eitaa logo
جشنواره {راز}
100 دنبال‌کننده
56 عکس
0 ویدیو
10 فایل
واحد تخصصی جشنواره‌ها و من الله توفیق
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از زهرا
ما برای مسابقه فازخیلی اشتیاق داشتیم. گروه ما از اولین گروه‌هایی بود که مسابقه را شروع کرد و اولش نمی‌دانستیم که امام حسن مجتبی علیه السلام برای ما چه خواسته اند. وقت زیادی سر محتوا گذاشتیم.قرار شد سیر مطالعاتی داشته باشیم.از منتهی الامال شروع کردیم.اما در باب امام حسن چیز زیادی دستگیرمان نشد. ناامید نشیدبم و به مطالعه ادامه دادیم تا یک روز با یک روایت موضوع را یافتیم. یک مسافرت برای من پیش آمد.  رفتم شمال شهر نکا و روستای زوروم. این سفر خیلی به من کمک کرد که بتوانم قلم بزنم و بنویسم اما از آنجایی که هم منتظر و هم خانم فلاح را از خودم لایق تر برای سرگروهی می‌دانستم تصمیم گرفتم که متن را به آنها واگذار کنم و اعتماد صد در صدبه آنها داشتم و قلم آنها را خیلی دوست داشتم. ما تصمیم گرفتیم در مورد کنیزی که امام حسن مجتبی آزادشان کردند با اهدای شاخه گل بنویسیم.  به این فکر کردم که یک گل در مقابل آزادی یک انسان چگونه  محاسبه می شود و تصمیم گرفتیم که به همین موضوع بپردازیم تا وسط های کار نوشته بودیم که ویس استاد واقفی آب سردی شد بر پیکره ی ما، که غیر مستقیم بنویسید غیرمستقیم ؟! . بسیار لجمان گرفته بود. سرنوشت نویسندگی خود را در گرو این مسابقه می دانستیم.  یکی از اعضا که منتظر عزیز بود با کمک احد بانو این مسئله را باز کردند که یعنی چی غیرمستقیم گویی .تصمیم گرفتیم موضوع را کلا عوض کنیم و از نوشته اولیه مان دست بکشیم و یک موضوع جدیدی را انتخاب کنیم که خواسته استاد واقفی و استادانی که مسابقه را طرح کردند در آن گنجانده شده باشد. اما برایمان سخت بود‌ خیلی برای آن زحمت کشیده بودیم و دوستش داشتیم شاید هوی نفس بود  و یه جورایی نمی‌شد بیخیالش شویم و بزاریمش کنار به همین دلیل نمی توانستم تصمیم بگیریم که چه کار باید بکنیم تا اینکه مطلع شدیم هم مهلت مسابقه تمدید شده  و همچنین دو  داستان برای مسابقه می شود فرستاد  واین ما را خیلی خوشحال کرد داستان اولی را ویرایش کردیم توسط منتظر. همه متن  و ویرایش را منتظر زحمت کشیدند و داستان دوم را خانم فلاح نوشتند که آن هم بسیار دلنشین و زیبا بود از نظر ما .من خودم خیلی این داستان را دوست داشتم و افتخار می کنم که با همچنین عزیزانی هم گروه بودم بسیار باعث خرسندی خوشحالی من بود. الان هم خیلی از نتیجه مسابقه راضی هستم پنجم شدن در بین این همه نویسنده خوب که از دوستان ماهستند به نظرم نتیجه بدی نیست و نتیجه تلاش ماست اما اگر بیشتر تلاش می‌کردیم شاید رتبه بهتری می‌گرفتیم اما برای رتبه و نتیجه کار نکرده بودیم ما فقط به عشق امام حسن و نگاه خاص امام حسن قلم  زدیم و مطمئنیم که نگاه آقا شامل حال همه گروه ها شد الحمدلله از همه استادان گرامی خیلی تشکر می کنم  سفری که رفتم  به نشانه هایی  از امام حسن می‌رسیدم که الهام‌بخش بود مثل امامزاده امام حسن  مزار شهید سید مجتبی علمدار در ساری و آرامشی که دریا به من داد و به این نتیجه رسیدم مسابقه فاز شاید همکاری و همفکری بین چند نفر که فکرهای متفاوتی دارند و قلم متفاوتی خیلی زیبا بود که این هم فکری را بین شان ایجاد کرد و خیلی مسابقه خوبی بود امیدوارم ادامه داشته باشد و بتوانیم دوباره ما قلم بزنیم و رشد کنیم و کتاب هایمان را به چاپ برسانیم و به همه اعلام کنیم که از شاگردان باغ انار هستیم ممنون از همه.
سلام و نور‌. وسط این خوشحالی ها یک نکته در مورد معیار و محاوره در داستان نویسی بگم. این حجم از پرداختن به این موضوع و سوال و جواب در باغ انار نشان دهنده این نیست که این موضوع مهمترین موضوع در داستان نویسیه بلکه نشان دهنده اینه که در نوشتن داستان خیلی از قلم ها باید آماده شوند برای نوشتن...یعنی حداقل حفظ ظاهر کنند در تولید داستان. حفظ ظاهر یک بخشی اش همین فهمیدن معیار و محاوره و گونه و لحن و سبک است. با سوال و دریافت جواب یک بخشی از گره های ذهنی باز میشه. ولی تا شما رمان و داستان نخوانید متوجه نمی شوید گیر ذهنی تان دقیقا کجاست. مثلا همین متنی که دارید می‌خونید اصلا داستان نیست که و ما محاوره ننوشتن باشه...میشه هرجوری بخواید این نوع متن ها رو بنویسین. ولی معیار نوشتن باعث میشه کم کم معیار نویسی رو به دست بیارید. و توی داستان نویسی اذیت نشوید. یکی از مهمترین کارها هم حذف کردن محتواهایی هست که روی لحن و سبک تون تأثیر دارن... چون همانطور که خوانش کتاب خوب قلم را خوب می‌کند. خواندن متن های هرزه و هرجایی قلم را نابود می‌کند. پس از این مرحله و مراحل مقدماتی دیگر (مثلا وایراست فنی و دستور زبانی و غلط املایی...) هرچه سریعتر عبور کنید. اصلا قابل قبول نیست که یک نفر غلطهای املایی رو با اینکه قبلا بهش توضیح داده شده تکرار کنه... اگر از این مراحل عبور نکنید وجدی نگیرید هیچ وقت جدی گرفته نخواهید شد. سراسر زندگی پر از سوژه است. تند تند سوژه هایتان را یادداشت کنید. مرتباً در ذهنتان پالایش‌شان کنید. خوب‌هایش را همیشه در گوشه ذهنتان داشته باشید و تا فرصت و فراغتی می‌یابید بنویسیدش. تا به خود بیایید زیر تابوتتان دارند لااله الا‌الله می‌گویند و کودک ده ساله ای گوشه مراسمتان به جای فاتحه دارد پیس‌پیس می‌گوید و کیک یزدی می‌خورد و دست شما برای همیشه خالی است. فرصت ها گذشته و هیچ ردی از اندیشه شما و هنر شما برای نسل بعدی و بشریت باقی نمانده. این هشت سال گذشته هم پر غصه بود و هم پر قصه. قصه های تلخ و شیرین...حکومت عده‌ای از نخبگان بر مردم که بعضی هاشان ذره ای اعتقاد به انقلاب و شاید اسلام نداشتند... پس از این سوژه های فراوان چندتاییش را رمان کنید تا نسل بعد منبع و رفرنس اش سخنرانی های مقامات دولتی نباشد. اگر رمان تولید کنید می‌توانید درد و رنج مردم در این هشت سال را به نسل بعد منتقل کنید. صراحتا بگویم قالب دیگری این پتانسیل را ندارد. پس توسل کنید و بنوسید. توکل کنید و جهاد قلم را فراموش نکنید. و من الله توفیق. یا علی. نشانی باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741 نمایشگاه باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344
جشنواره {راز}
درختان محترم جایزه هشت میلیونی رو از دست ندهید. داستان کوتاهتان را به این جشنواره بفرستید..‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یا کریمُ یا رب‌ّ ‌ گروه تو سخت‌ترین شرایط زندگیم، قرار شد برای امام‌حسن‌ علیه‌السلام بنویسم. موضوع خیلی کلی بود و هیچ ذهنیتی نداشتیم. از یه طرف دکتر بهم گفته بود باید عمل کنم، از طرفی باید تا نیمه ماه رمضون آماده می‌شد. ولی باید می‌نوشتیم کار برای امام حسن بود. بالاخره، با هم‌فکری دوستان، چند نمونه داستان از کرامات و بخشش‌های امام‌حسن در گروه گذاشته شد. هرکسی درباره داستان تاریخی یا معاصر نظری داد. تااینکه، رسیدیم به داستان آزاد شدن یه برده، توسط امام حسن بخاطر نیکی که به یه سگ کرده بود. یه لحظه خودم رو اون‌جا دیدم، کنار یه باغ خوش آب و هوا که بادخنکش دلم رو برا نوشتن آماده کرد. ناگهان سرنوشت اون سگ، جلوی چشام رژه رفت. شروع کردم به نوشتن، بااینکه خیلی حالم بد بود، تمام تلاشم رو کردم. بالاخره عمل بود و بیهوشی و... معلوم نبود چی پیش میاد. می‌خواستم حالا که مسئولیتش رو قبول کردم، مدیون بچه‌ها نشم. نوشتم و نوشتم. تا اینکه یه روز قبل عمل، داستان تموم شد و اون رو برای یکی از اعضای گروه فرستادم. خداروشکر عمل بخیر گذشت و بعد ازون متوجه شدیم که مهلت تمدید شده. احد جان و استاد صداقت عزیز هم اشکالات داستانمون رو گفتن و تونستیم اون‌هارو برطرف کنیم. در نهایت با هم‌فکری دوستان و نظر دادن‌های تاثیرگذارشون روی طرح اصلی، داستان ما شد "س. ا. ر. ا." از برگزارکننده های این مسابقه و بنیانگذار این باغ انار باصفا که همه ما رو دور هم جمع کرد،سپاسگزاریم. 🙏 ‌‌گروه
خانم یزدانی، خانم امیدیان، خانم شکور و z.sadat.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مسابقه‌ی 🔰 یاس🔰 یارِ احمد سیده نسوان در باغ انار برگزار می‌شود. ✅ جشنواره‌ هنری ( ادبی، گرافیکی ) 🔻🔻قالب آثار 🔸بخش ادبی(داستانی): ◀️ داستان کوتاه 🎁 جوایز: گروه اول: مبلغ ۴۰۰ هزار تومان وجه نقد گروه دوم: کتاب برای همه اعضا گروه سوم: کتاب برای همه اعضا گروه چهارم: کتاب برای همه اعضا 🔸 بخش گرافیکی: ◀️ تایپوگرافی و پوستر 🎁 جوایز: گروه اول: مبلغ ۲۰۰ هزارتومان وجه نقد گروه دوم: جایزه گرافیکی 📅 مهلت ارسال آثار : ۱۰ شهریور تا ۳۱شهریور 📝🔰ارسال آثار: در قالب گروه‌های چهار نفره ♦️در نهایت آثار نهایی باید برای ادمین ارسال شود. @anarstory_admin 🗳 شیوه داوری: تمامی آثار توسط شرکت کنندگان در مسابقه داوری خواهد شد. کانال اطلاع رسانی مسابقه یاس https://eitaa.com/joinchat/4009361527Cba4db5f8ef همه شرکت‌کنندگان مسابقه، الزاما باید در این کانال حضور داشته باشند و مدام پیام‌ها رو چک کنند. در نظر داشته باشید این تنها پل ارتباطی بین برگزارکنندگان مسابقه و شرکت‌کننده‌هاست. ﷽؛اینجا با هم یاد میگیریم. با هم ریشه می کنیم. با هم ساقه می زنیم و برگ می دهیم. به زودی به اذن خدا انارهای ترش و شیرین و ملس. نشانی باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741 نمایشگاه باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 💫سلام و 😍🤩 و دوباره باغ انار بستری را فراهم کرده‌ست برای علاقه‌مندان، تا در یک فضای رقابتی و دوستانه سطح نویسندگی و هنر گرافیک خود را بالا ببرند.✨😌 📢📌معرفی دومین داستان نویسی در 🔰 یاس 🔰 یار احمد، سیده نسوان 🔸هدف جشنواره بالا بردن سطح داستان‌نویسی و هنر گرافیکی و آشنایی هرچه بیشتر درختان باغ انار با فعالیت های گروهی است.⚡️ 🔸دومین دوره مسابقات باغ انار با محوریت بزرگداشت مقام ام المومنین حضرت خدیجه (سلام الله علیها) 🔸 موضوع: حول محور سیره، اخلاق و جایگاه ایشان. ریز موضوعات و پیرنگ‌طور🤔👇 ▫️چتر حمایتی ایشان نسبت به رسول الله ▫️ نگاه تحول خواه ◽️مقاومت دائمی و مدام در طول زندگی با رسول الله ▫️باورمندی به رسول خدا و یار ایشان در همه مراحل بودن ◽️زندگی جهادی و هزینه کردن برای دین خدا(هزینه مالی، جانی، آبروی) و ... در دو حوزه داستان کوتاه و تایپو گرافی کلید می‌خورد‌. 🔻 برای شرکت در : ⭕️تشکیل گروه چهار نفره الزامیست. ⭕️پر کردن فرم برای هر یک از اعضای گروه ضروری‌ست. ⭕️شرکت کنندگان الزاماً از اعضای باغ باشند. ⭕️هر یک از اعضا باید نقش فعال داشته باشند و هم فکری کامل صورت بگیرد. ⚠️در نهایت قلم زن، یک نفر باشد⚠️ ⭕️ قالب آثار داستان کوتاه زیر پنج هزار کلمه می‌باشد. ⭕️ ضمنا با دو یا چند... داستان هم می‌تونید تو مسابقه شرکت کنید، البته بسته با صلاحدید هیئت اجرایی. ⭕️ یک شرکت کننده مجاز است در هر دو بخش شرکت کند به شرط فعال بودن در هر دو گروه. ♨️یک نکته مهم ♨️ دقت بفرمایید مسابقه یاس با مسابقه بانوی هزاره اسلام فرق دارد. ⁉️مهلت تحویل اثر تا ۳۱ شهریور ماه، به آیدی👇 @ANARSTORY_ADMIN 💎◽️◽️💎💎◽️◽️💎💎◽️◽️💎 شرکت کننده‌گان محترم برای اطلاع از روند مسابقه و دریافت اطلاعات در این زمینه می‌تونید عضو کانال زیر بشید: @jashnvare_yas 💎◽️◽️💎💎◽️◽️💎💎◽️◽️💎 نشانی باغ https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344 نمایشگاه باغ https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741
جشنواره {راز}
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 💫سلام و #مسابقه 😍🤩 و دوباره باغ انار بستری را فراهم کرده‌ست برای علاقه‌م
بسم الله الرحمن الرحیم الهی قو علی خدمتک جوارحی... به خوان رحمت سیده نسوان، حضرت خدیجه سلام الله علیها خوش آمدید✨ از امروز سوت مسابقه زده میشه📣 کلیه نکات و اطلاع‌رسانی‌ها و .... از طریق همین کانال صورت خواهد گرفت. پس لطفا کانال رو سنجاق، و مداوم بررسی کنید. موضوع مسابقه، سیره، زندگی و زمانه حضرت خدیجه کبری سلام الله علیهاست. در سرفصل‌های زیر و هزاران سرفصل دیگه، میتونید داستان بنویسید👇🏻 📌چتر حمایتی بودن 📌باورمندی حضرت 📌سیره و روش و منش 📌رویکرد اقتصادی ایشون 📌نگاه تحولی 📌حمایت همیشگی از ولی و همسر و ..... از همین امشب آموزش‌هایی در کانال با این محوریت آغاز میشه به مدد حق🍃 فعلا در مرحله آغازین، مهم‌ترین اقدام، و است. بگردید دنبال منابع. سوژه‌ها در دل تاریخ منتظر شما هستند... {موفقیت شما آرزوی ماست.} یا علی مدد
یا عشق سلام و رحمت محمدی✨ به اولین مبحث آموزشی در راستای جشنواره یاس، خوش آمدید. چیزی که مبنای فاز بوده و حالا مبنای یاسه، . این داستان گفتن غیرمستقیم، روشی داره که مربوط میشه به کهن‌الگوها. کهن الگو در اصطلاح این طور تعریف میشه👇🏻 شمایل، کمال مطلوب یا سرمشقی است که الگویی جهانی محسوب می شود. کهن الگوها در اسطوره شناسی، ادبیات و هنرها یافت می شوند، و عمدتا الگوهایی سمبلیک و ناخودآگاه هستند که مرزهای فرهنگی را در می نوردند. دانشنامه اینکارتا هر داستانی، در نهایت می‌رسه به یک کهن‌الگو. یعنی ما هر داستانی بنویسیم، اگر زوایاش زده بشه و عمیق بشیم، در ترین لایه، می‌رسیم به کهن الگو. ◀️انگار کنید کل برگ‌ها و تنه‌ی یک درخت رو هرس کنیم. ریشه همون کهن الگوست. ◀️اطراف ما خونه زیاده. ولی بچه که بودیم خونه رو به شکل یک مربع با سردر یک مثلث می‌کشیدیم، اون مربع و مثلث میشه کهن الگوی خانه. ◀️خداوند در طول سالیان، میلیاردها و تریلیاردها انسان با چهره مختلف خلق کرده. ولی ما در کودکی انسان رو اینجور می‌کشیدیم: چشم چشم دوابرو، دماغ و دهن یه گردو. این تصویر ساده، کهن الگوی انسانه! پس کهن الگو مبنایی‌ترین و اصلی‌ترین مفهوم یک داستانه. مثال: 📌کهن الگوی هاچ زنبور عسل میشه . 📌کهن الگوی بینوایان و کزت میشه . 📌کهن الگوی یوسف پیامبر میشه یا . یعنی اصل ماجرا از فقدان و نبودن یوسف شروع شد... وگرنه اگر یوسف جلوی چشم یعقوب بزرگ می‌شد، اون همه ماجرا شکل نمی‌گرفت و .... 📌تعداد زیادی از کهن الگوها در قصه عظیم عاشوراست که در پادکست داره پردازشش میکنه. حتما چند نمونه گوش کنید. و موارد مشابه... کهن الگو خودش دو دسته میشه: 1⃣کهن الگوهای پیرنگی و 2⃣ کهن الگوهای شخصیتی. 🔸با دومی خیلی کار گسترده‌ای نداریم. شخصیتی که باید ازشون الگو برداریم مشخصه: حضرت خدیجه سلام الله علیها. چجوری؟ مثال میزنم. کهن الگوی خیلی از شخصیت‌های خلق‌شده‌ی ایرانی، . این کهن الگو از روی شخصیت معزز مولا علی علیه السلام برداشته شده. درویش_پهلوان کسیه که امکانات داره، ولی ازش استفاده شخصی نمیکنه. قوت بازو داره اما به ضعفا کمک میکنه، قدرت سیاسی داره اما برای خودش و نزدیکانش بهره‌ای نمی‌بره. مثل ، مثل و و ... یعنی هیچکدوم از این شخصیت‌ها نیستند اما از صفات و ویژگی‌های علوی ساخته و الگوگیری شده‌اند. 🔸کهن الگوی پیرنگی هم برداشت مبنایی از یک قصه تاریخیه. قصه ما قصه حضرت خدیجه است. پس کهن‌الگوهایی که میشه از روی زندگی ایشون برداشت، مشابه اینها میشه: 📌زنی که در راه خدمت به همسرش از هیچ تلاشی دریغ نمیکنه. حتی از تمام مال و ثروتش. مثلا همسر فرمانده‌‌ی جنگی رو تصور کنید که خونه‌اش رو میفروشه و برای رزمنده‌ها مهمات و تدارکات می‌خره. 📌زنی که بزرگترین کمکه برای رسیدن همسرش به اهداف بزرگش. مثلا زندگی یک طلبه بلندپرواز و دغدغه‌مند رو فرض بگیرید. 📌مردی که بعد از رحلت همسرش، بزرگترین حامی‌ش رو و اون سال براش میشه . حالا این مرد باید با چالش‌های بعدی به تنهایی سروکله بزنه. و ... پس کاری که باید انجام بدید اینه: ✔️بخونید. ✔️شخصیت حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها رو بشناسید. و از روی این الگوی کهن، شخصیت منحصربفرد خودتون رو خلق کنید. ✔️قصه زندگی حضرت رو مطالعه کنید و یکی از کهن الگوهایی این قصه رو برای داستان‌تون انتخاب کنید. شخصیت‌تون رو بیارید سال ۱۴۰۰ یا سال ۱۳۵۲ یا ۱۳۶۸ و با قصه‌های تاریخی دیگه پیوندش بدید و بسم الله. حالا شما با محوریت یک الگوی بزرگ، قصه‌ای دارید که مال خودتونه. و شخصیتی دارید که میتونه خوبی و بدی داشته باشه و بی‌محدودیت سندی و تاریخی، حرف بزنه و عمل کنه. ما به این میگیم داستان غیرمستقیم. هرجاش توضیح بیشتر می‌خواست، توی گروه چهارنفره بفرمایید، درخدمتیم. موفقیت شما آرزوی ماست. علی یارتون🍃
«فرازهایی از زندگانی حضرت خدیجه کبری (علیها السلام)» را از طاقچه دریافت کنید https://taaghche.com/book/98980
«ملیکه‌ی بطحاء؛ سلوک محمّدی أمّ‌ المؤمنین خدیجه کبری (س)» را از طاقچه دریافت کنید https://taaghche.com/book/33098
«حضرت خدیجه (سلام‌الله علیها)» را از طاقچه دریافت کنید https://taaghche.com/book/73729
در دوره ای که به «زن» خیلی بهایی نمی دادند و خودمان می دانیم که چه اتفاقاتی می افتاده، حضرت خدیجه این قدر شخصیت برجسته ای بودند که به عنوان ثروتمندترین زن و مدیر در کل حجاز معروف بودند. یعنی این طور نبود که زیر سایه یک مرد به این ثروت برسند و خودشان به شخصه و مستقل چنین کاری را انجام دادند. چنین شخصیتی مسلماً این قدر پیچیدگی خواهد داشت و این قدر می شود داستان در زندگی اش خلق کرد که اصلاً کار یک نویسنده نیست. چند نویسنده دیگر می توانند چند اثر دیگر خلق کنند. تنها رمانی که درباره حضرت خدیجه (س) در ادبیات فارسی نوشته شده، کتاب «یوما» اثر مریم راهی است. رمانی بر پایه زندگی این بانوی بزرگوار که برای هر مخاطب ادبیات دینی و با هر نوع سلیقه ای، حرف هایی جدی و تازه برای روایت دارد. مریم راهی، نویسنده کتاب «فردا مسافرم» درباره سختی نوشتن داستان هایی با مضمون دینی تشریح کرد: متأسفانه راجع به خود شخص حضرت خدیجه اطلاعات تاریخی خیلی کمی بود و این اطلاعات مربوط به زندگی ایشان بعد از ازدواج با حضرت محمد(ص) بود که من را برای نوشتن داستان به زحمت انداخت. کمبود اطلاعات و منابع مرا به سمت داستان سرایی بیشتر برد یعنی مجبور شدم با حفظ حساسیت هایی که بر روی شخصیت های دینی وجود دارد و رعایت اصول داستان نویسی از عنصر خیال خیلی بیشتر استفاده کنم. راهی بیان کرد: تحقیقات من فقط مختص به حضرت خدیجه نبود. تحقیقات گسترده ای درباره حضرت محمد(ص) و همچنین شخصیت های جانبی که در این رمان و در زندگی این دو بزرگوار نقش داشتند؛ چه شخصیت هایی که موافق با اسلام بودند و یا شخصیت های معروفی که مخالف با اسلام بودند و در در زندگی حضرت محمد(ص) و حضرت خدیجه(س) تأثیر داشتند. تحقیقات گسترده ای در مورد دوره صدر اسلام، دوره جاهلیت، آداب و رسوم شان، خرافه گری و هر چیزی که مربوط به مردم آن دوره می شد تا بتوانم تصویر خیلی دقیق تری از مکه و مردمش در رمان ارائه دهم چون هر چقدر که آن تصویر واضح تر می شد، به من کمک می کرد در خلق شخصیت حضرت خدیجه و رسول اکرم(ص) و تفاوت این دو شخصیت با سایر شخصیت هایی که در مکه حضور داشتند. وی با بیان اینکه در نوشتن رمان دینی در برخی موارد دست نویسنده بسته است و نمی تواند بدون محدودیت خیال پردازی کند، اظهار کرد: ادعیه، احادیث، روایات و ترجمه قرآن خیلی به من کمک می کرد ولی جاهایی هم بود که این اتفاق نمی افتاد، من نمی توانستم کاری کنم. مثلاً فرض کنید درباره لحظه ای که حضرت محمد(ص) می خواستند از حضرت خدیجه خواستگاری کنند در منابع مختلف هیچ مطلبی ذکر نشده است. اینجاها کمی کار من سخت می شد. حضرت خدیجه(س) معصوم نیستند ولی تالی تلو معصوم هستند، یعنی من باز هم نمی شود در مورد ایشان هر چیزی را بنویسم و درباره ایشان هم از همان قرآن و احادیث استفاده می کردم. یعنی اتکای من به ترجمه قرآن خیلی زیاد بود. پ.ن: یکی از دلایل مهم تاکید بر غیرمستقیم‌گویی، علاوه بر تاثیر بیشتر و مخاطب گسترده‌تر، محدودیت‌‌ها و خط قرمزهای رمان و داستان آئینی است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جشنواره {راز}
نمونه داستان‌های درباره حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم. از برگزیدگان جشنواره خاتم
جشنواره {راز}
یا عشق سلام و رحمت محمدی✨ به اولین مبحث آموزشی در راستای جشنواره یاس، خوش آمدید. #آموزش #مبحث_اول
علی یار تک تک شما‌.... تک‌تک شما درختان. تک درخت باشید در این بیابان بی شرفی انسانِ امروز. جهان امروز عاری از هر نوریست. نور بیاشامید تا نور تولید کنید. و شما در این مسابقه مقابل مادر نور و مادر همه انوار قلم خواهید زد...
980225 (1).mp3
21.75M
گاهی گوش دادن دقیق یک سخنرانی، معادل مطالعه چندین کتاب است. ✍🏻 بین صحبت‌های استاد دنبال باشید.
یا حق ❓چطور بفهمیم سوژه‌ای که داریم مناسب داستان کوتاه هست یا نه؟ شما در حال شرکت در یک مسابقه‌اید. کار مسابقه‌ها، به نوعی سفارشی میشه. یعنی یکسری محدودیت‌ها و قواعد رو خود مسابقه تعریف میکنه که قانون کلی و جهانی نیست. 💯مثلا داستان کوتاهی که یاس به رسمیت میشناسه، زیر ۵۰۰۰ کلمه است. یعنی شما باید دنبال سوژه‌ای بگردید که ظرف پردازشش، بین ۶ تا ۴۹۹۹ کلمه باشه. یعنی چی؟ ⛔️یعنی سوژه شما باید طوری انتخاب بشه که نهایتا تا ۵ هزار کلمه نیازمند پردازش باشه. نه خیلی کم ماجرا و کوتاه باشه و زیادی بهش بپردازید، نه خیلی گسترده و مناسب رمان که مجبور باشید اطلاعات و گزارش بدید و نتیجه اصلا داستان نباشه. 🤔خیلی از سوژه‌هایی که دوستان در حال انتخاب و پردازش هستند، مناسب و شدنه نه داستان کوتاه. اتفاقات و ماجراهای متنوع، آدم‌های بسیار، و زمان طولانی. درحالی‌که تعریف داستان کوتاه اینه: 📌 اثری است که در آن نویسنده به یاری یک طرح منظم، شخصیتی اصلی را در یک واقعه اصلی نشان می‌دهد و این اثر بر روی هم تاثیر واحدی را القا می‌کند. باید توجه داشت که داستان‌های کوتاه اصولا یک شخصیت اصلی بیشتر ندارند و به ندرت اتفاق می‌افتد که دو شخصیت یک داستان از نظر اهمیت، با هم برابر باشند. (یک شخصیت، در معنای پردازش شده و داستانیش. یعنی کسی که از تیپ بودن، به سمت شخصیت شدن و خاص بودن رفته باشه. یعنی ممکنه در داستان شما پنج تا شش نفر باشند، اما ماجرای اصلی و اتفاقات اصلی، با محوریت یک شخصیت خاص رخ بده) ✍🏻 لبّ کلام اینه: اقیانوس رو نریزید توی یک پارچ. همینطور که با یک قطره، نمیتونید یک پارچ رو پر کنید. سوژه‌تون رو بذارید روی ترازو. ببینید چند شخصیت و چندین ماجرا داره؟ حرف اصلیش در یک کلمه چیه؟ آیا میشه کل ماجرای داستان‌تون رو توی یک روز تعریف کرد؟ آیا برای اینکه بتونید در زیر ۵ هزار کلمه تعریفش کنید، باید تند تند اطلاعات مستقیم بدید به مخاطب؟ مثال میزنم👇🏻 🔸داستان کوتاه گیله مرد از بزرگ علوی: قصه مردی که بخاطر اعتراضات به مالیات گرفتن ناحق دستگیر شده و درمسیر رفتن به زندان، تلاش میکنه فرار کنه. کل داستان در یکی دوساعت در شبی بارانی اتفاق میفته. 🔸داستان کوتاه کباب غاز از جمالزاده: قصه کارمندی که بخاطر ترفیع رتبه، مجبور میشه به همکارهاش ولیمه بده. شرایط جوری میشه که باید با یک غاز، دو بار مهمانی بدن. کارمند با یکی از فامیل‌ها نقشه‌ای می‌ریزند تا این یک غاز به هر دو گروه برسه. کل ماجرا در ظهر دوم فروردین رخ میده. 🔸داستان کوتاه ته خیار از مرادی کرمانی: ماجرای استادی که نیمه شب خوابش نمیبره و حرف‌های دوستش یادش میاد که گفته سر خیار تلخه و مردم اشتباهی ته خیار(نماد زندگی) رو تلخ میدونند. استاد همون نیمه شب میره دم خونه همسایه و سعی میکنه با استدلال و مباحثه، بفهمه بالاخره کدوم سمت خیار تلخه؟ کل این ماجرا حدود یک نیمه شب اتفاق میفته. و مثال‌های مشابه. میتونید هر سه این داستان‌ها رو در یک جستجوی اینترنتی پیدا و مطالعه کنید که دست‌تون بیاد منظور چیه. دنبال سوژه‌ای بگردید که داشته باشه و در زمان کوتاه، با یک ماجرای محدود و یک شخصیت رخ بده. 🔶{موفق بودن یک داستان تا حدودِ زیادی بستگی به میزان کاری دارد که نویسنده‌اش پیش از نوشتن آن انجام می‌دهد. بسیاری از نویسندگانِ مبتدی انرژی فراوانی را صرف نوشتن می‌کنند، آن‌ها تکیه می‌کنند به ایده‌ی اولیه‌ای که به ذهنشان رسیده است و معمولا غریزی می‌نویسند و داستانی را هم به اتمام می‌رسانند؛ اما نتیجه‌ی این شیوه‌ی نوشتن اثری است که می‌توان نامِ نسخه‌ی مقدماتی را بر آن نهاد. چرا که ایده‌ای که به ذهنِ نویسنده می‌رسد نیازمند پرورش است. نویسنده باید قبل از اینکه شروع به نوشتن کند همه‌ی جوانب کار را در نظر بگیرد، به قدر کافی با ایده‌ی انتخابی بازی ذهنی داشته باشد، به شخصیت‌ها، ساختار، قصه و صحنه‌ها فکر کند و از استحکام روابط علی و معلولی و پیرنگ مطمئن شود و جهانی باورپذیر و داستانی را بنویسد. هر چه نویسنده در مرحله‌ی مقدماتی و پرورش ایده دقیقتر عمل کند و وقت بیشتری برای تفکر و ساختن جهان داستان صرف نماید در مرحله‌ی پرداخت و نوشتن اثر موفق‌تر خواهد بود و در نهایت می‌تواند به خوبی داستان را از آب و گل درآورد.} موفقیت شما آرزوی ماست. علی یارتون🍃
هدایت شده از رائع
پی دی اف جامع و کاملیه.بعضی جاهاش عربیه ولی قسمتهای فارسی زیادی هم داره. کاری از موسسه قائمیه اصفهان.
هدایت شده از ملیکه
ایشان از نظر نسب، از طرف پدری به جد هفتم پیامبر و از نظر مادری به جد هشتم پیامبر می‌رسیدند در آخر هردوی این ها به حضرت ابراهیم و اسماعیل می‌رسیدند