بسم الله الرحمن الرحیم
#قسمت_پانزدهم
#داستان_عشق_آسمانی_من
بالاخره دوران نامزدی ما تموم شد 😋😋
ی روزی محمد خودش اومد قم و روز ازدواج مشخص کرد🙂
عمه اینا چون راهشون دور بود نیومدن☹️
محمد دوست داشت بگه زن من مسئولیتش هم با خودمه 😃☺️😘
دو روز قبل عروسی محمد و مامان بابا و عموهاش اومدن نجف آباد و مارو بردن قم 😍
بالاخره زندگی ما تو اردیبهشت سال ۸۵آغاز شد 😊
چون خیلی قسط داشتیم من دنبال کار میگشتم تا کمک محمد باشم 😕
بالاخره دوماه بعدازدواج تو یه شرکت ساختمانی استخدام شدم 🙂🙂😊
قشنگ یادمه اونروز محمد اومد خونه تا منو دید گفت:
چی شده خانم گل خیلی خوشحالی انگار😂
دویدم سمتش
اونم پا گذشت به فرار🏃🏃🏃🏃 و میگفت وای آذر از خوشحالی میخای منو بخوری
هیولا مااااماااان 😁😁😁😂😂😂😂
-أه محمد دودقیقه وایستا بگم 😒
محمد:بفرمایید وایستادم ☺️
-کار پیدا کردم😍
محمد:خب شیرینیش کو 😋😋
بدو یه قرمه سبزی خوشمزززه درست کن 😋😜
#ادامه_دارد
نام نویسنده:بانوی مینودری
#جامانده_ازقافله_شهدا
•┅✿❀🍃🌹 🇮🇷🌹🍃❀✿┅•
به قافله جاماندگان از شهادت بپیوندید👇
https://eitaa.com/jamandeh75
•┅✿❀🍃🌹 🇮🇷🌹🍃❀✿┅•
بسم الله الرحمن الرحیم
#قسمت_پانزدهم
#داستان_عشق_آسمانی_من
بالاخره دوران نامزدی ما تموم شد 😋😋
ی روزی محمد خودش اومد قم و روز ازدواج مشخص کرد🙂
عمه اینا چون راهشون دور بود نیومدن☹️
محمد دوست داشت بگه زن من مسئولیتش هم با خودمه 😃☺️😘
دو روز قبل عروسی محمد و مامان بابا و عموهاش اومدن نجف آباد و مارو بردن قم 😍
بالاخره زندگی ما تو اردیبهشت سال ۸۵آغاز شد 😊
چون خیلی قسط داشتیم من دنبال کار میگشتم تا کمک محمد باشم 😕
بالاخره دوماه بعدازدواج تو یه شرکت ساختمانی استخدام شدم 🙂🙂😊
قشنگ یادمه اونروز محمد اومد خونه تا منو دید گفت:
چی شده خانم گل خیلی خوشحالی انگار😂
دویدم سمتش
اونم پا گذشت به فرار🏃🏃🏃🏃 و میگفت وای آذر از خوشحالی میخای منو بخوری
هیولا مااااماااان 😁😁😁😂😂😂😂
-أه محمد دودقیقه وایستا بگم 😒
محمد:بفرمایید وایستادم ☺️
-کار پیدا کردم😍
محمد:خب شیرینیش کو 😋😋
بدو یه قرمه سبزی خوشمزززه درست کن 😋😜
#ادامه_دارد
نام نویسنده:بانوی مینودری
┄#جامانده_ازقافله_شهدا
•┅✿❀🍃🌹 🇮🇷🌹🍃❀✿┅•
به قافله جاماندگان از شهادت بپیوندید👇
https://eitaa.com/jamandeh75
•┅✿❀🍃🌹 🇮🇷🌹🍃❀✿┅•
.🕊🌹🕊🥀🕊🌹🕊
#خاطرات_آزادگان
#آزاده_سرافراز
#منصور_قشقائی
#قسمت_پانزدهم
در تاریخ 31 مردادماه سال 67، با وجود آتشبس، دشمن حمله کرد. سومار منطقه 402 و دره سانواپا بود که اسیر شدم. سومار هم خطی بود که خاکش دامنگیر بود. یعنی وقتی از سومار بیرون میرفتید، باز هم به آن بر میگشتیم. من چندبار رفتم و برگشتم. ساعت 6 صبح متوجه صدای هلیکوپتر شدیم. ما هم خیالمان راحت بود که جنگ تمام شده است. هلیکوپترها اعلامیه پخش میکردند. اعلامیه را نگاه کردیم، نوشته بود: ما اسیر کم داریم و تنها 5 روز به شما احتیاج داریم و برای همین عملیات میکنیم. رژیم بعث 12 هزار اسیر گرفته بود؛ اما ایران 40 تا 60 هزار اسیر داشت. عراقیها میدانستند که برای تبادل اسرا با مشکل مواجه میشوند.
بعثیها ما را از دو طرف قیچی کرده بودند؛ ما درست در محاصره عراقیها بودیم. همیشه فکر شهادت را داشتم؛ اما به اسارت فکر نمیکردم. حتی به ذهنم هم نمیرسید که اسیر بشوم. امیدم به شهادت بود. بعد از سه،چهار روز قبل از اسارتم، سربازی پیش من آمد و گفت: آقای قشقایی من در مورد شما خوابی دیده ام. گفتم: چه خوابی؟ گفت: خواب دیدم شما اسیر شدید. گفتم: جنگ تمام شده، چرا باید اسیر شوم، حتما معدهات پر بوده!
#یاد_باد
#آن_روزگاران
#یاد_باد
#جامانده_ازقافله_شهدا
•┅✿❀🍃🌹 🇮🇷🌹🍃❀✿┅•
به قافله جاماندگان از شهادت بپیوندید👇
https://eitaa.com/jamandeh75
•┅✿❀🍃🌹 🇮🇷🌹🍃❀✿┅•
#بسم_رب_الشهدا
#قسمت_پانزدهم
#بنده_نفس_تا_بنده_شهدا
راهی دبی شدم تا از این حس بیخود و بیقراری که داشت منو تا مرز جنون میبرد
راحت بشم
تو دبی مثلا برای اینکه خودم از این کلافگی راحت بشم
خودمو بازم با گناه سرگرم کردم
یه سه ماهی دبی بودم اما اصلا دیگه هیچ لذتی نمیبردم 😔😔😔
برگشتم ایران رفتم خونه مجردیم
بازم گناه
جدیدا وقتی گناه میکردم
بعدش یه چیزی مثل یه فیلم تار از ذهنم رد میشد و عذاب وجدان داشتم
یه ماهی گذشت مثلا رفتم بیرون خرید کنم
یه بنری توجهمو به خودش جلب کرد
متنش این بود
•••بازگشت دو پرستوی گمنام از منطقه شلمچه به تهران
فردا دانشگاه علوم پزشکی ساعت ۱۵
برگشتم خونه همه را از خونم بیرون کردم
ماهواره و دیش ماهواره رو پرت کردم تو حیاط
تلفن همراه ، لب تاپ ، تلفن خونه همه رو خرد کردم
گریه میکردم
سه هفته از گذشت زمان در روز یک وعده غذا میخوردم
شبیه مرده قبرستان شده بودم تا اینکه .......
#ادامه_دارد..
#جامانده_ازقافله_شهدا
•┅✿❀🍃🌹 🇮🇷🌹🍃❀✿┅•
به قافله جاماندگان از شهادت بپیوندید👇
https://eitaa.com/jamandeh75
•┅✿❀🍃🌹 🇮🇷🌹🍃❀✿┅•
.🌹🌴🥀🕊🥀🌴🌹
#خاطرات_رزمندگان
#شهید_زنده
#حسین_یوسفی
#قسمت_پانزدهم
👈 لاکپشتی که راهنما بود
در خرداد سال 67 که در منطقه عملیاتی جنوب بودم، در تیپ مستقل 13 رعد به عنوان مسئول تعاون رزمی انجام وظیفه میکردم. عصر به دیدن رزمندگان پدافند هوایی رفتم. آنها کنار نیزارها چای تهیه کرده بودند و مشغول خوردن و صحبت بودند. ناگهان لاکپشتی از داخل آب بیرون آمد و به ما نزدیک شد، سرش را از لاک بیرون میآورد و دور خودش میچرخید. دوستانم لاکپشت را به داخل آب انداختند، اما دوباره از آب بیرون آمد و دور ما چرخید. بچهها ناراحت شدند و برای چندین مرتبه لاکپشت را داخل آب پرتاب کردند، اما باز هم برگشت! من خیلی نگران شدم که شاید در این مکان موردی وجود دارد و یا این که این حیوان زبان بسته مأمور شده تا مطلبی را به ما بفهماند. با دوستان اطراف چادر را حدود یک متر کندیم و 6 شهید را پیدا کردیم.
#یاد_باد
#آن_روزگاران
#یاد_باد
#جامانده_ازقافله_شهدا
•┅✿❀🍃🌹 🇮🇷🌹🍃❀✿┅•
به قافله جاماندگان از شهادت بپیوندید👇
https://eitaa.com/jamandeh75
•┅✿❀🍃🌹 🇮🇷🌹🍃❀✿┅•
🌹🌴🥀🕊🥀🌴🌹
#خاطرات_دفاع_مقدس
ناگفتههای یکی از غواصان عملیات کربلای۴
#محمدعلی_اسفنانی
#قسمت_پانزدهم
علت اینکه من اصرار داشتم اسیر نشوم، میدانستم که دشمن نسبت به غواصها حس تنفر شدیدی دارد، به لحاظ اینکه در عملیات کربلای ۳، ما اسکله الامیه را در عمق ۴۰ کیلومتری خلیج فارس تصرف کردیم که در دنیا این یک عملیات بینظیر بود و شکست بسیار بزرگی برای عراق محسوب میشد. غواصان این کار را کردند. در عملیات والفجر ۸، بچهها فاو را گرفتند و آن هم حرکت غواصها بود. در برخی عملیاتهای دیگر هم مثل خیبر، بدر اقدامات قابل توجهی انجام شده بود اما غواصان این کار را کرده بودند. در این عملیات هم غواصها فقط توانسته بودند که آنجا بروند و بعد خط شکسته شود و طبیعی بود برای دشمن قابل تحمل نبود که آنجا غواص را نگه دارد. لذا من یقین داشتم که به غواصها آسیب خواهد زد و آنها را نگه نمیدارد. بقیه هم به همین منوال. طبیعتا وقتی آنها را دستگیر کردند، آن شهدایی را که شما مشاهده کرده بودید که با سیم تلفن دستهایشان را بسته بودند و خیلیهایشان را زنده به گور کرده بودند، این نشان از عصبانیت و حقد و کینهای بود که بعثیها از غواصها داشتند. البته یک تعدادی را هم به شهادت نرساندند و مفقودالاثر بودند تا آخرین روز قبل از اعلام اسامی اسرا، هیچ کس از اینها اطلاعی نداشت که اینها هستند یا نیستند.
#یاد_باد
#آن_روزگاران
#یاد_باد
به قافله جاماندگان از شهادت بپیوندید👇
https://eitaa.com/jamandeh75
•┅✿❀🍃🌹 🇮🇷🌹🍃❀✿┅•