eitaa logo
نویسندگان جریان
580 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
127 ویدیو
9 فایل
در جریان باشید. کانال انتشارات @jaryane_zendegi زیرنظر مجموعه فرهنگی تربیتی کتاب پردازان @ketabpardazan_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
محاکمه .pdf
524.9K
🔰انتشار نمایش نامهٔ محاکمه در نشریهٔ کودک و نوجوان کوله پشتی، به مناسبت ده‍هٔ فجر ⁦✍️⁩نویسنده: سرکار خانم سابحه ریاحی از اعضای فعال جریان پیشنهاد دانلود برای: 🔹نویسندگان 🔸دانش آموزان 🔹مربیان تربیتی 🌊جریان؛ تربیت نویسندهٔ جریان ساز 🌊 ‌💠 @jaryaniha در جریان باشید! 🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جریانی های کتاب‌خوان و کتاب‌دوست..سلام؛ شهادت امام موسی کاظم ع رو به شما تسلیت میگم. با پست معرفی انجمن کتابخوانی جریان با شما هستیم که البته موعد این پست، روزهای دوشنبه است که این هفته با تاخیر بارگذاری میشه. ...با ما همراه باشید 🍀 🌊جریان؛ تربیت نویسندهٔ جریان ساز 🌊 ‌💠 @jaryaniha در جریان باشید! 🌱
«یکی از روزهای سرد پاییزی بود. در اتاق جریان دورهم نشسته بودیم و از اهمیت مطالعه‌ی کتاب‌های داستانی در کنار نوشتن حرف می‌زدیم. از تجربیات و سلیقه‌های مان در خواندن داستان‌ها و رمان‌ها گفتیم. درددل می‌کردیم برای نخواندن کتاب‌هایی که مهم بودند اما چون سخت‌خوان بود و حجیم، روی طاقچه یا درون قفسه‌های کتابفروشی مانده‌بود. بعد تصمیم گرفتیم طرح مسئله کنیم تا راهکار بهتری پیدا کنیم. من نظرم را اینطور توضیح دادم: 📚دغدغه مطالعاتی اکثر ما نویسنده‌ها مطالعه‌ی کتاب‌های داستانیست که جزئی از واجبات حرفه‌ی داستان نویسی است. این مطالعات در چند بخش، دسته بندی می‌شود. 👈خواندن انواع داستان‌های کوتاه و بلند در سبک‌ها و ژانرهای متفاوت و از دوره‌های زمانی مختلف گرفته تا ایرانی و خارجی بودن آن‌ها. برای همین گاهی مطالعه‌ی انفرادی با این حجم زیاد از موضوعات، بسیار کند پیش می‌رود. نفیسه در ادامه صحبت های من گفت: مشکل من خواندن داستان های ادبیات کلاسیک غربی است که هم خواندن شان مهم است هم بسیار طولانی و زمان‌بر. که البته من به این نوع داستان ها، سخت‌خوان می‌گویم. ☕️🫖به اینجا که رسیدیم چای دم کشید بود. بعد از نوشیدن یک لیوان چای داغ در هوای پاییزی اتاق، فکری به ذهن مان رسید. 👌بله بهترین گزینه، در کنار مطالعات شخصی، حضور در یک گروه کتابخوانی است تا کار این دسته‌بندی را برای ما انجام دهد و سرعت مطالعه را چند برابر کند. «راه‌اندازی انجمن کتابخوانی برای گروه جریان...» اما... ماجرای نیازهای کتابخوانی یک نویسنده از نظر ما، در همین جا ختم نشد...» 🌊جریان؛ تربیت نویسندهٔ جریان ساز 🌊 ‌💠 @jaryaniha در جریان باشید! 🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«سه نفر بیشتر نبودیم. دست‌هایمان را می‌گرفتیم پشت سرمان و وقتی سرود می‌خواندیم، حس یک گروه سرود ۲۰ نفره جلوی یک آمفی تئاتر به ما دست می‌داد. از تماشاچی برایتان بگویم. فقط دو نفر داشتیم. البته دو نفر خیلی مهم. دو نفری که اختصاصی دعوت شده بودند. هر سال دهه فجر کتاب‌ سرود را از مدرسه قرض می‌گرفتم و با برادرهایم تمرین می‌کردیم. برای تنها تماشاچی‌هایمان یعنی پدر و مادرم کارت دعوت می‌فرستادیم. مادرم چای دم میکرد و آن ساعت با پدرم در نمایش ما حاضر می‌شدند. نمایش با قرائت قرآن برادرم شروع می‌شد. بعد از آن کنار هم صف می‌بستیم و یکصدا می‌خواندیم: «بهمن خونین جاویدان!... بعد نوبت نمایش بود. نمایشی که با شروع آن ملافه‌های سفید کنار می‌رفت و بازیگران خودشان را معرفی می‌کردند. یک نفر از پایین روی تکه‌های آهن می‌کوبید و موزیک پس زمینه را ایجاد می‌کرد. دقیق بخاطر ندارم نمایش چه صحنه ای را اجرا می‌کردیم. اما آنطوری که خاطرم هست که مادرم چای می‌ریخت و پدرم سر می‌کشید به نظرم بساط سرگرمی و خنده‌ی خوبی برایشان بودیم. این مراسم دهه فجر سه نفره کار هر ساله مان شده بود. انقلاب را ندیده بودیم. اما به همین بهانه انقلابی شدیم...» ✍خانم عودی 🌊جریان؛ تربیت نویسندهٔ جریان ساز 🌊 ‌💠 @jaryaniha در جریان باشید! 🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چهار مرحله مشخص در روند رشد ادبیات کودکان در جهان دیده می‌شود. عصر ادبیات شفاهی که در آن دوران کودکی دوران تعریف‌شده و مشخص نبوده است، لذا کودکان در هر آن‌چه بزرگسالان‌شان به آن دسترسی داشته از طریق شفاهی سهیم می‌شده‌اند. لالایی‌ها، اسطوره‌ها، قصه‌های پریان، حکایت‌ها و داستان‌های حماسی و پهلوانی از آن جمله اند. در قرون وسطی با وجود خط و کتابت و سواد به‌دلیل محدودیت کلیسا، تربیت مدرسه‌ای کودکان که در روم باستان پایه‌ریزی شده بود گسترش نیافت، لذا کودکان نتوانستند از اندک کتاب‌های موجود بهره بگیرند. قرن شانزدهم تا هجدهم با گسترش آزاد اندیشگی و اهمیت یافتن دوران کودکی به‌تدریج کودکان در دایره توجه قرار گرفتند و کار گردآوری ادبیات شفاهی و مکتوب کردن آن‌ها برای کودکان، ادبیات کودکان را وارد دومین مرحله‌ی حیات خود کرد. در این دوران به‌دلیل گسترش صنعت چاپ، کتاب‌های خاص کودکان شکل گرفت که محتوای آن‌ها برگرفته از همان ادبیات شفاهی بود. در قرن هجدهم تحت تأثیر اندیشه‌های روسو نگرش به کودکی کاملاً تغییر یافت و کودکی دوران مستقلی شناخته شد که باید کودک را تحت تعلیم قرار داد و او را به طبیعت انسانی‌اش رساند. در آغاز قرن نوزدهم هانس کریستین اندرسون دانمارکی اولین کسی بود که شروع به نوشتن برای کودکان کرد و ادبیات کودکان را وارد مرحله سوم، که خلق باتوجه به الگوهای ادبی کهن بود، کرد. پیامد آن در قرن نوزدهم و بیستم نویسندگانی در پهنه ی جهان ظهور کردند که تمام توان خود را در خدمت خلق ادبی قرار دادند. قرن بیستم اوج شکوفایی ادبی، تنوع موضوعی و کیفیت هنری آثار مخصوص کودکان شد. در پایان این قرن با گسترش فناوری‌های جدید و انقلاب الکترونیکی، ادبیات کودکان در برابر جاذبه ها و ترفندهای نور، صدا و رنگ در شرایط متزلزلی قرار گرفت. علی‌رغم آن کارشناسان این حوزه با پیشنهاد راهکارهایی امیدوارند کتاب کودک با نوعی تجدید سازمان واقع‌بینانه و پذیرش این اصل که دیگر کتاب تنها رسانه نیست و خواندن در کنار دیدن و شنیدن مطرح می‌شود بتواند به حیات خود ادامه بدهد و رسالت خود را که ایجاد نوعی تفاهم در بین کودکان جهان است به دوش بکشد. منبع: ادبیات کودکان و نوجوانان و ترویج خواندن/ ثریا قزل ایاغ ✍مرجان بهرام زاده 🌊جریان؛ تربیت نویسندهٔ جریان ساز 🌊 ‌💠 @jaryaniha در جریان باشید! 🌱
آن سوی برد و باخت ها نامی که می ماند تویی... 🌊جریان؛ تربیت نویسندهٔ جریان ساز 🌊 ‌💠 @jaryaniha در جریان باشید! 🌱
14.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹با تبریک فرا رسیدن عید سعید مبعث🌹 🔹نماآهنگ‌ ماه فلک 🔸با صدای امیر حقیقت 🔹و شعر محمدمهدی سیار 🌊جریان؛ تربیت نویسندهٔ جریان ساز 🌊 ‌💠 @jaryaniha در جریان باشید! 🌱
فوتبالی که دوست داشتنی شد! خیلی برایم مهم نبود که ایران مسابقه دارد. به طور اتفاقی برد ایران بر ژاپن را دیده بودم و کمی از احساسات نوجوانی ام برانگیخته شده بود، اما باز هم آدم همین ۱۰- ۱۵ سال گذشته بود. آدمی که خیلی وقت بود فوتبال را دوست نداشت. بازی شروع شد. گل اول و دوم را که زدیم در کنار خانواده لذت بردم. اما آیا من دوباره فوتبال دوست شده بودم؟ نه فکر نمی کنم! اما دقیقهٔ ۸۶ زمانی که گل سوم را خوردیم و من هم مثل همهٔ ایرانی ها ناراحت شدم؛ اتفاق دیگری هم داشت برایم رقم می خورد. دقیقهٔ ۸۶ که گذشت سرم را انداختم پایین و گفتم تمام شد. اما دقیقه ای بعد حملهٔ بچه ها توجهم را جلب کرد... و دقیقه ای دیگر، باز هم حمله و باز هم حمله... چشم هایم از دیدن این همه حمله در دقایقی که حالا از ۹۰ هم گذشته بود گرد شده‌بود. درست است که فوتبال تا آخرین لحظه قابل پیش بینی نیست اما قبول کنیم کار آسانی نیست ۱۰ دقیقه مانده به آخر بازی، نتیجه را از تو بقاپند و تو مقاوم باقی بمانی. قبول کنیم که سخت است آن همه دویدن و کوتاه نیامدن. کار رسید به ثانیه های آخر، کار رسید به کرنرهای آخر، کار رسید به آمدن بیرانوند تا وسط زمین. کار رسید به جایی که هیچ چیز برای از دست دادن نداشتیم اما هنوز امید داشتیم. و دویدنی که متوقف نمی شد. سوت پایان خورد. نتیجه بر وفق مراد ما نبود. اما من بعد از سال های سال، حسی خوشایند را نسبت به فوتبال ایران در قلبم تجربه می کردم. حس دوست داشتن فوتبال دوباره به سراغم آمده بود. نه به خاطر نتیجه، بلکه به خاطر آن همه تلاش و تقلا. احساس کردم دوباره ما و فوتبال برای هم مهم شده ایم. بعد از سالها بازی های بی انگیزه و تدافعی، انگار باز هم فوتبال همان فوتبالی شده که لایق دوست داشته شدن از طرف مردم است. فوتبال ِ جنگنده! به قول میثم مطیعی: از چهره‌‌‌تان دور بماند عرقِ شرم! ای یوزپلنگان دمِ غیرت‌تان گرم... ‌🇮🇷⁩ 🌊جریان؛ تربیت نویسندهٔ جریان ساز 🌊 ‌💠 @jaryaniha در جریان باشید! 🌱