eitaa logo
💕 جهاد زنان💕
436 دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
1.6هزار ویدیو
39 فایل
مادر از هر سازنده‌ای سازنده‌تر و باارزش‌تر است. جهاد زن، خوب شوهرداری کردن، فرزند آوری و تربیت فرزندانی صالح است. آیدی پاسخ به سؤالات @n_khammar123
مشاهده در ایتا
دانلود
∞🌻∞ ♥️ یکی از نشانه های نداشتن اعتماد به نفس در خانوما اینه که وقتیا ز دست همسرشون ناراحتن فقط سکوت میکنن، بادی به غبغب میدن و چهره ای گرفته دارن! یه خانم قوی...😎💪 وقتی ناراحته 🌱اولا که خودش اول با خودش سنگاشو وا کرده و میدونه این ناراحتیش منطقیه و از روی حسادت و بدبینی و خود کم بینی نیست... 🌱وقتی مطمئن شد که ناراحتیش به جاست... در زمان مناسب خیلی ساده، بدون حاشیه و با لحنی متین و محکم میره سر اصل مطلب و مشکلش رو مطرح میکنه 🚫نه اینکه سه روز قیافه بگیره، بعد هم مدام شوهرش بپرسه چی شده و اونم بگه: هیچی! 💞 @jahadalmarah
ـــــــــــــــــــــ 🍨 😋 ٢ليوان شير ٢ق غ نشاسته ٦ق غ پودر كاكائو ٦ق غ شكر نوك ق چ وانيل ١٠٠گرم خامه 🔸فقط كافيه همه مواد به جز خامه رو باهم توي قابلمه بريزيد و روي حرارت متوسط هم بزنيد تا غليظ شه بعد از رو حرارت برداريد و خامه رو اضافه كنيد و خوب هم بزنيد
💕 جهاد زنان💕
💚 #قسمت_سی_و_چهارم #رمان_آموزشی ❣خانه مریم و سعید❣ سلام آقااااا خوبی عزیزم؟ رسیدی الحمدلله؟ شبت بخ
💚 ❣خانه مریم و سعید❣ الوووو... سلام سعید با صدای خواب آلود گوشی رو برداشت و با همون صدای ضخیم و یواش جواب مریم رو داد. - سلام آقا سعید، خواب بودی؟؟ ببخشید که بیدارت کردم. آقا سعید ما می‌خواستیم صبحونه بخوریم که یادمون افتاد امروز سر رسید سال خمسی‌مونه و یادت رفته پرداخت کنی... سعید همینطور که چشماش رو مالش میداد لبخندی زد😊 و گفت: برو خیالت راحت باشه؛ همون دیشب تو حرم امام رضا [علیه‌السلام] خمس‌مون رو پرداخت کردم. مریم اول تشکر کرد و گفت دستت درد نکنه و با تعجب گفت آخه من که وسایل خونه رو محاسبه نکرده بودم که حساب کنی چطوری حساب کردی؟ سعید هم گفت : آره میدونم ولی خودم دست بالا گرفتم و خورد و خوراک باقی‌مونده‌مون رو حساب کردم و یک مبلغ اضافه هم گذاشتم روش که خیالمون راحت باشه که یه وقت کم محاسبه نکرده باشیم. مریم دوباره تکرار کرد دست شما درد نکنه خدا ان‌شاءالله به مال و منالت برکت بده بعد هم لبخند رضایتی زد و ادامه داد پس با خیال راحت صبحونه‌مون رو میخوریم...☺️ - آره بخورید نوش جونتون. - ان‌شاءالله رفتی حرم التماس دعا - چشم؛ محتاج دعاییم راستی کی میری دیدن عزیز؟ از حال عزیز خبر داری؟ - حال عزیز تعریفی نداره و توی بخش مراقبت‌های ویژه هست و فعلا ممنوع‌الملاقاته. - ان‌شاءالله بهتر میشه ما هم اینجا براش دعا می‌کنیم. - سلامت باشید، التماس دعا - یاعلی🤚 مریم گوشی رو گذاشت زمین و با لبخند گفت خب بچه‌ها بابا دیشب خمس‌مون رو پرداخت کرده و راحتِ راحت می‌تونیم صبحونه‌مون رو بخوریم. فاطمه هم خندید و گفت من میدونستم بابا یادش نمیره خمس بده و بعد هم شروع کرد به خوردن لقمه‌ای که از قبل درست کرده بود. عارفه اما همچنان در هول و ولا بود و دوست داشت مریم زودتر بیاد بشینه تا باهاش صحبت کنه و عملا از او مشورت بگیره. سریعتر از بچه‌ها صبحانه رو خورد و به بچه‌ها گفت صبحونتون رو که خوردید سفره رو جمع کنید و برید بازی کنید من میخوام چند دقیقه تو اتاق با خاله عارفه صحبت کنم. فاطمه گفت مامان منم میام پیشتون چون منم خانومم. مریم گفت نه مامان‌جان، اگر میخواستم بقیه باشن که نمی‌گفتم میخوایم تو اتاق صحبت کنیم. _ یعنی خصوصیه حرفاتون؟ 🤔 _ آره عزیزم خصوصیه مریم بلند شد و دست عارفه رو گرفت و با هم رفتن توی اتاق نشستند عارفه یک نفس عمیقی کشید و با بغضی که در گلو داشت گفت مریم‌جان تورو خدا ببخشید من همیشه برات زحمت دارم...😔 _ این چه حرفیه دختر‌جان، خیلی هم کار خوبی کردی که تشریف آوردی. ان‌شاءالله همه چیز درست میشه و یادت باشه خورشید هیچوقت پشت ابر نمی‌مونه یه دفعه عارفه بغضش ترکید و سرش رو گذاشت روی شونه مریم و با گریه گفت مریم شوهرم بهم خیانت کرده😭؛ خدایا من چقدر بدبختم چقدر بیچاره‌ام... صدای عارفه ناخواسته داشت میرفت بالا مریم دستی به سر عارفه کشید و گفت عزیزم بذار درِ اتاق رو ببندم تا راحت‌تر بتونیم صحبت کنیم. مریم نمی‌خواست بچه‌ها از موضوع و مشکل عارفه مطلع بشن و صدای اونا رو بشنون. مریم عمیقا اعتقاد داره روحیه لطیف بچه‌ها نباید بخاطر مشکلات احتمالی بزرگترها ضربه بخوره. حتی وقتی برای مهمانی در منزل اقوام هستند و اگر بقیه فامیل دارن سریال تماشا می‌کنن و یکدفعه صحنه داد و فریاد شخصیت‌های سریال رو نشون میده، مریم سریع حواس بچه‌ها رو پرت می‌کنه و مشغول بازی با بچه‌ها میشه که این صحنه‌های پر استرس و اضطراب رو نبینن و آرامش کودکی اونا بخاطر خودخواهی بزرگترها و اصرارشون برای دیدن سریال‌های خشن و... به هم نخوره.✅ عارفه چندتا دستمال کاغذی برداشت و همینطور که داشت اشک‌هاش رو پاک می‌کرد گفت مریم‌جان من اصلا چنین انتظاری از شوهرم نداشتم. چرا این کار رو با من کرد؟! 😒 مریم دستش رو گذاشت روی کمر عارفه و همینطور که داشت نوازشش می‌کرد گفت ببین عارفه‌جان؛ کار شوهر شما به هیچ‌وجه قابل دفاع نیست اما من الان با خودت کار دارم. اگر میگی شوهرم الان این اشتباه رو انجام داده خب عزیزم شما که سال‌هاست هنوز اشتباهاتت رو اصلاح نکردی. تا حالا چندبار با هم صحبت کردیم و گفتم فلان رفتار و گفتار و منش شما هم در برابر شوهرت ایراد داره؟ _ خیلی؛ آره خیلی گفتی... 😔 _ خب دخترجان چرا ایرادات اخلاقی خودت رو رفع نکردی؟ تو که اینقدر خانم خوبی هستی خب چرا نباید مهارتهای همسرداری رو تمرین کنی و شوهر و فرزند و زندگیت رو مدیریت کنی؟ _ مریم‌جان اینقدر منو سرزنش نکن بخدا دیگه خسته شدم.😞 _ ببین عارفه‌جان، خودت منو میشناسی و میدونی که من اهل سرزنش کسی نیستم و هیچوقت اینکار رو نمی‌کنم چون از امام صادق‌(ع) روایت داریم "کسی که مؤمنی را به گناهی سرزنش کند، نمیرد تا آن گناه را انجام دهد" من دوست دارم کمکت کنم اما خواسته خودت هم خیلی مهمه... ❤️ ادامه‌ دارد... نویسنده: محسن پوراحمد خمینی 💞 @jahadalmarah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚘﷽⚘ ⚘الســـــــــــــلام علیکــــــــ یامـولانا یا صـاحب الزمـان (عج)⚘ یک روز مے‌آید آن روزے که صفحات تاریخ را فصل به فصل تغییر خواهم داد. آن روزے که جاے تمام اخبار روز از تو خواهم خواند. آن روز که جاے همه‌ے ستارگان روے صفحه روزنامه و مجله و ... تو را خواهم دید. آن روز که جاے دلتنگے روے ورقها ، برایت کتیبه‌ها خواهم نوشت. سلام مولاےمن... سلام بهترین تغییر روزگار السَّلامُ عَلَيْكَ يَا نُورَ اللّٰهِ الَّذِى يَهْتَدِى بِهِ الْمُهْتَدُونَ ، وَيُفَرَّجُ بِهِ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ در افق آرزوهایم تنها♡أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج♡ را میبینم... @Emamhobiha🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💜シ ســــــــــلام و صد سلام دلبرهاے غیرمعمولے 😁👋 آخه معمولے بودن ڪیف نمیده باید غیرمعمولے خوب باشے ♥️ تا به چشم خدا بیاے پاشو پاشو آخرهفته شده و قراره عالے بگذرونیم😎💪 سعے كن حسابی این دو روز صله رحم داشته باشے🌱 😎 💞 @jahadalmarah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 آرامش دائمی ✳️ انرژی‌هایی که خداوند مهربان و حکیم به وجود کودکان ما اهدا کرده است، باید تا قبل از هفت سالگی تخلیه شوند. 🔰این انرژی‌ها، تاریخ مصرف دارند و اگر در تاریخ مشخّص شدۀ خود به مصرف برسند، پس از هفت سالگی، به تدریج، شاهد روحیه‌ای آرام در فرزندانمان خواهیم بود. ❌البته نباید بلافاصله پس از هفت سالگی، توقّع گوشه‌گیری و ساکت شدن کودک را داشته باشیم. ⚠️فرزندان ما تا سنین جوانی، جَست و خیز و شور و نشاط خود را به شکل‌های مختلف، خواهند داشت؛ امّا اگر کودک تا قبل از هفت سالگی، انرژی‌های خود را تخلیه کند، پس از آن آرام شده، در دستان پدر و مادر خود، بند می‌شود که در نکتۀ بعدی به نتیجۀ این بند شدن، اشاره خواهیم کرد. ⬅️ ادامه دارد ..... 📚منِ دیگرِ ما، کتاب سوم، صفحه ۳۹ @abbasivaladi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠پاداش کسانی راجع به آقا بقیه الله توسل و توجه دارن...👌 🎙سخنران‌آیت الله جعفرناصری ─┅═༅═❥༅✿༅❥═༅═┅─ 🌐 کانال خادمان امام زمان (عج) 🆔 @khademan_emamezaman 🆔 @khademan_emamezaman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ـــــــــــــــــــــــــ ✍️ مواد لازم: خرما ٢٠٠ گرم آب ٢٥٠ ميلي ليتر معادل ١ پيمانه جوش شيرين نصف قاشق چايي خورى كره ١١٠ گرم شكر ١٨٠ گرم من شكر قهوه اي زدم تخم مرغ ٣ عدد آرد ٢٢٠ گرم دارچين اختيارى 🍜طرز تهيه: خرماي هسته گرفته را داخل ظرف مناسبي همراه آب روي حرارت قرارميديم تا جوش بياد با پشت چنگال خرماهارو له كنيد سپس حرارت را خاموش كرده و جوش شيرين را اضافه و مخلوط كنيدو اجازه دهيد خنك شود، شكر و كره به دماي محيط رسيده را با همزن برقي هم بزنيد وتخم مرغ ها را هم يكي يكي اضافه نموده و مخلوط كنيد. بعد از آن مواد خرما را كه خنك شده داخل مواد تخم مرغي بريزيد و با همزن برقي خوب هم بزنيد پس از مخلوط شدن موادباهم، آرد را هم اضافه كرده و مخلوط كنيد. كف قالب را كاغذ روغني قرار داده و مواد كيك را داخل قالب بريزيد، فر را با دماي ١٨٠ درجه از يك ربع قبل گرم كرده و قالب كيك را به مدت ٤٥ دقيقه داخل فر قرار دهيد تا پخته شود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍬ツ ♥️ 🌱 خانومای گلم موقع شستن ظروف و کار با آب، حتما پیشبند ببندید 🎗چون وقتی شکمتون خیس میشه یا نم‌دار میشه، رحم سرد میشه و مستعد میشه برای انواع کیست و عفونت و قارچ و نازایی و... هزار دردسر دیگه ❌نکته بسیار کوچک ولی خیلی مهم 💞 @jahadalmarah
20.mp3
11.57M
در پرتوی 🤔ما برای چی خلق شدیم؟! ↩شرط رسیدن به هدف خلقت چیست؟ 🧐سبک زندگی تو باید چگونه باشد؟ @jalasate_ostad🌸🍃
✅ شرط رشد انسان 👈داشتن ،،یقین،، است. 🚫 با شک اصلا رشدی نخواهی داشت. @jalasate_ostad🌸🍃
💕 جهاد زنان💕
💚 #قسمت_سی_و_پنجم #رمان_آموزشی ❣خانه مریم و سعید❣ الوووو... سلام سعید با صدای خواب آلود گوشی رو برد
💚 ❣خانه مریم و سعید❣ _ همینطور که اشکای عارفه گوله گوله داشت میومد، سرش رو انداخت پایین و گفت اما از بچگی همه من رو سرزنش می‌کردند که تو اخلاق و رفتارت خوب نیست و عصبی هستی...😔 اصلا همین شوهر خودم از اول زندگی داره بهم سرکوفت میزنه که اخلاقت بده در حالیکه اخلاق خودش از منم بدتره... مریم دست راستِ عارفه رو همچنان داره نوازش می‌کنه و چشم‌هاش رو دوخته به عارفه و با توجه زیاد داره به حرفاش گوش میده. عارفه از اینکه مریم با دقت و دلسوزی بهش توجه می‌کنه و به حرفاش گوش میده تهِ دِلش آروم شده و با اینکه خیلی ناآرومه یه جورایی به آینده امیدوارتر و مطمئن‌تر شده مریم بلند شد و نقل مشهدی که هر شب در کنار سعید با چای می‌خوردند رو از روی میز برداشت و گذاشت جلوی عارفه و گفت بخور عزیزم. همینطور که میخوری منم چندتا نکته میخوام بگم. عارفه که انگار قندِ خونِش هم افتاده بود علی‌رغم اینکه میلی به خوردن چیزی نداشت، چندتا از اون نقل‌ها رو برداشت و گذاشت دهانش مریم اما دل تو دلش نیست که ایندفعه که کار عارفه و شوهرش به اینجا کشیده شده چطوری بهش بگه که باید خودت رو تغییر بدی تا شوهرت تغییر کنه. توی دلش یه سلام داد به بانوی دو عالم حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها و گفت خانم‌جان خودت کمکم کن که بتونم به عارفه کمک کنم؛ بعد یه کم صاف‌تر نشست و گفت: عزیزم من چندتا مطلب میخوام بگم و خواهش می‌کنم همینطور که من تا الان سکوت کردم تا شما صحبت‌هات رو کامل بگی حالا شما اجازه بده منم حرفام رو کامل بزنم☺️ عارفه همینطور که با دستمال کاغذی اشک‌هاش رو پاک می‌کرد، یه نیش خندی زد و گفت باشه بگو _ ما قبلا هم درباره مشکلات شما و شوهرت زیاد صحبت کردیم اما به هر دلیلی اون نتیجه‌ای که می‌خواستیم نگرفتیم و این مشکلات شما نه تنها کمتر نشده بلکه بیشتر هم شده؛ بیا این دفعه با توکل به خدا تصمیم بگیر و اراده کن که اول تو خودت تغییر ایجاد کنی و بعدش شوهرت. ببین عزيزم یکی از مشکلات مهم زن و شوهرا تو زندگی اینه که دائم دنبال دیدن عیوب همدیگه هستن و اینقدر بهش توجه دارن که بعد از مدتی اصلا باور نمی‌کنن که باباجان من خودمم عیب دارم و باید تلاش کنم عیوب خودم رو هم رفع کنم. همه توجهشون به نداشته‌ها و عیوب همسرشونه و حتی نمی‌خوان فکر کنن که خودشون هم شاید چندتا عیب داشته‌ باشن. من الان با شوهرت و اشتباهاتش کاری ندارم؛ عارفه‌جان من فعلا با خودت کار دارم. یادت میاد چند سال پیش هنوز چندماه از ازدواجت نگذشته بود که یواش بهم گفتی شوهرت اونی که فکر میکردی نیست و انتظار داشتی که شوهرت کامل‌تر و مؤمن‌تر باشه؟ ❓ عارفه به قاب عکسی که روبروش رو دیوار نصب شده بود و روش نوشته شده بود "یا ضامن آهو" خیره شده بود و عمیقاً داشت به حرف‌های مریم گوش میداد و انگار همهٔ سرگذشت این چند سال زندگیش جلوی چشماش اومده بود. _ بعضی خانم‌ها وقتی میرن خونه شوهر بعد از مدتی تو یه جاهایی رفتار شوهر یا اطرافیان و خانواده شوهر میزنه تو ذوقشون و حتی بعضی‌هاشون با خودشون میگن چی فکر می‌کردیم و چی شد و حتی از ازدواج کردن با شوهرشون پشیمون میشن و حسرت گذشته رو میخورن که مثلا ای کاش من با اون یکی خواستگارم ازدواج می‌کردم😔 و اون شوهری که من انتظار داشتم این شوهر نیست... این آدمها با هر مرد دیگری هم اگر ازدواج می‌کردند بعد از مدتی دوباره همان آش و همان کاسه بود. میدونی چرا عزیزم؟ عارفه همچنان زل زده به قاب عکس و نمیخواد حرفی بزنه مریم با لحن آرام‌تر و روان‌تر ادامه داد و گفت بخاطر اینه که این آدمها از شوهرشون انتظار دارن که تو همه چیز نمره‌شون ٢٠ باشه در حالی که شوهر اونا هم یه آدمه مثل خودشون؛ مگه نمره اخلاق و رفتار و منش خانمی که از ازدواج با شوهرش پشیمونه الزاما ٢٠ هست؟🤔 ما همه‌مون آدمیم و هیچکدوم‌مون هم کامل صددرصد نیستیم و ممکنه یه جاهایی اشتباه کنیم. چه آقا باشیم و چه خانم هیچ فرقی نمی‌کنه همه انسان هستیم و ممکنه در زندگی اشتباهاتی هم داشته باشیم. وقتی خودمون نمره‌مون ٢٠ نیست چطور از همسرمون انتظار داریم تو همه چیز نمره ٢٠ داشته باشه و هیچ اشتباه و کوتاهی تو زندگیش نداشته باشه! اما چی میشه که بعضی خانم‌ها با اینکه بعد از شروع زندگی یه جاهایی رفتار شوهرشون و اشتباهات او نه تنها اونا رو پشیمون نمی‌کنه بلکه انگیزه و اراده و محبت اونا رو برای بهتر نمودن شرایط زندگی بیشتر می‌کنه؟❓ عزیزم فرق بین این دو دسته از آدمها اینه که دسته اول از شوهرشون انتظار نمره ٢٠ دارن و فکر می‌کنن با یک آدم معصوم بی‌عیب و ایراد ازواج کردن و تا نقصی از شوهرشون می‌بینن ناامید و ناکام میشن، اما دسته دوم میدونن خودشون کامل نیستن و شوهرشون هم همینطور و انتظارات از شوهرشون رو منطقی می‌کنن تا دیگه سر هر مشکلی تو ذوقشون نخوره. ❤️ ادامه‌ دارد... نویسنده: محسن پوراحمد خمینی 💞 @jahadalmarah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💚 تقصیر دلم چیست اگر روے تو زیباست حاجت بہ بیان نیست ڪہ از روے تو پیداست من تشنہ ے یڪ لحظہ تماشاے تو هستم افسوس ڪہ یڪ لحظہ تماشاے تو رویاست. سلام صبحت بخیریاصاحب الزمان✋ @Emamkhobiha🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
﴾🐣﴿ الســــــــــلام علیڪ یا اباصالح المہدے 🌱 ســــــــــلام به بھترین‌هاے خونه چطوره حال و احوال؟ 😍 ببینم ڪدوماتون از صبح زود بیدار شدین و در خدمت خانواده ڪارهاے قشنگ انجام دادین؟ 😎💪دمتـــــون داغ خانوم‌هاے محترمہ‌اے ڪه از صبح شل و وِل یه گوشه افتادن و دارن از روز تعطیلشون فیض مےبرن😁خسته نباشید کمتر فعالیت ڪن دلاور 😅👋 بریم سراغ ڪارهاے قشنگ امروز بترڪونیم 😎💪 آخہ خانومایی ڪه خیلی جذابن واسه همسراشون معمولے نیستن😌🌱 واسه هرروزشون یه برنامه خوب دارن مثلا امروز قراره یہ نوشیدنے خنک یا بستنے درست ڪنن🍧🍡🍨 یه بازی دونفره با همسری راه بندازن🎲🎯🎮 سفره ناهاࢪ عالے شوهرڪش 😎بندازن🥗🌮🍲🍜 و خلاصه دلبری كنن تا آخر شب 😁 پاشید پاشید ڪه وقت کاره پیامبرموݩ مےفرمایند ثواب یڪ لیوان آب به دست شوهر دادن بهتراز یڪ سال نماز شب خواندن و روز گرفتن است♥️ 💞 @jahadalmarah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا