خانه که رفتیم فاطمه را بغل کرد. خدا را شکر کرد.
همان جا توی گوشش اذان و اقامه گفت. دهه دوم #فاطمیه بود شب ها میرفت هیئت.
سفارش می کرد شام نخورم تا برایم از هیئت شام بیاورد.
میگفت #نذر حضرت زهراست با بقیه غذا ها فرق دارد شب آخرهم قبل از مداحی آمد خانه.
گفت پاشو برویم هیئت.
دلم نمیآید #هیئت تمام بشود و شما و فاطمه نرفته باشید هیئت.
سفارش کرد توی #هیئت هم بچه را بیدار نگه دارم تا روضه #حضرتزهرا را بشنود.
راوی :#همسرشهید
برشی از کتاب #دخترهاباباییاند
#خاطره
#شهیدجوادمحمدی
#فاطمیه 🏴
┅═ 🖤🥀🖤 ═┅
| @javad_mohammady
🔺پشت ترک موتورش بودم
رسیدیم به یک چهار راه #خلوت
پشت چراغ قرمز ایستاد .
بهش گفتم: امید چرا نمیری..؟!
ماشین که اطرافت نیست؟
🔹بهم گفت: رد کردن چراغ #خلاف قانونه و امام گفته رعایت نکردن قوانین راهنمایی رانندگی خلاف شرعه
پس اگر رد بشم گناهه داداش
من شب تو #هیئت اشک چشمم کم میشه..🍃
#شهید_امید_اکبری✨
✨ @javad_mohammady ✨