eitaa logo
کانال رسمی استاد جواد حیدری
4.6هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
380 ویدیو
166 فایل
💻کارشناس ارشد کلام اسلامی مدرس حوزه و دانشگاه کارشناس پاسخگویی به شبهات 🌐پاسخگویی شبهات اعتقادی 🆔 @khameneieshQ
مشاهده در ایتا
دانلود
پرسش 1.وقت غسل جمعه تا چه زمانى است؟ همه مراجع: وقت غسل جمعه از اذان صبح است تا اذان ظهر (هر چند نزديك ظهر بهتر است) و اگر تا اين موقع انجام نداد، مى تواند آن را بدون قصد ادا و قضا بعد از ظهر به جا آورد.[۱] پرسش 2.آيا جايز است قضاى غسل جمعه را وسط هفته انجام داد؟ همه مراجع: مى تواند قضاى غسل جمعه را صبح شنبه تا غروب به جا آورد ولى قضاى آن در روزهاى ديگر وارد نشده است.[۲] پرسش 3. آيا كسى كه حائض است، مى تواند غسل جمعه به جا آورد؟ همه مراجع (به جز سيستانى): آرى، غسل جمعه از زن حائض صحيح است.[۳] آيه اللّه سيستانى: بنابراحتياط واجب، غسل جمعه از زن حائض صحيح نيست.[۴] [۱]. توضيح المسائل مراجع، م ۶۴۴ و وحيد، توضيح المسائل، م ۶۵۰. [۲]. العروة الوثقى، ج ۱، الاغسال المندوبه، م ۱؛ توضيح المسائل مراجع، م ۶۴۴ و وحيد، توضيح المسائل، م ۶۵۰. [۳]. امام، نورى، مكارم، فاضل، تعليقات على العروة الوثقى، ج ۱، احكام الحائض، م ۴۳ ؛ وحيد، تبريزى، منهاج الصالحين، ج ۱، م ۲۳۳ و دفتر: بهجت و صافى. [۴]. سيستانى، منهاج الصالحين، ج ۱، م ۲۳۳. (احكام وضو، غسل و تيمم-پرسمان). @javadheidari110
💠 پرسش: ریشه گله و شکایت و اعتراض انسان نسبت به خداوند چیست؟ ✍️ پاسخ: اجازه دهید برای رسیدن به پاسخ وتقریب ذهن از نمونه های اجتماعی که در زندگی خود شاهد هستیم مثالی بزنیم. به عنوان مثال وقتی انسان نسبت به کسی شناخت کاملی پیدا کرده و او را از هر لحاظ قبول داشته و به او اطمینان دارد، عملکردهای او درشرایط و زمانها و مکانهای متفاوت را نیز می پذیرد و اگر مفهوم رفتاری را از جانب آن شخص فهیم متوجه نشود، این را به حساب دانش کم خود می گذارد نه بد رفتاری آن شخص. با توجه به مثالی که ذکر شد می توان چنین نتیجه گرفت که میزان شناخت انسان نسبت به دیگران، او را در فهم مفهوم رفتارهای آنان مساعدت می نماید. در رابطه با خداوند نیز وضع به همین منوال است.چنانچه انسان خداوند را به خوبی بشناسد و شناخت دقیق و کاملی نسبت به او پیدا کند بدین درجه از اطمینان می رسد که هرآنچه او برایم رقم می زند خیر است، بنابراین چنین شخصی در کوران حوادث معترض نشده و با شکرگزاری و صبر، بهبود اوضاع را از خداوند طلب می نماید. امام صادق علیه السلام می فرمایند: «إِنَّ أَعْلَمَ النَّاسِ بِاللَّهِ أَرْضَاهُمْ بِقَضَاءِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ؛ داناترين مردم نسبت به خداي متعال کسي است که بيش از همه از قضا و قدر الهي راضي باشد.(1) در واقع نتیجه شناخت نسبت به خداوند، رضایت نسبت به قضاء الهی خواهد بود. و یا در روایتی دیگر چنین آمده است: امام کاظم علیه السلام می فرمایند: ینْبَغِي لِمَنْ عَقَلَ عَنِ اللَّهِ أَنْ لَا يَسْتَبْطِئَهُ‏ فِي رِزْقِهِ وَ لَا يَتَّهِمَهُ فِي قَضَائِهِ. بر آن کس که از جانب خدا خرد ورزد [و عقلش به فرمان حق باشد] سزاست که خدا را در روزی ‌رسانى کندکار نپندارد و او را در قضایش متّهم نسازد [و بر او گمان بد نبرد].(2) خرد ورزی و بهره بردن از تعقل نسبت به خداوند یعنی همان شناخت باری تعالی که اگربه روش صحیح انجام پذیرد راضی بودن نسبت به کم و زیاد رزق و روزی و همچنین رضایت به قضاء الهی را به دنبال خواهد داشت. پی نوشت ها: 1. الکافي، ج2، صفحه 60 2.کافی، جلد۲، صفحه61 آدرس کانال: @javadheidari110 🌿🌿🌿🌿🌿🌿
❓پرسش ❔آیا پیامبر اسلام شهید شدند یا به مرگ طبیعی از دنیا رفتند❓ 💠پاسخ؛ ❗️آنچه که از روایات شیعه و سنی بدست می آید آن است که پیامبر گرامی مسموم شده و از دنیا رفتند. 👌امام حسن علیه السلام فرمود: «هیچ یک از ما نمی باشد جز آنکه یا توسط شمشیر از دنیا می رود و یا توسط سم از دنیا می رود» 📚بحار الانوار ج27 ص217 📚کفایه الاثر ص227 👌امام رضا علیه السلام فرمود: «همه ما مقتول و شهید از دنیا می رویم» 📚الفقیه ج2 ص585 📚عیون الاخبار ج2 ص203 👌شیخ صدوق می نویسد: «اعتقاد شیعه آن است که پیامبر در خبیر مسموم شد و توسط همان سم به شهادت رسید» 📚اعتقادات ص109 👌شیخ مفید می نویسد: « پیامبر در روز 28 صفر در مدینه در حالی که مسموم شده بود از دنیا رفت» 📚المقنعه ص456 👌شیخ طوسی می نویسد: «پیامبر گرامی در حالی از دنیا رفت که مسموم شده بود» 📚التهذیب ج6 ص2 ❗️علامه حلی نیز همین مطلب را می نویسد 📚تحریر الاحکام ج2 ص118 👌امام صادق فرمود: «پیامبر در روز خیبر گوشت مسموم را خورد و زمان مرگش فرمود همان گوشت مسموم روز خیبر مرا از پای درآورد و هیچ پیامبر و جانشین پیامبری نیست مگر آنکه شهید میشود» 📚بصائر الدرجات ج1 ص503 👌وفرمود: «زن یهوی گوشت را مسموم ساخت و به خورد پیامبر داد و سبب فوت پیامبر شد» 📚همان مدرک ❗️شیخ کلینی و دیگران از علما نیز مسموم شدن پیامبر گرامی توسط سم زن یهودی را نقل می کنند 📚الکافی ج6 ص315 📚المحاسن ج2 ص470 📚وسائل الشیعه ج25 ص57 👌وفرمود: «گمان می کنید پیامبر به مرگ طبیعی از دنیا رفت یا کشته شد؟ ❗️پیامبر قبل از مرگ توسط آن دو نفر مسموم شد و از دنیا رفت» 📚تفسیر عیاشی ج1 ص200 👌علامه مجلسی می گوید محتمل است هر دو سم در شهادت پیامبر گرامی دخیل بوده است 📚بحار الانوار ج22 ص516 🔴مساله شهادت پیامبر گرامی در کتب اهل سنت نیز مورد اشاره قرار گرفته است. 🗯بخاری می نویسد: «عایشه می گوید:در روزهای پایانی حیات پیامبر به زور در دهان آن حضرت دوایی ریختیم،حضرت با اشاره به ما فهماند که به من دوا نخورانید، ما گفتیم این خودداری پیامبر به خاطر آن است که مریض از دوا بدش می آید ووقتی بهوش آمد فرمود:ایا من شمارا از این کار نهی نکردم؟اکنون به جز عباس که شاهد ماجرا نبوده باید جلوی چشمان من به دهان همه آنان که دراین خانه هستند از همان دوا ریخته شود» 📚صحیح بخاری،ج5 ص120 ح5382 ❔چرا عایشه حرف پیامبر را گوش نداد و به زور در حلق پیامبر گرامی دارو ریخت در حالی که خداوند اطاعت پیامبر را در هر حال لازم و واجب می داند 🔷حشر7 ❔چرا پیامبر از خوردن دوا خود داری کرد مگر پیامبر کودک بوده است که از دوا بدش بیاید❔ایا نعوذ بالله او درک نمی کرد که چه چیزی برایش مفید است و چه چیزی مضر❔ ❔چرا پیامبر دستور به قصاص داد که خودشان نیز از آن دوا بخورند❔ایا پیامبر بدون استحقاق دستور به مجازات می دهد ❗️حاکم در مستدرک می آورد: «به خدا سوگند پیامبر وابوبکر وحسن بن علی با سم و عمر عثمان، علی وحسین با شمشیر کشته شدند» 📚المستدرک علی الصحیحین،ج3 ص61 ح 4395 🗯بزرگان اهل سنت از ابن مسعود نقل کرده اند: «اگر 9 بار سوگند یاد کنم که پیامبر کشته شده است برایم بهتر است تا یک بار سوگند یاد کنم که او کشته نشده است زیرا خداوند اورا پیامبر وشهید قرار داده است» 📚مسند احمد،ج1 ص408 ح3873 📚طبقات الکبری،ج2 ص201 📚المصنف،ج5 ص269 @javadheidari110
⚫️ فرارسیدن سال روز شهادت پیامبر اکرم(ص) و شهادت امام حسن مجتبی(ع) تسلیت باد. 💎کانال رسمی استاد جواد حیدری💎 ╔═─═ঊঈ🔸ঊঈ═─═╗ ©: @javadheidari110 ╚═─═ঊঈ🔸ঊঈ═─═╝
⭕️ چرا امام رضا(ع) ولایتعهدی مأمون را قبول کرد؟ ✅مردم نیاز مبرم به وجود امام داشتند و در آن روزها امت با جریانات فکری و فرهنگی غریبی که توسط زنادقه و ملحدین که شبهات فراوانی را وارد می‌ساختند رو به رو بودند پس بر امام واجب بود که پایمردی کند و امت را نجات دهد. 🖊#استاد_جواد_حیدری 📝جزئیات بیشتر در لینک زیر: #خبر_گزاری_صاحب_نیوز ↪️ snai.ir/975905 🆔 @javadheidari110
💢امامی که هرگز از صبر خسته نشد ✍️کارشناس_اخلاق ✍️جزئیات بیشتر در لینک زیر: http://fna.ir/dd3bo2
رحلت یا شهادت.pdf
224.9K
#پست_پیشگام #استاد_جواد_حیدری #پیامبر_رحلت_یا_شهادت_؟ ⭕️پیامبر خدا با مرگ طبیعی از دنیا رفتند یا شهید شدند؟ 💎کانال رسمی استاد جواد حیدری💎 ╔═─═ঊঈ🔸ঊঈ═─═╗ ©: @javadheidari110 ╚═─═ঊঈ🔸ঊঈ═─═╝
💠 پرسش: برای رسیدن به مقام رضا چه مراحلی را باید طی نمود؟ ✍️ پاسخ: قطعا رسیدن به مقام رضایت به قضاء الهی، به راحتی بدست نمی آید و نیازمند پیش زمینه است. در روایتی از امام سجاد علیه السلام می خوانیم: الزهد عشرة أجزاء فأعلى درجات الزهد أدنى درجات الورع ، و أعلى درجات الورع أدنى درجات اليقين و أعلى درجات اليقين أدنى درجات الرضا ، زهد ده درجه دارد بالاترين درجه زهد پايين ترين درجه ورع است، و بالاترين درجه ورع پايين ترين درجه يقين است، و بالاترين درجه يقين پايين ترين درجه خشنودى [از خدا ]است.(1) با توجه به روایتی که ذکر شد زهد، ورع و یقین پیش زمینه های لازم برای رسیدن به مقام رضاست.یعنی اگر کسی خواست به چنین جایگاهی برسد و راضی به قضای الهی باشد باید از پل زهد و ورع و یقین رد شود.در ذیل به ترتیب مفهوم این سه اصطلاح اخلاقی را متذکر می شویم. «در فرهنگ اسلام زهد به این معنا نیست که انسان از مال و منال دنیوی برخوردار نباشد، بلکه رکن اساسی و حقیقت زهد آن است که آدمی اسیر دنیا و مظاهر آن نگشته و در عین بهره مندی از آن، امیر و حاکم بر آن باشد؛ زهد دل کندن از دنیا و پرهیز از آمال و آرزوهایی است که تعلق به آنها انسان را زمین گیر می سازد».(2) ورع نیزدر اصل به معناى بازداشتن نفس از محارم و گريز از آنهاست. امام علی (علیه‌السّلام) در‌باره ورع می فرمایند: «الْوَرَعُ الْوُقُوفُ عِنْدَ الشُّبْهَهِ» (3) ورع و پرهیزگاری توقف در‌برابر شبهات است؛ یعنی ورع تنها توقف در برابر حرام نیست بلکه توقف کردن در امور شبهه ناک، را نیز شامل می شود. یقین نیزدر اصطلاح، اعتقاد و باور محکم و استواری است که مطابق با حقیقت باشد و به هیچ وجه امکان زوال و احتمال خلاف در او راه ندارد. (4) باتوجه به آنچه گفته شد راه رسیدن به مقام رضا این است که انسان وادی زهد و وادی ورع و وادی یقین را پشت سر بگذارد. کسی که به دنیا و مظاهرش تعلق قلبی دارد نمی تواند زهد را در وجود خود پرورش دهد و کسی که زاهد نباشد صاحب ورع نیز نخواهد شد چرا که توان توقف در برابر امور شبهه ناک را ندارد و کسی که ورع را در خود نپروراند قطعا توان رسیدن به یقین را نخواهد داشت و چنین کسی مقام رضا را تجربه نخواهد کرد. پی نوشت ها: 1.الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏2، ص 62 2.جوادی آملی، عبدالله؛ مراحل اخلاق در قرآن،ج11، ص178. 3. لیثی واسطی،عیون الحکم و المواعظ، ص۶۸ 4. طوسی، خواجه نصیرالدین، ج۱، ص۹۶، اوصاف الاشراف آدرس کانال: @javadheidari110 🌿🌿🌿🌿🌿🌿
⭕️حافظ خنجی از علمای متعصب سنی درباره تبرک به حدیث سلسله الذهب امام رضا نوشته است : 👈🏻 «و این فقیر حقیر تجربه کرده‌ام که هر مریض که او را عیادت کرده و اجل او نرسیده بود، من به صدق این اسناد برو خوانده‌ام؛ حق او را در روز شفا کرامت فرموده و اثر صحّت فی الحال درو ظاهر شده؛ و این از مجرّبات فقیر است». 📙خنجی،وسله الخادم،ص43 🏴شهادت امام رضا علیه السلام تسلیت باد.
💔 🏴 🕊 صلّی‌الله‌علیه‌وآله فرمودند: «به زودی قطعه‌ای از وجود من در زمین خراسان دفن خواهد شد؛ هیچ غمگینی او را زیارت نمی‌کند، مگر آن‌ که خداوند غمش را از بین می‌برد و هیچ گناهکاری به زیارتش نمی‌رود، جز این که خدای تعالی گناهانش را می‌آمرزد.» 📚عیون اخبار الرضا علیه‌السلام، ج۱، ص۲۸۸ 🔅تحمل سختی فراوان 🍃 آیت الله قرشی: «و امتحن الامام امتحانا عسيرا في تقلده لولاية العهد، فقد ضيق عليه المأمون غاية التضييق، ففرض عليه الرقابة الشديدة، و احاطه بقوى مكثفة من الأمن، و قد سئم الامام من الحياة، ..» 📙قرشی،حياة الإمام الرضا(ع)،ج‏2،ص:372 🔅تقاضای مرگ 🍃 « اللَّهُمَّ إِنْ كَانَ فَرَجِي مِمَّا أَنَا فِيهِ بِالْمَوْتِ فَعَجِّلْهُ إِلَيَّ السَّاعَةَ وَ لَمْ يَزَلْ مَغْمُوماً مَكْرُوباً إِلَى أَنْ قُبِضَ ع. » 📙عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج‏2، ص: 15. 🔅مرض وفات 🍃 شهید ابن فتال نیشابوری :«وَ سَقَاهُ الْمَأْمُونُ الرِّضَا ع بِيَدِهِ وَ كَانَ سَبَبَ وَفَاتِهِ وَ لَمْ يَلْبَثْ 👈🏻إلَّا يَوْمَيْنِ حَتَّى مَات» 📙روضه الواعظین،ج1،ص232 قاضی نعمان مغربی :« و اعتلّ يوم الأحد لأربع عشرة ليلة خلت من صفر سنة ثلاث و مائتين. و أظهر المأمون [الحزن‏] عليه.» 📙شرح الاخبار،ج3،ص343. روزبهان خنجی از علمای متعصب سنی :« مأمون «عليه اللعنه و العذاب» به عيادت آن حضرت آمد و خستگى آن حضرت اشتداد يافت 👈🏻و روز سوم درجه شهادت يافته از اين منزل فانى به روضه رضوان انتقال فرمود». 📙 وسيلة الخادم إلى المخدوم،ص:241 . 🔅وصیت شب شهادت🍃 امام رضا علیه السلام هرثمه بن اعین را صدا زد و به او فرمود :« ... ِ يَا هَرْثَمَةُ هَذَا أَوَانُ رَحِيلِي إِلَى اللَّهِ تَعَالَى وَ لُحُوقِي بِجَدِّي وَ آبَائِي ع وَ قَدْ بَلَغَ الْكِتَابُ أَجَلَهُ وَ قَدْ عَزَمَ هَذَا الطَّاغِي عَلَى سَمِّي فِي عِنَبٍ وَ رُمَّانٍ مَفْرُوك‏ .... سپس نحوه شهادتشان را فرمودند. مامون از هرثمه خواست تا سری که امام علیه السلام درباره او فرمودند بیان کند: « هُوَ قُلْتُ خَبَرَ الْعِنَبِ وَ الرُّمَّانِ قَالَ فَأَقْبَلَ الْمَأْمُونُ يَتَلَوَّنُ أَلْوَاناً يَصْفَرُّ مَرَّةً وَ يَحْمَرُّ أُخْرَى وَ يَسْوَدُّ أُخْرَى ثُمَّ تَمَدَّدَ مَغْشِيّاً عَلَيْهِ فَسَمِعْتُهُ فِي غَشْيَتِهِ وَ هُوَ يَجْهَرُ وَ يَقُولُ وَيْلٌ لِلْمَأْمُونِ مِنَ اللَّهِ وَيْلٌ لَهُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ وَيْلٌ لَهُ مِنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع وَيْلٌ لِلْمَأْمُونِ مِنْ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ ع وَيْلٌ لِلْمَأْمُونِ مِنَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ وَيْلٌ لِلْمَأْمُونِ مِنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَيْلٌ لِلْمَأْمُونِ مِنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ وَيْلٌ لِلْمَأْمُونِ مِنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ وَيْلٌ لَهُ مِنْ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ وَيْلٌ لِلْمَأْمُونِ مِنْ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا ع هَذَا وَ اللَّهِ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبِينُ يَقُولُ هَذَا الْقَوْلَ وَ يُكَرِّرُهُ» 📙عیون اخبارالرضا،ج2،ص249. 🔅دفن شبانه و حقایقی مکتوم🍃 یاسر خادم امام رضا می گوید:« وقتی امام علیه السلام مریض شدند مامون روزی دو مرتبه به ایشان سر میزد تا اینکه روز آخر بعد از نماز ظهر امام رضا فرمودند : مَا أَكَلَ النَّاسُ شَيْئاً قُلْتُ يَا سَيِّدِي مَنْ يَأْكُلُ هَاهُنَا مَعَ مَا أَنْتَ فِيهِ فَانْتَصَبَ ع ثُمَّ قَالَ هَاتُوا الْمَائِدَةَ وَ لَمْ يَدَعْ مِنْ حَشَمِهِ أَحَداً إِلَّا أَقْعَدَهُ مَعَهُ عَلَى الْمَائِدَةِ يَتَفَقَّدُ وَاحِداً وَاحِدا و كان آخر آية قرأها قوله تعالى: قُلْ لَوْ كُنْتُمْ فِي بُيُوتِكُمْ لَبَرَزَ الَّذِينَ كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقَتْلُ إِلى‏ مَضاجِعِهِمْ؛ «وَ كانَ أَمْرُ اللَّهِ قَدَراً مَقْدُوراً؛ مامون به محمد بن جعفر بن محمد عموی امام رضا گفت برو به مردم بگو ایشان امروز تشییع نمیشه : وَ غُسِلَ أَبُو الْحَسَنِ ع فِي اللَّيْلِ 👈🏻و دُفِنَ قَالَ عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ وَ حَدَّثَنِي يَاسِرٌ بِمَا لَمْ أُحِبَّ ذِكْرَهُ فِي الْكِتَابِ. (چی گفته چه جسارتی کردند به امام که نگفته برای ما ) 📙(عیون اخبارالرضا،ج2،ص242) 🍃 @javadheidari110🍃
⭕️پایان صفر و تکرار خرافاتی همچون «دق‌الباب مساجد»/برخی اعمال خرافی در پایان ماه صفر چیست؟ ✅کوبیدن درب مساجد هیچ پیشینه تاریخی و سندی ندارد و باید از آن به‌شدت پرهیز کرد و با توجه به این‌که «کوبیدن درب مساجد»، در دین وارد نشده، اگر به‌عنوان عمل دینی انجام شود، علاوه بر اینکه ثوابی ندارد، گناه کبیره محسوب می‌شود، چراکه بدعت در دین نهی شده است. 🖊 📝جزئیات بیشتر در لینک زیر: ↪️ http://fna.ir/dd3jqx 🆔 @javadheidari110
shahadat_mohsen.pptx
8.9M
#حضرت_محسن #پاورپوینت #علما_ی_سنی_و_شیعه 💎کانال رسمی استاد جواد حیدری💎 ╔═─═ঊঈ🔸ঊঈ═─═╗ ©: @javadheidari110 ╚═─═ঊঈ🔸ঊঈ═─═╝
⭕️راز منت نهادن خدا برای برخی نعمت ها!! ✅مفهوم «منت نهادن» خداوند چیست؟ با تدبر در آیات و روایات اهل بیت علیهم السلام، به گوشه ای از برکات وجود نازنین پیامبران اشاره می شود تا حقیقت امر برای ما ظاهر شود. 🖊 📝جزئیات بیشتر در لینک زیر: ↪️ http://shabestan.ir/detail/News/847608 🆔 @javadheidari110
🛑عنوان: 🛑چاه مسجد مقدس جمكران؛ 🛑از خرافات تا واقعیت ♦️استادجــوادحــــیدری: توسل طبق اعتقادات مسلمانان یکی از بارزترین اعتقادات ماست، ما برای رفع حاجات می توانیم به اهل بیت(ع) توسل کنیم که یکی از راه های توسل عریضه نویسی است؛ اما آیا انداختن عریضه در چاه جمکران صحیح است؟ 🛑جزئیات بیشتر این مطلب در لینک زیر ➷➷➷➷➷➷ snai.ir/976371 💻کانال رسمی استادجوادحیدری ➠ @javadheidari110
💢انتخاب همسر به سبک زندگی اسلامی ✍️کارشناس_اخلاق ✍️جزئیات بیشتر در لینک زیر: #خبرگزاری_شبستان http://shabestan.ir/detail/News/848890
سوال: خواستگاری از زنی که در عده است با تصریح و یا با کنایه چه حکمی دارد؟ آیا اگر در عده وفات یا عده رجعی و یا عده بائن باشد تفاوتی در مسئله ایجاد می شود؟ مقام معظم رهبری: خواستگاری زنی كه در عدّه غير است تصريحاً حرام است بله در عدّه غير رجعيه به‌طور تعريض و اشاره جايز است و در عدّه رجعيه به طور تعريض هم جايز نيست؛ به هر حال موجب حرمت ابدی نیست. آیت الله شبیری زنجانی: خواستگاری کردن از زن شوهر دار و زنی که در عده طلاق رجعی و عده وفات است جایز نیست.همچنین در عده طلاق بائن که امکان رجوع زوج در آن وجود داشته باشد- مانند طلاق خلع که با رجوع زوجه در بذل، امکان رجوع زوج وجود دارد- خواستگاری از زن جایز نیست. آیت الله مکارم شیرازی: خواستگاری به کنایه در عدّه وفات مانعی ندارد ولی به صورت صریح اشکال دارد پی نوشت: سایت هدانا(http://hadana.ir) @javadheidari110
💠 پرسش: مرز بین عزت و ذلت نفس و یا تکبر و تواضع چیست؟ ✍️ همانگونه که انسان میل به کمال دارد و به دنبال تقویت و تثبیت فضائل اخلاقی دروجود خویش است و عقل و وحی نیز او را به دریافت هرچه بیشتر و بهتر فضائل اخلاقی دعوت می نمایند، شیطان نیز تمام هم و غم خویش را برای پرورش رذائل اخلاقی دروجود انسان بکار می گیرد و وسوسه های نفسانی و نفس اماره انسان نیز به کمک شیطان آمده تا ریشه رذائل اخلاقی را دروجود انسان زنده نگهدارند.بنابراین جنگ بین عقل و نفس همواره وجود داشته و تا آخر عمر همراه انسان می باشد. به عنوان مثال ازیک طرف شخص به دنبال تثبیت عزت نفس دروجود خویش است و ازطرفی احتمال افتادن دروادی ذلت و خواری نفس برایش وجود دارد. و یا گاهی دچار کبر شده و یا بعضا به نقطه مقابل کبر یعنی تواضع روی می آورد.برای تشخیص این ویژگی ها از یکدیگر باید توجه کرد که انسان دارای دو نوع خود میباشد یکی خود حقیقی انسان و دیگری خود پنداری.خود حقیقی در وجود انسان اصالت دارد و خود اصلی و حقیقی است اما خودپنداری درواقع خود غیرحقیقی است که ذهنیت انسان آن را ساخته است. کسی که ارزش وجودی خودش را در داشتن خانه و باغ و مال و ثروت می داند از خود حقیقی خود غافل است و کسی که به ارزشهای معنوی توجه می کند به سمت خود حقیقی درحرکت است.عزت نفس، عزیز داشتن خود واقعی و حقیقی می باشد.اما ذلت و خواری نفس عزیز داشتن خود غیر حقیقی. حال برای تشخیص مرز بین عزت یا ذلت نفس باید دید شما به کدام یک از ابعاد وجودیتان بها می دهید؟آیا ارزشهای معنوی نزد شما عزیز است یا لذتهای جسمانی.گاهی انسان فقط به دنبال کسب لذتهای مادی است و دراین مسیر تن به دروغ و زشتی و بدی و خیانت و...نیز می دهد اینجا انسان عزت نفس نداردو خود را خوار می کند تا به هدف مادی اش برسد.اما گاهی انسان هرگزتن به دروغ و خیانت و... نمی دهد و حاضر نیست که در مقابل یک فرد جبار و ثروتمند به خاطر ترس یا رسیدن به مال، خضوع کند، در این حالت او از عزت نفس برخوردار است. کسی که عزت نفس دارد یعنی خود را عزیز می داند و عزیز دانستنش به تبع عزیز دانستن ارزشهای معنوی می باشد چون ارزشهای والای الهی و معنوی را عزیز می داند و در برابر کسانی که این ارزشها را دارند تواضع می کند . مرز بین کبر و تواضع نیز از همین طریق قابل درک است. انسان متکبر خود را بزرگتر می بیند و بویی از تواضع نبرده است بنابراین حاضر نیست دربرابر کسانی که دروجودشان ارزشهای معنوی است سرخم کند و تسلیم شود چرا که جایگاه خود را بالاتر می بیندبنابراین ملاک برای تشخیص، میزان تسلیم شدن دربرابر ارزشهای معنوی است. به هر میزانی که دربرابرامورخداپسندانه سرتعظیم فرود آورید عزت نفس و تواضع دارید و به هرمیزانی که خود رابالاتر ازدیگران و ارزشهای معنوی بدانید دچار تکبر و ذلت نفس هستید. آدرس کانال: @javadheidari110 🌿🌿🌿🌿🌿🌿
تفسیر.ogg
1.59M
🎙فایل صوتی 📜تفسیر آیه 18 سوره زمر « شنیدن اقوال و انتخاب قول احسن» 📋 پاسخ به شبهه عرفان حلقه و روشنفکران 🌐@javadheidari110
✋🏻 ▪️هشدار که ماتم عظیم است امشب ▪️دلها همه با غُصّه نَدیم است امشب ▪️بر صاحب عصر تسلیت باید گفت؛ ▪️کآن دُرِّ گرانمایه یتیم است امشب 🏴 (ع) تسلیت باد🥀 🆔 @javadheidari110
سوال: لعن برخی از دشمنان اهل‌بیت علیهم‌السلام در مکان‌های عمومی یا خصوصی چه حکمی دارد؟ جواب:این هم از جمله سوال‌هایی است که بارها پاسخش را شاید همه شما از خود حضرت آقا شنیده باشید و همین اواخر بیشتر تاکید داشتند. به خاطر این فتنه‌هایی که در جهان اسلام پیش آمده است و برادر کشی و مسلمان کشی بین برخی از مسلمانان و ضرری که برای جهان اسلام دارد و سودش را استکبار جهانی و صهیونیسم بین‌الملل می‌برد. بارها شنیده اید که ایشان فرموده‌اند به مقدسات سایر مذاهب توهین نکنید و توهین به مقدسات سایر مذاهب را حرام دانسته اند. به علاوه هر عملی که موجب تفرقه بین مسلمانان شود، ایشان آن را منع کرده اند و حرام دانسته اند. بنابراین مومنین از کارهایی که به هر حال سودی ندارد، بلکه ضرر دارد و موجب اختلاف بین مسلمان‌ها می‌شود و موجب برادرکشی بین مسلمانان می‌شود یا موجب وهن مذهب هست یا به نحوی توهین به مقدسات سایر مذاهب اسلامی است ان‌شاالله بپرهیزند که این عمل جایز نیست. سوالی دومی که در اینجا مطرح شده این است که در این مجالس می‌شود شرکت کرد یا نه؟ یک وقت هست شما شرکت می‌کنید آن منبری را یا آن مداح را از این کار خودش باز می‌دارید - حالا با تذکر محترمانه که از این گفته‌های تفرقه‌انگیز بپرهیزد - این گاهی وقت‌ها لازم و واجب است. اما اگر شرکت شما این اثر را ندارد، بلکه مجلس چنین افرادی که تفرقه می‌اندازند تقویت می‌شود، بله گاهی وقت ها شرکت در چنین مجالسی جایز نیست و باید پرهیز شود. پی نوشت: http://farsi.khamenei.ir 🏴 (ع) تسلیت باد🥀 🆔 @javadheidari110
آیا امام زمان (عج) تنها فرزند امام حسن عسکری (ع) بوده اند؟ پاسخ: امام یازدهم ما شیعیان حضرت امام حسن عسکری ـ علیه السّلام ـ در سال ۲۳۲ هـ . ق، در ماه ربیع الاول در شهر مدینه به دنیا آمد.[۱] آن حضرت با چند تن از خلفای عباسی معاصر بود از جمله مهتدی و معتمد عباسی.[۲] هر چند برخی از نویسندگان نام چند فرزند برای امام حسن عسکری ـ علیه السّلام ـ ذکر کرده اند اما قول مشهور این است که: از ایشان تنها یک فرزند، هم نام و هم کنیه با رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ متولد شده است. علاوه بر این که تقسیم میراث آن حضرت میان مادر و برادر ایشان نیز می تواند مؤید قول مشهور باشد، که به آن اشاره خواهیم کرد. گفته شد برخی از نویسندگان چند فرزند برای امام حسن عسکری ـ علیه السّلام ـ ذکر کرده اند از جمله این فرزندان "محمد، موسی، فاطمه، عایشه، حسین و..."[۳] اما به نظر می رسد این اقوال صحیح نباشد، چرا که: اولاً علمای شیعه تنها فرزند امام حسن عسکری ـ علیه السّلام ـ را حضرت مهدی (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه) می دانند و نام دیگری را ذکر نکرده اند. در این رابطه شیخ مفید که کتابش از اعتبار خاصی برخوردار است، می نویسد: "امام بعد از امام حسن عسکری ـ علیه السّلام ـ فرزندش بود که هم نام و هم کنیه رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ بود و امام حسن ـ علیه السّلام ـ به جز او فرزندی نداشت نه ظاهراً و نه باطناً مادر این فرزند کنیزی به نام نرجس بوده است.[۴] کلینی در کافی می نویسد: فرزندی برای امام حسن عسکری ـ علیه السّلام ـ به دنیا آمد و او را محمد نام نهادند[۵] طبرسی در اعلام الوری همین قول را ذکر کرده است ومی نویسد فردی از امام حسن عسگری ـ علیه السّلام ـ سؤال کرد: آقای من آیا برای شما فرزندی هست؟ حضرت فرمود بله. سؤال کرد، اگر امری اتفاق بیفتد در کجا از او می توانم سؤال کنم؟ حضرت فرمود: در مدینه.[۶] علامه مجلسی در بحارالانوار می نویسد: اینکه حضرت مهدی (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه) برادری به نام موسی داشته باشد. این خبر غریب است.[۷] ثانیاً یک دلیل تاریخی هم وجود دارد که قول مشهور را تأیید می کند. کلینی می نویسد: معتمد عباسی چون شنیده بود که از حضرت عسکری ـ علیه السّلام ـ فرزندی باقی مانده درصدد یافتن او برآمد و دستور داد عدّه ای از قابله ها، زنان و کنیزان آن حضرت را معاینه نمایند و اگر آثار حمل در آنها مشاهده شد گزارش کنند. نقل شده است که یکی از قابله ها به کنیزی شک کرد، از طرف خلیفه دستور داده شد که آن کنیز را در محلی تحت نظر قرار بدهند... سرانجام چون اثری از حمل ظاهر نشد آن کنیز آزاد گردید.[۸] معتمد برای آنکه وانمود کند که از امام حسن عسکری ـ علیه السّلام ـ فرزندی باقی نمانده و شیعیان از وجود امام بعدی نومید گردند، دستور داد، میراث آن حضرت میان مادر و برادر امام حسن عسکری ـ علیه السّلام ـ تقسیم شود: این تقسیم ارث دلالت بر این دارد که امام حسن عسکری ـ علیه السّلام ـ فرزند دیگری نداشته اند و با توجه به اینکه خلیفه نتوانسته بود امام مهدی ـ علیه السّلام ـ را پیدا کند بنابراین دستور می دهد که ارث امام تقسیم شود. علی بن عیسی اربلی می نویسد: شیعیان عقیده داشتند که از امام فرزندی باقی مانده است که امامت را بر عهده دارد.[۹] زیرا تعدادی از آنان فرزند خردسال امام را قبلاً دیده بودند. نتیجه گیری: عقیده علمای شیعه بر این است که تنها فرزند امام حسن عسکری ـ علیه السّلام ـ حضرت مهدی (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه) می باشد، که در سال ۲۵۵ هـ، متولد شده است و هم اکنون غایب هستند و به امر الهی ظهور می کند وجهان را پر از عدل و داد خواهند کرد. اقوال دیگری که در این رابطه هست مبنی بر داشتن فرزندانی دیگر، مورد قبول علمای شیعه نیست. پی نوشت ها: [۱] . شیخ مفید، الارشاد، قم، مؤسسه آل البیت(علیهم‌السلام)، ۱۴۱۳ق، ج ۲، ص ۳۱۳. [۲] . طبرسی، اعلام الوری، قم، مؤسسه آل البیت(علیهم‌السلام)، ۱۴۱۷ق، ج ۲، ص ۱۳۱. [۳] . حسینی، سید محمد رضا، تاریخ اهل البیت(علیهم‌السلام)، قم، مؤسسه آل البیت(علیهم‌السلام)، ۱۴۱۰ق، ص۱۱۲ به نقل از هدایة المخطوطه. [۴] . شیخ مفید، پیشین، ص ۳۳۹. [۵] . کلینی، کافی، تهران، مکتبه الصدوق، ۱۳۸۱، ج ۱، ص ۲۶۴. [۶] . طبرسی، پیشین، ص ۲۵۱. [۷] . سید محمد رضا حسینی، همان، ص ۱۱۲ به نقل از بحارالانوار، ج ۱۳، ص ۱۱۶. [۸] . کلینی، پیشین، ج ۱، ص ۵۰۵. [۹] . علی بن عیسی اربلی، کشف الغمه، مکتبه بنی هاشمی، ۱۳۸۱ق، ج ۳، ص ۱۹۹. 🏴 (ع) تسلیت باد🥀 🆔 @javadheidari110
💠 پرسش: از خود راضی بودن به چه معناست؟ ✍️ پاسخ: از جمله صفات ناپسند در وجود انسان خودخواهی و خودپسندی و از خود راضی بودن است که البته در آموزه های اسلام با عناوینی همچون تکبر، غرور و عجب از آنها یاد شده است. هر چند این صفات از حیث مفهومی تفاوتهای ظریف و دقیقی با هم دارند اما وجه اشتراک همه آنها در این است که از حب نفس سرچشمه می گیرند. از خود راضی بودن نیز می تواند به معنی مغرور بودن و یا متکبر بودن باشد و یا حتی مفهوم عجب را در خود داشته باشد. تکبّر در لغت؛ به معنای خودبرتر‌بینى و بزرگی فروختن به دیگران است.[1] ودر اصطلاح اخلاق؛ تکبّر بدین معنا است که آدمى خود را بالاتر از دیگرى ببیند، و معتقد شود که بر غیر، برترى و رجحان دارد، و دیگری را کوچک شمارد.[2] تکبر جایی اتفاق می افتد که انسان، صاحب فضیلت و برتری مادی و معنوی است و در این حالت، شخص نسبت به آنچه خداوند از رزق مادی و معنوی نصیبش کرده شکرگزار و متواضع نبوده و به خاطر دارا بودن آن فضیلت، خود را برتر از دیگران می داند. فضائلی همچون علم، اعمال و رفتار نیک و یا برتری های ظاهری همچون اصل و نسب وجمال و زیبایی و حسن ظاهر وداشتن مال و ثروت فراوان و یا قدرت و نیروی جسمانی و مقام و منصب وموقعیت های سیاسی و اجتماعی همه و همه از جمله مواردی است که می تواند در ایجاد تکبر در شخص موثر باشد. وقتی انسان به جایگاه و شأن واقعی و حقیقی خود پی نبرده نباشد و امتیاز خود به عنوان خلیفه الله بودن در زمین را ارزش ننهد، به دنبال کسب ارزش از امتیازات مادی و معنوی در زندگی می باشد تا بدین وسیله آن امور را ابزاری برای خودبرتربینی بکار گیرد. تکبر، قدرت و نیروی تواضع در انسان را تقلیل داده تا جایی که حتی به انسان اجازه نمی دهد که در برابر حق تسلیم گردد. وقتی انسان نسبت به اصل وجودی خویش و ضعفی که در او وجود دارد ناآگاه باشد خود را برتر و بهتر از دیگران می داند وهمین امر، راضی بودن او از خود را در پی خواهد داشت در حالی که انسان موجودی ضعیف است و قرآن نیزاز انسان با صفت ضعف یاد کرده است. خُلِقَ‏ الْإِنْسانُ‏ ضعیفا[3] البته ضعیف بودن انسان به معنی عدم توانایی او دررسیدن به مراتب کمال نیست بلکه بدین معناست که انسان چیزی از خود ندارد و هرچه که هست از خداوند است و اگر نظر لطف الهی نباشد حساب او پاک است. انسان از خود راضی کم کم گناهان خود را فراموش می کند وبه دلیل برتر دانستن خود از دیگران همواره خود را از مشورت با دیگران بی نیاز می بیند و تا جایی پیش می رود که کم کم حتی ممکن است عبادت ها را بی ارزش بداند و در مسیر کمال توقف نماید. با توجه به این که ریشه صفت ازخود راضی بودن،جهل و نادانی انسان است، انسان با تقويت خود شناسي و خداشناسي و فهم این امر که او خود ناچیز است و هرچه هست از آن خداوند است می تواند به مبارزه با این صفت رذیله بپردازد. انسان برای از بین بردن تکبر در وجود خویش باید به وجود خودش نگاهی اندازد و سرآغاز و سرانجام خود را نیک بنگرد تا بدین وسیله به ناچیز بودنش یقین پیدا نماید. همانگونه که در روایت آمده است: قال علی علیه السلام: «عَجِبْتُ لِابْنِ آدَمَ أَوَّلُهُ نُطْفَةٌ وَ آخِرُهُ جِیفَةٌ وَ هُوَ قَائِمٌ بَیْنَهُمَا وِعَاءً لِلْغَائِطِ ثُمَّ یَتَکَبَّرُ؛ از فرزند آدم تعجب می کنم که آغاز او نطفه [بدبو] و آخرش مردار [گندیده] و وسط آن دو، ظرفی برای مدفوع است؛ با این حال، تکبر می ورزد!»[4] لذا بر همه ما لازم است که با ابراز بندگی و تعبد در برابر خداوند و مخصوصا از طریق نماز و همچنین سجده کردن بسیار و نهادن بالاترین عضو از بدن یعنی پیشانی بر خاک در کاهش تکبر و خودبرتربینی قدم برداشته و آن را ترک نماییم. پی نوشت ها: [1] ابن منظور، لسان العرب، ، ج ‌5، ص 126 [2] فیض کاشانى،المحجة البیضاء ، ج ‏6، ص 233 [3]نساء (4) آيه28. [4]الشيخ الحر العاملي، وسائل الشيعة، ج 1 ، ص 235 آدرس کانال: @javadheidari110 🌿🌿🌿🌿🌿🌿
2.mp3
3.16M
💠 (درسگفتارهایی درباره مولوی) 0️⃣1️⃣ 🔸مذهب مولوی (3) ⭕️(2) ♻️ خلاصه: |بنا برتصریح تذکره نویسان و تصریح جلال الدین در مجالس سبعه ی خود،وی در ظاهر مسلمان است و احکام اسلامی شامل وی می شود. همانگونه که رضا بابایی مولوی پژوه تذکر می دهد ،جلال الدین ایمان منهای دین و عرفان منهای دیانت را باور دارد. عرفان منهای دیانت شاخصه الحاد است که در اشعار جلال الدین در مثنوی و دیوان شمسش فراوان یافت میشود. جامی نیز در نفحات یادی از وی کرده است که چنین ادعایی را تایید می کند. 👈🏻سخنان ابن عربی،علامه طباطبایی و استاد رمضانی در توضیح بیشتر ذکر شده است.| ✨✨✨✨ 🌐@javadheidari110
✴️ پرسش چگونه به نوجوان کمک کنیم از پیچ شهرت‌طلبی به‌سلامت عبور کند؟ 🍁🍁🍁 ✅ پاسخ یک نوجوان نرمال ، امیدوار و خوش‌بین است اما چون نوجوان خود را دارای توانایی‌ها و استعدادهایی می‌یابد که ازنظر دیگران پنهان مانده است، معمولاً خود را بهتر از آن چیزی می‌داند که دیگران در مورد او تصور می‌کنند از همین رو از هر چیزی که بتواند او را به دیگران ثابت کرده و توانایی‌هایش را برملا سازد،استقبال می‌کند. در همین راستا هر از چند گاهی خبرهایی ناگوار در فضای مجازی می‌پیچد که مثلاً یک نوجوان می‌خواسته به این نیاز خود(جلب‌توجه و شهرت‌طلبی) پاسخ دهد که متأسفانه دست به اقداماتی خطرناک و بعضاً مشمئزکننده زده است. در دنیای مجازی نوجوانان قادر به مکالمه، اشتراک‌گذاری، دوست‌یابی، ارتباط، اظهارنظر و سایر ارتباطات اجتماعی هستند و لذا بزرگ‌ترین آسیب دنیای مجازی به نوجوانان، تمایل کاذب آن‌ها به شهرت‌طلبی است. کسب شهرت از طریق دنیای مجازی، یکی از آسان‌ترین روش‌های مطرح‌شدن در دنیای امروزی است. هرکسی با ساختن یک پروفایل در یک شبکه‌ی اجتماعی پرمخاطب و به اشتراک‌گذاری محتوای جذاب، می‌تواند مخاطبان بسیاری جذب نماید که بسیاری از نوجوانان، با مشاهده‌ی این حجم از مخاطب، ممکن است دچار توهم شهرت شود و بخش عمده‌ای از زمان‌های مفید خود را در این فضا و درراه تولید مخاطبان بیشتر صرف و اتلاف نمایند. مطمئناً محروم کردن نوجوانان از دنیای مجازی، امری غیرمنطقی اما راه‌حل چیست؟ 1. کودکان و نوجوانانی که در دنیای حقیقی و محیط امن خانه به‌اندازه‌ی کافی عشق و محبت دریافت می‌کنند، نیازی ندارند که این توجه را در فضایی دیگر جستجو نمایند. لذا باید برای نوجوان خود وقت بگذارند. روز‌هایی در هفته را در کنار هم به ورزش و تفریح بروند. او را بابت موفقیت‌ها و پیشرفت‌های هرچند کوچکش تشویق کنند. 2. هم والدین و هم معلمین متعهد باید استعدادی را که او دارد موردتوجه و تحسین قرار دهند نه آن چیزی را که خودشان دوست دارند. مثلاً اگر به ادبیات یا هنر علاقه‌مند است نباید او را به تحصیل در رشته‌هایی همچون ریاضی وادار نمود. 3. زمینه بروز استعدادهایش را باید فراهم نمود تا از این رهگذر اعتمادبه‌نفسش افزایش یابد تا مجبور نباشد برای اثبات خودش دست به هر اقدامی بزند. مثلاً دختر نوجوان را به سمت مهارت‌های آشپزی سوق دهیم، وقتی مهمان‌داریم به او اعتماد کنیم و پخت خورشت را به او بسپاریم. نتیجه هر چه بود، نباید باعث دلسردی او شود بلکه غیرمستقیم کمکش کنیم. 4. یک جمله معروف وجود دارد که هر موقع نوجوان را گم کردیم،باید پای آینه دنبالش بگردیم! او به دنبال کسی است که به زیبایی‌های او توجه کند. پس والدین باید این کار را بکنند و در حد معقولی زیبایی او را بستایند اما باید مواظب بود که تمام توجهش جلب این چیزها نشود. مثلاً اگر بیشتر پولش را خرج خرید لوازم‌آرایشی و لباس می‌کند،او را به سمت خرید وسایل فرهنگی و هنری و ورزشی سوق بدهیم. 4. پدر و مادر در کانون خانواده مانند خورشیدی هستند که اشعه گرم و حیات‌بخش خود را به اطراف می‌تابانند.(1) لذا پدر و مادری که به اندک بهانه‌ای تصمیم به طلاق می‌گیرند باید این هشدار را جدی بگیرند که با این کار، خلأ روانی بزرگی در فرزندشان ایجاد می‌کنند که در این صورت این فرزند است که هرکسی و هر چیزی را مسئول پر کردن خلأ جلب‌توجه و شهرت‌طلبی خود می‌داند. 5. باید به جامعه آموزش داد که رفتار هر فردی را در فضای مجازی تائید نکنند چراکه با این تائید چشم‌بسته ممکن است او را نسبت به ادامه فعالیت اشتباهش ترغیب کنیم و این یعنی کمک به نابودی یک انسان. بنابراین توجه دیگران اگر ازنظر یک بزرگ‌سال تنها موجب خرسندی باشد،ازنظر نوجوان،همه‌چیز است و در این موضوع ابتدا خانواده و سپس مدرسه و جامعه مسئولیت دارند و باید بر اساس نکات فوق به او کمک کرد تا با تعادل بیشتر و کمترین آسیب از این مرحله عبور نماید. پی‌نوشت: 1. دنیای نوجوان،محمدرضا شرفی،ص241، انتشارات منادی تربیت 🍀 🍀🍀 🍀🍀🍀 🍀🍀🍀🍀@javadheidari110
برگزار کردن جشن به مناسبت نهم ربیع الاول ( عیدالزهرا س ) به دو جهت می‌تواند باشد: نخست آنکه سال روز به امامت رسیدن حضرت ولی عصر امام زمان(عج) است. زیرا هشتم ربیع الاول روز شهادت امام حسن عسکری (ع) است و از آن به بعد امامت به عهده امام زمان حضرت ولی عصر(عج) سپرده می‌شود. شیعیان برای به امامت رسیدن امام زمان خشنودند و جشن می‌گیرند. با این کار یک نوع ابراز احساسات و عرض ارادت نسبت به آن وجود شریف و مادر بزر گوارش حضرت زهرا (س) می‌کنند. دومین مناسبت که به اشتباه وغلط بین مردم مشهور گشته گفته می شود این روز سالروز قتل خلیفه دوم ، عمربن خطاب است که این سخن بدون مستند تاریخی و دلیل معتبر است. زیرا طبق منابع تاریخی فریقین (شیعی و سنی) عمر بن خطاب در روز بیست و سوم ذی الحجه ترور شد و پس از سه روز یعنی اواخر ذی الحجه درگذشته است . بنابر این، این نظر که او در نهم ربیع الاول به قتل رسیده فاقد دلیل معتبر است. بله در برخی نقل ها این روز سال مرگ عمر بن سعد است. (۱) بسیاری از بزرگان شیعه براین اتفاق نظر دارند که تاریخ قتل خلیفه دوم ۲۶ یا ۲۹ ذی الحجة سال ۲۳ هـ .ق است. شیخ مفید در کتاب « مسار الشیعه » آورده است: در روز بیست و ششم ذی الحجة سال ۲۳ هجری عمر بن خطاب مجروح گردید و در بیست و نهم ماه درگذشت. (۲) هم چنین شیخ ابراهیم بن علی کفعمی در کتابی معروف به مصباح آورده است: باید دانست که قتل خلیفه دوم در ۲۶ ذی الحجة سال ۲۳ هـ .ق واقع شده است . این مطلبی است که صاحبان کتاب های « طبقات »، « مسار الشیعه »، و ....بر آن تصریح نموده اند، بلکه اجماع شیعه و اهل تسنن نیز بر این است. (۳) حتی مرحوم علامه مجلسی که خود نظریۀ نهم ربیع را نقل کرده است، می‌نویسد: این‌که گفته‌اند قتل عمر در ماه ذی‌حجه بوده، بین فقهای شیعۀ امامیه مشهور است. (۴) گذشته از این نکته تاریخی، خلیفه دوم در هر تارخی به قتل رسیده باشد، برپایی مراسم جشن و سرور به این مناسبت از اشتباهات فاحش و خطاهای بزرگ به شمار می رود . نه تنها در شرایط کنونی بلکه در دوران ائمه معصومین نیز چنین مواردی که در سال روز قتل عمر برنامه و جلسه شادمانی برپا کنند، گزارش نشده است. شیعیان نیز چنین برنامه‌ای نداشته‌اند. چنانچه برخی از شیعیان و نزدیکان ائمه به ناسزاگویی به خلفا می‌پرداختند، اهل بیت با آنان برخورد می‌نمودند. بر گزاری این مراسم امروزه از طرف عده ای بعضا همراه با کارهای زشت همراه است که مطمئناً بر خلاف دین اسلام و توصیه ائمه اهل بیت (ع) است. امروزدنیای اسلام بیش از همه زمان‌ها به اتحاد و انسجام مسلمانان نیاز دارد، شایسته نسیت که ما شیعیان با برپایی چنین مراسمی دامنه اختلافات را گسترده‌تر و فاصله میان مسلمانان را بیشتر نماییم. وحدت و انسجام اسلامی از برترین نعمت‌های خدادادی است، همان گونه که امیرالمؤمنین فرمود: خداوند بر این امت منت نهاده و بین آنها الفت و اتحاد ایجاد کرده که در سایة آن زندگی کنند. به کنف حمایت آن پناهنده شوند. این نعمتی است که احدی نمی‌تواند بهایی برایش بگذارد. زیرا از هر بهایی گران‌قدرتر و از هر چیز پر ارزشی با ارزش‌تر است. برپایی چنین جلساتی با هر عنوان آتش دشمنی اهل سنت را برمی‌افروزد . آنان را نیز به مقابله به مثل و توهین و هتک حرمت به مقدسات شیعه و احیاناً تعرض به جان شیعیان وا می‌دارد که این قطعاً مورد رضایت امام زمان (عج) نیست. پی‌نوشت ها‌: ۱. مروج الذهب و معادن الجوهر،على بن حسين مسعودى‏، ج ۲، ص ۳۲۱، ناشر دار الهجرة، مكان نشر: قم‏،سال چاپ: ۱۴۰۹، نوبت چاپ دوم‏؛ الطبقات الكبرى‏،ابن سعد كاتب واقدى‏، ج۳، ص ۲۵۸، ناشر دار الكتب العلمية،مكان نشر: بيروت‏، سال چاپ: ۱۴۱۸،نوبت چاپ: دوم‏. ۲. مسار الشيعة (المجموعة)،الشيخ المفيد، ص ۲۳،سال چاپ : ۱۴۰۶، ناشر مكتب آية الله العظمى المرعشي النجفي - قم. ۳. المصباح، كفعمي، ص۵۱۱، چاپ دوم، سال چاپ ۱۴۰۳ - ۱۹۸۳ م، ناشر مؤسسة الأعلمي للمطبوعات - بيروت. ۴.بحار الانوار ، ج۳۱ ، ص ۱۱۸. ۵. نهج البلاغه، خطبه ۱۹۲. @javadheidari110