طنز حافظ شیرازی و عبید زاکانی.pdf
2.54M
هدایت شده از به وقت شاعری
رخ نازنین مپوشان همه زیر زلف مشکین
بگذار روز و شب را ز هم امتیاز باشد
#سروش_اصفهانی
با یادِ شانههای تُو سَر آفریده است
ایزد چهقدر شانهبهسَر آفریده است
#غلامرضا_طریقی
@jargeh
برونند زین جرگه هشیارها
با یادِ شانههای تُو سَر آفریده است ایزد چهقدر شانهبهسَر آفریده است #غلامرضا_طریقی @jargeh
میخواست کوره در دلِ انسان بَنا کند
مقدور چون نبود، جگر آفریده است...
@jargeh
دل رفته رفته رنگِ لبِ لعلِ او گرفت
زین باده، رنگِ کوهِ بَدَخشان سبو گرفت
گلرنگ گشت تیغِ شهادت ز زخمِ ما
این آب از صفای گُهر رنگِ جو گرفت
بر روی آفتاب چو شبنم گُشاد چَشم
هر پاکگوهری که دل از رنگ و بو گرفت
ته جرعهاش به صبحِ قیامت شفق دهد
جامی که دیده از لب مِیگونِ او گرفت
گوهر حدیثِ پاکی دامانِ او شنید
از شرم، هر دو دستِ صدف را به رو گرفت
از شیرِ مادرست به من مِی حلالتر
زین لُقمهی غمی که مرا در گلو گرفت
دستِ فَلَک کجا به گریبان من رسد؟
از شش جهت چُنین که مرا غمْ فرو گرفت
جُز خون شدن، امیدِ نجاتم نمانده است
از بس دلِ مرا به میانْ آرزو گرفت
دستِ دُعای خلق بوَد پُشتبانِ عمر
زان خم به پای ماند که دستِ سبو گرفت
دست از جهان نَشُسته مکُن آرزوی عشق
کاین نیست دامنی که توان بیوضو گرفت
#صائب ز ناز دایهی بی مهر فارغ است
طفلی که با مکیدنِ انگشت خو گرفت
#صائب_تبریزی
@jargeh
⛵ جای کشتی در بندرگاه امن است؛ امّا این آن چیزی نیست که کشتیها برای آن ساخته شده باشند.
📚 هر دو در نهایت میمیرند
✍🏻 #آدام_سیلورا
🎒 مطالعه کتاب در «کتابراه»
@jargeh
برونند زین جرگه هشیارها
آفتٰاب به چِهرهی گُلگونِ تُو رَشک میوَرزد؛ وَقتی کِه در افُقِ عِشق طُلوع میکُنی و هَرگز غُروب نم
بعد از اینکه مرا کُشتی،
خونخواهانم از تُو شاکی شدند!
امّا پیکرِ بیجانم همچنان برای دفاع از تُو سینه سپر میکرد؛
همان سینهای که دشنهی تُو را در آغوش داشت!
📚 #برای_هیچ_کس
✍🏻 #مهدی_قنبریان_دهکردی
@jargeh
فعلاً سرم گرم مردن است
قول بده صبر میکنی
تا جانم را بکنم
زیرِ سقفی شکسته پیدایم کنند
در کفنم جا به جا شوم
نفسی تازه کنم
برایت زیتون و گل بیاورم
برایم چای بریزی
از مردنت بگویی
با جزئیات
قول بده سر و ته قصه را هم نیاوری
میخواهم بدانم آیا عزرائیل نلرزید از زیباییت
وقتی در آغوشت میگرفت
باید بدانم دقیقاً چه قدر حسودی کنم به مرگ
قول بده هیچ چیز را پنهان نمیکنی
قول میدهم همه چیز بین خودمان بماند
همه را بگو
تا مهمانهایمان برسند
✍🏻 #گراناز_موسوی
#شعر_معاصر
🖼️ تصویرساز: زهرا مرندی
@jargeh
✔️ #جادوی_خیال:
1️⃣ #وصل_مدام
وَصلِ مُدام بِه بوَد از وَصلِ گاه گاه
مُستغنی از وصالِ تُواَم با خیالِ تُو
✍🏻 #صائب_تبریزی
🏷️ @jargeh