eitaa logo
کانال اشعار آئینی جواد کریم زاده
264 دنبال‌کننده
206 عکس
61 ویدیو
0 فایل
زنده گردد از دمت هر مرده ای ای مسیح حضرت زهرا حسین
مشاهده در ایتا
دانلود
باقرُ العلم ، یا ابا جعفر السلام ای محمد ابن علی ای شکافنده علوم ای جان پرتو نور ذات لم یزلی جان عالم فدای یک نفس ات که مسیحاست از دَمت زنده ای که خورشید و ماه از نورت روز و شب گشته اند تابنده همچو جبریل انبیای عظام بهر تعلیم علم ، محضر تان صد هزاران مراجع تقلید همچو طفلی به پای منبر تان بر تو بادا سلام پیغمبر پنجمین مهر آسمان ولا آفرینش غُبار نعلین ات آخرین یادگار کرب و بلا چون دل نازنین تو هر دم داغدار قیام عاشورا ست اشک تو همره احادیثت خود گواه پیام عاشورا ست کربلا و وقایع اش را تو سند زنده ای و معتبری تو ز شام بلا خبر داری شام تاریک و تارِ بی سحری وقت رفتن ز کربلا دیدی تن بی سر میانه ی گودال ناگهان چشم تو سیاهی رفت آه از آندم که عمه رفت از حال بعد از آن هم به چشم خود دیدی بر سر نی سر شهیدان را بر روی خارها روان دیدی خسته جان رفتن اسیران را دیده ای رو ی دست و گردن خود جای زخم طناب و سلسله را چه عذابی ست چونکه میبینی خنده ی شمر و ضجر و حرمله را آه دیدی سه ساله از ناقه که چگونه ز خستگی افتاد آه دیدی که در خرابه ی شام از فراق پدر چِسان جان داد سر خونین به تشت زر دیدی چقَدَر عمه میکشید عذاب آندمی که به روی سر پاشید از سر جور و کین یزید شراب داغ بر روی داغ سوزاندت قاتلت نیست زهر کین هشام قاتلت داغ روز عاشوراست قاتل توست داغ کوفه و شام @javadkarimzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
برون از مکه شد با امر داور به یوم التَّرویه سبط پیمبر روان شد اهل بیت حضرت عشق به سوی کعبه ی آمال دیگر به امر سرور خوبان نشستند به محمل بانوان با شوکت و فَر به گِرد آن گل باغ ولایت همه گشتند چون پروانه یکسر علم در دست سرداری علمدار چه سرداری ابالفضل دلاور یل ام البنین ، فرزند زهرا یل ام البنین ، فرزند حیدر به همراهی سالار شهیدان جوانان در پی آن میر و سرور ز بهر پاسداری از عقیله نهاده جان به کف یکبار دیگر ز یکسو قاسم و اکبر روانه ز سویی عون و عبدالله و جعفر همینکه کاروان در راه افتاد شرر بر جان عالم بود و آذر قدم زد سوی قربانگاه عشاق که قربانی نماید او مکرر کند ذبح عظیمی در ره عشق همان شش‌ماهه اش با نام اصغر به حلق اصغرش تیری نشاندند که شد سیراب و هم شد پاره حنجر به زیر سُم اسبان قاسمش دید به زیر تیغها شهزاده اکبر امیر لشکرش در خون تپیده ز کین دشمنان صد پاره پیکر پس از آن با لبی عطشان نظر کرد که مانده بی کس و بی یار و یاور هزار و نهصد و پنجاه زخمی که آمد بر تن سردار لشگر و حس میکرد چون شد سینه سنگین گلویش را دهد آزار خنجر و راسی را که در گودال خونین بریده از قفا شمر ستمگر چو زینب بوسه بر رگهای او زد به یاد آورد او گفتار مادر بگفتا آه مادر ، آه مادر گلویش را نمیگردد میسر پس از آن خواهری می‌بود خسته پس از آن خواهری می‌بود مضطر پس از آن خواهرش میگشت تنها میان لشگری ملعون و کافر پس از او خیمه ها میسوخت ای وای گرفت آتش‌ لباس و موی دختر میان خیمه ها می‌سوخت در تب چه بیماری که بُد مولا و رهبر به غارت رو نموده لشگر کین بَرَد سیم و زر و خلخال و زیور به این هم اکتفا ننموده بردند زبانم لال گردد، بسکه معجر به روی نیزه ها میدید زینب سر خونین پاک شش برادر به روی نیزه ها میدید در راه سران پاک سرداران بی سر چو پیکر را به روی دست بگرفت تنی بی سر، تنی پاک و مطهر بگفت ای رَبّ رضا برضائک که اینگونه ز تو باشد مقدر پس از آن هم اسیر کوفه و شام بشد زینب ز جنگی نا برابر @javadkarimzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ای گشته گرفتار به خال لب دوست بیمار فتاده ی به تاب و تب دوست بیماری چشم دوست بیمارت کرد گشتی تو گرفتار غم هر شب دوست
بر خال لب دوست گرفتاری تو با دیدن چشم دوست بیماری تو منصور صفت کوس اناالحق زده ای سردارِ خریدارِ سرِ داری تو
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا