#پیامبر_اعظم_ص_مدح_و_ولادت
#امام_صادق_ع_مدح_و_ولادت
طاق کسری روز میلاد تو بی طاقت شده
جانِ ایوانش پر از بیتابی و حیرت شده
آسمان خود را به خاکِ پای تو انداخته
محض پابوسَت دو عالم با ادب دعوت شده
ماه، رؤیت کرده رویَت را گریبان چاک کرد
لحظهٔ شقّ القمر زیباترین ساعت شده
یامحمد(ص)گفت، عبدالله(ع) جانش تازه شد
شد أباالأحمد از امشب صاحبِ عزّت شده
آب و نانش از پَرِ قنداقهٔ تو میرسد
زندگیِ آمنه(س) پُر رزق و با برکت شده
آمدی تا کینه را ویران کنی بعد از غرور
تا جهالت جایِ دخترها شود زنده به گور
آمدی تا کعبه و قبله نما معنا شود
تا که حجِ واجب و سعی و صفا معنا شود
از ازل تنها دلیلِ خلقتَت این بود و بس
تا علی(ع) تنها شهنشاه ولا معنا شود
آمدی تا قلعهٔ خیبر بدون «در» شود
دستِ حیدر رو شود! شیرخدا معنا شود
با تو بالا رفت دستانِ ولایت در غدیر
آمدی تا مرتضی(ع) مولایِ ما معنا شود
شد علی(ع) تفسیرِ بر حقّ وصیّ المصطفی(ص)
مثل قرآن است و باید بی خطا معنا شود
با خودت خورشید آوردی و والا منسبی
قل هوالله أحد بر خاندانت یانبی(ص)
هفدهِ ماهِ ربیعُ الأول و عاشق شدم
عاشقِ شمسِ جمالِ حضرتِ صادق(ع) شدم
خلق کرد از خاک پاکش این دلِ دیوانه را
عاشقم کرد و به سائل بودنش لایق شدم
در خیالاتم به دورش گشتم و مثل هشام
با رئیس ِ مذهبم همسایهٔ سابق شدم
خوانْد توحید مفضلّ را و من با اشتیاق
محو ذات کردگار و قدرتِ خالق شدم
در کلاس درس او همراه جابر بیخبر
بارها حاضر شدم تا عاشقی حاذق شدم
چشم هایم را به دور از شرّ شیطان ساختم
تا که باشم زینتش، سر را به زیر انداختم!
#مرضیه_عاطفی
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#پیامبر_اعظم_ص_مدح_و_ولادت
باید تو را بالاتر از بالا صدا کرد
باید تو را والای بی همتا صدا کرد
ای رحمه للعالمین ما محمد
ای بی کران باید تو را دریا صدا کرد
ثبت است بر طاق فلک نام بلندت
مثل خدا باید تو را یکتا صدا کرد
ما حلقه بر گوشیم پس یعنی همیشه
مولای من باید تو را مولا صدا کرد
نام تو نقش خاتم پیغمبران بود
باید تو را یس، تو را طه صدا کرد
از بین لب هایت هزاران ماه بارید
هر بار که زهرا تو را بابا صدا کرد
بر موج غم نوح نبی، موسی به دریا
نام تو را وقت عروج عیسی صدا کرد
نام تو حلال تمام مشکلات است
راه نجات مؤمنین و مؤمنات است
از جمله ی پیغمبران سر می شوی تو
یعنی که از خلقت فراتر می شوی تو
تو خاتم پیغمبرانی یا محمد
با حاصل آن ها برابر می شوی تو
وقتی خدا زهرا به تو بخشید یعنی
سر رشته ی آیات کوثر می شوی تو
«معراج تازه ابتدای راهتان است»
بین حرا وقتی پیمبر می شوی تو
در کوچه های قلب ما با خنده هایت
پرواز تا خورشید را پر می شوی تو
آقا هنوز عطرت میان شهر جاری است
با سیب زهرایی معطر می شوی تو
جان تو و جان علی نفسی است واحد
وقتی که با حیدر برادر می شوی تو
نام علی وقتی که از نامت جدا نیست
گاهی محمد را علی گفتن خطا نیست
همتایت ای والای بی همتا علی بود
مولای مولا تو، به ما مولا علی بود
بالاتر از بالاتر از بالا تو بودی
بالاتر از بالاتر از بالا علی بود
زیباتر از زیباتر از زیبا تو بودی
زیباتر از زیباتر از زیبا علی بود
ما از لب حق گوی تو این را شنیدیم
چرخیده حق دور علی، هر جا علی بود
این نور را بعد از تو حتی کور هم دید
حق با علی حق با علی حق با علی بود
وقت جدایی در شب معراج حتی
ذکر خدا هم با رسولش یا علی بود
در چین پیشانیت غم پیدا نمی شد
در لشکر تو یا محمد، تا علی بود
شکر خدا نام علی ذکر لب ماست
عشق علی و فاطمه نان شب ماست
عشق تو در جان علی، در جان زهراست
عشق تو ایمان علی، ایمان زهراست
ای سر لولا بین لبخند تو مستور
مستور لبخند تو در رضوان زهراست
نور خدا جاریست در پیشانی تو
روی تو بدر کامل تابان زهراست
یک قطره از آب وضویت را گرفتیم
دیدیم آری، کوثر قرآن زهراست
خیلی گرفتارم ولی این بار را هم
آقا قبولم کن، بگو مهمان زهراست
وقتی شما مهمان زهرایید یعنی
امید عالم سفره احسان زهراست
قبر شهید بی پلاک خفته در رمل
پائین پای تربت پنهان زهراست
باید که بر بالای هر منبر بگوئیم
تو یادمان دادی به او مادر بگوئیم
#وحید_محمدی
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
یا محمّد من به درگاهــت پــناه آورده ام
چلچـــراغ اشـگ در ایـن بارگاه آورده ام
دست هایم هردوخالی،دیدگانم پر زاشک
خون دل،داغ جگر با سـوز و آه آورده ام
من همه بارِ گـــــنـه، تو رحمــــةٌ للعالمین
رحمــــةٌ للـعالمــــین، بار گـــناه آورده ام
اشگ خجلت، دامــن آلوده، بار معصــیت
جسم خسته،بارِسنگین،رنج راه آورده ام
پرده های معصیــت بستند چشمم را ولی
رو بـه ایــن در، هـوای یک نگاه آورده ام
روسیاهــم، معصیت کارم، بدم، آلوده ام
هر که هستم بر در رحمــت پناه آورده ام
یا محــمّد شستشــویم ده به آب رحـمتت
نامه ای چون رویم ازعصیان سیاه آورده ام
چشـــم گریان من و گم گشته قبر فاطمه
یک فلک ســیّاره در اطراف ماه آورده ام
یا محمّد(ص)برتو وبر دخترت زهراسلام
از خراسان رضــا روحی فـــداه آورده ام
با همه آلودگی محصول من مهر شماست
میوه های نخل «میـثم»را گواه آورده ام
حاج غلامرضاسازگار
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#جمهوری_اسلامی_ایران
ایران تن است و ما همه اعضای پیکریم
این خاک خانه ایست که با جان بر آن دریم
کرد و بلوچ، ترک و عرب، زیر پرچمش
با هر نژاد و مذهب خواهر-برادریم
ایران من! نفس به هوای تو میکشیم
ایران من! فقط به هوای تو میپریم
خود را فروخت آنکه اقامت خرید و رفت
ما عشق را به قیمت جان از تو میخریم
بر خون گذاشت پا و گذشت از وطن ولی
لعنت به ما اگر که از این خاک بگذریم
«ما را سریست با تو که گر خلق روزگار
دشمن شوند و سر برود هم بر آن سریم»
روزی هزار بار برای تو جان دهیم
تا که تو را به دست امام زمان دهیم
#محمدعلي_بياباني
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#حضرت_زهرا
نخ تسبیح زهرا عروة الوثقی حیدر بود
علی دنیای زهرا بود و او دنیای حیدر بود
گواهی می دهم زهرا فقط همتای حیدر بود
خدا هم مثل زهرا خیره بر سیمای حیدر بود
زمین و آسمان از نور زهرا نور می گیرند
تمام کائنات از زینبش دستور می گیرند
درخت آفرینش را وجود او شکوفا کرد
خدا روز ازل با عشق زهرا را تماشا کرد
نفس هایش مرا عیسی تر از صدها مسیحا کرد
نبی حق داشت عمری از خدا دختر تقاضا کرد
چه باید گفت از زهرا از آن انسان بی تکرار
نگو زهرا ، بگو دار و ندار و حیدر کرار
کسی غیر از خدا و مرتضی نشناخت زهرا را
کسی غیر از خدا و فاطمه نشناخت مولا را
خدا از باقی خاک و گل او ساخت دنیا را
یقین دارم که زهرا روز محشر می خرد ما را
ملائک روز و شب گرم طواف خانه اش بودند
عوالم میهمان سفره ی شاهانه اش بودند
احسان نرگسی رضاپور
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#حضرت_زهرا
ای همه آمال من یافاطمه
مرغ زخمی بال من یافاطمه
تو خموشی و خموش این خانه است
خانهء بی تو مرا ویرانه است
میشود بی تو حسابم پاکِ پاک
میرسانی پُشت حیدر را به خاک
غربتم را حس کن ای احساس من
خنده ای گل کن به چهره یاس من
روزگارم را از این بدتر نکن
زینبت را زار و بی مادر نکن
بی تو من چشمانی از خون شبنمم
رخ مپوش از من مگر نامحرمم؟
رفتنت خوشحالی ام را می برد
قلب من را مثل دشنه میدَرَد
غربت شهر پیمبر مشکل است
دیدن تو بین بستر مشکل است
درد خود در پیش من اظهار کن
دل خوشم کن در برمن کار کن
تلخ بی تو میشود آینده ام
از رخ نیلی تو شرمنده ام
خانه بی تو بند و زندان من است
رفتن تو قاتل جان من است
خنجر هجران به قلبم میزنی
گاهِ رفتن باز هم فکر منی
مجتبی صمدی شهاب
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#حضرت_زهرا
ای بهشت قرب احمد فاطمه (س)
لیله القدر محمد (ص) فاطمه (س)
ای خدا مشتاق یا رب یا ربت
ای سلام انبیا بر زینبت
عالم خاکی محیط غربتت
آفرینش گشته گم در تربتت
کاروان دل روان در کوی تو
قبله جان محمد (ص) روی تو
عصمت حق کوثر پیغمبری
بلکه زهرای محمد (ص) پروری
مشعل شب های احیای علی
نقش لبخندت مسیحای علی
خانه کوچک پناه عالمت
عمر خلقت یک دم از عمر کمت
عمر تو بالاتر از ارض و سماست
هیجده سالت اگر خوانم خطاست
گرچه در این گردش لیل و نهار
زیستی با خاکیان هیجده بهار
اولین نور آخرین روشنگری
هم ازل را هم ابد را مادری
خلق عالم سائل و روزی خورت
لیف خرما وصله های چادرت
ای سه شب بی قوت و از قوت تو سیر
هم یتیم وهم فقیر و هم اسیر
وحی بی ایثار تو کامل نشد
هل اتی بی نان تو نازل نشد
آن که خاک مقدمش جان
گفت جان من فدای فاطمه (س)
ای که در تصویر انسان زیستی
کیستی تو کیستی تو کیستی
فوق هر تعریف و هر تفسیر هم
پاکتر از آیه تطهیر هم
ای سجود آورده بر پای تو سر
ای خدا هم از نمازت مفتخر
مرتضی را محو صحبت کرده ای
غرق در دریای حیرت کرده ای
مدح تو کی با سخن کامل شود
وحی باید بر قلم نازل شود
آفرینش مانده حیرانت بسی
به که نشناسد مقامت را کسی
بیم دارم هر که بشناسد تو را
در مقام بندگی خواند خدا
ای دوعالم قبضه ای در مشت تو
وی زمام خلق د رانگشت تو
انبیا را رهبری کن فاطمه (س)
اولیا را مادری کن فاطمه (س)
خاک را فیض تو آدم می کند
فضه ات اعجاز مریم می کند
بر در بیتت مقام قنبری
نیست کم از رتبه پیغمبری
آسمانی ها مسلمان تواند
بنده مقداد و سلمان تواند
آنچه هست و نیست فیض عام توست
خوش ترین ذکر امامان نام توست
از نبی تا حضرت مهدی همه
ذکرشان یا فاطمه یا فاطمه
خلق عالم بر درت استاده اند
انبیا در محضرت استاده اند
سائل بیت گلینت عالمی
بسته نبود باب احسانت دمی
ای گدا با کوه غم خرسند تو
حل صد مشکل ز گردن بند تو
ای مهار ناقه ات زلف عفاف
پیرهن بخشده در شام زفاف
عفو را نازم که گردد بسترت
قاتلت هم نیست نومید از درت
سینه تو جنت پیغمبر است
دامنت تا صبح محشر کوثر است
عیسی از لطف تو صاحب دم شده
آدم از خاک رهت آدم شده
اخترانت جمله ماه عالمند
دخترانت خوبتر از مریمند
دست بوس قنبرت فرزانگی
خاک پای فضه ات مردانگی
از شب میلاد تا آخر نفس
مصطفی یک دست را بوسید و بس
آن هم ای دست خدا دست تو بود
ای بر آن لب ها و دست تو درود
زهره وام النجوم الظاهره
راضیه مرضیه زهرا طاهره
خاک ، مشتاق سجود فضه ات
کل قرآن در وجود فضه ات
تا ابد بادا سلام از داورت
بر تو و دامان زینب پرورت
مرغ جان را آشیانه در بام تو
نقش قلب آفرینش نام تو
ای خدا را کلک قدت در کفت
نام ما را ثبت کن در مصحفت
عقل کل از کل هستی شد جدا
تا چهل شب کرد خلوت با خدا
این چهل شب در سرش شور تو بود
بهر استقبال از نور تو بود
چون تو ذات کبریا گوهر نداشت
از محمد (ص) دوستی بهتر نداشت
بهترین گوهر ز گوهر آفرین
هدیه شد بر شخص ختم المرسلین
دید قدر این گوهر را در زمین
کس نداند جز امیرالمومنین
جز علی کفو بر این گوهر ندید
مشتری زین مشتری بهتر ندید
تو ، رسول الله ، شویت بوالحسن
هر سه یک جانید با هم در سه تن
پس تویی ای عرش حق را قائمه
هم محمد (ص) هم علی (ع) هم فاطمه (س)
گر علی عالی اعلا نبود
بر تو چون ذات خدا همتا نبود
ای امیر المومنین حیران تو
کیست تا گوید سخن در شان تو
مسجدالاقصای دل پروانه ات
کعبه مشتاق طواف خانه ات
در طواف خانه ات افلاکیان
گوی سبقت برده اند از خاکیان
خانه ای دیوار و سقف آن ز گل
خشت خشتش از محمد (ص) برده دل
خاک آن با خون دل آمیخته
در حیاتش یک جهان جان ریخته
خانه نی رشک گلستان خلیل
آب بارانش سرشک جبرئیل
آستان آن صفا بخش صفا
حجره اش معراج روح مصطفی
آسمان آورده بر بامش پناه
سرزده در آن دو خورشید و دو ماه
مطبخش را روفتند از زلف حور
وز تنورش می رود بر عرش ، نور
اختران شمع دل افروز شبش
کوثر و ساقی کوثر صاحبش
عالمی پروانه و این خانه شمع
آفرینش گرد آن گردیده جمع
دل در این کاشانه تسکین یافته
هل اتی زین خانه آزین یافته
برتر از افلاکیانی فاطمه (س)
از چه بین خاکیانی فاطمه (س)
آسمانی ها تو را نشناختند
چون زمین را زادگاهت ساختند
از چه رو ای برتر از افلاکیان
سایه افکندی بفرق خاکیان
خانه گل جایگاه حور نیست
تیرگی را نسبتی با نور نیست
ما زتو اما تو از ما نیستی
کیستی تو کیستی تو کیستی
در تو تشریف خدائی یافتم
اقتدار کبریائی یافتم
هوش و عقل و بینشم رفته ز دست
بیم از آن دارم شوم زهرا پرشت
چون ببیند چشم احساسم تو را
با کدامین عقل بشناسم تو را
بشکن از مرغ عروجم بال و پر
تا نگیرم اوج از این بیشتر
باید این جا لال و کور و کر شوم
ورنه یا دیوانه یا کافر شوم
گرچه عمری در پناهت زیستم
آن که بشناسد تورا ما نیست
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#حضرت_زهرا
گل بر من و جوانی من گریه میکند
بلبل به همزبانی من گریه میکند
من پیر در بهار جوانی شدم که چرخ
بر پیری و جوانی من گریه میکند
سکوی قهرمانی من شد پناه در
مولا به قهرمانی من گریه میکند
نخل مدینه شاهد مظلومی من است
بر قامت کمانی من گریه میکند
کاهیدهام چنان که عجل گر رسد مرا
مهمان به میزبانی من گریه میکند
از هر نفس که میکشم آید شمیم مرگ
مرگم به زندگانی من گریه میکند
مردمفریبی است اگر در عیادتم
از حیله، خصم جانی من گریه میکند
گِریَم به همسرم که همین روزها دگر
از مرگ ناگهانی من گریه میکند
من گریه مخفیانه نمودم ولی علی(ع)
برگریه نهانی من گریه میکند
پژمرده لالهام من و هر گوشه بلبلی
بر روی ارغوانی من گریه میکند
از درد شانه، شانه نشد موی دخترم
زینب (س) به ناتوانی من گریه میکند
دیگر حسین (ع) را نتوانم به بر گرفت
این گل به باغبانی من گریه میکند
در سینه "رستگار"، غم و داغ دعوتند
مهدی(عج) به میهمانی من گریه میکند
سيدمحمد رستگار
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
این پرچم و کشور،همه جا محترم است
خونِ شهدا محافظِ این علَم است
فرماندهٔ عشق حاج قاسم فرمود:
«جمهوری اسلامی ایران حرم است»
#قاسم_نعمتی
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#ایران_قوی
این قوم، مرامش علوی بوده همیشه
از بسکه علی گفته، قوی بوده همیشه
ترک و لر و کرد و عرب و شیعه و سنّی
در دین محمّد اخوی بوده همیشه..
هشدار که افراط به تفریط میافتد
با تندروی کندروی بوده همیشه
دعوا سر بنزین و حجاب و صف نان نیست
دعوا سر ایران قوی بوده همیشه
«ما زنده به آنیم که آرام نگیریم»
این قصّه اگر میشنوی، بوده همیشه
#مهدی_جهاندار
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#حضرت_زهرا
انتها نیست در آن جلوه که با فاطمه است
نقطهی "فا" علی و نقطهی "با "فاطمه است
کیست او حضرت حق یا که نبی یا که علی
کیست او فاطمه یا فاطمه یا فاطمه است
بارها محضر او خورد زمین جبرائیل
بارها گفت محمد به حرا فاطمه است
بیش از کعبه پیمبر به طوافش میرفت
یعنی ای قوم فقط قبله نما فاطمه است
من از اَمرش به علی یادِ حدیثی کردم
حجت الله عَلی حُجَّتنا فاطمه است
گفت سوگند به مظلومی تو کم نشود
یک سرِ موت در این معرکه تا فاطمه است
آنچنان رویِ زمین ریخت چهل تَن را که
همه گفتند مگر شیرخدا فاطمه است
همه گفتند که در شهر دو حیدر باشد
همه گفتند که در شهر دوتا فاطمه است
مرتضی گفت بمان ورنه خودش میفهماند
که اذازُلزلتِ الاَرض و سَما فاطمه است
چادرش را نتکاند آخ ببینید همه
نام او مردم نامرد چرا فاطمه است
روز محشر شود ؛ از آمدنش معلوم است
که چرا کارِ خلائق همه با فاطمه است
تا که او هست شفاعت به شفیعی نرسد
تا که او هست فقط نالهی ما فاطمه است
#حسن_لطفی
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#حضرت_زهرا
خدا رو کرد با زهرا تمام شاهکارش را
زمین از فاطمه دارد مدال افتخارش را
تمام آسمانها را برایش خلق کرد و بعد
به دست فاطمه داده زمام اختیارش را
نخی از چادر او را به همراه خودش برده
از آن پس جبرئیل از او گرفته اعتبارش را
هر آن کس که در این دنیا فقیر سفره اش باشد
بدون ترسی از آتش قیامت بسته بارش را
لگد هایش به درب سوخته انگار کاری بود
زمستان کرده نامردی گلستان بهارش را
زمین افتاد و یا فضه خُذینی گفت پشت در
میان شعله ها انگار کرده میخ کارش را
علی با چشم خود می دید بالا رفتن دست و
غلافی را که می گیرد میان کوچه یارش را
تمام شب کنار بسترش بیدار می مانَد
شمارش می کند حیدر نفس های نگارش را
از این پهلو به آن پهلو ندارد خواب بی دردی
به پایان می برد زهرا به سختی روزگارش را...
علی علی بیگی
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#حضرت_زهرا
حال تو مثل کبوترهای بی بال و پر است
خنده هایت فاطمه! آرام جان حیدر است
بون نان در خانه پیچیده ست، پس شکر خدا
حال تو از روزهای قبل قدری بهتر است
خانه را جارو زدی. ..از بسترت برخاستی
از نگاهت می توان فهمید روز آخر است
این لباسی را که می بافی برای محسنت
آخرش هم قسمت او نیست، سهم اصغر است
می روم در کوچه ها، قنفز میان کوچه هاست
می روم مسجد مغیره در کنار منبر است
ای ستون خانه ی من ، حرفی از رفتن مزن
بی تو حالم مثل یک فرمانده ی بی لشکر است
این نمک نشناس ها آتش مهیا کرده اند
بی خبر از اینکه اینجا خانه ی پیغمبر است
موی زینب مثل حال حیدرت آشفته است
فاطمه! این حال و روز خانه ی بی مادر است
از همان روزی که آتش بوسه از بالت گرفت
جای بال زخمی و خاکی تو روی در است
چند ماهی می شود ، حیدر شده خانه نشین
چند ماهی می شود زهرا میان بستر است
دست هایی را که می بوسید پیغمبر شکست
راستی زینب چه حالی داشت وقتی در شکست
دست در دست حسن می رفت زهرا ، ناگهان...
روی خاک افتاد قرآن...سوره ی کوثر شکست
دست های بسته ی مولا گواهی می دهد
بارها بعد از پیمبر حرمت حیدر شکست
یک مَلَک ای کاش چشمان حسن را می گرفت
لحظه ای که بی هوا بال و پر مادر شکست
نیمه های شب زمان غسل زهرا بود که
بعد چندین ماه بغض فاتح خیبر شکست
سال های بعد عصر روز عاشورا که شد
پیش چشم مادرش گهواره ی اصغر شکست
از میان خیمه زینب دید ، پیش کوفیان
قامت ارباب از داغ علی اکبر شکست
از میان خیمه ها فریاد می زد خواهرش
ساربان! آرام تر قدری که انگشتر شکست
چوب محمل حال زینب را فقط فهمید بود...
راستی زینب چه حالی داشت وقتی "سر"شکست
احسان نرگسی رضاپور
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#حضرت_زهرا
آدم است او یا مَلَک ماهیّتش معلوم نیست
گرچه مخلوق است نوع خلقتش معلوم نیست
حضرت زهراست خود تفسیری از آیات قدر
آن شب قدری که حتی ساعتش معلوم نیست
مادرش یا دخترش من هرچه دقت می کنم
با رسول الله،زهرا نسبتش معلوم نیست
در کسا بی فاطمه غیر از علی و بچه هاش
رحمة للعالمین هم ساحتش معلوم نیست
بعد ابر نیلی سیلی در این شب ها شده
مثل آن ماهی که نصف صورتش معلوم نیست
فاطمیه مثل دردی تا ظهور منتقم
طول درمان دارد اما مدتش معلوم نیست
روضه یعنی داستان مادری در اوج خود
چون به کوچه می رسد یک قسمتش معلوم نیست
گرچه معلوم است دارد می رود مادر ولی
حضرت فِضه دلیل لُکنتش معلوم نیست
ضربه وقتی ناگهان شد بی توجه می خورد
ضربه وقتی ناگهان شد شدتش معلوم نیست
هم که معلوم است او ریحانة الحوراست و
هم که وقت خشم سیلی قدرتش معلوم نیست
اینکه قبر علت خلقت چرا مخفی شده
درمیان اهل معنا علتش معلوم نیست
یادم آمد موقع سجده به مُهر کربلا
فاطمه در هیچ مهری تربتش معلوم نیست
مهدی رحیمی
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#حضرت_زهرا
زمین بدون تو گم میکند بهارش را
گرفته است جهان از تو اعتبارش را
به جز تو هیچ کسی موقع مناجاتش
نبرده است دل آفریدگارش را
خدا به خاطر تو خلق کرد دنیا را
سپس سپرد به دست تو اختیارش را
چه بنده ها که خدا آفریده است ولی
عیان نمود فقط با تو شاهکارشرا
هر آنکه نوکری نوکر تو را کرده ست
به قول مرشد ما، بسته است بارش را
تو را زدند و علیمانده است در این بِین
چگونه حفظ کند بغض ذوالفقارش را
علی که دید،ولیکاش بعداز این دیگر
میان شعله نبیند کسی نگارش را
خوش استچاه که هم صحبت علی شده است
خوش است وقف علیکرده روزگارش را
به فرض کل درختان قلم شوند،_قلم
چگونه وصف کند حُسن بی شمارش را
برای آدمیان جا نمانده ،وقتیکه
احاطه کرده هزاران ملک مزارش را
احسان نرگسی رضاپور
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
.
ای خون اصيلتــ به شتکــ ها ز غدیران
افشانـده شرفــ ها به بلندای دلیـران
جاری شده از کربــ و بلا آمده آنگاه
آمیخته با خـون سیاووش در ایـران
تـو اختر سرخی که به انگیزه تکثیر
ترکید بر آیینه خورشیـد ضمیـران
ای جـوهـر سرداری سـرهـاى بریـده
وی اصل نمیرندگی نسل نمیـران
خرگاه تو می سوختــ در اندیشه تاریـخ
هر بـار که آتش زده شد بیشه شیـران
آن شبــ چه شبی بود که دیدند کواکبــ
نظم تـو پراکنده و اردوی تو ویـران
و آن روز که با بیرقی از یکــ تن بی سـر
تا شـام شدی قافله سالار اسیـران
تا باغ شقایـق بشونـد و بشکوفنـد
باید که ز خـون تو بنوشند کویـران
تا انـدكى از حـق سخن را بگزارند
باید که ز خونتــ بنگارند دبیـران
حدتو رثا نیستــ،عـزاى تـو حماسه استــ
ای کاسته شأن تـو از این معـركه گیـران…
#استاد_حسین_منزوی
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#حضرت_معصومه علیهاالسلام
قریه در قریه پریشان شده عطر خبرش
نافۀ چادر گلدار تو با مُشک تَرَش
جاده خوشبو شده انگار كه بیرون زده است
عطر دلتنگی گل از چمدان سفرش!
قدمت پشت قدمهای برادر جاری
كوه سرریز شده چشمه به چشمه هنرش!
در سفرنامه نوشتن چه مهارت دارد
اشک چشمان تو با آن قلم شعلهورش
گرچه دلتنگی تو سبک خراسانی داشت
مانده در دفتر قم، بیت به بیت اثرش
عطر معصوم تو در صبح شبستان پیچید
كرد آیینه در آیینه پرآوازهترش!
پر از آواز كبوتر شده این شهر انگار
كه خراسان به قم افتاده مسیر و گذرش!
بیگمان دور ضریح تو نمیگردانند
هركه چون دانۀ اسپند نسوزد جگرش!
#عالیه_مهرابی
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
هزار مرتبه گر سر برند از بدنم
خدا نیاورد آن دم که از تو دل بکنم
به نوک نیزه مجسّم کنم جمالت را
به چوب محمل زینب جبین دلشکنم
تمام عمر سخن از تو گفتهام چه شود؟
که وقت مرگ بود نامت آخرین سخنم
گریستم به تو و یک عمر از تو میخواهم
در آخرین نفسم باز بر تو گریه کنم
در آشیانه تن با تو بودهام مانوس
مباد بی تو از این آشیانه پر بزنم
سری که خاک تو نبود به دورش اندازم
دلی که بر تو نسوزد در آتشش فکنم
به خاک کربلا سجده کردهام عمری
که بوی تربت پاک تو خیزد از کفنم
کریمتر ز کریمان روزگار تویی
گناهکارتر از هر گناهکار منم
به چشم من نگهی کن که وقت جاندادن
تو را نگه کنم و جان برآید از بدنم
ز سرشکستگی میثم از گنه فریاد
مگر به سنگ شما خانواده سر شکنم
#غلامرضا_سازگار
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
بیا اجازه نده عاشقت عذاب ببیند
چرا همیشه حرم را فقط به خواب ببیند?!
به خواب دیدم از اینجا نمای گنبدتان را
عجیب نیست اگر تشنه ای سراب ببیند
مرا به پشت در عادت بده به خرده طعامی
همین بس است تو را "دیده" در نقاب ببیند
گدا نمی رود از پشت درب خانه ی مولا
اگر دوباره امیدی به فتح باب ببیند
نگاه چپ بکند دشمنی به سمت حریمت
جهان دوباره به خود باید انقلاب ببیند
مدافع حرمت گفته بود قبل شهادت
مگر بمیرد و این صحن را خراب ببیند
حمیدرضا محسنات
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
هر کس که شد غبار حرم درّ ناب شد
از خادمین حضرت بیبی رباب شد
روز ازل که جلوه نمودی به عالمی
یک جلوه از نگاه تو صد آفتاب شد
از بس که بارگاه شما بندهپرور است
با خاک پای نوکر تو انقلاب شد
اثبات میکند سخن حر به عالمین
هر کس که شد غلام تو عاليجناب شد
فرقی نمیکند چه کسی زیر قبّه است
یک یاحسین گفته دعا مستجاب شد
وقتی خلیل لایق پیغمبری شده است
یعنی میان گریهکنانت حساب شد
تقصیر ما نبود که آوارهاش شدیم
پای غمش تمام دوعالم خراب شد
دق کردهام که فاصله افتاده بین ما
ای مالک بهشت غلامت عذاب شد
#رسول_امیری
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
انگار انتظار به پایان نمیرسد
داغ فراق یار به پایان نمیرسد
پاییزها دو مرتبه تکرار میشوند
این سال بیبهار به پایان نمیرسد
باران عشق تا که نباری به هیچ وجه
قحطی در این دیار به پایان نمیرسد
خورشید پشت پرده غیبت طلوع کن
چون بی تو شام تار به پایان نمیرسد
سردرگم است بی تو زمان و عجیب نیست
مرکب که بی سوار به پایان نمیرسد
هر جمعه ندبه خواندهام اما بدون تو
این جمعههای زار به پایان نمیرسد
عجّل فرج به روی لب و توشهها سیاه
هجران که با شعار به پایان نمیرسد
#مجتبی_خرسندی
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#حضرت_معصومه
#ورود_به_قم
جبرییل اینجا هر از گاهی کبوتر میشود
خاکبوس دختر موسی ابن جعفر میشود
قم بهشت آرزوی هر پریشان خاطری است
عافیت خواهی اگر ، اینجا میسر میشود
عصمت و شرم و نجابت ارث او از فاطمه است
در صفات و خلق ، دختر عین مادر میشود
در وقار و صبر ، تمثال شریف زینب است
در کمال علم ، تالی تلو حیدر میشود
حضرت معصومه هم شأن نزول کوثر است
در زلال مهر او دلها مطهر میشود
در مثل آئینه آئینه است کوچک یا بزرگ
هر که انکار مقامش کرد کافر میشود
یک اشارت از نگاهش بانی فیضیه شد
دست لطفش امتداد فیض کوثر میشود
نام او را چون به حاجت بر زبان می آورم
باغ جانم از نسیم او معطر میشود
تا زند جوش شفاعت زمزم احساس او
عرصه ی محشر " کمیل" ، آن لحظه محشر میشود
#کمیل_کاشانی
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi