eitaa logo
💕 جهاد زنان💕
431 دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
1.6هزار ویدیو
39 فایل
مادر از هر سازنده‌ای سازنده‌تر و باارزش‌تر است. جهاد زن، خوب شوهرداری کردن، فرزند آوری و تربیت فرزندانی صالح است. آیدی پاسخ به سؤالات @n_khammar123
مشاهده در ایتا
دانلود
↯🍃↯ ســــــــــــــــــــلام صبح زیباتون بخیر مهربونا😍چطوره حالتون ؟ الهی گل لبـــــخند همیشه روے لبتون باشہ😁 خوب پاشیم مثڷ یه ڪدبانوے خوب و همه چے تموم آستینارو بالا بزنیم😎💪 یه صبحونه خوشمزه درست ڪنیم🥞 چاے رو بذاریم دمـ بڪشه ☕️ لباس خوشگله تو بپوش👗 یه کم میوه بچین توی سفره🍉🍓 و حالا نوبت اینہ همسرجان رو بیدارڪنیم😅 پاشه ببینه خانومــــــــــش چه ڪرده🌱 بعدم راهے محل ڪارش کنی بره به سلامت و بریم به بقیه زندگےبرسیم💪 ڪاش امروز برای خودت وقت بذاری بری یکم پیاده‌روی اونم صبح زود🍃 هیچے مثل یه پیاده‌روی اول صبــــــــــح حالمون رو خوب نمی‌کنه🌺 قدر سلامتی و وقتت رو بدون این دوتا چیزیه که مولاعلے میگن آدم هیچ وقت بهش فکر نمی‌کنه مگه اینکه از دستش بده💔 پس پیش به سوی سلامتی 😎💪 💞 @jahadalmarah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قسمت در ازدواج.mp3
2.63M
❓بالاخره ازدواج، قسمت هست یا انتخاب؟ ✅ استاد عباسی ولدی جواب این سوال رو قبلا تو برنامه پرسمان تربیتی رادیو معارف دادن، حتماً گوش کنید. @abbasivaladi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جای بعدی ... خالیه
🌸بچه‌ها بیاید از ته دل... دعا کنیم❤️ 💞 @jahadalmarah
✨ طرح فرزندان غدیر چیست ؟ ❇️ طرح برنامه سمت خدا برای حمایت از زوج های نابارور با اعطای وام قرض الحسنه ✅ در این طرح به کمک مشارکت های مردمی وام های قرض الحسنه به زوجین نابارور ❌ درخواست‌ها بررسی خواهد شد و در صورتی که میزان درخواست‌ها از ظرفیت مالی طرح بیشتر باشد قرعه کشی خواهد شد. انتشار اخبار با لینک زیر بلامانع است. 📋 شرایط ثبت نام : 1️⃣ زوجین صاحب فرزند نباشند. (در صورتی که خانم یا آقا از ازدواج قبلی خود فرزندی دارند، میتوانند ثبت نام کنند.) 2️⃣ سن خانم حداقل ۲۳ سال (متولد ۱۳۷۹/۱/۱ به قبل) و حداکثر ۴۵ سال (متولد ۱۳۵۶/۱/۱ به بعد) باشد. 3️⃣ حداقل ۵ سال از تاریخ ازدواج آنها گذشته باشد. (از تاریخ ۱۳۹۷/۱/۱ به قبل مورد تائید است و معیار تاریخ مندرج در شناسنامه میباشد) 🔴 نکته مهم : در صورتی که زوجین بعد از سه ماه از دریافت وام مدارکی مبنی بر شروع روند درمان ناباروری ارائه ندهند، وام آنها مسترد می‌گردد. 📜 شرایط وام حداکثر دوازده میلیون تومان می‌باشد و اقساط آن با توجه به مبلغ وام برای هر پنج میلیون تومان، حدود دویست هزار تومان در نظر گرفته می‌شود. 🔴 نکته مهم : این وام به کمک خیرین و به نیت درمان ناباروری تامین شده است و صرف آن به غیر از درمان ناباروری شرعاً و اخلاقاً جایز نیست. 📝 مدارک مورد نیاز جهت ثبت نام : ▫️ تصویر کارت ملی ▫️ تصویر صفحه اول شناسنامه ▫️ تصویر صفحه مشخصات همسر شناسنامه ▫️ تصویر صفحه مشخصات فرزندان شناسنامه ▫️ تمامی موارد برای خانم و آقا 📌 مدارک پزشکی درمان ناباروری (حداکثر ۵ صفحه بارگذاری شود.) ❌ همچنین ارسال شماره شبا حساب بانکی آقا و شماره کارت حساب بانکی خانم و آقا الزامی می‌باشد. 🔻 لینک ثبت نام : ⬅️ در صورتی که تاکنون از تسهیلات فرزندان غدیر استفاده نکرده اید اینجا کلیک کنید https://a.khadije.ir/ghadir?f=1 ⬅️ اگر از تسهیلات فرزندان غدیر استفاده کرده اید و جهت ادامه درمان به وام مجدد نیاز دارید اینجا کلیک کنید https://a.khadije.ir/ghadir/repeat -------------------- ❌ تذکر مهم : در صورتی که زوجین شرایط لازم را نداشته باشند سایت به صورت خودکار از ثبت نام آنها جلوگیری می‌کند، لذا قبل از ثبت نام " شرایط ثبت نام " را مطالعه فرمایید. ❌ هنگام ثبت نام از فیلترشکن استفاده نکنید و همچنین حداکثر حجم عکس های ارسالی سه مگابایت می‌باشد که میتوانید به کمک " روش کاهش حجم عکس " سایز تصاویر خود را کاهش دهید. ❇️ ❇️❇️ ❇️❇️❇️ انتشار اخبار با لینک زیر بلامانع است. 🌹 🔹️ ┏━━━🌸🍃🌺🍃🌸━━━┓  https://eitaa.com/ezamemoballeghhamedan ┗━━━🍂
9 (2).mp3
17.82M
در پرتوی شیطان 😈 به چی میگن؟ با کدام شروط شما انسان می شوید؟ همه انسان ها خسران می بینند به جز... @jalasate_ostad🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠امـام زمان عجـل الله تعالی فـرجه: اَنَا خاتِمُ الأوصیاءِ وَ بی ‌یَدفَعُ اللهُ البَلاءَ عَن اَهلی و شیعَتی. ✨️من ختم ڪننده ے راه اوصیـا هستـم و به وسیلـه من خدا بلاهـا را از اهـل بیت من و شیعیانـم دفع مـےڪند.🍀 (غیبت شیخ طوسی، ص ٢٤٦)📚 ─┅═༅═❥༅✿༅❥═༅═┅─ 🌐 کانال خادمان امام زمان (عج) 🆔 @khademan_emamezaman 🆔 @khademan_emamezaman
💕 جهاد زنان💕
💚 قسمت بیست‌ویکم #رمان_آموزشی ❣خانه مریم و سعید❣ بچه‌ها بعد از چند ماه توی پارک حسابی بازی کردند.
💚 قسمت بیست‌ودوم ❣خانه مریم و سعید❣ خاطره‌گویی سعید تمام شد. بچه‌ها کم کم داشت خوابشون می‌برد. سعید گونه‌ی بچه‌ها رو یکی یکی بوسید😘. بعد طبق معمول یه مولودی شاد در مدح امام علی علیه‌السلام از تو گوشی پیدا کرد و گذاشت جلوی در اتاق تا برای بچه‌ها پخش بشه. از اتاق اومد بیرون. دید که مریم تکیه داده به دیوار و غمگین😞. عجیب چهره‌ی پر نشاط همیشگیش حالا سرشار از حزن و ناراحتی بود😔. انگاری کشتی‌هاش غرق شده باشه. نزدیک‌تر که رفت دید داره گریه می‌کنه😭. گونه‌هاش خیس اشک بود. تعجب کرد. دستشو انداخت دور گردن مریم. به آرومی پیشونیش رو بوسید😘. پرسید: _چرا گریه می‌کنی مریم جان؟ یه لحظه به یاد کار خودش افتاد. اینکه به شوخی صدای بچه‌ها رو درآورده بود و مریم رو عصبانی کرده بود. مریم رو تنگ‌تر به بغل گرفت و با اندکی تواضع گفت: _ببخشید که ناراحتت کردم.😔 البته ته دلش می‌دونست مریم سرشار از انرژی مثبت او، صرفاً به خاطر سر و صدای بچه‌ها یا شیطنت‌های این چنینی سعید هیچ‌وقت اینجوری گریه نمی‌کنه. اما باز نگران بود. نگران اینکه چه رفتاری انجام داده که اینقدر مریم رو به هم ریخته.🤔 مریم اما همچنان ساکت بود. با قطره قطره اشک‌هایی که هم چنان جاری بود. این وضع مریم، سعید رو حسابی کلافه کرده بود. بلند شد برای مریم یه بالشت آورد. بعد بهش گفت: _اگه بخوابی بهتر میشی ان شا الله. مریم با همون ناراحتیش جواب داد: _نه خوابم نمیاد هنوز. سعید از رو نرفت و با بذله‌گویی ادامه داد: _آهان فهمیدم باید آزمایش خون بدی☺️. فکر کنم سعید خونت کم شده و مریض شدی😉. آخ که چقدر دلم برای ماساژ دادن خوشگل‌ترین خانم دنیا تنگ شده. مریم نفس عمیقی کشید. اشکاشو پاک کرد و گفت: _آقا سعید به خدا این طرز رفتار با این بچه‌ها گناهه. سعید یک لحظه مبهوت شد😳. با تعجب روی تک تک کلماتی که از دهان مریم بیرون اومد سخت تمرکز کرد. به آرومی از مریم پرسید: _مگه چی کار کردم؟🤔 ما که همین امشب رفتیم پارک و این همه به خودمون و بچه‌ها خوش گذشت. همین الانم براشون قصه گفتم تا بخوابن. مریم صاف‌تر نشست و گفت: _آقا سعید ازت خواهش می‌کنم منطقی باش. این بچه‌ها چهار ماهه باباشون رو درست و حسابی ندیدن. بابایی که قبلاً هر روز باهاشون بازی می‌کرد، اصلاً دیگه وقت بازی نداره و بدتر از اون دیگه براش مهم هم نیست که بچه‌ها به بازی با پدرشون نیاز دارن.😔 اصلاً حواست هست که علی وارد دوران نوجوونی شده و بیشتر از هر زمانی به رفاقت با باباش نیاز داره؟ وقتی به جای رفاقت و صمیمت با باباش، جذب دوستاش شد و کار از کار گذشت دیگه توجه کردن بهش چه فایده‌ای داره؟ ندیدی امشب بچه‌ها چطور التماس می‌کردن بابا با ما بازی کن، بابا شبا زودتر بیا خونه؟ عزیزم این بچه‌ها عصبی شدن تو این وضعیت کرونا. تعطیلی مدرسه‌ها و خونه موندن و دعواهای هر روزه‌شون که اونم از سر کلافگیه، هم بچه‌ها و هم منو عصبی کرده😞. شما هم که سرت به کارت گرمه. باز بغض مریم ترکید و اشکش جاری شد. کلی گریه کرد😭. کمی که آروم‌تر شد ادامه داد: _اصلاً یادت میاد آخرین بار که بهم گفتی دوستت دارم کی بوده؟ می‌دونی دلم تنگ شده برای اینکه شب‌ها سرم رو بذارم رو بازوت و با نهایت آرامش به خواب برم؟ متوجهی که چند وقته شبها قبل خواب منو نبوسیدی؟ اصلاً خبر داری که این شب‌ها از سر دلتنگی ساعت‌ها گریه می‌کنم و دارم افسرده میشم؟ سعید جان همه چیز که کار نیست. یه کم حواست به زندگیتم باشه. دلم برای سعیدم تنگ شده.😒 همون سعیدی که هرشب منو نوازش می‌کرد و بهم توجه نشون می‌داد. تو این مدت تا اونجا که تواناییشو داشتم گفتم اشکال نداره. بذار مانع پیشرفتش نشم. بذار به خواسته‌ش برسه و من مزاحمش نشم. ولی الان می‌بینم اونقدری حواست به کارت پرت شده که به کل از من و بچه‌ها غافل شدی. آقا سعید ما حاضریم شب‌ها نون خشک بخوریم ولی تو کنارمون باشی. اصلاً اگه ده برابر درآمد الانتو داشته باشی ولی حال دلمون اینی باشه که الان هست واقعاً ارزشش رو داره؟؟؟ سکوت محض همه فضای اتاق رو گرفته بود. فقط صدای آروم تیک تیک عقربه‌های ساعت بود که گذر زمان رو فریاد می‌زد. سعید سراپا گوش شده بود. خیلی کم پیش اومده بود که مریم در این حد صریح از سعید انتقاد کنه. اما طعم انتقادهای مریم از سعید اصلا رنگ و بوی بی‌احترامی و سرزنش نداشت. ❤️ ادامه‌ دارد... 💜 ارسال نظرات 👇 @Manamgedayefatemeh7 نویسنده: محسن پوراحمد خمینی ویراستار: ح. علی پور 💞 @jahadalmarah