eitaa logo
جوادهاشمی"تربت"
431 دنبال‌کننده
547 عکس
72 ویدیو
3 فایل
مدیر کانال : @javadhashemi_torbat_69 تلگرام @javadhashemi_torbat اینستاگرام @javadhashemi69
مشاهده در ایتا
دانلود
جوادهاشمی"تربت"
داستان خوش‌تر از جان، داستان زینب است آستان عشق‌بنیان، آستان زینب است (سلام‌الله‌علیها) تبرّکا" هد
🏴🏴🏴 👆برای پاسخ تا مغرب امشب (سه‌شنبه ۲ مرداد ۱۴۰۳) فرصت باقی است. ◼چند راه‌نمایی: ▪️سروده‌ی خودم () نیست. ▪️ بیت فوق، کسی است غیر از شعرای ذیل: ▪️شاعر مورد نظر، معاصر است ولی در قید حیات نیست. دیوانش دو بار چاپ شده؛ هم با خطّ نستعلیق و هم حروف‌چینی شده. ▪️نیاز به گفتن نیست ولی می‌توانید از بهره ببرید. ؟ http://www.instagram.com/javadhashemi69/ @javadhashemi_torbat
✍با موضوع ، سه شعر داریم که با یک وزن، یک قافیه و یک ردیفند. اینک دو بیت از هر شعر: 🥀 بیمار کربلا به تن از تب، توان نداشت تاب تن از کجا؟ که توان بر فغان نداشت گر تشنگی ز پا نفکندش عجیب نیست آب آن قدر که دست بشوید ز جان نداشت 🥀 در کربلا شد آن چه شد و کس گمان نداشت هرگز فلک به یاد، چنین داستان نداشت او شمع راه قافله در شام تار بود حاجت به نور ماه، دگر کاروان نداشت 🥀 بیمار، غیر شربت اشک روان نداشت بودش هزار درد و توان بیان نداشت دانی به کربلا ز چه او را عدو نکشت؟ تا کوفه زنده ماندن او را گمان نداشت 📘کتاب "از سنگ ناله خیزد" اثر جناب این سه شعر را در کنار هم آورده است. این کتاب، دو نوبت چاپ شده  و به پایان رسیده. دفتر محمل تعداد محدودی از چاپ دوم با طرح جلد بالا👆 را آماده‌ی دارد با و ۱۰۰ هزار تومانی  ارائه می‌دهد. @javadhashemi_torbat
ساقیا! سقاک الله! که توفیق دادی دویست و پنجاه پیمانه در بزنیم و بنوشیم. با حضور استاد و اجرای مهمان ویژه: استاد ساعت ۱۸ الی ۲۰ در هتل صادقیه http://www.instagram.com/javadhashemi69/ @javadhashemi_torbat
سلام علیک "والشّمس" جمال دوست خواهد تابید "والعصر" ولیّ عصر خواهد آمد برای آمدن یار شما به همراه خانواده دعوتید در «نشست شاعرانه‌ی مدح امام حاضر» با حضور استاد اجرای جناب آقای مدیحه‌خوانی حاج شعرخوانی آقایان: (از اصفهان) (از تهران) (از قم) جمعه ۱۴۰۳/۱۱/۱۹_ساعت ۱۹:۳۰ 📌قم، اداره کلّ فرهنگ و ارشاد اسلامی، تالار مرکزی شهر به امید دیدار یار دبیر مهرواره‌ی امام حاضر ➖️➖️➖️➖️➖️ 🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻 🌿🌿🌿🌿🌿 http://www.instagram.com/javadhashemi69/ @javadhashemi_torbat
📝مقدّمه‌ی کتاب 🍀بسم‌الله‌الر‌ّحمن‌الرّحیم🍀 اللّهمّ انّا نرغب الیك فی دولة كریمة تعزّ بها الاسلام و اهله و تذلّ بها النّفاق و اهله ⚛️مطلع نخست: آقا جان! بهانه‌ی غروب جمعه كافی بود تا به محضرتان چند سطری دل‌گریه بنویسم و دل‌مویه بسرایم و اینك كه بهانه‌ی مقدّمه‌ی كتاب «در حسرت طلوع» افزوده شده، این تقارن را به فال نیك می‌گیرم و باز لطفی از الطاف مهربانانه‌ی شما می‌دانم. ⚛️سیّدی و مولای! باقی ماندن بر دین شما و آبای گرامی شما و داشتن اعتقاداتی مرضی حضرتتان، خواسته‌ی قلبی من از شماست و تنفّس در صبح آمدنتان آرزوی روز و شبم. دعای بر آمدن شما را بر خود فرض می‌شمارم و گاه‌گاه این فقره از دعای عصر جمعه ‌را با خود می‌خوانم و از خدای خویش می‌خواهم كه یقین ما را به خاطر طولانی شدن دوران غیبت شما سلب نكند؛ «اللّهمّ و لاتَسلُبنَا الیقین لِطولِ الاَمَدِ فی غَیبته» . ⚛️تجدید مطلع: حال كه در كتابی با موضوع شعر و ادب، قرار است چند جمله‌‌ای ادبی با حضرت موعود (علیه‌السّلام) به سخن بنشینم، چرا از نثرهای ادبی در این زمینه بهره نبرم؟ آری؛ چه دوستش می‌دارم «انعكاس آفتاب» را و نثرهای ادبی ـ آیینی‌اش را. در مقدّمه‌ی كتاب به قلم محمّدرضا سنگری خواندم: «كوشش و انتظار (جدّوا و انتظروا)، شاخص و نشانه‌ی دوستان مهدی (عج‌الله‌تعالی‌فرجه) است و مگر یكی از نشانه‌های این انتظار و جدّیت، قلم زدن برای او و از او گفتن و نوشتن نیست؟» از متن دل‌پسند محمود اكرامی این را برگزیدم: «من آرزوی دیدنت را هر روز وضو می‌گیرم، نماز می‌خوانم و تمام جاده را به انتظارت آب و جارو می‌كنم.» از ختم كلام سیدمهدی شجاعی لذّت بردم: «ظهور تو بی‌تردید، بزرگ‌ترین جشن عالم خواهد بود و عاقبت جهان را ختم به خیر خواهد كرد.» ⚛️مقطع: در زمینه‌ی اشعار مهدوی (علیه‌السّلام) كتاب‌های باارزشی تا به حال زینت‌بخش كتاب‌خانه‌ی تشیع شده است و البتّه تعداد آن به سبب اهمّیت موضوع هنوز «بسیار كم» است. بی‌تناسب نیست كه به عناوین برخی از آنان اشاره داشته باشم: ۱.گل نرگس: . ۲.مناقب منظومه: . ۳.نغمه‌های پیروزی: . ۴.اشک فراق: . ۵.سیمای مهدی موعود (علیه‌السّلام) در آیینه‌ی شعر فارسی: . ۶.آیینه‌ی آدینه: . ۷.در شعاع اسم اعظم: . ۸.برای او: . ۹.آخرین غزل: . ❄️بگذارید برای یافتن نام و نشانی بهتر و بیش‌تر كتب فوق، پیشنهاد مراجعه‌ی به سایت كتاب‌خانه‌ی ملّی را داشته باشم و به سراغ «در حسرت طلوع» بروم و بنویسم كه شرمنده و معترفم كه ۷۲ غزل در این باب، تعداد خیلی اندكی است و امیدوارم توفیق گردآوری اثری فاخر در این مقوله، رفیق راه شود و شاید تكرار چند جلد با همین حدود شعر، روزی در یك مجلّد، تألیف شایسته‌ و بایسته‌ای را به دوست‌داران «آن آفتاب پرده‌نشین» تقدیم كند. 💎شاید وجود «دو نكته» و«دو فقط» در این كتاب، توجّه مخاطب را بیش‌تر به خود معطوف كرده باشد و آن دو، یكی انتخاب فقط قالب غزل از بین قوالب گوناگون شعری است و دیگر این كه از هر شاعر، فقط شاهد یك شعر هستیم؛ یعنی ۷۲ غزل از ۷۲ شاعر. البتّه یادآور دو مهمّ دیگر باید شد؛ نخست این که چینش غزل‌ها به ترتیب حروف الفبایی است و دیگر آن که برخی از غزل‌ها كه بذل محبّت دوستان شاعر بود، برای نخستین بار است كه به چاپ می‌رسد. به امید آن كه قبول افتد و در نظر آید و سخن آخر: یا ایّها العزیز مسّنا و اهلنا الضّرّ و جئنا ببضاعة مزجاة فأوف لنا الكیل و تصدّق علینا انّ الله یجزی المتصدّقین 🖌جواد هاشمی «تربت» آخرین روز تابستان ۱۳۹۱ش شام‌گاه جمعه چهارم ذیقعده ۱۴۳۳ق http://www.instagram.com/javadhashemi69/ @javadhashemi_torbat
جوادهاشمی"تربت"
🌸موج می‌زند🌸 ✍️ماه ذيقعده با چهار شعر به رديف «موج می‌زند»: 🖌 صائب تبريزی (غزل) 🖌 محمّدعلی مجاه
این جا فروغ عشق و صفا موج می‌زند نور خدا به صحن و سرا، موج می‌زند این جا که طور جلوه و سینای ایزدی است از هر کرانه نور خدا موج می‌زند این جا مطاف اهل زمین است و آسمان وز شهپر فرشته، فضا موج می‌زند لبّیک از زبان اجابت توان شنید در این فضا که نور دعا موج می‌زند این جا که رشك هشت بهشت است و هفت چرخ از شش جهت فروغ ولا موج می‌زند از جلوه‌ی جلال تو ای مظهر کمال! نور صفا در آینه‌ها موج می‌زند در کوی تو که ساحل امن است و عافیت دریای بی‌کران صفا موج می‌زند ای کعبه ی امید! که در بارگاه تو نور امید در همه جا موج می‌زند دستی به دست‌گیری دل‌ها دراز کن وین عقده‌ها ز کار دل خسته باز کن 📓سیری در ملکوت،ص۳۶۷ـ۳۶۸ به انتخاب http://www.instagram.com/javadhashemi69/ @javadhashemi_torbat
👌یک غزل و دو نکته: مقابل حرم کعبه ايستاده زنی به تن ز شرم و حيا و وقار، پيرهنی گشود دست دعا سوی آسمان و گريست شکفت غنچه‌صفت لب؛ به زير لب، سخنی که يا رب! از کرم، آسان نمای مشکل من که بار دارم و آزرده جان و خسته تنی ندا به فاطمه بنت اسد رسيد ز حق قدم به خانه‌ی من نه که ميهمان منی در آن مکان مقدّس، قدم نهاد و بزاد گرفت دست خدا را به دست، شيرزنی خدا نهاد «علی» نام خانه‏‌زادش را که روح نامتناهی دميد بر بدنی پيمبر آمد و زد بوسه بر لب و دهنش که آفرين خدا بر چنين لب و دهنی! 1️⃣📚به سند سه کتاب "گنجینه‌ی عرفان" و "یک قطره از دریا" و "ستایشگران خورشید" به ترتیب از و و ، غزل علوی و نسبتاً مشهور فوق از است. 2️⃣کاربرد فعل مرکّبی که در ششمین مصراع شعر آمده و لفظی را که تداعی می‌کند، پسندیده‌ی مخدّرات نیست؛ هر چند که باز شاعر سعی کرده تراشیده و شسته‌رفته به کار ببرد. بیش‌تر از بالا باید اشعار بود. امید که منظورم را گرفته باشید! @javadhashemi_torbat