#امام_زمان_عج
چشم بر راه تو ماندند پریشانی چند
ناله دارند تو را دست به دامانی چند
کاش باران بزند تا که بشویَد ما را
شرم دارد زِ شما چشم پشیمانی چند
به کجا این سرِ شب خاک به سر میریزی
تا کنارِ تو گشاییم گریبانی چند
گریه کردیم در این خیمه و آرام شدیم
چه لطیف است هوا در پسِ بارانی چند
من که از روضهی تان هیچ نمیفهم هیچ
تا به پایم نرود خار مغیلانی چند
غیر تو حال حرم را چه کسی میفهمد
کاش آواره شوم بین بیابانی چند
هرچه داریم حسین است حسین است حسین
خوشبحال جگر بی سر و سامانی چند
حتم دارم که بیایی شب عباسِ شماست
بشنوم از لبت ای کاش " عموجانی" چند
حسن لطفی
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
یا اباصالح المهدے (عج)
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
ای بی نشان محض نشان از که جویمت
گم گشت در تو هر دو جهان از که جویمت
تو گم نهای و گمشدهی تو منم ولیک
تا یافت یافت مینتوان از که جویمت
دل در فنای وحدت و جان در بقای صرف
من گمشده درین دو میان از که جویمت
پیدا بسی بجستمت اما نیافتم
اکنون مرا بگو که نهان از که جویمت
چون در رهت یقین و گمانی همی رود
ای برتر از یقین و گمان از که جویمت
در بحر بی نهایت عشقت چو قطرهای
گم شد نشان مه به نشان از که جویمت
تا بود که بویی از تو بیابد دلم چو جان
بیرون شد از زمان و مکان از که جویمت
در جست و جوی تو دلم از پرده اوفتاد
ای در درون پردهی جان از که جویمت
(عطار) اگرچه یافت به عین یقین تورا
ای بس عیان به عین عیان از که جویمت
عطار نیشابوری
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#امام_زمان_عج
در عاشقی، تحمّلِ هجران به من رسید
سرگشتگی به کوه و بیابان به من رسید
کشتیِ دل، به نیل و فراتم به گِل نشست
از دوری ات، دو دیده ی گریان به من رسید
هر روز شعله های فراقِ تو گُر گرفت
قلبِ کباب و سینه ی سوزان به من رسید
دندان گرفته ام جگرم را که خون شده
دردی که ره نداشت به درمان، به من رسید
جانم اگر چه هدیه ی با ارزشی نبود
شکر خدا نگاهِ سلیمان به من رسید
باید فقط به سَر بزنم، چاره ای که نیست
دستی که مانده دور زِ دامان، به من رسید
گفتم که می رسی و دل آباد می کنی
آخر چه کردم این دلِ ویران به من رسید
آشفتگی به خاطر تو مَسلکِ من است
من شاکرم که حالِ پریشان به من رسید
قسمت شدند تا که مقاماتِ عالیه
زوزه کشی به دَرگهِ سلطان به من رسید
خون ها به خاک ریخت و سَرها به نیزه رفت
تا اینکه ذکرِ نابِ "حسین جان" به من رسید
رضا رسول زاده
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#حضرت_زینب
مثل یک شیشه ی عِطری که درش وا شده بود
سر جدا از بدن زاده ی طاها شده بود
گشت آکنده ز عِطرش همه ی دشت بلا
بر لب جن و ملَک بانگ خدایا شده بود
لاله هایش همه پرپر شده آغشته به خون
باغبانی که بهارش همه یغما شده بود
عِطرش آمیخت چو با رایحه ای با گل یاس
قتلگَه خواستگه ناله ی زهرا شده بود
زینب آمد که سرِ سرو به دامان گیرد
لیک سر بهر سر نیزه مهیا شده بود
جای یک بوسه نَبُد بر تن آن سرو بلند
و گلو بوسه گه خنجر اعدا شده بود
تا به رگ های بریده سر خود را بنهاد
عالمی غرق در آن صحنه ی زیبا شده بود
و در آن لحظه که زینب همه زیبایی دید
گشت هنگامه به پا محشر کبری شده بود
آفرینش همه میرفت شود کُن فیکون
عرش لرزید و فلک هم کمرش تا شده بود
زین مصیبت چو ز احجار زمین خون جوشید
آسمان گریه کنان زین غم عظمی شده بود
شیشه ی عطر تنش خرد و درش گم شده بود
همچو تسبیح که پاشیده ی اعضا شده بود
بر سِنان تا که سَنان زد سر پر خون حسین
در دل زینب غم دیده چه غوغا شده بود
کس ندانست در آن لحظه به زینب چه گذشت
آه از آن شیشه ی عِطری که درش وا شده بود
جواد کریم زاده
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#امام_زمان_عج
يا اين دل شكسته ی ما را صبور كن
يا لا أقل به خاطر زينب ظهور كن
ديگر بتاب از افق مكه ، ماه من!
اين جاده هاي شب زده را غرق نور كن
با ذوالفقار حضرت مولا ، بيا و بعد
دلهاي شيعه را پرِ حسّ غرور كن
با كوله بار غربت و اندوه خود بيا
از كوچه هاي سينه زني مان عبور كن
امشب بيا كه روضه بخواني برايمان
امشب بساط گرية ما را تو جور كن
يا چند صفحه مقتل كرب و بلا بخوان
يا خاطرات عمه تان را مرور كن
هم از وفاي ساقي لب تشنگان بگو
هم يادي از مصيبتِ سرخ تنور كن
یوسف رحیمی
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#امام_زمان_عج
گناه ، پشتِ گناهُ و گناه ، پشت گناه
چه توبه ای؟! که فقط هست آه ، پشت گناه
جوانی است زمانِ رسیدنِ به خدا
جوانی ام همه اش شد تباه ، پشت گناه
رجب گذشت ... یکی هم به داد من برسد
چرا که نیست دلم رو به راه ، پشت گناه
رسید سوی من آقا و رفت از دستم
دوباره روزی دیدار ماه ، پشت گناه
حکایتی است پر از دردِ خنده ، عاشقی ام
دو چشم خیسِ نشسته به راه ... پشت گناه!
دلیل دارد اگر سر به زیر و غمگینم
به پیش یار شدم رو سیاه ، پشت گناه
گناهِ هیچ کسی نیست ، با خودم قهرم
همیشه رفته سر من کلاه ، پشت گناه
چقدر گفتمت ای دل برو به کرب و بلا
حرم نرفته شدی بی پناه پشت گناه
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#ورود_به_شام
دم دروازۀ ساعات خدا رحم كند
به دلِ عمه سادات خدا رحم كند
محملم پرده ندارد مددي يا ستّار
حاجتم وقت مناجات خدا رحم كند
چشم من تار شده ، يا تو به هم ريخته اي
گريه دار است ملاقات خدا رحم كند
كو علمدار حرم ؟ آبرويم در خطر است
وسط اين همه الوات خدا رحم كند
سَرِ بازار به انگشتْ نشانم دادند
رد شدم با چه مكافات خدا رحم كند
به همان خنجر كُنْدي كه تو را زَجْرَت داد
مي كند شِمْر مُباهات خدا رحم كند
سرت از نيزه زمين خورد دلم ريخت حسين
زير پا رفتي ؟ به لبهات ْ خدا رحم كند
نيزه نيزه شده از بس گلويِ پاره تو
گُم شدي بين جراحات خدا رحم كند
به حرم چون لبِ تو چوبِ حراجي زده اند
تا نميرم ز بليّات خدا رحم كند
چشم يك شهر به دنبال كنيز است حسين
تا كنم حفظ امانات خدا رحم كند
چانه مي زد سَرِ گهواره يكي پيش رباب
بهر تسكين مصيبات خدا رحم كند
قاسم نعمتی
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
کشتی شکست خوردهٔ طوفان کربلا
در خاک و خون طپیده میدان کربلا
گر چشم روزگار بر او زار میگریست
خون میگذشت از سر ایوان کربلا
نگرفت دست دهر گلابی به غیر اشک
زآن گل که شد شکفته به بستان کربلا
از آب هم مضایقه کردند کوفیان
خوش داشتند حرمت مهمان کربلا
بودند دیو و دد همه سیراب و میمکید
خاتم ز قحط آب سلیمان کربلا
زان تشنگان هنوز به عیوق میرسد
فریاد العطش ز بیابان کربلا
آه از دمی که لشگر اعدا نکرد شرم
کردند رو به خیمهٔ سلطان کربلا
محتشم کاشانی
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
ای قوم درین عزا بگریید
بر کشتهٔ کربلا بگریید
با این دل مرده خنده تا چند
امروز درین عزا بگریید
دلخستهٔ ماتم حسینید
ای خسته دلان، هلا! بگریید
در ماتم او خمش مباشید
یا نعره زنید یا بگریید
تا روح که متصل به جسم است
از تن نشود جدا بگریید
در گریه سخن نکو نیاید
من میگویم شما بگریید
اشک از پی چیست تا بریزید
چشم از پی چیست تا بگریید
در گریه به صد زبان بنالید
در پرده به صد نوا بگریید
تا شسته شود کدورت از دل
یک دم ز سر صفا بگریید
نسیان گنه صواب نبود
کردید بسی خطا بگریید
سیف فرغانی
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
امان از دل زینب(س)
در حیرتم که با جگر او چه کار کرد
زهری که آب کرد دل سنگِ خاره را
زینب رسید نالهکنان، زودتر حسین
پنهان کنید این جگر پاره پاره را
تا سرفه کرد طشت پُر از داغِ کوچه شد
میخواند جای او جگرش درد واره را
در کوچه دید ضربهای از پشت دست خورد
بعدش شنید ضربهی دستی دوباره را
سیلی از این طرف زد و از آن طرف شکست
دیوار بسته بود به او راهِ چاره را
میرفت صبح زود به کوچه همیشه تا..
..پیدا کند بقیهی آن گوشواره را
هفتاد تیر بر کفننش زار میزدند
تا که کنند یاد تنی تکهپاره را
لایوم مثل کرببلا ، نیزه میزدند
کمکم زیاد کرد حرامی شماره را
انگار حرصِ حرمله خالی نمیشود
پیش رُباب میشکند گاهواره را
دارد حسین رو به حرم گریه میکند
وقتی که شمر داشت به زنها اشاره را...
حسن لطفی
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#امام_زمان
#امام_حسن_مجتبی_علیهالسلام
بر درد دل مردم این شهر طبیب است
آنمرد که در خانهی خود نیز غریب است
از او نشنیدهست و ندیدهست بهجز صدق
دنیای پلیدی که فقط فکر فریب است
ای در پی معنای کرم آمده اینجا
هرخواستهای قبل سوال تو مجیب است
کُشتی که گرفتند خودش را به زمین زد
از کودکیاش در پی شادی رقیب است
تنهاست، که در لشکر طوفانزدهی او
نه عابس و نه حُر و نه جُون و نه حبیب است
پاسخ شده بر آن همه لطف، این همه غربت!
والله! عجیب است، عجیب است، عجیب است!
یکعمر به او طعنه زده جای تشکر!
آن را که از این سفرهی همواره، نصیب است
بر زخم دلش دیدن این صحنه نمک ریخت
بر منبر او قنفذ نامرد خطیب است
از زهر، جگرگوشهی زهرا جگرش سوخت
این رسم زمانهست؛ فراز است و نشیب است
حتی به دل قاتل خود نیز نظر داشت
از بس که رئوف است، کریم است، نجیب است
عمریست که از غربت او داغ دل ما
بیتیست که در ماه صفر نقش کتیبهست؛
«یارب ز سر لطف رسان مرگ حسن را
کز آتش کوچه جگرش غرق لهیب است»
#مجتبی_خرسندی
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#امام_حسن
میسوزد از زهر جفا پا تازبانم
چون چوب خشکی گُر گرفته استخوانم
من کشتهء همخانه ای نامهربانم
در بین شهر خویش هم بی آشیانم
من طعمه گاه سوء قصد زهر هستم
با کوچه های زادگاهم قهر هستم
من سفره داری کردم و آزار دیدم
از غم فلک را بر سرم آوار دیدم
دشمن که جای خود ستم از یار دیدم
بین خلائق خویشتن را خوار دیدم
کردم صبوری غصّه را بر خود خریدم
من از حرامی فحش ناموسی شنیدم
هر کس رسید از راه قصد جان من کرد
زخم زبان یا ناسزا مهمان من کرد
یا شک به اسلام من و ایمان من کرد
یا که خیانت بر من و احسان من کرد
یکروز مانند خدا من را ستودند
روز دگر سجاده از پایم ربودند
من این همه غم دیده ام امّا غمی نیست
پیش غمی که مثل این غم ماتمی نیست
بر داغ جانسوز دل من مرهمی نیست
من داغدار مادرم داغ کمی نیست
من داغدار کوچه ام افسرده حالم
کابوس کوچه مانده در خواب و خیالم
یادم می آید که فدک را پس گرفتیم
ارث پیمبر ما تَرَک را پس گرفتیم
سهمیهء نان و نمک را پس گرفتیم
از چاه تیره ما فلک را پس گرفتیم
خوشحال سوی خانه مان بودیم راهی
یکدفعه زد سایه به ما ابر سیاهی
ابر سیه سایه به روی ماه انداخت
دربین کوچه بحث تُندی راه انداخت
بر آن سند تا چشم خود ناگاه انداخت
بر جان من تا روز محشر آه انداخت
آمد سند را از کف مادر بگیرد
طوری به مادر زد که در کوچه بمیرد
نامرد وقتی دست نحسش را هوا بُرد
حتّی خدا را در فلک این صحنه آزُرد
با کینه طوری زد که گفتم مادرم مُرد
که استخوان گونهء مادر تَرَک خورد
یک لحظه قلب مادرم از کار افتاد
جای سرش بر صفحهء دیوار افتاد
مجتبی صمدی شهاب
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
درد دارم ای پدر در قسمت پا بیشتر
چون اثر کرده به پایم خار صحرا بیشتر
گر چه گل انداخته رویم ز سیلیها ولی
بر تنم انداخته شلاقها جا بیشتر
بارها از ناقهها افتادهام با سر ولی
قامت من ای پدر شد از کمر تا بیشتر
دست بر پهلویم و از دیده میریزم سرشک
روزها خیلی کم اما نیمهشبها بیشتر
تا نیندازد سرت را از سر نیزه زمین
ما قسم دادیم خولی را به زهرا بیشتر
از سر بغضی قدیمی بر سر ما سنگ رفت
از تو کینه داشتند اما ز مولا بیشتر
این که چشمش را عمو بالای نیزه بسته بود
ای پدر هستیم فکر این معما بیشتر
گر چه بوسیدند رویت را تمام سنگها
دوست دارم که ببوسم من لبت را بیشتر
بعضی اوقات ای پدر جان جای کل کاروان
میزدند این بیحیاها عمهام را بیشتر
تو کنار قتلگاه عمو کنار علقمه
آرزو دارم بمیرم من همینجا بیشتر
#مهدی_نظری
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#پیامبر_اکرم
بس کُن عزیزِ تا سحر بیدار بس کُن
کُشتی مرا از گریه ی بسیار بس کُن
ای چند شب بیدار مانده آب رفتی
ای چند شب گریانِ من اینبار بس کُن
بس کُن کنارِ بسترم خیس است زهرا
آتش نزن بر این تنِ تَب دار بس کُن
رویت ندارد طاقتِ این اشکها را
طاقت ندارد اینهمه آزار بس کُن
باید ببینی روزهایِ بعد از این را
باید بمانی با غمی دشوار بس کُن
باید بگویم روضه های بعد خود را
باید بسوزی بعد از این دیدار بس کُن
ای کاش بعد از من کسی جایت بگوید
با هیزم و با آتش و دیوار بس کُن
ای کاش میگفتند خانوم بچه دارد
ای کاش میگفتند با مسمار بس کُن
در کوچه می اُفتی کَسی غیر از حسن نیست
با گریه می گوید که در انظار بس کُن
در کوچه می اُفتی و می گوید به قنفذ
اُفتاد دستِ مادرم از کار بس کُن
دستت مغیره بشکند حالا که اُفتاد
از چادر او پایِ خود بردار بس کُن
بگذار یک جمله هم از گودال گویم
خون گریه ات را کربلا بگذار بس کُن
وقت هزار و نُهصد و پنجاه زخم است
ای نیزه ی خونبار این اصرار بس کُن
این ناله هایِ دخترت پیشِ حرامی است
با شمر می گوید نزن نشمار... بس کُن
حسن لطفی
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#امام_حسن
در کوچه پای آمدنش تیر میکشد
از سمت گوش تا دهنش تیر میکشد
این طفل هر زمان که به در میکند نگاه
بی وقفه چار چوب تنش تیر میکشد
مادر چقدر دلنگران سکوت اوست
فهمیده سینه ی حسنش تیر میکشد
سیدحسن رستگار
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#امام_حسن
تو طفل بودی و حتی گمان نمی کردی
میان کوچه کسی هتک حرمتی بکند
به مادری که خداوند کوثرش خوانده
کسی لگد بزند یا جسارتی بکند
به قصد خانه از این کوچه ها گذر کردید
ولی چه حیف که مادر به مقصدت نرسید
چو دست های بزرگش به قصد سیلی رفت
"پریدی از سر جایت ولی قدت نرسید"
ز روی پوشیه زد تازه این چنین شده است
چه خوب شد که تو آن جا مراقبش بودی
چو برق از سر مادر پرید و می افتاد
چه خوب مثل عصایی مراقبش بودی
هنوز لحظه ی رفتن میان کوچه ی تنگ
تو با تمام تصاویر درد سر داری
نگاه کردم و دیدم نوشته یا زهرا
به روی لخته ی خونی که از جگر داری
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
دارم به سر هوای تو یا ثامن الحجج
می خواهم از خدای تو یا ثامن الحجج
قسمت کند دوباره شوم زائرت شبـی
دل میرود برای تو یا ثامن الحجج
گر قسمتم شود به خراسان سفر کنم
بوسم درِ طلای تو یا ثامن الحجج
در خاک کوی ضامن آهو قدم زنـم
خوانم فقط ثنای تو یا ثامن الحجج
جنت شده به مقدمت ایران و خاک طوس
قربان آن سرای تو یا ثامن الحجج
کی میشود به بارگهت خادمی کنم
یا که شوم گدای تو یا ثامن الحجج
بی اختیار اشک به این دیـده پر شود
خوانم اگر رثای تو یا ثامن الحجج
حاجت گرفته هرکه مشرف شده یقیـن
ای بیشمار عطای تو یا ثامن الحجج
این خادم حریم تو #عباسعلی نژاد
جوید فقط رضای تو یا ثامن الحجج
علی اصغر عباسعلی نژاد
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
آن که با عشق حسینی گشته همدم زینب است
آن که بر سرّ شهادت بوده محرم زینب است
آن که شور افکنده با شور حسینی بر جهان
از ازل خو کرده با صد محنت و غم زینب است
آن که نامش زین اَب خوانده رسول کردگار
چون نگویم من صفای اسم اعظم زینب است
آن که بر خواند حدیث امّ ایمن بر امام
من به جرأت گویم آن زن هم حسین هم زینب است
آن که کاخ ظلم و استبداد را با یک خطا
بکند و افکند از پی و بن ریخت بر هم زینب است
دامن شير خدا بين شيرزن میپرورد
در شهامت برتر از سارا و مريم زينب است
آن که اندر مجلس گردنکشان قد کرد علم
چون حسین بر دشمنان یکدم نشد خم زینب است
با برادر درد دل ميكرد اينسان تا سحر
آن كه ريزد از فراقت اشک ماتم زينب است
وصف زینب را ز من مشنو بیا در کربلا
خود بین چون حامی ناموس عالم زینب است
ملجا اهل حرم تا ظهر اگر عباس بود
شب نگهبان در کنار نهر علقم زینب است
پرچمت گر سرنگون شد من نگه میدارمش
غم مخور بعد از تو پشتیبان پرچم زینب است
منزوی هرگز مزن بیهوده لاف عاشقی
این حسین تنها یک عاشق دارد آن هم زینب است
#رحیم_منزوی
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
ای آنکه دوست دارمت اما ندارمت
بر سینه میفشارمت اما ندارمت
ای آسمان من که سراسر ستارهای
تا صبح میشمارمت اما ندارمــــت
در عالم خیال خودم چون چراغ اشک
بر دیده میگذارمت اما ندارمـــــــت
میخواهم ای درخت بهشتی، درخت جان
در باغ دل بکارمــت اما ندارمـت
میخواهم ای شکوفهترین مثل چتر گل
بر سر نگاه دارمــت اما ندارمــت
سعید بیابانکی
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
بسم الله الرحمن الرحیم
زبانزد
سرها به نیزه رفته و تنهاست بر زمین
داغی ندیده صفحهی تاریخ اینچنین
افتاده بود عرش خداوند روی خاک
وقتی «بلندمرتبه شاهی ز صدر زین...»
اما در آن میانه علم را بلند کرد
با عزت و وقار زنی از تبار دین
جانم فدای شیرزن و خطبهاش، که گفت؛
«صَبرَاً عَلی قَضائِکَ یارَبَّالعالَمین...»
آری، صدا صدای رسای سکینه بود
در اوج اقتدار و سرافرازی و یقین
آتش گرفت منبر شام و دل یزید
از آن خطاب حیدری و لحن آتشین
شانوشکوهوشوکت خود را به رخ کشید
با آن که بود لشکر کفّار در کمین
گفت؛ ای گروه ظالم! با اهلبیت حق
کاری که کردهاید، نکردند مشرکین!
اف بر شما که پاس امانت نداشتید
در حق خانوادهی پیغمبر امین
ای اهل مکر و حیله و عصیان؛ «تَبَاً لَکُم»
ای ننگ بر شما که ندارید غیر کین!
گیرم که پر شدهست جهان از یزیدیان
گیرم که سربهسر شده عالم پر از لعین
گیرم که آمدهست هزاران غم از یسار
گیرم هزار داغ رسیدهست از یمین
گیرم تبر شدند تمام درختها
گیرم که مارها زده بیرون از آستین
اما هزارشکر که نام «حسین» ما
شد بر رکاب خاتم پیغمبران نگین
این نام در دوعالم از این پس زبانزد است
وقتی به نام نامی حق است همنشین
حق با تبار ماست که هرکس به حق رسید
هم بر «حق» آفرین زد و هم بر «حقآفرین»
تا روز حشر پرچم ما بر فراز رفت
پس با شما نشانهی ننگ است بر جبین
بر کشتههای کربوبلا نوحه میکنند
در عرش حق ملائکه با نالهی حزین
صبح و مسا امام زمان گریه میکند
بر این مصیبتوغمعظمی که شد قرین
پایان این معادله اما خوش است، خوش
تا از مناره میرسد این صوت دلنشین؛
از بام کعبه، حضرت خورشید اهلبیت
آمد به انتقام شهیدان...، بیا ببین.
#مجتبی_خرسندی
#حضرت_سکینه_سلاماللهعلیها
#امام_زمان
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
هر کس که در این میکده زحمت نکشیده
راه کج سیرش به سعادت نکشیده
مردم به تملق به بزرگی نرسیدند
شاهیم به احسان تو منتنکشیده
خسرانزده آن است که در عالم فانی
با جان و دلش بار محبّت نکشیده
از شام سیاه دل ما بیخبران است
خورشید اگر پرده ز صورت نکشیده
درد است که در خنده معصیت و غفلت
از چشم ترت بنده خجالت نکشیده
تأثیر دعای سحرت بوده که زهرا
بر اسم من بیسروپا خط نکشیده
یابنالحسن امروز بیا درگذر از من
تا کار به فردای قیامت نکشیده
مانند حسین بن علی هیچ شهیدی
با جوهر خون صحنه عزّت نکشیده
در رخت اسیریست ولی دختر حیدر
پیروز نبرد است و حقارت نکشیده
در کوفه و در شام بلا هیچ خبیثی
چادر ز سر آیه عصمت نکشیده
#محمدجواد_شیرازی
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
از بس گناه روز مرا خار میکند
شب دورم از نگاه تو ای یار میکند
چشم بهخوابرفته و آلوده مرا
کی در سحر صدای تو بیدار میکند
با بیخیالی از گنهم رد شوم ولی
خود را سر نماز پدیدار میکند
گاهی من از نماز که لذت نمیبرم
پیداست دل سیهشده بد کار میکند
وای از نگاههای حرام و خطای چشم
بر من چقدر لطف که ستّار میکند
حتی گهی نگاه حلالم شود حرام
گاهی حلال چشم مرا تار میکند
باید فقط به لطف حسینی پناه برد
ما را خدا قبول به دلدار میکند
یک روضه حسین خطاپوش عالم است
این روضه کار توبه بسیار میکند
ما را به کربلا برسانید نیمهشب
مادر رسید و گریه ز اسرار میکند
پایین پای مرقد ارباب بیکفن
دل را تمام عمر گرفتار میکند
#ناشناس
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
بسم الله الرحمن الرحیم
«السَّلاَمُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْمَنْعُوتَةُ فِي الْإِنْجِيلِ
الْمَخْطُوبَةُ مِنْ رُوحِ اللَّهِ الْأَمِينِ
السَّلامُ عَلَيْكِ يَا شَبِيهَةَ أُمِّ مُوسىٰ.»
معما
زدی پیوند «آلهاشم» و «آلیشوعا» را
کهتو ازسالهایقبل دیدی خواب حالا را
اگرچه جسم تو در بند کاخ روم بود، اما
دلت از شوق اقیانوس طی میکرد دریا را
کسی _غیر از تو_ از راز تو باید باخبر میشد
تو خود اما خبرداری دلیل این معما را
اگر ذکر تو «لاخَوفٌ عَلَیهم» شد در آنغربت
به هرآیینه دیدی روح «لاهُمیَحزَنون»ها را
چنان از شوق «سُرَّ مَن رَءا» از قصر میرفتی
که انگاری شبیه کعبه دیدی هر کلیسا را
در آن شیرینترین رویا چهها رخ داد ایبانو؟
که بر دامان خود دیدی مسیحای مسیحا را
همین که نام «نرجس» را برای خود پسندیدی
از آن پس تا ابد نشناختی دیگر «ملیکا» را
عروس حضرت زهرا شدن آنقدر لذت داشت
که با سختی نمیرفتی مسیر دشتوصحرا را
زبان شاعران حقا که از وصف تو الکن ماند
چه باید گفت اوصاف «شبیهاُمِّموسی» را؟
جهان از ابجد نام بلند تو یقین دارد
که روزی فتح خواهد کرد فرزند تو دنیا را
«شفاعت کار مادرهاست، شاعرها خبر دارند»
بیا لطفی کن ای مادر شفاعت کن دل ما را
#مجتبی_خرسندی
#امام_زمان
#حضرت_نرجس_خاتون_سلاماللهعلیها
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi