eitaa logo
کانال جهان عرب
966 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
465 ویدیو
851 فایل
مجموعه ای از محتوا های آموزشی عربی و انگلیسی در ایتا اموزش زبان عربی و انگلیسی دستور زبان و نکات گرامری اموزش اصطلاحات کاربردی نوحه ها و اهنگ های انگلیسی و عربی با ترجمه فارسی داستان های اموزنده همراه با ترجمه فارسی انتشار مطالب هر روز
مشاهده در ایتا
دانلود
https://eitaa.com/jahanearab ✍️ اسیر تفکرات قالبی نباشیم 🔹ﺭﻭﺯﯼ ﭘﺴﺮﯼ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﭘﺪﺭ ﺧﻮﺩ ﺳﻮﺍﺭ ﻣﺎﺷﯿﻨﯽ ﺑﻮﺩ. 🔸ﺩﺭ ﺟﺎﺩﻩ‌ﺍﯼ ﭘﺮپیچ‌ﻭﺧﻢ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺣﺮﮐﺖ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﮐﻨﺘﺮﻝ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﭘﺪﺭ ﺧﺎﺭﺝ ﺷﺪ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﯾﮏ ﺗﺼﺎﺩﻑ ﺳﺨﺖ، ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺑﻪ ﺩﺭﻩ ﺳﻘﻮﻁ کرد. 🔹ﭘﺪﺭ ﺩﺭ ﺟﺎ ﻓﻮﺕ کرد. ﺍﻣﺎ ﭘﺴﺮ ﺗﻮﺳﻂ ﻧﯿﺮﻭﻫﺎﯼ ﺍﻣﺪﺍﺩﯼ ﻧﺠﺎﺕ یافت ﻭ ﺑﻪ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﺍﻧﺘﻘﺎﻝ داده شد. 🔸ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺭئیس ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﺮﺭﺳﯽ ﻭﺿﻌﯿﺖ ﺟﺴﻤﺎﻧﯽ ﮐﻮﺩﮎ ﺑﻪ ﻣﻼﻗﺎﺕ ﺍﻭ رفت، ﺑﻪیک‌باره ﻭ ﺑﺎ ﺷﮕﻔﺘﯽ ﻣﺘﻮﺟﻪ شد ﮐﻪ ﺁﻥ ﮐﻮﺩﮎ، ﭘﺴﺮ ﺧﻮﺩ ﺍﻭﺳﺖ! ⁉️ﺳﻮﺍﻝ: 🔺ﺍﮔﺮ ﭘﺪﺭ ﮐﻮﺩﮎ ﻓﻮﺕ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ، ﭘﺲ رئیس ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﭼﻪ ﮐﺴﯽ ﺍﺳﺖ؟! 🔹چندثانیه فکر کنید. 🔸ﮔﺎﻫﯽ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﻪ‌ﺻﻮﺭﺕ ﻧﺎﺧﻮﺩﺁﮔﺎﻩ ﺑﻪ ﺍﻓﮑﺎﺭﯼ ﭼﻨﮓ می‌زند ﮐﻪ ﻫﯿﭻ ﭘﺸﺘﻮﺍﻧﻪ ﻣﻨﻄﻘﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺁﻥ ﻧﺪﺍﺭد! 🔹ﺁﯾﺎ ﮐﺴﯽ ﺑﻪ ﻓﮑﺮﺵ ﺭﺳﯿﺪ ﮐﻪ ﺭﺋﯿﺲ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﻣﻤﮑﻦ ﺍﺳﺖ ﯾﮏ ﺯﻥ ﺑﺎﺷﺪ؟! 🔸ﺍﮔﺮ ﺗﻔﮑﺮ ﻗﺎﻟﺒﯽ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺪﺍﺷﺖ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻣﺎ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺳﻮﺍﻝ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺭﺳﺖ می‌دادیم. 🔹ﺑﻠﻪ ﺭﺋﯿﺲ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﻣﺎﺩﺭ ﭘﺴﺮ ﺑﻮﺩ. ﻣﮕﺮ ﻓﻘﻂ یک ﻣﺮﺩ می‌تواند ﺭﺋﯿﺲ ﺑﺎﺷﺪ؟! 🔸ﺍﻣﺮﻭﺯه ﻣﺎ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺍﺳﯿﺮ ﺗﻔﮑﺮﺍﺕ ﻗﺎﻟﺒﯽ ﺧﻮﺩ ﻫﺴﺘﯿﻢ. 😍‌‎‌‌‎-•-•-•-------❀•♥•❀ --------•-•-•-- 😍 ✍️ Let's not be captive to stereotyped thoughts One day, a boy was riding in a car with his father. 🔸 They were busy driving on a winding road when suddenly the control of the car went out of the father's hand and after a bad accident, the car fell into the valley. The father died there. But the boy was saved by the rescue forces and was transferred to the hospital. 🔸 When the head of the hospital went to meet the child to check his physical condition, he suddenly realized with shock that the child was his own son! Question: If the child's father is dead, then who is the head of the hospital?! Think for a few seconds. 🔸 Sometimes a person unconsciously clings to thoughts that have no logical basis for it! Has anyone thought that the head of the hospital can be a woman?! 🔸 If there was no formal thinking, most of us would have answered this question correctly. Yes, the head of the hospital was the boy's mother. Can only one man be the president?! 🔸 Today we are more than ever captives of our stereotyped thoughts. 😍​​​​​​-•-•-•-------❀•♥•❀ --------•-•-•-- 😍 at least one person ✍️ فلا نكون أسيرين للأفكار النمطية في أحد الأيام، كان صبي يركب سيارة مع والده. 🔸كانا منشغلين بالقيادة على طريق متعرج عندما فجأة خرجت السيطرة على السيارة عن يد الأب وبعد حادث سيء سقطت السيارة في الوادي. توفي الأب هناك. ولكن تم إنقاذ الصبي من قبل قوات الإنقاذ ونقله إلى المستشفى. 🔸 وعندما ذهب رئيس المستشفى لمقابلة الطفل للاطمئنان على حالته الجسدية، أدرك فجأة بصدمة أن الطفل هو ابنه! سؤال: إذا كان والد الطفل ميت فمن هو رئيس المستشفى؟! فكر لبضع ثوان. 🔸أحياناً يتمسك الإنسان دون وعي بأفكار ليس لها أي أساس منطقي! هل ظن أحد أن رئيس المستشفى يمكن أن يكون امرأة؟! 🔸لو لم يكن هناك تفكير رسمي لكان أغلبنا قد أجاب على هذا السؤال بشكل صحيح. نعم، مديرة المستشفى كانت والدة الصبي. هل يمكن لرجل واحد فقط أن يكون رئيساً؟! 🔸 نحن اليوم أسرى لأفكارنا النمطية أكثر من أي وقت مضى. 😍​​​​​​-•-•-•-------❀•♥•❀ --------•-•-•-- 😍 شخص واحد على الأقل کانال جهان عرب مجموعه ای از محتوا های آموزشی عربی و انگلیسی در ایتا اموزش زبان عربی و انگلیسی دستور زبان و نکات گرامری اموزش اصطلاحات کاربردی نوحه ها و اهنگ های انگلیسی و عربی با ترجمه فارسی داستان های اموزنده همراه با ترجمه فارسی انتشار مطالب هر روز https://eitaa.com/jahanearab
🔅 ✍️ نعمت‌های الهی در بطن رنج‌ها نهفته‌اند 🔹شغل مردی تمیزکردن ساحل بود. 🔸او هر روز مقدار زیادی از صدف‌های شکسته و بدبو را از کنار دریا جمع‌آوری می‌کرد و مدام به صدف‌ها لعنت می‌فرستاد چون کارش را خیلی زیاد می‌کردند. 🔹او باید هر روز آن‌ها را روی هم انباشته می‌کرد و همیشه این کار را با بداخلاقی انجام می‌داد. 🔸روزی، یکی از دوستانش به او پیشنهاد کرد که خودش را از شر این کوه بزرگی که با صدف‌های بدبو درست کرده بود، خلاص کند. 🔹او با قدرشناسی و اشتیاق فراوان این پیشنهاد را پذیرفت. 🔸یک سال بعد، آن دو مرد یکدیگر را دیدند. دوست قدیمی از او دعوت کرد تا به دیدن قصرش برود. 🔹وقتی به آنجا رسیدند، مرد نظافتچی نمی‌توانست آن همه ثروت را باور کند و از او پرسید: چطور توانستی چنین ثروتی را به‌دست بیاوری؟ 🔸مرد ثروتمند پاسخ داد: من هدیه‌ای را پذیرفتم که خداوند هر روز به تو می‌داد و تو قبول نمی‌کردی. در تمام صدف‌های نفرت‌انگیز تو، مرواریدی نهفته بود. 💢بیشتر وقت‌ها هدیه‌ها و موهبت‌های الهی در بطن خستگی‌ها و رنج‌ها نهفته‌اند، این ما هستیم که موهبت‌هایی را که خدا عاشقانه در اختیار ما قرار می‌دهد، ندانسته رد می‌کنیم. ‌‌‌‌😍‌‎‌‌‎-•-•-•-------❀•♥•❀ --------•-•-•-- 😍 🔅 ✍️ God's blessings are hidden in the heart of sufferings A man's job was to clean the beach. Every day, he collected a large amount of broken and smelly shells from the seashore and constantly cursed the shells because they made him work too much. He had to pile them on top of each other every day and he always did it in a bad way. One day, one of his friends suggested him to get rid of this big mountain he had made with stinky oysters. He accepted this offer with great gratitude and enthusiasm. A year later, the two men saw each other. An old friend invited him to visit his palace. When they reached there, the cleaning man could not believe all that wealth and asked him: How did you get such a fortune? The rich man replied: I accepted the gift that God gave you every day and you did not accept. In all your disgusting shells, there was a pearl hidden. 💢 Most of the time, God's gifts and blessings are hidden in the belly of fatigue and suffering, it is us who unknowingly reject the gifts that God lovingly gives us. 😍​​​​​​​​-•-•-•-------❀•♥•❀ --------•-•-•-- 😍 at least one person کانال جهان عرب مجموعه ای از محتوا های آموزشی عربی و انگلیسی در ایتا اموزش زبان عربی و انگلیسی دستور زبان و نکات گرامری اموزش اصطلاحات کاربردی نوحه ها و اهنگ های انگلیسی و عربی با ترجمه فارسی داستان های اموزنده همراه با ترجمه فارسی انتشار مطالب هر روز https://eitaa.com/jahanearab
بسم الله الرحمن الرحیم مفلوج اهل قفقاز با توسل به حضرت معصومه سلام الله علیها حجه الاسلام والمسلمین آقای شیخ محمود علی اراکی نقل کرد: که من خودم مکرر دیدم شخصی را که از پا عاجز و ناتوان بود که پاهایش جمع نمی‌شد و قسمت پایین بدن را روی زمین می‌کشید و با تکیه به دو دست حرکت می‌کرد، از حالش پرسیدم اهل یکی از شهرهای قفقاز شوروی بود، گفت: رگ‌های پایم خشکیده است و قادر به راه رفتن نیستم؛ آمده‌ام اینجا (قم) ان‌شاءالله شفا بگیرم. در یکی از شب‌های ماه رمضان بود، شنیدیم نقال خانه حرم به صدا درآمد و گفتند: بی بی شخص فلجی را شفا داده است؛ ما که بعدا با درشکه با چند نفر از همراهان به اراک می‌رفتیم در شش فرسخی اراک، همان شخص ناتوان را دیدم که با پاهای صحیح و سالم عازم کربلا است و معلوم شد که آن روز او بوده که شفا گرفته، او را به درشکه سوار کردیم و تا اراک همراه ما بود.  📚زندگانی حضرت معصومه سلام الله علیها سید مهدی صحفی، جلد۱، صفحه۴۷ 💥انتشار بازمزمه صلوات بلامانع است 😍‌‎‌‌‎-•-•-•-------❀•♥•❀ --------•-•-•-- 😍 in the name of God the paralytic of Caucasian people by appealing to Hazrat Masoumeh, may God bless him and grant him peace Hajjah al-Islam wal-Muslimin Mr. Sheikh Mahmoud Ali Araki said: I myself frequently saw a person who was unable to stand, whose legs could not be folded, and who dragged the lower part of his body on the ground and moved by leaning on his two hands. I asked him about his condition. It was one of the cities of the Soviet Caucasus, he said: the veins in my legs are dry and I am unable to walk; I have come here (Qom) to be healed, God willing. It was one of the nights of Ramadan, we heard the messenger of the shrine rang and they said: Bibi has healed a paralyzed person; Later, we were going to Arak with a few companions in Darshaka, six miles away from Arak, I saw the same disabled person who was going to Karbala with healthy legs and it turned out that he was the one who was healed that day, we took him to Darshaka. And he was with us until Arak. 📚 The life of Hazrat Masoumeh, may God bless him and grant him peace, Seyyed Mahdi Safi, volume 1, page 47 💥 The publication of the recitation of Salawat is unimpeded 😍​​​​​​-•-•-•-------❀•♥•❀ --------•-•-•-- 😍 at least one person کانال جهان عرب مجموعه ای از محتوا های آموزشی عربی و انگلیسی در ایتا اموزش زبان عربی و انگلیسی دستور زبان و نکات گرامری اموزش اصطلاحات کاربردی نوحه ها و اهنگ های انگلیسی و عربی با ترجمه فارسی داستان های اموزنده همراه با ترجمه فارسی انتشار مطالب هر روز https://eitaa.com/jahanearab
”اهالی روستایی به دليل بی‌ آبی تصميم گرفتند برای نزول باران، نماز باران بخوانند. نزد روحانی روستا رفتند و از او خواستند تا زمانی برای نماز باران مشخص نمايد. روحانی به آن‌ها گفت: روزی با پای برهنه همه بيرون از آبادی حاضر شويد تا نماز باران بخوانيم. روزی كه تمام اهالی برای دعا و نماز در محل مقرر جمع شدند، روحانی به جمعيت نگاهي كرد و توجه او به یک پسربچه جلب شد كه با چتر آمده بود. روحانی جمعيت را رها كرده و به‌طرف خانه بازگشت. مردم متعجب دور او حلقه زدند كه پس چرا نماز باران نمی‌خوانی؟ او به مردم گفت: چون در ميان شما فقط اين پسربچه اعتقاد واقعی به خدا دارد و با توكل به او، به اينجا آمده و اشاره‌ای به پسربچه‌ای كه با چتر آمده بود، نمود.“ اندازه این پسر بچه به خدا ایمان داریم 😔 فکر نکنم ⛔⛔⛔ 😍‌‎‌‌‎-•-•-•-------❀•♥•❀ --------•-•-•-- 😍 "Due to the lack of water, the villagers decided to pray for rain. They went to the village priest and asked him to specify a time for the rain prayer. Rouhani said to them: One day, all of you should come outside the village with bare feet so that we can pray for the rain. On the day when all the people gathered for prayer and prayer at the appointed place, the cleric looked at the crowd and his attention was drawn to a boy who came with an umbrella. Rouhani left the crowd and returned home. People surrounded him wondering why you don't pray for rain? He said to the people: Because among you, only this boy has true faith in God, and by trusting in Him, he came here and pointed to the boy who came with an umbrella. We believe in God as much as this little boy I don't think ⛔⛔⛔ 😍​​​​​​-•-•-•-------❀•♥•❀ --------•-•-•-- 😍 at least one person 🇯🇴کانال جهان عرب مجموعه ای از محتوا های آموزشی عربی و انگلیسی در ایتا اموزش زبان عربی و انگلیسی دستور زبان و نکات گرامری اموزش اصطلاحات کاربردی نوحه ها و اهنگ های انگلیسی و عربی با ترجمه فارسی داستان های اموزنده همراه با ترجمه فارسی انتشار مطالب هر روز https://eitaa.com/jahanearab 🇯🇴
🔆قصه فداکاری اسب سیدالشهدا(ع) 💥چون حضرت به زمين افتاد، اسب آن جناب ازمولاي خود حمايت مي كرد ، بر سواران مي پريد و آنها را اززين به زمين مي كشيد ، و با لگد مي ماليد و مي كشت تا آنكه چهل نفر راكشت ، آنگاه خود را به خون امام حسين (ع) آغشته نمود، بلند شيهه مي كشيد و دستها به زمين مي كوفت، وبه طرف خيمه ها مي رفت.(1) درروايت امام صادق (ع) چنين آمده است ... ( واسب امام حسين (ع) يال و كاكل خود را بخون او آغشته كرد ، وشيهه كنان به سوي خيمه هامي –دويد. چون دختران پيغمبر صداي شيهه اسب را شنيدند ازخيمه ها بيرون دويدند ، واسب را بي صاحب ديدند ، دانستند كه حسين (ع) كشته شده، امّ كلثوم دست برسرنهاد و ندبه مي كرد و مي گفت: وا مُحَمَّداهُ، اين حسين است كه دربيابان افتاده و عمّامه و ردايش به غارت رفته... علامه مجلسي رحمة الله نقل مي كند: 💥اسب حسين (ع) ازدست لشكر گريخت ( چون عمرسعد ملعون گفته بود او رابگيريد و نزد من بياوريد ) و كاكل بخون حضرت آغشته كرد و به سوي خيمه زنان دويد وشيهه مي كشيد ، ونزد خيمه ها سربه زمين نهاد تا جان داد . 📚1- مناقب ابن شهرآشوب : 4/58 ، بحار الانوار : 45/ 56 2- امالي صدوق / 163 😍‌‎‌‌‎-•-•-•-------❀•♥•❀ --------•-•-•-- 😍 🔆 The story of the sacrifice of the horse of Seyyed al-Shahda (AS) When the Prophet fell to the ground, the horse of that gentleman supported his master, jumped on the riders and pulled them to the ground from the saddle, and kicked and killed them until he killed forty people, then he soaked himself in the blood of Imam Hussain. (pbuh) smeared it, he would laugh loudly and beat his hands on the ground, and he would go to the tents. He smeared it, and Shiheh ran to the tents of Hami. When the Prophet's daughters heard the sound of the horse's sound, they ran out of the tents, saw the horse without an owner, and knew that Husayn (a.s.) had been killed, and Umm Kulthum was crying. He did and used to say: Wa Muhammedah, This is Hussein who fell in the desert and his turban and robe were looted... Allameh Majlisi, may God have mercy on him, narrates: 💥 Husayn's horse (as) ran away from the army (because the cursed Umar Saad had said to catch him and bring him to me) and he smeared it with Kakel Khoon and ran towards the women's tent and was screaming, and lay face down near the tents until he died. 📚 1- Manaqib Ibn Shahrashob: 4/58, Bihar al-Anwar: 45/56 2- Amali Sadouq / 163 😍​​​​​​-•-•-•-------❀•♥•❀ --------•-•-•-- 😍 at least one person کانال جهان عرب مجموعه ای از محتوا های آموزشی عربی و انگلیسی در ایتا اموزش زبان عربی و انگلیسی دستور زبان و نکات گرامری اموزش اصطلاحات کاربردی نوحه ها و اهنگ های انگلیسی و عربی با ترجمه فارسی داستان های اموزنده همراه با ترجمه فارسی انتشار مطالب هر روز https://eitaa.com/jahanearab
”روزی مردی خواب عجیبی دید او دید که پیش فرشته‌هاست و به کارهای آن‌ها نگاه می‌کند. هنگام ورود، دسته بزرگی از فرشتگان را دید که سخت مشغول کارند و تند تند نامه‌هایی را که توسط پیک‌ها از زمین می‌رسند، باز می‌کنند و آن‌ها را داخل جعبه می‌گذارند. مرد از فرشته‌ای پرسید، شما چه کار می‌کنید؟ فرشته در حالی که داشت نامه‌ای را باز می‌کرد، گفت: این جا بخش دریافت است و دعاها و تقاضاهای مردم از خداوند را تحویل می‌گیریم. مرد کمی جلوتر رفت، باز تعدادی از فرشتگان را دید که کاغذهایی را داخل پاکت می‌گذارند و آن‌ها را توسط پیک‌هایی به زمین می‌فرستند… پرسید: شماها چکار می‌کنید؟ یکی از فرشتگان با عجله گفت: این‌جا بخش ارسال است، ما الطاف و رحمت‌های خداوندی را برای بندگان می‌فرستیم. مرد کمی جلوتر رفت و دید یک فرشته بیکار نشسته است… با تعجب از فرشته پرسید: شما چرا بیکارید؟ فرشته جواب داد: این‌جا بخش تصدیق جواب است. مردمی که دعاهایشان مستجاب شده، باید جواب بفرستند ولی عده بسیار کمی جواب می‌دهند. مرد از فرشته پرسید: مردم چگونه می‌توانند جواب بفرستند؟ فرشته پاسخ داد: بسیار ساده، فقط کافی است بگویند: «خدایا شکر!»“ 😍‌‎‌‌‎-•-•-•-------❀•♥•❀ --------•-•-•-- 😍 "One day, a man had a strange dream. He saw that he was in front of the angels and was looking at their work. As he entered, he saw a large group of angels hard at work, rapidly opening the letters that arrived from earth by couriers and placing them in boxes. The man asked an angel, what are you doing? While opening a letter, the angel said: This is the receiving section and we receive people's prayers and requests from God. The man went a little further, he saw some angels putting papers in envelopes and sending them to the ground by couriers... He asked: What are you doing? One of the angels hurriedly said: Here is the sending section, we are sending God's grace and mercy to the servants. The man went a little further and saw an angel sitting idle... He asked the angel with surprise: Why are you unemployed? The angel answered: Here is the confirmation part of the answer. People whose prayers have been answered should send answers, but very few people do. The man asked the angel: How can people send answers? The angel replied: "Very simple, they just need to say: 'Thank God!'" 😍​​​​​​-•-•-•-------❀•♥•❀ --------•-•-•-- 😍 at least one person کانال جهان عرب مجموعه ای از محتوا های آموزشی عربی و انگلیسی در ایتا اموزش زبان عربی و انگلیسی دستور زبان و نکات گرامری اموزش اصطلاحات کاربردی نوحه ها و اهنگ های انگلیسی و عربی با ترجمه فارسی داستان های اموزنده همراه با ترجمه فارسی انتشار مطالب هر روز https://eitaa.com/jahanearab
5.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به اسلام گرویدن یک دختر آلمانی بله چقدر قشنگه بدونی چه دینی داری 💐🌹💐 🏴‌‎‌‌‎-•-•-•-------❀•🖤•❀ --------•-•-•-- 🏴 کانال جهان عرب مجموعه ای از محتوا های آموزشی عربی و انگلیسی در ایتا اموزش زبان عربی و انگلیسی دستور زبان و نکات گرامری اموزش اصطلاحات کاربردی نوحه ها و اهنگ های انگلیسی و عربی با ترجمه فارسی داستان های اموزنده همراه با ترجمه فارسی انتشار مطالب هر روز https://eitaa.com/jahanearab