♡🌕♡
الســــــــــــــــــــلام علیڪ یا رسۆڵ اللہ
ســــــــــلام و صد سلام بہ روے ماه شسته نشستہتوݩ 😍😁👋
روز اوڵ هفتہتوݩ بخیر باشه الهے ...
پاشو ڪه زندگے منتظر شماست
تا قشنـــــگش ڪنے 🌱
حالـشو خوب ڪنے ♥️
رنـگے رنـــــگے کنے 🌸
شما یہ خانـوم همہ فݩ حریفے 😎
بریم پنجـــــࢪه رو باز ڪنیم 🍃
نسیم خنڪ بیاد تو خونہ
صداے پرندهها با صداے ماشینا قاطے بشہ😁
بعد یہ وضو براے برڪت روز مےگیریم🌱
یہ چاے مشتے میذاریم☕️
سفـــــࢪه صبحونہ رو مےندازیم🍳
و با خانواده میشینیم بہ
گل گفتݩ و گل شنیدن 😍
سعے ڪن بقیہ رو به حرف و نشاط بیاری 😍
توملـــــڪه خونہاے
باید با بقیہ متفاوت باشے 😌
💞 @jahadalmarah
🔰 سه آیه و یک روایت، میتواند پاسخ مناسبی برای این شبهه باشد. در قرآن کریم، آمده است:
✨فَلَمّا نَسوا ما ذُکروا بِهِ فَتَحنا عَلَیهِم أبوابَ کُلِّ شَیءٍ حَتّىٰ إِذا فَرِحوا بِما أوتُوا أخَذناهُم بَغتَةً فَإِذا هُم مُبلِسون.
🍃پس چون آنچه را بدان پند داده شده بودند، فراموش کردند، درهای هر چیزی [از نعمتها] را بر آنان گشودیم تا هنگامی که به آنچه داده شده بودند، شاد گردیدند. ناگهان، [گریبان] آنان را گرفتیم و یکباره، نومید شدند.
✨وَ لایَحسَبنَّ الَّذینَ کفَروا أنَّما نُملى لَهُم خَیرٌ لِأنفُسِهِم٭ إِنَّما نُملى لَهُم لِیَزدَادوا إِثماً وَ لَهُم عَذابٌ مُّهینٌ.
🍃و البته نباید کسانى که کافر شدهاند، تصوّر کنند این که به ایشان مهلت مىدهیم، براى آنان نیکوست. ما فقط به ایشان مهلت مىدهیم تا بر گناه [خود] بیفزایند و [آن گاه] عذابى خفّتآور خواهند داشت.
✨فَلاتُعجِبکَ أموالُهُم وَ لا أولادُهُم إِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُعَذِّبَهُم بِها فى الحَیاةِ الدُّنیا وَ تَزهَقَ أَنفُسُهُم وَ هُم کافِرونَ.
🍃[ای پیامبر!] اموال و فرزندانشان، تو را به شگفت نیاوَرَد. جز این نیست که خدا مىخواهد در زندگى دنیا به وسیلۀ اینها، عذابشان کند و جانشان در حال کفر، بیرون رود.
♥️ امام عزیزتر از جانمان، امیر مؤمنان علی علیه السلام میفرماید:
ای فرزند آدم! وقتی که دیدی پروردگار منزّه تو، نعمتها را پشت هم به تو عطا میکند، در حالی که تو، او را عصیان میکنی، برحذر باش.
✳️ در کنار سنّت برکتآفرینیِ تقوا، سنّت «استدراج» هم هست. آنچه آن آیات و این روایت امیر مؤمنان علی علیه السلام به آن اشاره میکند، همین سنّت است.
💢 علّامه طباطبایی رحمت الله علیه سنّت استدراج را این طور تعریف میکند:
استدراج، یعنی این که خداوند، انواع گرفتاریها و ناراحتیهای آنان را برطرف ساخته، زندگیشان را از هر جهت، مرفّه مینماید و بدین وسیله، لحظه به لحظه، بلکه ساعت به ساعت به عذاب خود، نزدیکترشان میسازد تا وقتی که به طور ناگهانی و بدون این که احتمالش را بدهند، به دیار نیستی میفرستد؛ در حالی که در مهد امن و سلامت، آرمیدهاند و به علم و وسایل دفاعی که دارند، مغرورند و از این که پیشامدی آنها را به هلاکت و زوال برساند، غافلاند و خاطر جمع هستند.
📚ایران! جوان بمان! ص ۱۳۲
#محسن_عباسی_ولدی
#ایران_جوان_بمان
#جمعیت
@abbasivaladi
هدایت شده از تنهامسیرآرامش 💞
یک قاعده خیییییلی مهم وجود داره. هرچقدر حجاب در جامعه بیشتر باشه خیانت کمتر خواهد شد.
🔶 حالا دیگه خانم ها برن با خودشون فکر کنن اگه دلشون میخواد شوهرشون بهشون خیانت کنه برن توی خیابون بی حجاب بگردن! ☺️
🔺 این انتخابیه که کردن و یقه خودشون رو میگیره...
^🐳^
#خانوادهدرمانے♥️
خانواده شــــــــــاد۶
🎗مهارت رازداری
افشای عیب همسرتون،
فقط برای چندلحظه شما رو آرام میکنه.
💔اما اول از همه،
اعتبار و شخصیت خودتونُ،
بین دوستان و بستگان نابود می کنه!
نکن اینکارا رو😅
#استاد_شجاعے
💞 @jahadalmarah
هدایت شده از در محضر استاد شجاعی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⏳چه زمانی از همه دغدغه های ارتباطی با
همه ی آدما نجات پیدا میکنید؟
#استاد_شجاعی
@jalasate_ostad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#پست_کاربردی
درب قابلمه هاتو مثل روز اول نو کن
✍کانال تجربیات خانوم خونه
https://eitaa.com/joinchat/4031053883Cc0e0f26e0f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❇️🔺 گاهی وقتا حتی از کسانی که توی زندگی بهت رنج میدن هم باید تشکر کنی...
💕 جهاد زنان💕
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 ❅ঊঈ✿🍂♥️🍂✿ঈঊ❅ رهـایے از شـب🌒 #قسمت_6 در راه زنگ خورد. با بیحوصلگی جواب دادم: _بله؟
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
❅ঊঈ✿🍂♥️🍂✿ঈঊ❅
رهـایے از شـب🌒
#قسمت_7
او به آرامی میآمد و درست در ده قدمی من قرار داشت..
در تمام عمرم هیچ وقت همچین حسی رو نداشتم. قلبم تو سینهام سنگینی میکرد.
ضربان قلبم اینقدر به شمارش افتاده بود که نمیدونستم باید چه کار کنم.
خدای من چه اتفاقی برام افتاده بود. نمیدونستم خدا خدا کنم اوهم منو ببینه یا دعا کنم چشمش به حجاب زشت و آرایش غلیظم نیفته..!!
او حالا با من چند قدم فاصله داشت.. عطر گل محمدی میداد.. عطر پدرم...
عطر صف اول مسجد!
گیج و منگ بودم. کنترل حرکاتم دست خودم نبود. چشم دوخته بودم به صورت روحانی و زیباش.
هرچه نزدیکتر میشد به این نتیجه میرسیدم که دیدن من اون هم در این لباس و حجاب اصلن چیزی نبود که میخواستم.
اما دیگر دیر شده بود. نگاه محجوب او به صورت آرایش کرده و موهای پریشونم افتاد.
ولی به ثانیه نکشید نگاهش رو به زیر انداخت.
دستش رو روی عباش کشید و از کنارم رد شد. من اما همونجا ایستادم.
اگر معابر خالی از عابر بود حتما همونجا مینشستم و در سکوت مرگبارم فرو میرفتم و تا قیامت اون لحظهی تلاقی نگاه و عطر گل محمدی رو مرور میکردم.
شاید هم زار زار به حال خودم میگریستم. ولی دیگه من اون آدم سابق نبودم که این نگاهها متحولم کنه. من تا گردن تو کثافت بودم.!!!!!!!!
شاید اگر آقام زنده بود من الان چادر به سر از کنار او رد میشدم و بدون شرم از نگاه ملامت بارش با افتخار از مقابلش میگذشتم
سرمو به عقب برگردوندم
و رفتن او راتماشا کردم. او که میرفت انگار کودکیهامو با خودش میبرد.. پاکیهامو.. آقامو..
بغض سنگینی راه گلومو بست و قبل از شکستنش مسیر خونه رو پیمودم.
روز بعد با کامران قرار داشتم. طبق درخواست خودش از محل قرار اطلاعی نداشتم فقط بنا به شرط من قرار شد که ملاقاتمون در جای آزاد باشه.
او خیلی اصرار داشت که خودش دنبالم بیاد ولی از اونجایی که دلم نمیخواست آدرس خونم رو داشته باشه خودم یکی از ایستگاههای مترو رو مشخص کردم و او طبق قرار و سرساعت با ماشین شاسی بلند جلوی پام توقف کرد.
ادامه دارد...
✍ ف.مقیمے
❅ঊঈ✿🍂♥️🍂✿ঈঊ❅
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
سلام ای دلیل محکم خندهها!
سلام ای دلیل محکم گریهها!
از قعر زمین به اوج افلاک، سلام؛
از من به حضور حضرت یار، سلام؛
▪️یا فارس الحجاز ادرکنی
▫️اللهم عجل لولیک الفرج
@Emamkhobiha🌹
﴾🍳﴿
ســــــــــلام صبــــــــــح زیبات بخیر😍
مھربونترین خانوم خونہ.
حال و احوال چطوࢪه؟
ســـــرحال و قبراقید؟
معلومه ڪه هرڪی حال دلش
باخدا باشه صبح سرحال بیدار میشہ😌
خلاصه دمـ خوشگلایی ڪه
دل به دل حال بد روزگار نمیذارن گرم💪
امـــــࢪوز یه خانوم خستگےناپذیر باش
مثـــــل حضرت زهرا"س"♥️ و خانوم خدیجہ♥️
نق زدن و غر و گلایه ڪار خانوم ملڪه نیست😉
دریایی ڪه آرامش داره... پراز قایقهاى قشنگہ🛶⛵️
♥️مےدونے
اگر دو ڪلمہ
“ خستم” و ” حالم خوب نیست”
رو از زندگیِ خودتون پاک کنید.
نیمی از بیحالی و بیماریِ خودتون رو درمان کردین . . . 💊
ــــــــــــــــــــ
راســــــــــتے
مامانایی که بچههاے کوچولو دارن
امروز مأموریتموݩ بازے بابچهها باشه😍
شاید باورتون نشہ
ولے بازی بابچهها برڪت میکنه توے زندگےتون 😌
ــــــــــــــــــــــــــــــ
#بریمیاعلےروبگیم
💞 @jahadalmarah
ببین چقدر فرق میکنه شغل ما.
بیست ساله از اون ماجرا میگذره، ما گاهی به هم میرسیم یادآوری میکنم.
ایشون کاملاً قبول داره که کار ما بهتره.✔️
✨آرزو کنید بچههاتون بعضیهاشون صرف خدا بشن.
بله دیگه پدر و مادر حضرت مریم نذر کردن که بچهی ما مال شما.
بعد دختر از آب دراومد. ☘
🔶گفتن عیب نداره بره راهبه بشه. بره خودش رو وقف کنه، شد مادر عیسیبن مریم.
نیت کنید، نذر کنید که خدا فرزندان و نوههاتون رو صرف خودش کنه.
🌟این بچهی ما وقتش صرف خدا بشه. آرزو کنید.😊
#مدیریت_زمان ۶۸
💞 @jahadalmarah
⚡️اونهایی که طلبه میشن، قبلش مامان و باباشون یا مادربزرگ و پدربزرگشون یه گوشهای یه آرزویی کردن، الکی نمیشه، معمولاً اینطوریه.✅
بابا ما میخواهیم وقتمون رو بذاریم برای دین خدا،
ما وقتمون رو برای این داریم میذاریم.
نه برای پول جمع کردن آفریده شدیم یا برای چیزهای دیگه.❗️✅
روز قیامت از عمر سؤال میکنن. ❓
من فکر میکنم اونجا طلبهها یا اونهایی که عمر خودشون رو در این راه صرف کردن، یه کلمه میگن که:
💠عمر من طی ره کوی تو بود
همهی عمر که جان میکندم
آرزویم دیدن روی تو بود💠
#مدیریت_زمان ۶۹
💞 @jahadalmarah
افزایش شیـــــࢪمادࢪ
❣آرامش روحی مادر و دوری از #استرس_و_اضطراب
👶درمان یبوست مادر با دمنوش بابونه + گلسرخ ، روغن زیتون ، سبوس گندم
در غذا ، انجیر خیسانده در گلاب
❣#فالوده_سیب : دو عدد سیب
قرمز رنده شده + 2 ق گلاب + 2 ق
عرق بیدمشک+ عسل هم باعث
افزایش شیر و هم آرامبخش و
خونساز است
👶 #ماءالشعیر_طبی
یک پیمانه جو + 10 پیمانه آب روی حرارت ملایم حدود نیم ساعت بجوشد تا جو شکفته شود آب رقیق روی ظرف
آب جو طبی است . آب جو با عسل و
روغن بادام شیرین در پاکسازی کبد و روده و افزایش شیر مادر موثر است
❣شربت عسل با آبلیمو _ شربت شیره انگور_چهار مغز _ شیر برنج _
روغن زرد گاوی _خرما _ انجیر
شیر محلی با عسل
👶#خونساز_واستخوانساز_قوی
سویق گندم + سویق سنجد + کنجد
+پودر بادام درختی از هر کدام دو ق با شیره انگور مخلوط و میل کنید
❣#مکیدن سینه توسط نوزاد باعث
زیاد شدن شیر میشود
👶مصرف جوشانده رازیانه +
شنبلیه +زیره + شوید روزانه یک
لیوان باعث افزایش شیر ، رفع مشکلات معده مادر و رفع نفخ و رفلاکس نوزاد میشود
(از سبزی شنبلیله و شوید استفاده شود)
💞 @jahadalmarah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به عشق علی
#غدیرخم
┈┈••✾❀💕✿💕❀✾••┈┈•
💕 @ahkame_banovan👈
■🍀■
#خانوادهدرمانے♥️
خانـــــواده شــــــــــاد۷
☀️زیر چتر گفتگو
گفت وگوی درست و هرروزه باهمسر
یه نیازِه،تا عشق اولیه تون،سرد نشه.
اما
حدس زدن منظور همسرتون
قبل ازپایان سخنش؛ممنوع ❌
وقتی حرف بزنید که حرفش تموم شد!
#استاد_شجاعے
💞 @jahadalmarah
14.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚠️ بهتره خودتون تا آخر ببینید ❗️
⭕️اَبَر بحرانی که در انتظار ما هستش😔
✅به نظر من ارزش داره آدم الان یه مقدار سختی را تحمل کنه برا آیندش😉
#فرزند_آوری
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
🔰#قرارگاهسایبریبصیر
@basirat_83
╚═══ 🍃🌺🍃 ═════
💕 جهاد زنان💕
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 ❅ঊঈ✿🍂♥️🍂✿ঈঊ❅ رهـایے از شـب🌒 #قسمت_7 او به آرامی میآمد و درست در ده قدمی من قرار د
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
❅ঊঈ✿🍂♥️🍂✿ঈঊ❅
رهـایے از شـب🌒
#قسمت_8
مسعود کنارش نشسته بود و من از همونجا کامران رو شناختم. لبخند تصنعی به روی لب آوردم و وایستادم تا اونها خودشون به استقبالم بیان.
هر دو از ماشین پیاده شدند.
مسعود با اشاره دست منو به کامران نشون داد.
کامران با نگاه خریدارانه به سمت من قدم برداشت و وقتی بهم رسید دستش رو جلو آورد برای سلام و احوالپرسی.
عینک دودیمو از چشمام در آوردم و با لبخند مغرورانهای گفتم:
- سلام!!مسعود بهت نگفته که من عادت ندارم در اولین دیدار با هرکسی صمیمی بشم؟
او خندهی عصبی کرد و گفت:
-خب من صمیمی نشدم که؟! بابا فقط قراره با هم سلام کنیم و دست بدیم همین! نگران نباش من ایدز ندارم!
مسعود بجای من که به زور میخندیدم جواب داد:
-کامرانجان همونطور که گفتم عسل خانوم خیلی سختگیر و سخت پسنده.
یک سری قوانین خاصی هم داره.
ولی هر مردی آرزوش داشتن اونه. ما که نتونستیم دلشو تصاحب کنیم چون تو گفتی دنبال یک کیس خاصی من فقط عسل به فکرم رسید.
در زمان صحبت مسعود فرصت خوبی بود تا به جزییات صورت کامران دقت کنم.
تنها عضو صورتش که مشخص بود مال خودشه و دستکاری نشده چشمهای درشت و روشنش بود.
روی هم رفته چهرهی زیبایی داشت ولی ابروهای مرتب و تمیزش با سلیقهی من جور در نمیومد.
نمیدونم چی موجب شده بود که اون فکر کنه خاصه چون همه چیزش شبیه موردهای قبل بود.
از دور بازوش گرفته و چشم و ابروش تا ماشینش و طرز حرف زدنش!!
کامران خطاب به مسعود ولی خیره به چشمان من جواب داد:
-من مرد کارهای سختم. اتفاقا در برخورد اول که نشون دادند واقعا خاصن!
بعد سعی کرد با لحن دلبرانهای بهم بگه:
-افتخار میدید مادموازل تا در رکابتون باشم؟
با لبخندی دعوتش رو پذیرفتم و به سمت ماشینش حرکت کردم.
او برایم در ماشین رو باز کرد و با احترام به روی صندلی هدایتم کرد.
مسعود بیرون ماشین ازمون خداحافظی کرد و برامون روز خوبی رو آرزو کرد.
او یکی از هم دانشکدهایهام بود که چندسالی میشد با نسیم که از خودش چندسال بزرگتر بود و هم کلاسی من، دوست بود.
کار مسعود تو یکی از شرکتهای بزرگ وارداتی بود و در کارش هم موفق بود. اما کامران صاحب یکی از بزرگترین و معروفترین کافی شاپهای زنجیرهای تهران بود.
و حدسم این بود که منو به یکی از همون شعبههاش ببره.
اتفاقا حدسم درست در اومد و اولین قرارمون در کافی شاپ خودش بود.
ادامه دارد...
✍ ف.مقیمے
❅ঊঈ✿🍂♥️🍂✿ঈঊ❅
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