«چه برنامه ریزی جانداری!
هدفگذاری های دقیق و پله به پله.
و در همه جوانب از مادری ام گرفته تا نوشتن های متعدد و ارتباطات با دوستان و آشنایان و ده ها شاخه دیگر از درخت عمری که دارد به ۴۰ نزدیک می شود. دیگر باید ثمری بدهد تا دیر نشده.
میان این بالا و پایین ها ذهنم می رود سراغ آینده بچه هایم. این فکر از جا بلندم می کند. سری به هر سه تاشان می زنم. رواندازها را تا شانه هایشان بالا می کشم. دلم نمی آید بگذارمشان و بروم سراغ کاغذ و خودکار. می ایستم تا بیشتر باور کنم که چقدر مادرم.
🌀نمی دانم نور چراغ ماشین عبوری در خیابان است یا روح پاک بچه ها که بی هوا قلبم را می برد جایی دیگر.
می شوم زنی با چادر نماز در میان اردوگاهی اطراف خان یونس. نمی دانم دقیقاً کجایم. اما هر چه هست اطراف را کمی می پایم. همه خوابند. از اتاقک پارچه ای مان بیرون می روم تا زیر نور ماه کمی به خودم فکر کنم.
زن دیگری چادر نماز به سر رد می شود و با اشاره سلام می دهد. این روزها تمام ما در غزه همین طور می پوشیم، لباس شب و روزمان این است.
می نشینم روی آجرهایی که بچه ها برای نشستن بالای هم چیده اند.
🔅می خواهم به آینده خودم و فرزندانم بیندیشم.
می خواهم اما.....
اما نمی توانم.
چون این چیزها برای من کوچک است. چون من افقم بلندتر از این اندازه هاست.
من اینجا، در غزه، میان خاک و خون ایستاده ام تا عقیده ای را پابرجا نگه دارم. مانده ام تا قبله اول همه مسلمانان جهان را حفظ کنم. بچه هایم را و خودم را فدا کنم تا فریاد حق خواهی که اکنون از گوشه گوشه جهان برخاسته بی ثمر نماند.
من کار بسیار دارم، و بچه هایم نیز.
اما برنامه اصلی ما این است که زندگی کنیم، امیدوار و آماده. آماده برای روز فتح بزرگ. برای روز آزادی قدس.
🌀🌀به خودم باز می گردم. نشسته ام کنج اتاق بچه ها.
من همه مادری ام را
و فرزندانم را
تمام لحظاتی را که برای خودم برنامه می ریزم و نقشه هایی که برای ثمر دادن می چینم مدیون زنی هستم که اکنون تمام هدفش حفظ قدرت دنیای اسلام است.
او با هر امکانی که دارد محکم ایستاده.
من چه خواهم کرد؟
باید دفترم را بردارم و شاخه ای دیگر برای درخت عمرم رسم کنم.....
✍فهیمه فرشتیان
#شب_قدر
#هدفگذاری
#غزه
#زنان_غزه
🌊جریان؛ تربیت نویسندهٔ جریان ساز 🌊
💠 @jaryaniha
در جریان باشید! 🌱