویم. دختر هم ساکت است. سکوت اتاق را هِق هِق گریۀ مادر و زمزمه‏ هایی می‏شکند که او زیر لب با خدا دارد. 🍂دختر هم هنوز سر به زیر انداخته؛ امّا قبل از این که من سؤالی بپرسم، همان طور که چشم به زمین دوخته، به حرف می‏ افتد و می‏گوید:آقای مشاور! من می‏دانم که چرا به این روز افتادم. می‏گویم: چرا؟ می‏گوید: گدایی! می‏گویم: شما که فقیر نیستید. می‏گوید: از فقیر هم چیزی آن طرف‏تر هستیم! 🍂مادر، تعجّب می‏کند. خود را کمی به سمت دختر می‏کشد و می‏گوید: دختر ناشکر! مگر پدرت برای این که شما راحت زندگی کنید، شب و روز دارد؟ چه خواستی که برایت مهیّا نکرده؟ 🍂دختر، چشم از زمین بر می‏دارد و خیره‌خیره به مادر چشم می‏دوزد و در حالی که اشک در چشمانش حلقه زده و اجازۀ خروج می‏خواهد، می‏گوید: محبّت! 🍂بعد هم رو به من می‏کند و می‏گوید: من دختر فاسدی نیستم؛ امّا گدای محبّتم. محبّتی را که در خانه ندیدم، در خیابان به دست آوردم. 🍂مادربلند می‏ شود.در حالی که صدایش را بالا برده، به دخترش نگاه می‏کند و می‏گوید: من چه محبّتی باید می‏کردم که نکردم. صبح که بلند می‏شوی، سفرۀ صبحانه و چایِ تازه‌دَم، حاضر. لباس‏هایت، شسته و اتو کشیده. میان‌وعدۀ مدرسه‏ ات را در کیفت گذاشته‏ ام که فراموش نکنی. صبحانه‏ ات را که می‏خوری، نمی‏گذارم دست به سیاه و سفید بزنی. هنوز لقمۀ آخر در دهانت است که به مدرسه می‏روی. وقتی که بر می‏گردی، ناهار را آماده کرده‏ ام.تمیز کردن خانه، حتّی اتاقت هم که با من است. شب هم که شامِ آماده ‏ات را می‏خوری و بی آن که بگذارم دست به سیاه و سفید بزنی، به رخت‏خواب می‏روی. پدرت هم که هنوز آفتاب نزده، قبل از آن که تو بیدار شوی، بیرون می‏زند برای دو لقمه نان. هر چه هم خواستی که برایت فراهم کرده است. 🍂بعد هم رو به من می‏کند و می‏گوید: اگر اینها محبّت نیست، پس چیست؟ 🍂دختر، بی آن که از کسی اجازه بگیرد، می‏گوید: وظیفه! 🍂من می‏دانم دختر چه می‏گوید، حرف مادر را هم می‏ فهمم؛ امّا این دو، حرف یکدیگر را نمی‏فهمند. با یک پرسش، مادر را وادار به تفکّر می‏کنم: می‏گویم: مادر! یک سؤال. می‏گوید: می‏شنوم. می‏گویم: مادرِ شما هم برای شما این کارها را انجام می‏ داد؟ می‏گوید: بله. کدام مادر است که این کارها را برای بچّه‏ اش نکند؟ تازه قدیم ترها بدون امکانات بیچاره مادرها که چه‏ قدر برای بچّه‏ هایشان زحمت می‏ کشیدند. می‏ گویم: یک سؤال دیگر! می‏گوید: بپرسید. می‌گویم: وقتی که مادرتان برای شما این کارها را می‏ کرد، شما از این کارها برداشت محبّت می‏ کردید و می ‏گفتید: مادرم چه‏ قدر دوستم دارد؟ 🍂مادر، همین دیروز به پسر کوچکش گفته بود: «دروغ‏گو، دشمن خداست». پس نمی‏‏‏تواند دروغ بگوید. سکوت می‏ کند و حرفی نمی‏ زند. از دختر می‏ خواهم که چند لحظه‏ ای بیرون باشد تا من راحت‏تر با مادرش حرف بزنم. 📚منِ دیگرِ ما، کتاب دوم، ص ۱۰۸ @abbasivaladi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عزیزی میگفت : +حجاب یعنی 👇🏻 دیگران رو اسیر خودت نکنی !😶 "مرد🧔🏻 و زن🧕🏻 هم نداره " 🌱 @Emamkhobiha🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بازی و سرگرمی تقویت هوش حرکتی سنین ۴ سال به بالا 🔰به کانال «جهاد زنان» در ایتا بپیوندید👇 💞 @jahadalmarah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
○🌟○ وقتشہ بریم سراغ برنامه هاے فردامون😌 میدونم دیره ولے کارخوب هرموقع انجام بشه سوده 👌 خب برنامه هایی کہ فردا داری رو بیار روی کاغذ 🗓 اولویت گذاری کݩ .. مهم ترین ها اول مهم ها دوم معمولے ها سوم کارهای فوق برنامه چهارم اینجوری اگه فقط به مهم ترین هاهم رسیدی بُـــــࢪدے 😎💪 🔰به کانال «جهاد زنان» در ایتا بپیوندید👇 💞 @jahadalmarah
14.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تقدیم به همه مادران عزیز کانالمون😍😍 امیدوارم همه اون کسایی که آرزوی مادرشدن دارن هم طعم شیرین مادر شدن رو بچشن🌸🌸🌸💐💐
💕 جهاد زنان💕
#افزایش_ظرفیت_روحی 108 🚫 از خصوصیات تمدن غرب اینه که در سینمای خودشون سعی میکنند با نشون دادن فحاشی
109 🔶 ادب یعنی "احساسات کنترل شده". اما آیا واقعا این خوبه که انسان احساسات خودش رو کنترل کنه؟ 🔹 ببینید احساسات کنترل نشده مثل انفجار اتمی بسیار مخرب هست 🌪 ولی احساسات کنترل شده مثل "تولید برق از انفجارات اتمی در نیروگاه" هست که طبیعتا خیلی هم کار خوب و لازمی هست. ✅ احساسات کنترل شده موجب افزایش قدرت و انرژی انسان میشه و رشد روحی انسان رو رقم خواهد زد ولی احساسات کنترل نشده موجب ضعف خواهد شد. کسی که دم به دقیقه تمام احساسات خودش رو بروز بده کم کم از نظر روحی ضعیف خواهد شد... 💞 @jahadalmarah