🔺شیخ محمدحسین آماده باش
▫️آیت الله یحیی مدرس یزدی:
🔹وقتی بعد از تعطیلی چند روزه حوزه علمیه نجف به خاطر رحلت آقا ضیاء عراقی، به منزل آیت الله #محمدحسين_غروى_اصفهانى رفتیم واز او تقاضا کردیم که درس را شروع کنند که فرمودند:
🔸«آسید یحیی !من تصمیم داشتم که امروز درس را شروع کنم؛ اما واقعیت این است که پس از نماز صبح که به نیایش وذکر خدا نشسته بودم، میان خواب وبیداری مرحوم آقا ضیاء الدین عراقی آمدند و جلوی در اطاق ایستادند وگفتند: «حاج شیخ محمد حسین ! آماده باش که شب جمعه آینده نزد ما خواهی بود!» و من یقین دارم که روزهای آخر عمر من است.»
💢وهمان طور هم شد و در آخر هفته با اینکه بیمار هم نبودند، به ناگاه جهان را بدرود گفتند.
♨️ #سیره_علما؛ کُنجی برای انس با گَنج خاطرات علما
@sireyeolama
🔺مردم را نترسان!
▫️نوه مرحوم میرجهانی در مقدمه کتاب البکاء للحسین «ع»:
🔹علامه #سیدمحمدحسن_میرجهانی در آخرین سفر به مشهد مقدس در جمعی بین دوستان فرمودند:
«در سال های اقامت در جوار ملکوتی سلطان سریر ارتضاء حضرت علی بن موسی الرضا ـ علیه التحیة و الثتاء ـ شبی در منزل یکی از محترمین تجّار در دهه عاشورا منبر می رفتم و موضوع سخنانم مواقف هولناک قیامت بود.
🔸در حال شرح و تفسیر آیات عذاب بودم که ناگاه جانب درب ورودی مجلس، وجود مبارک حضرت #امام_حسین (ع) را مشاهده کردم که با عتاب فرمودند: «مردم را نترسان و آنان را به لطف و محبّت ما امیدوار کن».
⚡️ ناگاه به خود آمدم و بحث را قطع نمودم و از عنایات و کرامات آن امام همام سخن به میان آوردم و در آن شب شوری عجیب در محفل به پا شد.
♨️ #سیره_علما؛ کُنجی برای انس با گَنج خاطرات علما
@sireyeolama
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙صدای آیت الله #سیدمحمدحسن_میرجهانی در مورد پدر و مادر
💠 فرزندانی که حقوق پدر و مادر را رعایت نمی کنند، هم عمرشان کم می شود، هم در دنیا به ذلت خواهند افتاد، هم در آخرت به عذاب گرفتار خواهند شد.
♨️ #سیره_علما؛ کُنجی برای انس با گَنج خاطرات علما
@sireyeolama
7.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 شور و شعف آیت الله #سیدرضا_بهاء_الدینی هنگام شعرخوانی مرحوم چایچیان در مدح #حضرت_زهرا سلام الله علیها
♨️ #سیره_علما؛ کُنجی برای انس با گَنج خاطرات علما
@sireyeolama
🔺زاهد و مجری حدود!
▫️آیت الله سیّدحسن صدر جبل عاملی درباره حلالت شأن #سیدصدرالدین_عاملی چنین نوشته است:
🔹«سید صدرالدّین عاملی، عالمی کامل و عامل بود که هرگز گِرد هوای نفس نگشت و از ملامت سرزنش کنندگان نهراسید. آمر به معروف و ناهی از منکر بود. خود اقامه حدود می کرد.
🔸از زاهدان وارسته و گسسته از دنیا بود به طوری که از حلال دنیا به کمتر از آن اکتفا نمود. میراثی غیر از کتاب باقی نگذاشت. سیّد نه زمین داشت، نه منزل و نه باغی، در حالی که عیال زیادی داشت. وضعیّت معیشت و زندگی سیّد در نجف و اصفهان تغییر نکرد؛ نه از حیث خوراک و نه لباس
📚تکملة امل الآمل، ص 24.
♨️ #سیره_علما؛ کُنجی برای انس با گَنج خاطرات علما
@sireyeolama
🔺خشم سید صدرالدین!
🔹#سیدصدرالدین_عاملی در اصفهان علاوه بر تدریس به اجرای حدود الهی می رسید به همین خاطر سارقان و اهل خلاف حرأت ارتکاب منکرات را نداشتند.
🔸در یک مجلس عزاداری امام حسین (ع) که جمعی از اعیان و اشراف حضور داشتند، یکی از شاهزادگان جوان با صورت تراشیده واردمجلس شد.
⚡️ سید خطاب به او فرمود: «حَلْقُ اللحیة من شعار المجوس و صار من عمل اهل الخلاف؛ تراشیدن ریش، از نشانه های مجوسیان است و الگویی برای اهل خلاف شده است».
💢هیبت سید چنان بر مجلس حاکم بود که نفس ها در سینه حبس شده بود و کسی جرأت دفاع از شاهزاده را نداشت. میزبان برای تغییر فضا به واعظ گفت که بر فراز منبر برود.
🪴سید زیر لب گفت: «مجلسی که برای عزاداری امام شهدا منعقد شده، می ترسم که سقف بر سر همه فرو ریزد».
🔅سید از جا بلند شد و از مجلس خارج شد و به محض خروج او سقف فرو ریخت و جمعی از اهل مجلس مصدوم شدند.
📚منتهی الآمال، ج 2، ص 412 و تکملة املالآمل، ص 239ـ240.
♨️ #سیره_علما؛ کُنجی برای انس با گَنج خاطرات علما
@sireyeolama
🔺نتیجه ادب علامه شرف الدین
▫️شیخ سلیم البِشری در هشتاد و یک سالگی و اوج شهرت و ریاست ازهر مصر، به علامه #سیدعبدالحسین_شرف_الدین دانشمند سی و نُه ساله شیعه می نویسد:
🔹«من تا به حال با شیعیان مواجه نشده بودم و اخلاقشان را نمی شناختم، تا اینکه خدا به من توفیق داد در ساحل دریای علم تو بنشینم و جرعه نوش جام دانش تو گردم، تا عطشم از تو که دست پرورده ی مکتب جدت مصطفی شهر علم، و پدرت علی مرتضی باب آن هستی، سیراب گردد؛ که در طول عمرم شرابی گواراتر از آن نچشیده ام».
▫️علامه شرف الدین در پاسخ میگوید:
🔸«سلام بر مولای ما شیخ الاسلام و رحمه الله؛ در نامه ات بر من چنان منت نهادی که زبان شکر از ادای حقش عاجز است و تا پایان عمرِ دهر، رهینِ منّت! تو قبله ی امیدواران و پناهگاه بی پناهانی! از سوریه به مصر آمدم تا آرزوهایم برآورده شود، به درگاه تو بیفتم و از علمت بهره بگیرم».
🌱با معرفی صحیح مکتب توسط علامه، شیخ سلیم در اواخر عمرش شیعه شد
♨️ #سیره_علما؛ کُنجی برای انس با گَنج خاطرات علما
@sireyeolama
🔺به حق جدم #امام_کاظم (ع)
🔹در یکی از مجالس عزاداری، کودکی که مبتلا به صرع است، به زمین می افتد و غش می کند. اطرافیانش سراسیمه و نگران می شوند. آیت الله #سیدحسن_موسوی_شالی که در مجلس حاضر بود، بر سر کودک حاضر می شود و می گوید: «به حق جدم موسی بن جعفر(ع) برخیز».
▪️ناگهان کودک چشم باز می کند و می ایستد. حاضران تعجب می کنند. از او می پرسند: «چه اتفاقی افتاد؟».
🌱کودک جواب می دهد: «هرگاه غش می کردم، احساس می کردم چند نفر می آیند و مرا کتک می زنند؛ اما این دفعه آقایی آمد، آنها را کنار زد و به من گفت: «یکی از فرزندان ما از من خواست تا تو را کمک کنم». آن گاه مرا شفا داد. (+)
♨️ #سیره_علما؛ کُنجی برای انس با گَنج خاطرات علما
@sireyeolama
🔺چوبه محمل!
▫️آیت الله شبیری زنجانی:
🔹 معروف است که #حضرت_زینب در کوفه سرش را به چوبه محمل کوبید و عبارت را اینگونه می خوانند: «نَطَحَتْ جبينها به مقدم المحمل» .
🔸 آقای #سیدمحمدحسن_میرجهانی عبارت را این گونه می خواند: «نُطِحَتْ جبينها بمقدم المحمل»؛ یعنی حضرت زینب بی حال شد و سرش به چوبه محمل، خورد نه اینکه عمداً سرش را به چوبه محمل زده و خون انداخته باشد تا «إن قلتَ» و «قلتُ» مطرح شود.
📚کتاب جرعه ای از دریا، جلد دوم، صفحه ۶۸۵-۶۸۴.
♨️ #سیره_علما؛ کُنجی برای انس با گَنج خاطرات علما
@sireyeolama
14.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺اذکار نورانی
🔹 داستانی از احوالات #شیخ_عباس_قمی مؤلف مفاتیح الجنان
♨️ #سیره_علما؛ کُنجی برای انس با گَنج خاطرات علما
@sireyeolama
.﷽ #سیره_علما
📌ثمره چهل سال صبر کردن آیت الله قاضی
🔰هر وقت یکی از شاگردان میخواست ناامید یا خسته شود، استاد با این جملات جان تازهای به او میبخشید :
«من چهل سال پشت در ماندم و صبر کردم تا نهایتاً در به روی من باز شد! اگر واقعاً طالب حق بودی، به جستوجو ادامه بده. اگر الآن نرسی، بالاخره زمانی خواهی رسید. تردید به دلت راه نده! تازه وقتی هم در برایت باز شد، به همان کم بسنده نکن؛ بیشتر جستوجو کن و بیشتر بخواه. ممکن است کسی با ناخن زمین را بخراشد و ناگهان چشمهای سرشار از آب زلال از زمین بجوشد».
📗صد روایت از زندگی آیت الله قاضی طباطبائی ، ص ۸۵ .
🔺اندر احوالات شهر رشت!
▫️مرحوم محدث قمی:
🔹شیخ #جعفر_کاشف_الغطاء را در یکی از سفرهایش گذری به شهر رشت افتاد. مردم اجتماع کردند که پشت سرش نماز بخوانند. هیچ مسجدی ظرفیت خیل عظیم نمازگزاران را نداشت. ناچار در میدان مرکزی شهر نماز خواندند.
🔸بعد از نماز مردم اصرار کردند که شیخ موعظهشان کند، هر چه شیخ عذر آورد نپذیرفتند.
▪️بالاخره شیخ با نام خدا شروع کرد:
⚡️ای مردم شما میمیرید، شیخ هم میمیرد پس فکر روز واپسین باشید.
▪️ای مردم شهر شما مثل بهشت است. در بهشت قصرهای بهشتی هست، در شهر شما هم هست.
▪️در بهشت حورالعین است و شهر شما هم مملو از زنان زیبا مثل حورالعین است.
▪️در بهشت نماز و روزه و سایر عبادات برداشته شده، در شهر شما کسی عبادتی به جای نمیآورد.
🌱این تعریضی بود از شیخ بر اهل رشت در عدم مواظبت آنان به فرایض و سنن و ارتکاب ایشان به معاصی.
📚کتاب فوائد الرضویه، صفحه ۷۳.
♨️ #سیره_علما؛ کُنجی برای انس با گَنج خاطرات علما
@sireyeolama