قسمت اول شادی و نشاط.mp3
16.86M
#شادی_و_نشاط ۱
در پرتو#انسان_شناسی
⁉️علت خوشبخت نبودن اکثر آدم ها چیست؟
🔺️چرا پیشرفت علم همراه شده با پیشرفت بدبختی انسان ها؟
🔆آیا من در مسیر انسانیت هستم؟🤔
#استاد_شجاعی
@jalasate_ostad🌸🍃
💕 جهاد زنان💕
💚 #رمان_آموزشی ❣خانه مریم و سعید❣ قسمت دوازدهم 💠 بابا که داشت دستهای محمد رو میشست، محمد گفت: 🔸با
💚 قسمت سیزدهم
#رمان_آموزشی
❣خانه مریم و سعید❣
مریم و سعید عادت دارن وقتی خونه خودشون سر سفره هستند روبهروی هم بشینند. وقتی هم که به مهمونی میروند یا مهمون دارند سعی میکنند کنار هم بشینند. بچهها👫 هم که مسلماً تلاش میکنند تا نزدیکترین نقطه به مامان و بابا رو به چنگ بیارند.
مریم و سعید اهتمام زیادی هم دارند بر اینکه تو خونه همواره آراسته باشند. در واقع به ظاهر خودشون در منزل بسیار اهمیت میدند.
اون شبم که پای سفره نشسته بودند، مریم یه دامن بلند گلبهی با یه لباس صورتی ملایم پوشیده بود. آستیناش تا آرنجشو میپوشوند. قبلاً که علی کوچیکتر بود آستین کوتاهتر👚 هم میپوشید. ولی چون داره به سن بلوغ نزدیک میشه مریم هم رعایت میکنه. میخواد یه سری معیارهای اصیل براش جا بیفته. میخواد ذهن نوجوونش پیش از موقع درگیر مباحث جنس مخالف نشه. دچار کنجکاوی بیخود و بیجهت نشه و ضرر نبینه.
✅میخواد پسرش تو امنیت و آرامش روانی دوران بلوغ رو طی کنه و مرد بشه. پسرش باید در آینده یه تکیهگاه باشه تا یه زن بتونه با حمایتش رشد کنه. همهی اینها میطلبه و ارزشش رو داره که پوشش مامان تو خونه نه تنها تحریککننده نباشه که آرامشبخش باشه.
موهای مریم هم طبق معمول شونه شده و مرتب بود👱♀. لباساشم که حسابی خوشبو. معطر به همون عطری که چند وقت قبل به همراه سعید انتخاب کرده بودند. مریم و سعید معمولاً تو انتخاب لباس و عطر به تنهایی خرید نمیکنند. برای انتخاب حتماً نظر همدیگرو جویا میشند.
سعید هم یه لباس آستین کوتاه و یه شلوار سرمهای پوشیده بود. موهاشم به زیبایی شونه کرده بود. عطری رو هم که مریم به مناسبت تولدش براش خریده بود، زده بود. علی و محمد کنار بابا نشسته بودند و فاطمه کنار مامان. میثم هم روی پای مامان در حال شیر خوردن بود. محمد رو به مریم کرد و گفت:
_مامان آب میدی؟
فاطمه بیمعطلی جوابش داد:
_ محمد اگه آب بخوری باید از اول شروع کنیا.
مریم برای بچهها یه قانون گذاشته بود. هرکی تا چهل روز بین غذا آب نخوره یه جایزه🎁 میبره. یه کتاب، بازی فکری یا چیزی شبیه اینا. اگرم کسی بعد از چند روز رعایت آب نخوردن حالا آب بخوره، چهل روز از اول شروع میشه. محمدم با یادآوری فاطمه یادش اومد تا حالا پنج روزه که آب نخورده. نمیخواست این پنج روزش از بین بره. پس صرف نظر کرد. پرسید:
_مامان الان چند روزه که من وسط غذا آب نخوردم؟
مامان لبخندی زد:
_الان پنج روزه. با امشب میشه شش روز. تا سیوچهار روز دیگه که میخوای آب نخوری میشه چهل روز.
