eitaa logo
جان و جهان
501 دنبال‌کننده
769 عکس
34 ویدیو
1 فایل
اینجا هر بار یکی از ما درباره چیزی سخن میگوید، از آفاق تا انفس.🌱 ارتباط با ما؛ @m_rngz @zahra_msh
مشاهده در ایتا
دانلود
_ بسیاری از متن‌هایی که در کانال جان و جهان، با نظم و ترتیب پشت سر هم می‌نشینند، حاصل قلم زدن مادرانی هستند که در گروهی به نام «مداد مادرانه» دور هم جمع شده‌اند و مشقِ نوشتن می‌کنند. یکی از سرنخ‌هایی که اخیراً اهالی مداد درباره آن نوشته‌اند، از این قرار بوده: «روایت زندگی در غربت» ؟ همه‌ی بچه‌ها دوست دارند بروند خارج. من هم فکر می‌کردم دوست دارم تا وقتی که قرار شد بروم. ده، دوازده ساله بودم. توی حیاط باصفای مادربزرگ مشغول بستن چمدان بزرگی بودیم برای رفتن. دخترداییِ تهرانی‌ام قرار بود برای تحصیل به آمریکا برود، من را هم، چون همسن و سالش بودم می‌خواستند بفرستند. دلم پر از غم بود. طاقت نداشتم ولی انتخابی هم نداشتم. قرآن کوچکم را برداشتم اما در چمدانی که برای دیار کفر بسته شده بود، به سختی برای خدا جا پیدا می‌شد. فکر این که دیگر در خیابان‌ها گنبد طلایی امام رئوف را نبینم دیوانه‌ام می‌کرد. عجیب بود که دل کودکانه‌ام، حس دلتنگی برای خانواده نداشت. دستم را روی چمدان که کنار درخت بزرگ توت بود گذاشتم. قرآن به زحمت در آن، جا شده بود. چشمانم را بستم. تمام سوزِ دلم را آه کشیدم. وقتی دوباره چشمانم را باز کردم در رختخواب بودم. رویای کودکانه‌ای بیش‌تر نبود. غربت من در رویا بود و عجیب تلخ بود. در جان و جهان هر بار یکی از مادران، درباره چیزی سخن می‌گوید، از آفاق تا انفس...🌱 http://eitaa.com/janojahanmadarane https://ble.ir/janojahan https://rubika.ir/janojahaan