eitaa logo
متی ترانا و نراک 🇮🇷🌷
315 دنبال‌کننده
48.5هزار عکس
21.8هزار ویدیو
90 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ 🍃باد که می‌وزد، عطر لاله‌های خفته در خاک میان شهر می‌پیچد. و چشم‌های منتظر، هشیار می‌شوند که شاید عزیزشان در راه است. 🍃این انتظار سالیانِ سال طول می‌کشد حتی شاید و مادری در میان این انتظار با وصال فرزندشان‌ برسند و برای همیشه ساکن آسمان‌ها شوند. 🍃سید سجاد هم از همان لاله‌های خفته میان خاک بود که دوسال مهمان ماند و تمام این دوسال را پدر و مادرش در انتظار سپری کردند. 🍃جوانِ رشیدشان‌، در راه دفاع از ناموس آل‌الله_علیهم‌السلام_ و میان حق علیه باطل به سوی آسمان پر گشود. پسری دلیر و شجاع که از ابتدا عشق را در سینه داشت‌و همین عشق او را به قتلگاهِ عاشقان رساند. همان جایی که سر بر دامان ، به دیدار معبود می‌روند. 🍃اما انتظار همیشه ماندنی نیست و سید سجاد بازگشت. آمد برای روشنیِ چشم مادرش و برای قوتِ قلب پدرش. آمد تا شهر بویِ گیرد و همگان بدانند هنوز هم هستند عباس‌هایی که برایِ دفاع از زینب_علیه‌السلام_ جان را سپر کنند♥️ ؛ فدایی حرم🕊 ✍نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱۵ آذر ۱۳۷۰ 📅تاریخ شهادت : ٢۱ فروردین ۱٣٩۵ 🥀مزار شهید : بهشت فاطمه یاد شهدا ذکر صلوات 🌷🍃
‍ ✨به نام خدا 🍃بهار، بوی گل سرخ با خود آورده است که یادمان نرود زنده است یاد . 🍃در شانزدهم آذر ماه ۱۳۳۶ در روستای چشم به جهان گشود. شور و شوقش به تحصیل باعث شد تا وارد مدرسه عالی معدن شود و به عنوان داوطلب آزاد، دیپلم طبیعی را دریافت کند. 🍃 با شروع وارد حق علیه باطل شد و به آرزویش رسید. مانند بسیاری از جوانمردان دیگر که جان دادند و نگذاشتند یک وجب از خاک میهن در تصرف باشد و باز بوی لاله های سرخ می آید. گل هایی که پر پر شدند تا سرافراز و سربلند باشیم. 🍃جوانمردانی که در سخت ترین شرایط با و از هر مانعی عبور کردند و هیچ چیز سد راهشان نبود. با عطر بهار که همچو گل ها میشکفند و به سوی آسمان پر میکشند و از خود شرافت و به جای میگذارند تا بار دگر مرحمی برای زخم های ناجوانمردی و ظلمت باشد. 🍃شهید محمد علی امیری هم همچو همسنگران و یارانش در برابر ایستاد و دفاع کرد و به آسمانیان پیوست. "شهیدان قصه پر سوز عشقند شهیدان شمع عالم سور عشقند" ✍نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱۶ آذر ۱٣٣۶ 📅تاریخ شهادت : ۱۱ فروردین ۱٣۶۱ 🥀مزار شهید : اسفرجان یاد شهدا ذکر صلوات 🌷🍃
‍ 🌸 شهید غلامعلی پیچک🌸 🍂 سلام، خوش بحالتان، مهر در پرونده اعمالتان خورد و عاقبت بخیر شدید اما، اینجا بد است. دل ها گرفته است و هایمان گلوگیر شده اند و خسته ایم از زمانی که امان را از اهالی گرفته است. 🍂 هشت سال باغیرت جنگیدید برای وجب به وجب این خاک، برای اینکه حقی نشود. 🍂 اما هشت سال است که با و امید مردم را از زندگی ناامید کرده اند، پدر خانه در مقابل اهل خانه از و کمر خم کرده است. سفره خالی و هایش هم شده اند اما ترازوی عدل، حسرتِ برابری بر دارد. 🍂روی بیت المال بودید که مبادا مدیون شوید و پل صراط پایتان بلغزد اما این روزها را غارت می کنند و بعد از رفتنشان از مرزهای کشور، خبر هایشان در روزنامه های کشور به یادگار میماند. 🍂زمین های را با کمترین امکانات شناسایی می کردید پاکسازی و را نابود می کردید. حالا ستون پنجم ها، گرا می دهند، دیروز ح.ا.ج ق.ا.س.م و امروز ف.خ.ر.ی ز.ا.د.ه. خبر شهادت ها شد بر دل ...❤️ 🍂 رمز عملیات هایتان بود و فرمانده امام زمان اما حالا، دین را خواسته هایشان کردند و مردم را نشانه گرفته اند که مردم هم از شوند و هم از خرما... 🍂 وصیت هایتان شد بردیوار اما چادرها خاکی می شود و حجاب ها، سرخی خونتان را کدر می کند. آه که که این قصه ی پر غصه پایانی ندارد... شهیدجان، برگرد، بیسیم ات راهم بیاور. حاج و ح.ا.ج ق.ا.س.م را هم صدا کن. بیا و نجات بده. کم کم هم سقوط می کند هم ایمانمان... ✍نویسنده: منتظر 🕊 به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱۳۳۸ 📅تاریخ شهادت : ۲۰ آذر ۱۳۶۰ 🥀مزار شهید : بهشت زهرا یاد شهدا ذکر صلوات 🌷🍃
🍃باد که می‌وزد، عطر لاله‌های خفته در خاک میان شهر می‌پیچد. و چشم‌های منتظر، هشیار می‌شوند که شاید عزیزشان در راه است. 🍃این انتظار سالیانِ سال طول می‌کشد حتی شاید و مادری در میان این انتظار با وصال فرزندشان‌ برسند و برای همیشه ساکن آسمان‌ها شوند. 🍃سید سجاد هم از همان لاله‌های خفته میان خاک بود که دوسال مهمان ماند و تمام این دوسال را پدر و مادرش در انتظار سپری کردند. 🍃جوانِ رشیدشان‌، در راه دفاع از ناموس آل‌الله_علیهم‌السلام_ و میان حق علیه باطل به سوی آسمان پر گشود. پسری دلیر و شجاع که از ابتدا عشق را در سینه داشت‌و همین عشق او را به قتلگاهِ عاشقان رساند. همان جایی که سر بر دامان ، به دیدار معبود می‌روند. 🍃اما انتظار همیشه ماندنی نیست و سید سجاد بازگشت. آمد برای روشنیِ چشم مادرش و برای قوتِ قلب پدرش. آمد تا شهر بویِ گیرد و همگان بدانند هنوز هم هستند عباس‌هایی که برایِ دفاع از زینب_علیه‌السلام_ جان را سپر کنند♥️ ؛ فدایی حرم🕊 ✍نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱۵ آذر ۱۳۷۰ 📅تاریخ شهادت : ٢۱ فروردین ۱٣٩۵ 📅تاریخ انتشار : ۱۴ آذر ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : بهشت فاطمه 🌹🍃🌹🍃صلوات یازهرا سلام الله علیها 🖤
شاهرخ: 🍃او را به عاشقی می‌شناختند.عاشقی برای ارباب.یک محله بود و یک علمدار. . 🍂انگار نمی شود از کنار این دریایِ بگذری و خیس نشوی و محال است خیس شوی و غرق نشوی! عباس هم از غرق شدگانِ در دریایِ عشق است.و دستِ نوازشش بر سر یتیمان، درد بی‌پدری را کمتر می‌کرد. . 🍃بعد از سربازی، در رشته "تربیت کودک" دانشگاه علامه طباطبایی مشغول شد تا بانگِ اورا به سمت و سوی خود کشاند. وقتی امام_ره_ خاکِ وطن را با قدومش معطر کرد، عباس از آنهایی بود که جانش را برای محافظت از امام بر دست گرفته بود. بعد ها که قرعهِ سرنگونی به نامِ افتاد ، عباس اولین نفر بود که وارد ساختمان شد. . 🍂گویی این همه را وامدار نامش است.عباس آقایی که در شجاعت زبانزد است عباس‌گونه اش او را به خاکِ کشاند و نمک‌گیرِ وادیِ عاشقان شد.در عملیات صورتش مجروح شد اما پس از چندی دوباره رهسپارِ جبهه بود. . 🍃در سال ۶۲، مَحرَمِ حریمِ یار شد! به رفت. مادر می‌گوید: " از حج که باز گشت، گفتم : عباس ! خوش به حالت که رفتی و خانه خدا را زیارت کردی )) گفت : (( خیلی دلم می خواهدملاقات و زیارت خدا نصیبم شود))." . 🍂باید خالص باشی و برای نه از جان که از بگذری تا تو را بخرد. مثل عباس! رها از همه دلبستگی‌ها، در گوشِ یار سخن از می‌گفت تا که در نیمه شبی، در پنجوین ، ترکشِ سرگردانِ یک خمپاره در جانش آرام گرفت . ۴ بال پروازی شد تا در بیکرانِ آسمان، به محضرِ برسد🕊 . ؛ پرستویِ خوش رقصِ آسمان . ✍نویسنده : . به متاسبت سالروز تولد 📆تاریخ تولد : ۵ بهمن ۱۳۳۳ به گفته مادر شهید در شناسنامه ۵ مرداد ۱۳۳۳ . 📆تاریخ شهادت : ۲۸ آبان ۱۳۶۲. پنجوین . 📆تاریخ انتشار: ۵ بهمن ۱۳۹۹ . 🥀مزار : بهشت زهرا . یاد شهدا و امام شهدا ذکر صلوات 🌷🍃
🍃قهرمانی دیگر از شهر فسا، در شهریور سال ۱۳۳۵ دیده به جهان گشود. قهرمان قصه ی ما هر قدر بزرگتر می‌شد ذات پاکش بیشتر مشهود می‌گشت. 🍃دفتر زندگی‌اش را که ورق می‌زنیم، مظهری از را به عین می‌بینیم. محمود ستوده، چون سایر شهدا، مخلص خدای خویش بود. شخصی پرشور، مهربان، متدین و اهل ولایت❤️ 🍃مردی نکونام، که تا کنون هر چه را در وصفش شنیده‌ام جز به خوبی و نکویی نبوده. 🍃به گفته مسئولین مافوق شهید ستوده، بینش عمیق فکری، استعداد مناسب نظامی، سرعت عمل و اخلاق حسنه شهید، از وی شخصیتی قوی و موثر ساخت و جوهره وجودی‌اش را به زیبایی شکوفا کرد.  🍃به صفحه‌ی حق علیه باطل در زندگی شهید که می‌رسیم، به روشنی می‌شود دید که چقدر سلحشورانه در عملیات و نبردها شرکت داشتند و به دلیل همین رشادت‌ها و استعداد درخشان و خلوص، به سِمَت جانشین تیپ المهدی(عج) منصوب شدند. 🍃با این حال همچون گذشته با وجود مشکلات زیاد و گرفتاری‌های خانوادگی، جنگ را در رأس امور خود قرار داد و با همین انگیزه هرگز را ترک نکرد. 🍃و سرانجام قهرمان ما، در تاریخ ۲۶اسفند۱۳۶۳ بر اثر برخورد مستقیم گلوله تانک به سنگر هدایت ، مورد اصابت قرار گرفت و با پیکری خونین به خیل شهیدان دفاع مقدس پیوست و به وصال جانان دست یافت و به آرزوی دیرینه خود رسید. 🍃آری درست است که‌ می‌گویند هرکه خدا را شناخت، عاشقش می‌شود و عاشقان به سوی محبوب آسمانی‌شان چه زیباست. مبارک باشد چنین پروازی🕊 ✍نویسنده : 🌺به مناسبت سالروز شهادت 📅تاريخ تولد : شهریور ۱۳۳۵ 📅تاریخ شهادت : ۲۶ اسفند ۱۳۶۳.شرقی 🌹🍃صلوات
پسرم؛ تو به اندازه کافی رفتی . دیگه نرو؛ بزار اونایی برن که تا حالا نرفتن.❌ ⚘چیزی نگفت و یه گوشه نشست. صبح که خواستم بخونم اومد جانمازم رو جمع کرد، بهم گفت: “پدر جان! شما به اندازه کافی خوندی بذارین کمی هم بی نماز ها، نماز بخونن"😔 خیلی زیبا منو کرد و دیگه حرفی برای گفتن نداشتم.👌 ♥️🕊 یاد شهدا ذکر صلوات 🌷🍃 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
✨شهید بهروز آهندوست 🍃شهید آهندوست سال ۴۷ در خرم آباد دنیا آمد. تحصیلاتش را در شهر ارومیه تا مقطع دبیرستان سپری کرد، سپس به پیشنهاد برادرش به شیخ عبدالحسین در وارد شد. 🍃پدر شهید بهروز، ارتشی بود ولی حال و فضای خانه، سنتی و دینی بود. بچه های خانواده از کودکی توسط مادر، نماز و را می آموختند و از به مسجد و مراسم مذهبی می رفتند. 🍃شهید بهروز از سن نوجوانی مانند دو برادر بزرگترش مومن و معتقد رشد کرد و از طریق بسیج و سپاه به نبرد با حکومت و نظام سلطه و نوکرشان صدام پرداخت. مدتی در حوزه علمیه درس خواند ولی پس از شهادت دو برادر بزرگترش، جاوید و بهزاد، به برگشت و در بخش تخریب خدمت کرد. 🍃عاشق بود و همواره می گفت باید به فرامین امام جامع عمل بپوشانیم. شهید بهروز سالها به مبازه با دشمن ادامه داد، سرانجام تاریخ ۶۵.۱.۹ با انفجار مین به شهادت رسید🕊 🍃خواهر شهید می گوید: مادرم از علیه السلام، تقاضای فرزند پسر کرد. در خواب دید به او می گویند، به تو سه فرزند پسر می دهیم ولی از تو می گیریم. ✍نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱۱ اسفند ۱٣۴٧ 📅تاریخ شهادت : ٩ اردیبهشت ۱٣۶۵ 🥀مزار شهید :باغ رضوان یاد شهدا ذکر صلوات 😭🌷🍃 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
خواستگاری اومد گفت: من تا دارم اول با ازدواج کردم بعدبا بعدبا آخرش با شهدا ذکر صلوات 😭🌷🍃 صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
🍃او را به عاشقی می‌شناختند. عاشقی برای ارباب. یک محله بود و یک علمدار. 🍃انگار نمی شود از کنار این دریایِ بگذری و خیس نشوی و محال است خیس شوی و غرق نشوی! عباس هم از غرق شدگانِ در دریایِ عشق است. و دستِ نوازشش بر سر یتیمان، درد بی‌پدری را کمتر می‌کرد. 🍃بعد از سربازی، در رشته "تربیت کودک" دانشگاه علامه طباطبایی مشغول شد تا بانگِ او را به سمت و سوی خود کشاند. 🍃وقتی امام(ره) خاکِ وطن را با قدومش معطر کرد، عباس از آنهایی بود که جانش را برای محافظت از امام بر دست گرفته بود. بعد ها که قرعهِ سرنگونی به نامِ افتاد، عباس اولین نفر بود که وارد ساختمان شد. 🍃گویی این همه را وامدار نامش است. عباس آقایی که در شجاعت زبانزد است عباس‌گونه اش او را به خاکِ کشاند و نمک‌گیرِ وادیِ عاشقان شد. در عملیات صورتش مجروح شد اما پس از چندی دوباره رهسپارِ جبهه بود. 🍃در سال ۶۲، مَحرَمِ حریمِ یار شد! به رفت. مادر می‌گوید: "از حج که بازگشت، گفتم : عباس! خوش به حالت که رفتی و خانه خدا را زیارت کردی" گفت: خیلی دلم می خواهد ملاقات و زیارت خدا نصیبم شود. 🍃باید خالص باشی و برای نه از جان که از دل بگذری تا تو را بخرد. مثل عباس! رها از همه دلبستگی‌ها، در گوشِ یار سخن از می‌گفت. تا که در نیمه شبی، در پنجوین، ترکشِ سرگردانِ یک خمپاره در جانش آرام گرفت. ۴ بال پروازی شد تا در بیکرانِ آسمان، به محضرِ برسد🕊 ؛ پرستویِ خوش رقصِ آسمان❤️ ✍نویسنده: 📆تاریخ تولد: ۵ بهمن ۱۳۳۳ به گفته مادر شهید در شناسنامه ۵ مرداد ۱۳۳۳ 📆تاریخ شهادت: ۲۸ آبان ۱۳۶۲ 🥀مزار شهید: بهشت زهرا 🕊محل شهادت: پنجوین 🌹🍃اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 😭🌷🍃
🍃به تابلوی می نگرم. آن چشم های آرام حالا روشن تر و زیباتر از هر زمانی به نظرم می‌آمد. عکس برای چند ماه پیش بود ولی انگار روز قبل رفتنش آن را گرفته بود‌. 🍃یادم است روزی که میخواست برود نتوانستم یک دل سیر به تماشایش بنشینم، نشد آن دو گوی بلورین چشم‌هایش را ببوسم. فقط توانستم از نگرانی های برایش حرف بزنم. اینکه رفتنش برایم تاب و توان نمیگذارد، اینکه اگر برود چه بر سر می‌آید و هزاران "اگر" دیگر... 🍃میخواستم مجابش کنم که بماند. از اش گفتم؛ زمانی که سال چهل و چهار متولد شد و نام را برایش انتخاب کرد. از آن روزی حرف زدم که برای اولین بار کلمه بابا را ادا کرد. گفتم که قد کشیدنش را دیدم، رویاهایم پیش چشمانم قد علم کردند، رخت را در تنش دیدم و لحظه شماری کردم برای شدنشان. 🍃از و پشتکارش برای زمین زدن رژیم گفتم که آنها را در شب بیداری ها و و اعلامیه نوشتن هایش دیده بودم. هر شب که برای گشت بیرون میزد از خانه، دلم آب میشد و پشت سرش می‌ریخت. نذرش میکردم که سالم برگردد. 🍃اینها همه را گفتم و تاکید کردم که تو را دو سال پیش ادا کردی، بمان و اینجا خدمت کند، پشت ! یک کلمه گفت: مرگ با اگر خونین، بهتر از زندگی . و من خاموش گشتم، دلم نیز هم... 🍃دیگر نکردم، دیگر از شب بیداری هایم در دوران طفولیتش نگفتم، نخواستم بماند و جبران کند، از تا به الان برای این دیار نگفتم، منتی نبود! هرچه بود برای کرده بود... فقط دل و زبانم یک چیز را گفت: خدا به همرات! دلم آب شد و ریخت پشت سرش اما دیگر دلم شور نخورد، دیگر نشد. آرام گرفت و جگر گوشه اش را به امان خدا سپرد. و چه امانی بهتر و خوب تر از خدا! آنقدر خوب که کرد سمت خدا، آن‌هم به وقت آذر هزار و سیصد و شصت در جبهه ... ◇سالگرد حیدرم!◇ ✍نویسنده: 📅تاریخ تولد: ۱ اسفند ۱۳۴۴ 📅تاریخ شهادت: ۷ آذر ۱۳۶۰ 🥀مزار شهید: اطلاعاتی در دسترس نیست. 🕊محل شهادت: مریوان 😭🌷🍃 🌹🍃اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
_نمیخواهم که در بستر بمیرم -نمیخواهم که همچون شمع سوزان -بریزم اشک -در آذر بمیرم -همی خواهم که در فصل جوانی -میان و سنگر بمیرم -همی خواهم برای حفظ قرآن برای یاری رهبر بمیرم -نمی خواهم که ننگ و خار بمیرم -به زیر رختخواب بیمار بمیرم -چنین مرگی برایم است -که زیر آتش رگبار بمیرم.❣ قسمتی از وصیت نامه سردار شهید😭🌷🍃 فجر 🇮🇷 🌹🍃اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم سلام بر شهدا