eitaa logo
جامعه فعالان مردمی اربعین
6.3هزار دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
1.8هزار ویدیو
161 فایل
🚩 جامعه فعالان مردمی اربعین آدرس شبکه‌های اجتماعی؛ ▫️ @jarbaein مدیر کانال جهت ارتباط: 📲 @Jfarbaeen ادمین دوم @jarbaen گروه هم‌افزایی 🔗 eitaa.com/joinchat/265552363C88db9317b7
مشاهده در ایتا
دانلود
علیهاالسلام 🔹طواف🔹 در حریم خانه ماندی اعتکاف این است این سوی مسجد شعله‌ور رفتی، مصاف این است این خطبۀ تو واژه واژه ذوالفقار دیگری‌ست جلوۀ آن تیغ پنهان در غلاف، این است این از امام از کعبه گفتی، بستی احرام دگر بی‌امان دور علی گشتی! طواف این است این رو گرفتی پیش نابینا، حیا آن است آن نیمه‌شب تابوت می‌خواهی، عفاف این است این می‌رسد روزی که چشم آسمان روشن شود بر مزارت کعبه می‌گوید مطاف این است این 📝 🌐 shereheyat.ir/node/5384 ❇️ جامعه فعالان مردمی اربعین ✅@jarbaein
هدایت شده از شعر هیأت
علیهاالسلام 🔹تسبیحِ‌ گریه🔹 توان واژه کجا و مدیح گفتن او؟ قلم قناری گنگی‌ست در سرودن او.. چه دختری، که پدر پشت بوسه‌ها می‌دید کلید گلشن فردوس را به گردن او چه همسری، که برای علی به حظّ حضور طلوع باور معراج داشت دیدن او چه مادری، که به تفسیر درس عاشورا حریم مدرسۀ کربلاست دامن او بمیرم آن همه احساس بی‌تعلق را که بار پیرهنی را نمی‌کشد تن او دمی که فاطمه تسبیح گریه بردارد پیام می‌چکد از چلچراغ شیون او از آن ز دیدۀ ما، در حجاب خواهد ماند که چشم را نزند آفتاب مدفن او 📝 🌐 shereheyat.ir/node/5842@ShereHeyat
علیهاالسلام فرازی از یک 🔹قصه را تازیانه می‌داند🔹 به دعا دست خود که برمی‌داشت بذر آمین در آسمان می‌کاشت به تماشا، مَلَک نمازش را نردبانی ز نور می‌‏پنداشت چه نمازی؟ که تا به قبّۀ‏ عرش بُرد او را و نردبان برداشت! پرچم دین ز بام کعبه گرفت بُرد و بر بام آسمان افراشت بس که کاهیده بود، شب او را شبحی ناشناس می‌انگاشت خصم بیدادگر ز جور و ستم هیچ در حقّ او فرو نگذاشت! تا نینداختش به بستر مرگ دست از جان او مگر برداشت؟ قصه را تازیانه می‌داند در و دیوار خانه می‌داند :: آتش کینه چون زبانه کشید کار زهرا به تازیانه کشید دشمن دل‌سیه، به رنگ کبود نقش بی‌مهری زمانه کشید آتش خشم خانمان‌سوزش پای صد شعله را به خانه کشید در میانش گرفت شعلۀ‏ کین پای حق را چو در میانه کشید همچو شمعی که بی‏‌امان سوزد شعله از جان او زبانه کشید.. قامتش حالت کمانی یافت بس‌که بار الم به شانه کشید سبحه، مشق سرشک او می‌‏کرد بس‌که نقش هزار دانه کشید بر رخ این فرشتۀ معصوم نتوان پردۀ‏ فسانه کشید قصه را تازیانه می‏‌داند در و دیوار خانه می‌داند :: سخن از درد و صحبت از آه است قصۀ درد او چه جان‌کاه است راه حق، جز طریق فاطمه نیست هر که زین ره نرفت، گمراه است.. در مسیری که عشق می‌‌تازد تا به مقصود، یک‌قدم راه است در بهاران، خزان این گل بود عمر گل‌ها همیشه کوتاه است با غم او، دلی که بیعت کرد تا ابد در مسیرِ الله است این که بر لب رسیده، جان علی‌ست دل گمان می‌کند هنوز، آه است.. هر که آمد، به نیمۀ ره ماند غم فقط با دل تو همراه است آن که بعد از کبودی رخ تو با خسوف، آشتی کند، ماه است قصه را تازیانه می‌داند در و دیوار خانه می‌داند.. :: بی تو ای یار مهربان علی! شعله سر می‌کشد ز جان علی بی تو ای قهرمان قصۀ‏ عشق ناتمام است داستان علی.. خطبۀ‏ ناتمام زهرا کرد کار شمشیر خون‌فشان علی خواست نفرین کند، که زهرا را داد مولا قسم به جان علی- -که ز قهر تو ماسِوا سوزد؛ صبر کن صبر، مهربان علی! ذوالفقار برهنۀ سخنش کرد کاری به دشمنان علی، که دگر تا ابد به زنهارند از دم تیغ جان‌ستان علی با وجودی که قاسم رزق است ساخت عمری به قرص نان علی بعد او، خصم دون که می‌‏پنداشت به سه نان می‌خرد سنان علی، بود غافل که چون به سر آید دورۀ صبر و امتحان علی دشمنان را امان نخواهد داد لحظه‌‏ای تیغ بی‌امان علی.. دیدم انصاف را به کوچۀ عشق سر نهاده بر آستان علی عشق چون من ارادتی دارد به علی و به خاندان علی.. رفت زهرا و اشک از دنبال وز پی او روان، روان علی.. باز مانده‌ست سفرۀ دل او غم و درد است، میهمان علی درد دل را به چاه می‌گوید رفته از دست، همزبان علی آن شراری که سوخت زهرا را، سوخت تا مغز استخوان علی قصه را تازیانه می‌داند در و دیوار خانه می‌داند 📝 🌐 shereheyat.ir/node/27@ShereHeyat
علیهاالسلام 🔹بی‌تفاوت‌ها🔹 بعد از این‌که دفن شد آن شب پیمبر در سکوت سُست شد ایمان مردم، مُرد باور در سکوت شد غدیر خم شبیه رازهای سر به مُهر محو شد از خاطرات، آن حج آخر در سکوت کینه‌ها سر باز کرد و فتنه‌ها آغاز شد آتش آن کینه‌ها شد شعله‌ورتر در سکوت شهر، تنها در هجوم فتنه چشم خیره داشت لال بود و گنگ بود و بُهت‌آور در سکوت فتنۀ نَمرود شد آتش‌بیار معرکه هیزم آوردند مردم بار دیگر در سکوت سوخت میراث پیمبر در میان شعله‌ها بسته شد دستان حق؛ دستان حیدر در سکوت در میان بی‌تفاوت‌های بی‌اصل و نسب سوخت آیه آیه آیه قلب کوثر در سکوت دختر آیینه را در کوچه‌ها سیلی زدند شد شنیده آن صدای تلخ، بهتر در سکوت روزِ روشن در میان کوچه افتاد از نفس در میان هَجمه‌های شعله‌پرور در سکوت بین طوفان‌های بی‌غیرت، میانِ گرد و خاک پُربها شد چادر زهرای اطهر در سکوت :: در هجوم بی‌صدایی، یک نفر فریاد شد فاطمه در بین آن خوف و خطر فریاد شد از نفس افتاده بود، اما نفس‌ها را بُرید چون رسول‌الله آمد، چون پدر فریاد شد ذوالفقاری از کلام آورد و در آن معرکه پیش رفت و پیش رفت و بیشتر فریاد شد از محمد، از پدر تا گفت قدری گریه کرد گریه کرد و باز با چشمان تَر فریاد شد از کتاب‌الله ناطق گفت؛ از مولا علی رو به منبر کرد و با خون جگر فریاد شد بر سر این بی‌تفاوت مردمِ از حق گریز در میان صحن مسجد با تشر فریاد شد :: آه اما هر چه او فریاد شد، فریاد شد دید تنها عده‌ای را مات و مضطر در سکوت بعد از آن زهرای اطهر ذره ذره آب شد شد شبیه یک خیالِ گریه‌آور در سکوت در غریبی گوشۀ آن خانۀ ماتم‌زده ماند تا جان داد روزی بین بستر در سکوت غسل داد او را امیرالمؤمنین با اشک چشم زیر نور ماه، با چندین کبوتر در سکوت روی برگ لاله‌ها با خون دل باید نوشت نیمه‌شب تشییع شد آن یاسِ پرپر در سکوت از امیرالمؤمنین آن شب امانت را گرفت در میان قبر، دستانِ پیمبر در سکوت ناکجاآباد شد دنیای بعد از فاطمه بی‌نهایت شد غم ساقی کوثر در سکوت می‌رسد پایان این جریان به روز رستخیز می‌رسد وقتی سواره بین محشر در سکوت 📝 🌐 shereheyat.ir/node/5981@ShereHeyat
هدایت شده از شعر هیأت
علیهاالسلام 🔹گره‌گشا🔹 چکیدۀ گل رخسار مصطفی زهراست عصارۀ نفحات خوش خدا زهراست سلالۀ خلف ختم مرسلین یعنی خلاصۀ همه آیات انبیا زهراست.. زلال نور رسالت در او نمایان است چرا که آینۀ مصطفی‌نما زهراست کسی که ذکر دعایش میان هر دو نماز شده‌ست ورد زبان فرشته‌ها زهراست گلی که باغ شهادت از او به بار نشست چراغ‌دار شهیدان کربلا زهراست دلا چو غنچه شکایت ز کار بسته مکن امیدوار که باشی، گره‌گشا زهراست اگر که کوه غم افتاده روی شانۀ تو علاج کار تو یک یا علی! و یا زهراست! اگر چه کشتی پهلو گرفته می‌ماند تو را چه باک ز توفان که ناخدا زهراست مگو که راه رسیدن به عشق طولانی‌ست چرا که فاصله‌اش از حسین تا زهراست مراقبت کن از آن مضجع شریف، ای عشق به هوش باش که دار و ندار ما زهراست چنین غریب اگر در بقیع پنهان است مسلّم است که گنجی گران‌بها زهراست مدینه! گوهر ما آرمیده در دل تو گواه باش که گنجینۀ حیا زهراست اگر در آتش کین سوخته‌ست خانۀ او تو دردمند بیا خانۀ شفا زهراست.. دلا سراغ مگیر از مزار پنهانش نگاه کن ز کجا تا به ناکجا زهراست 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1254@ShereHeyat
هدایت شده از شعر هیأت
علیهاالسلام 🔹صبر🔹 برای خواندن اول یاد می‌گیرند الفبا را الفبا یافتم در متن قرآن نام زهرا را خدا از خلق عالم بیت زهرا بود مقصودش بنا کرد از اضافات همان گِل، کهکشان‌ها را ستون خانه را تا عرش بالا برد و نادان‌ها بنا کردند پای آن بنا، دیوار حاشا را چه می‌فهمد کسی این در برای شخص پیغمبر تداعی می‌کند دروازۀ عرش معلا را اگر توحیدشان را با حضور قلب می‌خواندند نمی‌انداختند امروز پشت گوش «اسری» را اگر یکبار می‌خواندند کوثر را چه می‌دیدند؟ مقام حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها را.. چه می‌بینم خدا! وا شد به جایی پای بعضی‌ها که بی‌رخصت محمد هم به آن نگذاشته پا را.. دری را با لگد وا می‌کنند اکنون که میکائیل از آن در می‌برد هر روز و هر شب رزق دنیا را دری را با لگد وا می‌کنند اکنون که عزرائیل بر آن با نیت قربت کشیده بال و پرها را اگر در بشکند شاید بفهمند اهل این کوچه که در یک تُنگ جا داده‌ست پیغمبر دو دریا را اگر بیرون بیاید از غلاف صبرِ حیدر، تیغ حریفی نیست بین جمعیت این مرد تنها را ولی مولا شدن تنها به تیغ و زورِ بازو نیست خدا این بار می‌خواهد بسنجد صبر مولا را نگردید ای جماعت! قبر زهرا را نمی‌یابید! علی تنها درون سینه جا می‌داد غم‌ها را 📝 🌐 shereheyat.ir/node/5853@ShereHeyat
علیهاالسلام 🔹دیوار و در🔹 کاش در باران سنگ فتنه بر دیوار و در‎ سینۀ آیینه را می‌شد سپر، دیوار و در زخم بود و شعله‌ای، بال هما آتش گرفت زآشیان سوخته دارد خبر دیوار و در...‏ خانۀ وحی پیمبر در بلا پیچید و شد، باغ پرپر، سرو زخمی، نوحه‌گر دیوار و در...‏ دختر پیغمبر و تدفین پنهانی به شب؟‎! وای بر امّت، کند لب وا اگر دیوار و در حیرتی دارم من از صبری که بر حیدر گذشت‎ ذوالفقار آرام بود و شعله‌ور، دیوار و در استخوانی در گلو، خاری به چشم، آتش به جان‎ ناله‌ها در چاه گاهی، گاه بر دیوار و در گریۀ پنهان حیدر از نفاقی آشکار شاهد سوز علی شب تا سحر، دیوار و در از فدک تا کربلا، یک خطّ طغیان بیش نیست‎ سوخت آنجا خیمه، اینجا در شرر، دیوار و در 📝 🌐 shereheyat.ir/node/2277@ShereHeyat ❇️جامعه فعالان مردمی اربعین ❇️ @jarbaein
هدایت شده از شعر هیأت
علیهاالسلام 🔹ای زخمی محبت عالم!🔹 گهواره نیست کودکی‌ات را فلک؟ که هست فرمانبر تو نیست سما تا سمک؟ که هست وقتی به خواب می‌روی ای کوثر کثیر لالایی خدیجه نباشد، ملک که هست آن روزۀ سه روزه نیازی به نان نداشت ای زخمی محبت عالم! نمک که هست وقتی حضور گریه تو را آب می‌کند اشک علی نشسته برای کمک که هست نقش کبود شانه‌ات از ضربه‌های در بر شانهٔ شبان سیه نیست حک؟ که هست مُردیم از فراق تو، دل با چه خوش کنیم؟ قبری که نیست از تو به جا؟ یا فدک که هست... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1192@ShereHeyat
علیهاالسلام 🔹طواف🔹 در حریم خانه ماندی اعتکاف این است این سوی مسجد شعله‌ور رفتی، مصاف این است این خطبۀ تو واژه واژه ذوالفقار دیگری‌ست جلوۀ آن تیغ پنهان در غلاف، این است این از امام از کعبه گفتی، بستی احرام دگر بی‌امان دور علی گشتی! طواف این است این رو گرفتی پیش نابینا، حیا آن است آن نیمه‌شب تابوت می‌خواهی، عفاف این است این می‌رسد روزی که چشم آسمان روشن شود بر مزارت کعبه می‌گوید مطاف این است این 📝 🌐 shereheyat.ir/node/5384@ShereHeyat ❇️جامعه فعالان مردمی اربعین ❇️ @jarbaein
علیهاالسلام 🔹پنجره فولاد🔹 صحبت از دستی که رزق خلق را می‌داد شد هر کجا شد حرف از بانو به نیکی یاد شد... او که جای خود، گلوبندش اسیر آزاد کرد حُر هم از یمن ادب بر نام او آزاد شد... معنی نازک برای روضه‌اش آورده‌ام وقت پروازش پرستویی اسیر باد شد با پر زخمی دعاگوی شب همسایه بود دست او روزی‌رسان خانۀ صیاد شد این در آتش گرفته زود حاجت می‌دهد این در آتش گرفته پنجره‌فولاد شد روضۀ مظلومه بعد از رفتنش مکشوفه شد تا مصیبت‌خوان کوچه صورت مقداد شد... بعد پیغمبر اگر چه با تبسم قهر بود لحظه‌ای با دیدن تابوت، زهرا شاد شد اشک‌‌هایش گاه می‌گوید حسن، گاهی حسین گریه‌‌های آخرش موقوفۀ اولاد شد مریم آمد تا شریک گریۀ کوثر شود روضۀ او کاف و هاء و یاء و عین و صاد شد 📝 🌐 shereheyat.ir/node/4119@ShereHeyat ❇️جامعه فعالان مردمی اربعین ❇️ @jarbaein
هدایت شده از شعر هیأت
علیهاالسلام 🔹لیلة‌القدر نبی🔹 دنیاست چو قطره‌ای و دریا، زهرا کی فرصت جلوه دارد اینجا زهرا؟ قدرش بوَد امروز نهان چون دیروز هنگامه کند و لیک، فردا زهرا خالق چو کتاب خلقت انشا فرمود، عالم چو الفبا شد و معنا، زهرا طاها و علی دو بی‌کران دریایند وآن برزخ ما بین دو دریا، زهرا بر تخت جلال از همه والاتر بر مسند افتخار، یکتا زهرا در آل کسا محور شخصیّت‌هاست مابین اَب و بَعل و بنیها، زهرا او سرّ خدا و لیلةالقدر نبی‌ست خِیر دو سرا درخت طوبی، زهرا سرسلسلۀ‌ نسل پیمبر، کوثر سرچشمۀ‌ نور چشم طاها، زهرا تنها نه همین مادر سبطین است او فرمود نبی: اُمّ ابیها، زهرا! هنگام شفاعت چو رسد روز جزا کافی‌ست برای شیعه، تنها زهرا حیف است «حسانا» که در آتش سوزد آن شیعه که ورد اوست: زهرا، زهرا 📝 🌐 shereheyat.ir/node/156@ShereHeyat
علیهاالسلام 🔹اسم اعظم🔹 خدا نوشت به اسم شما سپیده‌دمان را و آفرید به نام شما زمین و زمان را نوشته بود خدا پیش از آفرینش دنیا به مهر حضرت صدّیقه آب‌های روان را به قلب پاک شما ریخت چشمه‌های یقین را ز کنه ذات شما دور ساخت حدس و گمان را... همیشه‌های خداوند بوده‌اید از آن رو که آفرید به پاس شما تمام جهان را... اشارتی‌ست به دست همیشه سبز شماها بهارتان که ندیده‌ست رنگ و بوی خزان را... به اسم اعظم زهرا گشوده‌اند رسولان اگر به معجزه‌ای قفل دردهای نهان را... در این همیشه که غربت نشسته بر سر عالم سپرده‌ایم به دستانتان دل نگران را... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/4437@ShereHeyat ❇️جامعه فعالان مردمی اربعین ❇️ @jarbaein