#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
بی وصل توست لذت دنیا حرامِ ما
زهر است بی توشهدِبهشتی به کامِ ما
هرصبح وشام خیل ملائک روانه اند
می آورندسمت ضریحت، سلامِ ما
ازچشمه های ناب تو درصحن انقلاب
پر گشته از شراب مُلوکانه جامِ ما
من از"حدیث حِصن"شنیدم ولای توست
شرط قبولِ ذکروصلات وصیامِ ما
ما خادمان درگه نورانی توایم
زین منصب است گشته دوعالم غلامِ ما نه
وقتی برای صحن تودلتنگ می شویم
درخیل زائران توثبت است نامِ ما
فرموده ای به داد دلم میرسی سه جا
اینگونه است آخروحسن ختام ما
درحبّ وبغض،مرجع ومعیارماتویی
این است حرف اول وختم کلام ما
"هرگزنمیردآنکه دلش زنده شد به عشق
ثبت است برجریده ی عالم دوامِ ما"
#انسیه_اسمعیلی
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#امام_رضا علیهالسلام
آسمان خشک و خسیس، ابرها بیضربان
ناودانها خاموش، جویها بیجریان
حسرت جرعۀ آب، روی لبهای سفال
غنچۀ یک روزه، خاک شد در گلدان
آن همه گندمزار، جز نمک خوشه نداد
دست بر زانو داشت، پیرمرد دهقان
ناگهان جار زدند: آی مردم! فردا،
میرود دریایی به نماز باران
ای تو معنای حیات! گام بردار که مَرو
این زمینخورۀ پیر، شده از شوق جوان
میرسد سوز صدا، بود سرگرم دعا:
«رَبِّ اَنزَل مَطَرا دائماً بِالاِحسان»
ابرها غریدند، آسمان در مدحش،
خطبهای غرا خواند، بارشی بیپایان
با نگاهش جوشید، با دعایش نوشید
آب از هر چشمه، باغ از رود روان
ریشههایی بیتاب، خوشههایی سیراب
بس که نوشید از آب، مست شد تاکستان
بیم از خشکی نیست، چون تویی رحمت ابر
بیم از طوفان نیست، چون تویی کشتیبان
داشتم کنج حرم، جامعه میخواندم
ناگهانی آمد، باز هم آن باران
#محمدمهدی_خانمحمدی
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#امام_رضا_ع_شهادت
عبا به روی سر خود کشید و هِی اُفتاد
همینکه زهر، جگر را درید و هِی اُفتاد
سرِ مبارک و چشمان تار و سنگِ مسیر
میانِ راه زمین را ندید و هِی اُفتاد
چه کرده با جگرش زهر، مادرش میدید
چگونه تا درِ حجره رسید و هِی اُفتاد
گرفته بود اباصلت از بغلهایش
نشست و پاشُد و آهی کشید و هِی اُفتاد
برای زهر نه در کوچه یادِ مادر بود
صدای نالهی زهرا شنید و هِی اُفتاد
گذاشت دست به در ، میخِ شعلهور را دید
گذاشت دست به پهلو خمید و هِی اُفتاد
رضا نبود، حسن بود و پارههای جگر
به خاک، خون زِ لبانش چکید هِی اُفتاد
به یادِ روضهی یابن الشبیب و یادِ سر و
لباس کهنه و آنکه برید و ... هِی اُفتاد
زِ خیمه تا به بلندی، زِ تل سویِ گودال
چقدر عمهی ما هِی دوید و هِی اُفتاد
نکرد رحم حرامی به طفلِ بی بابا
که پابرهنه دوید و بُرید و هِی اُفتاد
به من دهید که سر را برایتان ببَرم
شما که هِی نوکِ نیزه زدید و هِی اُفتاد
#حسن_لطفی
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#امام_رضا
شاعری دل داده ابراز ارادت می کند
درکنار دفتر شعرش عبادت می کند
هر که می آید به شوق حضرت از باب الجواد
بیشتر از دیگران بر او عنایت می کند
یک نشان سبز در دستان خدّام حرم
تا بهشت نور زائر را هدایت می کند
دل شکسته می رسیم اینجا ولی این مهربان
با مرام خود دل ما را مرمّت می کند
در نگاه هر مسافر می توان فهمید که...
می رسد روزی که سمت توس هجرت می کند
شاعری میگفت که خورشید هنگام زوال
بر سریر زرد گنبد استراحت می کند
"حجت الله" است و بین ما به نامی مستعار
"ضامن آهو" شده ما را اجابت می کند
تو ولیّ نعمت ما هستی! و پروردگار
با ولای تو به ما اتمام نعمت می کند
وعده هایی را که بر زوّار کویت داده ای
زائرین را سخت مشتاق زیارت می کند
مثل تو سلطان ندیدم من که در اوج جلال
باز هم حال رعیّت را رعایت می کند
زیر و رو می کرد دل ها مگر در زیر و بم
قاری نقاره ات قرآن قرائت می کند
آن مریض لاعلاجی که سراپا درد بود
بعد شب ها پیش تو یک خواب راحت می کند
رد شده ساعت ز هشت و عاشقی آشفته حال
ناامیدانه نگاهی سمت ساعت می کند
با خودش می گفت اگر آقا جوابش را نداد
ساعت نُه با جوادش عرض حاجت می کند
گوشه ی صحنت مگر یوم الحساب دیگری است
پنجره فولاد هم دارد شفاعت می کند
دست هایی پینه بسته، دست در دست ضریح
بعد یک سال آمده تجدید بیعت می کند
گاهی از اوقات هم یک پیک اهلی می رسد
از زبان جمع حیوانات صحبت می کند
درحرم، وقتی که درهای اجابت باز شد
هرکه از تو جز "تو" را خواهد خسارت می کند
جالب است آقا که در کوی شما خورشید هم
از سوی پائین پا قصد زیارت می کند
خادم کوی تو را نازم که با قدری نمک
دردهای لاعلاجی را طبابت می کند
چهار بست و پنج راه و شش حیات و هفت حوض
بر رئوفی شه هشتم دلالت می کند
من نمی دانم چرا در پیش ایوان طلا
هر لبی از مرد سلمانی حکایت می کند
ضامن آهو شدی! روح غزل پرواز کرد
عاشقی دارد به آئینی سرایت می کند
ای رئوف ای مهربان این شاعر شوریده جان
از حضورت آرزوی درک خدمت میکند!
#سید_روح_الله_مؤید
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#امام_رضا_علیه_السلام
#شهادت
مگر در ساعت رفتن دلم جا مانده بود اینجا؟
که از پی کفشدارانش مرا خواندند زود اینجا
سلامم را که پیش از لب گشودن در جواب آمد؟
دخیلم را چه کس پیش از گره بستن گشود اینجا؟
نمازم را که پیش از بستنِ قامت، امامت کرد؟
دعایم را که پیش از عرض حاجتها شنود اینجا؟
چو خیل زائران خاکیاش در آمدوشدها
ملک شانه به شانه در فرود و در صعود اینجا
ولایت چشمهای دارد که در این خانه باید دید
کرامت معدنی دارد که باید آزمود اینجا
هدایت کوکبی دارد، از این مشرق شده طالع
نبّوت موکبی دارد که میآید فرود اینجا
تو در بازار دل چشمی مهیّا کن چه میدانی
به هر آیینه چندین جلوه خواهد رو نمود اینجا؟
تو همّت خواه از این سلطان که در حاجترواییها
ازل را تا ابدها نیست رنگِ دیر و زود اینجا..
قرار اینجاست، یار اینجاست، کار اینجاست، بار اینجا
کرم اینجاست، لطف اینجاست، فضل اینجاست، جود اینجا..
چنان جانهای پاک انبیا صف بسته بر این در
که آدم دارد از خاتم تقاضای ورود اینجا
مسیح اینجا، کلیم اینجا، خلیل اینجاست، نوح اینجا
شعیب اینجاست، شیث اینجاست، لوط اینجاست، هود اینجا..
منم مور و سلیمان هم به لطفش کرده مهمانم
وگرنه من که میدانم که جای من نبود اینجا
مگر شمعی شوم در گوشهای از این حرم، گریان
که جز با اشکِ عجز، آیینهای نتْوان فزود اینجا
شفایم میدهی با دستهای روشنت، آنجا
به خاکت میتپد گلهای اشکِ من، کبود اینجا..
هزار آیینه آوردم به سودای بهارانش
ولی یک غنچه لبخندش مرا از خود ربود اینجا..
خلائق را نسیم روضۀ «دارالسلام» این در
ملائک را ز ابواب زمین «باب السجود» اینجا
ببین حج تمام اینجا، نماز اینجا، امام اینجا
طریقت را عماد اینجا، شریعت را عمود اینجا
کلید خانۀ سبزِ بهشتت در کف است ای دل
توان در مدح اهلالبیت اگر بیتی سرود اینجا
#محمدسعید_میرزایی
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#پایان_ماه_صفر
#امام_حسین_ع
ظلمت آلوده و در حسرتِ قدری نور است
دل به غفلت شده مشغول و عجب مغرور است
رفت با روضه محرّم-صفر و بعدِ دو ماه
باز وضعیتِ پروندۂ من ناجور است
این گدا هیچ ندارد! وَ همینکه او را
راه دادی به عزاخانۂ خود مسرور است
گریه انجام-وظیفه ست و یقیناً هر کس
به همان کار که تقریر شده مأمور است
غبطه خوردم همهٔ عمر به آنکس که حسین(ع)
به برافراشتنِ سیرهٔ تو مشهور است
اربعین رفته و داغش به دلم مانده هنوز
چه کنم؟! راهِ من از کرب و بلایت دور است
حیف شد! قدر ندانستم و مثل هر سال
نوکرت باز هم از دست خودش رنجور است
آمدم تا که فدایت بشوم! چون بی شک
علت خلقتم آقا به همین منظور است
به خدا مزد نمیخواهم و ارباب فقط-
-عزتم داده؛ شهیدم کن اگر مقدور است!
#مرضیه_عاطفی
eitaa.com/jannatolmahdi
t.me/janatmahdi
#وداع_با_محرم_و_صفر
از آغاز محرم تا به پایان صفر باران
نشسته بر نگاه اشکریز ما عزاداران
محرم از سفر آغاز شد با کاروان دل
صفر با رفتن خیرالبشر، دل میسپارد جان
محرم زخمهای جاودان بر دل مکرر زد
صفر پاشید طوفان نمک بر زخم بیپایان
محرم کاروان زخمها مهمان صحرا شد
صفر بار دگر آورد سمت کربلا مهمان
محرم هفتگردون روضهخوان آل طاها شد
صفر شد هفتدریا غرقِ خون دل در این طوفان
محرم با حسین فاطمه ماه شهیدان شد
صفر با قلب تنهای حسن شد درد جاویدان
محرم سورۀ کهف از لب خونین تلاوت شد
صفر شمسالشموس عشق شد تفسیر الرحمان
محرم تا صفر مشکیست یکسر رنگ شهر ما
حسینیه، خیابان، تکیه، مسجد، کوچه و میدان
مگر اشک غزل در روز محشر آبرو باشد
وگرنه ما کجا و نام پاک آبرومندان
#نغمه_مستشار_نظامی
eitaa.com/jannatolmahdi
t.me/janatmahdi
#پایان_ماه_صفر
خورشید به قدر غم تو سوزان نیست
این قصّۀ جانگداز را پایان نیست
پای تو دو ماه، عاشقی کرده دلم
دل کندن از این کتیبهها آسان نیست
#سیدعلیرضا_شفیعی
eitaa.com/jannatolmahdi
t.me/janatmahdi
#امام_رضا_علیهالسلام
#اللهم_عجّل_لولیک_الفرج
به دست لطف تو روزی کم فراوان است
که درحریم تو "دارالکرم" فراوان است
زبان گریهی بیاختیار میگوید؛
"و یَسمَعونَ کَلامی" که غم فراوان است
به کیمیای تو هر قطره میرسد به کمال
کنار آبخوری جام جم فراوان است
قرار شد که کنار تو بشکند تبعیض
اگر که هم عرب و هم عجم فراوان است
نمونهاند سلیمان و حاتم طائی
گدا برای تو از این رقم فراوان است
قسم به جان جواد تو میدهم گرچه
برای عرض نیازم قسم فراوان است
به شعر سادهی من هم صله عنایت کن
اگر چه دور و برت محتشم فراوان است
دو دست خالی و بار گناه آوردم
به بارگاه تو آقا پناه آوردم
خوشا به حال هرآنکس که شد مسافر تو
که جنّ و انس و ملک بودهاند زائر تو
تمام ثروت عالم نصیب آن دل شد
که مشهدی شده و آمده مجاور تو
دل کبوتر صحن تو شاد خواهد شد
دمی که پر بزند در حریم طاهر تو
رضای توست رضای خدا امام رضا
گذشته است اگر از همه به خاطر تو
چقدر در دل خود با تو حرفها دارد
که بین قافیهها گم شدهست شاعر تو
حدیث جابر پیغمبر است مدرک ما
به کافری هرآن کس که بوده کافر تو
به لطف توست که ما گریهکن شدیم آقا
هزارشکر که شد رزق ما شعائر تو
تو مشرفی به غم کربلا، تو روضه بخوان
تو روضهخوان حسینی، بیا تو روضه بخوان
دلم گرفته از این روزگار یابنشبیب
چرا که رنگ خزان شد بهار یابنشبیب
به هوش باش که "ان کنت باکیا لشیء"
فقط برای حسینم ببار یابنشبیب
همان که از اثر تشنگی به چشمانش
شد آسمان و زمین چون غبار یابنشبیب
همان که آب شد از آن زمان که بر نی دید
که شد به نیزه سر شیرخوار یابنشبیب
حجاب عرش خداوند بود عمهی ما
که شد به ناقهی عریان سوار یابنشبیب
از اهلبیت اسارت نرفته بود زنی
علیالخصوص در آن گیرودار یابنشبیب
ولی بدان پسرم انتقام میگیرد
کشیدهایم اگر انتظار یابنشبیب
دعاکن این شب غمدیده را سحر برسد
زمان غیبت مهدی ما به سر برسد
#مجتبی_خرسندی
eitaa.com/jannatolmahdi
t.me/janatmahdi
اى نفس صبحدم! دعاى که دارى؟
بوى خدا مىدهى، صفاى که دارى؟
عطر بهشتى، ز خاک پاى که دارى؟
مژده چه آوردى و براى که دارى؟
تا بفشانیم جان، تو را به خوش آمد
ماه ربیع است و نوبهار کرامت
ماه شکوفایى کمال و شهامت
در تن هستى دمید، روح سلامت
از برکات طلوع، روز امامت
باز گشودند باب لطف مجدّد
صبح دلان صبح صادق است ببینید
باغ بهشت از شقایق است ببینید
جلوهٔ ربالمشارق است ببینید
روز تجلّاى خالق است ببینید
وز رخ زیباى جعفر بن محمد...
نور ولایت دمیده از نظر او
چشمهٔ کوثر رهین چشم تر او
باقر دریاى علم و دین، پدر او
هم پدر او امام و هم پسر او
نور دل حیدر است و وارث احمد
نهضت علمى که آن امام به پا کرد
کارى چون خون سیدالشهدا کرد
از سر اسلام دست فتنه جدا کرد
آنچه رسالت به عهده داشت ادا کرد
شاهد حسن ازل نشست به مسند
گر همه عالم قلم به دست برآرند
تا به قیامت مدیح او، بنگارند
یک ز هزاران فضیلتش نشمارند
آن که به شاگردیاش چهار هزارند
جمله به فقه و کلام و فلسفه، ارشد
ز آن همه یک چند چهرههاى درخشان
عالم و آگاه در معارف قرآن
مؤمن طاق و هشام و جابر حیّان
زادهٔ مسلم، دگر مفضّل و صفوان
کان همه بودند چون زراره سرآمد...
من که به لب، نغمهٔ ثناى تو دارم
هر چه که دارم من از عطاى تو دارم
دست به زنجیرهٔ ولاى تو دارم
پاى به زنجیرم و هواى تو دارم
دست برون آور و بگیر مرا یَد...
#سیدرضا_مؤید
eitaa.com/jannatolmahdi
t.me/janatmahdi
#امام_عصر_عج
برگرد ای توسل شبزندهدارها
پایان بده به گریۀ چشمانتظارها
از یک خروش نالۀ عشاق کوی تو
«حاجت روا شوند هزاران هزارها»
یک بار نیز پشت سرت را نگاه کن
دل بسته این پیاده به لطف سوارها...
ما را به جبر هم که شده سر به زیر کن
خیری ندیدهایم از این اختیارها
باید برای دیدن تو «مهزیار» شد
یعنی گذشتن از همگان «محض یار»ها...
یک بار هم مسیر دلم سوی تو نبود
اما مسیر تو به من افتاده بارها
شبها بدون آمدنت صبح ظلمتاند
برگرد ای توسل شب زندهدارها
این دستها به لطف تو ظرف گداییاند
ای أیّهاالعزیز تمام ندارها
#علی_اکبر_لطیفیان
eitaa.com/jannatolmahdi
t.me/janatmahdi