eitaa logo
جهان یک زن
34 دنبال‌کننده
24 عکس
8 ویدیو
0 فایل
ارتباط: @Hanie_mim
مشاهده در ایتا
دانلود
درباره هیئت( بخش اول) چقدر فضاسازی مناسب حضور زن است؟( صفحه دوم) در مسجد بالاسر مزار تعدادی از علمای شیعه از جمله "شهید مطهری"، "علامه طباطبائی"، "آیت‌الله بهاءالدینی"، "آیت‌الله حاج شیخ عبدالکریم حائری" ، "آیت‌الله بهجت" و ... قرار دارد این مکان کاملا در اختیار مردان است جز دو الی سه ساعت در روز. اینکه این اتفاق در حرم حضرت معصومه(س) می‌افتاد تلخی‌اش را چندبرابر می‌کند... 🔹اینها درحالی است که ما اگر بخواهیم نگاه اسلامی را مبنی بر عدالت جنسیتی پیاده کنیم باید به طبیعت زن در این موارد توجه کنیم. یعنی برابری جنسیتی مورد نظر غرب در این مورد به یکسان سازی فضا راضی می‌شود ولی اسلام به این هم قانع نمی‌شود بلکه می‌گوید باید برتری فضا به نفع زن باشد؛ یعنی قاعدتا زن جنس لطیف‌تر و حساس‌تر است که باید بیشتر مورد توجه قرار بگیرد و باز بین کودک و بزرگسال این کودک است که باید به خاطر ضعف بدنی بیشتر مورد توجه باشد. در حالی که در چیدمان اماکن مذهبی بیش و پیش از اینکه به زنان و کودکان- که بیشتر از آنکه پیش پدرشان باشند پیش مادرانشان هستند- توجه شود به مردان توجه شده است. @jahanehyekzan
درباره هیئت؛ مهدکودک آری یا خیر!؟ مهدکودک یتیم‌خانه دوران مدرن است پای این یتیم‌خانه را به مراسم روضه باز نکنیم. بچه‌ها در عزاداری باید در میان بزرگ‌ترها باشند... اینها را محسن عباسی ولدی گفته‌است واقعیتش همان جمله اول کافیست تا آدم را تکان بدهد. من اگر منصفانه بخواهم حرف بزنم می‌گویم این حرف در وهله اول درست است ولی تجربه زیسته‌ من چیز دیگری می‌گوید. احساس می‌کنم این حرف به دلیل نشناختن و تجربه نکردن فضای موجود است. از سه منظر به این موضوع می‌توان نگاه کرد: بچه‌ها،مادران و دیگران 🔹بچه‌ها: هیئت جای «دعوا کردن» و «بکن نکن» و عصبانی شدن سر بچه‌ها نیست، هیئت جای بازی کردن و حال خوب درست کردن برای بچه است. ولی تا کجا؟ آیا حدی هم برای این مورد وجود دارد؟ آیا حضور در هیئت تفاوتی با حضور در جشن و مهمانی دارد؟ اکثر مادران گمان می‌کنند فقط حضور مهم است و آدابی برای هیئت متصور نمی‌شوند و در این صورت وضع ناخوشایندی پیش می‌آید که چه‌بسا رفتن بچه‌ها به مهد هیئت تاثیر مثبت بیشتری داشته‌باشد. بچه‌ها طبیعتاً حوصله سخنرانی را ندارند ولی آیا حوصله مداحی هم ندارند؟ سینه هم نمی‌توانند بزنند؟ مادران گذشته، وقتی بچه‌شان را به هیئت می‌آوردند حواسشان بود که موقع سینه‌زنی به بچه‌شان بگویند برای امام حسین(ع) سینه بزنند( ولو اینکه بچه بعد از چند دقیقه باز هم حوصله‌اش نکشد و برود) یا موقع روضه تذکر می‌دادند که آرام بازی کنند. ولی این روزها این موضوع بسیار کمرنگ شده یا حتی میتوان گفت خیلی اوقات اصلا دیده‌نمی‌شود. بچه‌ها حضورشان در هیئت همان حضور در مهمانی است! بازی می‌کنند، می‌دوند، فریاد می‌زنند، می‌خندند ولی یکبار هم حتی به سینه‌شان نمی‌زنند. تنها کاری که می‌کنند موقع مداحی و خاموش شدن چراغ‌ها این است که از بازی دسته‌جمعی به بازی فردی و بازی با گوشی روی می‌آورند! و در حالت فرهیخته‌گونه آن، چراغ قوه موبایل را روشن کنند و کتاب بخوانند! درحالی‌که هیئت جایی‌ست که میتوان جهان جدیدی را به روی کودک گشود جهانی که با آنچه تجربه کرده‌است متفاوت باشد. بین حضور مدرن و بی‌تفاوت بچه‌ها در هیئت یا حضورشان در مهد، حداقل در پاره‌ای از موارد، به نظر دومی بهتر باشد. آن هم مهدی، که مربی به زبان بچه‌ها با آنها از امام حسین(ع) می‌گوید. 🔹دیگران: حضور در جمع اقتضائاتی دارد، مخصوصا جمعی که تعدادش زیاد باشد در این صورت نمی‌توان فقط به یک سمت ماجرا نگاه کرد چون ممکن است به بقیه ظلم شود. وقتی محیط بسته است( این نکته خیلی اهمیت دارد) و جمعیت زیاد می‌شود غیر از اینکه گاهی آنقدر صداها در هم می‌پیچد که صدای سخنران و مداح بین صدای گریه و فریاد و خنده بچه‌ها گم می‌شود، آدم را کلافه و گیج هم می‌کند. آدم می‌خواهد تمرکز کند ولی آنقدر صداها زیاد ودرهم‌وبرهم است که مدام درحال رفت و برگشت تمرکز می‌شوی. گویی هیئت از حالت هیئت بودن دیگر خارج شده‌است و همه آدم‌ها حوصله،توان و انرژی این را ندارند که این کلافگی را تاب بیاورند. بچه‌ها بسیار مهم‌اند ولی باید حواسمان به آدم‌های ناتوان، بیمار، پیر و... هم باشد. بالاتر از این حتی حواسمان به بقیه آدم‌ها هم باشد شاید یک نفر از یک راه دور به هیئت آمده، شاید یک نفر فقط همان شب را می‌توانسته در هیئت حضور پیدا کند، شاید یک نفر از غوغای جهان به این گوشه پناه آورده که حالش را خوب کند...نباید یک‌طرفه نگاه کنیم و اینها را نادیده بگیریم. 🔹مادران: واقعا نسخه پیچیدن کلی برای همه آدم‌ها کار اشتباهی‌ست؛ این مورد هم به شرایط مادر و خود بچه برمی‌گردد. ما می‌توانیم از بایدها حرف بزنیم ولی نمی‌توانیم کسی که آن بایدها را رعایت نکرد مواخذه کنیم. شاید مادری یک شب دلش بخواهد بچه را مهد بگذارد و یک دل سیر عزاداری کند و چهار شب بچه کنارش باشد. شاید هم اصلا بخواهد هربار بچه را مهد بگذارد. تشخیص این موضوع کاملا بر عهده مادر است درحالی که گاهی با کلمات سهمگین ممکن است به مادری که نتوانسته آن باید را رعایت کند عذاب وجدان دهیم و این موضوع نه به نفع مادر و نه به نفع کودک است. گمان می‌کنم هر هیئتی که توانایی مهد زدن را دارد باید اینکار را بکند. حالا اینکه هر مادری بچه‌اش را به مهد ببرد یا نه موضوعی است که هم به فضای هیئت مربوط می‌شود، هم به مادر و هم به کودک... @jahanehyekzan
درباره هیئت؛ زنان مخاطب اصلی یا فرعی؟! زنان در بیشتر هیئت‌های امروزی مخاطب کاملا منفعل به حساب می‌آیند. تقریبا بود و نبودشان تاثیری در هیئت ندارد. زنان مثل دانش‌آموزانی می‌مانند که از پشت در بسته کلاس به حرف‌های معلم گوش می‌دهند! این زنان هستند که از اول مراسم تا آخر مچاله روی زمین می‌نشینند، با بچه‌شان سروکله می‌زنند، سخنران را نمی‌بینند یا اگر ببینند به طور غیرمستقیم می‌بینند، زنان هستند که در زمان سینه‌زنی باز هم یک گوشه نشسته‌اند، برعکس مردان که وسط میدان‌اند، چشم در چشم سخنران نشسته‌اند، هنگام سینه‌زنی بلند می‌شوند و محکم به سینه‌شان می‌زنند و شعرهای مداح را تکرار می‌کنند. به همین خاطر طولانی بودن مراسم برای مردان فعال خوشایند است و برای زنان منفعل ناخوشایند. من نمی‌دانم چرا عاملیت زنان در مراسم عزای حسینی (و اصولاً هر عزاداری و مراسم مشابه) در حد روضه‌های خانگی، در خانه محبوس مانده‌ و بالاتر نرفته (اگر نمونه‌های شاذ مثل حسینیه سادات اخوی را کنار بگذاریم که اتفاقا آن هم برای گذشته است)، نمی‌دانم چرا زنان وقتی دور از نامحرم نشسته‌اند باز هم مچاله می‌نشینند و سینه می‌زنند. چرا نمی‌ایستند؟ چرا نوحه‌های مداح را تکرار نمی‌کنند؟ اینقدر عاملیت که دیگر امکان‌پذیر است. چرا شبیه آن زن عراقی که در حرم حضرت معصومه (س) برای کاروانش می‌خواند و بقیه سینه می‌زدند و تکرار می‌کردند و مورد غضب و نهی خادم هم قرار گرفته بود! نمی‌شویم؟ چرا عزاداری‌مان در شهرهای بزرگ شبیه زنان بوشهری نیست؟ چرا اصلا دیگر نوع خاص عزاداری نداریم؟ اهمیت عاملیت و کنش‌گری زمانی مشخص می‌شود که بخواهیم سنت‌ها را منتقل کنیم و حتی آدم‌های جدید را جذب کنیم. هیئت قطعا، قطعا و قطعا برای پسران جذابیت بیشتری دارد تا برای دختران‌. پسران که مخاطب فعال هیئت هستند غیر از آن، دسته زنجیر‌زنی هم دارند، بر طبل هم می‌کوبند، علم هم بلند می‌کنند، موکب هم می‌زنند و چای و شربت می‌دهند... ولی دختران باید یک گوشه بنشینند و سینه بزنند! که همان کار را هم نمی‌کنند به جایش در گوشی‌شان غرق می‌شوند! این جاذبه نداشتن هیئت برای دختران در بعضی سنین، و این احساس بیرون گود اصلی بودن شاید درکنار عوامل دیگر حتی به دافعه هم تبدیل شود... @jahanehyekzan
16.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یازده ثانیه تا پایان بازی مانده و هفت به سه عقب است فریادهای مداح سرمربی تیم ایران هم بلند شده؛ «بچرخ؛بچرخ» و در نهایت ضربه بسیار زیبای کیانی باعث بردش می‌شود✌️🇮🇷 به امید عضویت در تیم آلمان عازم آن کشور شده ولی با گذشت دو المپیک هنوز نتوانسته عضو تیم آلمان شود. این در حالی است که کیمیا علیزاده بهترین سالهای عمر ورزشی اش طی شده و معلوم نیست چهار سال آینده چه اوضاعی داشته باشد. المپیک توکیو علیزاده در تیم پناهجویان مقابل کیانی قرار گرفت و از کیانی برد. اینبار اما علیزاده برای بلغارستان بازی کرد و نه تنها خودش بلکه مربی و سرمربی تیمش هم ایرانی بودند. اینکه دوباره این دو به هم خوردند آن هم در بازی اول احتمال سیاسی بودن این دیدار را بیشتر میکند. دوئل کیانی و علیزاده اینبار برای کیانی خیلی سخت تر بود چون علاوه بر اینکه قد علیزاده از او بلندتر است و این بسیار در تکواندو مهم است شکست در المپیک قبلی کار را برای کیانی سخت تر کرده بود. در یک رقابت به معنای واقعی نفس گیر که فریادهای مربیان هر دو تیم هم هر لحظه بلندتر میشد در حالیکه که کیانی راند اول را واگذار کرد با اینکه داور از آن داورهایی بود که زیاد خطا می گرفت و با اینکه علیزاده واقعا خوب بازی کرد و کیانی در هر دو راند بعدی تا ثانیه های آخر عقب بود ولی در نهایت با یک بازی عالی پیروز شد. کیانی واقعا در المپیک توکیو حقش باخت بود چون کاملا مشخص بود از نظر روانی خودش را باخته برعکس این بازی که بسیار آماده بود هم از نظر روانی هم از نظر فنی. @jahanehyekzan
در المپیک امسال جای مدال وزنه‌برداری به شدت خالی بود، دو‌ و میدانی و تیراندازی هم می‌توانست مثل گذشته جزو ورزشهای مدال آور باشد ولی به جایش امسال در چند رشته برای اولین بار به فینال رسیدم؛ مثل سنگ‌نوردی و تیراندازی زنان اما دو رشته تاریخ‌ساز امسال؛ کشتی و تکواندو نه تنها حیرت انگیز بودند بلکه رکورد های جدیدی را هم ثبت کردند: 🥈اولین مدال نقره زنان در رشته تکواندو 🥈🥉دو مدال المپیک در بخش بانوان 🥇🥈🥈🥉مدال‌آوری همه تکواندوکاران 🤼کسب مقام اولی کشتی فرنگی ایران در المپیک 🏆هشت مدال کشتی برای ایران که سابقه نداشته است دست مریزاد به علیرضا دبیر و هادی ساعی؛ دو ورزشکار پهلوان ایرانی و مدیر توانمند 🇮🇷 @jahanehyekzan
هدایت شده از مجله میدان آزادی
«جنگل آسفالت» از نظر فرم واقعاً خوب است. داستان پرکششی دارد که البته بعضی جاها ضربانش می‌افتد ولی سریع هم به هوش می‌‌آید. دیالوگ‌هایش هم درست و دلنشین است. با اینکه تعداد شخصیت‌های داستان زیاد است ولی هم شخصیت‌پردازی‌ها عالی و باورپذیر است و هم بازی اکثر بازیگران. اگر بازی نه‌چندان جالب علیرضا جعفری (امیر) و بازی تکراری و آشنای نوید محمدزاده را کنار بگذاریم، تیمورتاش به‌خوبی توانسته از بازیگرانش بازی بگیرد؛ از فرشته حسینی در نقش یک دختر نچسب، مرجان اتفاقیان در نقش عاشق آویزان، امیر جعفری، آزاده صمدی و ریما رامین‌فر تا مریلا زارعی در نقش یک مادر معتاد بیمار. همچنین موسیقی فیلم و تیتراژ با آن نام‌گذاری‌های خلاقانه‌ی هر قسمت از ویژگی‌های مثبت این سریال است. پایان غیرمنتظره و البته مبهم فیلم هم آخرین برگ برنده‌اش است و مخاطب را برای فصل دوم تشنه نگه می‌دارد. متن کامل ریویوی سریال جنگل آسفالت و سایر مطالب پرونده هزار و یک سریال را اینجا بخوانید. 2⃣9⃣2⃣ @azadisqart
نمی‌دانم چرا از اول خبر شنیدن شهادتت، یاد محمد جهان آرا افتادم. انگار وسط میدان بودنتان برای سقوط نکردن یک شهر، یک کشور، منطقه... دلیل این یادآوری بود. تقویم را نگاه کردم. امروز روز شهادت محمد جهان‌آرا است! نور امیدی در دلم روشن می‌شود. سنت الهی دارد تکرار می‌شود. سید حسن نصرالله، شهادتت، محکم‌ترین و آخرین قدمت برای پیروزی مقاومت است. مثل روز روشن است... @jahanehyekzan
12.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
«حاج ابراهیم عقیل» از نخبگان و فرماندهان ارشد حزب‌الله بود. از همانها که چندین بار تحریم شده بود و آمریکا برای سرش جایزه گذاشته بود. اسرائیل بارها برای کشتنش تلاش کرده بود و موفق نبود تا اینکه هفته پیش در ضاحیه او را به شهادت رساند. هروقت از غرغرهای سیاسی، فرهنگی، اجتماعی صدمن‌یک‌غاز و دوزاری فضای مجازی که این روزها همه جا هست خسته شدید این فیلم را ببینید؛ این صدا، این حرفها آنقدر دلنشین و شیرین است که فرمانده یگان رضوان حزب‌الله انگار وسط بهشت دارد اینها را زمزمه می‌کند...
داستان شهادت حماسی‌ات شبیه فیلم‌ها می‌ماند... از آنها که مادران در گوش بچه‌هایشان زمزمه کنند. شبیه قهرمان‌های هالیوود که همه این سالها در فیلم‌هایشان نمایش می دادند ولی هیچ وقت در دنیای کوچکشان یک نمونه‌ واقعی‌اش را نداشتند شهادتت زنده کننده بود شبیه اسمت «یحیی» @jahanehyekzan
در ستایش « در انتهای شب» در این یادداشت کوتاه من فقط میخواهم از خوبی‌های «در انتهای شب» بگویم. در واقع این سریال در این موقعیت خاص زمانی و مکانی آنقدر خوب است که من ترجیح میدهم نقاط ضعفش را اصلا نبینم! حتما اگر سریالهای خوب نمایش خانگی زیاد بود لازم بود که بدی‌ها را هم گوشزد کرد. حالا که نیست... به طور کل «خانواده» مورد علاقه فیلم‌سازان ما نیست شاید چون گمان می‌کنند که مورد پسند مردم نیست و در نتیجه پولش به جیبشان برنمی‌گردد. اگر هم بخواهند از خانواده حرف بزنند یک لگد نثارش می‌کنند تا زیر دست بقیه مفاهیم له شود. ولی در انتهای شب یک سریال خانوادگی خالص است، نه از آنهایی که نویسنده یک دفعه کم می آورد و مسائل جنایی قاطی‌اش میکند بلکه کامل مربوط به خانواده است. آن هم بازنمایی یک خانواده از طبقه متوسط. نمایش خانگی( و حتی سینمای ایران) که بین فقر و غنا پینگ‌پونگی پیش میرود هیچ وقت به طبقه متوسط اهمیتی نداده. اتفاقا بر عکس توصیف یک خطی از سریال که خیلی جاها دیدیم و کپی ویکی‌پدیای سریال است مسائل اقتصادی موضوع حاشیه ای این سریال است. یعنی مسائل اقتصادی در کنار مسائل دیگر اجتماعی، فرهنگی، اخلاقی و... مطرح میشود نه اینکه تنها دغدغه خانواده داستان باشد. کارگردانی آیداپناهنده مثل اکثر اوقات خیلی خوب است؛ بازی‌ها و شخصیت پردازی‌ها به خصوص پارسا پیروزفر و هدی زین‌العابدین عالی است. البته که نمی‌شود بازی خوب علیرضا داوودنژاد، سحر گلدوست و نسرین نصرتی را هم نادیده بگیریم. نویسندگی همزمان آیدا پناهنده و همسرش ارسلان امیری به نظرم خیلی به پختگی و بازنمایی درست از تفاوت های زن و مرد کمک کرده‌است. ولی جدای از همه اینها آنچه برای من بسیار بسیار اهمیت دارد وجود سه نکته است: اول: روایتگری واقع‌گرایانه؛ اینکه سریال سعی کرده‌است اداهای روشنفکری را کنار بزند و از آن طرف کلیشه‌های جنسیتی را نقد کند و زندگی واقعی امروز را روایت کند خیلی شیرین است. رابطه ماهرخ و بهنام مانند خیلی از روابط زناشویی امروزی پر از ابهام است. مرز مشخصی وجود ندارد. زندگی نه خوب خوب است و نه بد بد... طلاقشان هم مثل خیلی از طلاقهای مدرن امروزی است که هیچ کدام آنقدر بد نیستند فقط با هم کنار نمی‌آیند یا نمی‌توانند کنار بیایند. در این بین نویسندگی همزمان آیدا پناهنده و همسرش ارسلان امیری به نظر خیلی کمک‌کننده می‌آید. نه ماهرخ حق کامل است نه بهنام؛ تا آخر قصه همین است، ما گاهی حق را به بهنام می‌دهیم گاهی ماهرخ. اگر مادر مهم است، پدر هم اهمیت دارد. این نویسندگی مشترک به نظر می‌رسد حتی در بازنمایی تفاوت های روحی زن و مرد قبل و بعد از طلاق هم تاثیر مثبت گذاشته است. نکته جالب توجه این است که این بین به مسائل جنسی خیلی تمیز و کوتاه در یکی از قسمت ها اشاره می‌شود. دوم: هیچ شخصیت منفی در سریال نیست با اینکه داستان به طور کامل قابلیتل این را دارد که چند شخصیت منفی جدی داشته باشد. مثلا پدر ماهرخ به عنوان یک پدر بد متحجر اخموی عصبانی می‌تواند روایت شود بدون اینکه آن سکانس همدلی با دخترش وجود داشته باشد یا همسر ثریا به عنوان یک شخصیت منفور روایت شود ولی اینطور نیست ما حتی از او هم خیلی بدمان نمی‌آید. سوم شخصیت ماهرخ به عنوان شخصیت زن داستان. واقعا به ندرت همچین شخصیتی در سینمای ایران پیدا می‌شود. زنی که مثل همه اشتباهاتی از او سر می زند ولی در کل عاقل و اخلاق‌مدار است. فهمش از موقعیت‌های مختلف مبتنی بر عقل است به همین خاطر مقهور شرایط سخت نمی‌شود و برای خانواده تلاش می‌کند. در آخر اینکه؛ در انتهای شب را ببینید. حتی اگر حوصله‌ دیدن سریال ندارید قسمت دوم را ببینید! اصلا قسمت دوم، خودش یک فیلم کامل بود! با بازی درجه یک سیامک صفری و ناهید مسلمی @jahanehyekzan
همیشه وقتی عده‌ای عازم حج عمره و تمتع می‌شوند افرادی با ناراحتی می‌گویند «چرا پولتون‌ رو خرج این سعودی‌های خبیث می‌کنید؟!» حالا که تفکرات کشورگشایی عثمانی‌ایسم طیب اردوغان کاملا هویدا شده و تروریست‌هایش در سوریه درحال جولان هستند منتظرم همان عده بیایند بگویند «چرا میرید ترکیه پولتون را در جیب این تروریست‌ها میریزین!» فکر کنم الان زمان آن است که هرچه ردی از ترکیه دارد را تحریم کنیم چه کالاهای ترکی باشد، چه فروشگاه‌هایش، چه سفر به ترکیه و... @jahanehyekzan
مناظره اقبالی و برهانی و یک موضوع تاریخی مدرسه آزاد فکری مناظره‌ای بین «محسن برهانی» به عنوان مخالف لایحه عفاف و حجاب و «ابوالفضل اقبالی» به عنوان موافق لایحه عفاف و حجاب برگزار میکند. محسن برهانی که هم اقتضائات رسانه را میشناسد، هم سیاست بلد است به عنوان بازیگر کاربلد سیاسی و رسانه ای خیلی خوب ظاهر میشود. اگر مصادیق پوپولیستی حرفهایش را کنار بگذاریم که مثل همیشه کم هم نیستند، حتی اگر زبان بدنش و خنده‌های گاه به گاه تمسخرآمیزش را هم کنار بگذاریم بعضی از حرفهایش کاملا مبنایی است و قابل تامل، که به راحتی نمیتوان از کنارش رد شد. برهانی تیزبینانه همه حرفهای اقبالی را رصد می‌کند و از دل حرفهای اقبالی علیه اقبالی استفاده میکند. تمام مصادیقی که بیان میکند این را به مخاطب القا میکند که «من به عنوان یک ایرانی آدمی فهیم، فرهیخته و آداب‌دان هستم» پس شیفته برهانی میشود. بعضی جاها هم بدون اینکه کم بیاورد و مخاطب بفهمد از پاسخ دادن طفره می‌رود؛ می‌گوید بعد پاسخ میدهم و نمی‌دهد! در آن دوئل هم بعد از مدتی دیگر کسی یادش نمی ماند که برهانی آن سوال مهم را جواب نداد و طفره رفت! اما اقبالی؛ با حرکت شجاعانه‌اش -با جاخالی دادن مسئولان امر- برای مناظره حاضر می‌شود آن هم مناظره‌ای که میداند قطعا زیر بمباران رسانه‌ای طرف مقابل حرفهای(بخوانید فحش‌های!) زیادی خواهد شنید. ولی یک اشتباه تاکتیکی مهم دارد؛ زیادی صادق است! او گمان میکند در بسیج دانشجویی دانشگاه صحبت میکند یا مسجد سر کوچه‌شان! صادقانه و روراست خیلی حرفها را میزند بدون اینکه جای آن حرفها آنجا باشد. غیر از آن بعضی حرفهایش بوی سیاست‌زدگی می‌دهد و قبیله‌اش شدن. البته که برنده تمام عیار و بی بروبرگرد این مناظره در اقلیم ایتا میشود ولی حرفهایش برای فراتر از ایتا نه تنها اقناع‌کننده نیست که ناخوشایند است. میخواهد اتهاماتی که به قانون و حتی خودش هست را رد کند ولی دقیقا با مصادیقی که بیان میکند ناخودآگاه آن حرفها را تصدیق میکند. البته که یک جاهایی هم خیلی خوب حرف میزند ولی برآیند این مناظره، به نفعش نیست. اینها مقدمه بود که یک چیز مهم تر را بگویم. بعد از مناظره - و حتی قبلش- یک حرفهایی از سمت اصلاح‌طلبان و رسانه‌هایشان و حتی مردم عادی شنیده شد که بیشتر از اینکه واقعیت باشد یک طنز سیاسی، تاریخی، اجتماعی بود! «موافقان لایحه حجاب دنبال یک کار سیاسی هستند، دنبال زمین زدن اصلاحات هستند نه اینکه این اعتقادشان باشد.» خیلی میتوان راجع به این گزاره صحبت کرد ولی خیلی کوتاه میتوان گفت؛ اصلا زمینی که موافقان قانون حجاب دارند رویش بازی میکنند زمینی‌ست که مخالفانشان طراحی کرده‌اند! مگر میشود بازی را طراحی کرد، زمین بازی را مشخص کرد و بعد بازیگران را متهم کرد که چرا دارید در این زمین بازی می‌کنید؟! مثال و مصداق برای تایید این حرف بسیار است ولی فقط به یک نمونه تازه‌اش اشاره میکنم. محسن برهانی در خلال همین مناظره، چندین‌بار در نفی برهنگی صحبت میکند، چه از نظر اجتماعی و فرهنگی، چه از نظر قانونی. در جایی دیگر هم به ماده ۶۳۸ قانون مجازات اسلامی اشاره میکند. در مصاحبه‌ای که قبلاً با روزنامه اعتماد داشته هم میگوید «من از عدم رعایت حجاب دفاع نمیکنم. کجا گفته‌ام که مردم بی‌حجاب شوید؟ اساسا یک حقوقدان نمی‌تواند مردم را دعوت کند که رفتار غیر قانونی داشته باشند؟!» یعنی من می‌پذیرم عدم رعایت حجاب یک بی‌قانونی است. و در جای دیگر مصاحبه میگوید: «من هم قائلم که در قوانین ما عدم رعایت حجاب جرم است، به پیر به پیغمبر جرم است. من منکر این نیستم» یعنی دوباره بر همان قانون تاکید می‌کند. ولی زمانی که «پرستو احمدی» آن کنسرت را میگذارد وقتی مراجع قضایی در این ماجرا ورود میکنند توییت میزند: بر اساس قوانین کیفری موجود در جمهوری اسلامی ایران: کنسرت بدون مجوز، جرم نیست. ۲- خوانندگی زن، جرم نیست یعنی همان کاری را میکند که روال همیشگی اکثر اصلاح‌طلبان است؛ « از آب کره گرفتن»... این اگر اسمش کار سیاسی نیست پس چیست؟! برهانی در جایی که کار غیرقانونی-به زعم خودش- اتفاق افتاده، از بی قانونی اتفاق افتاده حرف نمی‌زند بلکه دست روی جایی می‌گذارد که مورد توجه و حساسیت مردم است؛ «کنسرت و زن» درحالی که عدم صحت گزینه اول را حقوقدانان رد کرده‌اند ولی رسانه قوه قضاییه اصلا به موضوع دوم اشاره هم نکرده و اهمیتی هم برایش نداشته. مگر قوه قضاییه گفته پرستو احمدی را به خاطر زن بودن دستگیر کرده است؟! البته که از برهانی این کار دور از ذهن نبود. کسی که بعد از قضیه مهسا امینی زمان شهید رییسی با واکنش های تندش محبوبیت پیدا کرده ولی در قضایای آبان ۹۸ حسن روحانی نه تنها واکنش تندی نداشته که اصلا واکنشی نداشته است. که این روند همیشگی اکثر این جریان است. مردم زمانی مهم‌اند که منافع من و گروه من را تامین کنند نه بیش از این... @jahanehyekzan