eitaa logo
برونند زین جرگه هشیارها
282 دنبال‌کننده
187 عکس
26 ویدیو
10 فایل
به نامِ او به یادِ او که مَحبّتش معنی‌بخشِ زندگی است... جُرعه‌های مَحبّت برای مُقیمان و راهیانِ «کیشِ مهر»
مشاهده در ایتا
دانلود
...سهلْ کاریست گُذشتن ز تماشای بهشت هر که صبرْ از رُخِ خوبِ تُو کُنَد ایّوب است بی کشش، کوششِ عاشق به مقامی نرسد فارغ از سعی بود سالک اگر مجذوب است دل‌پذیرَست ز نزدیکیِ گُل نُشترِ خار هر جفایی که ز محبوب رٓسد محبوب است... @jargeh
باش در دایم اگر جویایی کاین بُراقی‌است که تا عرش ناستد جایی پای من بر سرِ گنج است ز جمعیتِ دل نیست در دستم اگر چون دگران دنیایی لاله را نعل بوَد بر سرِ آتش در کوه در رهِ سیلِ حوادث تو چه پا برجایی چشمِ خفّاش ز خورشید ندارد قسمت ورنه در دیده‌ی روشن‌گهران پیدایی طوقِ هر فاخته‌ای دیده‌ی حیرت زده‌ای است در ریاضی که بوَد سَروِ سَهی بالایی چشمِ کوته‌نظر آیینه‌ی ظاهربین است ورنه در سینه‌ی هر قطره بوَد دریایی صائب از هر دو جهان قطعِ نظر آسان است اگر از جانبِ بود ایمایی @jargeh
چـه پَـروا از عِتـاب و نـاز، عُشّـاقِ بَلاجـو را که عاشق مَدِّ احسان می‌شُمارد چینِ ابرو را 🌐 اینستاگرام @jargeh
دل رفته رفته رنگِ لبِ لعلِ او گرفت زین باده، رنگِ کوهِ بَدَخشان سبو گرفت گل‌رنگ گشت تیغِ شهادت ز زخمِ ما این آب از صفای گُهر رنگِ جو گرفت بر روی آفتاب چو شبنم گُشاد چَشم هر پاک‌گوهری که دل از رنگ و بو گرفت ته جرعه‌اش به صبحِ قیامت شفق دهد جامی که دیده از لب مِیگونِ او گرفت گوهر حدیثِ پاکی دامانِ او شنید از شرم، هر دو دستِ صدف را به رو گرفت از شیرِ مادرست به من مِی حلال‌تر زین لُقمه‌ی غمی که مرا در گلو گرفت دستِ فَلَک کجا به گریبان من رسد؟ از شش جهت چُنین که مرا غمْ فرو گرفت جُز خون شدن، امیدِ نجاتم نمانده است از بس دلِ مرا به میانْ آرزو گرفت دستِ دُعای خلق بوَد پُشتبانِ عمر زان خم به پای ماند که دستِ سبو گرفت دست از جهان نَشُسته مکُن آرزوی عشق کاین نیست دامنی که توان بی‌وضو گرفت ز ناز دایه‌ی بی مهر فارغ است طفلی که با مکیدنِ انگشت خو گرفت @jargeh
✔️ : 1️⃣ وَصلِ مُدام بِه بوَد از وَصلِ گاه گاه مُستغنی از وصالِ تُواَم با خیالِ تُو ✍🏻 🏷️ @jargeh
چون میانِ من و او دست دهد جمعیت؟ که به دست آمدنش می‌برد از دست مرا @jargeh
صائب به این خوشم که مرا آزموده‌اند شیـرین‌لَبان به باده‌ی تلـخِ عِتـاب‌ها... @jargeh
هدایت شده از 
صد آرزو به گرد دلم در طواف بود از حیرت جمال تو بی آرزو شدم Delban
هدایت شده از به وقت شاعری
عاشق از هر دو جهان تا نکند قطع نظر نیست ممکن که به جانان برساند خود را -
🖤 گر قسمتِ ما باده و گر خونِ جگر بود ما نوبتِ خود را گذراندیم و گذشتیم
آب درظرفِ سُفالین خوش‌ترست از جامِ زَر می‌بَرَند از عُمرْ لذّت خاک‌ساران بیش‌تر... @jargeh