محمد با خوشحالی به بچهها گفت:
_آخ جون. من سیوچهار روز دیگه جایزه میگیرم.🎁
مریم و سعید هم نگاهی به هم انداختند و لبخند رضایت روی لباشون نشست.😊
اونها با استفاده از گزارهی تربیتی "قانون، تشویق، تنبیه" در شکلگیری رفتارهای خوب فرزندانشون یا رفع رفتار اشتباه اونها موفقیتهای زیادی داشتند. البته همهی اینها به دلیل بودن آرامش در فضای خونه و خانوادهست. مریم و سعید هم مثل همهی همسرها در برخی مسائل، سلایق، علایق و اختلاف نظرهایی دارند؛ اما هیچگاه به خودشون اجازه ندادن در جلوی روی بچهها مسائل اختلافی رو با تنش مطرح یا حل و فصل کنند.❌
چند روز قبل، علی از پسر خالهش یه جوک شنیده بود. خیلی خوشش اومده بود. میخواست برای مامان و بابا تعریف کنه. رو کرد به بابا و گفت:
_بابا یه جوک بگم؟
بابا با خنده جواب داد:
_بگو بابا؛ بچهها علی میخواد جوک بگه
لبخند روی صورت علی هی داشت کش میآمد و نزدیک بود با یه انفجار تبدیل بشه به یه خندهی بلند. پس ادامه داد:
_یه روز یه آقاهه میخواست بره عربستان. بلد نبود اونجا چه جوری صحبت کنه. یکی بهش گفت: این که کاری نداره. فقط کافیه اول هر کلمه یه "ال" بذاری دیگه درست میشه. مثلاً بگو الچطوری؟ الخوبی؟ خلاصه این آقاهه رفت عربستان. گشنهش بود رفت یه رستوران. به گارسون گفت: اللطفاً الیک الچلو و الکباب و النوشابه و السالاد البیارید. گارسونم سریع هرچی سفارش داده بود براش آورد! آقاهه خیلی از خودش راضی بود که اینقدر زود عربی یاد گرفته. وقتی میخواست پول غذا رو حساب کنه گارسونه اومد نزدیک گوشش یواش گفت: برو خدا رو شکر کن که من فارسی بلدم وگرنه "الکوفت" هم بهت نمیدادم!
مریم و سعید و بچهها زدند زیر خنده.😄😂 سعید که انگار خیلی خوشش اومده بود گفت:
_البیزحمت النمکدان را البدهید... و دوباره همه با هم خندیدند.😄
❤️ ادامه دارد...
نویسنده: محسن پوراحمد خمینی
ویراستار: ح. علی پور
💜 ارسال نظرات 👇
@Manamgedayefatemeh7
💞 @jahadalmarah
⚘﷽⚘
⚘الســـــــــــــلام علیکــــــــ یامـولانا یا صـاحب الزمـان (عج)⚘
یادِ شما؛
ابر بهارےست
که بر چشمانم مےبارد
و هر قطرهاش،
قلبم را پُر از شکوفه مےکند
آرےبا شما
از قلب پاییزےام؛
نغمهےِ بهار مےآید!
وقتےبیایے
فصلِ دنیا؛
همیشه بهار مےشود
سلامزیباترینبهار
چه روزے شود روزے که
صبحم را با سلامِ به شما
خوشبو کنم مولاے من
هر گاه سلامتان مےدهم
بند بند وجودم
لبخندتان را احساس مےکند
سَلامٌ علےٰ آلِ يٰس ...
در افق آرزوهایم
تنها ♡أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج♡رامےبینم.
@Emamkhobiha🌹
{🍭}
ســــــــــــــــــــلام و صبح بخیر دلبࢪهاے مھربون😍 الهے ایامتوݩ شڪلاتے
هفتہ قشنگموݩ رو شرو؏ میکنیم
با صلواتے هدیہ به آقا رســـــول اللّہ♥️
امروز چه ڪارهاے؟
حواست باشہ علاوه بر دلبری
و ڪدبانوگری اخلاق خوب خیلی مهمهها😌
ما یه الگوے خوب داریم
توے اخلاق اونم پیامبࢪمونہ
ڪه امروز مهمونشون هستیم😍
نگو من نمیدونم چطوری باشم..
یہ جوری رفتاࢪ ڪنیم
ڪه بقیه از ڪنار ما بودن کیف کنن🌱
مردمـــــداࢪ
مھربــــــــــون
خوش برخورد
خنده رو
مؤدب
ڪسی ڪه توی هر لحظه از زندگیش
خدارو مےبینه و از اشتباه رفتار ڪردن
خجالت ميکشه🍃
آقا شاه آبادی استاد حضࢪت امام
انقدر نمونہ اخلاق بودن
ڪه یه روز یه پاسبون میره مسجد تا
ایشون رو دستگیر ڪنه ولے شیفته ایشون
میشه و پای منبرهاشون میشینہ😍
مےبینی چہ حس خوبی داره؟
امروز مهمان خوش اخلاقے باش
مایہ افتخاࢪ اهل بیت♥️
یہ خانوم عالے و ملڪه
#بریمزندگےمنتظره
💞 @jahadalmarah
کبوتر حرم..mp3
12.14M
🍃♥️
#بہوقتنوا•°
قربون ڪبوتراے حرمت
امام حســــــــــن
[سالࢪوز تخࢪیب قبوࢪ بقیع💔]
#ڪاشروزیبنویسندبہدیواربقیع
#چندروزےماندهبہاتمامضریح
🔸وای از ناشکری!
⁉️از سخنان شما بر میآید که در حال حاضر، وضع خوبی دارید. خانهای برای خودتان دارید و حتّی مستأجر هم دارید، صاحبکار هم که هستید، سلامتید و دیندارید. پس چرا ناشکری؟ انسان از این دنیا چه میخواهد؟
✅ چشمت را که میبندی روی داشتههایت، حواست پَرت میشود. مسیری را که پیمودهای تا به این داشتهها برسی، از ذهنت پاک میشود.
✳️ برای همین هم همیشه برای دیروزت، آهنگ گلایه مینوازی و برای امروزت، بر طبل ناسپاسی میکوبی. داشتههای امروز تو از مسیر دشواریهای دیروز تو به دست آمده. کمی دقّت کن. این طور نیست؟
⚠️پس، هم برای دشواریهای دیروز و هم برای داشتههای امروزت، سر به سجدۀ شکر بگذار؛ وگر نه شاید امروزت، نقش فردا را سیاه کند.
❌در جامعۀ ما کم نیستند مردمی که مشکلات پیچیدۀ زندگیشان، ریشه در ناشکری دارد.
🍃خدای مهربان ما، در قرآن زیبایش فرمود:
وَ إِذ تَأذَّنَ رَبُّکُم لَئِن شَکَرتُم لَأزیدَنَّکُم وَ لَئِن کَفَرتُم إِنَّ عَذابی لَشَدیدٌ.
و نیز یاد کنید زمانی را که پروردگارتان اعلام کرد اگر سپاسگزاری کنید، قطعاً نعمت خود را بر شما میافزایم و اگر ناسپاسی کنید، بیتردید، عذابم سخت است.
✨پیامبر عزیزمان، رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:
سریعترین گناهان از نظر عقوبت، کفرانِ نعمت است.
✨سرور خوبیها، امیر مؤمنان علی علیه السلام هم فرمود:
کفران نعمت، نعمتها را از انسان میگیرد.
⬅️ ادامه دارد.....
📚ایران! جوان بمان! ص ۱۱۴
#محسن_عباسی_ولدی
#ایران_جوان_بمان
#جمعیت
@abbasivaladi
⛵️`
روزت بخیر قشـــــنگم
نڪنه تازه از خواب بیدار شدی 😶😁
نگو که باورم نمیشه
خانوماے گل ما همه سحرخیزن 💪
بریم سراغ ایدههامون
⛱یاعلے بگو
یه یاعلی بگو و آستینارو بالابزن
امروز میخوایم باهم پذیرایی خونموݩ رو حســــــــــابی تمیز ڪنیم💪
وسایل رو از گوشه ڪنار بردار
بذار سرجاش
گردگیریها رو انجام بده
اگه دوست داری تنوع بده و
لوازم رو جابهجا کن
خلاصه ببینم چه میکنی😍
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
⛱دستپخت مامان
امروز یه غذای ساده بذار
نونے ساندویچی باشه🥖🍞
و مواد اصلیش سیب زمینی 🥔
خیلی اذیت نکن خودتو
میدونم ڪدبانویی 😎
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
⛱تزریق بین روز
وقت نماز ڪه میشه
زودتر جانماز رو بنداز
چندرڪعت نافله ظهر بخون🎗
هرقدر دلت ڪشید
و بعد نماز دعاے امام سجاد؏
برای حاجت رو بخونیم
همونے که توی مفاتیحہ
الهے ڪیف ادعوڪ وانا انا 🍃
الهے همتون حاجت روا باشید 🌱
#حالـــــتوسادهخوبکن