#امام_زمان_عج
#حضرت_زهرا
بهار بندگی ام را خودم خزان کردم
گناه کردم و از کرده ام زیان کردم
چقدر دل، سرِ آمال خویش آزردم
چه کارها که برای دو لقمه نان کردم
رضای صاحب خود را نکرده ام منظور
نگاه بر سخن و حرف این و آن کردم
به جای خیر فقط دردسر شدم عمری
همیشه خون به دل صاحب الزمان کردم
مرا گرفت به آغوش و زیر و رویم کرد
همین که وضع بدم را کمی بیان کردم
هزار بار زمین خوردم و خدا را شکر
هزار بار توسل بر آسمان کردم
مرا همیشه دعا کرد و مهربان تر بود...
از آن چه در همه ی زندگی گمان کردم
همین که فاطمه گفتم مرا خرید آقا
قسم به فاطمه صد بار امتحان کردم
دم غروب غریبانه گریه و زاری
برای غربت آن قبر بی نشان کردم
پرش شکسته پرستو و در قنوتش خواند:
هوای پر زدن از بین آشیان کردم
برای آن که نبیند علی چه شد دستم
سه ماه بازوی خود را از او نهان کردم
محمد جواد شیرازی
eitaa.com/jannatolmahdi
@janatmahdi
دیده در حسرت دیدار شما مانده هنوز
به تمنای نگاهت دل ما مانده هنوز
فقرا پیش کریمان که معطل نشوند
منتظر بر سر راه تو گدا مانده هنوز
در نبودت ز دلم صدق و صفا کمکم رفت
مهرت اما به دلم شکر خدا مانده هنوز
همه حاجات به لطف تو روا شد اما
با شما یک سفر کربوبلا مانده هنوز
میشود دیدن روی تو نصیبم یا نه
دل من بین همین خوف و رجا مانده هنوز
به همان ناله بین در و دیوار قسم
مادرت چشم به راهت به خدا مانده هنوز
ای امید همه دلهای شکسته برگرد
دختری در عقب قافله جا مانده هنوز
#ناشناس
eitaa.com/jannatolmahdi
@janatmahdi
#امام_زمان_مناجات
قرار بود زمستان شود بهار چه شد
قرار بود به سر آید انتظار چه شد
مدینه منتظر فارس الحجاز بُوَد
قرار بود رسد از ره آن سوار چه شد
قرار بود که یک صبح جمعه بوسه زند
به مقدمش حجر و رکن و مستجار چه شد
قرار بود تنِ قاتلان زهرا را
کند ز خاک برون و کشد به دار چه شد
به دربِ سوخته چشمی هنوز دوخته است
نشسته آمدنت را به انتظار.. چه شد
اگر چنین گله از ما کنی، روا باشد:
که ادعا بگذارید، اضطرار چه شد؟
بیا تو روضه بخوان و بگو در آن «روزی
که شد به نیزه سرِ آن بزرگوار» چه شد
به چشمِ زینب کبری، غبار، پرده فکند
بیا بگو که چو بنشست آن غبار چه شد
بیا «هَوَيْتَ إِلَى الْأَرْض» را تو معنا کن
تنی که بود در آن، تیرِ بیشمار چه شد؟
کسی به خیمه نیاورد نعش عبدالله
میان معرکه در اوج گیر و دار چه شد
همه شنیده، تو دیدی ـ فدای چشم ترت ـ
که ده سوار چه کردند و شهسوار چه شد
جماعتی که بُوَد فرششان پرِ جبریل
چو پابرهنه دویدند روی خار چه شد
طنین العطش از قتلگاه میآمد
به خیمهگاه رسید آب خوشگوار.. چه شد
برای جایزه چون شد جدا سر شهدا
در آن میانه تو دانی که شیرخوار چه شد
چو کرد قافله آهنگ کوفه - واویلا -
چو خواست عصمت صغری شود سوار چه شد
به سمت راست، جسد را نهند در دل قبر
بگو تنی که نمیماند برقرار چه شد
شنیدهام دخلت زینبٌ علی ابن زیاد
به طعنه گفت که آن عزت و وقار چه شد
چو دید شه ز روی نی: ز بی کسی با شمر
کند تکلم ناموس کردگار چه شد
کنار تربت شه چون رسید خواهر زار
چو خواست آب بریزد بر آن مزار چه شد
#رحیق
eitaa.com/jannatolmahdi
@janatmahdi
#حضرت_صاحب_الزمان_عج
#مناجات
ما منتظریم از سفر برگردی
یکروز شبیه رهگذر برگردی
با کاسه یِ آب و مجمری از اسپند
ما آمده ایم پشتِ در برگردی
وقتی سَرِ شب که رفتنت را دیدیم
گفتیم نمی شود سَحَر برگردی؟
ما منتظر تو ایم آقا نکند
یک جمعه غروب بی خبر برگردی
من گوشه نشین کوچه یِ بر گشتم
ای کاش که از همین گذر برگردی
پرواز نمی کنیم از اینجا باید
در فصل نبود بال و پَر برگردی
وقتش نرسیده است ای مرد ظهور
با سیصد و سیزده نفر برگردی؟!
علی اکبر لطیفیان
eitaa.com/jannatolmahdi
گدای فاطمه هستيم اسير دام شما
گدای خانه زهرا ، دخيل نام شما
شبيه فاطمه بودن هم عصمت محض است
شبيه فاطمه بودن بُوَد مقام شما
دخيل روضه تان بوده اند اجدادم
تمام ايل و تبارم شود غلام شما
تو كربلا نروي هم قيام خواهي كرد
كه بود كرب و بلا صحنه ي قيام شما
چهار مرتبه دشمن شهامتت را ديد
چهار مرتبه تيغ آمد از نيام شما
تمام كرب و بلا ظهر روز عاشورا
چهار مرتبه پا شد به احترام شما
#حسین_رویت
@janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#حضرت_زهرا
این صفای سینه هامان از صفای فاطمه است
هر چه داریم و نداریم از عطای فاطمه است
چادر خاکی او بر قلب ما هم نور داد
باز هم در جان ما حال و هوای فاطمه است
باز هم این سفره های هئیتی رونق گرفت
رونق این روضه ها از اعتنای فاطمه است
باز هم مهدی ما شال عزا انداخته
باز دلخون از غم و سوزِ عزای فاطمه است
بوی زهرا را گرفته باز شهر مصطفی
کوچه های شهر مست ربنای فاطمه است
آبرومان رفته اما بازهم ما را خرید
آنچه آورده است ما را هم، وفای فاطمه است
حاجت یک ساله می خواهیم این شب ها از او
دستِ رحمت، بازوی مشکل گشای فاطمه است
مریم و آسیه و حوا و آدم جای خود
خوب می دانیم ما، عالم گدای فاطمه است
من نمی دانم چه سری هست در خلقت ولی
خلق مجنون علی، او مبتلای فاطمه است
از همان اول خدا در شأن زهرا گفته بود
او برای حیدر و حیدر برای فاطمه است
کی فروشیم عزتِ خود از برای آب و نان
بشنوید، این مملکت تحت لوای فاطمه است
مادری کرده برای بی پلاکان شهید
قبر این گمنام ها پائین پای فاطمه است
گرچه پنهان ماند، قبر مادر آلاله ها
سینه ی سینه زنان تا هست، جای فاطمه است
علت این گریه های ماست، اشک فاطمه
گریه های ما همه از گریه های فاطمه است
گوش کن، از کوچه ها دارد صدایی می رسد
یا صدای مجتبی، یا نه... صدای فاطمه است
علت چشمان تارش بعد ها معلوم شد
جای دست گرگ روی پلک های فاطمه است
وحید محمدی
@janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#حضرت_زهرا
چه ماتمی است که بر جان نشاندنش سخت است
خدا کمک کند این روضه خواندنش سخت است
کسی که ذوق نشستن کنار حیدر داشت
چطور شد که در این خانه ماندنش سخت است؟
ببین چقدر بزرگ است جرمشان، زهرا...
دلش شکست، که این دل شکاندنش سخت است
اگر که فاطمه این سو گرفته مولا را
بگو چهل نفر آن سو، کشاندنش سخت است
اگر تکان ندهد روزگار صبرت را
غبار چادر مادر تکاندنش سخت است
کبوتری که نمیبیند آسمانش را
به لانه با پر زخمی رساندنش سخت است
نخوانده موی سیاه غزل سپید شده
خدا کمک کند این روضه خواندنش سخت است
حسین صیامی
@janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#حضرت_زهرا
ای شنیـده ز دَمت ختم رسل بوی خدا
دیده در ماه رخت چشم علی روی خدا
چشمِ چشمِ حقـی و بـازوی بازوی خدا
منطقت وحی و زبان تو سخنگوی خدا
سینـهات مخـزن اسـرارِ هـوالهوی خدا
خـلقتت آینـۀ خُلـق خــدا، خوی خدا
سوَرِ، کوثـر و یاسین محمّد، رویت
لیلۀ القدر خدا، سایهای از گیسویت
مصطفـی شیفتـۀ وجهۀ ربانی تو
نورهـا هالهای از طلعت نورانی تو
ملک و جن و بشـر گرم ثناخوانی تو
آسمان گوشهای از سفرۀ مهمانی تو
روح جبریـل امین مرغ گلستانی تو
وحی پرواز کنـد وقت سخنرانی تو
نگـه نافـذ چشم تو مسیحای علی است
راز هر موی تو یک لیلۀ احیای علی است
خالـق عزّوجـلّ مــدح تــو را میگوید
پــدر از بـاغ جنـان عطر تو را میبوید
کوثر از اشک سحرگاه تـو رخ میشوید
عصمت از چار طرف راه تـو را میپوید
خلد، خـاک در سلمـان تـو را میبوید
از قدمهــای کنیـز تــو ملک میروید
بـال جبریـل امیـن فرش ره زائر توست
دو جهان گمشده در تربت بیحائر توست
دفتـر مـدح تـو قـرآن رسول الله است
مهـر تــو پایـۀ ایمـان رسول الله است
دامنت بـاغ دو ریحـان رسول الله است
سینۀ پـاک تـو رضوان رسول الله است
صـورتت سـورۀ فرقـان رسول الله است
جان تو جان علی، جان رسول الله است
برتـر از دانـش و ادارک و ثنـای همهای
تو همان فاطمهای فاطمهای فاطمهای"
طایـر قلـۀ عـرشی و زمیــن منزل توست
عقـل کـل زائر کاشانۀ خشت و گل توست
ناقهات رفـرف و آغـوش خدا محمل توست
وسعت باغ جنان گوشهای از محفل توست
تو در آغوش خدایـی و خدا در دل توست
تـا ابـد ذریّـۀ ختـم رسـل، حاصل توست
کوثـر رحمتـی و ساقی تو دست علی است
بودِ تو، بود علی، هستیِ تو هست علی است
پدرانـم همــه خــاک قــدم دو پسرت
پسرانـم همــه تـا روزِ جـزا خاک درت
پدرت گفت: به قربان تو دختـر، پدرت!
مـادرت عصمـتِ ذاتِ احــدِ دادگـرت
دخترت زینب کبراست- حسینِ دگرت
تو: صدف، نسلِ علی تا صف محشر: گهرت
نور و فرقانی و طاهایی و یاسین علی
مهر تو دین علی، مشی تو آئین علی
جز تو یا فاطمه بر ختم رسل کوثر کیست؟
بضعــه و مـام دو ریحـانۀ پیغمبر کیست؟
دختـری را که پدر گفته به او مادر، کیست؟
با علی همدم و هم پایه و هم سنگر کیست؟
حامـی دست خـدا، دخت پدرپرور کیست؟
بین دشمن تک و تنها سپر حیدر، کیست؟
تو سراپا علی استی و علی زهرایی است
نـه علی، بلکه خدای ازلی زهرایی است
نوح تـوحیـد در امـواج خطر کیست؟- تویی
روح مابیــن دو پهلوی پــدر کیست؟- تویی
اُمِّ دیــن، اُمِّ کتـاب، اُمِّ بشــر کیست؟- تویی
مطلعالفجرِ دو شمس و دو قمر کیست؟- تویی
بهتریـن یـار علـی در پس در، کیست؟- تویی
به علـی بازو و شمشیـر و سپر کیست؟- تویی
بهتـرین یـار علـی یار علی یار علی!
تا صف حشر به هر عصر، طرفدار علی!
هـر کــه از قبـر نهـان تـو نشانی میخواست
گفتمش در دل تو، در دل من، در دل ماست
بس کـه پیداست، به چشم دگران ناپیداست
نه مدینــه، همـهجا تربــتِ پــاکِ زهراست
فاش گویم: حـرمِ فاطمـه، آغــوش خداست
حال میپرسم: آنجا که خدا نیست، کجاست؟
چــارْ دیوارِ بهشت دل ما حائر توست
تو همان وجه خدایی و خدا زائر توست
تو کجا؟ این همه رنج و غم و آزار کجا؟
تـو کجـا؟ نالـه بین در و دیوار کجا؟
بضعـۀ احمد و دود و شــرر نار کجا؟
روی حـور و ستمِ دیـوِ ستمکار کجا؟
مخزن سرِّ حق و صدْمۀ مسمار کجا؟
گل بیخار؟ کجا نیشِ سرِ خار کجا؟
از در سوختــۀ خانه تو معلوم است
به خدایی خداوند، علی مظلوم است
شـده نزدیـک بـه آتش بکشـم دنیا را
گوییــا مینگـرم ایــن ستـمِ عظما را
کـه فلانی بـه فلان گفـت: بزَن زهرا را
آن که سوزانـد بـه آتش، حرمِ طاها را
کشت بـا کشتـن نامـوس خدا، مولا را
زد چو بر باب ولایت به جسارت، پا را
لگدی زد به در و سوخت روان همه را
کشت یـک سوم سادات بنی فاطمه را
نـه فقـط دسـت عـدو بیت تـو را آتش زد
دست شیطان به همه هست خدا آتش زد
بــه دل سوختـه اهـل ولا آتش زد
به خدا بر حرمِ کـرب و بلا آتش زد
تا صفِ حشر به قلب شهدا آتش زد
بال جبریل امین را ز جفـا آتش زد
زین شرر تا صف محشر دل عالم سوزد
پای این آتش دل، سینۀ «میثم» سوزد
استاد حاج غلامرضا سازگار
@janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#حضرت_زهرا
بی نشان را مزار لازم نیست
عاشقش را قرار لازم نیست
این گلی را که غنچه هم دارد
پشت یک در فشار لازم نیست
باغبانی که زار و افسرده
بین چشمش که خار لازم نیست
بانویی که شکسته پهلویش
حالتی گریه دار لازم نیست
یا به طفل شهید گشته ی او
ضربه ای ناگوار لازم نیست
شاهد کوچه های ظلمت را
گریه بی شمار لازم نیست
بعد زهرا برای دست علی
قبضه ذوالفقار لازم نیست
فاطمه می رود شبانه ولی
میشود غرق سوز و ناله علی
محمد حبیب زاده
@janatmahdi
در هوایت بی قرارم یا اباصالح مدد
سر ز پایت برندارم یا اباصالح مدد
جان احمد جان حیدر جان زهرا جان عشق
هجر تو برده قرارم یا اباصالح مدد
بنده ای هستم گنهکارو فقیر و رو سیاه
از گناهان شرمسارم یا اباصالح مدد
ای تو آقا ای تو مولا ای تو والا ای ولی
ای همه دار و ندارم یا اباصالح مدد
جز به درگاهت که گردی شافعم در نزد حق
رو به درگاه که آرم یا اباصالح مدد
گر نگاهی از سر لطفت بر این عاصی کنی
خوش شود این روزگارم یا اباصالح مدد
ذره ای هستم نگاهت آفتابم می کند
نزد گل کمتر ز خارم یا اباصالح مدد
آفتاب ای آفتاب ای آفتاب ای آفتاب
ای مه شب های تارم یا اباصالح مدد
در فراقت شد بهار دل خزان ای نازنین
برگ خشکی در بهارم یا اباصالح مدد
رشته ای بر گردنم افکنده شوق وصل دوست
من اسیر زلف یارم یا اباصالح مدد
شعله بر جانم فتاده آنچنان کز عشق تو
آتشی در سینه دارم یا اباصالح مدد
اعتبارم گشته حب مرتضی و آل او
سربدار ذوالفقارم یا اباصالح مدد
کاش می شد خاک پایت گردم و آخر شود
خاک کوی تو مزارم یا اباصالح مدد
تا ظهورتان قسم بر گردش لیل و نهار
روز و شب را می شمارم یا اباصالح مدد
کاش این جمعه شود روز ظهور و وصلتان
مژده ی وصلت شعارم یا اباصالح مدد
@janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#امام_زمان_عج
پایان کار من شده اما نیامدی
خیره به قبلگاه شدم یا ابن فاطمه
ای کاش همچنان شهدا وقت رفتنم
بینم چو قرص ماه شدم یا ابن فاطمه
اما زمان زمان گریه به غم های مادرت
در زمره ی سپاه شدم یا ابن فاطمه
قدری غم غریبی مولاست در دلم
سر در میان چاه شدم یا ابن فاطمه
با که بگویم از غم مظلومی علی
دلخون شبیه آه شدم یا ابن فاطمه
مادر میان کوچه صدا زد حسن بیا
محتاج تکیه گاه شدم یا ابن فاطمه
با گریه بر حسین عزیز تو می شوم
با آنکه رو سیاه شدم یا ابن فاطمه
هنگام روضه چشم مرا گریه باز کرد
راهی قتلگاه شدم یا ابن فاطمه
ازلطف حاجت دل مارا روا کنید
ما را مسافر حرم کربلا کنید
قاسم نعمتى
@janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
دیدن روی تو بر دیده جلا میبخشد
قدم یار به هر خانه صفا میبخشد
بدتر از درد جدایی به خدا دردی نیست
خاک پاهای تو گفتند دوا میبخشد
از پس پرده غیبت هم اگر باشد باز
دست تو هر چه طلب کرد گدا میبخشد
شب احیاست ببین مرده عشقت هستیم
کو نگاه تو که جان بر تن ما میبخشد
روسیاهیم ولی دست به دامان تو ایم
تو اگر واسطه باشی که خدا میبخشد
ابر وقتی که ببارد همه جا میبارد
پس اگر خواست ببخشد همه را میبخشد
#ناشناس
@janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
حال و احوال گرفتار تماشا دارد
گریه عبد گنهکار تماشا دارد
آمدم گریه کنم تا که نگاهی بکنی
چون ستاره به شب تار تماشا دارد
هر چه شد بین من و تو ز همه پوشاندی
آبروداری ستّار تماشا دارد
بارها زیر همه قول و قرارم زدهام
دستگیری تو هر بار تماشا دارد
مهربانی به گنهکار بود عادت تو
کرم سفره غفّار تماشا دارد
عاشق نیمهشب صحن و سرای نجفم
حرم حیدر کرّار تماشا دارد
همه آرزویم یک سحر کربوبلاست
شب جمعه حرم یار تماشا دارد
مادری دستبهپهلو پسری پارهگلو
گریهها لحظه دیدار تماشا دارد
روضه قحطی آب و لب عطشان حسین
گوشه صحن علمدار تماشا دارد
خاک ری را به بهای سر آقا دادند
زین جهت گریه بسیار تماشا دارد
کاش امسال شود سال ظهور دلبر
پرچم خیمه دلدار تماشا دارد
#قاسم_نعمتی
@janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#حضرت_زهرا
دردهای ما کجاو دردهای فاطمه
پرسش ما پاسخش، سوز صدای فاطمه
استخوانهای شکسته میدهد پاسخ بما
ضربه های بی هوا بر دست و پای فاطمه
وای از بی رحمیِ آن فرد نامرد لعین
آه از سقط جنینِ بی هوای فاطمه
گریه هم جایی ندارد باید از این غصه مُرد
چاره ای هیهات، جز فضه بیای فاطمه
مرتضی میدید اما بر نمی آمد از او
چاره ای جز دیدن آه و نوای فاطمه
پشت در تا کوچه تا مسجد به ذکر یاعلی
بود در چشمان زینب کربلای فاطمه
سیلی و روی کبود و چادر خاکی او
شد بدون شرح، شرح ماجرای فاطمه
این مهم بود، از تمام درد و رنج این قیام
خوب یاری شد به غربت مقتدای فاطمه
روز تنهایی که حتی یک نفر یارش نبود
با چهل نامرد، جنگیده ولای فاطمه
قدرت بازوی حیدر فاطمه بود و شکست
تا غلاف تیغِ قنفذ شد، بلای فاطمه
یاری رهبر به هر قیمت، می اَرزد، بی گمان
درس عبرت میدهد مارا وفای فاطمه
گریه هایش نهضتی دیگر شد و شد ماندگار
تا قیامت نهضت صوتِ رسای فاطمه
شیعهی زهرا چو زهرا کشته ی راه علیست
بر علی سهل است، میمیریم برای فاطمه
ما قلیلیم و کثیر از خیر کوثر گشته ایم
این هم ای دنیاست، از لطف و عطای فاطمه
ره ز شیخ نیجریه هست تا شیخ قطیف
تا یمن تا قدس پر شد از ثنای فاطمه
نازم آن سربند یازهرا که عالم گیر شد
فتح مکه میکند، نام و ندای فاطمه
محمود ژولیده
@janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
از تو باید گفت زهرا بر سر هر منبری
من چه بنویسم ز تو که مادر پیغمبری
علت خلق علی و مصطفی هستی که من
مینویسم از امامت از نبوت برتری
بین سادات و میان عاشقانت فرق نیست
هر کسی را که تپد قلبش به عشقت مادری
جنگ خیبر با چه ذکری مرتضی اعجاز کرد
ذکر تسبیح علی در روز فتح خیبری
روبرویت گر چهل نامرد باشد باز هم
در میان سیل دشمن ذوالفقار حیدری
در مدینه غیرت مردان همه در خواب بود
یک نفر در ظاهری اما علی را لشگری
بس شنیدم در میان روضهها از میخ در
میزند آتش به جانم هر کجا بینم دری
بحث سیلی بگذریم ای کاش میشد بعد از این
بر زمین هرگز نیفتد زن به پیش شوهری
زیر تابوتت علی مرده که آنجا فاطمه
تو علی را روی شانه در دل شب میبری
کوثر پیغمبر نه سالگی کو کوثر امشب کجا
بندبند از هم جدا گشته عجب شد کوثری
اول غمهای حیدر آخر غمهای توست
زیر خاک غربتم از داغ حیدر پرپری
قبر تو باید که از چشم همه مخفی شود
عصمت کبری و ناموس خدای داوری
#سجاد_احمدیان
@janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#حضرت_زهرا
فاطمه افتاد اما سوخت حیدر بیشتر
بسته شد دست علی و سوخت مادر بیشتر
هر کسی آن روز ساکت ماند، مدیون نبی است
هیچ فرقی نیست در این جرم، کمتر... بیشتر...
سنگدل دیوار بود و سنگدل تر میخ در
سرخ شد دیوار اما سینه ی در بیشتر
هرچه زهرا می کشید ازین طرف مولای خود
می کشیدند آن طرف دستان حیدر بیشتر
نانجیبی دید زهرا بی خیالِ یار نیست
تازیانه زد به مادر، بین معبر بیشتر
در شلوغی ناگهان با ضربه ی سخت غلاف
ریخت بر روی زمین، آیات کوثر بیشتر
بعد از آن چشمی دگر لبخند زهرا را ندید
بین بستر، فکر رفتن بود دیگر بیشتر
ارث بردند از مصیبات بتول این بچه ها
یک به یک داغ و بلا دیدند، دختر بیشتر
زخم های سنگ و تیغ و نیزه ها جای خودش
سوخت زینب از غم کندیِ خنجر بیشتر
محمدجواد شیرازی
@janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#حضرت_زهرا
چو دید نقش زمین همسر جوانش را
ز دست داد همه طاقت و توانش را
به پیش دیدۀ او چون زدند زهرا را
هزار مرتبه دشمن گرفت جانش را
هزار حیف که یارش نداشت یارایی
ز دیده پاک کند اشک دیدگانش را
نه با علی نه حسن نه حسین نه زینب
نگفت درد و غم و غصه ی نهانش را
به حیرتم که اگر در مدینه رو آرم
کجا نشان بدهم قبر بینشانش را
چگونه پیر نگردد علی به فصل شباب
کزاو گرفت عدو همسر جوانش را
که دیده بین قفس طایر شکستهپری
که ظالمانه بسوزند آشیانش را؟
به جز به باغ امید علی و زهرایش
که دیده غنچه نشکفتۀ خزانش را
حسین مادر مظلومه را دهد از دست
اگر بلال به پایان برد اذانش را
چه قرنها که ستم بر علی شده میثم
که ریختند بسی خون شیعیانش را
استاد حاج غلامرضا سازگار
@janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
اگر به شکوه لب خویش وا کند زهرا
مدینه را به خدا کربلا کند زهرا
مدینه شب همه شب وسعت فضای تو را
ز موج ناله خود غمفزا کند زهرا
مدینه بر سر این باغ گل چه آمده است؟
که سر به زانوی غم ربّنا کند زهرا
مدینه با چه امیدی پس از پیمبر عشق
دل شکسته خود را رضا کند زهرا؟
به سوی کلبه احزان اگر روان نشود
علاج عقده دل را کجا کند زهرا
به احترام حریم ولایت علویست
که سینه را سپر صد بلا کند زهرا
همین که میکند آهنگ خطبه در مسجد
قیامت از سخنانش به پا کند زهرا
مدینه خاطر همسایه کی خبر دارد؟
که در نماز شب او را دعا کند زهرا
مدینه باز مکن بال مرغ آمین را
اگر که خواهش مرگ از خدا کند زهرا
مدینه با چه زبانی به یاس کوچک خود
حکایت دل دردآشنا کند زهرا؟
دعا کنید که یک لحظه هم اگر شده است
ز روی لطف نگاهی به ما کند زهرا
#محمدجواد_غفورزاده
@janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#حضرت_زینب
دست منو زنجیر ،فکرش را نمی کردم
چه زود گشتم پیر، فکرش را نمی کردم
بالای تل بودم خودم دیدم که شد خنجر
باحنجرت درگیر، فکرش را نمی کردم
من باتو بودم بی تو از عمرِ بدون تو...
...اینقدر باشم سیر ! ، فکرش را نمی کردم
مسمار و پهلو و غلاف و شعله را دیدم
اما گلو و تیر، فکرش را نمی کردم
دیدم برادر اصغرت را پیش چشمانت
تیری گرفت از شیر، فکرش را نمی کردم
بی دست شد سقا و پرچم بر زمین افتاد
آن دستِ پرچمگیر،...فکرش را نمی کردم
تا بود عباسم کنارم، شمر می لرزید
حالا که گشته شیر، فکرش را نمی کردم
شمشیر بالارفت و پایین آمد و اکبر...
مُردم از آن تصویر،فکرش را نمی کردم
در کوچه های کوفه در پیش کنیزانم
خیلی شدم تحقیر،فکرش را نمی کردم
خوابی که دیدم در زمان خردسالی ام
با اینکه شد تعبیر،فکرش را نمی کردم
حالا فقط من ماندم و رأس تو بر نیزه
ای وای از این تقدیر،فکرش را نمی کردم
مهدی نظری
eitaa.com/jannatolmahdi
#حضرت_زینب علیهاالسلام
هرچند، نامِ نیک، فراوان شنیدهایم
نامی، به باشکوهیِ زینب، ندیدهایم
ارث از دلِ شجاع تو بردهست، یا علی!
نامش گره به نام تو خوردهست، یا علی!
پیوندِ عقل روشن و بیداری دل است
شاگردیِ تو کرده، که استادِ کامل است
قانونِ عقل و عشقِ جهان را به هم زند
وقتی عقیلةالعرب از عشق دم زند
زینب به بند، بندگی یار میکند
گیراست زلف یار و گرفتار میکند
از چشم یار، قامت دلدار، دیدنیست
نام حسین، از لب زینب شنیدنیست
آن شیرزن که زینت شیر خدا شود
باید امیر قافلۀ کربلا شود
در پایمردی از همۀ مردها سر است
کوثردلی که در رگ او خون حیدر است...
زن دیدهاید در سخنش، برقِ ذوالفقار؟
دربند و سربلند، اسیر و امیروار...
زن دیدهاید اسوۀ هر مرد و زن شود؟
زن دیدهاید مثل علی بتشکن شود؟
غیر از جمال، در دل خون و بلا ندید
جز شوق یار، در عطش کربلا ندید
شد پیش حق، دلیلِ مباهات اهلبیت
وقتی که نور چشم علی گفت: «ما رَاَیت»
با «ما رَاَیت»، بندگیاش را تمام کرد
حمدی نشسته خواند و دو عالم قیام کرد...
«از هرچه بگذری، سخن دوست خوشتر است»
این دخترت، علی! چهقَدَر، شکل مادر است!
هر بار، تا صدا زدهای نام زینبت
انگار نام دیگر زهراست، بر لبت
آن زهرهای که چادر زهراست بر سرش
ناموس کبریاست، شبستانِ معجرش
باغ حیاست؛ کوچ بیابانیاش مبین
فخرُالنّساست؛ بیسر و سامانیاش مبین...
بانوی صبر! صبر سواران سر آمده
آه از نهاد مردم عالم، برآمده...
«اَمَّن یُجیب» را تو بخوان، بانوی دمشق!
ای مُضطری که پیش تو شد سربریده، عشق...
بانو! دعا کن آن مه پنهان عیان شود
روشن زمین، به جلوۀ صاحبزمان شود
#قاسم_صرافان
https://t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#حضرت_زینب
زینب اگر نبود حدیث وفا نبود
با رمز و راز عشق کسی آشنا نبود
زینب اگر نهیب نمیزد علیه کفر
نطق مدافعان ولایت رسا نبود
زینب اگر اسیر نمیشد به راه دوست
دین خدا ز قید اسارت رها نبود
زینب اگر طلسم ستم را نمیشکست
امروز صحبت از شرف اولیا نبود..
در شام و کوفه باز نمیکرد اگر زبان
نام رسول بر سر گلدستهها نبود
اُمّ الکتاب اوست «کلامی» به یک کلام
زینب اگر نبود کتاب خدا نبود
#استاد_کلامی_زنجانی
https://t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#حضرت_زینب
شمس حجاب کبریا زینب است
تجلی شرم و حیا زینب است
روح مناجات و دعا زینب است
شان نزول انما زینب است
فاطمه کرببلا زینب است
دوای درد بی دوا زینب است
ای نفس حضرت ختمی مآب
دختر آسمانی بوتراب
در صدف بحر وفا درناب
روی تو حسرت دل آفتاب
موی تو شب ندیده حتی به خواب
مصحف مستور خدا زینب است
شب که به امید سحر آرمید
صدای تکبیر فلک را شنید
شب زدگان نسیم رحمت وزید
دوباره شمس روی حیدر دمید
آینه ای به دست زهرا رسید
فاطمه ی علی نما زینب است
دانه تسبیح تو شمس ضحی
چادر تو، پرچم حجب و حیا
به زیر سایه تو عرش خدا
نه فلک از خاک رهت شد بنا
خانه تو مطاف ارض و سما
کعبه سیار خدا زینب است
بیا و جلوه ی پیمبر ببین
شیرزنی چون یل خیبر ببین
ادامه سوره کوثر ببین
حسن حسن نیز مکرر ببین
دوباره یک حسین دیگر ببین
پنج تن زیر کسا زینب است
آمدی ای جان جهان حسین
آمدی ای روح و روان حسین
آمدی ای دل نگران حسین
جان حسین جان تو جان حسین
آمدی و زد ضربان حسین
حسین مروه و صفا زینب است
شمس چراغ در این خانه ات
ماه غبار در کاشانه ات
ارض و سما گر شده پروانه ات
یافته این گونه شفاخانه ات
تهمت عقل است به دیوانه ات
دوای ما نعره ی یا زینب است
هیبت روی تو سر ا پا علی
فاطمه ای به شکل مولا علی
نیست کسی مثل توالا علی
میوزد از نطق تو هرجا علی
لعن علی عدوک یا علی
کوری چشم خصم با زینب است
کرببلا دیده که پیغمبری
فاطمه ای و یک تنه لشگری
فاتح هر رزم چنان حیدری
نیست اگر چه مثل تو خواهری
حسین را برادر دیگری
حسن به دشت کربلا زینب است
پلک بزن شام و سحر خلق کن
چشم بچرخان و قمر خلق کن
حماسه ای بار دگر خلق کن
به بانگ اسکوتو جگر خلق کن
خطبه بخوان تیغ دو سر خلق کن
آیینه دار مرتضی زینب است
گرمی عشق و هرم این تب یکی است
تا به سحر مسیر هر شب یکی است
هر چه نوشتیم مرکب یکی است
چنان که نام خالق و رب یکیس
نام حسین و نام زینب یکیست
جان میان هر دوتا زینب است
روز قیامت که جهان مضطر است
بی سر و سامان صف محشراست
عرصه حشر از نم گریه تر است
هر که خودش مانده و بی یاور است
غم نخورد آن که تورا نوکر است
سایه روی سر ما زینب است
در کف تو چرخ چو دستاس بود
با نفست دهر پر از یاس بود
خاک رهت گوهر و الماس بود
بس که به اکرام تو حساس بود
پله منبر تو عباس بود
ستون خیمه سما زینب است
سیل کرم لحظه باریدنت
گل بکشد منت گل چیدنت
یاس در آرزوی بوییدنت
هیچ گلی ندیده خندنت
مگر به لحظه حسین دیدنت
حسین را چهره گشا زینب است
ازنگهت نور خدا منجلی
هرچه خدا خواست تو گفتی بلی
هیبت تو قصه هر محفلی
خواست که غم دست تو بندد ولی
غم که بود در بر دخت علی
حیدر صحرای بلا زینب است
آمده بر جنگ تو غم از الست
کرببلا غم به بلا داد دست
جنگ تورا حق به تماشا نشست
قامت تو قامت غم را شکست
دخت علی را تنوان دست بست
فصل خطاب خطبه ها زینب است
موسی علیمرادی
https://t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
"میلادیه حضرت زینب سلام الله علیها”
نشستم عشق را معنا كنم دل گفت يا زينب
نشستم ديده را دريا كنم دل گفت يا زينب
نشستم يادي از زهرا كنم دل گفت يا زينب
قيامت خواستم برپا كنم دل گفت يا زينب
زني عاشق که زهرا گونه معنا شد قیامت را
و معصومانه بر دوشش كشد بار امامت را
همينكه لحظه ي از او نوشتن شد قلم لرزيد
از او خواندم هوا در دم نفس در بازدم لرزيد
به خود گفتم به سويش گام بردارم قدم لرزيد
حريمي محترم كز حرمتش صدها حرم لرزيد
خداوندا حريمي اينچنين را كيست سلطانش
هزاران جان فداي او هزاران تن به قربانش
نخوانش زينت بابا بگو جان علي زينب
نگو دختر بخوانش مرد ميدان علي زينب
سر و سامان مولا روح و ريحان علي زينب
علی دستان الله است و دستان علي زينب
علي را آنچنان در پوست و در خون خود دارد
كه گويا جسم زينب يك علي در كالبد دارد
سلام اي روز ميلادت هم اشك چشم ها جاري
سلام آموزگار عشق در آیین دلداری
تلاطم داشت بين چشم هايت شوق ديداري
و اين يعني حسينت را تو خيلي دوست ميداری
هنوز ای خواهر عاشق نخوردی شیر مادر را
که می خواند طپش های دلت نام برادر را
كجا وصف كسي همچون تو در قاموس من باشد
كه مداح مقامات تو بايد پنج تن باشد
نگهبانان اجلالت حسين است و حسن باشد
كدامين زن شبيه تو چنين مردانه زن باشد
کدامین خشم در خود این همه احساس را دارد
و در پای رکابش اکبر و عباس را دارد
اگر در چشمت اقیانوسی از امواج غم داری
اگر حال پریشان، دست بسته، قد خم داری
همان دست کریمی که حسن دارد تو هم داری
و این یعنی برای دوست و دشمن کرم داری
به زیر دین الطاف تو و آلت همه سرهاست
کرامت کمترین کار شما خواهر برادرهاست
چنانکه جز علی نام پس از احمد روی لب نیست
پس از نام حسین اسمی به غیر از اسم زینب نیست
مثال عشق تو در هیچ دین و هیچ مذهب نیست
دلی غیر از تو از عشق حسین اینسان لبالب نیست
میان سینه ام شوری ز شعر منزوی برپاست
که این آقا یک عاشق دارد آن هم زینب کبراست
الا ای عقل مبهوتت الا ای عشق حیرانت
چگونه از تو بنویسم نگویم از شهیدانت
شهیدانی که گردیدند بی پروا به قربانت
که نگذارند بنشیند خطی بر کنج ایوانت
و ای کاش این شهیدان کربلا دور و برت بودند
در آن بی محرمی سربازهای معجرت بودند
مبین که کاغذ شعر من از این بند نم دارد
که مدح تو بدون روضه ات یک چیز کم دارد
چنان نام حسین بن علی نام تو غم دارد
دگر بر عهدهٔ من نیست، از اینجا قلم دارد...
دلم را می برد گویا دم دروازهٔ ساعات
میان خنده ها می ریخت اشک عمهٔ سادات
محمدعلي بياباني
eitaa.com/jannatolmahdi
t.me/janatmahdi
چنین گفت زینب!
خجل گشت دنیا چو دین گفت: زینب
خرد نعره زد چون یقین گفت: زینب
بنازم به نامش که در واپسین دم
ز گودال، سلطان دین گفت: زینب
چه وقت وداع و چه بعد از شهادت
چه بر نی چه بر روی زین گفت: زینب
بیارند تا انبیا تاب معنا
به هر وحی، روح الامین گفت: زینب
بشر آیتی جست در فهم هستی
زمان گفت: زهرا ، زمین گفت: زینب
بسوزاند آفاق را آن مضامین
که در خطبه ی آتشین گفت زینب
دوا شد به داغ اباالفضل ، رازی
که در گوش ام البنین گفت زینب
عطش، آب شد از خجالت ز شکری
که با تشنه کامی عجین گفت زینب
"ندیدیم در کربلا جز نکویی"
به آن قوم، آری چنین گفت زینب...
افشین علا
eitaa.com/jannatolmahdi
t.me/janatmahdi
یا زینب س
.
دیده شاهان عالم بر عطای زینب است
چون هزاران حاتم طایی گدای زینب است
.
کیست این بانوی عظمی کیست این زهرا سیر
عقل ها حیران زفهم ماجرای زینب است
.
عقل مدهوش مقام و حلم و علم و حکمتش
عشق خود مبهوت ایثار و ولای زینب است
.
عشق هرجا لنگ لنگان رفت، حیران ماند و دید
قبل از او در کوی عرفان رّد پای زینب است
.
پرچمی که تا قیامت باشد اندر احتراز
در تمام پهنۀ عالم لوای زینب است
.
زین اب گشتن فقط زیبنده بالای اوست
بی سبب نبود که حیدر مبتلای زینب است
.
روضه های قتلگاه و غارت و شام بلا
یادگار سوز و اشگ و ناله های زینب است
.
برتر از اعجاز عیسی نسخه و داروی او
چشم بیماران عالم بر دوای زینب است
.
خاک راهش توتیای دیده های اهل دل
قاف عشق و معرفت در زیر پای زینب است
.
زاهدا کمتر بگو از باغ و بستان بهشت
پیش ما جنات و رضوان کربلای زینب است
.
بهر من افسانه لیلی ومجنون را مخوان
چون مرا از کودکی در سر هوای زینب است
.
نام زیبای حسینش ذکر تسبیحات اوست
هر که گوید یاحسین زیر لوای زینب است
.
سیل اشگ اش کاخ استبداد را ویرانه کرد
ناله های نینوا اندر نوای زینب است
.
ذبح شد هفتاد و دو قربان براه حج عشق
قتلگاه کربلا دشت منای زینب است
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi